eitaa logo
عبادالرحمان | محمدمهدی وهابی
285 دنبال‌کننده
201 عکس
40 ویدیو
14 فایل
پاسخ به مسائل دینی این کانال شامل بخش های زیر می باشد که جهت مراجعه به هر بخش از # آن استفاده فرمایید: #نقد_و_نظر #پاسخ_به_سوالات #نیایش #مطالب_علمی_و_درسی #قرآن_و_حدیث #کشکول #از_بزرگان_بیاموزیم کانال در تلگرام: https://t.me/ebadolrahman_mmvahabi
مشاهده در ایتا
دانلود
✅گذری و نظری بر لایحه بر خورد با بی‌حجابی 🔸حجاب و عفاف امری فطری و مورد تاکید و ممضای شریعت است و طبعاً ضامن حفظ حریم و حرمت فرد و نهاد خانواده و جامعه است و نهادینه کردن آن در قالب یک رفتار و فرهنگ، ساز و کارهای خود را می‌طلبد. 🔸اگر ما به این امر مقدس در قالب ابزار و اهداف سیاسی نگاه کنیم قطعا نه تنها این هدف عقیم می‌گردد بلکه چالش‌های جانبی را به بار خواهد آورد که اصل شجره طیبه شریعت را که پر از جذابیت و زیبایی است با گریز و ستیز مردم با آن روبرو می‌سازد باید بدانیم در چه زمانی زندگی می‌کنیم و راهکار برخورد با مسایل فرهنگی زمانه چیست؟ 🔸زنان ما علی الاغلب عفیف اند گرچه بعضاً از فرمت و صورت عفاف (نه سیرت آن) فاصله گرفتند و این امر نیاز به یک تحلیل میدانی عمیق و برخورد عقلانی و منطقی و فرهنگی عمیق با متخصصین و اهل معنا و نظر دارد لذا واگذاری این امر به نیروها و نهادهایی که رسالت آن‌ها چیز دیگری است و برخورد با این امر در قالب کیفرهای مالی و تعزیزی و حبس و حد و کذا و کذا -البته حساب افراد غرض ورز و عامد امر دیگری است- انحراف معیار و با سیره و سنت نبوی و مشی قرآن (ادع الی سبیل ربک بالحکمت...) وزان و وفاق ندارد و قطعا حاشیه‌ها و پیامدهای تلخی از جمله دین گریزی و تقابل و لج و لجبازی و بعضاً موج سازی و موج پراکنی و ایجاد ترمز برای اهداف بلند آرمان‌های اصلی شریعت را به دنبال دارد به خصوص الآن که عموم مردم ما با فشار حداکثری تورم مواجه‌اند سئوال آفرین است که چرا این بدین شکل و چرا آن بدان شکل؟ مضافاً وقتی اجرای این کار به نیروی انتظامی و قوه قضائیه سپرده شود چشم انداز و حواشی آن اصلاً قابل پیش بینی نیست. 🔸لذا حقیر به عنوان پایبند به مسائل شرع و شلاق خورده در شکل‌گیری نظام، علاج این گسل را در این راهکار نمی‌بینم اللهم وفقنا لما تحب و ترضی ________ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅گذری و نظری بر مطالب آقای رحیم پور ازغدی 🔴 اسلام معاویه ای: دوقطبی ایجاد نکنید! ♦️رحیم پور ازغدی:جریان مُرجئه که توسط معاویه حمایت میشد به این معتقد بود که همه خوب اند و بهشتی، و فرقی بین مذهبی ها نیست، چه با حجاب و بی حجاب، چه رشوه خوار و چه آدم سالم، چه مشروب خور و چه مشروب نخور ♦️می‌گفتند دو قطبی ایجاد نکنید. 🔷 سخنان ایشان در ٣ فایل صوتی زیر مورد نقد قرار گرفته است. __ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 این فیلم که ادعا شده توسط یک پزشک در خصوص مزایای سینه زدن بیان شده است، در ٢ فایل صوتی زیر مورد نقد قرار گرفته است __ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi
4_6048425863966363687.mp3
33.33M
🔶فایل صوتی فوق مربوط به استاد ملکیان است که در آن سوالات دهگانه‌ای را در رابطه با پروژه روشنفکری دینی مطرح می‌نماید و نواندیشان دینی را که سعی در ایجاد وفاق بین تعقل و تعبد و علم و دین دارند را به چالش می‌کشد. بنده طی سیزده قسمت، گذری و نظری بر فرمایشات استاد ملکیان داشته و این سئوالات را وزان بضاعت علمی خود مورد بررسی قرار داده‌ام. ___ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi
🔶گذری و نظری بر مطالب و نکات دهگانه استاد ملکیان قسمت 1⃣ 🔸در اغاز باید از جناب ملکیان بابت نکات مطروحه تحسین نمود و از او تقدیر و سپاس به عمل آورد چراکه طرح سوال، افق گشاست و تلنگری به ذهن وارد می‌آورد که آدمی در اندوخته‌های خود مراجعه و بازنگری و حک و اصلاح بعمل آورد و مپندارد آن‌چه دارد به تمامه درست و یا به تمامه غلط است. لذا یکی از شیوه‌های اندیشمندان در آموزش و ایضاً قرآن طرح سئوال است تا در پرتو آن آدمی به فکر فرو رود و با مطالعات عمیق‌تر داشته‌های خود را ویرایش نماید و به قله‌های برتر و بالاتر دست یابد و یکی از علل رشد علم در طول تاریخ این بوده است (طرح سئوال)  🔸ایشان در مقدمه نکات دهگانه روی نکته کلیدی انگشت می‌گذارد و آن اینکه: ما به هیچیک از میراث‌های تاریخی بشری (در گذشته) نمی توانیم بی اعتنا باشیم و بدان پشت پا زنیم و خود را از آن مستغنی بدانیم و پشت پا زدن به میراث گذشته چیزی جز بلاهت و حماقت نیست و البته بلافاصله می‌افزاید هیچ چیز را نباید بی دلیل پذیرفت و یا بی دلیل رد نمود  و برای این میراث توسعه معنایی قائل است یعنی میراث علمی، فلسفی، عرفانی، تاریخی، دینی. 🔸این مطلب او نکته فربهی است چراکه حذف مطلق میراث گذشته یعنی مواجه شدن با ذهنی خالی و خام و شروع حرکت از صفر و به تعبیر دیگر بازگشت  به نقطه صفر حیات علم و این عملا امری محال و نشدنی است  پس چون تالی محال است، لذا ناگزیر از پذیرش مقدم هستیم . از سوی دیگر اگر ما الآن در این جایگاه علمی قرار داریم به طور قطع به واسطه داشتن میراث کهن و گذشته است که الان در اختیار ماست (جمله مشهوری است منسوب به انیشتین که اگر جنگ جهانی سوم شروع شود بشر جنگ بعدی را با چوب و چماق انجام می‌دهد. 🔸بنابرین میراث گذشته فارغ از درست و یا نادرست، خود یک سرمایه و بلکه پایه برای فعالیت‌های علمی و پژوهشی ما در زمان حال است که از گذشته تجربه بگیریم و عبرت بیاموزیم که گام بعدی را چگونه برداریم. 🔸نکته دیگر در این فراز سخن جناب ملکیان تلنگر و هشداری است به نواندیشان در عرصه علم و فلسفه و دین و عرفان و... که با روی آوری به نواندیشی و مدرنیته به طور کلی به سنت پشت پا نزنند و گرفتار دگماتیسم نقابدار نشوند که هرچه نو است درست است و هرچه سنت است غلط است  در عین حال براین نکته تاکید دارد که آدمی باید از عقل و تفکر عقلانی فاصله نگیرد و با ضابطه و معیار و منطق با مسائل چه در حال و چه در گذشته مواجه شود. و به نظر بنده این نکته ایشان ظاهراً و تلویحاً تعریض و کنایه‌ای است به سخنرانان قبل. در قسمت بعد به نکات دیگر جناب ملکیان اشاره می‌شود. ___ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi
🔶گذری و نظری بر مطالب و نکات دهگانه استاد ملکیان قسمت 2⃣ 🔸 استاد ملکیان در اولین نکته از نکات دهگانه می‌فرماید: (چه الزامی به وجود دین است و چه استدلالی براین مطلب است تا با رجوع به دین مشکلات من حل شود و کجا اگر به دین مراجعه نکنم مشکل من حل نمی‌شود) در بررسی این سوال، بیان نکاتی لازم است: 1⃣اولا خداوند انسان را عاقل آفريده و نعمت گران سنگ تعقل و تفکر و عقل را در اختیار انسان قرار داده است که از این طریق بتواند راه را از چاه باز شناسد و به کمک عقل و تفکر و تدبیر زندگی خود را مدیریت نماید و از امکانات و مواهب حیات بهره جوید بنابراین اصل بر این است که ما از این موهبت استفاده حداکثری بریم نه حداقلی. 2⃣ثانیاً با یک نگاه تاریخی و درون دینی از وجود پیامبران و میراث آن‌ها که وحی و کتب اسمانی باشد به این نتیجه می‌رسیم که تو گویی اگر عقل به تنهایی برای کلیت حیات بشری به طور مطلق کافی بود ضرورتی برای  ارسال رسل و انزال کتب از جانب خدا وجود نداشت بنابراین در یک نگاه کلی عقلانی به این نتیجه می‌رسیم که قاعدتاً هر دو یعنی عقل و وحی برای بشر و حیات بشری لازم است اما این که حد نصاب هر یک تا کجاست نکته قابل بحث و تامل است. 3⃣ثالثاً سکو و  فرودگاه وحی، عقل است یعنی بدون اولی دومی معنا و هویت نمی یابد نه بالعکس. 4⃣رابعاً ما با دو رویکرد می‌توانیم به مسائل و حوادث و داوری اطراف آن بپردازیم یکی برون دینی و دیگری درون دینی، به طور قطع ما با یک رویکرد برون دینی می‌توانیم به مدعیات کلی و محکمات و اصولی کلی که در حکم گوهر و جوهر دین است برسیم نه اجزا و ریزه کاری هایی که در تعالیم دینی آمده که بعضاً تابع مقتضیات زمان و شرایط است و قابل اجرا در گذر زمان برای همه مکان‌ها و جوامع نمی‌باشد. 5⃣خامساً با توجه به موارد مذکور به این نتیجه می‌رسیم که نباید از دین انتظار حداکثری داشته باشیم که دین بیاد همه مسایل و مشکلات حیات بشری را حل کند چنین انتظاری (حداکثری) نه در توان تعالیم دین است  و از سوی دیگر وجود و ضرورت عقل در زندگی بشر را با چالش مواجه می‌کند. بنابرین انتظار حل هر مشکلی از دین  انتظاری بیجاست بنابراین: اولا باید انتظار حداقلی از دین داشته باشیم ثانیا اینکه نقش و ضرورت دین در کجای زندگی بشر است که اگر دین نباشد حیات بشری با مشکل مواجه می‌شود؟ نکته فربه ای است که در قسمت دیگر بدان پرداخته می‌شود. ___ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi
🔶گذری و نظری بر مطالب و نکات دهگانه استاد ملکیان قسمت 3⃣ 🔸 استاد ملکیان در سؤال یک اشاره کردند چه الزامی به لزوم دین است و با رجوع به دین چه مشکلاتی از من حل می شود. 🔸در قسمت دوم به نکته ای اشاره شد که آدمی موجودی عاقل و متفکر است و در پرتو این موهبت می‌تواند کثیری از مشکلات خود را حل کند. الان عطف به نکته قبل اشاره می‌شود که اگر حیات بشری به این دنیا خلاصه و محصور می‌شد شاید بشر بدون دین می‌توانست گلیم خود را از آب برکشد، لذا برای بررسی لزوم و ضرورت دین توجه به یک نکته کلیدی لازم است و آن این اینکه: دین برای انسان است یا انسان برای دین؟ تامل در اطراف این نکته در پاسخ این سوال می تواند گره گشا باشد. نکته مهم این است که تا ما شناخت و تلقی درست از انسان و نیازهای آدمی نداشته باشیم دستیابی به پاسخ سوال جناب ملکیان آسان نمی‌باشد. اما در خصوص انسان نظرات مختلفی داده شده است یک دیدگاه آدمی را خلاصه در همین حیات و بافت مادی می‌نماید آغاز و پایان زندگی را در ماده و طبیعت رصد می‌کند ولی دیدگاه دیگر این است که انسان یک موجود دو ساحتی است، جناب مزلو در هرم خود به این نکته اشاره دارد و آموزه‌های دینی هم براین نکته تکیه و اصرار دارد. 🔸براساس دیدگاه دوم انسان در مواجه با خود و جهان در پی معرفت و شناخت است و می خواهد به شناخت دست یابد و در این وادی خط قرمزی را به رسمیت نمی‌شناسد و به بیان دیگر شناخت حد یقف ندارد. در بعد گرایشات انسان موجودی جستجوگر، زیبا طلب، نیکی گرا و اخلاق مدار، عاشق، کمال گرا و بی نهایت طلب و میل به ماندگاری دارد. 🔸آدمی در مواجه با خود و جهان با سوالات فراوان روبرو می‌شود و این سوالات ذهن آدمی را با دغدغه روبرو می‌کند و طبعاً اگر برای این ذغدغه های خود پاسخ مناسب نیابد آرامش او به هم می‌خورد به قول مزلو آدمی بعد از عبور از نیازهای لایه‌ی اولیه هرم با نیازهای دیگری روبرو می‌شود و دنبال جواب مناسب برای آن است مهمترین ویژگی دین به دلیل اینکه از یک مبدا قدسی برآمده و وصل به بیکرانگی است این است که در زندگی بشر افق گشا است و می‌تواند پاسخگوی بسیاری از معضلات معرفتی آدمی باشد و از سوی دیگر در حوزه رفتار و کردار علاوه بر اینکه نقش ضمانت اجرایی برای آدمی دارد نقش آرامش بخشی و اطمینان بخشی برای انسان در پی دارد جمله معرفی است که کار فلسفه از جایی آغاز می‌شود که علم در آن‌جا به پایان رسید و حرفی برای زدن ندارد  پس دین می‌تواند پاسخگوی سوالات انسان خردورز و خرداندیش باشد و اساساً در چهره‌ی زلالش عقل ستیز نیست بلکه جهل ستیز و جهل گریز است بنابراین انسان در حیات خود همین که از دلبستگی به نیازهای مادی بدر آمد با سوالات جدی روبرو می‌شود:1- زکجا آمده ام 2- آمدنم بهر چه بود 3- باالاخره سرانجام زندگی بعد از مرگ چه می شود 4- پشتوانه معرفتی اخلاق و عشق و ایثار و خدمت به همنوع چه می شود 5- تکلیف زر و  زور و تزویر گرایان با فرض اینکه در دنیا به مکافات نرسند چه می‌شود و دهها سوالات دیگر از این قبیل اینجاست که انسان نیاز به یک پاسخ اطمینان بخش و آرامش بخش دارد (اگر نگوییم پاسخ عقلی) و این (یعنی آموزه‌های وحیانی) تجربه‌ای است که انبیأ بدان دست یافته و به رایگان در اختیار ما نهاده‌اند. 🔸نکته دیگر اینکه ما نباید از دین انتظار حداکثری داشته باشیم چه در این صورت دیگر وجود عقل چندان معنای مستقل نمی‌یابد بلکه در حد یک سکو برای استقرار دین بر روی آن تقلیل می‌یابد. ___ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi
🔶گذری و نظری بر مطالب و نکات دهگانه استاد ملکیان قسمت 4⃣ 🔸استاد ملکیان در سوال دوم می‌گوید: اگر مشخص شد در جایی به دین رجوع کنیم چه الزامی داریم به دین آباء و اجداد خود رجوع کنیم لذا هیچ دلیلی نداریم که با رجوع به نزدیکترین به خواسته خود برسیم؟ در بررسی این نکته استاد ملکیان، بیان چند مطلب ضروری می‌نماید: 🔸اولاً با فرض پذیرش لزوم و ضرورت اجمالی دین در زندگی بشری چه کسی گفته: لزوما باید به دین آباء و اجداد خود مراجعه کنیم و مرام و آیین آن‌ها را پایه زندگی خود قرار دهیم؛ این مطلب نه با عقل و خردورزی سازگار است از سوی دیگر درتعالیم وحیانی هم این مطلب یعنی رجوع به آیین آباء و اجداد فی الجمله مورد مذمت قرار گرفته است. قرآن در آیات متعدد منجمله «انعام آیه 148 و اعراف آیات 70 و 173، هود آیات 62و87» پیروی از آباء و اجداد را مورد مذمت قرار می‌دهد و در خطاب به کسانی که به پیروی از آباء و اجداد خود استناد و استدلال می‌کنند، می‌گوید که از کجا پدران شما به طریق صواب بودند چرا عقل و خرد خود را به کار نمی‌گیرید و اندیشه نمی‌کنید؟ 🔸ثانیاً در انتخاب دین آن‌چه مهم است عقل و خردورزی است و انتخاب آگاهانه، نه انتخاب جاهلانه و کورکورانه. لذا اگر چراغ عقل را در انتخاب خاموش نمودیم سر از ناکجاآباد در می‌آوریم. 🔸ثالثاً هیچکس نگفته است لزوماً با رجوع به نزدیکترین راه به خواسته مطلوب خود دست می‌یابیم بلکه انتخاب مطلوب نیاز به رنج و زحمت دارد و کاری است عقل کش و هزینه بر و پر دردسر و صد البته نیاز به حرکتی آگاهانه همراه با پژوهش و تحقیق. 🔸رابعاً آن‌چه در انتخاب راه باید مبنا قرار گیرد تعقل و تفکر است نه تعبد و این مطلب یعنی انتخاب مبتنی بر تفکر و تعقل هم منطبق با سیره عقلاست و هم مورد تاکید تعالیم وحیانی است. ___ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi
🔶گذری و نظری بر مطالب و نکات دهگانه استاد ملکیان قسمت 5⃣ 🔸استاد ملکیان در ذیل سوال سوم می‌گوید (چرا می‌خواهیم بین سنت و مدرنیته جمع ایجاد کنیم، مشکل از اول جمع نمودن سنت و مدرنیته نیست بلکه مشکل حل درد و رنج‌هایی است که انسان با آن روبرو است. 🔸در رابطه با این سوال جناب ملکیان اشاره به چند نکته ضروری به نظر می‌رسد. 1⃣اولا ایشان در فراز آخر این سوال خود حرف حقی را بیان کرده است که مسأله مهم حل درد و رنج‌هایی است که بشر با آن دست به گریبان است خواه درد و رنج های معرفتی و خواه درد و رنج های عملی و رفتاری که البته هر دو به زندگی و حیات بشر مربوط می‌شود منتها از دو زاویه یکی معرفتی و دیگری عملی و کاربردی، بنابراین پیش از اینکه نواندیش دینی در فکر جمع نمودن سنت و مدرنیته باشد باید در پی حل نمودن این مشکل باشد (گرچه ممکن است انگیزه نواندیشان از جمع این دو حل مشکل هم باشد) 2⃣ثانیا چه سنت و مدرنیته قابل جمع باشد و چه نباشد نواندیش دینی در مرتبه اول باید دغدغه مند باشد، آن هم دغدغه مربوط به حل مشکلات و دردهایی که انسان با آن درگیر است و چه بسا او را با معضلات سخت و دشواری هم روبرو نماید پس مهمترین دغدغه یک نواندیش باید حل رنج و دردهای انسان باشد تا حل تعارضات بین دو نوع گرایش (که چه بسا هم حل شدنی نباشد) 3⃣ثالثا در خصوص نسبت سنت و مدرنیته دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد 🔷یکی از این‌ها این است که این دو به طور کلی با هم ناسازگارند و با یکدیگر سر سازش ندارند لذا باید دست به گزینش زد و آن اینکه یا سنت را برگزید یا مدرنیته را، همانطور که عده‌ای در دنیای غرب بدین طریق رفته‌اند و در دنیای شرق هم چاره‌ای جز این نیست. 🔷دوم اینکه سنت و مدرنیته دو حقیقت کاملاً متمایز از یکدیگرند و هر یک به حوزه خاص مربوط می‌شود نه این با آن کاری دارد و نه آن با این لذا باید بین این دو فرق فارغی قائل شد و طبعاً باید به سکولاریسم روی آورد و تعارضاتی که بین سنت و مدرنیته وجود دارد را با اعتقاد به تفکیک حوزه این دو از هم بر طرف نمود و گرنه تلاش برای جمع نمودن این دو با هم ره به جایی نمی‌برد لذا عرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری همانطور که مکتب اگزیستانسیالیسم و مکتب تحلیل زبانی براین باور است. 🔷نظر سوم این است که عده ای در صدد آن برآمده اند که بیاییم بین این دو سازگاری و تعامل برقرار کنیم و این دو را با یکدیگر آشتی دهیم که جناب ملکیان با طرح مواردی که در سوالات بعدی مطرح می‌کند چنین دریافت می‌شود که این تلاش نه تنها عملی نیست بلکه بسان آب در هاونگ کوبیدن است چراکه پایه و اساس سنت در خیلی موارد (اگر نگوییم همه موارد) بر تعبد است و مدرنیته هیچ التزام عملی به تعبد ندارد. لذا باید وادی این دو را از هم جدا نمود. ___ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi
🔶گذری و نظری بر مطالب و نکات دهگانه استاد ملکیان قسمت 6⃣ 🔸استاد ملکیان در ذیل سوال چهار می‌گوید: حجیت معرفت شناسی وحی از کجاست، چگونه می‌شود استدلال نمود وحی هم جزء یکی از منابع شناخت است؟ 🔷در بررسی و تحلیل این سوال باید به نکات چندی اشاره شود: 1⃣ در حوزه معرفت شناسی ما با چند مساله روبرو ایم: الف: ابزار شناخت ب: روش شناخت ج: موضوع شناخت د: قلمرو شناخت ه: حجیت و اعتبار شناخت که این در اصل بازگشت آن به ابزار و روش  معرفت بر می‌گردد. اصولا هر علمی تابعی است از ابزار و روش و موضوع آن، یعنی به تناسب ابزار و روش و موضوع معرفت علوم دسته بندی و طبقه بندی می‌شوند. مثلا در علوم تجربی ما از حواس و  روش تجربی بهره می‌جوییم و موضوع این علوم هم عالم طبیعت از جهات مختلف می‌باشد. یا در دانش فلسفه ما از عقل و روش عقلی کمک می‌گیریم و موضوع این دانش هم هستی و  احکام مربوط به آن می‌باشد. و یا در علم تاریخ ما از ابزار نقل و روش نقلی کمک می‌گیریم و موضوع این علم هم حوادث تاریخی می‌باشد که به صورت مکتوب در دست می‌باشد و یا به صورت سینه به سینه به دست ما رسیده است 🔸 در علم تاریخ پژوهشگر و محقق با ظرافت ها و پیچیدگی ها و مشکلات فراوانی روبرو می‌باشد. چون اولا ما با گذشته رابطه مستقیم نداریم ثانیا گذشته در قالب نقل و مکتوبات به دست ما رسیده است. اینجاست که اعتبار سنجی آن‌چه بدست ما رسیده کار سخت و دشواری می‌باشد. در خصوص وحی و میراث انبیا نکات  چندی مطرح است . یکی آن‌چه که الان در قالب یک متن در اختیار ما قرار دارد. دوم اسناد آن متن به فردی که در جایگاه فرستاده خدا قرار دارد و سوم اینکه آن‌چه آن فرستاده در اختیار ما قرار می دهد بر این ادعا است که آن سخن من نیست بلکه سخن خداست. اثبات و بررسی مورد دوم و سوم از طریق علمی امری ممکن نمی‌باشد. 🔸اجمالا اینکه وجود پیامبران و آن‌چه آن‌ها در اختیار ما نهاده اند در حوزه و قلمرو علم تاریخ قرار دارد _ فارغ از بخشی از آموزه‌های آن که به کمک عقل قابل تحلیل و بررسی می‌باشد _ بنابراین ما به تاریخ چگونه می‌نگریم؟ و با چه ابزار و روشی آن‌را مورد ارزیابی قرار می‌دهیم. در تاریخ اصولا از روش نقلی و تواتر و قرینه سازی استفاده می‌شود مگر اینکه چیزی از تاریخ در اختیار ما باشد که بشود آن‌را _ نه اسناد آن به راوی و آورنده آن‌را_ با ابزارهای علمی مورد بررسی قرار داد. 🔸اگر بنا باشد روش تاریخ به طور کلی فاقد اعتبار باشد نقل و بیان هیچ چیز از گذشته ممکن نیست و این خلاف سیره عقلاست. پس نقل اجمالا معتبر است گرچه روی مفاد نقل باید دقت و تأمل نمود. وجود پیامبران و آن‌چه از آن‌ها بدست ما رسیده است در حوزه علم تاریخ قرار دارد که با اسناد و مدارکی که ما الآن در اختیار داریم و بررسی دقیق و فنی آن می‌توان به سره و ناسره بودن آن و نظر راجح دست یافت. بعد از اینکه ما به اصل مدارک و میراث وحی علم احمالی و ظن قوی یافتیم _ کلا علم به تاریخ علمی ظنی است نه یقینی منطقی و فلسفی و تحلیلی_  می توانیم آن‌را جزء یکی از منابع نقلی معرفت شناسی قرار دهیم کما اینکه در خصوص تاریخ چنین عمل می‌کنیم. همانطور که تاریخ را جزء یکی از منابع معرفت قرار می دهیم، می توانیم میراث وحی را هم قرار دهیم. ___ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi
🔶گذری و نظری بر مطالب و نکات دهگانه استاد ملکیان قسمت 7⃣ 🔸استاد ملکیان در ذیل سوال پنج می‌فرماید: از کجا می‌توانیم بگوییم آن‌چه ذیل عنوان وحی بیان شده است اصالت دارد و عین وحی است. ما که با پیامبر(ص) سر و کار نداریم، با واقعیات تاریخی سرو کار داریم، ارتباط با واقعیات تاریخی هم حالت ظنی دارد نه قطعی لذا چگونه می‌توان به وثاقت تاریخی متون مقدس اعتماد کرد؟ 🔸در این سوال جناب ملکیان به نکات چندی اشاره کرده که هر کدام جای بحث خاص دارد. 1⃣اولا ایشان دراین سوال از واژه اصالت استفاده نموده که از آن برداشت‌های مختلفی می‌شود گرچه در ادامه سوال توضیح بیشتری می‌دهد، چرا که واژه اصالت در هر دانشی معنای خاص خود را دارد. 2⃣ثانیاً ایشان در فراز اول سوال اصالت را با (عین وحی) بودن گره می‌زند. در این خصوص باید گفت که واقعاً وحی و آن‌چه به عنوان سخن خدا ذیل عنوان وحی در اختیار ما قرار دارد به واقع حالت رمز آلود دارد و پدیده‌ای بسیار پیچیده است و به لحاظ پیچیدگی سوالات فراوانی اطراف آن مطرح می‌شود. ولی اجمالا باید گفت که: مساله وحی به عنوان سخن خدا با شخصیت پیامبر گره می‌خورد یعنی ما وحی را از زبان پیامبر دریافت می‌کنیم نه خدا و لذا بدون آشنایی با شخصیت پیامبر(ص) و اعتماد به او هیچ راهی برای صحت و اعتماد به وحی به عنوان سخن خدا وجود ندارد.  پس: الف: باید به وجود پیامبر(ص) به لحاظ تاریخی علم حاصل شود به طوری که جای هیچ تردیدی باقی نماند. ب: باید شخصیت پیامبر(ص)  و جوانب او برای ما شناخته شود به طوری که جای سوال روی شخصیت او برای ما باقی نماند و این عدم سوال تا زمانی که او در قید حیات است به قوت خود باقی باشد. به بیان دیگر نقطه ابهام و قابل سوال در طول حیات پیامبر(ص) وجود نداشته باشد که به شخصیت او آسیب رساند. تا اینجا بدین نتیجه می‌رسیم که سیره عقلاً بر این پایه استوار است که باید به سخن فرد معتمد و قابل اعتماد ترتیب اثر داده شود مگر اینکه خلاف آن ثابت شود و این کار گرچه عقلی نیست (یعنی مبتنی بر برهان فلسفی نیست) ولی عقلانی نیست یعنی بنا عقلاً براین اصل استوار است. 3⃣ثالثا جناب ملکیان در طرح این اشکال اجمالاً نکته مطروحه در بند ثانیا را برای افرادی که در زمان حیات پیامبر بسر می برند، پذیرفته است ولی تکیه اشکال ایشان معطوف به بعد از حیات رسول خداست که با تاریخ حیات پیامبر سر و کار دارند نه خود پیامبر(ص). در رابطه با بعد از حیات پیامبر(ص) هم به بیان مطالبی در قسمت ششم اشاره شد. 4⃣رابعاً در پایان سوال می‌گوید چگونه می‌توان به وثاقت تاریخی متون مقدس اعتماد کرد.  قابل توجه است که این سوال اختصاص به متون مقدس ندارد بلکه در رابطه با هر متن تاریخی دیگر نظیر مثنوی و شاهنامه و شفا و اسفار و حتی کتب علمی هم ساری و جاری است. گرچه گزندگی این سئوال در رابطه با متون دینی بیشتر است. ولی اجمالاً باید گفت: اگر جناب ملکیان بر این نظرند که تاریخ و حوادث تاریخی را بسان علوم تجربی و فلسفی باید مورد ارزیابی و تجزیه و تحلیل قرار داد خوب الف : این انتظار، انتظار به صوابی نیست. ب: این انتظار قیاس مع الفارق است چراکه بافت علوم تجربی و فلسفی به لحاظ روش و ابزار با علوم تاریخی متفاوت است. 🔸بنابرین در خصوص تاریخ و متون تاریخی وثاقت آن‌ها و اعتماد بدان، ظن قوی ملاک و مناط است و البته در خصوص وثاقت هم دو جنبه مطرح است یکی وثاقت به اعتبار اسناد متن به آورنده و دیگر به اعتبار خود متن و محتویات آن . در این رابطه هیچ راه و چاره‌ای جز این نیست که از آن روشی که در تاریخ استفاده می‌کنیم در اینجا هم استفاده کنیم چون که به انبیا و میراث آن‌ها باید از یک منظر پدیدارشناسی نظر نمود و به نتیجه رسید. ___ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi
🔶گذری و نظری بر مطالب و نکات دهگانه استاد ملکیان قسمت 8⃣ 🔸استاد ملکیان در ذیل سوال شش، یک سوال چالشی را مطرح می‌کند و می‌گوید: (چه دلیلی داریم که در متون دینی ناسازگاری درونی نیست و بلافاصله می‌گوید من هیچ کاری به ناسازگاری بیرونی ندارم و به واقعیات بیرونی کاری ندارم و بعد به انواع ناسازگاری ها از نوع تناقض و تضاد و تعارض و... اشاره می‌کند و در ادامه می‌گوید: اگر ناسازگاری درونی داشته باشد دلیلی بر واقع بودن آن نیست ولی اگر ناسازگاری درونی نداشته باشد شرط لازم مطابقت با واقع را دارد و به مثال کتاب بینوایان ویکتورهوگو اشاره می‌کند و در ادامه به مواردی از ناسازگاری در متون مقدس می‌پردازد و می‌گوید شرط اول عقلانیت این است که بین اجزا آن متن ناسازگاری نباشد و اگر ناسازگاری باشد عقلانیت آن مورد سوال قرار می گیرد ...) 🔸در بررسی این سئوال باید گفت: 1⃣اولا ایشان می‌گوید من به واقعیت بیرونی هیچ کاری ندارم و بعد می‌گوید چه دلیلی داریم که در متون مقدس ناسازگاری درونی نیست. بیان این مطلب بدین نحو خود جای سوال دارد. چگونه شما می‌فرمایید من به واقعیت بیرونی هیچ کاری ندارم آن‌گاه تاکید می‌کنی که هیچ دلیلی نداریم که در متون مقدس ناسازگاری درونی نیست. شما وجود ناسازگاری درونی را در متون مقدس با کدام معیار نتیجه می‌گیری؟ وقتی ما به واقعیت بیرونی هیچ کاری نداشته باشیم دیگر ناسازگاری درونی چه معنا می‌تواند داشته باشد. وقتی بین بیرون و درون یک گسل شدید برقرار نماییم دیگر بیان ناسازگاری درونی مفهومی ندارد چرا که ما معیاری برای سنجش نداریم. 2⃣ثانیا در پاره‌ای مثال‌هایی که برای تبیین این سوال بیان می‌دارد مناقشه وجود دارد به طور مثال اشاره می‌کند که قرآن در رابطه با خلقت انسان در جایی به آب و در جای دیگر به گل اشاره می‌کند. خوب این‌ها می‌تواند قابل جمع باشد و وقتی قابل جمع شد دیگر ناسازگاری معنا ندارد. 3⃣ثالثا در پاره‌ای از آیات تفاوت‌هایی که به ظاهر به چشم می‌خورد ناظر بر روند آن حادثه است نه نگاه به شی به صورت برشی و نقطه‌ای، به طور مثال در مورد انسان که قرآن در خلقت او به آب و خاک و طین و صلصال اشاره دارد این‌ها همه قابل جمع می‌باشد. 4⃣رابعاً در مواردی که در آیات به ظاهر تعارض به چشم می‌خورد این‌ها دقیقا به خاطر مقتضیات حال و زمان است  چونکه این موارد خطاب به انسان است. انسان هم متناسب با شرایط وضعیت متفاوتی دارد چه از نظر تکوین و چه از نظر تشریع. در مواردی هم خطابات قرآنی ناظر به نوع انسان است و در مواردی هم خطاب به افراد بشر،  پس باید برای بررسی ناسازگاری در قرآن این نکات را دقیقا مورد توجه قرار داد. به طور مثال قرآن خطاب به کفار و مشرکین در جایی می‌گوید (لکم دینکم و لی دین) و در جای دیگر می‌گوید (و اذا لقیتم اللذین کفروا فضرب الرقاب ...) اگر به نکات مذکور (شرایط و مقتضیات) نظر شود در می‌یابیم که تعارضی بین آیات نیست. از این نوع آیات در قرآن زیاد است. ___ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi
🔶گذری و نظری بر مطالب و نکات دهگانه استاد ملکیان قسمت 9⃣ 🔸استاد ملکیان در ذیل سوال هفتم می‌فرماید: در دین ما خیلی از مطالب را ما براساس متد عقلی نمی‌پذیریم بلکه براساس تعبد می‌پذیریم بنابراین پذیرش تعبد موجب افتادن در مغالطه توسل به مرجع می‌شود. ما در رابطه با تعالیم دینی می‌گوییم فلان مطلب چنین است چون پیامبر(ص) گفته است ولی در حوزه عقل می‌گوییم فلان مطلب را می‌پذیریم به دلیل اینکه با موازین عقلی منطبق است. بعد می‌گوید انسان اخلاقی حرف غیر اخلاقی نمی‌زند ولی ممکن است چیزی بگوید که منطبق بر واقعیت نباشد، صدق اخلاقی برای ما جهت دستیابی به واقعیت کافی نیست و بعد در ادامه حرف بلندی می‌زند و  می‌گوید یک آدم باهوش ممکن است تا آخر عمر راست بگوید تا بعد بتواند یک ادعای بزرگ کند آن‌گاه می‌گوید شاید ادعای پیامبران اولین دروغی باشد که آن‌ها گفته اند. 🔸این سوال آقای ملکیان حاوی نکاتی است که قابل نقد جدی است. 🔷در آغاز می‌گوید خیلی از مطالب دینی مبتنی بر تعبد است نه استدلال عقلی و بعد می‌گوید پذیرش تعبد موجب افتادن در مغالطه توسل به مرجع است. در اینجا واقعاً جای سوال جدی است که چگونه جناب ملکیان پذیرش مبتنی بر تعبد را یک نوع مغالطه دانسته است و اساساً مگر پذیرش وزان تعبد مغالطه است؟ چسان و چگونه ایشان توسل به مرجع را یک نوع مغالطه تلقی نموده است  جای سوال دارد؟ مگر تعبد لزوما به معنای پذیرش کورکورانه است؟ با مبنای جناب ملکیان اصولاً ما در کثیری از موارد نظیر تاریخ و زندگی روزمره که بر مبنای اعتماد و رجوع به مرجع مورد اعتماد عمل می‌کنیم، گرفتار مغالطه شده‌ایم. روش ما در علم تاریخ مبتنی بر نقل معتبر و تواتر است پس گرفتار مغالطه شده‌ایم؟ روش ما در امور روزمره زندگی علی العموم بر پایه اعتماد بر مرجع معتبر است و این سیره عقلای جامعه است پس گرفتار مغالطه شده ایم؟ 🔷نکته دیگر اینکه پایه و اساس دین بر مبنای عقل و عقلانیت استوار است نه تعبد، یعنی اول ما دین را با یک مبنای عقلی و استدلالی می پذیریم آن‌گاه اجزا و زیر مجموعه های دین را در آن چارچوب عقلی می‌پذیریم و این شیوه اختصاص به دین ندارد بلکه در علوم دیگر هم معمولا اینچنین است. به بیان دیگر احکام اجزا را به تبع کل می‌پذیریم یعنی اینچنین نیست که برای پذیرش اجزای یک مجموعه فرداً فرد استدلال عقلی اقامه کنیم بلکه بعد از اینکه مجموعه را با یک مبنای عقلی پذیرفتیم اجزاء را در چارچوب مجموعه می‌پذیریم. 🔸ایشان در پایان می‌گوید: یک انسان اخلاقی ممکن است یک عمر راست بگوید برای اینکه یک بار ادعای بزرگ نماید و دروغ بگوید و آن‌گاه این مطلب را در رابطه با پیامبر هم ساری و جاری می‌داند (البته درمقام طرح سئوال، اینکه باور او چیست حرف دیگری است) 🔷این مطلب در رابطه افراد عادی گرچه محتمل است ولی منطقا باید گفت: این انسان اخلاقی اگر از اول به این نکته توجه دارد که عمری راست بگوید تا اینکه روزی دروغ گوید: باید گفت که این خود یک پارادوکس است یعنی در واقع آن فرد گرچه به ظاهر اخلاقی بوده ولی در واقع اخلاقی نبوده است بلکه منافق بوده که ظاهر اخلاقی داشته است پس فرد اخلاقی اگر دروغ  گوید دروغ او عالمانه و عامدانه نیست لذا نمی‌توان فرض محتمل را دلیل بر وقوع و ثبوت گرفت بنابراین بنای یک انسان عاقل و اخلاق‌مدار بر این نیست که راست بگوید برای اینکه روزی یک دروغ بگوید. 🔷اما در مورد پیامبر(ص) باید گفت که: لازمه نبی از آن حیث که دارای مقام نبوت است، از منظر درون دینی عصمت است همانگونه که قرآن در جاهای مختلف بدان اشاره نموده است و از منظر برون دینی صداقت و پایبندی به اخلاق و اخلاق مداری است لذا این فرض سخن آقای ملکیان که پیامبر(ص) راست می‌گوید برای اینکه روزی ادعای بزرگ نماید و دروغ بگوید فرض غلط و پارادوکسیکال است ضمن اینکه عقل چنین چیزی را برنمی‌تابد. ___ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi
🔶گذری و نظری بر مطالب و نکات دهگانه استاد ملکیان قسمت 🔟 🔸استاد ملکیان در فراز دیگری از سوال هفت می‌گوید: در قضایای جزئی برهان راه ندارد، آن‌چه پیامبر(ص) گفته جزئی است و برهان درآن راه ندارد. 🔸ایشان عطف به نکته قبلی که گفته بود دین بر تعبد استوار است و با تعقل و استدلال سازگاری ندارد، دراینجا می‌گوید که آن‌چه پیامبر(ص) گفته مسائل جزئی است و برهان درآن راه ندارد. 🔸دراین رابطه باید گفت این سخن آقای ملکیان مبهم است و خالی از مناقشه نیست. یعنی چه آن‌چه پیامبر(ص) گفته است حالت جزئی دارد مگر هر آن‌چه پیامبر(ص) گفته است حالت جزئی دارد؟ پیامبر(ص) حرفهای زیادی زده است و مهمترین میراث آن که قرآن است در دست ماست. چسان و چگونه می‌توان ادعا نمود که همه آن‌چه پیامبر(ص) گفته جزئی است و برهان ناپذیر است. کثیری از مطالبی که در قرآن آمده حالت کلی دارد و می‌توان بر آن برهان اقامه نمود. 🔸قران در بسیاری از موارد با مخاطبین خود وارد احتجاج می‌شود و بر صدق گفتار آن‌ها برهان می‌طلبد و برای صحت گفتار خود اقامه دلیل می‌نماید و این موارد متعدد است نه محدود و معدود. 🔸قرآن‌ از خالق هستی سخن می‌گوید و بر این معنا اقامه دلیل می‌کند. قرآن‌ از اخلاق مداری سخن می‌گوید و این امری فرازمانی و فرا مکانی است و اختصاص به مقطعی از تاریخ ندارد. 🔸قرآن از مبارزه با ظلم و تحقق عدالت سخن می‌گوید و این یک امر جزئی نیست. 🔸قرآن از ظهور و سقوط اقوام و علل و ریشه‌های آن سخن می‌گوید و این یک امر جزئی نیست. 🔸قرآن از سنت‌های عام حاکم بر هستی سخن می‌گوید و این امر یک گزاره جزئی نیست. 🔸قرآن از رو به زوال رفتن ستارگان و خورشید سخن می‌گوید و این یک امر جزئی نیست و قابل اقامه برهان بر آن است گر چه قرآن پاره‌ای از مطالب را در قالب گزاره بیان کرده است ولی این بدین معنا نیست که آن جزئی است و از سوی دیگر برهان پذیر نیست. 🔷البته قرآن در حوزه مناسک و احکام و خیلی از موارد دیگر مطالب را در قالب گزاره بیان کرده است و یا اینکه امر جزیی را بیان کرده است. 🔸چنین تصور می‌شود که جناب ملکیان از قرآن انتظار یک کتاب علمی و فلسفی را در ذهن داشته باشد و لذا به بیان این مطلب مبادرت ورزیده است در حالیکه نباید از قرآن چنین انتظاری داشت قرآن تجربه یک انسان به دریا وصل شده است که حقایقی را دراین عرصه دریافت و شهود نموده است و ماموریت یافته آن‌را به رایگان در اختیار دیگران بگذارد خواه بپیذیرند و خواه نپذیرند و هرگز در قبال با مخاطبین خود ادعای عرضه یک کتاب علمی و فلسفی و... ننموده است لذا بیان این سوال در خصوص رسول خدا(ص)  و میراث او و مدعیات او خالی از وجه است. _ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi
🔶گذری و نظری بر مطالب و نکات دهگانه استاد ملکیان قسمت 1⃣1⃣ 🔸استاد ملکیان در ذیل سئوال هشت ابتدا به نقل از کیرکگور می‌فرماید: آیا می‌شود سعادت آدمی را بر پایه چند گزاره تاریخی که همه اش محتمل است مبتنی کرد. و آن‌گاه می‌گوید: فرض کنید یک خدای عالم مطلقی بر جهان حاکم باشد آیا این می‌تواند سعادت آدمی را تضمین کند؟ آیا می‌شود سعادت آدمی را مبتنی کرد بر چند گزاره‌ای که همه‌اش محتمل است و شک در مورد آن رواست و نمی‌توان به آن یقین آورد؟ و بعد مثال می‌زند به رویداد غدیر که یک رویداد تاریخی است و امری محتمل است، چگونه می‌توان سعادت را بر پایه آن استوار کرد. 🔸در خصوص این سوال آقای ملکیان نکات مهم چندی مطرح است که نیاز به بررسی دارد: 1⃣اولا باید دید که منظور ایشان از سعادت چیست چرا که سعادت یک واژه تفسیر پذیر است و برداشت‌های مختلفی از آن می‌شود بعضی از سعادت تفسیر مادی و بعضی تفسیر معنوی و بعضی برداشت دیگری دارند. 2⃣ثانیا چه کسی گفته سعادت را باید بر پایه چند گزاره تاریخی محتمل سوار و بنا نمود. مگر کسی و یا حتی در آموزه‌های دینی اصیل چنین ادعایی شده است که شما این سوال و فرض را در مورد آن مطرح می‌فرمایید. 3⃣ثالثا اشاره می‌کند که: (اگر فرض کنید که یک خدای عالم مطلقی بر جهان حاکم باشد، ایا این می‌تواند سعادت آدمی را تضمین کند؟)  در این رابطه باید گفت مگر: 🔷1- در دین وجود یک خدای عالم مطلق را فرض می‌گیرند؟ وجود خدا در دین و آموزه‌های دینی  یک اصل محوری و قطعی است که همه چیز حول آن مطرح می‌شود و معنا و مفهوم پیدا می‌کند. پیامبران وجود خدا را یک حقیقت ازلی و ابدی و امری مسلم و قطعی می‌گیرند و می‌دانند و به آن باور قطعی دارند و در این مورد با مخالفین خود وارد احتجاج و استدلال شده‌اند و دلیل و برهان اقامه نموده‌اند. گرچه پیامبر(ص) این براهین را از طریق تفکر و تعقل بدست نیاورده و رسالت خویش را بر این پایه استوار نموده است. 🔷2- مگر فلاسفه وجود خدا و یک حقیقت مطلق را به عنوان یک مفهوم خیالی و فرضی لحاظ کرده و این همه ادله اطراف آن اقامه نموده‌اند. مگر عرفا حقیقتی به نام خدا را یک مفهوم فرضی گرفته‌اند و یک مفهوم فرضی را شهود کرده‌اند؟ و یا اینکه یک حقیقت واقعی را شهود و دریافت نموده و بعد این همه اطراف آن بحث و گفتگو نموده‌اند. پس خدا در تعالیم دینی و ادبیات فلاسفه و عرفا یک حقیقت و واقعیت است نه یک امر فرضی و خیالی، و این واقعیت و حقیقت همه چیز هستی است و همه چیز از اوست و به سوی اوست، نه اینکه او  یک فرض است و ما یک واقعیت و ما به عنوان یک واقعیت بخواهیم از یک امر فرضی کسب سعادت کنیم. 🔸بعد ایشان  در مقام مثال به رویداد غدیر اشاره می‌کند و می‌گوید این رویداد امری محتمل است. چطور ما می‌خواهیم از یک امر محتمل کسب سعادت کنیم. اساسا فارغ از اینکه این رویداد یک امر محتمل است و یا امری واقع در تاریخ -که در جای خود باید بررسی شود-  مگر کسی گفته چنین ادعایی دارد که ما باید سعادت خود را در پرتو این حادثه  اخذ و کسب نماییم، این نوع نگاه و تحلیل توسط ایشان خیلی سطحی به نظر می‌رسد. 🔸سعادت یک امر واقعی است و بازتاب و نتیجه عمل آدمی است منتها این سعادت باید در یک نظام هدفمند و حکیمانه که دارای مبداء و مقصد است، محقق شود و از سوی دیگر لازمه آن اعتقاد به یک مبداء و محور قدسی بیکرانه است که انسان در مدار و بستر آن قرار گیرد و مراتب و پله‌های وجودی را در پرتو رفتار و اعمال خود طی نماید تا به ان دست یاید. البته سعادت به تلقی ما از انسان و ابعاد وجودی او هم بستگی دارد که در جای خود باید بررسی جداگانه شود. __ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi
🔶گذری و نظری بر مطالب و نکات دهگانه استاد ملکیان قسمت 2⃣1⃣ 🔸استاد ملکیان در سوالات قبلی از منظر پیشینی سعی داشت تلاشی که نواندیشان دینی مبنی بر ایجاد وفاق و سازگاری بین دین و علم، تعبد و تعقل بعمل آورند را نادرست و ناکام بداند. او از این قسمت به بعد می‌خواهد از یک منظر پسینی تبیین کند که این تلاش ره به جایی نمی‌برد. (ایشان در این سئوال اظهار می‌دارد ما برای چی به دین مراجعه می‌کنیم؟ شما در نهاد خانواده، سیاست، قانون گزاری و... انصافا اگر مشکل بوجود امد به کی مراجعه می‌کنید؟ در تعلیم و تربیت، روابط بین الملل و... در کدام این موارد به دین مراجعه می کنیم؟ _ مناسک و شرایع جای خود دارد - آن‌گاه با بیان تند و تیزی می‌گوید: آن‌ها که در حل مسائل شان به دین رجوع نمی‌کنند سرشان به سنگ خورده است؟ که ما به دین مراجعه می‌کنیم که نخورد؟!) 🔸در رابطه با این سوال آقای ملکیان باید گفت که: مدعای اصلی دین چیست؟ و دین ما را به چه چیزی فراخوانده است که اگر به آن رجوع نکنیم، به آن دست نمی‌یابیم. اگر این نکته روشن شود ایراد و اشکالی که آقای ملکیان در این سئوال مطرح نموده، مرتفع می‌شود. 🔸همانطور که در قسمت‌های قبل اشاره شد خدا به آدمی عقل داده است و این ابزار و چراغی است که آدمی به کمک آن کثیری از مشکلات و مسائل مربوط به زندگی مثل اداره جامعه، روابط بین‌الملل، امور مربوط به ساختمان سازی، بهداشت و درمان و... به عقل مراجعه می‌کنیم و این عمل مبتنی بر سیره عقلاست. دین برای این نیامده که به ما درس نجوم و فیزیک و شیمی و زمین شناسی و ساختمان‌سازی و طب و طبابت و اقتصاد و کشورداری و... بیاموزد. این‌ها چیزهایی است که بشر به کمک عقل و خرد و دانش بشری بدان دست می‌یابد همانطور که افرادی که به دین باور ندارند، دست یافته‌اند. به راستی مدعای تعالیم دینی و وحی چیست؟ 🔷رسالت اصلی دین و تعالیم دینی 1⃣ رها نمودن انسان از دلبستگی به امور گذرا و وصل نمودن به بی کرانگی 2⃣ آموزش درس صداقت و اخلاص و ایثار و اخلاق مداری 3⃣ پیوند دادن انسان به یک مبداء قدسی که همه چیز از آن اوست و همه چیز ره به سوی او دارد. 4⃣ احترام به حریم و حرمت و حقوق دیگران و درآوردن آدمی از گرداب ضلالت و خودخواهی و تکبر و خود بزرگ بینی و پرهیز از زورمدرای، زرمداری و تزویر و ریاکاری 5⃣ مبارزه با ظلم و ستم برای تحقق عدالت و درآمدن از چتر رقیت و بردگی و بندگی این و آن. 6⃣ گشودن افق‌های جدید برای پاسخگویی به دغدغه هایی که آدمی با عقل و علم نمی‌تواند آن‌را گره‌گشایی کند. 7⃣ ارائه تصویری خاص از انسان در پرتو اتصال او به مبداء و معاد 8⃣ پاسخگویی به نیازهای برتر و متعالی که علم در این مورد کارایی ندارد و با عقل حسابگر هم نمی‌شود بدان دست یافت. 9⃣ قابل ذکر است که اعتقاد به خدا جهت بخش به زندگی است و آدمی را از بین دو عدمستان (عدمستان قبل از ولادت و عدمستان بعد مرگ)  در می‌آورد. 🔟 قابل ذکر است که اعتقاد به خدا در همه امور دنیوی که بشر با عقل و علم بدان دست می‌یابد دین می‌توان نقش موثری از حیث جهت بخشی و ضمانت اجرا و... هم داشته باشد. __ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi
🔸 شبهه زیر در مورد زندگانی امام حسن عسکری(ع) و امام زمان(عج) مطرح گردیده که نقد آن در ۵ فایل صوتی ارائه می‌گردد: *امام دوازدهم : *امام یازدهم شیعیان حسن عسکری مدت ۶ سال امامت کرد و در ۲۹ سالگی بیمار شد. *هنگامی که خلیفه عباسی وقت از بیماری او آگاه شد بیدرنگ قاضی القضات را همراه چند پزشک و تعدادی خدمتکار به منزلش فرستاد تا از او مراقبت کنند. *انگیزه فرستادن چنین گروهی به منزل او ‏این بود که شیعیان، پس از مرگ هر امامی به منظور بدنام کردن خلیفه، شایع می کردند که خلیفه، امام را مسموم کرده است و خلیفه سعی کرد از چنین شایعاتی جلوگیری کند. *بیماری حسن روز به روز شدیدتر شد و سرانجام در ۱۲ دی ماه ۲۵۲ هجری شمسی درگذشت. *چون حسن عسکری هیچ فرزندی نداشت ‏پس از فوتش بین مادر او ( حدیث ) و برادرش ( جعفر ) اختلاف و نزاعی بر سر میراث او در گرفت و برای حل این اختلاف دست به دامن خلیفه شدند. *بالاخره خلیفه هیئتی را برای تحقیق اعزام کرد. *وظیفه ‏این هیئت تحقیق درمورد فرزند داشتن حسن عسکری و معاینه تمام زنان و کنیزان او ازنظر بارداری بود. *این تحقیق ۲ سال طول کشید. *پس از ۲ سال و پس از اینکه ثابت شد که او فرزندی ندارد، قاضی القضات به نفع مادرش حکم صادر کرد. *این ۲ سال که به "سالهای حیرت" معروف است از اسفناکترین دوران تاریخ شیعه است. *‏گروهی شیعه‌گری را رها کردند. *گروهی برادر حسن عسکری ( جعفر که سپس در بین شیعه اثنی‌عشری به کذّاب مشهور شد! ) را به امامت پذیرفتند. *گروهی گفتند حسن عسکری به غیبت رفته و دوباره ظهور می کند! *گروهی به اسماعیلیه پیوستند *گروهی پذیرفتند که امامت شیعه با امام یازدهم پایان یافته است. *در چنین اوضاعی بود که شخص شیادی به نام "عثمان بن عمری" تصمیم گرفت که از این آب گل آلود ماهی بگیرد. *این شخص ادعا کرد که حسن عسکری فرزندی دارد که ۴ سال پیش از مرگ پدر بدنیا آمده و در چاهی در سامره از جانب خدا پنهان شده است. *با چنین ادعایی این  فرد با یک تیر دو نشان زد! ۱ - خود را نایب امام غایب‌ اعلام کرد و با سهم امامی که از شیعیان می گرفت برای خویش زندگی خیلی راحتی درست کرد. ۲ - مذهب شیعه را از مرگ تدریجی نجات داد *بنظر می رسد کسانی که ادعای این شخص را پذیرفتند آنقدر فاقد شعور بودند که سؤال نکردند که چگونه ممکن است که مادر و برادر حسن عسکری ‏از این فرزند بی خبر باشند ولی او با خبر؟ *علاوه بر این کسی سؤال نکرد که چه کسی از این پسر خردسال در چاه مراقبت می کند؟!؟ *این عثمان به مدت ۴۵ سال کلاهبرداری کرد و پسرش "محمد بن عثمان" را برای جانشینی خودش تربیت کرد. *نایب دوم هم به مدت ۲۱ سال کلاهبرداری کرد و دوست ایرانی‌اش ‏حسین بن روح نوبختی را برای جانشینی خود تربیت و معرفی کرد. *نایب سوم ( حسین ) هم به مدت ۴ سال کلاهبرداری کرد و دوستش "علی بن محمد سیمری"  را برای جانشینی خودش تربیت کرد. *نایب چهارم پس از ۳ سال سخت بیمار شد. شیعیان که برای دیدن امامشان جانشان به لبشان رسیده بود از آخرین نایب، ‏علی بن محمد سیمری که درحال مرگ بود خواستند وجود امام غایب را به ایشان ثابت کند. *وی چاره ای ندید جز اینکه به شیعیان بگوید که  امام به غیبت کبری رفته که تا روز قیامت به درازا می کشد. *با گذشت حدود ۱۱۰۰ سال از مرگ آخرین نایب هنوز شیعیان اعتقاد دارند امام زمان در چاهی در سامرا پنهان شده ‏و زنده است و روز تولد فرضی‌اش را با شکوه تمام جشن می گیرند و معتقدند قرار است روزی سرانجام ظهور و جهان را از خون دشمنان شیعه رنگین!! و با عدالت پر کند! *فاجعه در آن جا است که تعدادی از این افراد مدارک تحصیلی عالی از دانشگاه های معتبر جهان دارند و به چند زبان هم صحبت می کنند!* *‏البته لازم بذکر است که درمیان فقهای شیعه افرادی بوده‌اند که اعتقاد داشتند امام زمان یک افسانه است و چنین شخصی به دنیا نیامده و وجود هم ندارد.* *از جمله آنان آیت الله سید ابوالفضل برقعی بود که اعتقاد داشت که درباره این حقیقت باید صریحا سخن گفت و چنین هم کرد و جان خود را بر سرش داد.‏* *این مرجع تقلید شیعه به خاطر عقایدش در سال ۱۳۶۶ بازداشت و توسط دادگاه روحانیت به ۱۶ ماه زندان و سپس تبعید محکوم شد.* *پس از بازگشت از تبعید، شیعیان افراطی چندین بار سعی کردند که او را ترور کنند و بالاخره توانستند در سال ۱۳۷۰ او را به قتل برسانند و هیچکس هم به جرم قتل وی دستگیر نشد.* *‏نکته بسیار مهم اینکه آن نائب چهارم هیچ رهبری برای شیعیان مشخص نکرد ولی کمتر از نیم سده بعد، یک شیعه ایرانی دیگر بنام شیخ مفید ادعا کرد نامه‌ای از امام غایب بدستش رسیده که درآن ولایت بر شیعیان را تا زمان ظهورش برعهده علمای شیعه ( آخوند ) گذاشته!* *اساس ولایت فقیه و ج‌ا برمبنای همان نامه است.* *بسیاری از فرَق شیعه درطول تاریخ ازبین رفتند خود شیعه اثنی‌عشری ( ۱۲ امامی ) هم تا قبل روی کار آمدن صفویان در میان شیعیان اقلیت بود.*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 در این فیلم ادعای ملاقات با امام زمان(عج) شده است، که در فایل صوتی زیر مورد نقد قرار گرفته است. __ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi
🔸متن زیر در 3 فایل صوتی ذیل مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد: *مردگان از جمله پیامبران و امامان، نه صدای ما را می‌شنوند و نه دعای کسی را اجابت می کنند* نقل از علی نجار: دبیر بازنشسته و پژوهشگر دینی سال ۶۴ یا ۶۵ در ماه رمضان مرحوم حاج شیخ نعمت الله صالحی نجف آبادی در اصفهان بود و نماز جماعت به امامت ایشان که فردی محقق و دانشمندی بزرگ بود در مسجد الحجه برگزار می شد. نماز گزاران این مسجد اغلب جوانان مخلصی بودند که بسیاری از آنها به خیل شهدا پیوستند. در آن ماه، هر روز عصر در زیر زمین مسجد، جلسه کلاس و پرسش و پاسخ توسط ایشان برگزار می شد. سخنان آن مرحوم بسیار عمیق و قابل تامل بود و گاهی آنقدر تازگی داشت و خلاف باورهای سنتی بود که به همه شوک وارد می کرد بطوری که با وجودی که تمام آنها مستند به آیات قرآن بود پذیرش آنها برای عده ای!! بسیار سخت و گاهی غیر ممکن بود. بعنوان مثال یک روز بحث ایشان به آنجا رسیده بود که، (اهل قبور و از جمله پیامبران و امامان(ع) نه صدای ما را می‌شنوند و نه دعای کسی را اجابت می کنند) و این حرفی بود که برای عده ای بسیار ثقیل و هضم آن بسیار دشوار و حتی غیر قابل تحمل بود. بطوری که یکی از حضار برخاست و با صدایی که اعتراض از کلامش محسوس بود گفت: حاج آقا؛ ما وقتی به زیارت امام رضا(ع) می‌رویم به آن حضرت عرض می کنیم: السلام علیک یا علی بن موسی الرضا، اشهد انک تشهد مقامی و تسمع کلامی و ترد سلامی و تعلم حاجتی و تقضی حوائجی و...... شهادت مي‌دهم كه تو جايگاه مرا مي‌داني، كلام مرا مي‌شنوي و جواب سلام مرا مي‌دهي و حاجت مرا میدانی و حوائج مرا برآورده می کنی و ... مرحوم آیت الله صالحی با آرامش پاسخ داد و گفت: راوی این مطالب جهود بوده است و سپس ادامه داد که: 1️⃣ هر چیزی اعم از زیارت یا حدیث و ... که مغایر با قرآن باشد مطمئن باشید از معصوم نیست و باید به دیوار کوفت. 2️⃣ این جمعیتی که اطراف ضریح امام و در رواق ها و صحن ها و ... از امام رضا همزمان حاجت می‌طلبند و او را می خوانند، تعداشان از هزاران نفر تجاوز می کند، تازه اضافه کنید مردمی که در شهرهای دور مانند اصفهان، تهران و ... او را صدا می‌زنند. حال اگر امام رضا(ع) توانایی داشته باشد که هم زمان  تک تک آنها را ببیند و صدای تک تک آنها را بطور مجزا بشنود و حوایج تک تک آنها را بطور مجزا و همزمان بداند و حوایج تک تک آنها را بر آورد کند و راه دور و نزدیک هم ‌برایش فرقی نکند، چنین کسی با چنین توانایی فقط (اله) است. یعنی با قدرتی خارق العاده. پس قبول این فرض، (لا اله الا الله) را نقض می کند زیرا غیر از الله ( اله) دیگری هم وجود دارد. بعبارت دیگر یا باید (لااله الاالله) را قبول کنیم یا اینگونه فرض هارا، زیرا هر دو با هم قابل جمع نیست. و از طرفی این گونه صفات از اختصاصات خداوندی است زیرا او سمیع و بصیر و قاضی الحاجات است. 3️⃣ وقتی حضرت علی(ع) فرقش شکافته و در بستر خوابیده بود،برای مداوای او یک پزشک یهودی آوردند. واین درحالی بود که سه_امام بر بالین او بودند، امامان حسن، حسین و سجاد خردسال و چندین امامزاده از جمله حضرت ابوالفضل، و اینها همگی بر بالین حضرت گریه می کردند و با وجودی که او عزیزترین کس نزد آنان بود اما کار خارق العاده‌ای برای او نمی توانستند انجام دهند تا او شفا یابد و تازه همه آنها هم زنده بودند. حال، وقتی در زمان حیات شان و آنهم برای عزیزترین کس شان نتوانستند کار خاصی انجام دهند، چگونه انتظار دارید که در زمان ممات برای دیگران بتوانند کاری انجام دهند!؟ و این در حالی است که قرآن می فرماید: إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِيبُوا لَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ  اعراف:194 مسلماً آنهائي که [براي حاجات خود] به جاي خدا مي‌خوانيد، [اعم از فرشتگان، ارواح انبياء، اولياء و مقدّسين] بندگاني همچون خود شما هستند. پس [براي آزمايش و تجربه هم که شده] آنها را بخوانيد تا درخواست شما را [در حاجات] برآورده کنند، اگر راست مي‌گوئيد! أَلَهُمْ أَرْجُلٌ يَمْشُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ أَيْدٍ يَبْطِشُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ أَعْيُنٌ يُبْصِرُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا  اعراف:195 آيا آنها را پاهائي است که با آن قدم بردارند [و به دنبال حل مشکلات شما بروند؟] يا دست‌هائي که با آن [بر دشمن] يورش آورند؟  يا چشم‌هائي که با آن [احوال پريشان شما را] ببينند؟ يا گوش‌هائي که با آن [درد دل‌هاي شما را] بشنوند؟ ... و ده ها آیه دیگر که بر بي‌تأثير بودن واسطه‌ها در برآوردن حاجات دلالت می‌کند. ------------ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi
مطالب ذکر شده در سخنرانی فوق، در فایلهای زیر مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد. __ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi
19sharh-ziyarate-ale-yasin-1403-03-29.mp3
40.62M
🔹‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سخنرانی آقای محمد شجاعی در گلزار شهدا بعد از انتخابات حول محور مهدویت و فتنه های آخرالزمان و اینکه امسال با فتنه ها و آشوب های شدیدی روبرو هستیم و ترسیم دولت جدید به عنوان فتنه اخرالزمانی ✅نقد و بررسی : این سخنرانی طی شش فایل صوتی زیر، مورد نقد و بررسی محتوایی قرار گرفته است. -------- ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅سخنان آقای میرباقری که معتقد به نجس بودن کتاب مثنوی مولوی است، طی نه فایل صوتی زیر، مورد نقد و بررسی محتوایی قرار گرفته است. ___ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 در این فیلم ادعای ملاقات با امام زمان(عج) شده است، که گفتگوی زیر توسط آقایان وهابی و بدیع زادگان مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. __ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi
DOC-20240413-WA0023_240413_194519.docx
1.23M
✅خلاصه ی کتاب «پندار» اثر ریچارد داوکینز 🔸مقدمه : در کتاب (پندار) اثر ریچارد داوکینز سئوالات و موارد متعددی مطرح گردیده که دین و تعالیم دینی را به چالش کشیده است لذا سعی شده موارد مطروحه مورد نقد و بررسی قرار گیرد و به هر مورد جواب مناسب داده شود. در آغاز نکاتی در قالب سه فایل صوتی زیر بیان می‌شود، آنگاه موارد به صورت سئوال مطرح و مورد پاسخگویی قرار می‌گیرد. قابل ذکر است اشکالات کلیدی بر مطالب وارد است 1⃣یکی اینکه مطالب بر اساس یک رویکرد مادی به عالم تنظیم شده و هستی را محصور در عالم ماده دانسته است. 2⃣دیگر اینکه مطالب و اشکالات عمدتاً مبتنی بر آیین مسیحیت و نگاه این آیین به مسائل بیان شده است. __________________ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅مقدمه: دراین فایل پانزده سئوال مطرح شده که طی آن تعالیم و گزاره های دینی را به چالش کشیده است. این ایرادات عمدتا بر اساس آموزش‌های تعالیم مسیحیت استوار است ولی به طور کلی دین را نشانه رفته است. 🔸عمده این ایرادات مبتنی بر آموزش‌های غلط از دین؛ بد آموزی های دینی و دریافت های غلط از آموزه های دینی استوار است. 🔸سعی براین است که سئوالات در این فایل مورد به مورد مطرح و بررسی و تحلیل محتوایی گردد.👇👇 ______________ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi