eitaa logo
پژوهشی درباره ابن عربی
943 دنبال‌کننده
173 عکس
55 ویدیو
10 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف با رویکرد انتقادی 🌐 websites: ebnearabi.com ebnearabi.com/ar ebnearabi.com/ur ebnearabi.com/en 📢 Telegram: https://t.me/ebnearabi 📲 admin: @eb_admin ⭕️در این کانال تبادلی انجام نمی شود
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 چرا ملائکه مؤمنان را به زور به سوی بهشت می کشانند؟ 🔺 بیانات آیت الله بشیر نجفی از مراجع تقلید نجف اشرف پیرامون تفسیر آیه 73 سوره زمر و ارتباط آن با امام حسین علیه السلام، خداوند متعال در این آیه می فرماید: «وَ سیقَ الَّذینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَی الْجَنَّةِ زُمَراً ...» اما به راستی چرا خداوند به فرشتگانش دستور می دهد مؤمنان را به سوی بهشت بکشانند!؟
◾️دیدار اساتید و دست‌اندرکاران همایش تصوف با آیت الله نوری همدانی 🔺 مرجع عالیقدر شیعه با تصریح بر باطل بودن عقاید صوفیانه گفت: یکی از حیله های صوفیان برای ترویج عقاید خود، چهره سازی و سرقت روایات به نام بزرگان خود بوده است. به چه دلیل از حسن بصری و شقیق بلخی و معروف کرخی و بایزید بسطامی و جنید بغدادی با این عظمت یاد شده؟ این چهره سازی به اندازه ای حیله گرانه بوده که برخی از بزرگان ما مانند مقدس اردبیلی را نیز در شمار چهره های بزرگان خود قرار داده اند؛ یا مثلا اویس قرنی را جزو بزرگان صوفیه ذکر کرده اند. 🔺 حراج خصوصیات ائمه(ع) برای بزرگان صوفیان آیت الله نوری همدانی گفت: تمام خصوصیاتی که ما برای ائمه خود قائل هستیم و عظمتی که ما منحصر در اهل بیت می دانیم را برای بزرگان خود حراج کردند. 🔺 صوفیان روایات را سرقت کرده اند حضرت آیت الله نوری همدانی افزود: بنده لازم دانستم که به سراغ کلمات آنها بروم. در کتابی مانند تذکرة الاولیاء که از کتب معتبر صوفی است، کلماتی از صوفیان نقل می کنند که از روایات ما است و آن را سرقت کرده اند و آن را به نام خود جا زده اند. برای نمونه در بحار در مورد دعا روایتی از امیرالمومنین علیه السلام ذکر شده که حضرت، علت مستجاب نشدن دعاهای بندگان را در هشت علت بیان می فرماید، آن وقت صوفیه این روایت را به نام ابراهیم ادهم جعل کرده اند. 🔺 وی در ادامه گفت: یکی دیگر از مشکلات ما کتاب مثنوی مولوی است. مولوی یک صوفی سنی وحدت وجودی بوده و از طرفی هم این کتاب از لحاظ ذوق شعری در حد بالائی قرار دارد. صوفیه معتقدند در هر دوره یک قطب و مرشد وجود دارد و به جای ائمه علیهم السلام به اقطاب و مشایخ خودشان مراجعه می کنند. مولوی امامت را امامت نوعی می داند اما ما شیعیان امامت را شخصی می دانیم که همان دوازده امامی است که اصل و نسب این بزرگواران مشخص است. مولوی در این راستا چنین سروده است: پس به ‌هر دوری ولیئی قائم است تا قیامت آزمایش دائم است پس امام حی قائم آن ولی ‌است خواه از نسل عمر، خواه از علیست استاد برجسته حوزه علمیه قم با بیان این که یکی از کتاب های مهم ما حدیقه الشیعه مقدس اردبیلی است، گفت: این کتاب به جنگ صوفیه آمده است زیرا در زمان صفویه تصوف را رونق می دادند و علمای بزرگ ما مانند مقدس اردبیلی سعی می کردند در برابر آنان بایستند. 🔺 روایت امام صادق(ع) در دشمن دانستن صوفیان حضرت آیت الله نوری همدانی با بیان این که مقدس اردبیلی در کتاب خود ۷۲ فرقه از صوفیان مانند ذهبیه و نعمت اللهیه و … را برشمرده است، گفت: تمام فرقه های صوفی باطل هستند و فرقی ندارند و ما از اهل بیت(ع) روایات زیادی در طعن و طرد آنان داریم و امام صادق(ع) در روایتی فرموده اند که «انهم اعدائنا؛ آنان دشمنان ما هستند». 🔺این مرجع تقلید افزود: من حالات یک یک صوفیه را مطالعه کرده ام. اینها کلمات عجیبی و باطلی برای سران صوفیه نقل کرده اند. من باب نمونه نقل کرده اند که فردی از کوچه ای عبور می کرد دید آبی از ناودان می ریزد. گفت این چه آبی بود؟ گفتند حسن بصری از خوف خدا گریه کرده است و اشکش از ناودان به این ترتیب جاری است!! یا مطالبی از این دست که فلان عارف یک هفته چیزی نخورده و فقط ریگ خورده است. یا دیگری فقط خاک می خورده است. خب خوردن خاک حرام است. یا دیگری خود را ۴۰ سال از چاه آویزان کرده است و در این حالت آویزان خدا را عبادت می کرده تا این که از بینی اش خون جاری شده است. صوفیه از این دست مطالب و عبادات جعلی بسیار درست کرده اند. 🔺مولوی لغزش های فراوانی دارد استاد برجسته حوزه علمیه قم یکی دیگر از مشکلات را بزرگداشت شمس تبریزی دانست و افزود: باید همه کتاب مولوی را مطالعه کرد. چهار تا شعر می خوانند و میگویند چقدر عالی گفته است! خوب این اشعار از نظر ذوقی خیلی خوب است، اما اگر این کتاب را تا آخر بخوانید متوجه می شوید که مولوی یک صوفی سنی است و لغزش های فراوانی دارد. مولوی حضرت ابوطالب علیه السلام را مشرک می داند. 🔺آیت الله نوری همدانی در پایان با تقدیر و تشکر از مسئولان و اساتید همایش تصوف، این همایش را حرکتی خوب و پسندیده قلمداد کرد و افزود: علمای بزرگوار همیشه با صوفیه گرفتاری داشته اند. خداوند به شما توفیق دهد. این کار شما کار بسیار مهمی است، چون صوفیه افراد کثیری را گمراه کرده اند. ➕ http://tasavvof.com/2344/دیدار-اساتید-و-دست‌اندرکاران-همایش-تص.html
◾️دیدار اساتید و دست‌اندرکاران همایش ملی «تصوف شاخصه ها و نقد ها» با آیت الله مکارم شیرازی 🔺 آیت الله مکارم شیرازی: تصوف پیروان خود را در فروع دین آزاد می گذارد / صوفیان در برابر ائمه هم ایستادند و از ایشان ایراد می گرفتند. 🔺به گزارش روابط عمومی دفتر تبلیغات اسلامی، حضرت آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی در دیدار با حجت الاسلام والمسلمین احمد واعظی “رییس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم” و دست اندرکاران همایش «تصوف شاخصه ها و نقد ها» با تشکر از احساس مسؤولیت دفتر تبلیغات اسلامی در برابر فرق انحرافی اظهار داشت: تصوف از جهات مختلفی قابل مطالعه است که از آن غفلت شده است. 🔺وی خاطرنشان کرد: اولین کتابی که من نوشتم در رابطه با تصوف بود با عنوان «جلوه حق» که در عین حال که سن کمی هم داشتم ولی با دقت نوشتم و یک جلدش را برای آیت الله بروجردی فرستادم و ایشان گفتند من کتاب شما را خواندم و هیچ خلافی در آن ندیدم. 🔺این مرجع تقلید افزود: یکی از جاذبه های تصوف این است که آنان پیروان خود را در فروع دین آزاد می گذارند و خیلی سخت نمی گیرند تا بتوانند بسیاری از کارها را انجام دهند و این آزادی عمل برای عده ای که می خواهند هم اسم مسلمان را داشته باشند و هم آزاد باشند، جاذبه دارد. 🔺ایشان اظهار داشت: نکته دیگر در رابطه با تصوف این است که این ها معمولا پیروان خود را توصیه می کنند که داخل در سیاست نشوید و از این جهت با بهایی ها اشتراک دارند ولی اخیرا در سیاست هم ورود پیدا کردند و گاه با خارجی ها ارتباطاتی بر قرار کرده اند. 🔺حضرت آیت الله مکارم شیرازی با بیان این که صوفی ها حسابشان را از جماعت مسلمین جدا می کنند، گفت: مرکز عبادت تمام مسلمین جهان مسجد است ولی این ها مرکز عبادتشان خانقاه است و مراسم دینی خود را در خانقاه انجام می دهند. 🔺 وی افزود: یکی دیگر از مشکلات صوفیان این است که شرط صوفی شدن عدم تماس با روحانیون و اهل علم است تا روشنگری اتفاق نیفتد. 🔺همچنین این ها در مسیر سیر و سلوک و رسیدن به مقامات عالی، ریاضت های غلطی را اجازه می دهند که در کتاب احیاء العلوم غزالی مصادیق زیادی از این ریاضت ها بیان شده که خلاف اسلام است. از جمله می نویسند که یکی از صوفیان در چاهی خودش را واژگون می‌کرد و شب تا صبح یا مدّتی، خودش را به این صورت درمی آورد. دیگری چنین ریاضت می کشید که مشتی چوب را آنقدر به پای خودش می‌زد تا همۀ این چوبها بشکند، و چنین مسائلی که با شرع نمی سازد و من در کتاب جلوۀ حق موارد متعدّدی را نقل کرده ام. یا نمونه دیگر اینکه یکی از صوفیان ملامتی برای اینکه میان مردم بدنام شود در ملا عام از حمام دزدی کرد. و مردم نیز او را دیدند و کتک زدند و آن صوفی گمان می کرد که اینگونه سیر و سلوک بهتری خواهد داشت! چنین مطالب و افکار سخیفی در میان صوفیه وجود دارد که بسیار خطرناک است. 🔺موضع گیری صوفیان در مقابل ائمه(ع) مرجع عالیقدر شیعه افزود: تاریخ نشان می دهد که صوفیان در مقابل ائمه(ع) هم می ایستادند و از ایشان ایراد می گرفتند! 🔺حضرت آیت الله مکارم شیرازی با بیان این که صوفی ها خوانندگی و نوازندگی و رقص را حرام نمی دانند و مفاهیمی به نام وجد و سماع دارند که برای برخی جوانان جاذبه دارد، گفت: آنها تقید چندانی به فروع دین ندارند و برای مثال برخی از آنها می گویند نگاه به زنان حرام نیست و باید قلبت پاک باشد و از این قبیل مطالب. 🔺ایشان با بیان این که صوفیان هم از بعد سیاسی و هم از بعد دینی و اعتقادی یک خطر محسوب می شوند، خاطرنشان کرد: کار علمی پیرامون تصوف کار بسیار خوبی است و باید با تبلیغ این فرقه ها در کشور مقابله شود. امیدوارم إن شاءالله موفّق و مؤیّد باشید. ➕ http://tasavvof.com/2360/آیت-الله-مکارم-شیرازی-تصوف-پیروان-خود-ر.html
◾️ آیت الله صافی گلپایگانی: تصوف در مقابل ولایت اهل بیت(ع) قرار دارد 🔺آیت الله العظمی صافی گلپایگانی با اشاره به ضرورت نقد علمی جریان تصوف، این اندیشه را در مقابل ولایت اهل بیت(ع) دانست. 🔺به گزارش روابط عمومی دفتر تبلیغات اسلامی، آیت الله صافی گلپایگانی در دیدار با دست اندرکاران همایش ملی «تصوف؛ شاخصه ها و نقدها» با تشکر از اقدام دفتر تبلیغات اسلامی در برگزاری این همایش گفت: برگزاری چنین همایشی اقدامی ضروری و مهم است که برای آگاهی بخشی به جامعه بسیار مؤثر می‌باشد. 🔺ایشان با بیان این که باید با کارهای علمی، جوانان و حتی برخی از اهل علم که گرفتار انحراف می شوند را روشن کنید، افزود: در پژوهش ها باید مبانی اسلام و ولایت اهل بیت(ع) به صورت دقیق و صحیح مطرح شود و انحراف این گرو‌ه‌ها از اصول مکتب بیان گردد، زیرا این ها در مقابل ولایت اهل بیت(ع) هستند و آرای دیگران را به نام اسلام در مقابل مکتب اهل بیت(ع) قرارداده‌اند. 🔺این مرجع تقلید با بیان این که اگر ما مکتب اهل بیت(ع) را دنبال کنیم همه چیز در آن وجود دارد و هیچ کم و کاستی در قرآن و سنت و روایات اهل بیت(ع) نیست، ابراز کرد: این کار بسیار بزرگی است که شروع کردید و دیگران هم استفاده خواهند کرد، زیرا در زمان کنونی باید مرز میان مکتب اهل بیت(ع) و فرقه‌های انحرافی روشن شود تا دیگران به اشتباه نیفتند و شیعه خیلی بالاتر از مکاتبی است که در آن موارد انحرافی در قالب شعر و نثر و رقص به مردم القا می شود. 🔺 وی با بیان این که اندیشه تصوف از زمان اهل بیت(ع) تا امروز همواره طرفدارانی داشته است، با تاکید بر خاستگاه های تصوف در بیرون از اسلام، خاطرنشان کرد: در اوایل انقلاب هم ما درگیری هایی را با این ها داشته ایم و با فرقه‌های تصوف مبارزه می کردیم و امیدوارم با اهتمام شما مکتب اهل بیت(ع) روز به روز گسترش پیدا کند. 🔺 ایشان در انتها بار دیگر با تشکر از دست اندرکاران همایش تصوف افزود: الحمدلله این کاری که شروع کردید کار بسیار بزرگی است و تا حالا هم خیلی کوتاهی کرده‌ایم و امیدوارم که موّفق و مؤیّد و منصور باشید. 🔺 اولین همایش ملی تصوف، شاخصه ها و نقدها روز پنج شنبه ۱۹ مهرماه در دو نوبت صبح و بعد از ظهر در مرکز همایش های غدیر قم واقع در خیابان معلم برگزار خواهد شد. ➕ http://tasavvof.com/2382/آیت-الله-صافی-گلپایگانی-تصوف-در-مقابل-و.html
◾️دیدار دست‌اندرکاران همایش ملی تصوف با آیت الله وحید خراسانی 🔺آیت الله العظمی وحید خراسانی در این دیدار، پس از استماع گزارش فعالیت‌های انجام شده تصریح کرد: این کار بسیار مقدس است. 🔺وی با بیان اینکه رفع شبهه از اهل مذهب، برای اهل علم، اهم مطالب است، افزود: به موسی بن عمران خطاب رسید اگر دو کار انجام دهی نزد ما از صد سال قیام لیل و صیام نهار محبوب تر است. 🔺این مرجع تقلید ادامه داد: حضرت موسی متحیر ماند که این چه کاری است که برابر است با صد سال قیام لیل و صیام نهار؟ 🔺وی اضافه کرد: به کلیم الله خطاب آمد: ” تَرُدَّ آبِقاً عَنْ بَابِي، أَوْ ضَالًّا عَنْ فِنَائِي”. از تفسیر این دو جمله سوال کرد؛ خطاب آمد: بنده‌ی آبق و فراری، بنده‌ی گنه‌کار و متمرد است که او را توبه دهی؛و بنده‌ی گمراه کسی است که امام زمان خود را نشناسد و جاهل به شریعت باشد و او را به امام زمان مربوط کنی. 🔺آیت الله العظمی وحید خراسانی گفت: لذا اهل علم باید قدر این دو نعمت را بدانند؛ ارشاد ضالّ، ردّ آبق. توجه دادن مردم به خدا و هدایت به ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه). امامی که بیمنه رزق الوری و بوجوده ثبتت الارض و السماء. 🔺وی خاطرنشان کرد: عمده این است خود آقایان هر روز به قدری که میسر است قرآن بخوانند و به حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه) هدیه کنند؛ او کمک‌شان می‌کند. این مرجع تقلید گفت: خواندن قرآن هر روز و هدیه به او، همان جمع بین ثقلین است و هر کس این کار را انجام دهد، با امام‌زمان (علیه‌السلام)‌ خواهد بود و معیت با ولی عصر (علیه السلام)، معیت با جمیع انبیاء و ائمه‌ی معصومین (علیهم‌السلام) است. 🔺معظم‌له در پایان با آرزوی موفقیت برای حاضران خاطرنشان کرد: ان شاء الله در راه دفع شبهات از قلوب و فتح باب ارتباط با امام زمان (علیه‌السلام) سعی و تلاش کنید. الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا. این عمل شما بسیار مقدس است. اجر شما حساب ندارد، لا یعد و لا یحصی. ما دعاگوی همه شما هستیم. چون شما بدون تعارف سرباز امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هستید. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته ➕ http://tasavvof.com/2389/دیدار-دست‌اندرکاران-همایش-ملی-تصوف-با.html
◾️ اولین همایش ملی تصوف؛ شاخصه ها و نقد ها برگزار می شود 🔺 زمان: پنج شنبه 19 مهر ماه 1397، صبح از ساعت 8:30 و بعد از ظهر از ساعت 14:30 🔺 مکان: چهارراه شهدا، ابتدای خیابان معلم، مرکز همایش های غدیر
⭕️ ویدئو: گفتگوی جالب و شنیدنی دکتر سید یحیی یثربی در برنامه شوکران شبکه4 با موضوع نقد عرفان و تصوف 🔺دکتر یثربی، فلسفه‌دان و عرفان‌شناس ۷۵ ساله، استاد تمام فلسفه و کلام اسلامی در دانشگاه علامه طباطبایی است که از سال ۱۳۳۷ تا سال ۱۳۴۶ دروس فلسفی و فقهی را در حوزه علمیّه قم نزد علامه طباطبایی، آیت‌الله حسینعلی منتظری و آیت‌الله جعفر سبحانی فرا گرفت. از سال ۱۳۴۶ تا سال ۱۳۵۸ نیز دوره کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترای رشته فلسفه و حکمت اسلامی را در دانشگاه تهران سپری کرد. او از مهمترین چهره‌های آکادمیک ایران است که به نقد عرفان اسلامی پرداخته است. 🔺از آثار این استاد برجسته می‌توان به «عرفان عملی در اسلام، عرفان نظری، فلسفه عرفان، ترجمه الهیات نجات ابن‌سینا با مقدمه و تعلیقات، مفاهیم فلسفی در ادبیات فارسی، آب طربناک (در شرح غزلیات حافظ)، ماجرای غم‌انگیز روشنفکری در ایران، خودکامگی و فرهنگ، فلسفه مشاء، حکمت اشراق سهروردی، عیار نقد، حکمت متعالیه (بررسی و نقد حکمت صدرالمتألهین)، تاریخ تحلیلی انتقادی فلسفه اسلامی، زبان شمس و زبان مولوی، تفسیر روز، پژوهشی در نسبت دین و عرفان، قلندر و قلعه (داستان زندگی سهروردی)، از یقین تا یقین، فلسفه سیاست در اسلام، صلیب و صلابت (داستان زندگانی حلاج)» اشاره کرد. 🔺آخرین اثر وی که با عنوان «فریب سراب» اخیرا راهی بازار نشر شده، در نقد و بررسی عرفان و تصوف است. 🏞 https://goo.gl/HMzEJE 📽دانلود فایل صوتی و مشاهده و دانلود ویدئوی این گفتگو در لینک زیر: http://www.ebnearabi.com/13028/گفتگوی-شنیدنی-دکتر-سیدیحیی-یثربی-در-بر.html
⭕️ پاسخی به ادعای گرایش شیخ بهایی و ملامحمدتقی مجلسی (مجلسی اول) به صوفیه 🔺 یکی از دلائل و شواهد مهم در عدم گرایش مجلسی اول به تصوف، عبارت علامه مجلسی (ره) درباره رابطه پدر ایشان با صوفیه است. علامه مجلسی در کتاب اعتقادات [۱] می نویسد: « بر تو باد پرهیز از این گمان که پدر علامه ام (که ضریحش نورانی باد!) از صوفیان باشد،یا اعتقادی به مسالک و مذاهب آنها داشته باشد . حاشا از این نسبت! ... او در ابتدا به اسم تصوف تظاهر می کرد ، تا این طایفه به او متمایل شوند و از او فرار نکنند، تا اینکه آنها را از این عقاید فاسده و اعمال بدعت آمیز رهایی بخشد ، و به تحقیق که عده زیادی از آنها را با این مجادله حسنه هدایت کرد ، و در آخر عمرش وقتی مشاهده نمود که رعایت این مصلحت، موضوعیت ندارد ، و پرچم های گمراهی و سرکشی سرنگون گشته ، و احزاب شیطان شکست خورده اند ، و معلوم شد که این ها دشمنان خدا هستند ، از آنها بیزاری جست. و مستمرا منکر عقاید باطل آنها می شد . و من (که فرزند ایشان هستم) آشناتر از هرکس به طریقه پدرم هستم . و نزد من نوشته های پدرم در این باره موجود است . » 🔺اما حجت الاسلام رسول جعفریان، قرینه و شاهد جدیدی در این زمینه از نسخه های خطی ارائه نموده است. فضای ترسیم شده توسط نویسنده این نسخه خطی، حاکی از آن است که مجلسی پدر و شیخ بهائی چاره ای جز تقیه در برابر صوفیه و همراهی نسبی با آنان نداشته اند. 🔺رسول جعفریان در وبلاگ خود چنین می نویسد: سیر تاریخی عوض شدن فضای مناسبات میان فقها و صوفیه در دوره صفوی، امری تدریجی بود، به طوری که در فاصله سه نسل، از حوالی ۱۰۰۰ تا ۱۱۰۰ تمایل به دوستی با صوفیه تا معارضه، به روشنی دیده می شود. برای مثال، شیخ بهایی یا محمد تقی مجلسی، از کسانی هستند که گفته می شد تمایلات صوفیانه داشتند، در حالی که از نیمه دوم قرن یازدهم تا پایان عصر صفوی، جدال میان این دو گروه بیشتر شد، آن گونه که علامه مجلسی، رسما به صورت یک مخالف، ظاهر گشت و حتی این اتهام را از پدر هم نفی کرد. در این باره یک شاهد زنده از حوالی سال ۱۱۲۰ داریم که گزارشی در این باره داده است، گزارشی که متن آن جالب و خواندنی است. وی می کوشد نشان دهد که تمایلات صوفیانه برخی از علمای عصر میانی صوفی، صرفا نوعی مماشات با آنان برای هدایتشان بوده است. 🔺 متنی که در ادامه خواهد آمد، به نظرم در گزارش برخی از رویدادهای این منازعات بسیار مهم است. او از ملاعبدالله برادر علامه مجلسی یاد می کند که به گفته نویسنده، علیه صوفیان اقدام کرده و مورد هجوم و حمله آنان در مسجد جامع اصفهان قرار گرفته است. در این حادثه، یارانش، او را از دست آنان که حتی بوریاهای مسجد را آتش زده بودند نجات داده و مخفی کردند. مخالفان وی حتی توانستند شاه را به عداوت با وی وادارند و او گویا به حکم شاه، اخراج بلد شده، بعد از مدتی ایران را ترک کرده و راهی هندوستان شد. 🔺 نویسنده در ادامه همین متن، از مواضع ملامحمد باقر مجلسی علیه فسادهای دوره صفوی یاد کرده و تأییدی بر تصوراتی که از منابع دیگر در این باره داریم، می گذارد. به هر حال ارزش برخی از این جزئیات قابل توجه است. 🔺 وی می نویسد: شیخ بهاءالدین محمد عاملی و ملامحمد تقی مجلسی و ملامحسن کاشانی ـ علیهم الرحمه ـ که هر یک قدری بنا بر مصلحت، این طایفه را که شاید از آن راه باطل برگردند، مراعات می نمودند، بلکه از جانب ایشان سخنان نیز می گفتند و می نوشتند. اما فی الحقیقه در عقاید حقه، مخالف ایشان بودند... 🔺در آن اوان این طایفه(صوفیه) را طغیانی بود که چاره ای به جز تقیه از ایشان نبود. ملاعبدالله مرحوم (برادر علامه مجلسی) بعد از فوت پدرش آخند ملامحمد تقی مجلسی، به مظنّه آن که او را در ترویج دین حق، ناصری و معینی هست، فی الجمله اظهاری از افعال قبیحه و اطوار شنیعه این طایفه را نموده... پیروان حلاّج بنابر عداوت دینی و لجاج، اتفاق نموده، از برای اهانت بلکه ضرب و قتل نیز مضایقه نبود، در مسجد جامع عتیق اصفهان، هجوم آور شده، بوریاهای مسجد را سوزانیدند، و مدرسین را منع از درس نمودند و مدتی در مسجد را بستند، و آن بنده خدا را بعضی از دوستانش به هزار حیله و تدبیر از مسجد به خانه اش رساندند و مختفی کردند... لاجرم لاعلاج به سبب عداوت آن سیاه بختان بی ایمان، جلای وطن نموده، روانه کفرستان و بلاد هندوستان گردید... پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: @ebnearabi 📌 مطالعه مشروح مطلب: http://www.ebnearabi.com/13049/گرایش-شیخ-بهایی-مجلسی-اول-صوفیه.html
⭕️ شریعت گریزی صوفیه – بخش اول (شمس و مولوی)؛ جدایی طریق صوفیه از مسیر اسلام 1️⃣ https://goo.gl/ASjuJ6 مطلب پیشنهادی؛ حتما مطالعه شود 🔺 با مطالعه تاریخ تصوف و منابع صوفیه، مشاهده می شود که بسیاری از سران آنها، قولا یا عملا و یا به صورت توامان، به ترک احکام الهی و ارتکاب محرمات و یا تحقیر شریعت پرداخته اند. تا جایی که برای این مساله مهم، مبانی خاصی نیز تعریف نموده و توجیهات مختلفی را برشمرده اند.... 🔺بسیاری از سران عرفان و تصوّف، واژه شریعت را در برابر طریقت و حقیقت قرار داده اند. آنها شریعت و طریقت را تنها به مثابه نردبانی می‌دانند که پس از رسیدن به بام حقیقت، نیازی به آن باقی نمی‌ماند. البته شریعت برای سالکان در بدو امر توصیه می شود. این شریعت هم مطابق تعریف عموم مسلمین و علمای اسلام از شریعت نیست. بلکه شریعتی است که قطب و استاد تصوف و عرفان برای سالک تجویز می کند. گاهی اساتید عرفان و مشایخ تصوف، دستوراتی خلاف شرع به مرید و شاگرد خود می دهند که سالک باید بدون چون و چرا از آنها تبعیت نماید. صوفیه در حقیقت مقام نبوت انبیاء را برای خود قائل هستند، هر چند به صراحت آن را بیان نمی کنند. اما از قرائنی که در سخنان و مکتوبات آنها وجود دارد می توان به این مساله و جدایی طریق آنها از شریعت محمدی پی برد. 🔺طلیعه این بخش را با گزارش احوالات مولوی و شمس تبریزی آغاز می کنیم. مولوی در مقدمه بخش ۵ مثنوی خود، شریعت را به علم کیمیا تشبیه می کند که پس از حصول زر، به آن حاجتی نیست یا استعمال دارو را مثال می زند که پس از درمان، نیازی به دارو باقی نمی ماند... 🔺او در جای دیگر نیز، تمثیل های متعددی را در قالب شعر برای توجیه ترک شریعت پس از حصول نتیجه برمی شمارد و چنین می سراید... چون شدی بر بام‌های آسمان *** سرد باشد جستجوی نردبان... 🔺بنا بر نقل دیگری مولوی شراب و همه محرمات را برای عارفانی چون شمس تبریزی حلال می دانسته است: «روزى فقهاى حسّاد از سر انکار و عناد از حضرت مولانا سؤال کردند که شراب حلال است یا حرام؟… [مولوى ] به کنایت جواب داد: تا که خورد. چرا اگر مشکى شراب را در دریا ریزند متغیر نشود و او را مکدّر نگرداند و از آب وضو ساختن و خوردن جایز باشد اما حوضک کوچک را قطره ى شراب بى گمان که نجس کند، اگر مولانا شمس الدین مى نوشد او را همه چیزها مباح است که حکم دریا دارد و اگر چون تو غر خواهرى کند، نان جوینت هم حرام است. [۴]» 🔺سلطان ولد، فرزند مولوی، شریعت را مخصوص سالکان مبتدی می داند. او از مثال حضور در خدمت پادشاه بهره برده، خطاب به کسانی که از درویشان شریعت‌گریز خرده می‌گیرند، می‌گوید: «یکی به پادشاه رسیده است و در حضور او نشسته، مطالعه جمال پادشاه می‌کند… تو آمده‌ای و می‌گویی که این پادشاه را نمی‌جوید؟ زیرا در راه نیست و چون ما منزل‌ها را نمی‌برد؟ [در حالی که] خودْ راه او بریده است که پادشاه را یافته است… پس به نتیجه و به مقصود رسیده. تو که در راهی، شاید که به پادشاه نرسی.»[۴] 🔺شمس تبریزی، استاد و مراد مولوی نیز سالکان واصل را از پایبندی به دستورات خداوند معاف می داند و می‌گوید: «اینکه لابد باید که از در درآید، این کسی را باشد که او بیرون در باشد؛ اما آن خاصان که به خدمت پادشاهند، ایشان در اندرون باشند.» [۵] او در ادامه متذکر می شود که عارفان کامل باید پایبندی به شریعت داشته باشند والا این یک نقص برای آنها به شمار می رود. 🔺 در مطالبی که تا بدین جا نقل شد، مولوی و شمس تبریزی سعی می کنند چنین نشان دهند که هر چند، ترک شریعت را برای صوفیان مجاز می دانند و برای آن توجیهاتی ذکر می کنند اما صوفی در مجموع بهتر است پایبند به شریعت باشد. ولی قرائن محکمی از عملکرد و سایر سخنان سران تصوف من جمله شمس و مولوی وجود دارد که نشان می دهد، بیان همین سطح از مطالب نیز برای کاستن فشار علما و متشرعین بوده است. یعنی اگر فشار علمای مسلمان نبود، سران صوفیه همین پایبندی اندک به شریعت و آئین اسلام را نیز از خود نشان نمی دانند. ⭕️ بخش دوم: https://t.me/ebnearabi/1231 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi @ebnearabi 📌 مطالعه متن کامل این مقاله در سایت: http://www.ebnearabi.com/13312/شریعت-گریزی-صوفیه-شمس-مولوی.html
⭕️ شریعت گریزی صوفیه – بخش اول (شمس و مولوی)؛ جدایی طریق صوفیه از مسیر اسلام 2️⃣ https://goo.gl/ASjuJ6 مطلب پیشنهادی؛ حتما مطالعه شود 🔺 چنان که یکی از نویسندگان معاصر، دوگانگی در سخنان شمس درباره شریعت گریزی عرفا و صوفیه را ناشی از مصلحت سنجی و ترس دانسته است به گونه ای که شمس در مجالس خصوصی خویش می گفته است که بزرگان عرفان و تصوف، ترک متابعت از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم کرده بودند: «شمس از روی مصلحت در میان جمع گفتگو می‌کند؛ لیکن در محفلی خصوصی‌تر، به هنگام یادکرد خاطرات شیرین مصاحبت‌های گذشته، خود را لو می‌دهد که بزرگ‌ترینان عرفان، غالباً ترک متابعت (شریعت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم) کرده بوده اند»[۶] در ادامه به نمونه هایی از این گونه سخنان شمس اشاره خواهد شد. 🔴 ترک شریعت محمدی توسط ابن عربی و تجلیل شمس از وی 🔺شمس تبریزی با تاکید بر این نکته که ابن عربی متابعت از شریعت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نداشت، از او با عباراتی مانند “شگرف مرد”، “دارای فایده بسیار”، “نیکو همدرد” و “نیکو مونس” ستایش می کند و می گوید: «نیکو همدرد بود، نیکو مونس بود، شگرف مردی بود شیخ محمّد(ابن عربی)؛ اما در متابعت نبود. یکی گفت: عین متابعت خود آن بود. گفتم: نی متابعت نمی‌کرد[۷]» 🔺و در جای دیگر می گوید: «وقت ها شیخ محمد(ابن عربی) سجود کردی و گفتی که بنده اهل شرعم! اما متابعت از شرع نداشت. مرا از او فایده بسیار بود! »[۸] 🔴 کفر شهاب هریوه و تجلیل شمس از وی 🔺اما تجلیل شمس از صوفیان تارک شریعت، به همین مورد ختم نمی شود. یکی دیگر از مصاحبان شمس تبریزی و صوفیان شریعت گریز که منکر قیامت بود و به قول شمس، ترک متابعت کرده بود، شهاب هریوه نام داشت و شمس، او را گبر خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نامیده بود. شمس با حمایت تام از وی، شخصیت او را جمع کفر و صفا و روحانیت و سودمندی بسیار برای مردمان، در عین انکار قیامت و ترک متابعت می داند: «می آمدند به خدمت… [شهاب هریوه در دمشق] هزار معقول می شنیدند. فایده می گرفتند… قیامت را منکر بودی…[۹]» 🔺شمس با بیان اینکه شهاب هریوه کفر می گفت و منکر قیامت بود، او را صافی و روحانی می داند: «آن شهاب اگر چه کفر می گفت اما صافی و روحانی بود[۱۰]» 🔺شمس همچنین درباره شهاب هریوه می گوید که وی جبرئیل را باعث زحمت خود می دانسته: «مشام شهاب هریوه، در دمشق، سخت گداخته بود از ریاضت … و این شهاب، کسی را به خود در خلوت راه ندادی! می گفت که: – جبرئیل مرا زحمت است! دَمی گفت که: – وجود [خود] من هم، مرا زحمت است! با این همه ملُولی مرا می گفت که: -تو بیا که مرا آرام دل است! … [۱۱]» 🔺با تمام این اوصاف (انکار قیامت، ترک شریعت، زحمت دانستن ملائکه مقرب الهی و کفر گویی)، شمس در جای دیگر با عبارتی به ظاهر متناقض، قائلان به کفر وی را سگ خطاب می کند و شهاب را فردی نورانی معرفی می کند. اما در حقیقت، معنای کفر و ایمان در نظر شمس ربطی به تبعیت از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نداشته است. از این عبارت شمس می توان چنین نتیجه گرفت که وی، نورانیت (و سایر ملکات نفسانی) را ملاکی برای ایمان می داند و می گوید: «آن شهاب را آشکارا کافر می گفتند آن سگان! شهاب کافر چون باشد؟ چون نورانیست…[۱۲]» 🔴 جدایی طریق شمس تبریزی از آئین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله 🔺 عبارات بسیار دیگری از شمس تبریزی وجود دارد که نشانگر تحقیر شریعت و بلکه جدایی مسیر وی از آئین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از جانب وی است. شمس تبریزی در عبارتی، خود را بی نیاز از وجود مقدس پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله و سلم معرفی می کند و می گوید که اگر ایشان را تعظیم کنم از روی برادری است نه از روی حاجت و نیاز: «با محمد [صلی الله علیه و آله و سلم] جز با اخوت نمى‏ زیم! بر طریق اخوت (برادرى) مى ‏باشم! زیرا فوق او کسی است، آخر خدای (که از میان) نرفت. وقتی باشد که ذکر بزرگى‏ شان کنم (آن‏ها را به بزرگی یاد کنم) لکن از روی حرمت (احترام گذاشتن) باشد و تعظیم، نه از روی حاجت[۱۴]» ⭕️ بخش سوم: https://t.me/ebnearabi/1232 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi @ebnearabi 📌 مطالعه متن کامل این مقاله در سایت: http://www.ebnearabi.com/13312/شریعت-گریزی-صوفیه-شمس-مولوی.html
⭕️ شریعت گریزی صوفیه – بخش اول (شمس و مولوی)؛ جدایی طریق صوفیه از مسیر اسلام 3️⃣ https://goo.gl/ASjuJ6 مطلب پیشنهادی؛ حتما مطالعه شود 🔺 او در جای دیگر با نخوت و تکبری عجیب، رابطه خودش با پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم را به نحوی ترسیم می کند که گویی شمس، در مقام و منزلتی برابر با ایشان قرار دارد: «ما را مهاری است که هیچ کس را زهره نباشد که آن مهار من بگیرد. الا محمد رسول الله. او نیز مهار من به حساب گیرد، آن وقت که تند باشم که نخوت درویشی در سرم آید مهارم را هرگز نگیرد.[۱۵]» 🔺 شمس در عبارت کلیدی دیگری که حاکی از جدایی مسیر وی از شریعت محمدی است، تاکید می کند که قرآن هیچ سود و فایده ای برای وی ندارد و تلاوت آیات قرآن او را تاریکتر می کند: «مرا رساله ی محمدرسول الله سود ندارد. مرا رساله ی خود باید. اگر هزار رساله [غیر] بخوانم تاریکتر شوم.[۱۶]» 🔺شمس تبریزی جدایی طریق خود و سلوک سران صوفیه از شریعت و اسلام محمدی صلی الله علیه و آله و سلم را با بیان های دیگری نیز ابراز نموده است. برای نمونه وی حکایتی را برای مریدان خویش نقل کرده که در آن با تجلیل بسیار از ابو الحسن خرقانی، نفی تبعیت و متابعت از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را تئوریزه، توجیه و تایید می کند. در مقالات شمس چنین نقل شده است: «شیخ ابو الحسن خرقانی، مرد بزرگ بود و در عهد سلطان محمود … حکایت شیخ کردند. به خدمت او، بیامد به نیاز، شیخ، او را التفاتی زیادت نکرد. شاه گفت که: -آخر قول خداست که: اَطیعو الله وَ اَطیعو الرَّسُول وَ اولِی الاَمر مِنکُم (قرآن کریم، سوره نساء، آیه ۵۹) گفت: ای پادشاه اسلامیان! ما را چنان لذّت اَطیعوا الله (اطاعت کنید خداوند را) فرو گرفت که لذّت اَطیعو الرَّسول (اطاعت کنید پیامبر را) … نماند. به مرتبه سوّم کجا رسیم؟ -بگریست و دستش لرزان، دست شیخ بگرفت و ببوُسید! [۱۷]» 🔺 در مناقب العارفین نیز حکایت دیگری از شمس نقل شده که بر همین مساله تاکید می کند. او بر سر علمای عصر خود فریاد می زند که چرا از قلب خود از خدا خبری نمی آورید؟ و با نقل آیه کریمه (إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ) تاکید می کند که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نیز بشری مانند ما بوده است که معانی و حالات خود را بیان نموده است و به آنها گوشزد می کند که آنها نیز می توانند مانند حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم محل وحی گشته و وحی خود را نیز کتابت کنند! مناقب العارفین چنین می نویسد: «‌شمس الدین در کنجى بسان گنجى مراقب گشته بود؛ از ناگاه برخاست و از سر غیرت بانگى بر ایشان زد که تا کى ازین حدّ ثنا مى نازید؟ و بر زین بى اسب سوار گشته در میدان مردان مى تازید؟ خود یکى در میان شما از حدّثنى عن ربّى خبرى نگوید؟ و تا کى بعصاى دیگران بپا روید؟ و این سخنان که مى گوئید، از حدیث و تفسیر و حکمت و غیره سخنان مردم آن زمانست که هر یکى در عهد خود به مسند مردى نشسته بودند و از ورود حالات خود معانى گفتند و چون مردان این عهد شمائید، اسرار و سخنان شما کو؟ بعد از آن فرمود که از دور آدم هر فرزندى که از عالم قدم عدم قدم به خطّه وجود نهاد از انبیا و اولیا هر یکى را على حده منصبى و کارى بود؛ بعضى کاتب وحى بودند و بعضى محلّ وحى؛ اکنون جهدى کن که هر دو باشى: هم محلّ وحى حق، و هم کاتب وحى خود باشى إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ[۱۸] [۱۹]» [۲۰] 🔺 اما شمس به تکبر در مقابل پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم بسنده نمی کند و از این نیز پا را فراتر می گذارد و با خداوند متعال نیز با نخوت و تکبر درویشی معامله می کند و می گوید: «گفتند: ما را تفسیر قرآن بساز. گفتم: تفسیر ما چنان است که می‌دانید. نی از محمد! و نی از خدا! [۲۱]» 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi @ebnearabi 📌 مطالعه متن کامل این مقاله در سایت: http://www.ebnearabi.com/13312/شریعت-گریزی-صوفیه-شمس-مولوی.html
⭕️ دانلود سخنرانی استاد حامدرضا معاونیان درباره انحرافات تصوف و مخالفت صوفیه با خوف الهی، روز سوم فاطمیه ۱۳۹۷، بیت آیت الله یثربی https://goo.gl/AgTKVZ 🔺 رئوس مطالب مطروحه در این فایل صوتی: 🔸بیان فضائل امیرالمومنین علیه السلام؛ تبیین و تفسیر آیه ۸ سوره انسان (وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‌ حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً) 🔸چندین برابر کرامات امثال ابوالحسن خرقانی در فضائل اهل بیت علیهم السلام بیان شده است. 🔸اهمیت خوف من الله (إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً؛ إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً) 🔸جامعه امروز و حتی حوزه از خوف و خشیت الهی تهی شده است 🔸متاسفانه برخی از سخنوران(ظاهرا منظور ایشان آقای آقامیری است) نیز مردم را از مکر خداوند ایمن می کنند و حتی صریح آیات الهی درباره عذاب را منکر می شوند. 🔸لزوم وجود خوف و رجاء به صورت مساوی در قلب مومن؛ آیات قرآن کریم به صورت توامان خوف و رجاء را طرح می کند. 🔸مکتب تصوف در ذات خودش نمی تواند خوف الهی را پرورش دهد. خوف در تصوف، نکوهش شده است. وقتی می گویند عذاب از عذب(به معنی شیرینی) است (سخن ابن عربی و ملاصدرا)، دیگر نمی توانند خوف را ایجاد کنند. 🔸نویسنده ممد الهمم نقل کرده که در جهنم گیاهی به نام جیرجیر می روید. در صورتی که در اصول کافی نقل شده که امام کاظم علیه السلام فرمودند: کسانی که می گویند در جهنم جیرجیر می روید، احمق هستند. 🔸با معراج السعاده و جامع السعاده می شود طلبه خائف تربیت نمود؟ طلبه ای که مثنوی می خواند و با مناجات های اهل بیت علیهم السلام مانند ابوحمزه ثمالی انسی ندارد چگونه می تواند خائف باشد؟ 🔸تبیین مقام ولایت کبرای حضرت زهرا سلام الله علیها 🔸شمس تبریزی حضرت زهرا سلام الله علیها را عارفه نمی دانسته و از خوف ایشان اشکال می گیرد. 🔸شعر مولوی که می گوید: «از علی آموز اخلاص عمل»؛ در ظاهر مدح است اما در مجموع بر اساس اندیشه های اهل سنت است و عصمت امیرالمومنین علیه السلام را تخطئه می کند. غضب اهل بیت علیهم السلام، غضب حضرت حق است و ایشان ظروف اراده خداوند هستند. 🔸فرهنگ اهل بیت علیهم السلام مملو از خوف است؛ نقل حکایاتی از خوف ائمه علیهم السلام؛ خوف بر سه وجه است: خوف از ذات الهی – خوف از تقصیر – خوف از گناه 🔸این از جهالت شمس تبریزی، این صوفی نادان و پلشت است که عارفه بودن را در مقابل خائفه بودن قرار داده است. شرم بر آن ننگینی باد که مقاله نوشته و ادعا کرده که شمس تبریزی، همان امام زمان علیه السلام بوده است. نقل روایتی درباره علمای آخر الزمان (شرار خلق الله) 🔸وقتی همه اوئیم و همه موج های یک دریائیم دیگر چه خوفی باقی بماند؟ 🔸هر که به اهل بیت علیهم السلام نزدیک تر بوده عابد تر و خائف تر بوده است. 🔸سروش امیرالمومنین علیه السلام را با مولوی مقایسه کرده است !!! سروش نتیجه گرفته که مولوی سراپا شور و عشق است. امیرالمومنین علیه السلام محبت الهی داشت ولی (نعوذ بالله) شور و شعف عشق را نداشت و (نعوذ بالله) روح او خسته و پژمرده شده بود. این حرف ها حنظل تلخ و ثمره تصوف و برخاسته از مثنوی مولوی است. ریشه پلورالیزم سروش هم در همان مطالب مولوی است. (نقل حکایتی از مولوی در این باره) 🔸نقل حکایتی از گفتگو با کمال تبریزی؛ پیام اصلی فیلم مارمولک(الطرق الی الله بعدد انفاس الخلائق)، رد اندیشه اصلی شیعه است 🔸نقل روایتی درباره مهریه ازدواج حضرت زهرا سلام الله علیها و درخواست حضرت برای شفاعت گناهکاران امت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi @ebnearabi 📌 دانلود فایل صوتی و مطالعه در سایت: http://www.ebnearabi.com/13357/سخنرانی-استاد-معاونیان-انحرافات-تصوف.html
صوفیان که عقل را با چوب عشق رانده و قیل و قال مدرسه و علوم ظاهری را سه طلاقه کرده اند، تصمیم گرفته اند به مراکز تعلم و تعقل باز گردند. البته نه از باب ندامت و ترک عادت، بلکه برای تخدیر مغز استدلالیان و جذب آنان، با آواز چنگ و رباب و ندای شاهدِ زیبارو و طنازی رقصنده سماع گر. دانشگاه صنعتی شریف از مشعل داران علوم ظاهری است اما ظاهرا تحقیر کنندگان عقل و علم و مدعیان علوم باطنی برای خاموش کردن چراغ عقلانیت در این دیار سخت مصمم اند. @ebnearabi
⭕️ استفتائاتی از آیت الله دوزدوزانی (دام ظله) درباره عرفان و تصوف https://goo.gl/spWLhn 🔺۱- ترویج و نشر عقاید فرقه های مختلف صوفیه تحت عناوین مختلف چه حکمی دارد؟ 🔹 ج: عقاید صوفیه مسلماً از منابع غیر اسلامی سرچشمه گرفته و اساس و پایه ی اسلامی ندارد و از ریشه باطل است. علمای بزرگ اسلام همچون علامه مجلسی، شیخ حر عاملی، مقدس اردبیلی، میرزای قمی و… این حقیقت را بصراحت بیان فرموده اند و این طایفه در زمان ائمه علیهم السلام برای کسب مقام و رسیدن به مطامع دنیوی در مقابل حجتهای خداوند علم مخالفت به پا کرده اند و مردم عوام را از راه حق منحرف ساخته اند. لذا ترویج و نشر عقاید صوفیه از هر فرقه ای که باشند، جایز نیست. 🔺۲- چندین سال است که از رسانه های جمعی افرادی همانند منصور حلاج و حسن بصری و عطار نیشابوری و… تبلیغ می شوند، خواهشمند است درباره ی ایشان توضیح دهید؟ 🔹ج: این افراد از مهره های فرقه ی صوفیه بوده اند و معروف است که منصور حلاج عبارت معروف کفرآمیز (لیس فی جبتی الا الله = زیر جبه و ردای من چیزی غیر خدا نیست) را می گفت و نقل شده که حضرت امام زمان ارواحنافداه او را لعنت کرده است. 🔺۳- آیا ذکر معجزات و کرامات از صوفیه و دراویش (تحت هر عنوان) در کتاب ها و نشریات و دیگر رسانه ها، جایز است یا خیر؟ 🔹ج: بخش اعظم کرامت هایی که در کتاب ها و نشریات مختلف و یا در رسانه های گروهی از اقطاب و سران صوفیه نقل می شود، دروغ و جعلی است و بخش دیگری از آن ها اگر احیاناً واقع شده باشد، از راه های نامشروع و با دستیاری شیطان بوده است. در مواردی هم اصلاً چیزی اتفاق نیفتاده بلکه با شیطنت امر را بر عوام الناس مشتبه ساخته اند. لذا با توجه به راه و روش باطل آن ها و خطر بزرگی که از سوی آن ها اساس مذهب را تهدید می کند، نقل و نشر هر مطلبی که جایگاه آن ها را در قلب افراد مستحکم کند، جایز نیست. 🔺۴- آیا تشبیه معانی مقدس به الفاظ قبیح و معانی پست مانند تشبیه خداوند به یار و معشوقه ی دلربا، مسجد به میکده و نماز به رقص و سماع و بسیاری از این قبیل تعابیر، جایز است یا خیر؟ 🔹ج: نام های مبارک خداوند متعال توقیفی است و نمی توان خدا را با نام های دلخواه خواند و همچنین نام های پیامبران و ائمه ی هدی علیهم السلام محدود به آنچه در اخبار و احادیث آمده، می باشد ولذا می بینینم قرآن مجید از کسانی فرشتگان را به نام های زنانه می نامند، سخت انتقاد فرموده است(سوره ی نجم آیات ۲۳- ۲۲). بنا بر این هر تعبیری که مقام با عظمت خدا و جایگاه پیامبران و ائمه و فرشتگان و مساجد و معارف اسلامی را پایین بیاورد، جایز نیست. 🔺۵- آیا خواب، رؤیا و مکاشفه در اسلام حجت است و می توان به آن استدلال کرد یا خیر؟ ذکر مکاشفات و کرامات از افراد نه چندان موثق، در جهت ترفیع مقام آن ها در اذهان عمومی که عالم خواب و رؤیا تنها سند آن ها است، چه حکمی دارد؟ 🔹ج: البته خوابی که انبیا می بینند، وحی و الهام الهی است و خوابی که افراد با ایمان ببینند در مواردی موجب تقویت آن ها می شود، ولی هرگز خواب غیر معصوم حجت نیست و هیچ حکمی را نمی توان از آن ها استفاده کرد و در مواردی در بعضی از افراد القائات شیطانی می باشد، چنان که در منابع تاریخی آمده است، بارها شیطان به علی محمد باب ظاهر شد و سر انجام او را وادار به ادعای باطل نمود. برای افراد متدین نیز مکاشفات عجیبی پیش آمده و سال ها به وسوسه های شیطانی مبتلا شده اند، ولی با توسل به ائمه ی اطهار علیهم السلام خود را از چنگال شیطان نجات داده اند. بنا بر این اساس حقانیت هیچ مکتب و مذهب و مشربی را نمی توان با خواب و مکاشفه اثبات کرد و نقل و نشر این خواب ها و مکاشفه ها که موجب تضعیف حق یا ترویج باطل باشد، جایز نیست. 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi @ebnearabi 📌 مطالعه مطلب در سایت: http://www.ebnearabi.com/13434/استفتائات-آیت-الله-دوزدوزانی-تصوف.html
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شجریان میگوید: مولوی را امامزاده نکنید و از او چهره مذهبی نسازید. او اصلا در این باورها سِیر نمیکرد. او معتقد بود قادرِ متعال خودِ انسان است! مولوی برای ابطال خطوط مذهبی و خط کشی و تفکیک ایمان و کفر تلاش کرد. شجریان، مولوی را به درستی شناخته و معرفی می کند اما برخی از عمامه به سرهای صوفی مسلک، سعی دارند مولوی را در قالب دین و مذهب بگنجانند که قطعا موفق نخواهند شد و خود و مخاطبانشان را با همین ریسمان به چاه خواهند برد. 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi @ebnearabi
📸 این مصاحبه را یک روزنامه کثیرالانتشار چاپ کرده است‌. به تیتر و عنوان مطلب دقت کنید!! این همان شعارِ مولوی و پیروان وی است که سماع و بانگِ چنگ و رُباب را بالاترین عبادت می دانند! این عبارات را مقایسه کنید با روایات تند و شدید اهل بیت علیهم السلام درباره موسیقی و آلات آن... 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi @ebnearabi
پژوهشی درباره ابن عربی
صوفیان که عقل را با چوب عشق رانده و قیل و قال مدرسه و علوم ظاهری را سه طلاقه کرده اند، تصمیم گرفته
⭕️ متن پیام معاون فرهنگی و اجتماعی دانشگاه شریف: سلام و کلی مخلصم. پیشنهاد شما عزیزان در اجرای برنامه سماع و موافقت الحقیر الفانی و به دنبال آن حساسیت و تذکر رفقایی دیگر در مخالفت با این برنامه، هر دو شریف و ارزشمند است. مع الوصف با توجه به اطلاع از نظر مقام معظم رهبری در جواب استفتایی‌‌‌‌ مرتبط که به نظر می‌رسد برنامه سماع را هم مشمول ترویج عقاید باطل صوفیه دانسته اند، از مجریان برنامه درخواست می کنم این برنامه را از لیست برنامه های جشن روز ۲۰ اسفندماه حذف کنند./ پایان پیام 🔺 دبیر جشن نیز در کانال این برنامه، از حذف مراسم سماع خبر داده است. 🔺 به نوبه خود، از توجه مسئولان مربوطه به احکام و دستورات دینی و لغو مراسم سماع صوفیانه، سپاسگزاری می‌کنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺کلیپی جدید از حرکات دیوانه وار صوفیان در مراسم ذکر و سماع @ebnearabi
⭕️ ملاصدرا و بی نیازی از حجت معصوم پس از ختم نبوت و در آخرالزمان/تقریر دکتر دینانی - بخش اول https://goo.gl/Ai8F15 🔺 ملاصدرا در شرحش بر اصول کافی سخنی بس عجیب را مطرح کرده است. او در ذیل حدیث بیست و یکم از احادیث کتاب عقل و جهل اصول کافی، از کفایت‌ عقل‌ پس‌ از ختم‌ نبوت‌ و عدم‌ نیاز مردم‌ در آخرالزمان‌ به‌ حجت معصوم به دلیل ترقی عقول مردم، سخن‌ گفته‌ است‌. 🔺حدیث ۲۱ از احادیث کتاب عقل و جهل اصول کافی: هر گاه قائم ما قیام کند خداوند دستش را بر سر بندگان قرار می دهد تا عقل هایشان را جمع کند و اندیشه شان کامل شود. 🔺 ملاصدرا در شرح حدیث فوق می نویسد: ترجمه: «از بعثت حضرت رسول صلی الله علیه و آله تا آخرالزمان استعدادهای مردم در ترقی است و جانهایشان در مسیر لطافت و پاکی، و به همین جهت نیازی به رسول دیگر که حجت از جانب خداوند بر آنها باشد ندارند و حجت خداوند بر آنها همان عقل است که رسول داخلی است ـ همان گونه که حدیث سابق و لاحق بر آن دلالت می کندـ . پس در آخرالزمان استعدادهای انسانها تا حدی ترقی پیدا می کند که به معلمی از بیرون ـ به رسم شناحته شده ای که الان در بین مردم است ـ نیازی ندارند بلکه با الهام غیبی از آموزش وضعی و بیرونی، و با راهنمای داخلی، از مودب و معلم خارجی، و با کمال بخش عقلی از معلم حسی بی نیاز می شوند همان طور که برای سایر اولیاء چنین است. پس فرشته ای روحانی که عبارت از دست خداوند عقلهایشان را جمع و اندیشه هایشان را کمال می بخشد.» 🔺 عبارت ملاصدرا صراحت دارد در این که پس از ختم نبوت و دوران آخرالزمان، مردم به دلیل تکامل عقلی، از حجت ظاهری که امام معصوم است، بی نیاز می شوند. ملاصدرا همچنین در اینجا دچار یک خلط مبحث شده و روایت فوق الذکر را که مربوط به دوران پس از ظهور حضرت حجت (سلام الله علیه) است، به دوران پس از ختم نبوت و آخرالزمانِ قبل از ظهور ربط داده است. البته اگر کسی بگوید که این سخن صدرا مربوط به بعد از ظهور است که مردم عقولشان کامل می شود، باز هم این حرف، حرف غلطی است که بگوییم مردم در این صورت، از حجت و امام معصوم بی نیاز می شوند. 🔺 این عبارات جناب صدرا در تقابل کامل با دهها آیه و روایت و مسلمات تشیع است و در همین اصول کافی ـ بابی هم به نام حجت وجود دارد که در آن اهل بیت علیهم السلام، نیاز همه انسانها در تمام زمانها را به حجت معصوم خداوند و تحت هر شرایطی را مورد تاکید قرار داده اند و فرموده اند اگر تنها دو نفر در این عالم باشند، خداوند یکی را حجت معصوم بر دیگری قرار می داد تا آن شخص نگوید خدایا! چرا مرا بدون حجت و راهنمای معصوم قرار دادی، و یا اگر در مسیر گمراهی قدم گذاشت، نتواند گمراهی اش را با فقدان حجت معصوم توجیه کند. آن وقت چطور جناب صدرا چنین اشتباه فاحشی را مرتکب می شوند؟ 🔺 بر اساس مبانی تشیع و آموزه های اهل بیت علیهم السلام ختم نبوت به معنای استغنای انسانها از وحی و آسمان و راهنمای معصوم و نیز به معنای رشد عقلی انسانها در دوره خاتمیت و آخرالزمان نیست، بلکه به معنای پایان وحی تشریعی و نیامدن شریعتی جدید توسط  پیامبر و رسولی دیگر است. اصل امامت و ولایت و وصایت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام به معنای استمرار ارتباط با آسمان و دریافت راهنمایی و هدایت از طرف خداوند توسط حجج معصوم الهی و وجود روح القدس در آنان است. 🔺 البته مسلم است که ملاصدرا هم به نبوت و هم به امامت معتقد بوده و در همین صفحاتی که این بحث را مطرح کرده به موضوع مهدویت و حضرت حجت ابن الحسن علیهما السلام اشاره و تصریح کرده است. اما بدون شک این تحلیل ایشان از ختم نبوت و آخرالزمان غلط است، همان گونه که آن حرف دیگر ایشان و جناب ابن سینا و آقای طباطبایی در باره همترازی و هموزنی «فلسفه با نبوت» و «فیلسوفان با پیامبران» غلط است. اما متاسفانه آنچه موجب چنین خطای فاحشی در فیلسوفان مسلمان و شیعه شده، ماهیت سکولار و خودبنیاد فلسفه یونانی است که در ذهن و اندیشه آنان رسوخ کرده و آنان را به چنین ورطه های باطلی در اندیشه ورزی و تفلسف سوق داده است.  🔸 نویسنده: استاد مهدی نصیری (با ویرایشات جزئی) 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi @ebnearabi 📌 مطالعه در سایت: http://www.ebnearabi.com/13415/بی-نیازی-از-معصوم-ختم-نبوت-آخرالزمان.html
⭕️ ملاصدرا و بی نیازی از حجت معصوم پس از ختم نبوت و در آخرالزمان/تقریر دکتر دینانی - بخش دوم https://goo.gl/hpDUKo 🔴 تقریر دکتر دینانی از سخن ملاصدرا درباره استغنای از حجت معصوم در آخرالزمان 🔺 آقای دکتر ابراهیمی دینانی از فیلسوفان معاصر در تقریر دیدگاه عجیب ملاصدرا در باب استغنای از حجت معصوم در آخرالزمان به دلیل ترقی عقول مردم با لحنی جانبدارانه می نویسد: «صدرالمتألهین‌ با استناد به‌ روایات‌ صادره‌ از ائمه به‌ معصومین علیهم السلام این‌ نتیجه‌ رسیده‌ است‌ که‌ عقل‌ حجت‌ باطنی‌ خداوند است‌ و پیغمبران‌ حجت‌های‌ ظاهری‌ حق اند که‌ اطاعت‌ آن‌ها برای‌ مردم‌ لازم‌ و ضروری‌ است‌. این‌ فیلسوف‌ از سوی‌ دیگر به‌ روشنی‌ می داند که‌ رشته نبوت‌ و پیغمبری‌ پس‌ از وفات‌ حضرت‌ محمد صلی الله علیه و آله برای‌ همیشه‌ قطع‌ شده‌ و دیگر هرگز پیغمبری‌ مبعوث‌ نخواهد شد. به‌ این‌ ترتیب‌ با رحلت‌ پیغمبر اسلام‌ صلی الله علیه و آله حجت‌ ظاهری‌ دیگر وجود نخواهد داشت‌ و مردم‌ نیز نیازمند به‌ حجت‌ ظاهر نخواهند بود. آنچه‌ برای‌ خلق‌ همیشه‌ باقی‌ است‌ و راه‌ سعادت‌ را به‌ آنان‌ می‌نمایاند، حجّت‌ باطن‌ است‌. به‌ نظر صدرالمتألهین‌، در آخرالزمان‌ مردم‌ به‌ معلم‌ و راهنمای‌ بیرونی‌ نیازمند نیستند بلکه‌ به‌ جای‌ معلم‌ بیرونی‌ از معلم‌ درونی‌ و راهنمای‌ باطنی‌ استفاده‌ کرده‌ و در پرتو هدایت‌ او حرکت‌ خود را به‌ سوی‌ مقصد ادامه‌ می‌دهند.» [۳] 🔺 دکتر دینانی‌ درباره نظر ملاصدرا در باب‌ بی‌نیازی‌ انسان‌ها از حجت‌ ظاهری‌ در آخرالزمان‌، با مشابه سازی دیدگاه صدرا با اقبال لاهوری در باره ختم نبوت می افزاید: «آنچه‌ صدرالمتألهین‌ در باب‌ اهمیت‌ و کفایت‌ عقل‌ پس‌ از ختم‌ نبوت‌ و پیغمبری‌ ابراز داشته‌، به‌ نوعی‌ در سخنان‌ اندیشمند معروف‌، اقبال‌ لاهوری‌ انعکاس‌ یافته‌ است‌. به‌ نظر می رسد، این‌ اندیشمند پاکستانی‌ با کتاب‌ شرح‌ اصول‌ کافی‌ صدرالمتألهین‌ تا حدودی‌ آشنایی‌ داشته‌ است‌. صدرالمتألهین‌ در پایان‌ شرح‌ حدیث‌ بیست‌ و یکم‌ به‌ نکته ای‌ اشاره‌ کرده‌ که‌ نشان‌ می دهد، منظور او از آنچه‌ در باب‌ عقل‌ ابراز داشته‌ است‌، عقل‌ مربوط‌ به‌ صنعت‌ و تکنیک‌ نیست‌. او می گوید، در دوره آخرالزمان‌، نفوس‌ مردم‌ به‌ مرحله ای‌ از تعالی‌ و تکامل‌ می‌رسد که‌ به‌ معلم‌ بیرون‌ از خود نیازمند نبوده‌ و با الهام‌ عینی‌ و راهنمای‌ داخلی‌ به‌ مقصود دست‌ می یابند. از این‌ سخن‌ می‌توان‌ دریافت‌ که‌ این‌ فیلسوف‌ متألّه‌ به‌ رشد و تکامل‌ معنوی‌ انسان‌ سخت‌ معتقد بوده‌ و چنین‌ می اندیشد که‌ انسان‌ در آخرالزمان‌ به‌ اوج‌ معنوی‌ خود نائل‌ می‌گردد.» [۴] 🔺 خوب است بدانیم که سخن‌ اقبال‌ لاهوری‌ در باب‌ بی نیازی‌ انسان‌ها در آخرالزمان‌ از نبوت‌، مورد انتقاد شهید مطهری‌ قرار گرفته‌ و ایشان لازمه این دیدگاه اقبال را اعلام ختم دیانت دانسته است.[۵] 🔸 نویسنده: استاد مهدی نصیری (با ویرایشات جزئی) 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi @ebnearabi 📌 مطالعه در سایت: http://www.ebnearabi.com/13415/بی-نیازی-از-معصوم-ختم-نبوت-آخرالزمان.html
⭕️ استفتائاتی از آیت الله دوزدوزانی (دام ظله) درباره عرفان و تصوف https://goo.gl/spWLhn 🔺۱- ترویج و نشر عقاید فرقه های مختلف صوفیه تحت عناوین مختلف چه حکمی دارد؟ 🔹 ج: عقاید صوفیه مسلماً از منابع غیر اسلامی سرچشمه گرفته و اساس و پایه ی اسلامی ندارد و از ریشه باطل است. علمای بزرگ اسلام همچون علامه مجلسی، شیخ حر عاملی، مقدس اردبیلی، میرزای قمی و… این حقیقت را بصراحت بیان فرموده اند و این طایفه در زمان ائمه علیهم السلام برای کسب مقام و رسیدن به مطامع دنیوی در مقابل حجتهای خداوند علم مخالفت به پا کرده اند و مردم عوام را از راه حق منحرف ساخته اند. لذا ترویج و نشر عقاید صوفیه از هر فرقه ای که باشند، جایز نیست. 🔺۲- چندین سال است که از رسانه های جمعی افرادی همانند منصور حلاج و حسن بصری و عطار نیشابوری و… تبلیغ می شوند، خواهشمند است درباره ی ایشان توضیح دهید؟ 🔹ج: این افراد از مهره های فرقه ی صوفیه بوده اند و معروف است که منصور حلاج عبارت معروف کفرآمیز (لیس فی جبتی الا الله = زیر جبه و ردای من چیزی غیر خدا نیست) را می گفت و نقل شده که حضرت امام زمان ارواحنافداه او را لعنت کرده است. 🔺۳- آیا ذکر معجزات و کرامات از صوفیه و دراویش (تحت هر عنوان) در کتاب ها و نشریات و دیگر رسانه ها، جایز است یا خیر؟ 🔹ج: بخش اعظم کرامت هایی که در کتاب ها و نشریات مختلف و یا در رسانه های گروهی از اقطاب و سران صوفیه نقل می شود، دروغ و جعلی است و بخش دیگری از آن ها اگر احیاناً واقع شده باشد، از راه های نامشروع و با دستیاری شیطان بوده است. در مواردی هم اصلاً چیزی اتفاق نیفتاده بلکه با شیطنت امر را بر عوام الناس مشتبه ساخته اند. لذا با توجه به راه و روش باطل آن ها و خطر بزرگی که از سوی آن ها اساس مذهب را تهدید می کند، نقل و نشر هر مطلبی که جایگاه آن ها را در قلب افراد مستحکم کند، جایز نیست. 🔺۴- آیا تشبیه معانی مقدس به الفاظ قبیح و معانی پست مانند تشبیه خداوند به یار و معشوقه ی دلربا، مسجد به میکده و نماز به رقص و سماع و بسیاری از این قبیل تعابیر، جایز است یا خیر؟ 🔹ج: نام های مبارک خداوند متعال توقیفی است و نمی توان خدا را با نام های دلخواه خواند و همچنین نام های پیامبران و ائمه ی هدی علیهم السلام محدود به آنچه در اخبار و احادیث آمده، می باشد ولذا می بینینم قرآن مجید از کسانی فرشتگان را به نام های زنانه می نامند، سخت انتقاد فرموده است(سوره ی نجم آیات ۲۳- ۲۲). بنا بر این هر تعبیری که مقام با عظمت خدا و جایگاه پیامبران و ائمه و فرشتگان و مساجد و معارف اسلامی را پایین بیاورد، جایز نیست. 🔺۵- آیا خواب، رؤیا و مکاشفه در اسلام حجت است و می توان به آن استدلال کرد یا خیر؟ ذکر مکاشفات و کرامات از افراد نه چندان موثق، در جهت ترفیع مقام آن ها در اذهان عمومی که عالم خواب و رؤیا تنها سند آن ها است، چه حکمی دارد؟ 🔹ج: البته خوابی که انبیا می بینند، وحی و الهام الهی است و خوابی که افراد با ایمان ببینند در مواردی موجب تقویت آن ها می شود، ولی هرگز خواب غیر معصوم حجت نیست و هیچ حکمی را نمی توان از آن ها استفاده کرد و در مواردی در بعضی از افراد القائات شیطانی می باشد، چنان که در منابع تاریخی آمده است، بارها شیطان به علی محمد باب ظاهر شد و سر انجام او را وادار به ادعای باطل نمود. برای افراد متدین نیز مکاشفات عجیبی پیش آمده و سال ها به وسوسه های شیطانی مبتلا شده اند، ولی با توسل به ائمه ی اطهار علیهم السلام خود را از چنگال شیطان نجات داده اند. بنا بر این اساس حقانیت هیچ مکتب و مذهب و مشربی را نمی توان با خواب و مکاشفه اثبات کرد و نقل و نشر این خواب ها و مکاشفه ها که موجب تضعیف حق یا ترویج باطل باشد، جایز نیست. 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi @ebnearabi 📌 مطالعه مطلب در سایت: http://www.ebnearabi.com/13434/استفتائات-آیت-الله-دوزدوزانی-تصوف.html
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شجریان میگوید: مولوی را امامزاده نکنید و از او چهره مذهبی نسازید. او اصلا در این باورها سِیر نمیکرد. او معتقد بود قادرِ متعال خودِ انسان است! مولوی برای ابطال خطوط مذهبی و خط کشی و تفکیک ایمان و کفر تلاش کرد. شجریان، مولوی را به درستی شناخته و معرفی می کند اما برخی از عمامه به سرهای صوفی مسلک، سعی دارند مولوی را در قالب دین و مذهب بگنجانند که قطعا موفق نخواهند شد و خود و مخاطبانشان را با همین ریسمان به چاه خواهند برد. 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi @ebnearabi
📸 این مصاحبه را یک روزنامه کثیرالانتشار چاپ کرده است‌. به تیتر و عنوان مطلب دقت کنید!! این همان شعارِ مولوی و پیروان وی است که سماع و بانگِ چنگ و رُباب را بالاترین عبادت می دانند! این عبارات را مقایسه کنید با روایات تند و شدید اهل بیت علیهم السلام درباره موسیقی و آلات آن... 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi @ebnearabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺کلیپی جدید از حرکات دیوانه وار صوفیان در مراسم ذکر و سماع @ebnearabi
🔷 امام باقر عليه السلام از پدران گراميش از حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام چنين نقل فرموده است : مردی خدمت امیر مومنان شرفیاب شد و عرض كرد: از مهدی برای من سخن بگو، حضرت فرمود: «أوسَعُکُمْ کَهْفَاً، وأکثَرُکُم عِلْماً، و أوْسَعُکُمْ رحماً...». (حضرت مهدي عليه السلام) از همه شما بيشتر، مردمان را پناه ميدهد و از همه شما علمش افزونتر است، و رحمت و لطفش از همه فراگيرتر است. 📚 غیبة النعمانی، ص212،  باب13
🌹🌹🌹 زمین در انتظار منتظر مانده زمین تا که زمانش برسد صبح همراه سحر خیز جوانش برسد خواندنی تر شود این قصه از این نقطه به بعد ماجرا تازه به اوج هیجانش برسد پرده چاردهم وا شود و ماه تمام از شبستان دو ابروي کمانش برسد لیله القدر بیاید لب آیینه‌ی درک سوره فجر به تاویل و بیانش برسد نامه داده ست ولی عادت یوسف اینست عطر او زودتر از نامه رسانش برسد شعر در عصر تو از حاشیه بیرون برود عشق در عهد تو دستش به دهانش برسد ظهر آن روز بهاري چه نمازي بشود که تو هم آمده باشی و اذانش برسد شاعر: قاسم صرافان @ebnearabi
✔️استاد حکمت اسلامی که به چیزی اعتقاد نداشت🔻 میرزا اسماعیل افتخارالحکما، طبیب و استاد حکمت اسلامی و طب و طبیب شهر سبزوار بود. میرزا اسماعیل اهل طالقان بوده اما پس از تحصیل و طبابت در مازندران و تهران و سفر به روسیه، به سبزوار می رود و نزد حاج ملا هادی سبزواری، فیلسوف بزرگ عصر درس می خواند که کتابش، منظومه تاکنون از منابع اصلی تدریس فلسفه و حکمت اسلامی است. او از برجسته ترین شاگردان حاج ملاهادی سبزواری می شود و پس از درگذشت استادش در سبزوار می ماند و فلسفه و طب و اصول فقه و ریاضیات و ادبیات عرب تدریس می کند و به طبابت می پردازد. افتخارالحکما از دوستان نزدیک پدر دکتر قاسم غنی بوده و او درباره اش چنین نوشته است (توضیحات داخل پرانتز متعلق به متن اصلی نیست): مرحوم افتخار صبح زود در مطب می نشست. خودش در شاه نشین نزدیک یک صفحه پایین روی قالیچه ترکمانی ممتازی می نشست. قلمدان و لوله کاغذ و کاغذهای کوچک نسخه جلوش بود. مقداری کتاب هم در جنبین او بود. در طرف دست چپ او پرده ای بود که عقب پرده مرضای (بیماران) زنانه می نشستند و در صفه پایین مقابلش، مردها. دیگر اطاق انتظار نبود و معاینه تنها هم به عمل نمی آمد (یعنی بیماران را تک تک و جدا جدا نمی دید). همان سبک قدیم. افتخار به آن ریش رنگ شده قشنگ و قیافه با ابهت و جبه و عبای خیلی ممتاز و قلیان و تنباکوی معطری که غالبا در محضرش بود و به سبک امرا، پیشخدمتی سر قلیان را مکرر برمی داشت و می گذاشت کسی را می خواند: ها حاجی فلان! چه می گویی؟ ترا چه می شود؟ او شکایتی می کرد. می گفت: بیا جلو. نبض او را می گرفت، زبان او را می دید، نگاهی به او می کرد و بعضی سوالات می کرد و نسخه ای با قلم و خط خوش می نوشت و غذای او را می گفت و مرخصش می کرد. دیگری را صدا می زد. به همان نحو گاهی زنی را از پس پرده نبض می دید و سر خود را نزدیک برده، زبان او را می دید و نسخه می نوشت. به واسطه سن زیادی که داشت، پدر همه اهل شهر محسوب بود و خرد و بزرگ را می شناخت و با همه شوخی می کرد. با همان وقار اطبای قدیم بذله گویی و لطیفه سرایی می کرد. بعد از تمام شدن مرضی، بساط درس بود. درس می گفت. مقارن ظهر به اندرون می رفت. عصرها در بیرونی به طور اعیان می نشست. درِ منزل او آب پاشی و جاروب شده بود. آبدار خانه اش دائر بود. او خیلی کم به جایی می رفت و هر کس هوس زیارت او را داشت، [نزد او] می رفت. وقت مغرب در را می بست و از یک [ساعت] از شب گذشته بساط مشروب او پهن می شد و مشروب زیاد می خورد و خیلی زود مست می شد و بسیار بدمست بود و بدون استثناء هر شب طوری در پایان شب مدهوش بود که سر از پا نمی شناخت و صبح نمی دانست دیشب چه وقت و با کیفیت او را خوابانده اند. دو زن داشت، یکی پیر و یکی جوان. یکی دختر خواهر آن زن دیگر بود. اولاد نداشت. در حیات خود یکی از حجرات اطراف مقبره مرحوم حاج ملا هادی را برای خود ساخته و سه قبر در آن ساخته بود. وسطی برای خود و جنبین (دو طرف) برای دو زنش. با آنکه حکیم آزادی بود که به هیچ چیز اعتقاد نداشت، کاروانسرایی را وقف بر مقبره کرده بود و شبهای جمعه در آنجا روضه می خواندند و این کارها را برای جلوگیری از تفسیق و تکفیر (اینکه مردم او را فاسق و کافر بشمارند) لازم داشت. من پس از آنکه از بیروت برگشتم و در سبزوار چند سال طبابت می کردم، نسبت به مرحوم افتخار الحکما احترام فوق العاده داشتم … [روزی] عصر تقریبا نیم ساعت به غروب [به خانه اش] رفتم. در بیرونی باز بود. همین که وارد شدم مرحوم افتخار ایستاده حرکت عنیفی [ناگهانی] کرد که من خیال کردم برجست به هوا و خلاصه عبای خود را به خود پیچید و نشست. پس از ورود پرسیدم آقا چه می کردید. گفت شما کجا می خواهید بروید؟ گفتم به بجنورد برای معالجه سردار معزز (که بعدها تیمورتاش و وزیر دربار رضاشاه شد) شما چه می کردید؟ باز اصرار کردم. گفتم چنان به نظر می رسید که شما به هوا پریدید. گفت اصرار نکن حرف دیگر بزن. گفتم آقا هر چه ابا کنی من کنجکاوتر می شود. بفرمایید. گفت اگر بگویم احمقی ام ثابت می شود. بالاخره گفت: به انتظار تو بودم زود آمدی. دیدم ممکن است در باز است کسی سری بزند ایستادم به نماز کردن برای عوامفریبی. در این بین تو که انتظارت را می بردم وارد شدی نماز را به هم شکسته به عجله عبای خود را به خود پیچیدم و نشستم … مجلس شرب او بسیار بد بود زیرا زود مست می شد و همه را اذیت می کرد. اولا به خدا و مقدسین و مقدسات بد می گفت. گاهی زیاد می گریست. اذیت می کرد. 🔘(زندگی من، یادداشتهای دکتر قاسم غنی ، صص ۴۳ - ۴۵، انتشارات آبان، چاپ اول ۱۳۶۱ تهران)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نمونه ای از فعالیتهای انحرافی و خطرناک فرهنگی برای کودکان! 📢 قبل از آنکه در محیطهای آموزشی مطالب صوفیانه امثال مولوی را به فرزندانتان القا کنند، معارف دین را به آنان بیاموزید. 🔹مولانا امیرالمؤمنین حضرت علی صلوات اللّه علیه میفرمایند: إنما قلب الحدث كالأرض الخالية ما ألقي فيها من شئ قبلته. قلب نوجوان مانند زمینی خالی است؛ هر چه در این زمین خالی بگذارید او قبول میكند. 📚 بحار الانوار، ۱/۲۲۳ ☀️امام صادق صلوات اللّه علیه:‌ بادِرُوا اَحْداثِكُمْ بِالْحَديثِ قَبْلَ اَنْ يَسْبِقَكُمْ اِلَيْهِمُ الْمُرْجِئَةُ. فرزندانتان را با احادیث ما تربیت کنید، پیش از آنکه (فرقه های انحرافی مثل) مرجئه آنان را تحت تأثیر قرار دهند. 📚 الكافی، ۶/۴۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 الهی قمشه ای : کرامت موسیقی این است که تو را به بهشت می برد!! الهی قمشه ای در حالی چنین از موسیقی تمجید می کند که روایات بسیاری از ناحیه پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام در نفی و نقد موسیقی وارد شده و آن را از بزرگترین معاصی کبیره شمرده اند. 🔷 برای نمونه رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:  من برای نابودی آلات موسیقی و نی و دف و بت پرستی و‌ جاهلیت، مبعوث شدم. 📚 أمالی صدوق،ص۵۰۲ 🔷 یا امام امام رضا (علیه السلام) فرموده اند: گوش فرا دادن و شنیدن صدای تارها و آلات موسیقی از گناهان کبیره است. 📚وسائل الشیعه کتاب تجارت باب 100 و روایات بسیار دیگر... @ebnearabi
⚫️ به مناسبت وفات حضرت ابوطالب علیه السلام ⭕️ توهین و نسبت کفر سران تصوف به حضرت ابوطالب علیه السلام 🔺در گذشته در مطلبی تحت عنوان “دیدگاه ابن عربی در مورد حضرت ابوطالب علیه السلام” به برخی از روایات فراوانی که در عظمت مقام حضرت ابوطالب، عموی بزرگوار پیامبر اکرم علیهما السلام وارد شده، اشاره شد. 🔺برای نمونه ذکر شد که امام رضا علیه السلام خطاب به یکی از اصحاب خویش فرمودند: آگاه باش که اگر به ایمان ابوطالب علیه السلام اقرار نکنی، جایگاه و منزگاه تو در آتش جهنم خواهد بود. [۱] 🔺امام صادق علیه السلام در عظمت مقام حضرت ابوطالب علیه السلام فرمودند: «ابوطالب همنشین پیامبران، صدّیقین، شهیدان و صالحان است و اینان چه نیکو دوستانی هستند![۲] اگر ایمان ابوطالب در کفّه ای از ترازو قرار گیرد و در کفـّه دیگر ایمان این مردم گذارده شود، ایمان ابوطالب برتر خواهد بود.»[۳] 🔺همچنین بیان شد که ابن عربی در کتابی که مدعی است در مکاشفه، از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دریافت کرده آورده است: «اگر برای همّت، اثری بود کسی اکمل از رسول الله و اعلی و اقوی همت تر از او نبود و حال اینکه همت او در اسلام ابوطالب، عموی او اثر نکرد. » [۴] با جستجو و تتبع در آثار سران تصوف، متوجه اصرار عجیب آنها بر رد ایمان حضرت ابوطالب علیه السلام و طعنه و توهین به ایشان می شویم. 🔴 خواجه عبدالله انصاری و نسبت کفر به حضرت ابوطالب علیه السلام آن دولتى بود که ناگاه بدر دل بلال حبشى آمد. آن بىدولتى بود که بو طالب قریشى را دریافت. هیچ قدم از روى صورت برسول خدا نزدیکتر از قدم بو طالب نبود لکن چه سود داشت چون دولت دستگیر نبود. دولت بلال را بر تخت بخت نشاند و بىدولتى بو طالب را در وهده مذلت و هوان افکند. یفعل ما یشاء و یحکم ما یرید 🔴 توهین و نسبت کفر مولوی به حضرت ابوطالب علیه السلام 🔺مولوی نیز از این قافله عقب نمانده و در دفتر ششم مثنوی اینچنین می سراید: گفتش ای عم یک شهادت تو بگو ### تا کنم با حق خصومت بهر تو گفت لیکن فاش گردد ازسماع ### کل سر جاوز الاثنین شاع من بمانم در زبان این عرب ### پش ایشان خوار گردم زین سبب لیک گر بودیش لطف ما سبق ### کی بدی این بددلی با جذب حق الغِیاث اى تو غیاثُ المُستَغِیث ### زین دو شاخه اختیارات خبیث متاسفانه مولوی در ابیات فوق، صراحتا عنوان می کند که حضرت ابوطالب از گفتن شهادتین خودداری و با جذبه حق، بد دلی نمود! و اختیار ایشان را در زمره اختیارات خبیث (نعوذبالله) قرار می دهد. 🔴 نسبت کفر و جسارت جامی به حضرت ابوطالب علیه السلام 🔺جامی نیز در طعن و ذم حضرت ابوطالب علیه السلام اشعاری توهین آمیز سروده است. وی در سلسله الذهب می گوید حضرت ابوطالب علیه السلام در جهنم همسایه ابولهب می باشد (العیاذ بالله): بود بوطالب آن تهی ز طلب ### مر نبی را عمّ و علی را اب خویش نزدیک بود با ایشان ### نسبت دین نیافت با خویشان هیچ سودی نداشت ان نسبش ### شد مقر در سقر چو بولهبش [۶] 🔴 توهین هجویری و قشیری به حضرت ابوطالب علیه السلام... (شرح در لینک انتهای پیام) 🔴 عین القضات همدانى و نسبت کفر به حضرت ابوطالب علیه السلام.... (شرح در لینک انتهای پیام) 🔺این در حالی است که حتی بسیاری از علمای اهل سنت نیز به ایمان حضرت ابوطالب علیه السلام اقرار و تاکید نموده اند. اما برخی از صوفیه و اهل تسنن، جملاتی را در مورد ایشان بیان نموده اند که حکایت از بی انصافی یا کینه نویسندگان آن ها نسبت به شخصیت حضرت ابو طالب علیه السلام دارد. جای شک نیست که اگر یک دهم شواهدی که بر ایمان و اسلام ابوطالب آمده است، درباره هر فرد دیگری آمده بود، همگی بالاتفاق اسلام و ایمان او را تصدیق می کردند؛ ولی چگونه است که با وجود ده ها سند محکم بر ایمان ایشان، باز گروهی حکم به کفر او نموده اند؟! ظاهرا هدف از طرح این مسأله، طعن فرزندان ابوطالب، به ویژه امیرمؤمنان علی علیه السلام بوده است. پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف : https://telegram.me/ebnearabi @ebnearabi مشاهده ی مشروح این مطلب : http://www.ebnearabi.com/11059/توهین-نسبت-کفر-سران-تصوف-حضرت-ابوطالب.html