فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شجریان میگوید:
مولوی را امامزاده نکنید و از او چهره مذهبی نسازید. او اصلا در این باورها سِیر نمیکرد. او معتقد بود قادرِ متعال خودِ انسان است! مولوی برای ابطال خطوط مذهبی و خط کشی و تفکیک ایمان و کفر تلاش کرد.
شجریان، مولوی را به درستی شناخته و معرفی می کند اما برخی از عمامه به سرهای صوفی مسلک، سعی دارند مولوی را در قالب دین و مذهب بگنجانند که قطعا موفق نخواهند شد و خود و مخاطبانشان را با همین ریسمان به چاه خواهند برد.
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://t.me/ebnearabi
@ebnearabi
📸 این مصاحبه را یک روزنامه کثیرالانتشار چاپ کرده است. به تیتر و عنوان مطلب دقت کنید!! این همان شعارِ مولوی و پیروان وی است که سماع و بانگِ چنگ و رُباب را بالاترین عبادت می دانند! این عبارات را مقایسه کنید با روایات تند و شدید اهل بیت علیهم السلام درباره موسیقی و آلات آن...
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://t.me/ebnearabi
@ebnearabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺کلیپی جدید از حرکات دیوانه وار صوفیان در مراسم ذکر و سماع
@ebnearabi
🔷 امام باقر عليه السلام از پدران گراميش از حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام چنين نقل فرموده است :
مردی خدمت امیر مومنان شرفیاب شد و عرض كرد: از مهدی برای من سخن بگو، حضرت فرمود:
«أوسَعُکُمْ کَهْفَاً، وأکثَرُکُم عِلْماً، و أوْسَعُکُمْ رحماً...».
(حضرت مهدي عليه السلام) از همه شما بيشتر، مردمان را پناه ميدهد و از همه شما علمش افزونتر است، و رحمت و لطفش از همه فراگيرتر است.
📚 غیبة النعمانی، ص212، باب13
🌹🌹🌹 زمین در انتظار
منتظر مانده زمین تا که زمانش برسد
صبح همراه سحر خیز جوانش برسد
خواندنی تر شود این قصه از این نقطه به بعد
ماجرا تازه به اوج هیجانش برسد
پرده چاردهم وا شود و ماه تمام
از شبستان دو ابروي کمانش برسد
لیله القدر بیاید لب آیینهی درک
سوره فجر به تاویل و بیانش برسد
نامه داده ست ولی عادت یوسف اینست
عطر او زودتر از نامه رسانش برسد
شعر در عصر تو از حاشیه بیرون برود
عشق در عهد تو دستش به دهانش برسد
ظهر آن روز بهاري چه نمازي بشود
که تو هم آمده باشی و اذانش برسد
شاعر: قاسم صرافان
@ebnearabi
✔️استاد حکمت اسلامی که به چیزی اعتقاد نداشت🔻
میرزا اسماعیل افتخارالحکما، طبیب و استاد حکمت اسلامی و طب و طبیب شهر سبزوار بود.
میرزا اسماعیل اهل طالقان بوده اما پس از تحصیل و طبابت در مازندران و تهران و سفر به روسیه، به سبزوار می رود و نزد حاج ملا هادی سبزواری، فیلسوف بزرگ عصر درس می خواند که کتابش، منظومه تاکنون از منابع اصلی تدریس فلسفه و حکمت اسلامی است. او از برجسته ترین شاگردان حاج ملاهادی سبزواری می شود و پس از درگذشت استادش در سبزوار می ماند و فلسفه و طب و اصول فقه و ریاضیات و ادبیات عرب تدریس می کند و به طبابت می پردازد. افتخارالحکما از دوستان نزدیک پدر دکتر قاسم غنی بوده و او درباره اش چنین نوشته است (توضیحات داخل پرانتز متعلق به متن اصلی نیست):
مرحوم افتخار صبح زود در مطب می نشست. خودش در شاه نشین نزدیک یک صفحه پایین روی قالیچه ترکمانی ممتازی می نشست. قلمدان و لوله کاغذ و کاغذهای کوچک نسخه جلوش بود. مقداری کتاب هم در جنبین او بود. در طرف دست چپ او پرده ای بود که عقب پرده مرضای (بیماران) زنانه می نشستند و در صفه پایین مقابلش، مردها. دیگر اطاق انتظار نبود و معاینه تنها هم به عمل نمی آمد (یعنی بیماران را تک تک و جدا جدا نمی دید). همان سبک قدیم.
افتخار به آن ریش رنگ شده قشنگ و قیافه با ابهت و جبه و عبای خیلی ممتاز و قلیان و تنباکوی معطری که غالبا در محضرش بود و به سبک امرا، پیشخدمتی سر قلیان را مکرر برمی داشت و می گذاشت کسی را می خواند: ها حاجی فلان! چه می گویی؟ ترا چه می شود؟ او شکایتی می کرد. می گفت: بیا جلو. نبض او را می گرفت، زبان او را می دید، نگاهی به او می کرد و بعضی سوالات می کرد و نسخه ای با قلم و خط خوش می نوشت و غذای او را می گفت و مرخصش می کرد. دیگری را صدا می زد.
به همان نحو گاهی زنی را از پس پرده نبض می دید و سر خود را نزدیک برده، زبان او را می دید و نسخه می نوشت. به واسطه سن زیادی که داشت، پدر همه اهل شهر محسوب بود و خرد و بزرگ را می شناخت و با همه شوخی می کرد. با همان وقار اطبای قدیم بذله گویی و لطیفه سرایی می کرد.
بعد از تمام شدن مرضی، بساط درس بود. درس می گفت. مقارن ظهر به اندرون می رفت. عصرها در بیرونی به طور اعیان می نشست. درِ منزل او آب پاشی و جاروب شده بود. آبدار خانه اش دائر بود. او خیلی کم به جایی می رفت و هر کس هوس زیارت او را داشت، [نزد او] می رفت.
وقت مغرب در را می بست و از یک [ساعت] از شب گذشته بساط مشروب او پهن می شد و مشروب زیاد می خورد و خیلی زود مست می شد و بسیار بدمست بود و بدون استثناء هر شب طوری در پایان شب مدهوش بود که سر از پا نمی شناخت و صبح نمی دانست دیشب چه وقت و با کیفیت او را خوابانده اند.
دو زن داشت، یکی پیر و یکی جوان. یکی دختر خواهر آن زن دیگر بود. اولاد نداشت. در حیات خود یکی از حجرات اطراف مقبره مرحوم حاج ملا هادی را برای خود ساخته و سه قبر در آن ساخته بود. وسطی برای خود و جنبین (دو طرف) برای دو زنش. با آنکه حکیم آزادی بود که به هیچ چیز اعتقاد نداشت، کاروانسرایی را وقف بر مقبره کرده بود و شبهای جمعه در آنجا روضه می خواندند و این کارها را برای جلوگیری از تفسیق و تکفیر (اینکه مردم او را فاسق و کافر بشمارند) لازم داشت.
من پس از آنکه از بیروت برگشتم و در سبزوار چند سال طبابت می کردم، نسبت به مرحوم افتخار الحکما احترام فوق العاده داشتم … [روزی] عصر تقریبا نیم ساعت به غروب [به خانه اش] رفتم. در بیرونی باز بود. همین که وارد شدم مرحوم افتخار ایستاده حرکت عنیفی [ناگهانی] کرد که من خیال کردم برجست به هوا و خلاصه عبای خود را به خود پیچید و نشست. پس از ورود پرسیدم آقا چه می کردید. گفت شما کجا می خواهید بروید؟ گفتم به بجنورد برای معالجه سردار معزز (که بعدها تیمورتاش و وزیر دربار رضاشاه شد) شما چه می کردید؟ باز اصرار کردم. گفتم چنان به نظر می رسید که شما به هوا پریدید. گفت اصرار نکن حرف دیگر بزن. گفتم آقا هر چه ابا کنی من کنجکاوتر می شود. بفرمایید. گفت اگر بگویم احمقی ام ثابت می شود. بالاخره گفت: به انتظار تو بودم زود آمدی. دیدم ممکن است در باز است کسی سری بزند ایستادم به نماز کردن برای عوامفریبی. در این بین تو که انتظارت را می بردم وارد شدی نماز را به هم شکسته به عجله عبای خود را به خود پیچیدم و نشستم …
مجلس شرب او بسیار بد بود زیرا زود مست می شد و همه را اذیت می کرد. اولا به خدا و مقدسین و مقدسات بد می گفت. گاهی زیاد می گریست. اذیت می کرد.
🔘(زندگی من، یادداشتهای دکتر قاسم غنی ، صص ۴۳ - ۴۵، انتشارات آبان، چاپ اول ۱۳۶۱ تهران)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نمونه ای از فعالیتهای انحرافی و خطرناک فرهنگی برای کودکان!
📢 قبل از آنکه در محیطهای آموزشی مطالب صوفیانه امثال مولوی را به فرزندانتان القا کنند، معارف دین را به آنان بیاموزید.
🔹مولانا امیرالمؤمنین حضرت علی صلوات اللّه علیه میفرمایند: إنما قلب الحدث كالأرض الخالية ما ألقي فيها من شئ قبلته.
قلب نوجوان مانند زمینی خالی است؛ هر چه در این زمین خالی بگذارید او قبول میكند.
📚 بحار الانوار، ۱/۲۲۳
☀️امام صادق صلوات اللّه علیه: بادِرُوا اَحْداثِكُمْ بِالْحَديثِ قَبْلَ اَنْ يَسْبِقَكُمْ اِلَيْهِمُ الْمُرْجِئَةُ.
فرزندانتان را با احادیث ما تربیت کنید، پیش از آنکه (فرقه های انحرافی مثل) مرجئه آنان را تحت تأثیر قرار دهند.
📚 الكافی، ۶/۴۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 الهی قمشه ای :
کرامت موسیقی این است که تو را به بهشت می برد!!
الهی قمشه ای در حالی چنین از موسیقی تمجید می کند که روایات بسیاری از ناحیه پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام در نفی و نقد موسیقی وارد شده و آن را از بزرگترین معاصی کبیره شمرده اند.
🔷 برای نمونه رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:
من برای نابودی آلات موسیقی و نی و دف و بت پرستی و جاهلیت، مبعوث شدم.
📚 أمالی صدوق،ص۵۰۲
🔷 یا امام امام رضا (علیه السلام) فرموده اند: گوش فرا دادن و شنیدن صدای تارها و آلات موسیقی از گناهان کبیره است.
📚وسائل الشیعه کتاب تجارت باب 100
و روایات بسیار دیگر...
@ebnearabi
⚫️ به مناسبت وفات حضرت ابوطالب علیه السلام
⭕️ توهین و نسبت کفر سران تصوف به حضرت ابوطالب علیه السلام
🔺در گذشته در مطلبی تحت عنوان “دیدگاه ابن عربی در مورد حضرت ابوطالب علیه السلام” به برخی از روایات فراوانی که در عظمت مقام حضرت ابوطالب، عموی بزرگوار پیامبر اکرم علیهما السلام وارد شده، اشاره شد.
🔺برای نمونه ذکر شد که امام رضا علیه السلام خطاب به یکی از اصحاب خویش فرمودند: آگاه باش که اگر به ایمان ابوطالب علیه السلام اقرار نکنی، جایگاه و منزگاه تو در آتش جهنم خواهد بود. [۱]
🔺امام صادق علیه السلام در عظمت مقام حضرت ابوطالب علیه السلام فرمودند: «ابوطالب همنشین پیامبران، صدّیقین، شهیدان و صالحان است و اینان چه نیکو دوستانی هستند![۲] اگر ایمان ابوطالب در کفّه ای از ترازو قرار گیرد و در کفـّه دیگر ایمان این مردم گذارده شود، ایمان ابوطالب برتر خواهد بود.»[۳]
🔺همچنین بیان شد که ابن عربی در کتابی که مدعی است در مکاشفه، از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دریافت کرده آورده است:
«اگر برای همّت، اثری بود کسی اکمل از رسول الله و اعلی و اقوی همت تر از او نبود و حال اینکه همت او در اسلام ابوطالب، عموی او اثر نکرد. » [۴]
با جستجو و تتبع در آثار سران تصوف، متوجه اصرار عجیب آنها بر رد ایمان حضرت ابوطالب علیه السلام و طعنه و توهین به ایشان می شویم.
🔴 خواجه عبدالله انصاری و نسبت کفر به حضرت ابوطالب علیه السلام
آن دولتى بود که ناگاه بدر دل بلال حبشى آمد. آن بىدولتى بود که بو طالب قریشى را دریافت. هیچ قدم از روى صورت برسول خدا نزدیکتر از قدم بو طالب نبود لکن چه سود داشت چون دولت دستگیر نبود. دولت بلال را بر تخت بخت نشاند و بىدولتى بو طالب را در وهده مذلت و هوان افکند. یفعل ما یشاء و یحکم ما یرید
🔴 توهین و نسبت کفر مولوی به حضرت ابوطالب علیه السلام
🔺مولوی نیز از این قافله عقب نمانده و در دفتر ششم مثنوی اینچنین می سراید:
گفتش ای عم یک شهادت تو بگو ### تا کنم با حق خصومت بهر تو
گفت لیکن فاش گردد ازسماع ### کل سر جاوز الاثنین شاع
من بمانم در زبان این عرب ### پش ایشان خوار گردم زین سبب
لیک گر بودیش لطف ما سبق ### کی بدی این بددلی با جذب حق
الغِیاث اى تو غیاثُ المُستَغِیث ### زین دو شاخه اختیارات خبیث
متاسفانه مولوی در ابیات فوق، صراحتا عنوان می کند که حضرت ابوطالب از گفتن شهادتین خودداری و با جذبه حق، بد دلی نمود! و اختیار ایشان را در زمره اختیارات خبیث (نعوذبالله) قرار می دهد.
🔴 نسبت کفر و جسارت جامی به حضرت ابوطالب علیه السلام
🔺جامی نیز در طعن و ذم حضرت ابوطالب علیه السلام اشعاری توهین آمیز سروده است. وی در سلسله الذهب می گوید حضرت ابوطالب علیه السلام در جهنم همسایه ابولهب می باشد (العیاذ بالله):
بود بوطالب آن تهی ز طلب ### مر نبی را عمّ و علی را اب
خویش نزدیک بود با ایشان ### نسبت دین نیافت با خویشان
هیچ سودی نداشت ان نسبش ### شد مقر در سقر چو بولهبش [۶]
🔴 توهین هجویری و قشیری به حضرت ابوطالب علیه السلام... (شرح در لینک انتهای پیام)
🔴 عین القضات همدانى و نسبت کفر به حضرت ابوطالب علیه السلام.... (شرح در لینک انتهای پیام)
🔺این در حالی است که حتی بسیاری از علمای اهل سنت نیز به ایمان حضرت ابوطالب علیه السلام اقرار و تاکید نموده اند. اما برخی از صوفیه و اهل تسنن، جملاتی را در مورد ایشان بیان نموده اند که حکایت از بی انصافی یا کینه نویسندگان آن ها نسبت به شخصیت حضرت ابو طالب علیه السلام دارد. جای شک نیست که اگر یک دهم شواهدی که بر ایمان و اسلام ابوطالب آمده است، درباره هر فرد دیگری آمده بود، همگی بالاتفاق اسلام و ایمان او را تصدیق می کردند؛ ولی چگونه است که با وجود ده ها سند محکم بر ایمان ایشان، باز گروهی حکم به کفر او نموده اند؟! ظاهرا هدف از طرح این مسأله، طعن فرزندان ابوطالب، به ویژه امیرمؤمنان علی علیه السلام بوده است.
پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف :
https://telegram.me/ebnearabi
@ebnearabi
مشاهده ی مشروح این مطلب :
http://www.ebnearabi.com/11059/توهین-نسبت-کفر-سران-تصوف-حضرت-ابوطالب.html
⭕️ نگاه مولوی و شمس تبریزی به عزاداری امام حسین علیه السلام و واقعه کربلا
⚫️ بخش اول
http://tiny.cc/t3ky4y
🔺 جلال الدین بلخی در دفتر سوم مثنوی به سرزمین کربلا و رفتن به آنجا اشاره میکند و در دفتر ششم در قالب حکایتی به ترسیم عزدارای امام حسین پرداخته و سپس آن را به نقد کشیده است.
🔺 او در دفتر سوم اشعار دیگری سروده و می گوید:
هین مدو گستاخ در دشت بلا ### هین مرو کورانه اندر کربلا
که ز موی و استخوان هالکان ### می نیابد راه پای سالکان [۲]
🔺 برخی پژوهشگران شعر دیگری نیز در این باره از جلال الدین نقل کرده اند که گفته است:
کورکورانه مرو در کربلا ### تا نیفتی چون حسین اندر بلا [۳]
🔺 مرحوم استاد جعفری در این باره می نویسد:
«هین مرو گستاخ در دشت بلا ### هین مران کورانه اندر کربلا؛ درباره پیشواى آزادگان و سرور شهیدان حسین بن على علیه السلام است و جلال الدین با بیت فوق مى خواهد کار حسین علیه السلام را تخطئه نموده و بگوید : حرکت حسین علیه السلام و داستان خونین دشت نینوا بدون آمادگى قبلى بوده است.
بعضى دیگر گفته اند که بیت مورد نظر در بعضى از نسخه هاى مثنوى چنین بوده است : کور کورانه مرو در کربلا ### تا نیفتى چون حسین اندر بلا، گروهى براى تاویل بیت مزبور جاى دو مصرع را عوض کرده گفته اند : بیت مزبور در اصل چنین بوده است : تا نیفتى چون حسین اندر بلا ### کور کورانه مرو در کربلا. در نسخه هاى معتبر مثنوى از قبیل : انقروى ، نیکلسون ، بیت مزبور بدان شکل است که مورد تحلیل و تفسیر قرار داده ایم ، نهایت این است که نیکلسون به جاى « مرو » « مدو » ذکر کرده است» [۵]
🔴 مضامین و یافته های اشعار مذکور :
۱- واقعه عاشورا صرفا یک حادثه ی تاریخی است که اساسا دوران آن گذشته و امروز دیگر سخن از یزید نیست؛
گفت آرى لیک کو دور یزید ### کى بدست این غم چه دیر اینجا رسید
چشم کوران آن خسارت را بدید ### گوش کران آن حکایت را شنید
۲- کسانی که عمری برای امام حسین علیه السلام عزاداری کرده اند در خواب غفلت به سر برده اند و حقیقت عاشورا را نفهمیده اند؛
خفته بودستید تا اکنون شما ### که کنون جامه دریدیت از عزا
پس عزا بر خود کنید اى خفتگان ### زانکه بد مرگى است این خواب گران
۳- روز عاشورا روز جشن و شادی است چون در این روز خسرو دین(امام حسین علیه السلام) از بند دنیا رهیده و به خدا پیوسته است؛
روح سلطانى ز زندانى بجست ### جامه چه دْرانیم و چون خاییم دست
چون که ایشان خسرو دین بوده اند ### وقت شادى شد چو بشکستند بند
سوى شادُروان دولت تاختند ### کنده و زنجیر را انداختند
روز ملک است و گش و شاهنشهى ### گر تو یک ذره از ایشان آگهى
۴- زیارت شهدای کربلا و رفتن به بارگاه سیدالشهداء خیره سری و گستاخی است زیرا آنچه از ایشان به جا مانده (اگر به جا مانده باشد) مو و استخوانی بیش نیست و زیارت این استخوانها سالک را به سر منزل مقصود نمی رساند.
هین مدو گستاخ در دشت بلا ### هین مرو کورانه اندر کربلا
که زموی و استخوان هالکان ### می نیابد راه پای سالکان
۵ – و از بیت ذیل، بر فرض صحت انتساب آن، چنین برداشت می شود که امام حسین علیه السلام نا آگاهانه و بدون هر گونه دوراندیشی به سمت کربلا خارج شدند و به تعبیر جلال الدین این حرکت کورکورانه انجام گرفته! لذا ما نباید مانند او عمل کنیم؛
کورکورانه مرو در کربلا ### تا نیفتی چون حسین اندر بلا
🔺علامه جعفری در نقد و شرح خود بر مثنوی مولوی، با اعتراض بر مضامین اشعار مولوی درباره تخطئه عزاداری شیعیان در روز عاشورا، موارد متعالی و معنوی بسیاری را به طور مشروح بیان می کند. مواردی که مولوی می توانست با الهام گرفتن از وقایع کربلا در قالب شعر پیاده کند. ایشان در این زمینه می نویسد:...
🔺استاد جعفری در ادامه به شدت بر مولوی اعتراض کرده و می نویسد:
«اگر گذشتن و انقراض حادثه ی کربلا بتواند دلیلى به عدم لزوم یادبود آن داستان باشد، حتى جلال الدین هم نمى تواند بگوید تنها به حال خود گریه کنید، زیرا چنانکه داستان خونین کربلا گذشته و به سلسلهء ابدیت پیوسته است هم چنین تبهکارى ها وگنه کارى هاى ما نیز... گذشته و به پشت پردهی طبیعت خزیده است، دیگر جایى براى گریه نمى ماند. اگر بگویید: گریه توام با توبه و بازگشت، کثافتها و لجنهاى روح را شستشو مىدهید، مىگوییم: گریه بر داستان نینوا نیز کثافتها و لجنهایى را که به روى انسان و انسانیت با دست تبهکاران کشیده مىشود، شستشو مىکند و مىگوید: روى انسان را پاک نگه بدارید… جلال الدین دو موضوع فرد و اجتماع را در این داستان بهم مخلوط نموده و به نتیجهء نادرستى رسیده است» [۷]
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://t.me/ebnearabi
@ebnearabi
📌 مطالعه مشروح مطلب و مشاهده مستندات در سایت:
http://www.ebnearabi.com/742/انحراف-مولوی-موضع-اهل-بیت-علیهم-السلام.html
⭕️ نگاه مولوی و شمس تبریزی به عزاداری امام حسین علیه السلام و واقعه کربلا
⚫️ بخش دوم
http://tiny.cc/hzky4y
🔴 شمس تبریزی و نکوهش گریه بر امام حسین علیه السلام
🔺 شمس تبریزى (استاد مولوی) نیز گریه بر خاندان عصمت و طهارت را به استهزا می گرفته و مولوی نیز از او تبعیت کرده است. شمس مى گوید: “خجندى” بر خاندان پیامبر مى گریست، ما بر وی مى گریستیم، یکی به خدا پیوست، بر وی مى گرید…! [۸]
او در جای دیگر می گوید: «خجندی می گوید که مصیبت خاندان می دارم! مصیبت خود را فراموش کرده است.» (مقالات شمس، صفحه۳۴۱)
🔺 اینجا باید گفت: پس باید – العیاذ بالله – بر حال عرش و کرسی و لوح و قلم و زمین و آسمان که همه بر حسین علیه السلام گریستند، بلکه باید بر حال پیامبر و امیرالمؤمنین صلوات للّه علیهما و آلهما و… هم گریه نمود که حتی قبل از واقعه جگرگداز عاشورا بر حسینشان گریستند!
🔺 باید از کسانی که مى کوشند بدیهیات را انکار کرده، و شمس و مولوی را شیعیانِ اهل تقیه و مدارا معرفی کنند، پرسید که: آیا در همان شرایطی که “شمس خجندى” بى پروا بر شهید مظلوم کربلا گریه مى کرد، تقیه ی شمس و مولوی اقتضا مى کرد که به اجتهاد در مقابل نصوص بی حد و حصر برخیزند، و سوگواری بر امام شهیدان را استهزاء کنند؟[۹]
🔴 عبدالقادر گیلانی و عزاداری امام حسین علیه السلام در روز عاشورا
عبدالقادر گیلانی (قطب اعظم و سرسلسله فرقه صوفیه نعمت اللهی) نیز درباره عزاداری در روز عاشورا همین باور را ابراز کرده است؛ عبدالقادر گیلانی پس از بیان اشکالی که شیعیان درباره روزه روز عاشورا و سرور این روز بر اهل تسنن مطرح می کنند، چنین پاسخ میدهد:
ترجمه: قومی (شیعیان) به روزه گرفتن و بزرگداشت روز عاشورا ایراد گرفته اند و گمان کرده اند به خاطر قتل امام حسین رضی الله عنه در این روز، روزه گرفتن جایز نیست و گفته اند به خاطر شهادت ایشان باید در این روز هر ساله عزاداری کرد و طعنه می زنند که شما این روز را روز فرح و شادی قرار می دهید… کسی که قائل به این حرف باشد خطا کار است و مذهبش قبیح است زیرا خداوند خواسته است به خاطر قرار دادن شهادت سبط نبی صلوات الله علیه ]و آله[ و سلم در این روز مبارک بر مقام ایشان بیفزاید و او را به مقام خلفای راشدین برساند… اگر بنا باشد روز مرگ (سیدالشهدا) را روز ماتم قرار دهیم روز دوشنبه سزاوارتر به این کار است زیرا در این روز خدا جان پیامبرش محمد و همچنین ابوبکر را گرفت… روز عاشورا روز مصیبت نیست زیرا عزای این روز شایسته تر از شادی و سرور نیست.
🔺 حاشیه: ابن عربی و تبرک جستن به روز عاشورا با پیروی از بنی امیه
پیش تر و در مطالب قبل اشاره شد که ابن عربی به کرّات و به انحاء مختلف، به شرافت، فضیلت و برکت روز عاشورا تاکید می کند و آن را در زمره ایامی چون ماه مبارک رمضان، شبهای قدر، روز عرفه و… قرار می دهد و روایاتی را از اسلاف خود در فضیلت و استحباب روزه این روز ذکر می کند. برای مشاهده مشروح مطلب روی این نوشته کلیک کنید.
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://t.me/ebnearabi
@ebnearabi
📌 مطالعه مشروح مطلب و مشاهده مستندات در سایت:
http://www.ebnearabi.com/742/انحراف-مولوی-موضع-اهل-بیت-علیهم-السلام.html
⭕️ نگاه مولوی و شمس تبریزی به عزاداری امام حسین علیه السلام و واقعه کربلا
⚫️ بخش سوم
http://tiny.cc/xyky4y
اما در ادامه بررسی دیدگاه مولوی باید گفت که برخی با تکیه بر ابیات زیر که منتسب به وی است، تلاش می کنند تا دیدگاه او درباره عزاداری امام حسین علیه السلام را تعدیل کنند:
کجایید اى شهیدان خدایى ### بلاجویان دشت کربلایى
کجایید اى سبک روحان عاشق ### پرنده تر ز مرغان هوایى
کجایید اى شهان آسمانى ### بدانسته فلک را درگشایى … [۱۱]
🔺 این ابیات در کتاب دیوان کبیر شمس با تصحیح بدیع الزمان فروزانفر آمده است. لازم به ذکر است که دیوان شمس به دلیل حجمِ گسترده آن و مشوّش بودنِ نسخِ موجود از آن، هنوز متنِ کاملاً قابلِ اعتمادی از جهتِ تصحیح ندارد. فروزان فر، ده نسخه خطی را در تصحیح دیوان شمس به کار گرفته است. بر اساس فهرست توصیفی فروزانفر – که در مقدمه ی جلد اول دیوان کبیر آمده – می توان دریافت که وی نسخه ی «فذ» یعنی نسخه ی قونیه مورخ ۷۷۰ را به دلیل این که کامل ترین نسخ است و تعداد اشعار آن از همه بیشتر، در استنساخ مبنای کار»[۱۲] قرار داده است. بنابراین اساس کار، حجیم ترین نسخه است، نه معتبر ترین آن.
🔴 نقد استاد مینوی بر تصحیح دیوان شمس بدیع الزمان فروزانفر
یکی از ایرادهایی که فروزانفر در مقدمه ی خود، بر دیوان شمس چاپ لکنهو وارد می کند این است که «در اشعار اصلی، حذف و اضافات ناروا راه یافته و عده ی بسیاری از غزلیات دیگران، در ضمن اشعار اصلی آمده است»[۱۳]، پس فروزانفر کاملا بر این امر وقوف داشته است که در دیوان شمس، اشعار دخیل بسیاری وارد شده است؛ همان نظری که مینوی نیز بر آن است:
«…غزل سازی به روال غزل های مولانا در سرزمین روم در میان درویش های مولوی و اولاد و احفاد مولانا متداول شده بود و دو برابر دیوان غزلیاتی که از مولوی مانده است (دیوان کبیر یا دیوان شمس تبریزی) غزلیاتی است که دیگران ساخته و در آنها به شیوه ی مولوی، نام شمس تبریزی را گنجانده اند.» [۱۵]
🔺 بر این اساس، هر دو استاد، اذعان دارند که غزل های بسیاری از دیگران، وارد دیوان مولوی و به نام او شده است. این کار در تاریخ ادب فارسی، بی سابقه نیست؛ چرا که بسیاری از افراد ناشناخته، بدین وسیله آثار خود را زنده نگاه می داشته اند و یا گاه کاتبان بی اطلاع به دلیل نزدیکی اشعار، شعری را در دیوانی می گنجانیده اند. در بعضی موارد نیز خود کاتبان، اشعاری بر نظم و نسق دیوانی که کتابت می کرده اند، می سرودند و بدان می افزودند.
🔺 استاد مینوی: «مرحوم فروزانفر، از مردی موسوم به فریدون نافذ اوزلق خواهش کرد عکس نسخه ای را برای او بفرستد. فریدون نافذ عکس بزرگترین مجموعه ای از این غزلیات را که می توانست بیابد، گرفته فرستاد [یعنی همان نسخه ی «فذ» ]… بنده عکس سه نسخه ی بسیار معتبر از دیوان شمس از سه کتابخانه ی ترکیه فراهم آورده به طهران فرستادم. دو ثلث از غزل هایی که در نسخه ی عکسی فریدون نافذ بود، در این سه نسخه اصلا نیست. رمز این سه نسخه در چاپ مرحوم فروزانفر، قو، قح و عد است و اگر در مجلدات ده گانه ی این کتاب نظر بیندازید و مأخذ غزل ها را که در حاشیه ی پای صفحه ذکر کرده است بخوانید، خواهید دید که بیش تر غزل های مندرج در این دیوان کبیر را قو، قح و عد ندارد. یعنی که از مولانا نیست؛ به دلیل این که سه نسخه ی معتبر قدیم آنها را ندارد. ترجمه ای که آقای گل پینارلی از غزلیات مولانا به ترکی کرده است، از روی نسخه ی اسعد افندی بوده و بنابراین در آن ترجمه هم دو ثلث این غزل ها نیست. مرحوم فروزانفر چون آن همه غزل را از روی آن نسخه ی اولی که به دستش رسیده بوده است، توسط آقایان یزدگردی و کریمان نویسانیده بوده، دیگر نخواسته است از آنها چشم بپوشد؛ آنها را با نسخه های دیگر مقابله کرده و ماخذ آنها را در حواشی ذکر کرده است که باز همین کار لااقل این فایده را دارد که از روی آن، ما بدانیم کدام غزلها مورد شک و تردید یا به کلی مردود است.» [۱۶]
🔺 ... نتیجه بررسی ها این بود که اشعار مورد بحث(کجائید ای شهیدان خدایی)، در نسخه های معتبر و قدیمی قو(نسخه موزه قونیه که از روی نسخ دست اول استنساخ شده است)، قح(نسخه کتابخانه گدک احمد پاشا) و عد(نسخه کتابخانه اسعد افندی در سلیمانیه که از روی نسخ دست اول استنساخ شده است) وجود ندارد[۱۷]، و به قول استاد دکتر مینوی، انتساب آن به مولوی مردود است و نمی توان از این اشعار برای تحلیل دیدگاه های مولوی بهره جست. تصاویر مربوطه در سایت درج شده است.
@ebnearabi
📌 مطالعه مشروح مطلب و مشاهده مستندات در سایت:
http://www.ebnearabi.com/742/انحراف-مولوی-موضع-اهل-بیت-علیهم-السلام.html