#خاطرات_شهدا 🍃🌸
برخورد جالبِ حاج #احمدمتوسلیان
بازنے ڪه شوهرش ضد انقلاب بود
حقوقش روگرفت و از سپاه مریوان اومد بیرون.دید یه زن بچه به بغل،ڪنار خیابون نشسته وگریه میڪنه.رفت جلو وپرسید:چرا ناراحتے خواهرم؟ زنگفت:شوهر بےغیرتم من و بچۀ ڪوچیڪم رو رها ڪرده و رفته تفنگچے ڪومله شده، بخدا خیلے وقته یه شڪم سیرغذا نخوردیم.حاج احمد بغضش گرفت. دست ڪرد توے جیبش وهمۀ حقوقش رو دو دستے گرفت سمت زن وگفت:
بخدا من شرمندهام!این پولِ ناقابل روبگیرید، هدیه ے مختصریه، فعلاامورخودتون رو بااین بگذرونید، آدرستون رو هم بدین به برادر دستواره؛ ازاین به بعد خودش مواد خوراڪے میاره درِخونه بهتون تحویل میده...
📚منبع:کتاب آذرخش مهاجر،صفحه ۱۰۱
🕊 @ebrahiimhadi74 🕊