eitaa logo
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
34.2هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
4.2هزار ویدیو
297 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @ebrahim_navid_delha_tabligh ✤کانال‌های‌ما↯ @ebrahim_babak_navid_keramaat @ebrahim_babak_navid_mokeb
مشاهده در ایتا
دانلود
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
. سلام و نور تشکر از اینکه پیگیر هستید 🙏🌹 صرفا جهت اطلاع شما👇 این بنده خـدا ۲ هفته آی‌ سی‌ یو بـــ
سلام رفقا اگه کارت های بالا مشکل دارند به دو شماره کارت دیگه که معرفی میکنم واریز کنید♻️
5859831808627060
6037991703204846
احمد خدابنده لو
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚🕊.. ایتایی معنوی با تم های شهدایی😍 •| تم شهید حسین معزغلامی |• 📲 / .
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
.  کتاب‌پسرک‌فلافل‌فروش༆📕✦. شهیدمحمدهادی‌ذوالفقاری༆🌹✦. #پـــــــارت_چهارم🌸/ #گمـــــنامی🕊 در روستا
.  کتاب‌پسرک‌فلافل‌فروش༆📕✦. شهیدمحمدهادی‌ذوالفقاری༆🌹✦. 🌸/🕊 در خانواده ای بزرگ شدم که توجه به دین و مذهب نهادینه بود. از روز اول به ما یاد داده بودند که نباید گرد گناه بچرخیم زمانی هم که باردار می شدم این مراقبت من بیشتر می شد. سال ۱۳۶۷ بود که محمدهادی یا همان هادی به دنیا آمد. پسری بود بسیار دوست داشتنی او در شب جمعه و چند روز بعد از ایام فاطمیه به دنیا آمد. یادم هست که دهه فجر بود. روز ۱۳ بهمن وقتی میخواستیم از‌بیمارستان مرخص شویم تقویم را دیدم که نوشته بود شهادت امام محمد هادی ایا برای همین نام او را محمدهادی گذاشتیم عجیب است که او عاشق و دلداده ی امام هادی شد و در این راه و در شهر امام هادی یعنی سامرا به شهادت رسید. هادی اذیتی برای ما نداشت. آنچه را میخواست خودش به دست می آورد. از همان کودکی روی پای خودش بود‌مستقل بار آمد و این در آینده ی زندگی او خیلی تأثیر داشت. زمینه ی مذهبی خانواده بسیار در او تأثیر گذار بود. البته من از زمانی که این پسر را باردار بودم، بسیار در مسائل معنوی مراقبت می کردم. هر چیزی را نمی خورد.خیلی در حلال و حرام دقت میکرد. سعی می کردم کمتر با نامحرم برخورد داشته باشم. آن زمان ما در مسجد فاطمیه بودیم و به نوعی مهمان حضرت زهرا من یقین دارم این مسائل بسیار در شخصیت او اثرگذار بود. هر زمان مشغول زیارت عاشورا میشدم هادی و دیگر بچه ها کنارم می نشستند و با من تکرار می کردند. وضعیت مالی خانواده ی ما متوسط بود. هادی این را می فهمید و شرایط را درک می کرد. برای همین از همان کودکی کم توقع بود. در دوره ی دبستان در مدرسه ی شهید سعیدی بود. کاری به ما نداشت. خودش درس می خواند و...... از همان ایام پسرها را با خودم به مسجد انصار العباس می بردم. بچه ها را در واحد نوجوانان بسیج ثبت نام کردم آنها هم در کلاس های قرآن و اردوها شرکت می کردند. دوران راهنمایی را در مدرسه ی شهید تویچی درس خواند. درسش بد نبود اما کمی بازیگوش شده بود. همان موقع کلاس ورزشهای رزمی می رفت.مثل بقیه ی هم سن و سالهایش به فوتبال خیلی علاقه داشت. سیکلش را که گرفت برای ادامه ی تحصیل راهی دبیرستان شهدا گردید. اما از همان سالهای اولیه ی دبیرستان زمزمه ی ترک تحصیل را کوک کرد! می گفت می خواهم بروم سر کار از درس خسته شده ام، من توان درس خواندن ندارم و...... البته همه اینها بهانه های دوران جوانی بود. در نهایت درس را رها کرد.مدتی بیکار و دنبال بازی و... بود. بعد هم به سراغ کار رفت. ما که خبر نداشتیم، اما خودش رفته بود دنبال کار، مدتی در یک تولیدی و بعد مغازه ی یکی از دوستانش مشغول فلافل فروشی شد. 🦋همراهمون باشید😉 🌸|@ebrahim_babak_navid_delha .
:: ان شاءالله فرداشب چالشِ شهدایی داریم ☺️🌹❓ ✌️ ::
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
. سلام و نور تشکر از اینکه پیگیر هستید 🙏🌹 صرفا جهت اطلاع شما👇 این بنده خـدا ۲ هفته آی‌ سی‌ یو بـــ
:: رفقا حدود ۲۰ تا ۲۵ میلیون دیگه نیازه 🙏 در حد توان کمک کنید و یا قرض بدید چون جسد این بچه سید چهار روز هست سردخانه بیمارستان مونده😔😔 یک یا علی بگید و به نیت رفقای شهید و اموات تون کمک کنید 🕊👇👇 اگر موقع واریزی این کارت خطا داد⇩⇩ [
6104337339003897
خدابنده لو/ملت ] به این کارت ها میتونید واریز کنیدخدابند‌ه‌لو⇩⇩
6037691659728216
5859831808627060
6037991703204846
اجرتون با حضرت زهرا (س)☘ جهت هماهنگی با خیرین و ارسال فیش: 🆔@ya_fatemat_al_zahra ☎️09108818291 .
9.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•{﷽}• روز مـــــحـــــشر هر کــسی دنــبال یـاری مــی‌دود💓 یارِ مــــا باشــد اگــــر شـــاه خــــراسانּ بهـتر است😌 حـــــرف مــــا آنּ اســـت که آهوی خراسان گفته بود، گاه مـــدیونـــــت شـــــدن از دادن جانּ بهتر است!🌱 🕊 🕌 .
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
:: رفقا حدود ۲۰ تا ۲۵ میلیون دیگه نیازه 🙏 در حد توان کمک کنید و یا قرض بدید چون جسد این بچه سید چه
. 🌾سلام رفقا حالتون خوبه ؟ از همگی مــعذرت مـــیخوایم که چند روز هست داریم خبرهای تلخ رو کانال اعلام میکنیم.... حقیقتا نتونستیم بی تفاوت باشیم🥺 متاسفانه خواهرِ دخــــتر خــــانم ۱۵ ساله هم فوت کردن 💔 خدا به این خانواده صبر بده، خانوادشون کلا مشکل قلبی و کلیوی دارند🥀🥀 خیلی به کمک هاتون نیاز دارند هر چقـدر که مــــیتونید و در تـــوان تون هـــست برای رضای خدا کمک کنید🙏"خدابنده‌لو"⇩⇩ 💳
6104337339003897
💳
6037691659728216
💳
5859831808627060
💳
6037991703204846
الهی عاقبت بخیر باشید☘ جهت هماهنگی با خیرین و ارسال فیش: 🆔@ya_fatemat_al_zahra ☎️09108818291 .
•📝📚• عـــارفان عـــلم عاشــق مــــیشوند بـــهترین مـــردم مـعلم مــیشوند عـــــشق با دانش متمم مــیشود هر که عاشق شد معلم میشود 💐 روز مــــعلم بر همه مـــعلمان عزیز و شهدای معلم "به خصوص شـــهید هــادی " مــــبارک بـــاد 💐 🔮 .
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💙🕊.. ایتایی معنوی با تم های شهدایی😍 •| تم تیره شهید بابک نوری |• 📲 / .
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ᰔᩚ🌟ᰔᩚ 🎉 تولدِ شهید آغازی ست کــــــــه پایان نــــــــــــدارد ××× شهید آمده تا دلها را به نور الــهی مــــــــزین کند 😍⚡️ 🎈 📿۱۴صلوات‌سهم‌شما‌هدیه‌به‌شهید ...
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
.  کتاب‌پسرک‌فلافل‌فروش༆📕✦. شهیدمحمدهادی‌ذوالفقاری༆🌹✦. #پـــــــارت_پنجم🌸/#آن_روزهـــــا🕊 در خانوا
.  کتاب‌پسرک‌فلافل‌فروش༆📕✦. شهیدمحمدهادی‌ذوالفقاری༆🌹✦. 🌸/🥖 کار فرهنگی مسجد موسی ابن جعفر بسیار گسترده شده بود. سید علی مصطفوی برنامه های ورزشی و اردویی زیادی را ترتیب می داد. همیشه برای جلسات هیئت یا برنامه های اردویی فلافل می خرید. می گفت هم سالم است هم ارزان یک فلافل فروشی به نام جوادین در خیابان پشت مسجد بود که از آنجا خرید می کرد. شاگرد این فلافل فروشی یک پسر با ادب بود با یک نگاه میشد فهمید این پسر زمینه ی معنوی خوبی دارد. بارها با خود سید علی مصطفوی رفته بودیم سراغ این فلافل فروشی و با این جوان حرف می زدیم. سید علی می گفت این پسر باطن پاکی دارد، باید او را جذب مسجد کنیم. برای همین چند بار با او صحبت کرد و گفت که ما در مسجد چندین برنامه ی فرهنگی و ورزشی داریم اگر دوست داشتی بیا و توی این برنامه ها شرکت کن. حتی پیشنهاد کرد که اگر فرصت نداری در برنامه ی فوتبال بچه های مسجد شرکت کن آن پسرک هم لبخندی میزد و می گفت: چشم اگر فرصت شد، می یام.رفاقت ما با این پسر در حد سلام و علیک بود. تا اینکه یک شب مراسم یادواره ی شهدا در مسجد برگزار شد. این اولین یادواره ی شهدا بعد از پایان دوران دفاع مقدس بود. در پایان مراسم دیدم همان پسرک فلافل فروش انتهای مسجد نشسته به سید علی اشاره کردم و گفتم: رفیقت اومده مسجد. سید علی تا او را دید بلند شد و با گرمی از او استقبال کرد. بعد او را در جمع بچه های بسیج وارد کرد و گفت ایشان دوست صمیمی بنده است که‌حاصل زحماتش را بارها نوش جان کرده اید خلاصه کلی گفتیم و خندیدیم بعد سید علی گفت: چی شد این طرفا اومدی؟! او هم با صداقتی که داشت گفت داشتم از جلوی مسجد رد می شدم که دیدم مراسم دارید. گفتم بیام ببینم چه خبره که شما رو دیدم. سید علی خندید و گفت: پس شهدا تو رو دعوت کردن. بعد با هم شروع کردیم به جمع آوری وسایل مراسم یک کلاه آهنی مربوط به دوران جنگ بود که این دوست جدید ما با تعجب به آن نگاه می کرد. سید علی گفت اگه دوست داری بگذار روی سرت او هم کلاه رو گذاشت روی سرش و گفت: به من می یاد؟ سید علی هم لبخندی زد و به شوخی گفت دیگه تموم شد، شهدا برای همیشه سرت کلاه گذاشتند! همه خندیدیم. اما واقعیت همانی بود که سید گفت. این پسر را گویی شهدا در همان مراسم انتخاب کردند.پسرک فلافل فروش همان هادی ذوالفقاری بود که سید علی مصطفوی او را جذب مسجد کرد و بعدها اسوه و الگوی بچه های مسجدی شد. 🦋همراهمون باشید😉 🌸|@ebrahim_babak_navid_delha .