✅🌻☀️⭐️🍀💠❤️🍏💎🍁💚
✋🌹🕊🍂🍀🌴
🌔⭐️☀️
🍂🌙
🌴
«یاٰ حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمـَّد! یاٰ عاٰلي بِحَقِّ عَلي! یاٰ فاٰطِرُ بِحَّقِّ فاٰطـِمِة! ...»
#دسته_جمعی_دعا_کنیم
💟پیامبر خدا صلى الله علیه و آله:
هرگاه جماعتى گِرد هم آیند و برخى دعا کنند و برخیشان آمین گویند، حتما خداوند، دعایشان را اجابت میکند.
‼️❗️‼️❗️‼️❗️‼️
#شمادوستان میتوانید در گروه ختم قرآن و گروه ذکر، برای حاجت روایی وشفای بیماران مدنظر
به آیدی زیر مراجعه بفرمایید.👇👇
#خادمین گروه ذکر:
@Iezadi
@Marfou97
@Yamahdi_fp
#خادمین گروه ختم قرآن:
@Yazahra1373
@Soltani_Zahra
@Yamahdi2097
🌴
🍂🌙
🌔⭐️☀️
✋🌹🕊🍂
✅🌻☀️⭐️🍀💠❤️🍏💎🍁
🌸✨🌿✍🌸✨🌿✍🌸✨🌿
💐سلام
◀️من چند وقتی هست #شهید ابراهیم هادی شده داداشم😊
یعنی از ماه رمضون امسال به لطف داداش #ابراهیم امسال من که تا حالا زیارت نرفته بودم رفتم قم و جمکران و مشهد😍
ولی این اواخر بد جوری دلم هوای کربلای ایران رو کرده بود😔
توی دانشگاهمون اعلام کردن راهیان نور میبرن اونم فقط پنج نفر که منم جزوشون در اومدم
ولی پدر مادرم مخالفت میکردن
اونقدر به #داداش ابراهیم اصرار کردم متوسل شدم که آخرش مادر پدرم راضی شدن و بالاخره راهی شدم راهی کربلای ایران 😭
✨🌸داداش ابراهیم مدیونتم🌸✨
#از_ڪاربران
╔═ 🌸🌿════⚘ ═╗
✾ @ebrahimdelha ✾
╚═ ⚘════🌸🌿 ═╝
✨🍃🌺✨🍃🌺✨🌺🍃✨🍃🌺
••✾ِدوستان گرامی••✾ِ
✍منتظر دلنوشته هاتون هستیم...
✾دوستانی ڪه عنایت شهدا شامل حالشون شده
خوشحال میشیم دلنوشته های خودتونو به آیدی زیر ارسال بفرمایید...☺️
••✾ِ✾•
@siedeh_al_nabi:خادم دلنوشته
╔═ 🌸🌿════⚘ ═╗
✾ @ebrahimdelha ✾
╚═ ⚘════🌸🌿 ═╝
اگر #شهیدانہ زندگے کنۍ↓
لازم نیست دنبال #شهادت•بگردۍ؛
#شهادت خودش🌱
پیدایت میڪند...(:
.
.
#شهادتمآرزوست...
╔═ 🌸🌿════⚘ ═╗
✾ @ebrahimdelha ✾
╚═ ⚘════🌸 🌿═╝
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️
#ادامه_قسمت_شصت_و_سوم
بــزرگان دين توصيه ميکنندبراي رفع مشــکلات خودتــان،تاميتوانيدمشکل مردم راحل کنيد.همچنين توصيه ميکنندتاميتوانيدبه مردم اطعام کنيدواين گونه،بسياري ازگرفتاري هايتان را برطرف سازيد😍.غروب🌅ماه رمضان بود.ابراهيم آمددرخانه ماوبعدازسلام واحوالپرسي يــک قابلمه ازمن گرفت!بعدداخل کله پزي رفت.به دنبالش آمدم وگفتم:ابرام جون💚کله پاچه براي افطاري!عجب حالي ميده؟!گفت:راســت ميگي،ولي براي من نيست.يك دست کامل کله پاچه وچندتانان ســنگک گرفت.وقتي بيرون آمدايرج باموتور🏍رسيد.ابراهيم هم سوارشدوخداحافظي کرد.باخودم گفتم:لابدچندتارفيق جمع شــدندوباهم افطاري ميخورند.ازاينکه به من تعارف هم نکردناراحت😔شــدم.فــرداي آن روز ايرج را ديدم و پرسيدم:ديروزکجارفتيد🤔!؟گفت:پشت پارک چهل تن،انتهای کوچه،منزل کوچکی بودکه درزدیم وکله پاچه رابه آنهادادیم.چندتابچه وپیرمردی که دم درآمدندخیلی تشکرکردند.ابراهیم💚راکامل میشناختند.آنهاخانواده های بسیارمستحق بودند.بعدهم ابراهیم رارساندم خانه شان.
#ادامه_دارد
[❀ @ebrahimdelha ❀]
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️
بيست وشش سال ازشهادت ابراهيم💚گذشت.درعالم روياابراهيم را ديدم.سواربريك خودرونظامي🚓به تهران آمده بود!ازشــوق نميدانستم چه كنم.چهره ابراهيم❤️بســيار نوراني بود.جلو رفتم وهمديگررادرآغوش گرفتيم.ازخوشحالي فريادميزدم وميگفتم:بچه هابيایيد،آقاابراهيم💚برگشته!ابراهيم گفت:بياســوارشــو،خيلي كارداريم.به همــراه هم به كناريك ساختمان مرتفع رفتيم.مهندسين وصاحب ساختمان همگي باآقاابراهيم سلامواحوال پرسی كردند.همه اوراخوب ميشناختند.ابراهيم روبه صاحب ساختمان كردوگفت:من آمده ام ســفارش اين آقاســيدرابكنم.يكي ازاين واحدهارابه نامش كن.بعدشخصي كه دورترازماايستاده بودرانشان داد.صاحب ساختمان گفت:آقا ابرام💚،اين بابانه پول داره نه ميتونه وام بگيره.من چه جوري يك واحدبه اوبدم🤔؟!مــن هم حرفش راتأييدكردم وگفتم:ابرام جــون💚،دوران اين كارهاتموم
شد،الان همه اسكناس روميشناسند!ابراهيم نگاه معني داري به من كردوگفت:من اگربرگشــتم به خاطر اين بودكه مشكل چندنفرمثل ايشان راحل كنم،وگرنه من اينجاكاري ندارم!بعدبه سمت ماشــين🚔حركت كرد.من هم به دنبالش راه افتادم كه يكدفعه تلفن همراه من به صدادرآمدوازخواب پريدم!
#پایان_قسمت_شصت_و_سوم
[❀ @ebrahimdelha ❀]
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️
☺️🌸🌿✨☺️🌸🌿✨☺️🌸✨🌿
#خاطرات_شهدا
#طنز_جبهه
🌰آجیل مخصوص🌰
#شوخ طبعی اش باز گل کرده بود.
همه ی بچه ها دنبالش می دویدند
و اصرار که به ما هم آجیل بده؛
اما او سریع دست تو دهانش می کرد
و می گفت
نمی دم که نمی دم.😋😜
آخر یکی از بچه ها پتویی آورد
و روی سرش انداخت
و بچه ها شروع کردند به زدن.
حالا نزدن کی بزن
آجیل می خوری؟ بگیر، 😠
تنها می خوری؟ بگیر.😠
و بالاخره در این گیر و دار
یکی از بچه ها در آرزوی رسیدن به آجیل
دست توی جیبش کرد
اما آجیل مخصوص چیزی جز
نان خشک ریز شده نبود.
همگی سر کار بودیم. 😂
📋 منبع: مجله جاودانه ها، شماره مجله:49
╔═ 🌸🌿════⚘ ═╗
✾ @ebrahimdelha ✾
╚═ ⚘════🌸 🌿═╝
💫✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرحیم✨💫
#زیارت_نیابتی
🌺🍃 قم،حرم حضرت معصومه(س) 🌺🍃
🗓دوشنبه ۱۳۹۷/۱۲/۱۳
🌻خادمِ "حرم حضرت معصومه(س)" امروز نائب الزیاره بزرگوارانی بودند که نامشان ثبت شده🍃
⚜🍃ان شاءالله به حق چهارده معصوم علیه السلام وامام زمان(عج)وشهدا
حاجت دل همه ی عزیزان ختم بخیر شود ...🍃
»آمین یٰارَبَّ الْعٰالَمینٰ«
@ebrahimdelha🌹
🍃🌺🍃
💐🍃🌿🌸🍃🌸🌹🌺
#یاایهااݪرئوفـ✋
ببین بہ گوشہیِصحنٺـ پنآهآوردمـ
مگرڪبوٺر آوره جا نمی خواهد ...
#السلام_علیک_یاضامن آهو
#ب رسم عاشقی هرشب 💖
#راس ساعت هشت 🕗
#قرار دلدادگی با امام مهربانی
ب نیابت تمامی شهدا
#بویژه
#شهید_مدافع حرم_میثم نظری
اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقی النّقی و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ
@ebrahimdelha
#شهیدمحمدبلباسی_مدافع_حرم
#قسمت_ششم
✨محمد میگفت اگر من به عنوان مدافع حرم نروم دیگری نرود چه کسی برود😕: یک شب اسفند ماه بود، با مادرشوهر و خواهر شوهرم نشسته بودیم، یکدفعه گفت: حالا شاید ما بخواهیم برویم سوریه😊 مادرشوهرم به خاطر من گفت: نه تو سه تا بچه داری نرو! خیلی ناراحت شد😞 محمد که مخالفت مادرش را دید گفت: من نروم، دیگری نرود پس چه کسی باید برود؟ تازه قطعی نیست،شاید بروم شاید هم نه‼️
🍃از شهدا خواسته بود که اگر صلاح باشد او به سوریه اعزام شود: جنوب که رفتیم خیلی کم همدیگر را دیدیم و حتی یک عکس هم نتوانستیم با هم بیندازیم😔 آنجا ما با افراد دیگر میرفتیم شلمچه و طلائیه و ایشان اصلاً با ما نمیآمد😕 بعد از ۳، ۴ روز که برگشتیم، رفتیم برای خانه کلی خرید کردیم و در راه پرسیدم: «قرار بود یکی از دوستانت کمک کند بروی سوریه، چه شد؟» گفت: «نه من دیگر از کسی خواهش نمیکنم. از شهدا خواستم اگر صلاح باشد خودشان درست میکنند»🙂 این اولین باری بود که من این حرف را از او شنیدم، شاید از آنها خیلی چیزها را خواسته بود ولی هیچ وقت بیان نمیکرد که من از شهدا چیزی را میخواهم🌷
🌹محمد به دوستش گفته بود یک بار هم شده من باید بروم سوریه، یکبار من را ببر دیگر نمیروم😞 دوستش آقای صادقی ۱۵ فروردین زنگ زد گفت: امشب داریم میرویم آمادهای؟ به خیلی از بچهها زنگ زدهایم و آنها گفتند ما آماده نیستیم😕 دو سه روز به ما مهلت بدهید.
#ادامه_دارد....
@ebrahimdelha🌹
🌹
🌺
🌸
🌿🍃
🍃🌺🍃
💐🍃🌿🌸🍃🌸🌹🌺