♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
. کتابپسرکفلافلفروش༆📕✦. شهیدمحمدهادیذوالفقاری༆🌹✦. #قسمت_هشتادوهشتم🌸/#پرواز🕊 همه ناراحت بودن
.
کتابپسرکفلافلفروش༆📕✦.
شهیدمحمدهادیذوالفقاری༆🌹✦.
#قسمت_هشتادونهم🌸/#توفیقشهادت🕊
قرار بود برای تصویر برداری به هادی و دوستان ملحق شویم. روز یکشنبه نتوانستم به سامرا بروم هر چقدر هم با هادی تماس گرفتم تماس برقرار نمی شد. تا اینکه فردا یکی از دوستان از سامرا برگشت. سلام کردم و گفتم: چه خبر از بچه ها؟ گفت: برای شیخ هادی دعا کن. ترسیدم و گفتم: چرا؟ مگه زخمی شده؟ دوست من بدون مكکت گفت: نه شهید شده. همان جا شوکه شدم و نشستم خیلی حال و روز من به هم ریخت. نمی دانستم چه بگویم. آن قدر حالم خراب شد که حتی نتوانستم بپرسم چطور شهید شده برای ساعاتی فقط فکر هادی بودم یاد صحبت های آخرش من شک نداشتم هادی از شهادت خودش خبر داشت. به دوستم گفتم شیخ هادی به عشقش رسید. او عاشق شهادت بود. بعد حرف از نحوه ی شهادت شد. او گفت که در جریان یک انفجار انتحاری در شمال سامرا، پیکر هادی از بین رفته و ظاهراً چیزی از او نمانده! روز بعد دوربین هادی را آوردند. همین که دوربین را دیدیم همه شو که شدیم! لنز دوربین پر از آب شده و خود دوربین هم کاملاً منهدم شده بود. با دیدن این صحنه حتی کسانی که هادی را نمی شناختند فهمیدند که چه انفجار مهیبی رخ داده. از طرفی همه ی دوستان ما به دنبال پیکر شیخ هادی بودند. از هر کسی که در آن محور بود و سؤال میکردیم نمی دانست و می گفت: تا آخرین لحظه که به یاد ما می آید، هادی مشغول تهیه ی عکس و فیلم بود. حتی از لودر انتحاری که به سمت روستا آمد عکس گرفت.
#ادامه_دارد🦋همراهمون باشید😉
🌸|@ebrahim_babak_navid_delha
.