eitaa logo
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
33.8هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
4.2هزار ویدیو
297 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @ebrahim_navid_delha_tabligh ✤کانال‌های‌ما↯ @ebrahim_babak_navid_keramaat @ebrahim_babak_navid_mokeb
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#کلام_شهید 🌷 💥و اما.. ما باید هرچه سریع تر #رشد_فرهنگی را در سطح عموم ملت بالا ببریم👌 چرا که یک خطــ🚨ـر اساسی ما را تهدید می کند 👈وآن #نسلی است ک باید در آینده #تداوم_انقلاب بدست او انجام گیرد✅ 🔸و امروز خیلی از گروه های منحرف🚫 آن را بازیچه ی خودشان قرار داده اند و افکارشان #مسموم می کنند و این نسل را آماده میکنند که برای دوره های بعد بتوانند #انقلاب را به جهت خودشان برگردانند↪️ #شهید_عبدالحمید_دیالمه 🌷 @ebrahimdelha🌷 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 #معرفی_شهدا #در_ادامه 🍃خاطراتی از شهید رسول خلیلی با روایت پدر شهید: اولین خاطره‌ای که
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 #معرفی_شهدا #در_ادامه 🍃خاطراتی از شهید رسول خلیلی به روایت پدر: تقریبا شانزده ساله بود. ما آن موقع کرج بودیم. اعلام شده بود که رهبر معظم انقلاب😍می‌خواهند تشریف بیاورند کرج. مردم هم در حال آماده شدن برای استقبال از ایشان بودند. شهر را چراغانی کرده بودند و شیرینی پخش می‌کردند و خلاصه مهیا بودند که از ایشان استقبال کنند. آن روز شهید خلیلی در کلاس درس بود که معلمش قبل از اینکه شروع به درس کند، بنا می‌کند به انتقاد از حکومت و جامعه. می‌گوید که اصلا حرفهای اینها حساب و کتاب ندارد! آدم نمی‌داند کدام حرف اینها را باور کند. از یک طرف می‌گویند اسراف نکنید. از آن طرف شما بروید ببینید در این خیابانها چقدر چراغ روشن کردند! اینها اسراف است و حرام است! بعد رسول بلند می‌شود و به اعتراض می‌گوید آقا اینها اسراف نیست! حرام هم نیست! بلکه حسنه😉است و ثواب هم دارد! ما تازه با بچه‌ها داریم پول جمع می‌کنیم که به‌خاطر ورود رهبری در مدرسه قربانی بکشیم. معلمش هم عصبانی می‌شود و می‌گوید خلیلی! باز دوباره شما در این مدرسه، روی حرف من حرف زدی؟ این مدرسه یا جای من است یا جای شما! چون مثل اینکه قبلا هم بین اینها راجع به ولایت و این مسائل بحث شده بود. شهید خلیلی  می‌گوید من باید بروم! چون شما استاد ما هستید و احترامتان واجب است😊، من از این مدرسه می‌روم. 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 ╔═ 🌸════🕊⚘ ═╗ @ebrahimdelha ╚═ ⚘🕊════🌸 ═╝
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 #معرفی_شهدا #در_ادامه 🍃خاطراتی از شهید رسول خلیلی به روایت پدر: تقریبا شانزده ساله بود.
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 به‌خاطر دفاع از ولایت، مدرسه را ترک🚶‍♂کرد. من بعدازظهر که از سر کار برگشتم، دیدم شهید خلیلی خانه است. از مادرش پرسیدم چرا رسول امروز مدرسه نرفته؟ گفت رفته بود. زود آمده. گفتم چرا؟ گفت با معلمش دعوایش شده. رسول ماجرا را برایم گفت. گفتم بلند شو برویم مدرسه. مدرسه شان در باغستان کرج بود، دبیرستان جابر بن حیان. در مدرسه،  سراغ مدیر را گرفتم که با او صحبت کنم. مدیر گفت حاج آقا، این پسر شما چندین بار سر همین مسئله ولایت با معلمش حرفش شده. دو سه بار خود من رفتم آشتی‌شان دادم. من هم گفتم تقصیر از شماست. شما چرا این معلم را اخراج نمی‌کنید؟ چرا گزارش نمی‌کنید؟ گفت چکار کنیم؟ من همان‌جا یک کاغذ آوردم گفتم همین حالا بهترین فرصت است که برایش گزارش📝بنویسید! خلاصه همان‌جا گزارشش را نوشتیم و مدتی بعد هم آن معلم را از آنجا اخراج کردند. شهید خلیلی در طول زندگی‌اش بارها به دفاع از حریم اسلام و ولایت اقدام کرد. به عنوان مثال در قضیه فتنه ۸۸ خیلی فعالیت داشت. در روز عاشورا که فتنه‌گران هیئت‌ها را آتش می‌زدند😔، ایشان با یک گروه از دوستانش در خیابانها با فتنه‌گران درگیر بود. حتی هدف ضرب و شتم فتنه گران قرار گرفت، به موتورش هم آسیب زدند. ولی خوب بحمدالله خدا کمک کرد و نجات پیدا کرد. من آن روزها خیلی نگرانش بودم. بارها از محل کارم زنگ می‌زدم خانه و از مادرش سراغش را می‌گرفتم. مادرش می‌گفت حدود یک هفته است که خانه نیامده. این بصیرت و ولایتمداری❤️او را نشان می‌دهد و اینکه در هر شرایطی راه صحیح را تشخیص می‌دهد و وظیفه‌اش را می‌شناسد 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 ╔═ 🌸════🕊⚘ ═╗ @ebrahimdelha ╚═ ⚘🕊════🌸 ═╝
✅ مادر شهیدان مهدی و مجید زین الدین می گوید: ✨دو نفر از علما پس از شهادت بچه‏ها رفتند خانه خدا و قرار گذاشتند هر کدام برای مهدی و مجید طوافی انجام بدهند. ⚡️ کسی که به نام آقا مهدی طواف را شروع می‏کند، بعد از اتمام می‏آیند می‏نشینند، یک لحظه خستگی رفع کنند، تکیه داده بودند و خانه خدا را تماشا می‏کردند . 💫 در عالم خواب بیداری، می‏بینند آقا مهدی روبرروی خانه ایستاده، لباس احرام به تن، خیلی زیبا، عدّه‌ای هم به دنبالش بودند. می‏گویند: آقا مهدی شما که شهید شده بودی چه طور آمدی اینجا؟🤔 👈گفته بود: «به خاطر آن نمازهای اوّل وقت که خوانده‌ام در این جا فرماندهی این ها را به من واگذار کرده‌اند .»👉  #نماز_اول_وقت 🌺اللهم عجل لولیک الفرج🌺 🆔 @ebrahimdelha 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁 🍃 ‌‌ـ✿﷽✿- گروه فعالیت‌های ذکر وقرآنی: «أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب‌ُ، با یاد خدا دل‌ها آرامش مى‌یابد 📿به امید برآورده شدن تمام حاجات قلبی تمام اعضای گروه به نیابت ازآقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف..‌ 🥀به نیت شهید ابراهیم هادی🥀 به امید🙏🙏🙏🙏 ❤️ظهور آقا امام زمان عج 🌼شفای تمام بیماران 🌼خوشبختی و عاقبت به خیر شدن جوونا 🌼عاقبت بخیری گره گشایی ،حاجت روایی عزیزانی که در این ختم ما را یاری میکنند 🙏🙏🙏🙏 آمین🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌿🌻اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.🌻‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ⭐️خادمین گروه ذکر @Zahrayyy ⭐️خادمین گروه ختم قران @Ya_mogibalmoztar 🌺 @ebrahimdelha 🍃 🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــ‌ق #هوالعشـــــــــق #عاشقانه_مذهبی #قسمت_هفدهم 7
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــ‌ق 8⃣1⃣ . خم میشوم و ب تصویرخودم در شیشه ی دودی ماشین پارڪ شده مقابل درب حوزه تان نگاه می ڪنم.. دستی ب روسری ام می ڪشم ودورش رابادقت صاف می ڪنم.. دسته گلی💐 ڪ برایت خریده ام را باژست دردست میگیرم و منتظر ب ڪاپوت همان ماشین تڪیه میدهم.. آمده ام دنبالت مثل 😂 میدانم نمیخـــــااهی دوستانت از این عقـــــد باخبر شوند!ولی من دوست داشتم بدهی آن هم حسابی..😂 درباز میشود و طلاب یڪی یڪی بیرون می آیند.. میبینمت درست بین سه،چهارتاازدوستانت درحالی ڪ ی دستت راروی شانه پسری گذاشته ای و باخنـــــده بیرون می آیی.. ی قدم جلو می آیم و سعی می ڪنم هرطور شده مرا ببینی.. روی پنجه پا می ایستم و دست راستم را ڪمی بالا ✋ می آورم.. نگاهت ب من میخورد و رنگت ب یڪ باره میپرد!یڪ لحظه مڪث می ڪنی و بعد سرت را میگردانی سمت راستت وچیزی ب دوستانت میگویی.. ی دفعه مسیرتان عوض میشود.. ازبین جمعـــــیت رد میشوم و 🗣صدایت میزنم: _ آقا؟آقا سید؟ اعتنا نمی ڪنی ومن سمـــــج ترمیشوم _ اقا سید!عـــــلی جان؟ ی دفعه یڪی ازدوستانت باتعجب ب پشت سرش نگاه می ڪند..درست خیره ب چشمـــــان من!😳 ب شانه ات میزند و باطعنه میگوید: _ آسیدجون!؟ی خانومی ڪارتون داره ها! خجالت زده بله میگویی ،ازشان جدا میشوی و سمتم می آیی.. دسته گل راطرفت میگیرم.. _ بهبه!خسته نباشیدآقا!میدیدم ڪ مسیر بادیدن خانوم ڪج می ڪنید! _ این چ ڪاریه دختر!؟ _ دختر؟منظورت همس... بین حرفم میپری _ آرع همسر!اما یادت نره سوری! اومدی آبرومو ببری؟ _ چ آبرویی؟؟.خب چرا معرفیم نمی ڪنی؟ _ چراجار بزنم زن گرفتم درحالی ڪ میدونم موندنی نیستم!؟ بغض ب گلویم میدود.نفس عمـــــیق می ڪشم.. _ حالا ڪ فعلا نرفتی! ازچی میترسی!از زن سوریت! _ ن نمیترسم!ب خـــــدا نمیترسم!فقط زشته!زشته این وسط باگل اومدی !عصـــن اینجا چیڪار می ڪنی؟ _ خب اومدم دنبالت! _ مگه بچه دبستانی ام!؟..اگر بد بود مامانم سرویس میگرفت برام زودتراز زن گرفتن! ارحرفت خنده ام میگیرد😁!چقدربااخم دوست داشتنی تر میشوی.حسابی حرصـــــت گرفته! _ حالا گُلوووو نمیگیری..؟ _ برای چی بگیرم؟ _ چون نمیتونی بخوریش!باید بگیریش (وپشت بندش میخندم) _ الله اکبـــــرا...قراربود مانـــــع نشی یادته؟ _ مگه جلوتو گرفتم!؟ _ مستقیم ن!اما.. همـــــان دوستت چندقدم بما نزدیڪ میشود و ڪمی اهسته میگوید: _ داداش چیزی شده؟...خانوم ڪارشون چیع؟ دستت را باڪلافگی درموهایت میبری... _ ن رضا،برید!الان میام و دوباره باعصبانیت نگاهم می ڪنی.. _ هوف...برو خونه...تایچیز نشده.. پشتت را می ڪنی تابروی ڪ بازوات رامیگیرم... ♻️ ... @ebrahimdelha
🌺نماز شب🌺 🕊✨🕊✨🕊✨🕊✨🕊 ⚜ حجةالاسلام شیخ جعفر ناصری: 🌾 خیلی باعث تأسف و تأثر است که تا ساعت دوازده یا یکِ شب و گاهی هم بیشتر، راحت می‌نشینیم؛ اما هنگام سحرخیزی که می‌شود، خوابمان می‌برد. این، بیماری شدیدی است. 🌱 بیداری در آن وقت (سحر) و خود را در معرض رحمت الهی قرار دادن، در زندگی انسان خیرات می‌آورد؛ حتی برای فرزندان انسان. 🌾 خانه‌ای که در آن، بیداری سحر وجود دارد، خانه‌ای که در آن در اول وقت، اذان گفته می‌شود، خانه‌ای که در آن نافله شب خوانده می‌شود، برکاتش زیاد است. 🌱 گاهی برای یک بن‌بستی که در زندگی پیش آمده، مدت‌های طولانی باید انسان صدمه بخورد، تا برطرف شود؛ اما با یک سحر، قضیه‌اش حل می‌شود. اگر این کار را می‌کردیم، مشکلاتمان هم کمتر بود. @ebrahimdelha ✨🕊✨🕊✨🕊✨🕊✨
⚜بسم الله الرحمن الرحیم⚜ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌼صلی الله علیک یا اباعبدلله السلام علیک یا بقیه الله فی الارضه🌼 شروع چله14☆8☆98 #ختم_چله_سوره_مبارکہ_ملک⚰ 🌸اللّٰھُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْ🌸 💠روز♡سی وهفتم ♡ به نیت سلامتی وظهور امام زمان (عج)، ترڪ نگاه و افکارحرام ،و یڪ قدم نزدیڪ شدن به مهدی فاطمه (س)و برآورده شدن حاجات قلبی اعضای چله 🎀به نیابت از شهدای زنده 🎀 🕊🌷 عبدالمهدی _ کاظمی ╔═ ⚘════⚘ ═╗ @ebrahimdelha ╚═ ⚘════⚘ ═╝
🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸 🌞امروز چهارشنبه 📆 ۲۰برج آذر ۱۳۹۸ ه.ش 📆 ۱۴ماه ربیع الثانی ۱۴۴۱ ه.ق 📆 ۱۱دسامبر ۲۰۱۹ میلادی 🌹 ذکر روز 🌹 ⚘یا حَیُّ یا قَیّوم⚘ ⚘ای زنده و ای پاینده⚘ #ختم_قرآن 🔹صفحه۴۵۸ 🔹جزء ۲۳ جهت سلامتی #امام_زمان_عج #مقام_معظم_رهبری هدیه به روح #امام و #شهدای_والامقام 💔 اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ💔 ⚘<>⚘<>💞<>⚘<>⚘ 👉 @ebrahimdelha 👈 ⚘<>⚘<>💞<>⚘<>⚘ 🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸
به تو عشق می‌ورزم و افتخار ميکنم🌸 چرا که صفحه هاي سفيد زندگيم را 🌱تو نقاشي کردی و من تو را با نقاشی هايت دوست می‌دارم.❤️ سلام بر رفیق شهیدم سلام بر ابراهیم🌹 @Ebrahimdelha