" شهید ابراهیم هادی "
....!(:
هَمچیـــــنجایـےمَنراآرِزوستـــ.......!♥:)
|○💛روایتۍازتو💛○|
❗️روز خواستگاری از پنجره بیرون پرید❗️
پای ابراهیم که به جنگ باز میشود همه دغدغهاش میشود جنگ، بارها به دیگران گفتهاست که بدن تنومندش را برای این روزها آماده کردهاست😇
. برای روزهایی که از اسلام دفاع کند. ابراهیم آنقدر در احوالات جنگ است که هرچه خانواده میخواهند برایش #زن بگیرند ابراهیم زیربار نمیرود. خواهر#ابراهیم در اینباره خاطره جالبی دارد. خاطرهای که هنوز بعد از اینهمه سال حسابی او را میخنداند:«یک بنده خدایی از دوستان ابراهیم گفت میتوانم کاری کنم که انقدر رزمندهها هوای جبهه نداشته باشند. زن که بگیرند #جبهه یادشان میرود.
اما #ابراهیم قبول نداشت.میگفت الان بحث دفاع از کشور است. من باید بروم و حضور داشته باشم شاید بلایی سرم بیاید نمیشود که یک نفر همیشه منتظرم باشد.
" شهید ابراهیم هادی "
|○💛روایتۍازتو💛○| ❗️روز خواستگاری از پنجره بیرون پرید❗️ پای ابراهیم که به جنگ باز میشود همه دغدغها
اما #ابراهیم قبول نداشت.میگفت الان بحث دفاع از کشور است. من باید بروم و حضور داشته باشم شاید بلایی سرم بیاید نمیشود که یک نفر همیشه منتظرم باشد. به هرحال ما به احترام معرف رفتیم #خواستگاری. خانه یک زن و شوهری رفتیم که دوتا اتاق داشتند و در آنجا به #ازدواج جوانها کمک میکردند. وقتی رفتیم دختر خانم با چادر مشکی نشسته بود. آن موقعها وقتی خوششان میآمد ضربتی عقد می کردند. من وقتی با دخترخانم صحبت کردم شرایط ابراهیم را توضیح دادیم و دخترخانم موافقیت کرد. وقتی خواستند آقا ابراهیم را از آن اتاق صدا کنند که بیاید با دختر خانم صحبت کند. گفت ابراهیم نیست. دیدیم پنجره باز است و ابراهیم نیست. فهمیدیم از پنجره فرار کردهاست. حالا فکر کنید ما با چه خجالتی بیرون آمدیم. سر کوچه که رسیدیم، دیدیم ابراهیم قهقهه میزند😂. میگفت یک دقیقه دیگر ایستاده بودم فکر کنم یک حاج آقایی را می آوردند که سریع #عقد کنند. من هم فرار کردم تا کار به عقد نرسد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از پیامبر [ص] سوال شد: کدامیک مومنین ایمان کامل تری دارد؟
فرمودند: آنکه در راه خدا با مال و جان خود جهاد کند.
سردار محمد کوثری (فرمانده اسبق لشکر رسول الله [ص]) ضمن بیان خاطراتی از ابراهیم تعریف می کرد:
در روز های اول جنگ در سر پل ذهاب به او گفتم: برادر هادی، حقوق شما آماده است، هر وقت صلاح می دانی بیا بگیر.
در جواب آهسته گفت: شما کی میری تهران؟ گفتم: آخر هفته. گفت: سه تا آدرس می نویسم تهران رفتی حقوقم رو در این خونه ها بده!
من هم اینکارو انجام دادم. بعد ها فهمیدم هر سه از خانواده های مستحق و آبرودار بودند.
♥️🌱سلام بر ابراهیم
|• 🌹🍃✿"
آرزویـم
همہایناست
کہهرصبحدلـم
بہصدایِتپشِقلبِطُ
آغـازشود....♥:)
#سلامعزیزبرادرم✋🏻
#سلامعلۍابراهیــم🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو ❤️که باشی
دیگر هیچ جمعه ای دلگیر نیست :)🌱