🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
📕 #علمدار قسمت ۱۰
راویان:جمعی از دوستانِ شهید
🌿"حضور در جنوب"
اوایل سال ۱۳۶۳ بود. بعد از اتمام حضور در منطقه کردستان به خوزستان آمدیم. از جاده اندیمشک به سمت اهواز رفتیم. در میانه راه به سمت چپ دور زدیم تا اینکه به اردوگاهی به نام هفت تپه رسیدیم. هفت تپه منطقه بسیار وسیعی که با تپه های کوتاه پوشیده شده، در مقابل ما بود. چادرهای گردان ها با فاصله زیادی از هم ایجاد شده بود.ما با تعجب به اطراف نگاه ميکردیم.آن روز ما به همراه سید پا در سرزمینی نهادیم که تا پایان جنگ خلوتگه عاشقان خدا شده بود. آری، هفت تپه در قیامت شهادت خواهد داد که بسیجیان مظلومش چگونه در نماز شب ها و خلوت عاشقانه از خوف خدا اشک ميریختند و ناله غربت سرميدادند. ما وارد زمینی شدیم که برای بسیجیان لشکر ۲۵ کربلا آماده شده بود.تا دلهای آنها را کربلایی کندو بند تعلقات از پای آنان بگشاید.سید مجتبی پس از مقطع کوتاهی به گردان امام حسین ۷ وارد شد. دراین گردان به سمت تیربارچی مشغول انجام فعالیت شد. فرمانده این گردان سردار شجاعی به نام صمد اسودی از دلاوران خطه گلستان بود. سید مجتبی در سال ۱۳۶۳ در چندین منطقه پدافندی و عملیاتی به همراه این گردان حضور داشت. در سال ۱۳۶۴ دوره آموزشی غواصی را سپری کرد. گردانه ای لشکر همگی خود را برای حضوری مقتدرانه در عملیات آبی خاکی والفجر ۸ آماده ميکردند.گردان امام حسین ۷ طی عملیات و در مراحل پدافندی مدت زیادی را در منطقه فاو مستقر بود.بسیجیان دلاور این گردان رشادت های فراوانی از خود نشان دادند تا این منطقه تثبیت شود.یکی از بسیجیان این گردان ، که سید خیلی به او علاقه داشت، حمیدرضا مردانشاهی بود. او از همسایگان سید و از دوستان هم مسجدی او به شمار ميرفت. از کودکی با هم بودند. هر بار که عازم جبهه ميشدند در کنار هم بودند و ... او کسی بود که تأثیر به سزایی در اخلاق و رفتار سید داشت.از روز اول آموزش و کردستان و ... نیز با هم بودند. سال ۱۳۶۵ حمیدرضا در کنکور دانشگاه شرکت کرد. هوش و استعداد او فوق العاده بود . او توانست در رشته مکانیک دانشگاه صنعتی امیرکبیر پذیرفته شود اما حضور در جبهه را به دانشگاه ترجیح داد. عملیات کربلای ۱ در تابستان سال ۱۳۶۵ آغاز شد. فتح شهر اِشغال شده مهران هدف این عملیات بود. رزمندگان لشکر ۲۵ کربلا از اولین نیروهایی بودند که پا بر ارتفاعات قلاویزان نهادند و شهر مهران را به محاصره کامل درآوردند. حمیدرضا در یکی از مراحل این عملیات و در حین پیشروی به عمق مواضع دشمن به شهادت رسید.
♻️#ادامه_دارد...
🆔 @Ebrahimhadi
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
هدایت شده از شهید ابراهیم هادی
🌺هر شب به رسم قرار عاشقی🌺
🔸 دعای فرج 🔸
هرشب ساعت ۲۰
تعجیل در فرج مهدی فاطمه صلوات🌷
👉 @Ebrahimhadi 👈
هدایت شده از فروشگاه کادویی چاپ هادی
گلچین طرحهای شهید ابراهیم هادی
|| سری اول ||
👈پیکسل: 3000 تومان
👈جاکلیدی: 3500 تومان
👈پیکسل آهنربایی: 3500 تومان
✅با کیفیت بالا
🌼سفارش حتی یک عدد
💢ارسال محصولات رایگان نمیباشد.
✍ ثبت سفارش:
@Khademe_ebrahim
👥 کانال:
@Ebrahimhadi_Market
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
📕 #علمدار قسمت ۱۱
راویان:جمعی از دوستان شهید
🌿 "گردان مسلم"
در عمليات آزادي مهران شهادت حمیدرضا مردانشاهی برای همه بسیارسخت بود.عشق و علاقه سید مجتبی به او باعث شد که شبانه به میان نیروهای دشمن برود! او با نفوذ به میان نیروهای دشمن پیکر استاد معنوی خود را به عقب منتقل
كرد.بعد از اين عمليات و در اواسط سال 1365 سید مجتبی به گردان مسلم ابن عقیل پیوست. لشکر 25 کربلا حدود ده گردان داشت. در میان این گردان ها، برخی بودن که فرماندهان لشکر بیشتر از بقیه روی آنها حساب ميکردند.گردان یا رسول9 ،به فرماندهی سردار شهید حاج حسین بصیر؛ وگردان های امام حسین7 و مسلم ابن عقیل پیوست، به فرماندهي شهيد صمد اسودي؛ و مالک اشتر، به فرماندهی سردار شهید نوبخت؛ از محوریترین گردان ها بودند.در مراحل حساس عملیات ها و نقاط مهم پدافندی از این گردان ها استفاده ميشد.سید بعد از ورود به گردان وارد گروهبان سلمان شد. سید مجتبی بعد ازشهادت مردانشاهی خیلی تنها شده بود. کمتر صحبت ميکرد. در خلوت تنهایی خودش بود تا اینکه خدا دوست صمیمی دیگری در مسیر زندگی او قرار داد.ِ حسین طالبی نتاج یکی از انسان های وارسته ای بود که با سید مجتبی آشناشد. حسین مسئول دسته بود. یک فرمانده منظم و در عین حال خودساخته؛ شخصی که در پیشرفت معنوی سیدبسیار تأثیرگزار بود.برنامه های گروهبان سلمان بسیار منظم تر از بقیة گروهان بود. مقررات و نظم در این مجموعه بیشتر رعایت ميشد.جو بسیار صمیمی و خوبی بین نیروها برقرار شده بود. برنامه های معنوی نیز بیشتر از بقیه واحدها بود زیارت عاشورا و رفته رفته نماز شب نیروها ترک نميشد. روحیة معنوی واخلاص بچه ها هر روز بیشتر ميشد. بعد از مدتی حسین طالبی نتاج فرمانده گروهبان و سید جانشین گروهبان شد.مسابقات فوتبال، برنامه های فرهنگی، آموزش نظامی، رزم شبانه و ... باعث شدکه نیروها آماده عملیات در منطقة شلمچه شوند.
♻️#ادامه_دارد...
🆔 @Ebrahimhadi
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
🍃مے گویند:
❤️دل به دل راه دارد . . .❤
من تو را #دوست_دارم؛
دوست داشتنی که طعم آشنا دارد،
دوست داشتنی به #لطافت_باران
و به رنگ جوشش خونِ یارانِ امام عاشورا
✨تو مرا یار و همراه باش...✨
🌹🌸هرگـاه شب جمعه شهـدا را يـاد ڪرديد، آنها شمـا را نزد سیدالشهدا(ع) یاد مے ڪننـد.
بیاد #شهید_ابراهیم_هادے
#شادی_روحش_صلوات 🌷
☑️ سلام بر ابراهیم
🆔 @Ebrahimhadi
هدایت شده از شهید ابراهیم هادی
🌺هر شب به رسم قرار عاشقی🌺
🔸 دعای فرج 🔸
هرشب ساعت ۲۰
تعجیل در فرج مهدی فاطمه صلوات🌷
👉 @Ebrahimhadi 👈
🌺🍃 #دعای_عهد 🍃🌺
✨بسم اللّه الرحمن الرحيم✨
اَللّـهُمَّ رِبَ النّورِ الْعَظيمِ، وَرَبَّ الْكُرْسِيِّ الرَّفيعِ، وَرَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَمُنْزِلَ التَّوْراةِ والإنجيل وَالزَّبُورِ، وَرَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَمُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظيمِ، وَرَبَّ الْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبينَ والأنبياء وَالْمُرْسَلينَ، اَللّـهُمَّ اِنّي اَسْاَلُكَ بِوَجْهِکَ الْكَريمِ، وَبِنُورِ وَجْهِكَ الْمُنيرِ وَمُلْكِكَ الْقَديمِ، يا حَيُّ يا قَيُّومُ اَسْاَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذي اَشْرَقَتْ بِهِ السَّماواتُ وَالاَْرَضُونَ، وَبِاسْمِكَ الَّذي يَصْلَحُ بِهِ الاَْوَّلُونَ والآخرون، يا حَيّاً قَبْلَ كُلِّ حَيٍّ وَيا حَيّاً بَعْدَ كُلِّ حَيٍّ وَيا حَيّاً حينَ لا حَيَّ يا مُحْيِيَ الْمَوْتى وَمُميتَ الاَْحْياءِ، يا حَيُّ لا اِلـهَ اِلّا اَنْتَ، اَللّـهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الاِْمامَ الْهادِيَ الْمَهْدِيَّ الْقائِمَ بأمرك صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ و عَلى آبائِهِ الطّاهِرينَ عَنْ جَميعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ في مَشارِقِ الاَْرْضِ وَمَغارِبِها سَهْلِها وَجَبَلِها وَبَرِّها وَبَحْرِها، وَعَنّي وَعَنْ والِدَيَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللهِ وَمِدادَ كَلِماتِهِ، وَما اَحْصاهُ عِلْمُهُ وأحاط بِهِ كِتابُهُ، اَللّـهُمَّ اِنّي اُجَدِّدُ لَهُ في صَبيحَةِ يَوْمي هذا وَما عِشْتُ مِنْ اَيّامي عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً لَهُ في عُنُقي، لا اَحُولُ عَنْها وَلا اَزُولُ اَبَداً، اَللّـهُمَّ اجْعَلْني مِنْ اَنْصارِهِ وأعوانه وَالذّابّينَ عَنْهُ وَالْمُسارِعينَ اِلَيْهِ في قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلينَ لأوامره وَالُْمحامينَ عَنْهُ، وَالسّابِقينَ اِلى اِرادَتِهِ وَالْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْهِ، اَللّـهُمَّ اِنْ حالَ بَيْني وَبَيْنَهُ الْمَوْتُ الَّذي جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِكَ حَتْماً مَقْضِيّاً فأخرجني مِنْ قَبْري مُؤْتَزِراً كَفَنى شاهِراً سَيْفي مُجَرِّداً قَناتي مُلَبِّياً دَعْوَةَ الدّاعي فِي الْحاضِرِ وَالْبادي، اَللّـهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ، وَالْغُرَّةَ الْحَميدَةَ، وَاكْحَلْ ناظِري بِنَظْرَة منِّي اِلَيْهِ، وَعَجِّلْ فَرَجَهُ وَسَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وأوسع مَنْهَجَهُ وَاسْلُكْ بي مَحَجَّتَهُ، وَاَنْفِذْ اَمْرَهُ وَاشْدُدْ اَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّـهُمَّ بِهِ بِلادَكَ، وَاَحْيِ بِهِ عِبادَكَ، فَاِنَّكَ قُلْتَ وَقَوْلُكَ الْحَقُّ : (ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ اَيْدِي النّاسِ) فَاَظْهِرِ الّلهُمَّ لَنا وَلِيَّكَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِيِّكَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِكَ حَتّى لا يَظْفَرَ بِشَيْء مِنَ الْباطِلِ إلّا مَزَّقَهُ، وَيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اَللّـهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِكَ، وَناصِراً لِمَنْ لا يَجِدُ لَهُ ناصِراً غَيْرَكَ، وَمُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ اَحْكامِ كِتابِكَ، وَمُشَيِّداً لِما وَرَدَ مِنْ اَعْلامِ دينِكَ وَسُنَنِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَاجْعَلْهُ اَللّـهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِن بَأسِ الْمُعْتَدينَ، اَللّـهُمَّ وَسُرَّ نَبِيَّكَ مُحَمَّداً صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ بِرُؤْيَتِهِ وَمَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِكانَتَنا بَعْدَهُ، اَللّـهُمَّ اكْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الاُْمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَعَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، اِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعيداً وَنَراهُ قَريباً، بِرَحْمَتِـكَ يـا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ .
سه مرتبه میگویی : اَلْعَجَلَ الْعَجَلَ يا مَوْلاىَ يا صاحِبَ الزَّمان.
🌷تعجیل در فرج یوسفزهرا صلوات🌷
🔹التماس دعای فرج🔹
🆔 @Ebrahimhadi
Dua_ahd_@Ebrahimhadi.mp3
9.05M
🎧 #صوت #دعای_عهد
درون کوچه چشم انتظاری...
محاسن شد سفید و روز ما رفت
بگو یابن الحسن پس کی می آیی؟
🆔 @Ebrahimhadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
+آرزوت چیه؟!
- نمیگم..
+ یکمش رو بگو..
#ش داره #ه داره #ا داره #د داره #ت داره
🎥ببینید | 🌷آرزوی شهید محسن حججی در حرم امام رضا(ع)
🆔 @Ebrahimhadi
#فرار_از_گناه_به_سبک_شهدا 8⃣1⃣
"حکم انفصال"
حکم انفصال از خدمت را که دستم دید پرسید: «جریان چیه؟»
گفتم: «از نیروهای تربیت بدنی گزارش رسیده که رییس یکی از فدراسیونها با قیافهی زننده سرِ کار میاد؛ با کارمندهای خانم برخوردهای نامناسبی داره، مواضعش مخالف انقلابه و خانمش بیحجابه! الان هم دارم حکم انفصال از خدمتش رو رد میکنم شورای انقلاب». با اصرارِ ابراهیم رفتیم برای تحقیق. همه چیز طبق گزارشها بود، ولی ابراهیم نظر دیگری داشت؛ گفت: «باید باهاش حرف بزنیم». رفتیم درِ خانهاش و ابراهیم شروع به صحبت کرد. از برخوردهای نامناسب با خانمها گفت و از حجاب همسرش، از خونِ شهدا گفت و از اهداف انقلاب. آنقدر زیبا حرف میزد که من هم متأثر شدم. ابراهیم همانجا حکم انفصال از خدمت را پاره کرد تا مطمئن شوم با امر به معروف و نهی از منکر، میشه افراد رو اصلاح کرد. یکی دو ماه نگذشته بود که از فدراسیون خبر رسید: «جناب رییس بسیار تغییر کرده. اخلاق و رفتارش در اداره خیلی عوض شده، حتی خانمش با حجاب به محل کار مراجعه میکنه».
شهید ابراهیم هادی
کتــاب سلام بر ابراهیم، ص63-60
🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)
امر به معروف و نهى از منكر نكند مگر كسى كه سه خصلت در او باشد: در امر و نهى خود مدارا كند، در امر و نهى خود ميانهروى نمايد و به آنچه امر و نهى مىكند، دانا باشد.
دعــــــــائم الاســـــــــلام، ج1، ص 368
🆔 @Ebrahimhadi
@Ebrahimhadi-eteghad-be-emam-zaman.mp3
3.26M
#صوت #سخنرانی_کوتاه #شماره۶۷
موضوع: چقدر به امام زمان(عج) اعتقاد داریم؟
سخنران: حجتالاسلام دانشمند
🆔 @Ebrahimhadi
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
📕 #علمدار قسمت ۱۲
راویان:جمعی از دوستانِ شهید
🌿"کربلای شلمچه"
اولین روز دی ماه ۱۳۶۵ بود. به همراه نیروهای گردان مسلم در منطقه صیداویه، اطراف آبادان، مستقر بودیم. نخل های بلند این روستا حال و هوای کوفه و غربت امیرالمؤمنین(علیه السلام) را در ذهن تداعی ميکرد.هرروز با نیروهای گروهان جمع ميشدیم و زیارت عاشورا ميخواندیم. اولین باری که سید مجتبی برای ما مداحی کرد در کنار همین نخل ها بود.آرزوی شهادت در میان همه بچه ها موج ميزد.غروب روز چهارم دی ماه عملیات کربلای ۴ آغاز شد. نیروهای چندین لشکر به خط دشمن نفوذ کردند.گردان ما هم تا پای قایق ها رفت و همچنان منتظر دستور حرکت ماند.جزایر عراق در ساحل اروند و خط نیروهای دشمن در شلمچه مورد حمله قرار گرفت. اما دشمن، توسط منافقین از همه مراحل عملیات مطلع بود! دستور عقب نشینی صادر شد. با بازگشت نیروها عملیات به پایان رسید. اماگردان ما همچنان در صیداویه ماند. شب هایی که در این منطقه مستقر بودیم از معنوی ترین ایام زندگی ما بود. نماز شب بچه ها در کنار نخل هاهیچ گاه ازخاطرما نميرود.دو هفته پس از عملیات کربلای 4 در همان منطقة صیداویه حضور داشتیم.روزهاو شب های خاطره انگیزی بود. تا اینکه فرماندهان لشکر به محل اردوی گردان آمدندو گفتند: ((عملیات جدیدی آغازميشود. امشب آمادة حرکت باشید.رضا علیپور از شب بیستم دی ماه ۱۳۶۵ اینگونه ميگوید: شور و شعف درچهره بچه ها موج ميزد. نیروهای گردان به شلمچه منتقل شدند. این اولین باری بود که ما قدم به این سرزمین ميگذاشتیم.دشمن با منحرف کردن آب رودخانه، آبگرفتگی بزرگی درمقابل ما ایجادکرده بود. حاج آقا ایزد،فرمانده گردان، در تاریکی شب آخرین تذکرات را داد و سوار قایق ها شدیم.به همراه مجتبی و حسین طالبی نتاج سوار قایق شدیم. قایق تا نزدیکی ساحل دشمن رفت. از آنجا به دلیل حجم آتش دشمن مجبور شدیم به داخل آب برویم.صدای انفجار، بوی باروت، منور و ... خبر از یک عملیات گسترده ميداد. نیروهای گردان مسلم تا پل دریاچه ماهی جلو رفتند. از آنجا کار اصلی گردان آغاز شد.در تاریکی شب شروع به پیشروی کردیم. هم زمان عراق نیز گردان های رزمی خود را برای جلوگیری از پیشروی ایران به این منطقه اعزام کرد.فراموش نميکنم؛ حسین طالبی نتاج از بچه ها جدا شد و به میان نی زار رفت،وقتی ستون نیروهای عراقی نزدیک ميشد یک باره از جا بلند شد و آن ها را به رگبار بست! حسین این کار را چند بار تکرار کرد.واقعا این کار خیلی شجاعت ميخواست. کاراوباعث ميشدنیروهای دشمن جرئت نزدیکی به مواضع ما را نداشته باشند. نزدیک صبح مجتبی را دیدم. خیلی ناراحت بود!پرسیدم:((چی شده؟!))گفت ((حسین رو توی نی زارزدند. ميخوام برم بیارمش.))گفتم:((ببین دشمن چطور آتیش ميریزه؟! مطمئن باش فرمانده گردان اجازه نميده. صبر کن شرایط که بهتر شد با هم ميریم.))
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
هوا روشن شده بود. ما در منطقه های جلوتر از سه راه شهادت، در شلمچه،مستقر بودیم. فرمانده گردان کمی به این طرف و آن طرف رفت. صدای غرش توپخانه و حرکت تانک های دشمن هر لحظه نزدیکتر ميشد.رفتم پیش حاجی داشت با بیسیم صحبت ميکرد. به من گفت:((بچه ها رو جمع کن، یه خط باید بریم عقب. لشکر سمت چپ ما جلو نیامده. الان همه مامحاصره ميشیم!((به سرعت همة بچه ها را جمع کردیم. یک خط به عقب آمدیم.مجتبی باناراحتی به نیزار خیره شده بود. رفیق صمیمی اش آنجامانده بود و حالا این بار در خود سه راه و اطراف آن مستقر شدیم. دستور فرماندهی این بود که هر طور شده از این سه راه محافظت کنید.ساعتی بعد تانک های دشمن در مقابل سه راه موضع گرفتند. حالت منطقه طوری بود که دشمن بر این سه راه اشراف داشت. شلیک بی امان تانک ها آغاز شد. کم کم خاکریز ما در حال محو شدن بود! هر بار که تانک های دشمن قصد پیشروی داشتند بچه ها قد علم ميکردند.من و چند نفر دیگر از بچه ها آنقدر آرپیجی زدیم تا جایی که گوش های ماتقریبا هیچ صدایی را نميشنید. اما با یاری خدا توانستیم تا زمان تاریک شدن هواخط را نگه داریم.
♻️#ادامه_دارد...
🆔 @Ebrahimhadi
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
هدایت شده از شهید ابراهیم هادی
🌺هر شب به رسم قرار عاشقی🌺
🔸 دعای فرج 🔸
هرشب ساعت ۲۰
تعجیل در فرج مهدی فاطمه صلوات🌷
👉 @Ebrahimhadi 👈