eitaa logo
شهید ابراهیم هادی
13.4هزار دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
625 ویدیو
61 فایل
"کاری کن که خدا خوشش بیاد" تو دعوت شده ی خاصِ آقا ابراهیم هستی تا کمکت کنه به خدا برسی❤️ 🛍فروشگاه: @EbrahimhadiMarket ⚠️تبلیغات: @Ebrahimhadi_ir 👤ارتباط با مدیر: https://eitaayar.ir/anonymous/Q19c.FH2k4 ❌حذف‌آیدی‌ازروی‌عکسهاموردرضایت‌مانیست❌
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 نماز لب آب 💠 💗 با قایق گشت می زدیم. چند روزی بود عراقی ها راه به راه کمین می زدند به مان. سر یک آب راه، قایق حسین پیچید رو به رویمان. ایستادیم و حال و احوال. پرسید «چه خبر؟» 💗 ـ آره حسین آقا. چند روز بود قایق خراب شده بود. خیلی وضعیت ناجوری بود. حالا که درست شده، مجبوریم صبح تا عصر گشت بزنیم. مراقب بچه ها باشیم. عصر که میشه، می پریم پایین، صبحونه و ناهار و شام رو یک جا می خوریم». 💗 پرسید «پس نماز ظهر را کی می خونی؟» گفتم «همون عصری.» گفت «بیخود.» بعد هم وادارمان کرد پیاده شویم. همان جا لب آب ایستادیم، نماز خواندیم. 📗 یادگاران، جلد هفت، کتاب شهید حسین خرازی، ص 22 #نماز_شهیدان #نماز_اول_وقت 🆔 @Ebrahimhadi
#نماز_اول_وقت چڪشے ست بر سر نَفْس🍂 از وقتش که گذشت، مےشود چڪشی بر سر نماز به یاد نمازهاے عارفانه و عاشقانه شهدا🌹 🆔 @Ebrahimhadi
💢آیت الله بهاء الدینی (ره) : 🔸اگـــــر می خواهیــــــد برڪاتی نصیبتــــان شــــــود ، نماز اول وقتـــــ شما ترکــــــ نشــــــود. #نماز_اول_وقت 🆔 @Ebrahimhadi
🌷 شهید علی صیاد شیرازی🌷 🖊سردار پردیس، یکی از همکاران شهیدعلی صیادشیرازی نقل می کند: «در مأموریتی به اتفاق شهید صیاد، با هواپیما از شیراز به تهران مراجعت می کردیم. بعد از بلند شدن هواپیما، شهید رو کرد به من و گفت: چه کار کنیم که نمازمان را اول وقت بخوانیم؟ من رفتم و به دستور ایشان یک لیوان آب تهیه کردم و شهید صیاد با آن تجدید وضو کرد. سپس پتویی در انتهای هواپیما انداخت و با بررسی حرکت هواپیما، جهت قبله را مشخص کرد و به محض اینکه هنگام نماز شد، به نماز ایستاد و ما هم به ایشان اقتدا کردیم» 🆔 @Ebrahimhadi
💠 #نماز_اول_وقت 💠 🌸ابراهیم میگفت: بهتره که شبها زود بخوابیم تا نماز صبح رو اول وقت و سرحال بخونیم. 🌸کسی که نماز ظهر و مغرب رو اول وقت بخونه هنر نکرده چون بیدار بوده. آدم باید نماز صبح هم اول وقت بخونه. 🆔 @Ebrahimhadi ••••••••••••••••••••••••
💠 💠 🌸ابراهیم میگفت: بهتره که شبها زود بخوابیم تا نماز صبح رو اول وقت و سرحال بخونیم. 🌸کسی که نماز ظهر و مغرب رو اول وقت بخونه هنر نکرده چون بیدار بوده. آدم باید نماز صبح هم اول وقت بخونه. ؛ ❤️ @Ebrahimhadi @Ebrahimhadi_Market •••••••••••••••••••••••••••••••
#نماز_اول_وقت 🌸شهید مدافع حرم امید اکبری🌸 روایت از پدر #شهیدامیداکبری : تو راه مشهد بودیم با ماشین در حال حرکت که اذان سر دادند ، امید گفت: پدر بزنیم بغل نماز بخونیم؟ گفتم اینجا وسط بیابون؟ صبر کن تا برسیم به یه جایی که آب و دولابی باشه.. اونجا وایمیسیم. چند دقیقه بعد از دور یه درخت و جوی آبی مشخص بود که یه دفعه امید با خوشحالی گفت: اینجا بایستیم انگار آب هم هست! گفتم صبر کن میریم جلو تر به روستا یا مسجدی برسیم بعد نماز میخونیم.. یه لحظه دیدم امید سرخ و سفید شد و گفت بابا چند دقیقه از فضیلت نماز اول وقت گذشته بعد شما هی میگید بریم جلو بریم جلو!... #التماس_دعای_فرج 🌹شادی روح شهدا صلوات🌹 @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket •••••••••••••••••••••••••••••••
ایستاده بود کنار در حرم و به وضوخانه اشاره می کرد. تازه رسیده بودیم دمشق و دلمان می خواست یک زیارت با حال بکنیم، ولی بود. گفت: برادرا! زیارت مستحبه، نماز واجب. عجلّوا بالصلوة قبل الفوت. 📚 یادگاران، جلد 9 《 کانال @Ebrahimhadi
💕 ⚜ میهمان از شهرستان رسیده بود. باید شام تدارک می‌دیدم. ایمان را برای خرید صدا زدم. هیچوقت جواب درخواستم را رد نمی‌کرد. نزدیک اذان مغرب بود... مِن‌ومِنی کرد و گفت: مامان اگه اجازه بدی، اول برم مسجد، نمازمو بخونم بعد می‌خرم. با معذرت‌خواهی از میهمان‌ها راهی مسجد شد. نماز اول وقت دغدغه زندگی‌اش شده بود. مسجد به صدای قدم‌هایش آشنا بود. 🍃 آن شب غذای روی سفره عطر ایمان را داشت... شهید مدافع حرم🕊🌹 《 کانال @Ebrahimhadi
همراه با شهید ابراهیم هادی به سمت مقر سپاه میرفتیم تا وسایل لازم را برای رزمندگان تحویل بگیریم. صدای اذان ظهر که آمد، ماشین را در مقابل یک مسجد نگه داشت. گفتم: آقا ابراهیم، بیا زودتر بریم مقر، همونجا رو میخونیم. ما که بیکار نیستیم. داریم کار رزمنده ها رو انجام می‌دهیم. این هم مثل نمازه. با لبخندی بر لب نگاهم کرد و گفت: تموم این کارها بازیه. هدف از جنگ و جبهه و ... اینه که نماز زنده بشه. هدف تمام کارهای ما اینه که ما عبد خدا و اهل بشیم. انشاءاللّه اثر اهمیت به نماز اول وقت رو تو زندگی خودت می‌بینی. 《 کانال @Ebrahimhadi
🌸شهید مدافع حرم امید اکبری🌸 روایت از پدر : تو راه مشهد بودیم با ماشین در حال حرکت که اذان سر دادند ، امید گفت: پدر بزنیم بغل نماز بخونیم؟ گفتم اینجا وسط بیابون؟ صبر کن تا برسیم به یه جایی که آب و دولابی باشه.. اونجا وایمیسیم. چند دقیقه بعد از دور یه درخت و جوی آبی مشخص بود که یه دفعه امید با خوشحالی گفت: اینجا بایستیم انگار آب هم هست! گفتم صبر کن میریم جلو تر به روستا یا مسجدی برسیم بعد نماز میخونیم.. یه لحظه دیدم امید سرخ و سفید شد و گفت بابا چند دقیقه از فضیلت نماز اول وقت گذشته بعد شما هی میگید بریم جلو بریم جلو!... 🌹شادی روح شهدا صلوات🌹 《 کانال @Ebrahimhadi