eitaa logo
شهید ابراهیم هادی
13.4هزار دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
625 ویدیو
61 فایل
"کاری کن که خدا خوشش بیاد" تو دعوت شده ی خاصِ آقا ابراهیم هستی تا کمکت کنه به خدا برسی❤️ 🛍فروشگاه: @EbrahimhadiMarket ⚠️تبلیغات: @Ebrahimhadi_ir 👤ارتباط با مدیر: https://eitaayar.ir/anonymous/Q19c.FH2k4 ❌حذف‌آیدی‌ازروی‌عکسهاموردرضایت‌مانیست❌
مشاهده در ایتا
دانلود
تا می توانی صلوات بفرست... 🌷مطمئن باش، ضرر نمی کنی... 🌿امام صادق علیه السلام فرمودند: هنگامى که پیامبر صلى الله علیه و آله را یاد کردند، زیاد بر او صلوات بفرستید. زیرا همانا کسى که یک بار بر پیامبر صلى الله علیه و آله صلوات بفرستد خداوند در هزار صف از فرشتگان هزار بار بر او صلوات مى فرستد و آفریده اى از آفریدگان خدا باقى نماند، مگر این که به خاطر صلوات خدا و صلوات فرشتگانش ، بر او صلوات مى فرستند. و جز نادان مغرور که خدا و رسول از او بیزارند، کسى از این ثواب رو نمى گرداند... 📚ثواب الاعمال ، ص ۳۳۱ 🆔 @Ebrahimhadi
#کلام_شهید رفیقش میگفت: یه شب تو خواب دیدمش؛ بهم گفت: به بچه ها بگو حتی سمت گناه هم نرن، اینجا خیلی گیر میدن...! 🌷مدافع حرم #شهید_حجت_الله_اسدی (از عاشقان شهید ابراهیم هادی) 💚شهید ابراهيم هادی هم به هيچ وجه گرد گناه نميچرخيد. حتي جایی که حرف از گناه زده ميشد سريع موضوع را عوض ميکرد. #یاد_شهدا_با_صلوات 🆔 @Ebrahimhadi
-خدایا! آیا تو هم می‌خندی؟! +آرے من هم می‌خندم :) -چه هنگام؟! +آن هنگام ڪه بنده‌اے را ذلیل ڪرده‌ام و جمعی می‌خواهند او را عزیز ڪنند، پس به ناتوانی آنها می‌خندم. و آن هنگام ڪه بنده‌اے را عزیز ڪرده‌ام و جمعی می‌خواهند او را ذلیل ڪنند، در آن هنگام نیز می‌خندم. 🆔 @Ebrahimhadi
🌷سالروز ولادت شهید هادی ذوالفقاری🌷 #ابراهیم_هادی_نسل_سوم هميشه سعي ميکرد مانند ابراهيم باشد، تصويري از شهيد هادي را جلوي موتورش و در اتاق خودش زده بود که بسيار بزرگ بود. با اينكه بعد از جنگ به دنيا آمده بود و چيزي از آن دوران را نديده بود، ولي شهدا را خوب ميشناخت. كتاب سلام بر ابراهيم را بارها خوانده بود و مانند بسياري از جوانان اين سرزمين، ميخواست ابراهيم را الگوي خود قرار دهد. نوع لباس پوشيدن و برخورد و گفتار و رفتار او همه دوستان را به ياد شهيد ابراهيم مي انداخت. او ابراهيم هادي نسل سوم انقلاب بود. برخي میگویند ابراهيم هادي براي دوران جنگ بود. در آن زمان همه مردم انقلابی و ... بودند. اما جواب آن ها زندگي آقا هادي ذوالفقاري است؛ جواني كه زندگي اش، رفتار و اخلاقش براي ما درس است... و نشان داد كه خلق و خوي ابراهيم هادي را خوب فراگرفته... شادی روح ابراهیم هادی نسل سوم صلوات... 🆔 @Ebrahimhadi
🌷بخشی از وصیتنامه شهید هادی ذوالفقاری از خواهران ميخواهم که حجابشان را مثل حجاب حضرت زهرا(س) رعايت کنند، نه مثل حجاب هاي امروز، چون اين حجابها بوي حضرت زهرا(س)نميدهد... از برادرانم ميخواهم که غير حرف آقا (ولی فقیه) حرف کس ديگري را گوش ندهند... جهان در حال تحول است، دنيا ديگر طبيعي نيست، الآن دو جهاد در پيش داريم، اول جهاد نفس که واجبتر است؛ زيرا همه چيز لحظه آخر معلوم ميشود که اهل جهنم هستيم يا بهشت... حتي در جهاد با دشمن ها احتمال ميرود که طرف کشته شود ولي شهيد به حساب نيايد، چون براي هواي نفس به جبهه رفته ...🌺 🆔 @Ebrahimhadi
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 📕 قسمت ۳۳ راوی: مجید کریمی 🌿"میهمان" مدتی بعد از ارتحال امام(ره) دوباره به منطقه خوزستان برگشتیم. در منطقه اروند كنار مستقر بوديم. آن زمان سيد در طرح و عمليات تيپ مشغول شده بود. تا اواخر سال 1369در آن منطقه مستقر بودیم. یک روز ساعت شش صبح من را صدا كرد و گفت:((بريم شناسايي؟!))من هم بلند شدم. زمستان بود و هوا بسيار سرد. حسابي خودمان را پوشانديم. با موتور هوندا250 به سمت جاده ساحلي رفتيم. از پشت ساختمان قديم صدا و سيماي آبادان عبور كرديم. يك دفعه سيد موتور را نگه داشت!پياده شد و آرام به سمت خاكريز ساحلي رفت. خيره شد به ساحل عراق. آن ايام جنوب عراق در جريان جنگ خليج فارس موردحمله‌آمريكا قرار گرفته بود. بنابراين وظيفة ما سنگين تر بود.آمدم كنار سيد. با دست ساحل عراق را نشان داد و گفت:((اونجا رو نگاه كن!))مردي به سختي از ميان گل و لای خود را به آب اروند رساند. بعد يك تويوپ بزرگ را داخل آب قرار داد! بعد هم همسر و دو فرزندش را آورد و روي آن نشاند.خودش هم روي تويوپ ايستاد. با يك چوب بلند شروع كرد به پارو زدن ميخواست به سمت ساحل ایران بیاید اما جریان آب اروند آن ها را به سمت خليج فارس ميبرد. سيد پایین خاکریز كنار ساحل ميدويد. من هم با موتور حركت كردم.دقايقي گذشت. آنها به هر سختي كه بود به ساحل ما رسيدند. با دشواری از میان گل و لای ساحل عبور كردند. همين كه روی خاکریز ساحلی آمدند سيد جلو رفت و گفت:((السلام عليكم، اهلا و سهلا، کیف حالک؟))مرد عرب، كه تمام بدنش خيس و گلي شده بود، چند قدمي به عقب رفت. زن و دختر و پسر خردسال او در پشت سر پدر مخفي شدند. مرد، كه خيلي ترسيده بود، دستانش را به عقب گرفته بود و از آن ها محافظت ميكرد.من لباس فرم سپاه به تن داشتم. اما سيد يك كاپشن و يك اوركت پوشيده بود. سيد سرش را پايين گرفت و به عربي گفت: ((نترسيد. ما مسلمانيم. ما مثل شما شيعه هستيم. ما سربازان اسلام هستيم. شما ميهمان ما هستيد. مهمان اسلام هستید بعد رو كرد به من و گفت:((سريع برو ماشين رو بيار.))سریع رفتم به سمت مقر موتور را گذاشتم و با يك ماشين برگشتم.سيد به همراه آن خانواده كنار جاده ايستاده بود. درحالي كه فقط يك پيراهن به تن داشت! اوركت و كاپشنش را به زن و مرد عرب داده بود!سوار خودرو شديم. سريع گاز دادم و رفتيم سمت مقر سیددستم را گرفت وگفت:((مجید جان یواش برو! اين خانم مسافر داره!))رسیدیم مقر سيد يكي از اتاق ها را كه گرمتر بود براي آن ها آماده كرد. بعد هم از جیره خودمان به آن ها صبحانه داد.وقتي نان و پنير و كره و مربا را در سفره در مقابلشان گذاشتم اشك در صورت آن ها حلقه زده بود. نميدانيد با چه اشتهايي ميخوردند. بعدها مرد عرب گفت:((ميخواستند من را به زور به جنگ ببرند. من شيعه هستم. مجبور شدم كه باخانواده فرار كنم. ما چند روز بود كه چيزي براي خوردن پيدا نكرده بوديم.))توكل كردم به خدا و دل به دريا زدم. خدا هم شما را در مسير ما قرار داد. همان روز همسر مرد عرب را به بيمارستان برديم و روز بعد زايمان كرد. سيد هم گفت:((تا اينجا وظيفة انساني ما بود. از اين به بعدپيگيري آن ها با مسئولان قرارگاه سپاه.))وقتي از مرد عرب خداحافظي كرديم گريه ميكرد. ميگفت: »والله خميني حق. والله صدام باطل. شما ما رو شرمنده كرديد.))از روز بعد، مرز ما به روي مهاجران عراقي بازشد. آن ها در اردوگاه موقت خرمشهر، كه به همين منظور تهيه شده بود، اسكان داده شدند. ما هم به همراه سيد در نقطه مرزي اروند کنار مستقر بوديم و به نحوة ورود آن ها نظارت داشتيم. مهاجران عراقي همگي گرسنه بودند. سيد از هزينه شخصي خودش بيسكويت و كيك و ... ميگرفت و به بچه هاي كوچكتر ميداد.ميگفت:((اين ها ميهمان هستند. الان موقع ثواب جمع كردنه!)) عراقي ها ، مدتي بعد به كشورشان بازگشتند. ♻️... 🆔 @Ebrahimhadi 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#ختم_قرآن_کریم به نیابت از شهید ابراهیم هادی هدیه به حضرت زهرا(س)🌹 📖هرشب یک صفحه: 10 🆔 @Ebrahimhadi
ترجمه صفحه ی 10
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
۸۸ موضوع: باطل کردن طلسم سخنران: حجه الاسلام مومنی 🆔 @Ebrahimhadi
هدایت شده از  شهید ابراهیم هادی
🌺هر شب به رسم قرار عاشقی🌺 ‌ 🔸 دعای فرج 🔸 ‌ هرشب ساعت ۲۰ تعجیل در فرج مهدی فاطمه صلوات🌷 👉 @Ebrahimhadi 👈
#سلام_امام_زمانم🌿 صبح می‌دمد ... و همچنان ... جای خالی‌ات را ... نشانمان می‌دهد... سلام ... حاضرترین غایب زمین❤️ 🆔 @Ebrahimhadi