eitaa logo
شهید ابراهیم هادی
13.3هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
653 ویدیو
61 فایل
"کاری کن که خدا خوشش بیاد" تو دعوت شده ی خاصِ آقا ابراهیم هستی تا کمکت کنه به خدا برسی❤️ 🛍فروشگاه: @EbrahimhadiMarket ⚠️تبلیغات: @Ebrahimhadi_ir 👤ارتباط با مدیر: @Khademe_ebrahim ❌حذف‌آیدی‌ازروی‌عکسهاموردرضایت‌مانیست❌
مشاهده در ایتا
دانلود
#یا_بقیة_الله_عج #سلام_آقای_من ❤️ 🌸 گل نرگس نظری ڪن ڪه 💐 جھان بیتاب اسٺ! 🌸 روز و شب چشم همه 💐 منتظـر اربـابــــ اسٺ... 🌸 مھـدی فاطمه پس ڪی به 💐 جھان می تابی؟🌹 🍃 🌸 نـور زیبای تـو یڪ جلوه ای 💐 از محـرابــــ اسٺ... #الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَـــرَج 🌸 🌴تعجیل در فرج آقا ۳ #صلوات🌸 🆔 @Ebrahimhadi
ای شهید🌹 ای جوان مردِ راهِ عاشقی! کجایِ قافیه را باخته ایم که این چنین غرقِ دنیا گشته ایم؟ ای شهید!🌹 ای عرش نشینِ خدایی! دستمان را بگیر بخدا غرق می شویم... #ای_که_مرا_خوانده_ای #راه_نشانم_بده🍃 🆔 @Ebrahimhadi
💠کلام نفیس💠 ✍مثل نماز، مثل ستون خیمه است؛ اگر ستون محکم باشد طناب ها و چادر کارایی دارند؛ اما اگر ستون بشکند نه طنابی به کار می آید و نه میخ و چادری... ✅پیامبر اکرم(ص) 📚کافی؛ جلد3؛صفحه266 🆔 @Ebrahimhadi
🔔 ♦️مي‌گویند سه نوع بر گردن ماست... ⛔️حق الله ⛔️حق النفس ⛔️ 💥و اما وای بر سومی... 🚫در نماز و روزه و لَنگ زدیم گفتیم خدا از حق خودش ميگذرد... ❌چه توجیه زیبایی ♨️بر خودمان ستم کردیم و گناه کردیم🔞 و را ندانستیم... ناله سر دادیم 👈"ظلمتُ نَفسي..." مي‌داني چه شنیده ام؟! طاقتش را داری⁉️ 💢شنیده ام که اگر کسی باعث شود ظهور به تأخیر بیفتد " " است... 💢آن شخص باعث شده که این همه مسلمان خود را نبینند... ⚠️چه بسا اگر امام خود را می دیدند به می رسیدند... 🔰به قول : ☑️ خدایا مرا بخاطر گناهانی که در روز با هزاران قدرت عقل می کنم ببخش 🆔 @Ebrahimhadi
@Ebrahimhadi-Javan_enghelabi.mp3
4.16M
🎤با نوای کربلایی جواد مقدم سخنان رهبر انقلاب+صوت شهید محسن حججی🌷 🆔 @Ebrahimhadi
#ختم_قرآن_کریم به نیابت از شهید ابراهیم هادی هدیه به حضرت زهرا(س)🌹 📖هرشب یک صفحه: 42 🆔 @Ebrahimhadi
ترجمه صفحه ی 42
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 📕 قسمت ۶۶ 🌿"شهید زنده" نميدانم چطور سر از ساری درآوردم! چطور به سر مزار سید مجتبی رفتم. چطور برادرش را ملاقات کردم و ...احساس ميکنم هیچ کدام اینها دست من نبود. بعد هم توسط یکی از دوستان، پرونده کامل این شهید شامل خاطرات و مصاحبه ها و ... به دستم رسید. اصلا فکر ميکنم هیچ کدام از این جریانات با اراده من نبود!پس از اینکه خاطرات سید تا حدودی جمع شد و آنها را مطالعه کردم تصمیم گرفتم این کار را متوقف کنم؛ چون ميترسیدم! شک نداشته و ندارم که با چاپ این مجموعه انواع حرف ها را خواهم شنید؛اینکه شما مقام این شهید را خیلی بالا بردید. کارهایی عجیب را به او نسبت دادید که بعضاً از بزرگان دین سر ميزده و خیلی حرف های دیگر. حتی قبل از چاپ کتاب، وقتی مطالب دسته بندی شده را به دوستان خودم دادم تا نظرشان را بگویند، برخی با همین مطالب پاسخم را دادند که فهم و درک جامعه از شهدا خیلی بالا نیست. بنابراين باعث ميشود با این کار مخالفت شود؟! نميدانم. شاید آنها راست ميگویند. شاید ما آنقدر زمینی و دنیایی و آلوده هستیم که نميتوانیم جایگاه آنها را تشخیص دهیم و یا هزاران دلیل دیگر.ساعت ها با خودم فکر کردم. چه باید کرد. آیا خاطرات ناب او را در حافظه خود بایگانی کنیم. یا برای قضاوت و هدایت آیندگان بر روی برگه های کاغذ پیاده كنیم.از خود سید کمک خواستم. من برای اینکه مطالب را آنگونه که هست بیان کنم مجبورم به رویاهای صادقه ای که دیگران در مورد سید دیدند استناد کنم. و ميدانم تنها پل ارتباطی ما با عالم بالا، رویاهای صادقه ای است که اصل دین نیز آنها را تأیید ميکند. برای اینکه اثبات کنم سید به دليل ارتباط شدید و خالصانه ای که با خداوند و اهل بیت(ع) داشته است به مقاماتی رسیده و هم اکنون نیز ميتواند گره گشای بندگان خدا باشد باید مثال هایی بیاورم.خداوند در قرآن شهدا را زنده خوانده. آنها زنده اند و نزد پروردگار خویش روزی ميخورند. در جایی دیگر آنها را بهترین رفقای انسان خوانده. همچنين علماي ما طبق روايات ميگويند:((شهيد بعد از عروج از بند تعلقات دنيايي قدرت بيشتري مي‌يابد و تأثيرگذارتر خواهد شد.از طرفی همة ما به کراماتی که از علمای دین و امامزادگان عزیز بعد از ارتحال آنها رخ ميدهد اعتقاد داریم.حال به قرآن مراجعه ميکنیم و ميبینیم که خداوند، مجاهدان در راه خودش را نسبت به آنها که در جهاد شرکت نکردند به اجر عظیم برتری بخشیده. و کسی چه ميداند که اجر عظیم خدا چیست!؟آری، دوستان عزیز. سید مجتبی، از اولاد امامان معصوم بود. اهل علم بود.در لحظات فراقت، همواره مشغول کسب علم بود. اهل عبادت و اخلاص و تقوا بود. هیچ گاه دامن خود را با گناه آلوده نکرد. ذاکر و مداح اهل بیت(ع) بود. او اهل جهاد بود. پیکر زخمی او گواه بر سختی هایی بود که در دوران جهاد تحمل کرد.او از آنچه تصور ميکنیم بالاتر بود؛ چون هر آنچه کرد، فقط خدا را در نظر گرفت. او در يك كلام((عبد)) بود. بنده شايسته براي خدا.حالا شاید قبول کنیم آنچه را که سید بعد از عروج خود ميگوید؛ درعالم رویا به آن جانباز گفت:((تا چند روز هر کس بر سر مزار من آمد، هرچه خواست از خدا گرفت؛ چون مادرم حضرت زهرا(س) چند روز در کنار مزارم حضور داشتند.)) مدتي بعد با خوشحالی به دیدن یکی دیگر از دوستان ميآید و با او سخن میگوید.وقتی از علت خوشحالی سید سؤال ميکند پاسخ ميشنود:((دیشب مزارم نورانی شد؛ چون میزبان آقا ابلفضل(ع) بودم.)) و یا هزاران ماجرای مشابه دیگر ... آری، سید را آنها شناختند که خود آسمانی اند. آنها که خود مسافران من الحق الی الخلق هستند. علامه حسن زاده آملي او را شناخت. زمانی که این عارف و عالم جلیل القدر در يكي از يادواره هاي شهدا در آمل حضور یافتند، سيد مجتبی را مثال زدند و فرمودند: ((سيد مجتبي مثل كبوتري بود كه يك بالش را با تير زده بودند. با يك بال آنقدر بال بال زد تا به جايي رسيد كه خيلي ازعلماي هشتادساله به آن درجه نرسيدند!!)) ♻️... 🆔 @Ebrahimhadi 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
هدایت شده از  شهید ابراهیم هادی
🌺هر شب به رسم قرار عاشقی🌺 ‌ 🔸 دعای فرج 🔸 ‌ هرشب ساعت ۲۰ تعجیل در فرج مهدی فاطمه صلوات🌷 👉 @Ebrahimhadi 👈
🌺🍃 🍃🌺 ✨بسم اللّه الرحمن الرحيم✨ اَللّـهُمَّ رِبَ النّورِ الْعَظيمِ، وَرَبَّ الْكُرْسِيِّ الرَّفيعِ، وَرَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَمُنْزِلَ التَّوْراةِ والإنجيل وَالزَّبُورِ، وَرَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَمُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظيمِ، وَرَبَّ الْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبينَ والأنبياء وَالْمُرْسَلينَ، اَللّـهُمَّ اِنّي اَسْاَلُكَ بِوَجْهِکَ الْكَريمِ، وَبِنُورِ وَجْهِكَ الْمُنيرِ وَمُلْكِكَ الْقَديمِ، يا حَيُّ يا قَيُّومُ اَسْاَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذي اَشْرَقَتْ بِهِ السَّماواتُ وَالاَْرَضُونَ، وَبِاسْمِكَ الَّذي يَصْلَحُ بِهِ الاَْوَّلُونَ والآخرون، يا حَيّاً قَبْلَ كُلِّ حَيٍّ وَيا حَيّاً بَعْدَ كُلِّ حَيٍّ وَيا حَيّاً حينَ لا حَيَّ يا مُحْيِيَ الْمَوْتى وَمُميتَ الاَْحْياءِ، يا حَيُّ لا اِلـهَ اِلّا اَنْتَ، اَللّـهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الاِْمامَ الْهادِيَ الْمَهْدِيَّ الْقائِمَ بأمرك صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ و عَلى آبائِهِ الطّاهِرينَ عَنْ جَميعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ في مَشارِقِ الاَْرْضِ وَمَغارِبِها سَهْلِها وَجَبَلِها وَبَرِّها وَبَحْرِها، وَعَنّي وَعَنْ والِدَيَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللهِ وَمِدادَ كَلِماتِهِ، وَما اَحْصاهُ عِلْمُهُ وأحاط بِهِ كِتابُهُ، اَللّـهُمَّ اِنّي اُجَدِّدُ لَهُ في صَبيحَةِ يَوْمي هذا وَما عِشْتُ مِنْ اَيّامي عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً لَهُ في عُنُقي، لا اَحُولُ عَنْها وَلا اَزُولُ اَبَداً، اَللّـهُمَّ اجْعَلْني مِنْ اَنْصارِهِ وأعوانه وَالذّابّينَ عَنْهُ وَالْمُسارِعينَ اِلَيْهِ في قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلينَ لأوامره وَالُْمحامينَ عَنْهُ، وَالسّابِقينَ اِلى اِرادَتِهِ وَالْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْهِ، اَللّـهُمَّ اِنْ حالَ بَيْني وَبَيْنَهُ الْمَوْتُ الَّذي جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِكَ حَتْماً مَقْضِيّاً فأخرجني مِنْ قَبْري مُؤْتَزِراً كَفَنى شاهِراً سَيْفي مُجَرِّداً قَناتي مُلَبِّياً دَعْوَةَ الدّاعي فِي الْحاضِرِ وَالْبادي، اَللّـهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ، وَالْغُرَّةَ الْحَميدَةَ، وَاكْحَلْ ناظِري بِنَظْرَة منِّي اِلَيْهِ، وَعَجِّلْ فَرَجَهُ وَسَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وأوسع مَنْهَجَهُ وَاسْلُكْ بي مَحَجَّتَهُ، وَاَنْفِذْ اَمْرَهُ وَاشْدُدْ اَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّـهُمَّ بِهِ بِلادَكَ، وَاَحْيِ بِهِ عِبادَكَ، فَاِنَّكَ قُلْتَ وَقَوْلُكَ الْحَقُّ : (ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ اَيْدِي النّاسِ) فَاَظْهِرِ الّلهُمَّ لَنا وَلِيَّكَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِيِّكَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِكَ حَتّى لا يَظْفَرَ بِشَيْء مِنَ الْباطِلِ إلّا مَزَّقَهُ، وَيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اَللّـهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِكَ، وَناصِراً لِمَنْ لا يَجِدُ لَهُ ناصِراً غَيْرَكَ، وَمُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ اَحْكامِ كِتابِكَ، وَمُشَيِّداً لِما وَرَدَ مِنْ اَعْلامِ دينِكَ وَسُنَنِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَاجْعَلْهُ اَللّـهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِن بَأسِ الْمُعْتَدينَ، اَللّـهُمَّ وَسُرَّ نَبِيَّكَ مُحَمَّداً صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ بِرُؤْيَتِهِ وَمَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِكانَتَنا بَعْدَهُ، اَللّـهُمَّ اكْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الاُْمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَعَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، اِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعيداً وَنَراهُ قَريباً، بِرَحْمَتِـكَ يـا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ . سه مرتبه میگویی : اَلْعَجَلَ الْعَجَلَ يا مَوْلاىَ يا صاحِبَ الزَّمان. 🌷تعجیل در فرج یوسف‌زهرا صلوات🌷 🔹التماس دعای فرج🔹 🆔 @Ebrahimhadi
❤️السلام علیک یا حجة ابن الحسن ✍اگر امام زمان غیبت کرده است؛ این غیبت ماست نه غیبت او... این ما هستیم که چشمان خود را بسته ایم... این ما هستیم که آمادگی نداریم... شهید مصطفی چمران 🆔 @Ebrahimhadi
💫خوشبختی یعنی تو ستاره‌ی آسمان زندگی‌ام باشی💫 و من یقین داشته باشم که راه را با تو هرگز گم نخواهم کرد.. برادرم ابراهیم❤️ 🆔 @Ebrahimhadi
⚠️ #تـلنگـــر 💯تا زمانی ڪه همنشـــین #گــــناه باشیم #همنشین امام زمان عج نخواهـــیم بود..! 💯تا زمانی ڪه گرفتار نَفس باشیم هــم نَفَــس امام زمـان عج نخواهـــیم بود..! #سرباز مهدی(عج) باشیم نه #سربار 🆔 @Ebrahimhadi
💠کلام نفیس💠 ✍رجب نام نهری در بهشت است که از شیر سفیدتر و از عسل شیرین تر است؛ هرکس یک روز از ماه رجب را روزه بدارد، خداوند از آن نهر به او خواهد نوشاند. ✅ امام کاظم علیه السلام 📚من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۵۶ ✨ولادت امام محمد باقر (ع) و حلول ماه رجب مبارک باد✨ 🆔 @Ebrahimhadi
حقيقت اين است كه هرچه بگوييم خسته شده ايم و بريده ايم،اسلام دست از سر ما بر نمي دارد. ما بايد بمانيم و كاري را كه ميخواهيم انجام بدهيم،هميشه بايد مشغول يك كلمه باشيم؛ و آن عشق است. اگر عاشقانه با كار پيش بيايي به طور قطع بريدن و عمل زدگي و خستگى برايت مفهومى پيدا نميكند. 🆔 @Ebrahimhadi
#ختم_قرآن_کریم به نیابت از شهید ابراهیم هادی هدیه به حضرت زهرا(س)🌹 📖هرشب یک صفحه: 43 🆔 @Ebrahimhadi
ترجمه صفحه ی 43
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 📕 قسمت ۶۷ راوی: سرهنگ یوسف غلامی 🌿"رنگ" قرار بود مراسم اربعین سید فردا برگزار شود. من آن موقع در تبلیغات لشکر بودم. یکی از کارهایی که از زمان جنگ انجام ميدادم کشیدن تصاویر شهدا بود. با سید از همان دوران جنگ رفیق بودم. شهید حسین طالبی نتاج، یکی از فرماندهان بی نظیر لشکر، سبب آشنایی من با سید مجتبی شده بود. من هم بعد از آن از این سید بزرگوار جدا نشدم. یک بار در نمازخانه لشکر و بعد از نماز به سراغ سید مجتبی رفتم. بعد ازنماز معمولا چند دقیقه ای سکوت ميکرد و با خدا خلوت ميکرد. بعد هم سر به سجده ميگذاشت. من مقابل سید ایستادم. فکر و ذهن او در نماز بود. اصلا سرش را بالا نیاورد. او غرق در یار بود. بعد از چند دقیقه متوجه حضور من شد! 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 از طرف لشکر گفتند:((برای مراسم فردا یک تابلو بزرگ از تصویر سید آماده کن.)) من هم آخر شب، به منزلمان در بابل رفتم. با پارچه و چوب، بوم را آماده کردم. قلم و رنگ ها را برداشتم و به نام خدا شروع کردم. همسرم آن موقع ناراحتی اعصاب شدید داشت. بارها به پزشکان متخصص در شهرهای مختلف مراجعه کردیم اما مشکل او حل نشد. قبل از خواب همسرم به من گفت:((اگه ميشه این تابلو رو ببر بیرون، ميترسم رنگ روی فرش بریزه.))گفتم: ((خانم، هوا سرده. من زیر تابلو پلاستیک پهن کردم. مواظب هستم که رنگ نریزه.)) سکوت کامل برقرار شده بود. حالا من بودم و تصویر سید مجتبی. اشک ميریختم و قلم را روی بوم ميکشیدم. تا قبل از اذان صبح، تصویر زیبایی از سید ترسیم شد. خوشحال بودم و خسته. گفتم سریع وسایل را جمع کنم و بعد از نماز کمی بخوابم. آخرین قوطی رنگ را برداشتم که یک باره از دستم سُر خورد و افتاد روی فرش! نميدانستم چه کار کنم. رنگ پاشیده بود روی فرش. بیشتر از همه به فکر همسرم بودم. نميدانستم در جواب او چه بگویم. به من گفته بود که برو بیرون اما ...بالاخره بیدار شد و از اتاق بیرون آمد. سریع دستمال و آب و ... آورد و مشغول شد. اما بی فایده بود! خانم من همین طور که با دستمال به روی فرش ميکشید گفت:(( خدایا، فقط براي اینکه این شهید فرزند حضرت زهرا(س)بوده سکوت ميکنم.)) بعد هم گفت:((ميگن اهل محشر در قیامت، سرها را از عظمت حضرت زهرا(س) به زیر ميگیرند.))بعد نگاهی به چهره شهید انداخت و ادامه داد:((فردای قیامت به مادرت بگو که من این کار را برای شما کردم. شما سفارش ما را بکن، شاید ما را شفاعت کنند... 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 صبح با هم از خانه بیرون آمدیم. البته بعداز نماز چند ساعتی استراحت کردم. در را بستم و آماده حرکت شدیم. همان موقع، خانم همسایه بیرون آمد و خانم من را صدا کرد.خانواده ایشان را ميشناختم؛ خانم رحمانپور همسر یکی از جانبازان جنگی و از زنان مؤمن محله ما بود. ایشان جلو آمد و رو به همسر من کرد و بی مقدمه گفت:((شما شهید علمدار ميشناسید؟!))یک دفعه من و همسرم با تعجب به هم نگاه کردیم. خانم من گفت:((بله، چطور مگه؟!))خانم رحمانپور ادامه داد:((من یک ساعت پیش خواب بودم. یک جوان با چهره ای نورانی شبیه شهدای زمان جنگ آمد و خودش را معرفی کرد. بعد گفت:((از طرف ما از خانم غلامی معذرت خواهی کنید و بگویید به پیمانی که بستیم عمل ميکنیم. شفاعت شما در قیامت با مادرم زهرا(س).)) ♻️... 🆔 @Ebrahimhadi 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
هدایت شده از  شهید ابراهیم هادی
🌺هر شب به رسم قرار عاشقی🌺 ‌ 🔸 دعای فرج 🔸 ‌ هرشب ساعت ۲۰ تعجیل در فرج مهدی فاطمه صلوات🌷 👉 @Ebrahimhadi 👈
@Ebrahimhadi-omid-be-khoda.mp3
3.78M
۱۱۷ موضوع: امید به خدا سخنران: حجه الاسلام مومنی 🆔 @Ebrahimhadi
#السلام‌علیڪ‌یا‌حجة‌الله‌فی‌ارضه❤️ سلام بر تو و بر لحظهٔ قیام و قعودت چه میشود که دلم شاهد اذان تو باشد چه میشودکه بخوانی تو بیتی ازغزلم را خوشا ترنم شعری که بر لبان تو باشد أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج تعجیل در فرج امام‌زمان صلوات 🆔 @Ebrahimhadi
📖 #حدیث_روز 🆔 @Ebrahimhadi
#حجاب #چادر♥ شاید #چادر کلمه ای است عربی! ولی عرب که "چ" ندارد! پس شاید ، شاید به جای "چ" باید "ج" گذاشت "ج" گذاشت و گفت " #جادر"❤️ یعنی "جایِ دُر"😇 یعنی تو "دُر" هستی همان مروارید همانی که جایش در #صدف است همان " #مروارید" زیبا در صدف که گران قیمت ترین است در بین "دُر" ها پس #چادر همان صدف است صدفی برای #محفوظ ماندن من و تو صدفی برای ما "خواهر مسلمان" کلامی از برادرمان ابراهیم: دوست عزيز؟! همسر شما براي خود شماست، نه براي نمايش دادن جلوي ديگران! ميداني چقدر از جوانان مردم با ديدن همسر بي‌حجاب شما به گناه ميافتند! #شهید_ابراهیم_هادی 🌷 🆔 @Ebrahimhadi
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 📕 قسمت ۶۸ راوی:یوسف غلامی 🌿"حضور" همسر من بعد از ماجرای فرش رنگی ارادت عجیبی به سید مجتبی پیدا کرد. همیشه شب های جمعه به کنار مزار او ميرفتیم و برای او زیارت عاشورا ميخوانديم. همسرم آن زمان آنقدر قرص اعصاب ميخورد که خسته شده بودیم. از سید خواستم که ما را یاری کند. بعد از مدتی که به زیارت سید ميرفتیم حال او رفته رفته خوب شد! دیگر به سراغ قرص اعصاب نرفت!پانزده سال است که خانم بنده قرص نخورده! دیگر هیچ مشکل اعصاب و روان ندارد.روزي سر مزار سید نشسته بوديم. خانم من گفت:((من هرچه از خدا بخواهم با خواندن زیارت عاشورا در کنار مزار سید برآورده ميشود.))آن روز گفت:((آقا سید، من این زیارت عاشورا را به نیابت شما ميخوانم. از خدا ميخواهم زیارت عمه سادات، حضرت زینب(س) ،را نصیب ما کند.))روز بعد یکی از دوستان من زنگ زد و گفت:((با یک کاروان راهی سوریه هستیم. دو نفر جا دارد. اگر گذرنامه داری، سریع اقدام کن. باورکردنی نبود شب جمعه بعد در حرم حضرت زینب(س) نائب الزیاره سید بودیم!))در بین بچه های همکار این ماجرا را تعریف کردم. اینکه هر کسی از خدا چیزی بخواهد به سراغ مزار سید ميرود و با قرائت زیارت عاشورا از خدا ميخواهد که مشکلش برطرف شود.هفته بعد سید را در عالم خواب دیدم. گفت:((به فلانی از همکاران محل کار، این مطلب را بگو ...)) روز بعد همان شخص در حضور جمع گفت:((تو درباره سید مجتبی چی ميگفتی؟! من رفتم سر قبر سید. زیارت عاشورا هم خواندم. اما مشکل من حل نشد.))گفتم: ((اتفاقا سید برات پیغام داده. گفته تو دو تا مشکل داری!)) از جمع خارج شدیم. ادامه دادم:((سید پیغام داد و گفت: ((مشکل اول تو با توسل به مادرم حضرت زهرا(س) حل ميشود. اما مشکل دوم را خودت به وجود آوردی. در زندگی خیلی به همسرت دروغ گفتی و این نتیجه همان دروغهاست!)) رنگ از رخسار دوستم پریده بود. گفت: ((درسته.)) 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 توی سفر راهیان نور همین مطالب را گفتم. نوروز 1388 بود. یکی از روحانیان کاروان جلو آمد و گفت:((من زیاد به این حرف ها اعتقاد ندارم. برو به این سید که ميشناسی بگو یه دختر شهید داره طلاق ميگیره براي اینکه بچه دار نميشه. بگو آبروی خانواده شهید در خطره.))من هم بعد از سفر به سراغ مزار سید رفتم و بعد از زیارت عاشورا همین مطلب را گفتم. نوروز سال 1389 همان روحانی با من تماس گرفت. ميخواست آدرس قبر سید را بپرسد.گفت:((با همان دختر شهید و همسر و فرزندش ميخواهیم برویم سر مزار سید!))سید به یکی از دوستانش گفته بود:((هر وقت خواستید برای من کاری انجام دهید زیارت عاشورا بخوانید. سه بار هم در اول و آخر آن نام مادرم حضرت زهرا(س)را ببرید.)) ♻️... 🆔 @Ebrahimhadi 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺