9.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔞🔞🔞🔞🔞
السَّلامُ عَلى عَبدِاللّه ِ بنِ الحُسَينِ🖤
الطِّفلِ الرَّضيعِ🖤😭
المَرمِيِّ الصَّريعِ😭🖤😭
المُتَشَحِّطِ دَما😭🖤😭
المُصَعَّدِ دَمُهُ فِي السَّماءِ🤲🖤😭
المَذبوحِ بِالسَّهمِ في حِجرِ أبيهِ😭😭😭😭😭
لَعَنَ اللّه ُرامِيَهُ حَرمَلَةَ بنَ كاهِلٍ الأَسَدِيَّ وذَويهِ🤲😭
هَلْ مِنْ مُعِینٍ فَأُطِیلَ مَعَهُ الْعَوِیلَ وَالْبُکاءَ؟😭
هَلْ مِنْ جَزُوعٍ فَأُساعِدَ جَزَعَهُ إِذا خَلا؟😭
هَلْ قَذِیَتْ عَیْنٌ فَساعَدَتْها عَیْنِی عَلَى الْقَذَىٰ؟😭
هَلْ إِلَیْکَ یَابْنَ أَحْمَدَ سَبِیلٌ فَتُلْقىٰ؟😭
هَلْ یَتَّصِلُ یَوْمُنا مِنْکَ بِغَدِهِ فَنَحْظىٰ؟😭
مَتَىٰ نَرِدُ مَناهِلَکَ الرَّوِیَّهَ فَنَرْوَىٰ؟😭
مَتَىٰ نَنْتَقِعُ مِنْ عَذْبِ مائِکَ فَقَدْ طالَ الصَّدىٰ؟😭😭😭
https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
سلام بر عبداللّه بن الحسين🖤
كودك شيرخواره🖤😭
تيرخورده😭🖤😭
ضربتخورده😭🖤😭
به خون تيپده😭🖤😭🖤😭
كه خونش به آسمان پرتاب شد😭❤️🤲🖤😭
و در دامان پدرش، با تير سر بُريده شد😭😭😭😭😭
خدا لعنت كند حَرمَلَه بن كاهِل اسدى و همراهانش را 🤲 كه به او تير زدند😭
(بخشی از زيارت ناحيه مقدّسه)
آیا کمککنندهای هست که فریاد و گریه را در کنارش طولانی کنم؟😭
آیا بیتابی هست که او را در بیتابیاش، هنگامی که خلوت کند یاری رسانم؟😭
آیا خار در چشمی هست که چشم من او را بر آن خار خلیده یاری دهد؟😭
آیا به سوی تو ای پسر احمد راهی هست تا ملاقات شوی؟😭
آیا روز ما به تو با وعدهای در میپیوندد تا بهرهمند گردیم؟😭
چه زمان به چشمههای پر آبت وارد میشویم تا سیراب گردیم؟😭
چه زمان از آب وصل خوشگوارت بهرهمند میشویم که تشنگی ما طولانی شد😭😭😭
(بخشی از دعای ندبه)
طوفان الاقصی هشت ماهه شد...
https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
May 11
با سلام خدمت دوستان و بزرگواران حاضر در کانال
و عرض خوشآمد خدمت اعضای جدید🌷
به دلیل فاصله افتادن بین مطالب درس ۶۶، کل آموزش این درس امروز خدمت شما بزرگواران ارائه میشود.
موفق باشید 🌺
✅ قواعد درس شصت و شش (۱):👇
الف) جمع بستن اسمهای سهگلی:
الگوی جمع بستن اسمهای سهگلی به این صورت است: ~ְ~ָ~ִים=> מֶלֶךְ=> מְלָכִים (پادشاه)
اگر حرف اول حلقی باشد: ~ֲ~ָ~ִים=> עֶבֶד=> עֲבָדִים (بنده)
🔅شمار اندکی از اسمهای سهگلی هنگام جمع بسته شدن، به וֹת ختم میشوند.
רֶשֶׁת=> רְשָׁתוֹת (شبکه، تور) נֶפֶשׁ=> נְפָשׁוֹת (روح) אֶרֶץ=>אֲרָצוֹת (زمین، کشور)
https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
✅ قواعد درس شصت و شش (۲):👇
ب) سمیخوت (סְמִיכוּת) در جمع اسمهای سهگلی:
سمیخوت در جمع اسمهای سهگلی، به صورتهای زیر است:
۱. ~ִ~ְ~ֵי => בִּגְדֵי הָאִישׁ=> لباسهای آن مرد
۲. ~ַ~ְ~ֵי=> דַּרְכֵי הָאֶרֶץ=> راههای این سرزمین
۳. ~ִ~ְ~וֹת=> רִשְׁתוֹת הַדַּיָג=> تور آن ماهیگیر
۴. ~ַ~ְ~וֹת=> נַפְשׁוֹת הַמְּתִים=> ارواح مردگان
🔅چه حرکت آغازین، خیریک باشد، چه پتخ،...
בִּגְדֵי- בִּגְדֵי הָאִישׁ דַּרְכֵּי- דַּרְכֵי הָאֶרֶץ
https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
✅ قواعد درس شصت و شش (۳):👇
ج) صرف جمع اسمهای سهگلی با ضمایر متصل ملکی:
۱. اسمهای سهگلی که سمیخوت آنها به شکلهای ~ִ~ְ~ֵי یا ~ַ~ְ~ֵי هستند، طبق الگوی زیر صرف میشوند:
🔺בְּגָדִים (בִּגְדֵי)
בְּגָדַי בְּגָדֵינוּ
בְּגָדֶיךָ בִּגָדֵיכֶם
בְּגָדַיךְ בִּגָדֵיכֶן
בְּגָדָיו בִּגָדֵיהֶם
בְּגָדֶיהָ בִּגָדֵיהֶן
🔺דְּרָכִים (דַּרְכֵי)
דְּרָכַי דְּרָכֵינוּ
דְּרָכֶיךָ דַּרְכֵיכֶם
דְּרָכַיךְ דַּרְכֵיכֶן
דְּרָכָיו דַּרְכֵיהֶם
דְּרָכֶיהָ דַּרְכֵיהֶן
۱. اسمهای سهگلی که سمیخوت آنها به شکلهای ~ִ~ְ~וֹת یا ~ַ~ְ~וֹת هستند، طبق الگوی زیر صرف میشوند:
🔺רְשָׁתוֹת (רִשְׁתוֹת־)
רִשְׁתוֹתַי רִשְׁתוֹתֵינוּ
רִשְׁתוֹתֶיךָ רִשְׁתוֹתֵיכֶם
רִשְׁתוֹתַיךְ רִשְׁתוֹתֵיכֶן
רִשְׁתוֹתָיו רִשְׁתוֹתֵיהֶם
רִשְׁתוֹתֶיהָ רִשְׁתוֹתֵיהֶן
🔺נְפָשׁוֹת (נַפְשׁוֹת־)
נַפְשׁוֹתַי נַפְשׁוֹתֵינוּ
נַפְשׁוֹתֶיךָ נַפְשׁוֹתֵיכֶם
נַפְשׁוֹתַיךְ נַפְשׁוֹתֵיכֶן
נַפְשׁוֹתָיו נַפְשׁוֹתֵיהֶם
נַפְשׁוֹתֶיהָ נַפְשׁוֹתֵיהֶן
https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
✅ کلمات درس شصت و شش:👇
בֵּינְתַּיִם ~ בינתיים: در همین حال، در این بین
גַּנָּב (גַּנָּבִים): دزد
גָּנַב (לִנְגֹב): دزدی کردن
(גנב, לְהִגָּנֵב ~ להיגנב) נִגְנַב: دزدیده شدن
חֲדַר הַלְבָּשָׁה: رختکن
חִיֵּךְ ~ חייך (לְחַיֵּךְ ~ לחייך): لبخند زدن
חָסִיד (חֲסִידִים): متقی، فداکار، طرفدار، علاقهمند؛ حسید (پیرو جنبش حسیدیم)
טָעוּת (טְעֻיּוֹת ~ טעויות): خطا، اشتباه
יָשָׁן ،יְשָׁנָה: قدیمی
(עטף, לְהִתְעַטֵּף) הִתְעַטֵּף: خود را پیچاندن
עָטוּף, עֲטוּפָה: پیچیدهشده، پوشیدهشده
צַעַר: اندوه، پشیمانی، پریشانی
רָגִיל, רְגִילָה: معمول، منظم؛ به چیزی عادت کرده (ל־، אל)
(שאר, לְהַשְׁאִיר) הִשְׁאִיר: ترک کردن، نگه داشتن
תָּלוּי, תְּלוּיָה: آویزان؛ به دار آویخته شد؛ وابسته؛ حلنشده (مسئله و غیره)
https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
✅ بررسی متن درس شصت و شش (۱):👇
🔅در متن این درس به نوع استفاده از حالت مضاف کلمات בֶּגֶד و בְּגָדִים همراه ضمایر ملکی دقت کنید.
📝 אִישׁ חָסִיד הָיָה
📝 مردی مؤمن بود...
אִישׁ חָסִיד אֶחָד הָיָה רָגִיל
مردی مؤمن عادت داشت
לָלֶכֶת בְּכָל עֶרֶב שַׁבָּת לְבֵית הַמֶּרְחָץ
برود هر شب شبات به حمام
לְהִתְרַחֵץ לִכְבוֹד שַׁבָּת.
تا بشوید خودش را (غسل کند) برای بزرگداشت شبات.
עֶרֶב שַׁבָּת אֶחָד
یک شب شبات،
הָלַךְ הֶחָסִיד כְּדַרְכּוֹ וּמִנְהָגוֹ
رفت مرد مؤمن به رسم و شیوهاش
🔺כְּדַרְכּוֹ: כְּ + הַדֶּרֶךְ שֶׁלּוֹ
🔺וּמִנְהָגוֹ: וְ + הַמִּנְהָג שֶׁלּוֹ
🔅رسیدن حرف عطف به کلمهای که با یکی از حروف بومَف (בּ, ו, מ, פ) شروع شده. تغییر صدای וְ از شوا به شروک.
לְבֵית הַמֶּרְחָץ.
به حمام.
הוּא נִכְנַס לַחֲדַר הַהַלְבָּשָׁה,
او وارد شد به رختکن
הוֹרִיד אֶת כֹּבָעוֹ מֵעַל רֹאשׁוֹ
برداشت کلاهش را از روی سرش
וְתָלָה אוֹתוֹ עַל הַקִּיר.
و آویزان کرد آن را روی دیوار.
פָּשַׁט אֶת הַמְּעִיל וְאֶת הַחֻלְצָה,
درآورد کت و پیراهن را،
הוֹרִיד אֶת הַמִּכְנָסַיִם,
درآورد شلوار را،
וְהִשְׁאִיר אֶת הַכֹּל עַל הַסַּפְסָל.
و گذاشت همهچیز را روی نیمکت.
אַחֲרֵי־כֵן יָרַד לְמַטָּה לְהִתְרַחֵץ.
بعد از آن رفت به طبقه پایین برای حمام کردن.
כַּאֲשֶׁר גָּמַר,
وقتی [کارش را] تمام کرد،
חָזַר הֶחָסִיד לְמַעְלָה
برگشت مرد مؤمن به طبقه بالا
לַחֲדַר הַהַלְבָּשָׁה.
به رختکن.
כְּשֶׁרָצָה לְהִתְלַבֵּשׁ
وقتی خواست لباس بپوشد،
לֹא מָצָא אֶת בְּגָדָיו וְאֶת כַּסְפּוֹ,
پیدا نکرد لباسها و پولش را
שֶׁהוּא שָׂם בְּכִיס הַמִּכְנָסַיִם.
که گذاشته بود در جیب شلوارش.
🔺כִּיס הַמִּכְנָסַיִם: ترکیب سمیخوت.
🔅اسم با وزن כִּיס هنگام مضافشدن تغییر ندارد.
https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
✅ بررسی متن درس شصت و شش (۲):👇
- מַה קָּרָה לְכֹבָעִי,
- چه شد کلاه من
שֶׁהָיָה תָּלוּי עַל הַקִּיר
که بود آویزان روی دیوار
וְלִבְגָדִי, שֶׁהִשְׁאַרְתִּי עַל הַסַּפְסָל?
و لباسم که گذاشته بودم روی نیمکت؟
🔺וְלִבְגָדִי: וְ + לְ + הַבֶּגֶד שֶׁלִּי
🔅לְ حرف اضافه קָּרָה هست که در جمله قبلی آمده بود.
👌دقت کنید که در زبان عبری حروف اضافه همیشه برای هر تعداد کلمه که در جمله به یک مطلب مربوط شود، جداگانه میآید.
שָׁאַל הֶחָסִיד אֶת שׁוֹמֵר הַבְּגָדִים בְּתִמָּהוֹן.
پرسید مرد مؤمن از نگهبان لباسها با تعجب.
- לֹא רָאִיתִי אַף אֶחָד שֶׁנָּגַע בָּהֶם,
- ندیدم حتی یک نفر را که دست بزند به آنها،
אָמַר הַשּׁוֹמֵר.
گفت نگهبان
חַכֵּה רֶגַע
صبر کن لحظهای
וַאֲנִי אֲחַפֶּשׂ אוֹתָם.
من خواهم گشت دنبالشان.
🔺וַאֲנִי: וְ + אֲנִי
🔅حرف عطف وقتی به کلمهای برسد که حرف اولش یکی از حرکتهای مسروقه (خطف پتخ، خطف سهگل، خطف کاماتص) را دارد، حرکتش تبدیل به نزدیکترین حرکت به آن حرکت مسروقه میشود (پتخ، سهگل، کاماتص).
הַשּׁוֹמֵר חִפֵּשׂ אֶת בִּגְדֵי הֶחָסִיד
نگهبان گشت به دنبال لباسهای عابد
🔺בִּגְדֵי הֶחָסִיד: הַבְּגָדִים שֶׁל הֶחָסִיד
בְּכָל מָקוֹם וּבְכָל פִּנָּה,
در هر جا و هر گوشه
🔺וּבְכָל: וְ + בְּ + כָּל
אֲבָל לֹא הִצְלִיחַ לִמְצֹא אוֹתָם.
اما موفق نشد به پیداکردن آنها.
הוּא חָזַר אֶל הֶחָסִיד וְאָמַר לוֹ:
او بازگشت نزد مرد مؤمن و گفت به او:
- אֲנִי מִצְטַעֵר מְאֹד,
- خیلی متأسفم خیلی،
כַּנִּרְאֶה שֶׁבְּגָדֶיךָ נִגְנְבוּ.
ظاهراً که لباسهایت دزدیده شده است.
🔺שֶׁבְּגָדֶיךָ: שֶׁ + הַבְּגָדִים שֶׁלְּךָ
אֲבָל אַל תִּדְאַג!
اما نگران نباش!
אֲנִי מַבְטִיחַ לְךָ,
من اطمینان میدهم به تو
שֶׁאֶשְׁתַּדַּל לִמְצֹא אֶת הַגַּנָּב
که سعی کنم پیدا کنم دزدی را
שֶׁגָּנַב אֶת בְּגָדֶיךָ וְאֶת כַּסְפְּךָ.
که دزدیده است لباسها و پول تو را.
- אוּלַי יֵשׁ לְךָ בֵּינְתַיִם בֶּגֶד יָשָׁן בִּשְׁבִילִי?
- احیاناً داری در این بین لباسی کهنه برای من؟
אָמַר הֶחָסִיד.
گفت مرد مؤمن.
- לְצַעֲרִי הָרַב,
- با تأسف فراوان
עָנָה הַשּׁוֹמֵר,
پاسخ داد نگهبان،
אֵין אֶצְלִי שׁוּם בְּגָדִים יְשָׁנִים.
نیست نزد من (ندارم) هیچ لباس کهنهای.
יֵשׁ פֹּה מַגֶּבֶת נְקִיָּה וְרַכָּה,
هست اینجا حوله تمیز و نرمی
וְהִיא לֹא שַׁיֶּכֶת לְשׁוּם אָדָם.
و آن نیست متعلق به هیچ شخصی.
אִם לֹא אִכְפַּת לְךָ,
اگر نیست مهم برایت،
קַח אוֹתָהּ
بردار آن را
וְהִתְעַטֵף בָּהּ.
و خود را بپیچ با آن.
https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
✅ بررسی متن درس شصت و شش (۳):👇
בָּרִאשׁוֹנָה סֵרֵב הֶחָסִיד,
در ابتدا نپذیرفت مرد مؤمن،
כִּי הִתְבַּיֵשׁ לְהוֹפִיעַ עָטוּף בְּמַגֶּבֶת בַּחוּץ.
زیرا خجالت میکشید که ظاهر شود پیچیده در حوله در بیرون.
כֵּיוָן שֶׁלֹּא הָיְתָה לוֹ דֶּרֶךְ אַחֶרֶת,
چون نداشت راه دیگری،
הֶחְלִיט לָקַחַת אֶת הַמַּגֶּבֶת.
تصمیم گرفت بردارد حوله را.
לְמַזָּלוֹ הַטּוֹב
خوشبختانه (از بخت خوب او)
הַדָּבָר קָרָה בַּקַּיִץ.
این اتفاق رخ داد در تابستان.
בַּיוֹם הַהוּא מֶזֶג הָאֲוִיר הָיָה חַם וְנָעִים.
در آن روز هوا بود گرم و مطبوع.
הוּא הִתְעַטֵּף בַּמַּגֶבֶת
او خودش را پیچید در حوله
וְהָלַךְ הַבַּיְתָה.
و رفت به خانه.
🔺הַבַּיְתָה: مقصد معرفه. به جای استفاده از לְ یا אֶל قبل از آن، در انتهایش کاماتص و هی اضافه میکنیم.
כַּאֲשֶׁר הָאִשָּה רָאֲתָה מֵרָחוֹק אֶת בַּעֲלָהּ
وقتی زن دید از دور شوهرش را
מְטַיִּל בָּרְחוֹב עָטוּף בְּמַגֶּבֶת,
راه میرود در خیابان پیچیده در حولهای،
הַדָּבָר הִפְלִיא אוֹתָהּ.
این موضوع متعجب کرد او را.
הִיא רָצָה לִקְרָאתוֹ
او دوید به سمت او
וְקָרְאָה בְּקוֹל עָצוּב:
و گفت با صدایی غمگین:
- מַה קָּרָה לְךָ?
- چه رخ داده برایت؟
אֵיפֹה בְּגָדֶיךָ?
کجاست لباسهات؟
🔺בְּגָדֶיךָ: הַבְּגָדִים שֶׁלְּךָ
עָנָה הֶחָסִיד בְּשֶׁקֶט:
پاسخ داد مرد مؤمن بهآرامی:
- כַּנִּרְאֶה, מִישֶׁהוּ עָשָׂה טָעוּת
- ظاهراً، یکی کرد اشتباه
וְלָקַח אֶת בְּגָדַי בִּמְקוֹם בְּגָדָיו.
و برداشت لباسهایم را به جای لباسهایش.
🔺בְּגָדַי: הַבְּגָדִים שֶׁלִּי
🔺בְּגָדָיו: הַבְּגָדִים שֶׁלּוֹ
- אִם כֵּן, שָׁאֲלָה הָאִשָּה,
- اگر چنین است، پرسید زن
אֵיפֹה הֵם בִּגְדֵי הָאִישׁ הַהוּא?
کجاست لباسهای آن مرد؟
🔺בִּגְדֵי הָאִישׁ: הַבְּגָדִים שֶׁל הָאִישׁ
הֶחָסִיד חִיַּךְ וְעָנָה:
مرد مؤمن لبخندی زد و پاسخ داد:
- כַּנִרְאֶה, הָאִישׁ הַהוּא שָׁכַח לְהַשְׁאִיר אֶת בְּגָדָיו.
- ظاهراً آن مرد فراموش کرده بگذارد لباسهایش را.
https://eitaa.com/ebri_biyamoozim