eitaa logo
عبری بیاموزیم
508 دنبال‌کننده
250 عکس
147 ویدیو
25 فایل
آموزش زبان عبری توسط خانم دکتر عبدی (مدرس زبان عبری در دانشگاه الزهرا سلام‌الله‌علیها) فهرست مطالب https://eitaa.com/ebri_biyamoozim/847 فهرست درس‌های کتاب هیسود https://eitaa.com/ebri_biyamoozim/1564 ارتباط با مدیریت https://eitaa.com/farzanehpoor
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ قواعد درس شصت و هفت (۱)👇 الف) صرف اسم‌ها در شکل یا میشکال (מִשׁקָל) ~ֹ~ (مانند חֹם) با ضمایر متصل ملکی: نمونه آن به صورت زیر است: חֹם (סְמִיכוּת- חֹם) חֻמִּי חֻמֵּנוּ חֻמְּךָ חֻמְּכֶם חֻמֵּךְ חֻמְּכֶן חֻמּוֹ חֻמָּם חֻמָּה חֻמָּן 🔅توجه کنید که در اسم‌های تک‌هجایی با صدای کشیده خلام (וֹ)، خلام هنگام صرف تغییری ندارد (סוֹפִי، סוֹפְךָ، סוֹפֵךְ...)، درحالیکه در اسم‌هایی که صدای کوتاه خلام دارند، این خلام هنگام صرف تبدیل به کوبوتص می‌شود و حرف دوم داگش می‌گیرد. ✳️ میشکال ~וֹ~ از فعل‌های دسته ע"ו می‌آید، درحالیکه میشکال ~ֹ~ در فعل‌های دسته כְּפוּלִים ریشه دارد. 🔅 اسم‌های חֹק (قانون) و כֹּל (همه، تمام) در حالت سمیخوت، خلام‌شان تبدیل به کاماتص کاتان می‌شود، חָק، כָּל که شبیه به خلام تلفظ می‌شود. اما در صرف با ضمایر مثل همین قاعده بیان‌شده صرف می‌شود. 🔺כֹּל (כָּל)- تمام، همه، هر כֻּלִּי כֻּלָּנוּ כֻּלְּךָ כֻּלְּכֶם כֻּלֵּךְ כֻּלְּכֶן כֻּלּוֹ כֻּלָּם כֻּלָּהּ כֻּלָּן 🔅اگر حرف دوم حلقی باشد، که در این صورت نمی‌تواند داگش بگیرد، خلام هنگام صرف، باقی می‌ماند. 🔺כֹּחַ (סְמִיכוּת- כֹּחַ)- قدرت، نیرو כֹּחִי כֹּחֵנוּ כֹּחֲךָ כֹּחֲכֶם כֹּחֵךְ כֹּחֲכֶן כֹּחוֹ כֹּחָם כֹּחָהּ כֹּחָן https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
✅ قواعد درس شصت و هفت (۲)👇 ب) صرف اسم‌های میشکال (מִשׁקָל) ~ַי~: בַּיִת עַיִן לַיִל (לַיְלָה) ۱. سمیخوت این اسم‌ها شکل ~ֵי~ می‌گیرند. בֵּיִת עֵיִן לֵיִל הַבַּיִת שֶׁל הַשָּׁכֵן= בֵּיִת הַשָּׁכֵן הַלַיְלָה שֶׁל שַׁבָּת= לֵיִל שַׁבָּת ۲. نمونه صرف این اسم‌ها با ضمایر متصل ملکی: בַּיִת (בֵּית) בֵּיתִי בֵּיתֵנוּ בֵּיתְךָ בֵּיתְכֶם בֵּיתֵךְ בֵּיתְכֶן בֵּיתוֹ בֵּיתָם בֵּיתָהּ בֵּיתָן https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
✅ قواعد درس شصت و هفت (۳)👇 ج) واژه אַין: אַין، هم اسم است، به معنای «هیچ»، «هیچ چیز»، و هم قید است به معنی «نه». صرف آن مانند בַּיִת است. 🔺אַין (סְמִיכוּת- אֵין) אֵינִי (אֵינֶנִי) אֵינֵנוּ אֵינְךָ אֵינְכֶם אֵינֵךְ אֵינְכֶן אֵינוֹ (אֵינֶנוּ) אֵינָם אֵינָהּ (אֵינֶנָה) אֵינָן 🔅سمیخوت واژه אַין، یا صورت‌های صرف‌شده آن، برای منفی‌کردن زمان حال استفاده می‌شود. אֵין אֲנִי יוֹדֵעַ.= אֵינִי יוֹדֵעַ (אֵינֶנִי יוֹדֵעַ). אֵין אַתָה יוֹדֵעַ.= אֵינְךָ יוֹדֵעַ. https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
✅ قواعد درس شصت و هفت (۴)👇 د) تکیه کلام در سمیخوت: در سوم شخص مفرد و جمع، صورتی جایگزین سمیخوت برای تکیه کلمه وجود دارد. اسم اول به صورت صرف‌شده سوم شخص می‌رود و שֶׁל به دنبالش می‌آید. הַבַּיִת שֶׁל הַמּוֹרֶה= בֵּיִת הַמּוֹרֶה یا בֵּיִתוֹ שֶׁל הַמּוֹרֶה הַבַּיִת שֶׁל הַמּוֹרָה= בֵּיִת הַמּוֹרָה یا בֵּיִתָה שֶׁל הַמּוֹרָה הַבַּיִת שֶׁל הַמּוֹרִים= בֵּיִת הַמּוֹרִים یا בֵּיִתָם שֶׁל הַמּוֹרִים הַבַּיִת שֶׁל הַמּוֹרוֹת= בֵּיִת הַמּוֹרוֹת یا בֵּיִתָן שֶׁל הַמּוֹרוֹת https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماه‌هاست که در فلسطین، کوچک و بزرگ، همه احرام پوشیده‌اند و مناسک بندگی و مبارزه با شیطان به جا می‌آورند
✅ کلمات درس شصت و هفت:👇 אָסוֹן (אֲסוֹנוֹת): فاجعه، مصیبت בִּשֵּׁל ~ בישל (לְבַשֵּׁל): پختن، جوشاندن בִּשּׁוּל: پخت، جوشش (חזר, לְהַחֲזִיר) הֶחֱזִיר: برگرداندن כַּף (כַּפּוֹת): قاشق כַּף (כַּפַּיִם ~ כפיים): کف دست כַּפִּית (כַּפִּיּוֹת): قاشق چای‌خوری، قاشق کوچک מֶלַח (מְלָחִים): نمک נָבוֹךְ, נְבוֹכָה: خجالت‌زده، گیج סִיר (סִירִים): دیگ סֻכָּר ~ סוכר (סֻכָּרִים ~ סוכרים): شکر (פרע, לְהַפְרִיעַ) הִפְרִיעַ: مزاحم شدن، ممانعت کردن، مزاحمت ایجاد کردن קֵץ (קִצִּים ~ קיצים): پایان، توقف؛ مرگ רֶמֶז (רְמָזִים): اشاره، سرنخ שָׁאַל (לִשְׁאֹל ~ לשאול): پرسیدن؛ قرض گرفتن (שאל, לְהַשְׁאִיל) הִשְׁאִיל: قرض دادن، وام دادن לָשִׂים קֵץ: پایان دادن https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
✅ بررسی متن درس شصت و هفت (۱):👇 📝 שְׁנֵי שְׁכֵנִים 📝 دو همسایه בְּחָצֵר אַחַת גָּרוּ שְׁנֵי שְׁכֵנִים, רְאוּבֵן וְשִׁמְעוֹן. در یک حیاطی، زندگی می‌کردند دو همسایه؛ رئوبن و شمعون. רְאוּבֵן הָיָה רָגִיל תָּמִיד رئوبن عادت داشت همیشه לִשְׁאֹל כָּל מִינֵי דְּבָרִים מִשְּׁכֵנוֹ שִׁמְעוֹן. قرض بگیرد همه چیز را از همسایه‌اش شمعون. הוּא הָיָה נִכְנָס לְבֵיתוֹ שֶׁל שִׁמְעוֹן בְּכָל שְׁעוֹת הַיּוֹם, او وارد می‌شد به خانه شمعون در تمام ساعات روز، 🔺הָיָה נִכְנָס: ماضی استمراری 🔺בֵּיתוֹ שֶׁל שִׁמְעוֹן: استفاده از ضمیر ملکی همراه שֶׁל בַּבֹּקֶר, בַּצָּהֳרַיִם וּבָעֶרֶב. صبح، بعد از ظهر و شب. 🔺וּבָעֶרֶב: וְ + בְּ + הָעֶרֶב כָּל פַּעַם שֶׁהָיָה צָרִיךְ לְבַשֵׁל, هر بار که نیاز داشت به آشپزی، וְהָיוּ חֲסֵרִים לוֹ דְּבָרִים שׁוֹנִים, و کم داشت چیزهای مختلفی را، 🔺הָיוּ חֲסֵרִים לוֹ: کم بود برایش... הָיָה בָּא לִשְׁאֹל אוֹתָם מִשְּׁכֵנוֹ: او می‌آمد قرض می‌گرفت آنها را از همسایه‌اش: פַּעַם קְצָת קֶמַח, מֶלַח אוֹ סֻכָּר, گاهی کمی آرد، نمک یا شکر، וּפַעַם בֵּיצָה אוֹ כּוֹס חָלָב. و گاهی تخم‌مرغ یا یک لیوان شیر. הַדָּבָר הַזֶּה הִפְרִיעַ מְאֹד לְשִׁמְעוֹן, این موضوع ناراحت می‌کرد زیاد شمعون را، וְהוּא סָבַל הַרְבֵּה מִזֶּה, و او رنج زیادی می‌کشید از این بابت، אֲבָל קָשֶׁה הָיָה לוֹ לְסָרֵב. اما سخت بود برای او امتناع. הוּא הִשְׁתַּדֵּל לְהִתְרַגֵּל לַמַּצָּב او سعی کرد عادت کند به شرایط וְלֹא הָיָה יָכוֹל. و نتوانست. לָכֵן הֶחְלִיט בְּלִבּוֹ לָשִׂים קֵץ לַדָּבָר. بنابراین، تصمیم گرفت در دلش که پایان دهد به این موضوع. מֶה עָשָׂה שִׁמְעוֹן? چه کار کرد شمعون؟ יוֹם אֶחָד הָלַךְ לְבֵיתוֹ שֶׁל רְאוּבֵן וְאָמַר לוֹ: یک روز رفت به خانه رئوبن و گفت به او: - בְּבַקָּשָׁה, הַשְׁאֵל לִי כּוֹס אַחַת. -لطفا قرض بده به من یک لیوان. רְאוּבֵן הִשְׁאִיל לְשִׁמְעוֹן כּוֹס גְּדוֹלָה. رئوبن قرض داد به شمعون یک فنجان بزرگ. https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
✅ بررسی متن درس شصت و هفت (۲):👇 לַמָּחֳרָת בָּא שִׁמְעוֹן לְבֵיתוֹ שֶׁל רְאוּבֵן روز بعد آمد شمعون به خانه رئوبن וְהֶחֱזִיר לוֹ שְׁתֵּי כּוֹסוֹת, و پس داد به او دو فنجان، אֶת הַכּוֹס הַגְּדוֹלָה آن فنجان بزرگ וְעוֹד כּוֹס אַחַת קְטַנָּה. و یک فنجان کوچک دیگر. רְאוּבֵן הִתְפַּלֵּא מְאֹד וְאָמַר: رئوبن تعجب کرد بسیار و گفت: - הֲלֹא שָׁאַלְתָּ מִמֶנִי רַק אֶת הַכּוֹס הַגְּדוֹלָה! - مگر قرض نگرفتی از من فقط این فنجان بزرگ را! - הַכּוֹס שֶׁלְךָ יָלְדָה כּוֹס קְטַנָּה, - فنجان تو به دنیا آورد فنجانی کوچک، עָנָה שִׁמְעוֹן, پاسخ داد شمعون، לְהַפְתָּעָתוֹ הַנְּעִימָה שֶׁל רְאוּבֵן. در کمال شگفتی دلپذیرانه رئوبن. הַדָּבָר מָצָא חֵן בְּעֵינֵי רְאוּבֵן. این مسئله خوش آمد در نگاه رئوبن. הוּא הוֹדָה לְשִׁמְעוֹן او تشکر کرد از شمعون וְלָקַח מִמֶּנּוּ אֶת שְׁתִּי הַכּוֹסוֹת.  و گرفت از او هر دو فنجان را. אַחֲרֵי יָמִים אֲחָדִים بعد از چند روز שׁוּב הָלַךְ שִׁמְעוֹן לְבֵיתוֹ שֶׁל רְאוּבֵן دوباره رفت شمعون به خانه رئوبن לִשְׁאֹל מִמֶנוּ כַּף. تا قرض بگیرد قاشقی. רְאוּבֵן הִשְׁאִיל לוֹ אֶת הַכַּף בְּשִׂמְחָה. رئوبن قرض داد به او قاشق را با شادمانی. לַמָּחֳרָת חָזַר שִׁמְעוֹן עִם כַּף וְכַפִּית בְּיָדוֹ, روز بعد برگشت شمعون با قاشق و قاشقی کوچک در دست، וְאָמַר בִּרְצִינוּת כְּאִלוּ זֶה הָיָה דָּבָר רָגִיל: و گفت با جدیت طوری که انگار بود یک چیز عادی: - הַכַּף שֶׁלְךָ יָלְדָה כַּפִּית. قاشقت به دنیا آورد قاشقی کوچک. רְאוּבֵן קִבֵּל אֶת הַכַּף וְאֶת הַבַּפִית, رئوبن گرفت قاشق و قاشق کوچک را، הוֹדָה לְשִׁמְעוֹן, تشکر کرد از شمعون، וְלֹא שָׁאַל שְׁאֵלוֹת. و نپرسید سؤالی. עָבְרוּ יָמִים אֲחָדִים گذشت چند روزی، וְשִׁמְעוֹן שׁוּב בָּא אֶל בֵּיתוֹ שֶׁל רְאוּבֵן و شمعون دوباره آمد به خانه رئوبن וְאָמַר: و گفت: - הָעֶרֶב יָבוֹאוּ אֶצְלִי אוֹרְחִים, - امشب می‌آیند نزدم مهمانهایی، וַאֲנִי צָרִיךְ לְהָכִין אֲרוּחָה גְּדוֹלָה. و من باید آماده کنم غذایی زیاد. בְּבַקָּשָׁה הַשְׁאֵל לִי סִיר גָּדוֹל. لطفا قرض بده به من دیگی بزرگ. רְאוּבֵן נָתַן לְשִׁמְעוֹן אֶת הַסִּיר בְּרָצוֹן רַב. رئوبن داد به شمعون دیگ را با کمال میل. https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
✅ بررسی متن درس شصت و هفت (۳):👇 עָבְרוּ יָמִים אֲחָדִים گذشت چند روزی וְשִׁמְעוֹן לֹא הֶחֱזִיר עֲדַיִן אֶת הַסִּיר. و شمعون برنگرداند دیگر دیگ را. הָלַךְ רְאוּבֵן אֶל בֵּית הַשָּׁכֵן رفت رئوبن به خانه همسایه וְשָׁאַל: و پرسید: - הַאִם בָּאוּ אֵלֶיךָ אוֹרְחִים בָּעֶרֶב הַהוּא? - آیا آمدند نزدت مهمانها آن شب؟ - כֵּן, עָנָה שִׁמְעוֹן, כֻּלָם בָּאוּ. - بله. پاسخ داد شمعون، همه‌شان آمدند. - אִם כֵּן, אָמַר רְאוּבֵן, - اگر چنین است، گفت رئوبن، מַדּוּעַ לֹא הֶחֱזַרְתָּ לִי אֶת הַסִּיר? چرا برنگرداندی به من دیگ را؟ - לְצַעֲרִי הָרַב, עָנָה שִׁמְעוֹן, با شرمندگی فراوان، پاسخ داد شمعون، בִּשְׁעַת הַבִּשׁוּל קָרָה אָסוֹן. در زمان آشپزی رخ داد یک فاجعه. סִירְךָ מֵת! دیگت مرد! רְאוּבֵן עָמַד כֻּלוֹ נָבוֹךְ, رئوبن ایستاده بود با گیج و متحیر، וְאָמַר: و گفت: – אֵינֶנִי מֵבִין, - درک نمی‌کنم، אֵיךְ יָכֹל סִיר לָמוּת? چگونه می‌تواند دیگی بمیرد؟ - אִם כּוֹס וְכַף יְכוֹלוֹת לָלֶדֶת, - اگر فنجان و قاشق می‌توانند متولد کنند، סִיר יָכוֹל לָמוּת, دیگ می‌تواند بمیرد، הִסְבִּיר שִׁמְעוֹן. توضیح داد شمعون. רְאוּבֵן הֵבִין אֶת הָרֶמֶז, رئوبن دریافت اشاره را، וּמֵאָז הִפְסִיק לְהַפְרִיעַ לְשִׁמְעוֹן. و از آن پس پایان داد به مزاحمت برای شمعون. https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم برات خیلی تنگ شده سید😭🖤😭🖤😭 به خصوص این روزها که یه عده با توهین به تو، به زحماتت، به عقایدت، به راهت، به همه چیزت، می‌خوان از ضدانقلاب رأی جمع کنن و براشون مهم نیست کی داره زیر خیمه‌شون قیمه می‌پزه😭😭😭 اینا که بلد نیستن برای امام حسین سینه بزنن... فقط می‌خوان بیان از جیب و سفره ملت بخورن😭😭😭 مثل تماااام اون هشت سال...😭😭😭 دلم برات خیلی تنگ شده حاجی🖤😭🖤😭🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤦‍♂ منورالفکرهای خودکامه... 🤦‍♂⚠️🤦‍♂⚠️🤦‍♂⚠️🤦‍♂⚠️🤦‍♂⚠️🤦‍♂⚠️ 😬 فکر کردید این طائفه اولین باره از این بی‌اخلاقی‌ها میکنه!؟ ✖️ نخیر این‌ها سابقه دارند... آقا...❗️ مثلا خیر سرمان تشریف آوردید میزگرد فرهنگی تا فرهنگ کشورمان توسط مشاور فرهنگی مورد نقد و بررسی قرار گیرد😏 🔴 الان پرت کردن میکروفن به سمت نامزد محترم مملکت که ایشان را به عنوان یار کمکی به استودیو آوردند، جزء حرکت فیزیکی فرهنگی حساب می‌شود یا در قاموس مسابقه بزکشی؟!‼️ ⭕️ خدا را هزاران بار شکر می‌کنم میکروفن بر فرق مبارک کاندیدای عزیز اصابت نکرد وگرنه با سرو کله باند پیچی شده خیلی زشت بود ادامه مناظره دهند🤕 خلاصه خدا رحم کرد! وگرنه جناب مشاور فرهنگی دکتر پزشکیان که قصد شکستن فرق ایشان را داشت!😐 💥 غربگراها همیشه مدعی‌ترین و در عین‌حال بی‌اخلاق‌ترین قشر جامعه ایران بوده‌اند. ♨️ از "تهدید دانشجویان به اخراج توسط "،  تا "فرار از آنتن زنده جهان آرا" تا "لات‌بازی‌های در برنامه پزشکیان" ذات این جریان را نشان می‌دهد. 😱 وای از روزی که دوباره به قدرت برسند، منورالفکرهای خودکامه... ┄┅┅┅🔆راه‌بیداری🔆┅┅┅┄@rahe_bidariwww.rahebidari.ir ■ Instagram: @rahe_bidari2
✅ تمرینهای درس شصت و هفت:👇 1. הוּא שָׁכֵן רַע, הוּא אוֹהֵב לִשְׁאֹל (לשאול) אֲבָל לֹא לְהַשְׁאִיל. 2. אָדָם שֶׁלֹּא מֵבִין רֶמֶז הוּא טִפֵּשׁ (טיפש). 3. הרמב"ם כָּתַב סֵפֶר בְּשֵׁם "מוֹרֶה הַנְּבוֹכִים". 4. בִּשְׁבִילְךָ אֶעֱשֶׂה זֹאת בְּשִׂמְחָה. 5. אֶתְמוֹל קָרָה אָסוֹן נוֹרָא עַל הַיָּם. סְפִינָה מְלֵאָה בְּאֲנָשִׁים טָבְעָה. 6. הָאִשָּׁה (האישה) שָׂמָה אֶת הַסִּיר עַל אֵשׁ קְטַנָּה וְיָצְאָה מֵהַמִּטְבָּח. 7. הִיא עָשְׂתָה טָעוּת. הִיא שָׂמָה מְעַט סֻכָּר (סוכר) עַל הַבָּשָׂר בִּמְקוֹם מֶלַח. 8. בְּבַקָּשָׁה אַל תַּפְרִיעַ לִי בָּאֶמְצַע הַשִּׂיחָה. 9. הוּא הִתְעַטֵּף בִּשְׂמִיכָה וְשָׁכַב עַל הַדֶּשֶׁא. 10. שָׁכַחְתְּ לְהַחְזִיר אֶת הַצַּלָּחוֹת שֶׁשָּׁאַלְתְּ מִמֶּנִּי בַּחֹדֶשׁ (בחודש) שֶׁעָבַר. 11. הִגִּיעַ הַזְּמַן לָשִׁים קֵץ לְמִלְחָמוֹת. 12. כָּל הַכַּפּוֹת, הַמַּזְלֵגוֹת וְהַסַּכִּינִים שֶׁלָּנוּ נִגְנְבוּ לִפְנֵי יוֹמִיִּים. 13. כֻּלָּנוּ (כולנו) נָטוּס מָחָר בַּמָּטוֹס הַפְּרָטִי שֶׁלּוֹ לִרְאוֹת אֶת הַמִּפְעָל הֶחָדָשׁ שֶׁלּוֹ. 14. אֵין לִי מֻשָּׂג (מושג) מַה לְבַשֵּׁל הַיּוֹם לְאֲרוּחַת הָעֶרֶב. 15. נִשְׁאַרְתִּי בַּחֶדֶר שֶׁלּי כָּל הַיּוֹם, כִּי הָיְתָה לִי הַרְבֵּה עֲבוֹדָה. 16. שָׁכַחְתִּי לְהַדְבִּיק בּוּל עַל הַמַּעֲטָפָה וְלָכֵן הַמִּכְתָּב חָזַר אֵלַי (אליי). https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
✅ متن منوکاد درس شصت و هفت:👇 שני שכנים בחצר אחת גרו שני שכנים, ראובן ושמעון. ראובן היה רגיל תמיד לשאול כל מיני דברים משכנו שמעון. הוא היה נכנס לביתו של שמעון בכל שעות היום, בבקר, בצהריים ובערב. כל פעם שהיה צריך לבשל, והיו חסרים לו דברים שונים, היה בא לשאול אותם משכנו: פעם קצת קמח, מלח או סוכר, ופעם ביצה או כוס חלב. הדבר הזה הפריע מאוד לשמעון, והוא סבל הרבה מזה, אבל קשה היה לו לסרב. הוא השתדל להתרגל למצב ולא היה יכול. לכן החליט בלבו לשים קץ לדבר. מה עשה שמעון? יום אחד הלך לביתו של ראובן ואמר לו: - בבקשה, השאל לי כוס אחת. ראובן השאיל לשמעון כוס גדולה. למחרת בא שמעון לביתו של ראובן והחזיר לו שתי כוסות, את הכוס הגדולה ועוד כוס אחת קטנה. ראובן התפלא מאוד ואמר: - הלא שאלת ממני רק את הכוס הגדולה! - הכוס שלך ילדה כוס קטנה, ענה שמעון, להפתעתו הנעימה של ראובן. הדבר מצא חן בעיני ראובן. הוא הודה לשמעון ולקח ממנו את שתי הכוסות. אחרי ימים אחדים שוב הלך שמעון לביתו של ראובן לשאול ממנו כף. ראובן השאיל לו את הכף בשמחה. למחרת חזר שמעון עם כף וכפית בידו, ואמר ברצינות כאלו זה היה דבר רגיל: - הכף שלך ילדה כפית. ראובן קבל את הכף ואת הבפית, הודה לשמעון, ולא שאל שאלות. עברו ימים אחדים ושמעון שוב בא אל ביתו של ראובן ואמר: - הערב יבואו אצלי אורחים, ואני צריך להכין ארוחה גדולה. בבקשה השאל לי סיר גדול. ראובן נתן לשמעון את הסיר ברצון רב. עברו ימים אחדים ושמעון לא החזיר עדין את הסיר. הלך ראובן אל בית השכן ושאל: - האם באו אליך אורחים בערב ההוא? - כן, ענה שמעון, כולם באו. - אם כן, אמר ראובן, מדוע לא החזרת לי את הסיר? - לצערי הרב, ענה שמעון, בשעת הבשול קרה אסון. סירך מת! ראובן עמד כולו נבוך, ואמר: – אינני מבין, איך יכל סיר למות? - אם כוס וכף יכולות ללדת, סיר יכול למות, הסביר שמעון. ראובן הבין את הרמז, ומאז הפסיק להפריע לשמעון. https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
27.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺من یه رفیق دارم تو فلسطین 🌉 نماهنگ «لشگر اسباب بازی‌ها» با صدای محسن عراقی 🎙با اجرای گروه سرود نورالمهدی همدان و نغمه سپیدار 🎶تنظیم کننده و آهنگساز: احسان جوادی 🎥کارگردان: محمدمهدی اسکندری 💠 تولید مأوا | @mawa_media ✅ سازمان هنری رسانه‌ای اوج @Owjmedia_org
💡دوگانه‌ای کاذب به نامِ نان و ایمان ✍ یک طرف معاویه بود با شام پر زرق و برقش، و با تصویری رؤیایی که از آینده برای همه ساخته بود. و این سو خلیفه مستقر، حسن بن علی علیه‌السلام، نوه محبوب پیامبر(ص) که معاویه در تخریب چهره‌اش و سیاه‌نمایی از دوران حاکمیتش کم نگذاشت. و کوفه که سالها مبتلا به تهدید و ناامنی و ناکامی بود؛ و مردمی سرگشته در میان دوگانه‌ای کاذب به نامِ نان و ایمان... و نفوذی‌های اموی در قامت رسانه، که در دوگانه‌ی دروغین «رنج با حسن بن علی(ع)» و «رفاه با معاویه»، مردم را ترساندند و فریفتند. و اینگونه همه تجربه تلخ دولت اشرافی اموی، و تجربه شیرین دولت عدل علوی، به کنار رفت، فراموش شد، تا پای معاویه به دارالاماره کوفه برسد... و رسید... و اما حسن بن علی علیه‌السلام برای آخرین بار به آنها که از اهل بیت پیامبر (ص) ترسانده شده و خوش‌باورانه به فرزندان ابوسفیان چشم امید دوخته بودند اتمام حجت کرد که: کأنی بأبنائکم واقفین علی ابواب ابنائهم... گویا می‌بینم فرزندان شما بر درب فرزندان آنها (بنی‌امیه) نان و آب طلب می‌کنند و از ایشان دریغ خواهد شد... و شد آنچه نباید... و سهم خواص اموی در این معامله قدرت، نفوذ و جنگ روانی و بعد، ثروت و ریاست بود... و سهم خواص علوی، نفهمیدن درست صحنه، عمار نبودن، نفهمیدن راهبرد امام، سرزنش امام و سرانجام کنار گذاشته شدن برای همیشه... و‌ پس از ۲۰ سال، بی آنکه عبرتی گرفته شود، مردمی که فراموش کردند، و باز هم این صحنه تلخ، در کربلا تکرار شد... و باز هم تکرار... 💠 https://eitaa.com/h_sobhani_sadr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤😔🖤😔🖤😔🖤 حال خونین دلان که گوید باز... 🖤😔🖤😔🖤😔🖤 چهل روز گذشت... 😭😭😭😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این جمهوری اسلامی ایران است و حاکم حقیقی آن حجت‌بن‌الحسن‌المهدی ارواحنا فداه... رفیق، اگر هنوز رای ندادی، یک یاعلی بگو و برو برای مملکت امام زمان کاری کن...
مهمان داریم مهمانهای عزیز اگر تهرانید سه شنبه ساعت ۱۷ میدان فلسطین یادتون نره یه فرصت خوب برای اینکه نام ماهم در زمره طوفان الاقصی ییها نوشته بشه تا کور بشه چشم هرچی صهیونیست و صهیونیست پرسته
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️چرا زحمات شهید رییسی تو سفره مردم دیده نشد؟ ♨️ دولت احمدی‌نژاد و روحانی کلییییی بدهی گذاشته بودن برای دولت سیزدهم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هم وطن های خارج هم میجنگند و هم رای میدهند رفت پرچم وطن را از زیر پای کفتار ها کشید بیرون دمت گرم مرد دستت را می بوسم ❤️❤️❤️ پرچم بالاست 🇮🇷✌️