فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌃 برنامه ویژه ماه مبارک رمضان
باحضور استاد عدالتیان و استاد حورایی
🗓از27 اردیبهشت97
🕑ساعت 21:45 الی 23
📌مکان:مشهد، بلوار ارشاد، انتهای ارشاد1، مسجدومجتمع فرهنگی غدیر باباعلی
📞 +989359994754
#یک_دقیقه_بامولا_علی ⏱
«عقل را ازدست ندهیم»
👈 عقل نعمت بزرگی است که به کمک آن می فهمیم و خوب و بد را تشخیص داده و بر سر دوراهی ها تصمیم می گیریم. عقل حجت الهی در درون انسان است و انبیاء حجت بیرونی هستند.
❗️اما سرمایه بسیار گرانسنگ عقل مانند همه سرمایه ها قابل کم و زیاد شدن است.
برخی کارها عقل را تقویت و فربه می کند مانند اطاعت از فرمانِ عقل و برخی کارها عقل را ضعیف می کند، مانند هواپرستی و به دنبال خواست دل بودن.
✅ در کلام مولای متقیان امیر مومنان علی علیه السلام یکی از آفت های خطرناک برای عقل، «عجب و خودپسندی» است که اگر انسان خودشیفته شد و از داشته های خود آنچنان خوشش آمد که به عقل و فکر دیگران بی اعتنا شد، از مشورت و کمک دیگران محروم شده و کم کم عقل خود را از دست می دهد.
👈 حضرت می فرمایند:
✅ «خودپسندی در آدمی یکی از حسودان عقل اوست» (حکمت 212)
@ostad_edalatian
انواع صدقه.mp3
372.3K
#آیامیدانید...‼️
⁉️ آیا می دانید صدقه چند نوع است و چه نمونه هایی دارد؟!
🆔 @ostad_edalatian
ادامه در #فایل_صوتی ⬆️
#مهدویت 🌼
#داستان_عاشقی 📖
#قسمت ۱۷
"به کجا چنین شتابان؟!"
🔹کمتر پیش میآمد در خیابانهای شهر به جنجال و هیاهوی اطرافم توجه کنم، خصوصا در آن ایام که افکارم را حقیقتی بزرگ که به آن دست یافته بودم مشغول کرده بود،
⁉️اما واقعا امروز چه خبر است؟
شاید هم هر روز همین طور است و من متوجه نبودهام. من امروز آدمهایی را دیدم که مضطرب و با عجله در حرکت بودند؛
🔸گرچه ظاهرشان آراسته و زیبا بود، خسته و بیحوصله به نظر میرسیدند. شتابان به دنبال چیزی میدویدند، مثل ماشینهایی که به حرکت درآمده باشند، حتی عطرهایشان، هم صنعتی بود. گویا همه چیزشان مصنوعی بود...
🔹 امروز مردی درمانده و ژولیده حال را دیدم که دست نیاز دراز کرده بود اما نبود دستی که او را یاری کند.
🔸 کودکی را با رخسار زرد و رنجور از گرسنگی و فقر، دیدم که به تابلوی سبز رنگی نگاه میکرد که روی آن نوشته شده بود یا مهدی! جهان در انتظار است...
🔹 امروز آدمها را دیدم که سرگردان به دنبال چیزی میگشتند، چیزی که در باجهی هیچ بانک و ویترین هیچ مغازهای یافت نمیشود اما همچنان حیران و پرشتاب میگشتند.
⁉️واقعا چه چیزی را گم کرده بودند؟
کم کم با شناختی که پیدا کرده بودم، دوست داشتم هر جا میرسم سر صحبت را باز کنم و برای مردم از امام زمان بگویم.
🔹یک روز سوار ماشینی شدم، چند لحظه که گذشت در حالی که برچسبی را از جیب پیراهنم بیرون میآوردم به راننده گفتم: اجازه میدید این رو به شیشه ماشین بزنم؟
🔸گفت: چیه؟
🔹گفتم: برچسبیه که روی آن نوشته برای فرج امام زمان(علیه السلام) دعا کنید.
🔸من که منتظر بودم راننده با استقبال کامل بگوید حتما این کار را بکن، با کمال تعجب دیدم رو به من کرد و گفت: تو هم دلت خوشه! ما که بدبخت هستیم بسه، دیگه نمیخواد اون حضرت رو هم به این بدبختی دعوت کنی.
اصلا امام زمان بیاد چیکار کنه؟
فرض کن همین فردا امام زمان اومد، خوب چی میشه؟
‼️در ثانی، مگه از جونم سیر شدم که دعا کنم، مگه نمیدونی امام زمان اولین کاری که میکنه اینه که گردن ما رو میزنه؟...
ادامه دارد...
@ostad_edalatian
تاثیرایمان در زندگی.mp3
978.2K
#پرسش_پاسخ ⁉️
سوال⁉️
اینکه می گویند خدا همیشه مراقب ماست، گاهی از ما خوشحال و گاهی ناراحت می شود، برای من قابل فهم نیست، ممکن است در این رابطه توضیح دهید؟!
✅ پاسخ: #فایل_صوتی ⬆️
@ostad_edalatian
#داستان_کوتاه 📖
👈 بنده است یا آزاد؟!!
💠صدای ساز و آواز بلند بود. هركس كه از نزدیك آن خانه می گذشت، می توانست حدس بزند كه در درون خانه چه خبرهاست!!!
💠كنیزك خدمتكار درون خانه را جارو زده و خاكروبه ها را در دست گرفته از خانه بیرون آمده بود تا آنها را در كناری بریزد. در همین لحظه مردی كه آثار عبادت زیاد از چهره اش نمایان بود و پیشانی اش از سجده های طولانی حكایت می كرد از آنجا می گذشت.
🔸از آن كنیزك پرسید:
«صاحب این خانه بنده است یا آزاد؟».
🔹کنیز گفت: «آزاد»
🔸مردگفت: «معلوم است كه آزاد است! اگر بنده می بود پروای صاحب و مالك و خداوندگار خویش را می داشت و این بساط را پهن نمی كرد!»
🔹 هنگامی كه کنیز به خانه برگشت اربابش پرسید: «چرا این قدر دیگر آمدی؟».
🔸كنیزك ماجرا را تعریف كرد و گفت: «مردی با چنین وضع و هیئت می گذشت و چنان پرسشی كرد و من چنین پاسخی دادم.»
🔺شنیدن این ماجرا او را چند لحظه در اندیشه فرو برد. مخصوصا آن جمله (اگر بنده می بود از صاحب اختیار خود پروا می كرد) مثل تیر بر قلبش نشست. بی اختیار از جا جست و به خود مهلت كفش پوشیدن نداد. با پای برهنه به دنبال گوینده ی سخن رفت. دوید تا خود را به صاحب سخن كه حضرت موسی بن جعفر علیه السلام بود رساند و به دست آن حضرت به شرف توبه نائل شد.
✅ او كه تا آن روز به «بشربن حارث بن عبد الرحمن مروزی» معروف بود، از آن به بعد لقب «الحافی» یعنی «پابرهنه» یافت و به «بشر حافی» معروف و مشهور گشت. تا زنده بود به پیمان خویش وفادار ماند و دیگر گرد گناه نگشت.
@ostad_edalatian
هدایت شده از مهدی عدالتیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌃 برنامه ویژه ماه مبارک رمضان
باحضور استاد عدالتیان و استاد حورایی
🗓از27 اردیبهشت97
🕑ساعت 21:45 الی 23
📌مکان:مشهد، بلوار ارشاد، انتهای ارشاد1، مسجدومجتمع فرهنگی غدیر باباعلی
📞 +989359994754