eitaa logo
عدالت‌خواهی
517 دنبال‌کننده
81 عکس
6 ویدیو
6 فایل
به یاد برادر عزیزم حبیب‌الله سلیمانی: https://iporse.ir/6159236 @habibollah1 @edallatkhahi @keivansoleimani
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 فیلسوف در حلقه سیاسیون ایدئولوژیک و ایدئولوگ‌های سیاست زده! 🔻 دکتر داوری: وقتی مطلب سیاسی با مسئله علمی خلط می شود، هر چه بکوشند به نتیجه نمی رسند!!! 🔴 جامعه‌شناسی اسلامی 🔴 @iisociology
💠 دفاع پوپری از علم دینی بدتر از نقد هایدگریه؛ 🔹 آقای سروش! برای حل بحران مخاطب خودتون؛ در آب گل آلود دیگری دنبال ماهی بگردید. 💠 @iisociology
🗞 شماره ۹۷ نشریه #عهد منتشر شد . 🖇صفحه نخست ◀️انقلاب ماندگار و ضرورت های جریان انقلابی ◀️اسلام آمریکایی 📌ارگان رسمی انجمن اسلامی مستقل دانشکده #علوم_اجتماعی 🆔 @ahdnamehh 📲 @mostaghelut
🗞نشریه #عهد 🖇صفحه دوم ◀️۲۲بهمن از قاب دوربین 📌ارگان رسمی انجمن اسلامی مستقل دانشکده #علوم_اجتماعی 🆔 @ahdnamehh 📲 @mostaghelut
⭕️⭕️ تکامل عدالتخواهی در معرکه عدالتخواهان 🔸 کمک به فقیر نه همه عدالتخواهی است و نه حتی مبارزه با فقر. تقلیل عدالتخواهی به خیریه، آن هم منهای مبارزه با فقر، خدمت به سازوکار ناعادلانه است. 🔸 منهای فقر هم همه عدالت نیست؛ صرفا عدم یکی از معلول های بی عدالتی و نهایتا عدم یکی از علل این یک معلول است یعنی تکاثر! تقلیل دادن عدالت به منهای فقر و مبارزه در جهت آن همراه با تقلیل علل آن به تک علتی چون تکاثر، با اکتفا به تک روایتی شریف، بدون اجتهاد عدالتپژوهانه در شبکه معرفتی اسلامی، بدون توجه به دیگر علل فقر، و منهای مبارزه با فساد و تبعیض، بازی در زمین بی عدالتی است. عدم فقر برای وجود عدالت ضروری است اما کافی نیست. 🔸 مبارزه با فساد همه عدالتخواهی نیست؛ در کنار مبارزه با فقر و تبعیض تازه میشوند همه ظلم ستیزی یا بیعدالتی نخواهی! 🔸 مبارزه با فقر و فساد و تبعیض هم همه عدالتخواهی نیست بلکه درواقع همه بیعدالتی نخواهی است! مبارزه با بی عدالتی است، روی دیگر سکه عدالتخواهی است؛ 💠 عدالت و عدالتخواهی باید مبنایی و ایجابی تعریف شود تا در کنار مبارزه سلبی بیعدالتی نخواهانه! مبارزه ایجابی عدالتخواهانه نیز انجام شود. 💎 تعریف عدالت در نگاه استاد عبدالحمید واسطی و شاخص های آن: 🔹 عدل، نسبتی میان امکانات و نیازها و هزینه‌هاست که سبب شود همه عناصر مرتبط با موضوع بتوانند به‌سوی کمال طبیعی خود حرکت کنند(اِعطَاءُ کُلِْ ذِی‌حَقّ حَقَّه). این تعریف حاوی موارد زیر است: _ انحصار به انسان ندارد، محیط‌زیست و موجودات مرتبط با زندگی انسان را نیز در برمی‌گیرد. _ شاخص “هر چیزی حداقل به‌اندازه نیازش، بهره ببرد و حداکثر به ‌اندازه توانش از او خواسته شود” را در بردارد. _ به شاخص فوق محدود نشده و به شاخص”حرکت به سوی رشد و کمال” نیز توسعه یافته است. _ شاخص “به‌فعلیت درآمدن قوا و استعدادها” را ارائه کرده است. _ میان نیازهای صادق و کاذب، قوای مثبت و منفی تمایز داده است. _ هدف‌مدار است. _ امنیت کار و سرمایه را تواماً در بردارد. _ ضرورت توازن میان رعایت حقوق فرد وحقوق جمع را ارائه نموده است.(هویّت توازن‌‌گرایانه) ✍️ @edallatkhahi
💠 چرا علوم اجتماعی اسلامی؟ 💎 متن کامل مباحث مطرح شده در نشست هم اندیشی علم دینی در مشهد؛ بخش اول 🔹 آرمان و هدف همه ما طبيعتاً حركت به سمت بناي جامعه اسلامي و ايجاد تمدن اسلامي است، رابطه متقابل و دوجانبه علم و جامعه و يا نظريه و فرهنگ به تعبير ديگري دستيابي به علوم معطوف به جامعه اسلامي را ضروري می‌کند، درواقع علوم انساني همين نرم‌افزار بناي جامعه‌ی اسلامي است يعني براي بناي جامعه اسلامي چاره‌ای جز احياء يا توليد يا تكميل علوم اجتماعي اسلامي معطوف به جامعه اسلامي نيست. 🔹 گاهی گفته می‌شود به‌جای بحث در علوم اجتماعي اسلامي ما بياييم به بناي جامعه اسلامي بپردازيم، اين خيلي منطقي نيست چون علوم اجتماعی اسلامی دقیقاً می‌خواهد همين كار را بكند و اين كار را هم نمی‌خواهد یک‌شبه و دفعتاً انجام دهد و يك مجموعه نظرياتي در قالب علوم اجتماعی اسلامی توليد كند كه جامعه به اسلامی تبديل شود بلكه مقدمات بسیاری دارد. 🔹 براي اين جامعه سازي و تغيير علمی جامعه به سمت يك جامعه اسلامی بايد شرايط موجود جامعه و علم در نظر گرفته شود كه متأسفانه در هر دو مورد تا حد زيادی مدرن و تحت تأثیر فضای جهانی مدرنیته هستند و با علم و فرهنگ اسلامی تناسب ندارند، از همین‌جا ضرورت تحول تدريجی و توأمان علم و جامعه مشخص می‌شود؛ نمی‌شود بگویيم فعلاً علم را كنار بگذاريم جامعه را اسلامی كنيم يا جامعه را كنار بگذاريم علم را اسلامی كنيم. 🔹 بنا بر اين نگاه و رويكرد مسئله محور كه هم واقع‌بینانه و هم آرمان‌گرایانه است، ضرورت زمینه‌سازی برای حركت در جهت تحول علم اجتماعی مدرن و احيای علم اجتماعی اسلامي و به دنبال آن تلاش در جهت بسط اين رويكرد و نتايج آن به جامعه علمی و عمومی مشخص می‌شود. 🔹 گروه علوم اجتماعی اسلامی در اين فضا و مبتني بر اين ضرورت معرفتي و اجتماعي ایجاد شده و حركت می‌کند. اين گروه در دانشكده علوم اجتماعی اسلامی دانشگاه تهران در دو رشته فلسفه علوم اجتماعی (در مقطع ارشد) و در رشته جامعه اسلامی مسلمين (در مقطع ارشد و دكتری) فعاليت می‌کند. 🔹 گروه موقعيت منحصربه‌فردی دارد، شايد تنها نمونه و موردی از جريانات مختلف تحول‌خواه در حیطه علوم اجتماعی با گرايش اسلامی باشد كه پايگاه و جايگاهی در ساختار رسمي دانشگاهی آن‌هم در بهترين دانشگاه كشور دارد، ازاین‌جهت هم امتيازات ویژه‌ای دارد و هم اقتضائات و مشكلات خاص. 🔹 انجمن علمی هم يك تشكل دانشجويی است كه از دانشجويان خود گروه تشكيل می‌شود و در ذيل و كنار گروه حركت می‌کند و البته هويت دانشجويی و فعالیت های متفاوتی نیز دارد. 🔹 درباره اسم گروه كه علوم اجتماعی اسلامی که معمولا مناقشه برانگیز است و اسم رشته‌ها؛ نكات مهمی وجود دارد كه سعی می‌کنم در توضيح ضرورت‌ها و اهداف مطرح كنم. 💠 بخش ضرورت‌ها از دو حيث توضيح داده می‌شود؛ حيث اول همين دسته‌بندی موجود در گروه است، يعني دو رشته فعال در گروه كه دو روی سكه زمینه‌سازی در جهت احياء و توليد علوم اجتماعی اسلامی است، یعنی این رشته‌ها مدعی توليد تأسیسی و بی مقدمه علوم اجتماعی اسلامی نيستند بلكه زمینه‌ساز حركت به سمت اين هدف هستند. 1⃣ رشته اول دانش اجتماعي مسلمين است. ما معتقديم كه لازم نيست كه در تمام حیطه‌ها و محورها؛ از صفر به توليد و تأسیس علوم اجتماعی اسلامی اقدام کنیم، بلكه در طول تاريخ جهان اسلام يك ميراث معرفتی اجتماعی غنی و مهمی وجود دارد که به دلايلي همچون سيطره علم مدرن در دوران اخير از آن غفلت میشود و نياز به بازخواني دارد. اتفاقاً در اين بازخوانی حتي دانشگاه‌های غير ايرانی خيلي زودتر از ما شروع كردند و نه‌تنها اين كار زود نيست برای كشوری همچون ایران خيلی دير هم انجام‌شده است. 🔹 ادامه دارد... 💠 علوم اجتماعی اسلامی دانشگاه تهران 💠 @utsaiss
💠 چرا علوم اجتماعی اسلامی؟ 💎 متن کامل مباحث مطرح شده در نشست هم اندیشی علم دینی در مشهد؛ بخش دوم 🔹 پس بازخوانی ميراث معرفتی جهان اسلام ضرورت آشكاری دارد به ویژه در حوزه هایی همچون حكمت عملی. ذيل و همراه با این ضرورت، شناسايی هويت اين ميراث معرفتی و توجه به معنا و مبناي اسلامی علم اهمیت پیدا میکند. هم‌ معنا و هم مبنای علم در جهان اسلام متفاوت بوده و اين بازخوانی می‌تواند به تصحیح و تغيير اين معنا و مبنايی كه در جهان مدرن و در ايران گسترش پیداکرده كمك کند. بر همين اساس می‌شود به بازخوانی انتقادي اندیشه‌های اجتماعی مسلمانان معاصر نیز پرداخت، مانند روشنفكران دينی متفكران عرب و .... 🔹 اين بازخوانی می‌تواند به دنبال ترميم و اصلاح وضعيت روشی و جهت‌گیری انديشه اجتماعی معاصر هم كه در سطوح مختلف با فرهنگ ما تضاد پیداکرده حركت كند. 🔹 به صورت خاص و با توجه به عنوان یکی از رشته ها به بازخواني انديشه اجتماعي متفكران از گذشته تا معاصر نیز پرداخته می‌شود، يعني اندیشمندانی همچون مثل فارابی، ابن خلدون، كشفي و ملاصدرا تا امام خميني و شهيد مطهري و جلال آل احمد و شريعتي و ديگران. براي اينكه فضاي رشته منتقل شود برخي از واحدهاي درسي كه ارائه می‌شود را معرفی میکنم؛ روش تحقيق علوم اجتماعي، روش تحقيق علوم اجتماعي اسلامي، انديشه اجتماعی متفكران مسلمان، نقد نظريات و مكاتب جامعه‌شناسی و... 2⃣ رشته دوم فلسفه علوم اجتماعي به عنوان یک‌رشته كاملاً به‌روز و بین‌المللی است كه البته اهميت خاصي براي فضاي تحول‌خواه ما هم دارد، يعني می‌شود از فرصت‌هایی كه ايجاد كرده استفاده كرد. 🔹 علوم اجتماعي مدرن، جهان و ايران را تا حد زيادي تسخير كرده و هيچ راهي جز توجه به آن نداريم و جهت‌گیری گروه در مورد اين علوم اجتماعي رويكرد تهذیب انتقادي است، نه انكار یا بی‌توجهی، بلکه استفاده از ظرفیت‌هایی كه ايجاد کرده است. 🔹 ضرورت اول اين رشته بازخواني مباني و فرايند شکل‌گیری نظريات اجتماعي مدرن است. اين بازخواني مبتني بر مباني چندگانه هستی‌شناسی، روش‌شناسی، معرفت‌شناسی و ... انجام می‌شود. 🔹 ضرورت دوم تحليل نسبت نظریه‌های جامعه‌شناختی مدرن با حوزه‌های فرهنگي و اجتماعي غرب است. اين نسبت از دو جهت اهميت دارد: اولاً اينكه تناسب فكري، فرهنگي، مبنايي و حتي كاركردي اين نظريات با فضاي ما محك بخورد، دوم اينكه ميزان اعتبار علمي و جهان‌شمولی اين نظريات مورد سنجش قرار بگیرد که معمولاً در فضای دانشگاهی ما بدون محك و بدون بازخواني انتقادي پذیرفته میشود. 🔹 ضرورت سوم نقد و بررسي خود نظريات و روش‌های علوم اجتماعي مدرن است كه در قالب واحدهاي درسي ارائه می‌شود. 🔹 اين دو رشته دو روی سكه زمینه‌سازی دوجانبه برای علوم اجتماعی اسلامی هستند، از یک‌جهت احياي ميراث معرفتي جهان اسلام و از یک‌جهت بازخواني و بازسازي انتقادي معرفت اجتماعي مدرن. 💠 حيث دوم ضرورت‌ها، معرفتی و اجتماعي است که بخش معرفتی تا حدی روشن شد و به علت کمبود وقت صرف نظر میشود. 🔹 ضرورت اجتماعي اول و اصلي ما همان اسلامي شدن جامعه است، يعني این هدف اصلي است كه بقیه اهداف ذیل تلاش براي اسلامي كردن جامعه است. يكي از علت‌های اصلي اسلامي نبودن و نشدن جامعه را ما همين علوم انساني مدرن می‌دانیم كه گاه در برخي از نظرات، توسعه همین علوم را براي بناي جامعه اسلامي سفارش می‌دهند، درحالی‌که تناقض دارد. ✍ کیوان سلیمانی 💠 علوم اجتماعی اسلامی دانشگاه تهران 💠 @utsaiss
💠 چرا علوم اجتماعی اسلامی؟ ♦️ مباحث مطرح شده در نشست هم اندیشی علم دینی در مشهد؛ بخش پرسش و پاسخ 🔸 یکی از اشکالاتی که مطرح شده این است که مسئله تحول در علوم و دانشگاه ها یک پروژه ملی است که ایده اسلامی سازی آن را محدود می‌کند و باعث خروج دیگر جریانات تحول‌خواه از دایره می شود و نمونه این مسئله هم گروه علوم اجتماعی اسلامی دانشگاه تهران است که باعث شده از یک طرف جوانان مذهبی در این گروه جمع شوند و از طرف دیگر جریانات تحول‌خواه دیگر از دایره خارج شوند. این مطلب نه از لحاظ منطقی درست است و نه از لحاظ واقعیت خارجی بلکه علل دیگری دارد که از آن میگذرم. 1⃣ از یک طرف اصلاً به این صورت نیست که جوانان مذهبی صرفا در این گروه جمع شده باشند بلکه به خاطر تنوع رشته های دانشکده و مخصوصاً عدم فعالیت گروه علوم اجتماعی اسلامی در سطح کارشناسی، دانشجویان مذهبی بسیار بیشتری از دانشجویان فعال در این گروه، در رشته های دیگر تحصیل می کنند و در انجمن های علمی و مستقل و بسیج و ... فعالیت می کنند، برخی مشغول به علوم اجتماعی متعارف هستند و بخشی گرایش به جریانات تحول‌خواه دارند که اتفاقاً بسیاری از آنها با گروه و انجمن علمی علوم اجتماعی اسلامی نیز همکاری و ارتباط داشته و دارند. از جهت دیگر حتی نمی توان گفت همه دانشجویان گروه، مذهبی به معنای عرفی هستند. 2⃣ فعالیت جریانات تحول‌خواه دیگر هیچ منافات منطقی یا واقعی با فعالیت گروه ما نداشته و ندارد. اساتید دیگر در چندین گروه و رشته فعال هستند و اتفاقا بسیاری از اساتید با نگاه های متفاوت با گروه و انجمن همکاری های خوبی دارند، چه در قالب تدریس و چه در قالب نشست یا ... . 🔹 البته نکته اینجاست که آیا ما میخواهیم به تحول خواهی در حد فوکو یا فرانکفورتی ها یا... اکتفا کنیم؟ تحول خواهی ذیل جریانات مدرن یا پست مدرن صرفاً بخشی از مسیر و نقشه کلان تحول خواهی است که اتفاقاً در هر دو رشته گروه هم مورد مطالعه و استفاده قرار می گیرد. 3⃣ درون خود گروه اساتید و دانشجویان با گرایش های متنوع و متفاوتی فعالیت می کنند که طیف زیادی از جریانات تحول خواه را پوشش می دهند. 4⃣ فعالیت یک گروه معطوف به تحول خواهی اسلامی در علوم اجتماعی در کنار چندین گروه و رشته در یک دانشکده علوم اجتماعی از میان ده ها دانشکده، آن هم در جمهوری اسلامی و بعد از چهل سال، در دو رشته ای که هم ضرورت معرفتی و اجتماعی دارند و هم در کشورهای غربی اتفاقاً پیش و بیش از ما به آنها پرداخته شده است، باید برای همه طیف‌های تحول خواه به ویژه با گرایش اسلامی خرسندکننده باشد و نه برعکس. 5⃣ تا کی باید به انفعال یا تلاش‌های پراکنده و انفرادی ادامه دهیم؟ تلاش متمرکز و برنامه ریزی شده و هدفمند در زمینه تحول علوم انسانی یک ضرورت عقلانی و واقعی است و هیچ منافاتی هم با جریانات و افراد تحول‌خواه دیگر ندارد، چه آنها که در حاشیه علم مدرن و پست مدرن مشغول هستند و چه دیگران؛ مخصوصاً از این جهت که دو رشته این گروه دایره نسبتاً وسیعی را در بر گرفته و در یک رشته به بازسازی انتقادی و تهذیبی علوم مدرن پرداخته میشود و در رشته دیگر به بازخوانی علوم اجتماعی جهان اسلام. 6⃣ با این استدلال باید همه پژوهشگاه ها و موسسات و مراکز تحول‌خواه اسلامی که در اینجا نمایندگان آنها حضور دارند تعطیل شوند چرا که مثلاً پست مدرن ها را شامل نمی شوند!/ پایان متن 7⃣ (یکی از اساتید نشست در تایید مباحث: تأسیس یک گروه همراه با تمایز ساختاری جنبه مثبت دیگری نیز دارد؛ نشان دهنده تمایز مبنایی و معرفتی و مسیر علمی است. (نقل به مضمون)) ♦️ پ.ن: البته استدلال های بسیاری برای رد این اشکال وجود دارد که فرصت طرح نشد اما از آنجایی که اصل مطلب برای اهل معرفت مشخص است نیاز چندانی هم حس نمیشود مخصوصا این که علت طرح این اشکال شخصی است و از این حقیقت نه تنها ما و برخی از اساتید و دانشجویان با گرایشات فکری متنوع اطلاع دارند بلکه حتی برخی دوستان و همفکران دانشجوی مستشکل نیز به آن اقرار دارند! باید پرسید اگر این گروه و رشته هایش و فعالیت هایش اشکال دارد و غیرعلمی، شتاب زده، سطحی و... است، چرا دو بار برای تحصیل در آن اقدام کرده است؟ و وقتی که موفق به قبولی نشده چرا به تکثیر اتهامات غیراخلاقی و تئوریزه کردن توجیهات غیرعلمی میپردازد؟ (این اقدامات از چند جهت مصداق است!) بیش از این وارد جزئیات نمیشوم و همین حد هم به خاطر تکرار اتهامات توسط ایشان بود. ♦️ البته این مسئله مستقلا اهمیتی ندارد اما اتفاقی است که باید از آن عبرت گرفت؛ مسائل شخصی در مباحث علمی دخالت داده نشود و به صورت غیراخلاقی در سطح عمومی منتشر نشود و بدتر از همه مدعیات شخصی در قالب توجیهات شبه علمی بیان نشود. 💠 جامعه شناسی اسلامی 💠 @iisociology
🔴 آسیب اصلی بازگرداندن مباحث علم دینی به مسائل ابتدایی حل شده امکان، ذات و ....؛ تشدید غفلت از علوم معطوف به تحول عدالتخواهانه جامعه و کمک به تداوم علم و سیاست عدالت ستیزانه است؛ نئولیبرالیسم!
💠 انکار علم دینی توسط علامه جوادی آملی؟! 1⃣ نقل و نقد اشکالات: 🔸 با سلام و تشکر خدمت همه اساتیدی که نقدهای خود را به نامه دکتر داوری اردکانی مطرح کردند و کماکان نیز مشغولند... در این چند روزی که تلاطم نقدها را میبینم، سوالی ذهنم را به خود مشغول ساخته که با نهایت جسارت عرض میکنم: 🔸 اگر امروز دکتر داوری بحث درباره علم دینی بی فایده است و علم ذاتا به دینی بودن متصف نمیشود، خوب این دقیقا همان فرمایش حضرت آیت الله جوادی آملی است که قریب به بیست سال پیش فرمودند و در کتاب منزلت عقل در هندسه معرفت دینی هم به نگارش درآمده!! 🔸 اگر امروز تیر نقدهای خود را بسوی دکتر داوری پرتاب میکنیم، پس باید شجاعت نقد فرمایشات علامه جوادی آملی را هم داشته باشیم...و اساسا اگر از همان ۲۰سال پیش که نظریه معظم له پیرامون علم دینی مطرح شد، نقدهای عالمانه مطرح میشد، شاید امروز دیگر شبهه ای پیرامون علم دینی باقی نمی ماند. ✍ م.ص. محقق فقه حکومتی 🔸🔹🔸🔹 🔹 سلام و احترام، راه دور نروید؛ استاد پارسانیا تقریبا هر چند ماه یک بار تکرار میکنند علم ذاتا دینی و غیر دینی ندارد! و صفت دینی و سکولار به واسطه اعتبارات و مجازهای مختلفی برای علم استفاده میشود از جمله متافیزیک، بستر تمدنی و.... 🌐 https://t.me/hparsania/407 🌐 https://t.me/hparsania/408 🔹 ولی ایشان و استادشان علامه جوادی مانند دکتر داوری بحث درباره علم دینی را بی فایده نمی دانند بلکه سالهاست در این مسیر تلاش میکنند؛ چه در سطح مبانی و روش شناسی و چه سطح تحلیل اجتماعی و نظریه پردازی. 🔹 البته سخن دکتر داوری از بی نتیجه یا ناممکن بودن علم دینی هم ناظر به شرایط اجتماعی و عینی جهان فعلی است، نه امتناع منطقی و علمی، و آنجایی هم که از ناممکن بودن دینی شدن علم سخن میگویند، منظورشان علم مدرن است که در این مورد ما هم تا حد زیادی با ایشان موافقیم. تفاوت هست بین این که گفته شود دینی کردن علم مدرن ممکن نیست یا گفته شود علم دینی ممکن نیست. 🔹 از طرف دیگر استاد پارسانیا همانطور که علم را ذاتا دینی نمی دانند، ذاتا سکولار هم نمی دانند در حالی که دکتر داوری جایی مینویسند علم ذاتا نمیتواند دینی باشد ولی از ذاتا سکولار بودن علم سخن میگویند. شاید مقصودشان از ذاتا سکولار بودن علم، داشتن هویت و مبانی و جهتگیری مدرن است و نه ذات به معنای واقعی کلمه. در این صورت صحیح است هرچند این ادبیات نشان از منحصر دیدن علم امروز در علم مدرن دارد. 🔹 ضمنا آنجا که علامه جوادی تمام علوم را دینی میدانند و میفرمایند علم غیردینی نداریم بلکه همه علوم دینی هستند؛ مشروط به واقع نمایی و صدق و حجیت معرفت شناختی این مطلب را بیان میکنند نه آنکه هر بافته بشری را علم دینی قلمداد کنند. موفق باشید 💠 جامعه شناسی اسلامی 💠 @iisociology
🔴 بنیاد مستضعفان یا بنگاه اقتصادی؟ ♨️ چرا بازخوانی عملکرد بنیاد مستضعفان؟ ♦️ چهل سال پس از انقلاب، ضرورت و معقولیت ، کارنامه و دستاورد کلیه ساختارهای خرد و کلان برای اکثریت اقشار مختلف جامعه از مردم و دانشجویان تا مسئولان حداقل در مقام ذهنیت، احساس و بیان آشکار است و در جای خود به آن پرداخته ایم و از آن می گذاریم. ♦️ در این ایام که جریان و حداقل در سخن در حال گسترش است، آسیب های پنهان یا احتمالی آن نیز بروز و اهمیت بیشتری پیدا میکنند. یکی از آسیب ها ، شخصی یا جناحی است: 🔻 گروهی همه مشکلات را بر گردن انداخته و صرفاً دولت را سیبل انتقادات و مطالبات خود قرار می‌دهند و گروه دیگر را عامل همه مشکلات حقوقی، اخلاقی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی قلمداد می کنند و صرفا آن را مورد انتقاد و مطالبه قرار میدهند، و به همین منوال درباره بخش های دیگر. 🔺 در کنار این رویکردها، رویکرد دیگری هم وجود دارد که انتقاد و مطالبه از ارکان و اجزای نظام را لازم و مطلوب می داند، هرچند غالباً در حد برای رفع تکلیف باقی مانده یا به ورطه برای تخریب کشیده میشود و کمتر به می انجامد. ◀️ یکی از نهادهای بسیار مهم غیردولتی برآمده از انقلاب اسلامی است که ویژگیهای منحصر به فردی دارد: 💠 این نهاد برخلاف ظاهر یا حتی واقعیت نسبتاً محقق، یک نهاد است نه اقتصادی. در واقع هدف، هویت و جهتگیری اصلی آن از سنخ مسائل اجتماعی به معنای عام است، البته بدیهی است با اقتصاد هم به صورت ویژه در ارتباط است اما اصل، جنس و جهت اجتماعی آن است نه اقتصادی. امکانات و فرصت های اقتصادی آن نیز باید به عنوان ابزاری در جهت در بعد اجتماعی در نظر گرفته شوند. 💠 همین وجه اجتماعی بنیاد مستضعفان نیز پیوندخورده با مهمترین اصل اجتماعیات اسلامی است، یعنی ، و مخاطب، ذی نفع، ذی حقوق و ولی نعمت آن به معنی واقعی کلمه و به طور خاص باید مستضعفان باشند. این مطلب چه در تعیین اصول و مسیر بنیاد مستضعفان توسط رهبران انقلاب به وضوح مطرح شده و چه در اساسنامه بنیاد: 🔹 (ره) همواره بر مأموریت اصلی و فلسفه وجودی بنیاد با کلیدواژه «به نفع مستضعفین» تاکید چندباره داشتند: «چون وضع بنیاد مستضعفین موجب نگرانی اینجانب است و مسائل آن پیچیده است، لازم است جنابعالی امور بنیاد را در دست گرفته و تحت نظر اشخاص متدین متعهد کاردان، آن را اداره نمایید.» 🔹 نیز در مقاطع مختلف بر «خدمت به مستضعفین» تأکید کرده و نسبت به اولویت این امر بر جهتگیری صرفا اقتصادی و سلامت فعالیت های اقتصادی پیشینی تذکر داده اند: «حرف اصلی ام این است که جنابعالی بنیاد را از به یک تبدیل کنید. بنیاد باید در خدمت مستضعفان باشد. عریض و طویل را اصلاح کنید.» «در بنياد مستضعفان‌، ارزش‌ فقط اين‌ نيست‌ كه‌ پول‌ زيادی‌ به‌ دست‌ آيد و طوری هم‌ خرج‌ بشود. نه‌، بايد به‌ دست‌ بيايد.» 🔹 در بنیاد نیز آمده است: «اهداف كلی بنياد عبارتست از کمک به ارتقاء سطح زندگی مادی، معنوی و فرهنگی و محرومین جامعه همراه با دارائی های تحت پوشش و با حضور مؤثر در صحنه‌های اقتصادی در چارچوب .» 🔶 عملکرد بنیاد مستضعفان ضمن اقدامات قابل تقدیر، دارای نکات و نقاط مبهم و مورد انتقاد بسیاری نیز بوده است؛ چه جهتگیری و سیاستگذاری های کلی آن و چه اقدامات خاص آن: 🔸 عدم تمرکز بر راهبرد به نفع مستضعفین، فعالیت های خدماتی معطوف به مستضعفین، تقدم بعد بر بعد اجتماعی، اقدامات متضاد با راهبردهای مردمی و مستضعف محور انقلاب اسلامی و... از انتقادات وارد به جهتگیری و سیاستگذاری های بنیاد مستضعفان می باشند. 🔸 پروژه ، طرح برج های 121 طبقه، تخریب ، آزادراه تهران_شمال، ، ، شرکت ها و هلدینگ های متعدد، و .... بخشی از مصداق های خاص شبهه برانگیز مربوط به عملکرد بنیاد مستضعفان هستند. 🔴 انباشت این شبهات و مسائل، ضرورت تشکیل جلسه عملکرد بنیاد مستضعفین را ایجاب کرد. بر همین اساس مجمع دانشجویان و علوم اجتماعی اسلامی دانشگاه تهران نشست پرسش و پاسخی با حضور مهندس سعیدی کیا برای بازخوانی عملکرد و طرح پرسش ها و انتقادات در فضایی تخصصی و دانشجویی در نظر گرفته اند که ۲۰اسفندساعت14 در دانشگاه تهران برگزار خواهد شد. 🔻 @utsaiss 🔺 @armanedalatkhahi
🔴 علوم‌اجتماعی‌متعارف و طبقه‌مرفه‌جدید ♦️ بارها از پیوند پیدا و پنهان علوم انسانی/اجتماعی متعارف و طبقه مرفه جدید که اولی از مسببان و حافظان و تشدیدکنندگان شبه معرفتی وضع ناعادلانه موجود است و دومی طایفه های شبکه ای منفعتی ضدعدالت اهالی قدرت و ثروت با پوششی از مذهب، و هر دو مولود و مولد بی عدالتی؛ نوشته شد، اما در لا به لای پزهای شبه علمی و ژست های اپوزیسیونی و اتهامات سیاسی گم میشد. 🔻 امروز در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران اتفاقی افتاد که نباید به سادگی از کنار آن گذشت چرا که در عین سادگی ظاهری، نمونه و نماد ملموسی است از پیوند خشونت بار و منفعت محور علوم اجتماعی متعارف و طبقه مرفه جدید که آشکارا اشتراک معرفتی و غیرمعرفتی زیادی دارند. 🔻 قبلا از اقتصاد سرمایه سالار و طبقه مرفه جدید به عنوان ثقلین آن مرحوم سخن گفته شد و امروز نمود آشکار و شیک و آکادمیک این پدیده در نسل جدیدِ همان درخت پیر قابل مشاهده است؛ یک طرف کاسب سرمایه سالار ابرمیلیاردر و وزیر ضعیف ناکارآمد، و یک طرف استاد سابقاطلبه جامعه شناسی متعارف و سرپرست جوان دانشکده علوم اجتماعی. 🔻 قربانی کردن شخصیت و هویت دانشجویان معترض و سرکوب اعتراض جمعی مسالمت آمیز آنها توسط مدرس جامعه شناسی دین و سرپرست دانشکده علوم اجتماعی برای حفظ اجباری «نظم جلسه» در مقابل وزیر میلیاردر و ناکارآمد دولت معلوم الحال، در قلب بیمار علوم غیراجتماعی کشور و در حین یک برنامه سیاسی و سفارشی با عنوانی آغشته به عبارت پرطمطراق «احساس اعتماد و حق خواهی مسالمت آمیز_صلح جویانه»! از طرف انجمن جناحی جامعه شناسی سیاست زده ایران، و در مقابل چشمان واقعی دانشجویان و چشمان مجازی مردم، و سپس تأویل طلبکارانه و وارونه واقعیت توسط وزیر سخنران: «کار ما مبارزه با مفسدین است و کار این دوستان کمک به همان کار مفسدین است!» (نقل به مضمون) نه تنها جای تعجب ندارد (چنانکه برای برخی دانشجویان خوشبین داشته) بلکه ظهور جلوه ای از حقیقت خشن پنهان شده در پشت ژست آزادی و ادبیات محترمانه و علم بی طرفانه طرفینِ این پیوند نامبارک است. 🔻 تدارک پرسش و پاسخ پایان نشستی که از اساس سفارشی و اشتباهی است (وزیر ابرمیلیاردر ناکارآمد به جای پاسخگویی در جلسه استیضاح مجلس مشغول سخنرانی توجیهی یکطرفه در دانشگاه است) بدیهی است بالاجبار و برای کاهش هزینه رسانه ای سرکوب توهین آمیز اولیه بود و چیزی جز توجیه هم نداشت. ♦️ دو بخش از مطالبی که قبلا نوشته یا بازنشر شده؛ 🔻 علوم انسانی مدرن خود از عوامل اصلی اسلامی و عادلانه نبودن جامعه کنونی و در واقع همان مدرن بودن -هر چند ناقص و کاریکاتوری- جامعه هستند. البته این عامل شبه‌معرفتی، مکمل و مقوم و در واقع مولد و مولود عوامل ضدمعرفتی دیگری است، عواملی همچون طبقه مرفه جدید در بدنه سیاسی-اقتصادی کشور که اتفاقا تا حد زیادی برآمده از سیاست‌گذاری‌های اقتصادی و فرهنگی مدرن هستند و کاملا اتفاقی!!! با جامعه علمی فعال در زمینه علوم‌انسانی مدرن نیز ارتباطات پیدا و پنهانی دارند. ثمرات این پیوند نامبارک هم چیزی جز تثبیت و تقویت دوجانبه علوم‌غیرانسانی و جامعه‌غیراسلامی مدرن نیست که در اقتصاد با کاپیتالیسم و در فرهنگ و جامعه با لیبرالیسم و در سیاست با لیبرال‌دموکراسی غیردینی و در دین با پلورالیسم ظاهر می‌شود. 🔻 ( نقل از متن دیدار با جنبشی از آینده:) «... چرا این اعتراض ها و مناسبات متعدد به طور عمده یا به طور کامل، از دایره بررسى هاى جامعه شناختى بیرون مانده است؟ بخشى از پاسخ را باید در این جست وجو کرد که تنها به عنوان یک نمونه، تا همین چندى پیش ریاست وقت انجمن جامعه شناسى در کنار برخى عناصر حزبى در پى اثبات جامعه شناختى اعتدال به مثابه شعار یک جریان سیاسى بوده و براى برپایى همایشى به این منظور تلاش مى کرد. تفوق اعتدال بر اعتراض و سیاست بر جامعه، نمى تواند با موضع محافظه کارانه، ثبات گرا و نفتى کنشگران علوم اجتماعى بى ارتباط باشد. اعتراض سپرده گذاران بانکى اگرچه به ظاهر یک مساله مالى و بانکى است اما در واقع رویه دیگر سکه نابرابرى در توزیع منابع عمومى است. بى آن که بخواهم به فرد یا جریان خاصى اشاره کنم باید گفت این کاملا طبیعى است منتفعان از این نابرابرى در توزیع ثروت، به منظور تثبیت رانت هاى نفتى و غیرنفتى خود بکوشند نهادهاى رسانه اى و تحلیلى را وامدار خود کنند. به احتمال زیاد بخش عمده اى از این سکوت رسانه اى جامعه شناختى به دلیل فرآیند مدیون شدن باشد. برخورداران از رانت هاى توزیع شده با بازتوزیع بخشى از ثروت حاصله شان در میان کنشگران رسانه اى و تحلیلگران علم اجتماعى، مى کوشند آنها را از بازتاب دادن این اعتراض ها در تحلیل هایشان باز دارند. این کوشش در مورد رسانه ها که اغلب ماهیت یا منفعت مداوم دولتى دارند گاه صورتى از تهدید را نیز به خود مى گیرد» 🔴 @justicediscourse
🔴 تیتر #مناظره_مکتوب با تسامح رسانه ای انتخاب شده چون دو مطلب مجزا هستن؛ البته مطلب آقای ذاکری از چند جهت قابل نقد هست که در یادداشتی مستقل مطرح میشه... 🔴 @iisociology
💠 انقلاب اکبر و عدالتخواهی اسلامی| بخش اول 🔹 شناخت هویت انقلاب کلید حل مسائل پس از انقلاب است. مهمترین ویژگی انقلاب ایران، یک حقیقت ساده و آشنا اما عمیق و چندبعدی است؛ اسلامی بودن آن! واقعیات و روایات دست اول از انقلاب ایران حقیقت و اهمیت هویت اسلامی داشتن انقلاب را اثبات میکنند، حقیقت و اهمیتی که هرکدام در مقاطع مختلف از سوی مخالفین یا پشیمان شدگان انقلاب مورد تردید و انکار قرار گرفته و میگیرد. 🔹 اکثریت شعارها، مبارزات و اهداف در انقلاب جهت و هویت اسلامی داشتند حتی بخش های درظاهر مادی. مطالبات و مبارزات عدالتخواهانه و آزادی جویانه هم ذیل اسلام خواهی و با صبغه اسلامی تحقق می یافت و گاه حتی محروم ترین اقشار انقلابی اقرار میکردند که نه برای شغل و شکم که برای عزت و شرف اسلامی قیام کرده اند. تمام ویژگی های حیاتی انقلاب ایران که در ادامه ذکر میشود نتیجه و ذیل هویت وحدت بخش اسلامیت انقلاب است: 1⃣ جامعیت 🔹 انقلاب اسلامی ایران از چند بعد واجد ویژگی جامعیت است؛ اهداف مادی و معنوی، مبارزه با استعمار خارجی و استبداد داخلی، تاکید بر عدالت و آزادی، توجه به فرهنگ، سیاست و اقتصاد. البته دارا بودن جمیع این امتیازات به معنی تجمیع انباشتی و ناشیانه آنها نیست بلکه نتیجه منطقی مکتب کامل و متعالی اسلام است، ضمن اینکه در تمام این موارد به تفکیک های مدرن اعتقادی ندارد؛ مادیت را خالی از معنویت نمی بیند، اهداف مادی را ذیل و ضمن معنویت تعریف میکند. استبداد را منفصل از استعمار نمیداند و بازیچه نظام سلطه بودن رژیم های سفارشی را تشخیص میدهد. تضادی میان عدالت و آزادی قائل نیست و آنها را مقوم و مکمل هم میداند. اقتصاد را جدا یا زیربنای فرهنگ و سیاست نمیداند و آنها را سه بعد به هم پیوسته حیات جمعی میداند که در جهان بینی اسلامی امکان همزیستی و هم افزایی دارند. این جامعیت نگرشی و راهبردی با تمام پیچیدگی های جذاب و وحدت بخشش مرهون جامعیت نگاه و رویکرد اسلامی است که منجر به برتری انقلاب اکبر ایران نسبت به انقلاب اکتبر شوروی و انقلاب کبیر فرانسه شده است! 2⃣ شاملیت 🔹 انقلاب ایران برخلاف رسم رایج انقلاب های جهان محدود به قشر و طیف یا طبقه خاصی نیست؛ هم فقرا را در بر میگیرد و هم اغنیا، هم روستاییان هم شهریان، هم زنان هم مردان، هم کشاورزان هم کارمندان هم بازاریان هم صنعتگران، هم جوانان هم غیرجوانان، حتی هم مسلمانان هم غیرمسلمانان. این شاملیت نیز ناشی از عمومیت حداکثری مخاطب اسلام است. البته ظرایفی وجود دارد. هرچند هم فقرا حضور داشتند و مخاطب هستند و هم اغنیا، اما نقش و امید به فقرا بیشتر است. به تعبیر شهید مطهری جهتگیری انقلاب به سوی مستضعفین است اما خواستگاه انقلاب منحصر در آنها نیست. 3⃣ معنویت 🔹 انقلاب ایران برخلاف مشهورات زمانه که سخن از پایان دین و معنویت در دنیای معاصر می گفتند، هم خواستگاهی معنوی دارد و هم هدف معنوی و هم منبع نیروی معنوی، و این به ویژه برخلاف جریاناتی بود که معنویات را فریب و ادیان را افیون می دانستند؛ و فراتر از نگاه هایی است که دین را ابزاری کارکردی تصور میکنند، البته معمولا در تقابل با انقلاب و در جهت حفظ وضع ظالمانه موجود. اینجا اما معنویت دینی منبع و متن و مقوم و مقصود انقلاب بود. 4⃣ عدالت 🔹 عدالتخواهی شبکه ای روح انقلاب اسلامی است. انقلاب به دنبال عدالت چه به معنای جامع چندبعدی و چه در معنای خاص اقتصادی است. البته عدالت مدنظر انقلاب اسلامی تفاوت مبنایی با عدالت مطلوب نظریات مدرن دارد. عدالت به عنوان هدف میانی انقلاب دینی، زمینه ساز تعالی جمعی تعریف میشود. جریان غالب و مردمی انقلاب عدالت را هم ذیل اسلام میخواهند یعنی عدالتخواهی اسلامی و این مسئله ایست که این ایام به ویژه به خاطر گرم شدن بازار عدالتخواهی های رنگارنگ تقلبی و التقاطی به شدت شایسته توجه و تمرکز است. 💠 جامعه شناسی اسلامی 💠 @iisociology
💠 انقلاب اکبر و عدالتخواهی اسلامی| بخش دوم 🔹 فارغ از توأمان بودن عدالت و معنویت در نگاه اسلامی؛ از حیث تخصصی اجتماعی و اقتصادی نیز عدالت اسلامی تفاوت های اساسی با عدالت های چپ و راست مدرن دارد. به عنوان مثال شاخصه رایج نظریات مدرن عدالت اولویت دادن پسینی به مرحله توزیعی است در حالی که اسلام به صورت پیشینی و در دو مرحله تکوینی و فرایندی نیز به ضرورت عدالت توجه و تأکید دارد و همین خود ویژگی مثبتی است چرا که از جنس پیشگیری قبل از بیماری و نیاز به درمان است! اسلام منتظر نمی ماند تا رقابت در هر شرایط ناعادلانه ای آغاز شده و با هر فرایند ظالمانه ای ادامه یابد تا در انتها تلاش در جهت توزیع عادلانه یا منصفانه داشته باشد! نمونه دیگر مسئله برابری است که در بسیاری از قرائت های چپ، برابر با عدالت انگاشته میشود اما اسلام برابری را گاه حتی بی عدالتی می داند. از طرف دیگر اسلام و انقلاب اسلامی عدالت را محدود در وجه مادی آن تصور نکرده و منحصرکردن عدالت و انسان و هستی به وجه مادی را بزرگترین ظلم و ضدعدالت علیه بشریت می داند. از حیث گستره نیز عدالت را صرفا منحصر در مرزهای جغرافیایی تصور نکرده بلکه آن را موهبت و البته مسئولیتی برای تمام جهانیان و به ویژه مستضعفان مسلمان و غیرمسلمان آن قلمداد میکند. 5⃣ حریت 🔹 آزادی خواهی وجه مکمل عدالتخواهی اسلامی انقلاب است که در ارتباط متقابل و متکامل با آن قرار دارد. این وجه انقلاب نیز ویژگی های منحصربه فردی دارد؛ علاوه بر توجه به آزادی های معنوی به عنوان گمشده جهان بیمار معاصر، عنایت به عدالت در آزادی و آزادی برای همه و در سایه عدالت و نه آزادی صرفا برای طبقه خاص یا در جنبه های خاص، از وجوه تمایز آزادی خواهی اسلامی انقلاب ایران است. 6⃣ معرفت 🔹 انقلاب ایران با تمام شور و احساسی که دارد خالی از یک بعد معرفتی عمیق و دقیق نیست بلکه هم توسط علمای عامل و مبتنی بر علوم اسلامی هدایت شده و هم اعتقاد و اعتماد حداکثری اجتماعی و تاریخی مردم به آن علوم و علما وجود داشته و حقیقتا همین قوت معرفتی مطابق با حقیقت هستی و متناسب با بستر تاریخی و فرهنگی و با هدایت علمای عامل بوده است که توانسته در عقل و قلب ایرانیان تحول و جوش و خروشی بی سابقه و گسترده ایجاد کرده و آنها را قادر به کنش های انقلابی در مقیاس کلان و تام یک امت کند. قابل انکار نیست که تحقق خارجی و اجتماعی انقلاب ایران محصول فقه انقلابی اسلامی است، فقه به عنوان علم تجویزی روشمند و ریشه داری که پیوندهای ناگسستنی با لایه های مختلف حیات انسان ایرانی دارد. البته فقه اسلامی به ویژه در مشرب و اندیشه و عمل رهبران انقلاب پشتگرم به پایه های مستحکم فلسفه اسلامی و آغشته و دلگرم به عرفان اسلامی است و برآیند این سه علم به هم پیوسته به عنوان حکمت اسلامی است که انقلاب اسلامی را محقق و موفق کرده است، حکمتی که چکیده و نتیجه قرن ها تحقیق و تفحص در معارف اسلامی است. اعتماد مردمی به معرفت و مرجع اسلامی در راهبری انقلاب، هم ناشی از روح و روحیه اسلامی و هم نتیجه تجارب تاریخی متفاوت و متعدد علوم و علمای اسلامی در طلایه داری نهضت ها و انقلاب های ایرانی؛ از سربداران تا تنباکو تا مشروطه تا نفت و سرانجام انقلاب اسلامی ایران. 💠 باید توجه شود که پنج خصلت ذکر شده نیز هماهنگ با معرفت اسلامی و حتی به معنایی مولود آن هستند. برای نمونه عدالتخواهی اسلامی به واسطه معرفت اسلامی معنی و تعین پیدا کرده و امروزه هم اگر پیگیری عدالتخواهی بیش از پیش ضروری است، بهترین و شاید تنها راه آن احیا و بسط عدالتخواهی و عدالتپژوهی اسلامی است. این امری کاملا طبیعی و منطقی است که تداوم انقلاب باید به مدد علل پدیدآورنده آن باشد، در واقع انقلاب پدرخوانده نمیخواهد! البته تلاش در جهت عدالتخواهی و عدالتخوانی اسلامی به ویژه در زمینه اجتماعی محدود به فقه اجتماعی انقلابی نیست بلکه احیا و تکوین علوم اجتماعی اسلامی مسئله محور و مردمی و کارآمد مبتنی بر حکمت و میراث اسلامی و با استفاده تهذیبی از علوم اجتماعی موجود به ویژه گرایش های انتقادی آن ضرورتی انکارناپذیر دارد. ✍ کیوان سلیمانی 🔸 یادداشتی کوتاه برای نشریه قسط جنبش عدالتخواه. 💠 جامعه شناسی اسلامی 💠 @iisociology
⛔️ بیراهه تحریف واقعیت برای تغییر احساس و ذهنیت جمعی ✅ تغییر واقعیت برای تصحیح احساس و ذهنیت جمعی 🔻 شاید در حقیقت امر یا از دیدگاه برخی ها، ذهنیت و احساس طبقه مستضعف یا اقشار محروم معرفی شده در یادداشت "در آستانه عصیان" (https://eitaa.com/edallatkhahi/60) کاملا مطابق با واقعیت نباشد اما همین ذهنیت و حساسیت جمعیِ در آستانه عصیان، درست یا اشتباه، از اهمیت ویژه و اثر واقعی برخوردار است حتی اگر دقیق یا کاملا صحیح نباشد، هر چند چندان دور از واقع هم نیست! 🔻 اگر امکان تغییری وجود داشته باشد که قطعا وجود دارد و فراتر از آن تغییراتی در حال رخ دادن است و فراتر از این، وقایع و مسائل جمهوری اسلامی را باید در دل مسیر کلان حرکت مثبت انقلاب اسلامی دید و تحلیل کرد، اما اگر بخش قابل توجهی از مردم به آن امکان و این حرکت، امید و ایمان چندانی چون سابق نداشته باشند، این حسِ رو به یأس جمعی باید به عنوان یک متغیر واقعی در نظر گرفته شده و برای آن تدابیر و تصمیمات علمی و عملی لحاظ شود. 🔻 باید بدون هراس، محافظه کاری یا منفعت گرایی، واقعیت مسئله یا بحران شناسایی شده و سپس میزان انطباق ذهنیت و احساس جمعی با آن سنجیده شود و برای ایجاد تغییر مثبت در واقعیت عینی موجود و به تبع آن واقعیت ذهنی برساخته از آن، اراده و تلاش کرد، چه در سطح کلان ساختاری و چه در سطح خرد تک تک مسئولین رسمی و غیررسمی. 🔺 نکته مهم نسبت بین این دو روی یک سکه است؛ میتوان راه صحیح و سخت تر را انتخاب کرد و به اصلاح و تغییر واقعیت خارجی پرداخت تا به تبع آن ذهنیت و احساس جمعی نسبت به آن هم بهبود پیدا کرده و اصلاح نیز شود، و میتوان بیراهه ساده یا سودآور تر را همچون سابق در پیش گرفت و بدون توجه جدی و کافی به واقعیت مسئله دار موجود، به سعی رسانه ای و کلیشه ای و گاه اجباری و طلبکارانه در اصلاح ذهنیت جمعی از واقعیت موجود پرداخت. 🔻 البته بخشی از تلاش برای تغییر مثبت وضع موجود شامل تلاش در جهت ساخت و تصحیح ذهنیت از وضع موجود و آینده است اما اگر ساخت ساحت ذهنی بر ساخت واقعیت عینی مقدم شود یا حتی جایگزین آن شود؛ همین تلاش نتیجه عکس داده و علاوه بر غفلت از بهبود وضعیت خارجی؛ موجب تشدید و بازتولید ذهنیت منفی نسبت به آن می شود. (دوگانه واقعی/ذهنی، ذهنی است نه واقعی!) 🔻 در واقع بخش اصلی تلاش در جهت بهبود ذهنیت و احساس جمعی، از جنس کنش و عمل عینی و ملموس است و این سنخ اقدامات به صورت مستقیم و گسترده ای در ساحات ذهنی و احساسی تأثیرگذار و تغییرساز هستند و برای آنها که ذهنیت جامعه نسبت به واقعیت برایشان اصالت یافته و حتی به قیمت تحریف حقیقت به دنبال تصحیح ذهنیت هستند! نیز چاره ای جز اقدام و عمل نیست. 🔻 تلاش های تحریفی و انحرافی شاید در کوتاه مدت ثمره رسانه ای و سیاسی داشته باشند اما در بلندمدت مقوم مشکلات و فاجعه زا هستند. درست است که برای مقابله با هجمه جهانی و حتی داخلی در جهت تحریف و تخریب و تضعیف ذهنیت و احساس و اراده جمعی ملت باید به دفاع متقابل پرداخت اما باز هم بهترین دفاع، تلاش عملی برای خدمت به ملت است. 🔻 به عنوان مثال اگر به جای تلاش در جهت حل مسئله ای اجتماعی همچون فقر به تلاش رسانه ای و شبه علمی و آمارسازی برای منحل کردن مسئله یا پاک کردن صورت مسئله پرداخته شود، یا اولویت گذاری نا به جا انجام شود؛ نه تنها واقعیت وضعیت موجود بهبود پیدا نمیکند بلکه ذهنیت و احساس منفی نسبت به آن و علل آن و حتی واقعیت آن به واسطه ارتباط متقابل با هویت بین الاذهانی اش نیز تشدید و بازتولید میشود. 🔻 البته در ایرانِ پس از انقلاب شرایط به گونه ای است که ذهنیت بسیاری از مردم، واقع بینانه تر و احساس آنها امیدوارانه تر و عزم آنها جزم تر از بخش قابل توجهی از مسئولین است و حتی این مسئولین هستند که باید پیرو مردم باشند اما طیف متنوعی از علل معرفتی و غیرمعرفتی همان تحجر شبه علمی، حس ذلت ملی، ضعف قدرت ایمانی، غلبه قدرت‌خواهی، شهوت شهرت طلبی، اصالت منفعت جویی، عناد عداوت آمیز یا ... آنها را به تقابل یا تخاصم با حقیقت، عدالت و ملت واداشته است. 🔻 نکته دیگر اینکه اقشار مرفه و متوسط در احساس و تبلیغ و تشدید و حتی تولید وضعیت ناعادلانه موجود سهم مستقیم و غیرمستقیم به مراتب بیشتری از طبقه مستضعف و اقشار محروم دارند! و همین نیز به شدت بر حجم و شدت ذهنیت ناراضی و احساس انتقادی و احتمال کنش های اعتراضی جمعی می افزاید. 🔻 از طرفی تغییر به نفع مستضعفین و به سمت عدالت اسلامی موجب تقویت داخلی و خارجی، موفقیت و حتی صدور ، حرکت در مسیر و تحقق حقیقی و جمهوری اسلامی میشود. (در مطلبی مستقل به دوگانه های کاذبی که در تقابل با عدالت برساخته شده اند پرداخته میشود.) 🔺 خلاصه آنکه دو صد گفته چون نیم کردار نیست! ✍ کیوان سلیمانی 💠 جامعه شناسی اسلامی 💠 @edallatkhahi
💠 كارت تبریک انقلابی نوروز 1343 🔹 فقاهت 🔹 شهامت 🔹 عدالت 🔹 حریت 🔹 سیاست 🌐 انقلاب ادامه دارد... 💠 جامعه شناسی اسلامی 💠 @iisociology
💠 انقلاب/جمهوری اسلامی و جریانات غیرانقلابی، ضدانقلاب، انقلابی نما و انقلابی| بخش اول 💎 انقلابی نمایان ضدانقلاب و جمهوری سرایان ضدجمهوریت! ◀️ سه طیف و جریان غیرانقلابی، ضدانقلاب و انقلابی نما با تشخیص اشتباه یا تحریف عمدی اسلامی در جهت تضعیف و تخریب جمهوری و انقلاب اسلامی حرکت میکنند؛ 1⃣ الف) شاخه چپ نمای سازشکار ناکارآمد از سازندگی، اصلاحات تا اعتدال، انقلاب را پایان یافته در 57 دانسته و جمهوری را ساختاری ایستا متناسب با شرایط ثبات تلقی میکنند و سرانجام کارشان هضم جمهوری در نظم جهانی با نفی انقلاب اسلامی است. 1⃣ ب) شاخه راست گرای منفعل محافظه کار ، از اصولگرایان تا نواصولگرایان، در سخن یا مخصوصا عمل همسانی و این همانی بالایی بین انقلاب و جمهوری اسلامی در سطح تشکیلات و گاه حتی اشخاص قائلند و با محافظه کاری نسبت به ضعف های ساختاری و مسئولین جمهوری اسلامی در جهت تضعیف هویت انقلابی آن حرکت میکنند که ثمری جز تحریف اصول انقلاب اسلامی توأم با تخریب اساسی جمهوری اسلامی ندارد. 2⃣ مخالف یا معاند، از سلطنت خواهان تا اسلام ستیزان، جمهوری دیکتاتور اسلامی را ثمره مخرب انقلاب کودتاوار اسلامی میدانند و با هر دو مخالفند و چاره کار را پایان انقلاب اسلامی از طریق تحریف و تضعیف و سرانجام تخریب جمهوری اسلامی میدانند. 3⃣ غوغاسالار و قبیله گرا، از فرقه انحرافی تا غرغروهای شبه منتقد، به صورت شتابزده، احساساتی و غیرواقع بینانه جمهوری اسلامی را امری مطلقا جدا از انقلاب اسلامی یا حتی دشمن اصلی آن تصور کرده و با ستایش شاعرانه انقلاب اسلامی به جنگ با جمهوری اسلامی برخواسته اند و به اسم خمینی بر رسم خامنه ای شوریده اند و نتیجه کارشان چیزی جز همراهی و همسویی مستقیم و غیرمستقیم با دشمنان داخلی و خارجی انقلاب اسلامی نیست. ◀️ بهترین مواجهه با شبه اپوزیسیون های طلبکار پراکنده در دو طیف غیرانقلابی و فرقه انقلابی نما این است که مسئولیت هایی به آنها سپرده شود تا مدیریت کنند و لوازم در بستر واقعیات خارجی را لمس، و معقولیت فاصله طیفی عملکردها با آرمان و رویا را متناسب با ها و امکانات و و شرایط احساس کنند و بعد نتیجه عملکرد خودشان سنجیده و قضاوت شود وگرنه شبانه روز زدن و نقد سلبی کردن و فاصله واقعیت تا آرمان را به رخ کشیدن که کار سختی نیست. 🔸 البته اکثریت آنها مسئولیت ها و های بزرگی در اختیار داشته و دارند و ثمره سیاست ها و مدیریتشان بر عموم مردم و متخصصین آشکار است و همین نتیجه ناموفق عملکرد خودشان است که فرصت موج سواری بر نارضایتی های مردمی را برایشان فراهم کرده است. 🔸 به هر حال شیون و زاری بر قبر همراه با نفی و نفرین آن، و تمجید و تکریم نوستالژیک راحت طلبانه ترین و ساده ترین تصمیم و کنش ممکن است، و البته منافقانه ترین رفتار وقتی که خودت مسئول بودی یا هستی. 🔹 انقلاب اسلامی عامل و تثبیت جمهوری اسلامی، و جمهوری اسلامی بستر تقویت و انقلاب اسلامی است. از جهتی انقلابی گری فردی و جمعی و ساختاری عامل حیات حقیقی جمهوری اسلامی است. البته نه انقلاب اسلامی پدیده ای کاملا مقدس و منزه از هر خطا بود و نه جمهوری اسلامی واقعیتی سراسر شر و اشتباه؛ هر دو تلاش های انسانی خطاپذیر هستند در مقیاس یک امت و در بستر بشریت، جهت اسلامی سازی فرد و جامعه و جهان در حد توان و امکان با توجه به شرایط و موانع. 🔸 در این شرایط مخالف خوان های خودمسئول به شدت مشغول نشر ناامیدی ناشی از تشدید خودساخته نظام و برخواسته و برساخته مردمی هستند و به هر بهانه از جمله در حمایت قبیله ای از کارمند سابق جمهوری و متهم و محکوم به فساد اقتصادی، ناجوانمردانه ترین حملات را علیه رهبر انقلاب انجام می دهند. همراهی کورکورانه با این فرقه بازی ها، بدترین انتخاب ممکن برای جریان انقلابی است که عده ای از سر احساسات و سطحی نگری به آن گرفتار شده اند. 🔹 آنچه پذیرفته است، وجود نقص و اشکال در عملکرد مسئولین و سازوکارهای ساختارهای جمهوری اسلامی، البته در دل موانع، مخالفان و دشمنان داخلی و خارجی است که مستلزم و و ایجابی مستمر در عین در نظر گرفتن جوانب و ابعاد مسائل است. از این جهت جمهوری مسیری جز هر چه انقلابی و اسلامی تر شدن ندارد و باید موانع آن را شناخت و برطرف کرد. 🔹 این نکات درباره روند و جنس این سنخ رویکردهاست و ربط مستقیمی به انتقادات جاری در کشور ندارد و بسیاری از این نقدها صحیح است؛ به ویژه در مواردی که نقص واضح در قانون و سازوکار وجود دارد یا به خاطر منفعت و قدرت، نقض فاحش قانونِ مفید انجام میشود. 💠 جامعه شناسی اسلامی 💠 @iisociology
💠 انقلاب/جمهوری اسلامی و جریانات غیرانقلابی، ضدانقلاب، انقلابی نما و انقلابی| بخش دوم 💎 عدالتخواهی انتقادی در جهت جمهوری انقلابی اسلامی 4⃣ منتقد متعهد، از عدالتخواهان تا منتقدان فراجناحی، با هدایت رهبر انقلاب/جمهوری اسلامی، مسیری متفاوت با این سه جریان ترسیم میکنند: 💎 خیال می‌کنند انقلاب فقط در سال ۵۷ بود و شد؛ این خطاست. انقلاب در سال ۵۷ شد. و در جامعه در سال ۵۷ اتفاق افتاد. این حرکت باید ، وسیع‌تر و ادامه پیدا کند نه اینکه متوقف شود. 💎 اینکه ما خیال کنیم معنی می‌دهد، خطای دیگری است. ازآن‌طرف برخی تصور می‌کنند باید ، به همه‌چیز و همه حوادث به ، اعتراض و انتقاد و... کنند؛ ، این نیست. 💎 یک و در به وجود آمده که می‌توانند بین و  تفکیک کنند؛ در یک‌جا انتقادی داشته باشند اما از اصل نظامی که به‌وسیله‌ی انقلاب به وجود آمده است با کنند. 💎 ، فقط از و و نیست؛ نه، ممکن است از هم انتقاد داشته باشند اما این انتقاد منافاتی ندارد با و نظام انقلابی که با فداکاری این ملت به وجود آمده است. 🔹 نکته تکمیلی برگرفته از این تحلیل، تفکیک هوشمندانه نظام انقلابی امت و امامت از تشکیلات دیوان‌سالاری است؛ بر این اساس، اساس جمهوری انقلابی اسلامی، دوگانه و است که باید برای همراه شدن نظری و عملی تشکیلات و مسئولین و اقشار سرخورده مردمی با آنها تلاش کرد. 💎 لُبِّ ماموریت جریان انقلابی و منتقدان فراجناحی، احیاء و تقویت و تکامل مردمی اسلامی است که در سه محور عدالتخواهی؛ عدالتخوانی و عدالتپژوهی و با شبکه ای از تغییرات مثبت نظری/عملی و جزئی/اساسی قابل دست یابی است. به جزئیات این سه گانه در مطلبی مستقل پرداخته خواهد شد. 1⃣ وظیفه مقدماتی جریان انقلابی، تجربه چهل ساله و نیروهای موجود در کشور در جهت حرکت علمی و عملی توأم با تخصص و تعهد است. در این مسیر گذر از جریانات ناکارآمد معطوف به با محافظه کاری غیرانقلابی اصلاح طلب و اصولگرا، با بازی شخصی انقلابی نمایی و با شوخی کهنه ضدانقلابی، ضرورت ابتدایی جریان انقلابی برای است. در این زمینه یادداشت زیر را مطالعه بفرمایید: 🌐 عدالتخواهی انقلابی و جریانات ضدعدالت: 🌐 t.me/ut_armanedalatkhahi/360 2⃣ مسئولیت تکمیلی جریان انقلابی، اتخاذ روش و منش منطقیِ تشخیص عاقلانه ها با تحلیل تخصصی و پرهیز از جهت گیری سطحی یا شخصی و یا بازیچه شدن توسط جناح های قبیله ای است. در این زمینه یادداشت زیر را مطالعه بفرمایید: 🌐 عدالت و ضدعدالت| اولویت سنجی منطقی یا گزینش شخصی؟ 🌐 t.me/ut_armanedalatkhahi/422 3⃣ تشخیص صراط صحیح و صریح در معرکه عدالتخواهان رنگارنگ قبیله ای، تخریبی، تقلیل گرا، محافظه کار یا نمایشی، گام اصلی ماموریت جریان انقلابی است. در تکمیل مباحث همین یادداشت، مطلب مختصر زیر را مطالعه بفرمایید: 🌐 احیای عدالتخواهی در معرکه عدالتخواهان: 🌐 t.me/ut_armanedalatkhahi/344 4⃣ بودن یا شدن با کیفیت و کمیت مطلوب، از دیگر اولویت های اصلی جریان انقلابی است که البته در آن ضعف ملموس داشته و در جهت رفع آن باید تلاش کند. برای این هدف، پرهیز از مردم سرایی های کلیشه ای، صوری، تصنعی، موقتی یا طلبکارانه ضروری است؛ بهترین راه مردمی بودن، مردمی زیستن و همراه و حامی و رسانه مردم بودن و فراتر از آن همفکری و توانمندسازی مردم است، به ویژه در زمینه مطالبات عدالتخواهانه. در این رابطه پیشنهاد اولیه زیر را مطالعه بفرمایید: 🌐 نهضت های مردمی عدالتخواهی اسلامی: 🌐 t.me/nehzatedalatkhahi/1582 ✍ کیوان سلیمانی 💠 جامعه شناسی اسلامی 💠 @iisociology
🔴 عدالتخواهی اصلاحطلبانه یعنی اسلام سرمایه داری و علی نئولیبرال و عدالت بازارآزادی! از ابزار دانشجویی(انجمن اسلامی) و سنگر رسانه ای(دنیای اقتصاد) سرمایه سالاری وطنی جز این انتظار نیست 🔴 @iisociology
💠 «جمعیت» اسلامی علیه «فردیت» سرمایه داری. 💎 عدالت، کلید مهدویت! 🔹 یکی از بزرگترین خطرهایی که اسلام برای نظام سرمایه داری ایجاد می کند ناشی از خصلت جمع گرایانه آن است؛ علاوه بر «معنویت» و «عدالت»، «جمعیت» نیز متغیری مهم با «هویت» مستقل است که از سوی اسلام مورد توجه ویژه قرار گرفته و در تضاد با فردگراییِ آیین سرمایه داری است. عنصر جمعیت در تحقق معنویت و عدالت هم نقش کلیدی دارد. 🔸 فردگرایی از اصول محوری سرمایه سالاری مدرن است. سرمایه داری اقتصادی و فرهنگی بر فردگرایی و جمع زدایی هر چه بیشتر تأکید دارد، فردهایی پراکنده در فرهنگ متکثر و اقتصاد خودخواهانه. در مثالی ساده این پراکنده سازی ذهنی و عینی، مشابه تفرقه افکنی و پراکنده سازی سربازان یک لشگر نظامی و سپس سلطه و مدیریت بر آن است! 🔹 اسلام به شدت بر جمع گرایی تأکید می کند، از سطح خرد اخوت و خانواده تا قومیت و محله تا جماعت و مدینه و تا جمهوریت و جهان اسلامی. البته صرف جمعیت فاقد ماهیت و ارزش مستقل است اما عامل و زمینه تحقق مطلوب هدف مستقل «معنویت در ضمن عدالت» است. در آیین اسلام، هم عدالتخواهی و قیام به قسط با تمام راهبردهای درونی همچون زکات و انفاق و جهاد با فقر و فساد و تبعیض، جمعی است و هم معنویت و عبادت همچون نماز و حج و زیارت و حتی اعتکاف. 🔹 جالب است که در سلوک صحیح عرفان اسلامی هم تأکید زیادی بر توجه به اجتماع از یک سو و تأکید بر رفیق و جمع سلوکی و جمع از سوی دیگر شده است. اسلام فراتر از «عرفان اجتماعی» که سلوک فردی در ضمن جمع است، بر «عرفان جمعی» که سلوک عارفانه جمعی است نیز تأکید میکند، سفر نهایی و چهارم عارف کامل حقیقی در «بازگشت» به جمع برای هدایت سلوک جمعی تعریف شده و در واقع تلاشی است در جهت نوعی «عرفان جمعی» به سمت ساخت «جمعی عرفانی». 🔹 با این همه، اسلام تأکید بر فردگرایی بسیار دقیق و حداکثری البته صحیحی نیز دارد که کاملا در نقطه مقابل فردگرایی کثرتگرای حول توهمات و نیازهای کاذب و خودخواهی های مادی سرمایه داری است، «انسان اسلامی» در عین فدای جمع و در خدمت جمع بودن، می داند که در حقیقت امر تنهاست و گویی خدا تنها او را خلق کرده و باید فقط به خود بپردازد و همه فعالیت های اجتماعی خود را نیز در راستای ارتباط خود با خدا تحقق ببخشد. 🔹 اهتمام به تقویت «هویت جمعی» اسلامی در جمهوری اسلامی و همچنین جماعت های اسلامی کشورهای مختلف جهان در جهت تحقق آرمان جهان معنوی عادلانه اسلام، مأموریت مهم افراد، جمعیت ها، جوامع و جمهوری اسلامی است. شاید اهتمام جمعی به مسئله عدالت توحیدی با تمام ابعاد و جوانب، راهبرد طلایی مقدماتی مبارزاتی گذر از جهان ظالمانه فردگرایانه ماتریالیستی سرمایه داری، و حرکت به سمت معنویت جمعی حداکثری و تشکیل هویت جهانی اسلامی در عصر مهدویت باشد. ✍ کیوان سلیمانی 💠 جامعه شناسی اسلامی 💠 @iisociology
اعتدال رذیل ترین رذایل و عدل بافضیلت ترین فضایل است. ما موظف به اجرای عدلیم نه اعتدال. در عدل هرچیز در جای خود قرار میگیرد ولی در اعتدال با توجه به عرضه و تقاضا کارها صورت میگیرد آیت الله جوادی آملی
نطق آکادمیک غیرعلمی خانم مهرابی پر از تیتر تخصصی با تناقض منطقی بود، همسانی مردمی سازی اسلامی و خصوصی سازی نئولیبرالی؟ ملغمه ای نامأنوس از در قالب !
زمانی که از دولت مطلوب جامعه نشناسان سیاست زده حمایت میکردند #هنرمند_قهرمان بودند و حالا که قهر کرده اند، شدند #سلبریتی_پوپولیست! نه آنان هنرمندند و نه اینان دانشمند؛ هر دو ضدمردمند. @iisociology
🔴 جامعه شناسی مدرن علیه عدالتخواهی اسلامی؟! 🔶 کانال در مطلبی غیرعلمی و غیراخلاقی بدون اطلاع تجربی و میدانی (آنچه جامعه شناسی متعارف محافظه کار ایرانی مدعی آن است) از وضعیت کامیون داران به سرزنش توهین آمیز آنها پرداخته است: 🔸 «هیچ کشوری توسط کامیون داران و نیسان داران و راننده تاکسی ها به آزادی و دموکراسی نرسیده است و نخواهد رسید. برای رسیدن به جامعه آزاد و برابر یا باید کتاب خواند و اندیشید یا به حرف کسانی که در این حوزه فعالیت میکنند گوش داد.» 🔹 اولا مسئله اصلی کامیون داران عدالت است، همان که ظاهرا برای شما اهمیت یا اولویتی ندارد و حتی از نوشتن «عدالت» هم هراس دارید و بی تناسب، سخن از «آزادی و دموکراسی» می گویید! 🔹 دوما تمام زندگی تان از جمله فرصت اینگونه هذیان گویی هایتان در لفافه لفاظی های شبه علمی حول مفاهیم آزادی و دموکراسی را هم مدیون انقلاب و مبارزات عدالتخواهانه همین کامیون داران و تاکسی رانان و نیسان سواران هستید. 🔹 سوما مطالعه ضروری است اما هیچ ملتی با صرفاکتابخوانی به آزادی و عدالت نرسیده و چه بسیار ملت ها که به واسطه استحمار و استعمار علمی گرفتار سرگرمی روشنفکرمآبانه در حیطه های فکری بی خاصیت یا مصیبت ساز شده و آزادی واقعی و عدالت را از دست داده اند. 🔹 چهارما اگر این سنخ تحلیل ها نتیجه کتاب خوانی است پس باید شدیدا از خواندن این کتاب ها و گوش دادن به خوانندگان شان پرهیز کرد! منابع مطالعاتی تان چیست که چنین بی تفاوتی و بدتر از آن عدالت گریزی در سرتان می پروراند؟ 🔶 ادعای یادداشت این است که دولت حقوق ها را افزایش داده و الان هم حقوق کامیون داران را اضافه میکند؛ پس اصل اعتصاب و استمرار اعتراض به ضرر مردم و حتی به نفع دلالان است! 🔹 اولا افزایش سالانه حقوق های اساسا تبعیض آمیز که طبیعی و به واسطه تورم است، اما پیشنهاد افزایش حقوق کامیونداران پس از پنج سال ثبات و حتی کاهش، نتیجه حداقلی تحمیلی انباشت همان عدالتخواهی میدانی مردمی است که برای دفاع از دولت محبوب خود آن را تحقیر میکنید. 🔹 دوما مسئله حقوق رانندگان تنها بخش کوچکی از شبکه مشکلات آن هاست و مسائلی همچون بیمه‌ها، عوارض اتوبان‌ها، کمیسیون بالای باربری‌ها، ایجاد سالن های اعلان بار، سختی کار، نرخ آزادراه ها، نحوه محاسبه و پرداخت کرایه و.... همچنان برقرار است و حتی بخش اصلی انتقادات معطوف به بی عدالتی و فساد در سازوکار جاری، و اهمال دولت نسبت به سازماندهی آن و مبارزه با دلالان است که در تحلیل خود رانندگان هم بر این نکته تأیید شده است: 🔹 «مشکل اصلی کامیون داران در شیوه اعلام بار و حق کمیسیون های بالای شرکت های باربری است. برای نمونه کرایه حمل بار از مسیر A به مسیر B توسط صاحب شرکت حمل بار ۲ میلیون تومان تعیین می‌شود. حالا شرکت به راننده می‌گوید که من ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان آن را به عنوان حق کمیسون برمی‌داریم و الباقی مال تو!» «اگر سیستم نوبت‌دهی باشد، شرکت زمانی که نوبت راننده رسید باید به وی سرویس بدهد. اما حالا شرکت‌ها دارند به هرکس که دلشان می‌خواهد نوبت می‌دهند.» 🔹 سوما کامیون داران قربانی دلالان هستند؛ باید به جای مبارزه، از ترس سوءاستفاده دلالان میوه، آنها را قربانی دلالان بار نگه داشت؟! 🔶 در بخش دیگر یادداشت آمده است: «قسمت عجیب ماجرا آنجاست که مردم همیشه شاکی از گرانی از اعتصاب کامیون داران حمایت می کنند و با شور و شعف خاصی از آن سخن می گویند. بسیاری از آنها تحت تاثیر برخی کانال های تلگرامی فکر می کنند که اعتصاب کامیون داران قرار است آزادی و رفاه را برایشان به ارمغان بیاورد.» 🔷 این تحلیل، فاصله فهم جامعه نشناسی و جامعه نشناسان از واقعیت و ذهنیت اجتماعی را نشان میدهد؛ 🔹 اولا خرسندی مردم به خاطر همدلی امیدوارانه با توفیق نسبی اعتراضات مردمی است و این فرای موفقیت مادی، دارای ابعاد معنوی، روانشناختی، نمادین و اجتماعی است که البته از سطح فهم جامعه شناسی مادی اندیش فراتر است. 🔹 دوما اگر اعتصاب کامیون داران به نحوی آسیبی خرد و موقت به وضعیت اقتصادی سایر مردم وارد کند، در بلندمدت و به واسطه تشکیل و تکمیل شبکه اعتراضات عدالتخواهانه مردمی اقشار و اصناف مختلف، و تحقق تحمیلی عدالت در حد توان، بهبود وضعیت و عدالت اقتصادی را هم در پی خواهد داشت. 🔹 سوما حتی اگر به واسطه اعتراضات مردمی آسیب های اقتصادی به بخشی از مردم وارد شود، مقصر ضدعدالتان هستند یا عدالتخواهان؟ مقصر مسببان این مشکلات تبعیض ساز و اعتراض آفرین هستند یا مردم کارد به استخوان رسیده و ناچار به اعتصاب؟ مقصر مسئولین و ساختارهایی هستند که به مطالبات مردم توجه و رسیدگی نمی کنند تا اعتصابات طولانی نشود؟ یا مردمی که از زندگی خود برای احقاق حقوق و تحقق عدالت گذشته اند؟ ✍ کیوان سلیمانی 🔴 جامعه شناسی اسلامی 🔴 @iisociology