💠 علوم انسانی؛ از سراب اسلامی تا مرداب مدرن| بخش اول
🔸 اول مرداد ۹۶ دکتر صادق #زیباکلام استاد دانشگاه تهران، نامه ای با عنوان سرابی به نام #علوم_انسانی_اسلامی به رئیس جمهور محترم نوشته که هرچند از لحاظ بار علمی و عمق معرفتی بسیار ضعیف و شایسته نادیده گرفتن است اما نشاندهنده حقایق قابل تأملی است، به همین منظور نقد مختصری به این نامه که برخواسته از ذهنی تحتِ تسلطِ توهم #علوم_انسانی_مدرن است، ارائه میشود.
💠 این نامه را میتوان از سه حیث #تاریخی، #علمی و #سیاسی تجزیه و نقد و بررسی کرد.
1⃣ تاریخی
🔸 دکتر زیباکلام در ابتدای نامه مدعی شده اند: " از ابتدای انقلاب تا به امروز جمعی به دنبال سرابی به نام اسلامی کردن علوم انسانی بودهاند. چند سالی با تعطیلی دانشگاهها به نام «انقلاب فرهنگی» به دنبال این ناکجا برآمدند و بعد از آن هم منظماً در پی تحقق این خواسته هستند."
🔹 اولا ایده علوم انسانی اسلامی از حیث زمانی محدود به پس از انقلاب نبوده بلکه قبل از آن مطرح شده و دوما از حیث مکانی محدود به ایران نیست بلکه در نقاط مختلفی از جهان اسلام مطرح هست و سوما بسیاری از صاحب نظران به درستی معتقد به وجود و حضور موثر علم انسانی اسلامی در بستر فرهنگی و تمدنی تاریخ جهان اسلام هستند و از لفظ تولید یا استفاده نمیکنند و یا به معنای تهذیب و تکمیل استفاده میکنند. این اساتید دو انقلاب بزرگ در یک قرن را نتیجه و شاهد پویایی و حیات فعال علم اجتماعی اسلامی و اثرگذاری آن بر جهان اجتماعی میدانند.
🔹 چهارما در همین مدت پس از انقلاب و در کشور خودمان ایران هم کارهای بسیار خوب و قابل توجهی در زمینه تولید و تکمیل علوم انسانی اسلامی به ثمر رسیده است اما گویا همان سلطه و سیطره ای که مانع از دیده شدن علم اسلامی و علوم انسانی اسلامی در بستر فرهنگی و تمدنی جهان اسلام شده است مانع از دیده شدن علوم انسانی اسلامی معاصر نیز میشود.
🔹 به هر حال، بر فرض محال که این علم نه وجود داشته و نه در این چند سال به وجود آمده؛ عدم موفقیت یک گروه در یک مقطع زمانی در ایجاد یک علم، منطقا به معنای امتناع یا بیهودگی آن علم نیست.
💠 جامعه شناسی اسلامی
💠 @iisociology