امروز با این صفحه از کتاب «مطالعات تمدنی محمد پورکیانی چاپ ۱۴۰۱ پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی» مواجه شدم که مدعی شده دعوتنامه ۱۳۹۷ مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه تهران از رهبر انقلاب برای گفتوگو و پرسش و پاسخ، حاوی «لحنی نامناسب و نشانه سطحی از تحلیل و نحوی از مطالبهگری بوده که از زاویه دانای کل مطرح شده و با زبانی تند و تیز و برنده منجر به انزجار و ناامیدی شده و این رویه به افراد و گروههای دیگر نیز سرایت کرده است.»
برخی از ریشههای شعارهای هنجارشکن، توهینآمیز و تاسفبرانگیز اخیر را باید در زمانههایی جستوجو کرد که به جای استقبال از اقدامات محترمانه، مسالمتآمیز، قانونی و درونگفتمانی همچون دعوت از «رهبر انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله سید علی خامنهای» برای گفتوگویی در جهت «احیای پیوند بیواسطه مردم و ولی فقیه»، آن را «توطئه و کودتایی توهینآمیز، تابوشکن، مارکسیستی، کار دشمن و...» معرفی کرده که باید علیه آن موجسازی رسانهای سراسر کذب، تهمت و توهین راه انداخت و حتی به اتهام «توهین به مقامات» پروندهسازی قضائی و امنیتی کرد.
زمانهای که راه بر انواع انتقاد، آزاداندیشی و حتی دعوت و گفتوگوی جدی بسته، و همه حایلهای میانی، ویران و همه هجمهها و نارضایتیها و شکوهها، انباشته و خواه ناخواه به سمتوسوی سطوح بالای نظام جهتدهی میشد.
وقتی در سال ۱۴۰۱ به جای بازنگری انتقادی گذشته و شناسایی و رفع ریشههای پیدایش وضع موجود، همچنان بر بیراهه پیشین پافشاری میشود، میتوان به اصلاح داوطلبانه و بدون فشارِ مطالبه اجتماعی امیدی داشت؟
کیوان سلیمانی
@edallat
جامعه عدالتخواه توحیدی.pdf
332.3K
جامعه عدالتخواه توحیدی از منظر امام خمینی (ره)
کیوان سلیمانی
@edallat
شکست از انگلیس و مواجهه با مسائل اجتماعی!
اگر تیم ملی فوتبال ایران را نماد جمهوری اسلامی و تیم ملی فوتبال انگلیس را نماد مسائل اجتماعی فرض کنیم، فرآیند منتهی به شکست ایران از انگلیس، مثال مناسبی از نوع مواجهه ما با مسائل اجتماعی است.
واقعیتهای داخلی و خارجی شناسایی و جدی گرفته نشده و با اتکا به ذهنیت اشتباه سعی در روایتسازیهای امیدبخش میشود و در میدان عمل با مانع سخت واقعیت مواجه شده و متحمل شکست سنگین و تبعات آن میشویم.
از یک طرف ضعفها و شکافهای داخلی (اختلافات، چالشها و ضعفهای بازیکنان) سرپوش گذاشته شده یا جدی گرفته و حل نمیشود و کم و کیف و عمق و شدت مسئله (توانمندی تکنیکی و تاکتیکی تیم انگلیس) هم ملاحظه و محاسبه نمیشود.
از طرف دیگر با خوشخیالی واقعگریزانه، پنداشتی در ذهنیت برخی مسئولین و طرفداران شکل گرفته که وضعیت آرمانی مطلوب خود (شکست انگلیس) را به عنوان احتمال مقدور و آینده محتمل تصور و ترسیم کرده و رسانه بر اساس همین نگاه، روایتسازی (سرود حماسی و پیشبینی برد) میکند.
نهایتا در زمان و میدان عمل، بی واسطه با واقعیت مواجه شده و با اولین آسیبها (مصدومیت بازیکن و گل اول) عمق فاجعه احساس، و امید و تمرکز و تلاش متوقف و هزینههای بیشتر (گلهای بعدی) وارد میشود.
در این میان، اقلیتی سعی دیرهنگام در جبران شکست کرده و موفقیت کوچکی هم کسب میشود (گل طارمی) اما این استثناء خارج از قاعده بوده و مانع شکستهای بعدی (گلهای آخر) و نهایی نمیشود.
پس از پایان، شکست یا سنگینی آن توجیه شده (انگلیس گرانترین تیم و مدعی قهرمانی و...) و یا واقعیت آن انکار یا تحریف میشود (نیمه دوم سه دو شدیم!) و جهت تسکین ذهنی و روانی، موفقیتهای کوچک چنان برجستهسازی و روایتسازی میشود که گویی مسئله با موفقیت حل شده است. (دعای مادر و چیزی از ارزشهای ما کم نشده است!)
کیوان سلیمانی
@edallat
شکست از آمریکا و حکمرانی صلواتی!
خداقوت، اما برای ایران، برای آینده؛ یک بار توجیه نکنید!
حجم و موج عظیم دعای مومنان برای پیروزی ایران، مهم و محترم و موثر اما صرفا با سلام و صلوات نمیشود، پیروزی شجاعت و درایت هم میخواهد. همان محافظهکاری نابخردانهای که از ترس سوریه شدن، مانع مطالبهگری و پیشرفت میشود الان میگوید چون ایتالیا و.. در جام جهانی نیستند، شکست ما اشکال ندارد!
در حالی که تمام مسئله اینجاست: سنجش دستاوردها بر اساس تواناییها و امکانات. ایران توان و امکان صعود را داشت اما با ترس و تاکتیک اشتباه شکست خورد؛ این دقیقا مشابه و نشانهای از ناکارآمدی در بسیاری از عرصههای حکمرانی است.
توجیه مکرر شکست، عامل تکرار شکست و مانع تجربه پیروزی است. امروز، اولین تجربه نیست که با "چیزی از ارزشهای ما کم نمیشود" و "ایران ایران" و "توصیه به عبرت از شکست" بر ضعفها سرپوش گذاشته شود. بعد از همه شکستها در فوتبال و همه اعتراضات اجتماعی در خیابان، جو و عبارات مشابه ایجاد و برجسته اما به زودی فراموش شده و در بر پاشنه پیشین میچرخد. باید واقعیت فهمیده و پذیرفته و با عقلانیت و شجاعت تحلیل و متحول شود اما..
البته ناظر به بازی با آمریکا، شکست در زمین فوتبال مد نظر است وگرنه در مقابل هجمه اقلیت وطنستیز، همدلی و نگرانی و حتی ناراحتی جمعی ایرانیان، نشانهای از همبستگی و وطندوستی حداکثری جامعه ایران و نوعی پیروزی بود. ضمنا این حقیقت، ضرورت تمرکز بر مطالبات اکثریت معترض به جای مدعیات اقلیت معارض را تایید میکند.
به هر طریق گره زدن امید و اعتماد جامعه به توپ گرد نامعتبر، بازی در زمین مدرنیسم است. اگر واقعا به دنبال شادی مردم و احیای اعتماد آنها هستید و نه سرپوش گذاشتن بر اشتباهات و مشکلات، حل مسائل اجتماعی مانند فقر و فساد و تبعیض میتواند رضایت و نشاط و اعتماد اجتماعی عمیقتر و پایدارتر از شادی شکننده کاذب موقت فوتبالی ایجاد کند؛ بسمالله..
کیوان سلیمانی
@edallat
Page 15 (27).pdf
464.2K
خیزش و شورش اجتماعی ۱۴۰۱؛ از خانه تا خیابان
کیوان سلیمانی
فرهیختگان؛ ۱۳ آذر ۱۴۰۱
https://farhikhtegandaily.com/news/76124/
@edallat
مقالهسازی یا حل مسئله؛ مسئله این است!
رهبر انقلاب بارها بر ضرورت تحول علمی از مدرکمحوری و کمیّتزدگی به مسئلهمحوری از جمله با تغییر شاخص نخبگی از تعداد مقالات به توان حل مسئله تاکید کردند.
دولت انقلابی و ولایی! اما جایزه میلیاردی زن تاثیرگذار را به یک آقازاده و همسر مدیرعامل همراه اول میدهد که مهمترین دستاورد علمی و اجتماعیاش، اعتبارزدایی از علم و پژوهش و آموزش عالی با ادعای نگارش مستقل یا مشترک ۱۳۵ مقاله در سال است!
بسیاری از بزرگترین متفکران و دانشمندان معاصر و حتی تاریخ در کل عمر خود هم ۱۳۵ مقاله یا رساله ننوشتهاند و اتفاقا این تعداد مقاله یک شاخص منفی و نشانهای دال بر احتمال بیگاری کشیدن از دانشجویان، کیفیت پایین، مقالهسازی و... میتواند باشد.
ولایتستایان ولایتستیز، خود بخشی از مسئله هستند و نه راهحل مسئله.
کیوان سلیمانی
@edallat
براندازی حداقلی یا نارضایتی حداکثری؛ مسئله کدام است؟
تقلای براندازان برای براندازی، بیشتر از آنکه یک مسئله اجتماعی داخلی باشد یک مسئله امنیتی خارجی است.
تمرکز طیف محافظهکار امنیتزده بر این مسئله امنیتی به مثابه یک مسئله اجتماعی، و تقلیل کلانمسئله نارضایتی اجتماعی و میل به اعتراض عمومی به یک مسئله امنیتی، خود بخشی از مسئله امروز ماست.
این تمرکز فارغ از عینک امنیتی در نگاه به همه مسائل، ناشی از اعتماد پایین به قدرت و جایگاه جمهوری اسلامی و هراس از احتمال براندازی است.
سکوت رسانهای در مقابل خصوصیسازی آموزشوپرورش و غوغا درباره وکالتبازی دلقکان خارجنشین، تنها یکی از نتایج جاری این فضا و خطاست.
کاهش ناراضیان البته در جهت افزایش براندازان از پیامدهای این وضعیت است.
کیوان سلیمانی
@edallat
راهپیمایی؛ اتحاد یا اعتماد اجتماعی؟
دو اقلیت بهظاهر متضاد از حضور قابل توجه مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن متعجب هستند؛ یکی اقلیت رادیکال و براندازیخواه و یکی اقلیت محافظهکار و ثباتخواه. ریشه این تعجب در دوری هر دو از بطن جامعه و متن مردم است.
در حالی که وفادارای گلهمندانه و آغشته به نارضایتی اکثریت جامعه به انقلاب و نظام هم در پیمایشها مشهود است و هم بر هر عقل سلیم ایران و ایرانیشناسی؛ مبرهن.
برای مثال بدیهی است که حتی اگر فرزندان خانوادهای نسبت به والدین خود منتقد و ناراضی باشند اما در بزنگاهها و خاصه در مقابل بیگانگان، حمایت خود را از آنها دریغ نمیکنند.
در واقع اتحاد و حمایت، خاصه در بزنگاهها، هرچند ارزشمند و مهم است اما لزوما به معنای اعتماد و رضایت نیست. البته این اتحاد نسبی و اولیه میتواند و میباید نقطه اتکای مهمی در مسیر احیای اعتماد باشد.
ضمنا باید توجه داشت که هرچند به نظر میرسد میزان جمعیت شرکتکننده در راهپیمایی امسال نسبت به سالهای گذشته حتی پیش از کرونا افزایش داشته اما این رویداد قال تامل و ستایش و قدرشناسی به معنای حضور حداکثری جامعه در راهپیمایی نیز نیست،
بلکه طبق خوشبینانهترین برآوردها نیز حداکثر ۲۱ میلیون نفر یعنی ۲۵ درصد مشارکت رقم خورده و بنابراین اکثریت جامعه از جمله بسیاری از ناراضیان حداکثری، نارضایتی خود را با عدم حضور ابراز داشته و این حقیقت در هنگامه انتخاباتهای دارای آمار رسمی و دقیقتر، محسوستر بوده و خواهد شد.
به هر طریق، همچنان و همیشه، راه و ضرورت امروز نیز نه بازیهای سیاسی و جدلهای جناحی و سرگرمیهای رسانهای که بازگشت به جامعه و حل مسائل اجتماعی اولویتدار آن مانند ناعدالتی و فقر و فساد و تبعیض است.
خودفریبی و سرپوش گذاشتن بر واقعیت نارضایتی حداکثری و مشارکت حداقلی با تصاویر راهپیمایی، یکی از موانع این مسیر و عوامل بازتولید مسائل و بالتبع کاهش اعتماد و مشارکت اجتماعی میباشد.
کیوان سلیمانی
@edallat
ریشه و راهحل اختلال در رابطه جامعه و ولایت؛ رسانه یا گفتمان و عملکرد؟
برخی به واسطه وقایع ۱۴۰۱ به ویژه شعارهای مستقیم علیه رهبر انقلاب، بالاخره و بعد از سالها به فکر مناسبات جامعه و حاکمیت از جمله مردم و ولیفقیه افتادهاند، اما این بار هم به سطحیترین شکل ممکن، ریشه مشکل و راه حل مسئله را در رسانه و حلقههای واسط بین رهبر و جامعه تشخیص داده و به دنبال ترمیم قالبهای پیامرسانی و میانجیهای ارتباطی و... افتادهاند، در حالیکه مسئله اصلی در این ساحت، نه در روش و ابزار و قالب رساندن پیام بلکه در محتوای پیام است؛
مسئله اصلی صرفا عدم ارائه منسجم و مدون اندیشههای ولی فقیه از جمله به صورت متن مکتوب و دوره آموزشی و جلسات جهاد تبیینی و... نیست، هر چند در این زمینه هم ضعف و نیاز بسیار است، اما ریشه در محتوا و نوع روایت محافظهکارانه از اندیشه و سیره رهبر انقلاب و گفتمان راهبردی و نظام فکری ایشان است؛
مسئله، سانسور و کمرنگکردن خواسته یا ناخواسته و دانسته یا ندانسته وجوه بنیادین اندیشههای اجتماعی راهبردی و انتقادی ایشان از جمله در زمینه مطلق و محور بودن عدالت، عقبماندگی در عدالت، وضعیت بحرانی مسائل و آسیبهای اجتماعی، محوریت مسئولان و عملکرد داخلی در پیدایش وضع موجود، کمکاریها و حتی بعضا عقبگردها و... است.
سکوت مطلق مدعیان ولایتمداری در قبال نظرات رهبر انقلاب مبنی بر مهمترین آرمان و ارزش مطلق اجتماعی بودن قسط، عقبماندگی شرمآور در عدالت، شرط مشروعیت نظام دانستن مبارزه با فقر و فساد و تبعیض، خطر برآمدن طبقه مرفه جدید و اشراف ریشدار، وضعیت اشکآور آسیبهای اجتماعی، احیای بخش تعاونی اقتصاد، پرهیز از اشرافیگری، تاسیس رشته عدالتپژوهی در حوزه و دانشگاه و بسیای از موارد مشابه دیگر و تکرار طوطیوار، اشعریگونه و گزینشی برخی بیانات ایشان در زمینه امنیت، امید، جهاد تبیین، مردم، خصوصیسازی، آمریکا و..، نشانه و مصداقی از این مسئله است.
مسئله، تصویرسازی مخرب از ایشان به مثابه شخصیت مقدس مهربان و مرجع محبوب مذهبیها و نه رهبر عدالتخواه همه مردم، مسئول تحولخواه منتقد مسئولین ناکارآمد، اندیشمند اجتماعی روشنفکر و ... است. مسئله مواجهه شبهسلطنتی با نهاد ولایت فقیه و شخص ولیفقیه است، مواجههای که بیشترین آسیب را به ولایت و ولی فقیه وارد میکند.
البته بدیهی است همه این موارد و کلیت این مسئله نیز تنها یکی از علل اختلال در مناسبات مردم و ولایت است و علت اصلی هم نه در ساحت نظر و روایت بلکه در ساحت عمل و واقعیت است؛ آنجا که رویهها و عملکردهای ضد عدالت و معنویت و کرامت و جمهوریت و... روز به روز شکاف اجتماعی میان جامعه و حاکمیت را تعمیق میکند.
کیوان سلیمانی
@edallat
اصالت واقعیت یا روایت؟
تاکید رهبر انقلاب بر جهاد تبیین را به معنای غلبه روایت بر واقعیت، تحلیل و در واقع تحریف میکنند اما تاکید ایشان بر اولویت، ضرورت و فوریت حل مسائل اجتماعی به ویژه معضلات اقتصادی و مشکلات معیشتی را به معنای اصالت واقعیت فهم نمیکنند.
واقعیت را صامت و بیصدا میخوانند چون از شنیدن صدای آن ناتوانند؛ صدای نارضایتی ۸۳ درصدی و شکاف طبقاتی ۴۰ درصدی و نابرابری ۴۵ برابری و دلار ۵۰ هزاری، صدای سفرههای خالی و خرد شدن استخوان مستضعفان و اتراف مترفین و اشرافیت اشراف ریشدار و بیریش، صدای ناشنوایی سیستمی، صدای عصیان بیصدایان، صدای فرق و فحشا، صدای فقر و کفر، صدای پای قیام لله.
در زمانه غفلت از امهات واقعیت از جمله عدالت و جمهوریت، سخن از ناکافی بودن علاج واقعیت میزنند و با تعارف عدم غفلت از واقعیت بر سر آن منت میگذارند؛ گویی واقعیت، نه صحنه هستی و عرصه عینی و ریشه روایت و سرچشمه ذهنیت بلکه برساختی برخاسته از روایتهای رسانهای است.
صاحب سخن "گفتمان عدالتخواهی همه چیز ماست" را با خیالبافی بودریاری ذیل گفتمان اسلام آمریکایی روایت میکنند.
بدیهی است کلانراهبرد محوری این محافظهکاری مخدر، نه عدالتگسترانی اجتماعی که روایتسازی رسانهای، و تمرکز آن نه بر مستضعفمحوری که بر سلبریتیبازی خواهد بود.
در اینباره:
تحول یا تحریف واقعیت؟
eitaa.com/edallat/382
ریشه اختلال رابطه رهبر و مردم:
eitaa.com/edallat/424
تحلیل وقایع ۱۴۰۱ و نقد تحلیلهای رایج:
eitaa.com/edallat/403
کیوان سلیمانی
@edallat