🇮🇷#ایران_شناسی
🌍#مازندران #سوادکوه #لفور
1⃣
جغرافیای تاریخی
واژه شناسی لفور
لپور تلخیصی است از «لپ» و «روت» یا «لپورت» و از دو جزء تشکیل شده است: جزء اول «لپ»
پهلوی است که به معنی اخص همان «لب» فارسی یا دهانه میباشد. جزء دوم «روت» (Avarot) یا «اوروت» به
معنی رود است، مجموعاً به آبادی یا منطقهای اطلاق میشود که در مجاورت آب، رود، جنگل و درخت باشد
(حجازی کناری، ۱۳۷۲، ص ۱۹۲).
در گویش مازندرانی، واژهٔ «لپ» به معنای پهن است. واژههایی مانند «لایه» به معنای نیمی از چیز کروی یا بیضوی، «لپربزوئن» یعنی پهن نشستن و «لپو» به معنای آب آرام و کم حرکت کاربرد دارد. ممکن است
معنی «لپور» از این واژهها آمده باشد.
قصبات یا دهات یا دهات لپور در زمان حاکمیت قارنوندی در تاریخ طبرستان ابن اسفندیار در رابطه با خراج حاکم منطقه لفور مینویسد به منطقه امیدوارکوه هفتاد و دو پارچه ده وجود داشت که هزار هزار و ششصددرهم از محصول منطقه به طاهریان میپرداختند. در همین صفحه ابن اسفندیار و رابطه با میزان خراج حوزه لفور و امیدوارکوه مینویسد: حدود مُلک مازیار هزار پاره دیه که پانصد هزار درهم سهمیه بوده است.»
ادامه.....
@KalikolaVillage1403
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4120
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🇮🇷#ایران_شناسی
🌍#مازندران #سوادکوه #لفور
2⃣
📌در زمان حکومت وندان هرمزد از خاندان سوخرا (آل قارن) شهری در لفور ساخته شد که به نام او هرمز آباد خوانده شد او در این شهر کاخی بزرگ گرمابه و ساختمانهای بسیاری بنا نمود این شهر پس از وی نیز مرکز فرمانروایی خاندان قارن به ویژه مازیار بن قارن بوده است. ابن اثیر هرمزد آباد را در میان راه آمل و ساری می داند.
امروزه از شهر هرمزآباد نشانی بر جای نیست اردشیر برزگر نیز دچار اشتباه شده که آن را با روستای و رمز آباد یکی دانسته چرا که و رمز آباد در دهستان فریم از بخش دودانگه ساری قرار دارد ولی در منابع بطور روشن و صریح محل هرمز آباد در لفور ذکر شده است دیگر اینکه در زمان فرمانروایی وندان هرمزد فریم در دست آل باوند بود و خاندان قارن بر این ناحیه استیلایی نداشتند که در آن شهری بنا کنند.
برخی از نویسندگان نام و نداند هرمزد را به بخشی از کوه قارن که بر آن فرمانروایی داشته داده اند و آن ناحیه را به نام کوه و نداد هرمزد خوانده اند دکتر عبدالحسین زرین کوب در مورد جبال قارن چنین می نویسد:
در مشرق ولایت رویان جبال قارن بود با نزدیک ده هزار آبادی که دامنه شمالی آن به نواحی آمل و ساری می رسید و بلندی های جنوبی آن بر دشتهای قومس اشراف داشت و تمام آن شامل نواحی هزار جریب و سوادکوه و جبال لاریجان کنونی بود از این جمله جبال وندان هرمزد شامل قسمتی از کوه های هزار جریب می شد.
لفور ( لیوره و هرمزآباد دژهای عمده آن به شمار می آمد و هرمز آباد که قصر برخی فرمانروایان خاندان قارن از جمله مازیار در آنجا بود و با ساری و آمل به یک اندازه فاصله داشت نیز به همین کوه ها مربوط میشد.
پاره کوه دیگر از این جمله که جبل شهریار یا شهریار کوه خوانده میشد نیز بخشی از دودانگه هزار جریب به شمار می آمد شهر عمده آن شهمار بود اما قلعه آن که تختگاه فرمانروایانش محسوب میشد، پریم ( فریم) نام داشت و در جنوب ساری واقع بود محلی هم به نام طاق در این پاره کوه وجود داشت که از قدیم جایگاه خزاین و پایگاه دفاع این جبال به شمار می آمد.
بخش دیگری از جبال قارن در محل سواد کوه کنونی شروین کوه یا جبل شروین خوانده می شد و دامنه های جنوبی آن تا به حدود قومس گسترش داشت گردنه ای به نام شلفین نیز که سوادکوه و فیروزکوه را از هم جدا میسازد گویا هنوز نام آن را در تلفظ عامیانه و ضبط تحریف یافته خویش نگه داشته باشد.
✍️ ادامه..... ۲
@KalikolaVillage1403
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4120
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🇮🇷#ایران_شناسی
🌍#مازندران #سوادکوه #لفور
3⃣
✍وجه تسمیه لپور یا لفور
ناحیه لپور که مورخان و جغرافیا نویسان اسلامی آن را لفور نوشته اند مقر و مرکز فرمانروایی خاندان قارن در سرزمین باستانی پتشخوارگر و جبال قارن واقع شده است.
واژه لپور به نظر میرسد فشرده و یا تخلیص است از لپ اوروت) یا (لپوروت) و از دو جزء تشکیل شده است جزء اول (لپ) پهلوی که به معنی اخص) همان (لب) فارسی یا دهانه میباشد. جزء دوم (أوروت =
(ovarot یا (اورود به معنی (رود) مج به آبادی ای اطلاق میشود که در مجاورت آب رود جنگل و
اشجار باشد. اگرچه در ساختمان ظاهری کلمه اشاره به جنگل سبزه و چمن نشده ولی چون در هر نقطه کوهستانی تبرستان وجود آب آبشار و تالاب وجود جنگل بیشه و چمن را تداعی میکند از این نظر در تعریف از جزء (اوروت) تلویحاً اشاره ای به آنها شده لپ (اوروت) به شرحی که در بالا آمده یعنی لب رود و (اوروت) هم در زمان هخامنشها به معنی رود) که در دوران اصلاح زبان پهلوی به (روت) تبدیل و در زمان ما (رود)
شد» حجازی ،کناری ۱۳۷۲ ، ص ۴۴ در گویش مازندرانی واژه ی لپ به معنی پهن است. واژه هایی مانند
«لایه» به معنی نیمی از چیز کروی یا بیضوی لپر بزوئن (Lapper bazuen) پهن نشستن و «لپو»
(Lapu) به معنی آب آرام و کم حرکت کاربرد دارد. ممکن است معنی «لپور» از این واژه ها آمده باشد. «لپ» و
«او» و «روآور» در معنی زمین زراعت آبی و منطقه ی کنار رودخانه و خود رودخانه است» (حدود العالم من
المشرق الى المغرب، ۱۳۶۲، ص ۴۹)
از این رو میتوان گفت لپور سرزمین یا ناحیه ای حاصل خیز پوشیده از جنگل و جویبارها و رودهای فراوان است. اگر به سیمای جغرافیای طبیعی منطقه بنگریم این واقعیت بیشتر محسوس خواهد شد. در گذشته نیز جغرافیدانان از وضع طبیعی و جنگلی این ناحیه و رودهای آن سخن گفته اند؛ مولف حدود العالم از بابل رود که از کوه قارن برود و بر مامطير بگذرد و اندر دریای خزران افتد سخن میگوید بنا بر نوشته این اسفندیار ناحیه امیدوار کوه و لفور در زمان مازیار هزار پاره آبادی داشته که پانصد هزار درهم محصول سالانه اش بوده است. به جز شهر هرمزآباد و لفور ابن اسفندیار از روستای ما وجکوه لفور که امروزه نشانی از آن نیست یاد می کند مولف تاریخ طبرستان همچنین از پادگانی در حد لفور که به سال ۱۴۲ هـ ق هزار نفر سپاهی داشته نیز سخن می گوید.
✍️ ادامه..... ۳
@KalikolaVillage1403
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4120
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🇮🇷#ایران_شناسی
🌍#مازندران #سوادکوه #لفور
4⃣
📜قدمت باستان شناسی منطقه لفور
لفور از مناطق بسیار قدیمی و تاریخی مازندران و ایران است (حیدری سوادکوه شمالی، ۱۳۸۱، ص ۳۳). گورستانهای نرگس جار و اوتی سر از جمله گورستانهای باستانی و تاریخی منطقه سد لفور هستند که بر اساس کاوش های باستان شناسی حدود سال ۶۵۱ آغاز دوره اسلامی و پس از آن بنا نهاده شدند. گورستان لفورک و تپه چاشت خوران از دوره عصر آهن، گورستان اسپوکلا و آهه از دوره اواخر ساسانی و اوایل اسلامی و گورستانهای نرگس جار و اوتی سر از دوره های اسلامی از جمله گورستانهای باستانی و تاریخی محوطه هستند که بر اساس کاوشهای باستان شناسی حدود ۳ هزار سال قدمت دارند و باستان شناسان موفق به کشف سه تدفین منحصر به فرد از دوره عصر آهن ۱۵۰۰ تا ۵۵۰ پیش از میلاد در این گورستان ها شدند. راز گورستان لفورک در نخستین فصل از کاوشهای باستان شناسی آشکار شد و در آن چندین نوع جدید از تدفین سه هزار سال قبل ایران مورد شناسایی قرار گرفت. کشف گوشوارههای از جنس طلا و نقره و اجسادی که میان پوششی از سفال تدفین شده اند از جمله یافته های باستان شناسی در این گورستان است. همچنین از این گورستان اجسادی بدست آمده که به نژاد هایپر دولیکو سفال (سر درازهای کامل) مشهورند و این نژاد اکنون دیگر در مازندران بکلی دیده نمی شود. ناگفته نماند؛ که تپه چاشت خوران از دوره عصر آهن، گورستان اسبوکلا و آهه از دوره اواخر ساسانی و اوایل اسلامی و گورستانهای نرگس جار و اوتی سر از دوره های اسلامی از جمله گورستانهای باستانی و تاریخی محوطه هستند که در آخرین مطالعات باستان شناسی و مستند نگاری محوطه پشت سد البرز کشف شده اند و ۶ گورستان باستانی و تاریخی به همراه ۹ روستا و چندین امامزاده قربانیان آبگیری سد البرز هستند. تصویر مقابل کوزه ای با قدمت بیش از ۲۸۰۰ سال کشف شده در گورستانهای تاریخی لفور روستای کالیکلا بر اساس شنیده هایی از قول بزرگان و تاریخدانان محلی در حدود سالهای ۸۹۰ (حدود ۵۰۰ سال قبل) توسط گروه هایی از منطقه شور مست سوادکوه شمالی معروف به کاله (نریمانیهای فعلی) که به این منطقه مهاجرت نموده اند، بنا نهاده شده است. بعدها افرادی از طوایف دیگر (گالش و بنار و ....) نیز به آنها پیوستند. برخی از اهالی معتقدند که در آن زمان چند ایل و تبار (کاله، گالش، بنار) به طور همزمان وارد این روستا شدند. سال ها پس از شکل گیری اولیه روستای کالیکلا مردم آن بر اثر بیماری وبا در گوشه و کنار منطقه پخش شدند و اکثرا در چلن (زمین کشاورزی فعلی روستاییان) رفتند و بعد از بهبودی دوباره به روستا برگشتند. همچنین به علت وجود شیب در روستا در گذشته نه چندان دور سیلابها باعث از بین رفتن زمینهای کشاورزی حاشیه روستا شده است و زمینهای اطراف رودخانه با بلک بطور کامل از بین رفته است. زلزله سال ۱۳۳۴ باعث تخریب اکثر منازل روستای کالیکلا شده و بعضی از اهالی نیز در این زلزله جان باختند.
از سوی دیگر، جاده ابریشم یا راه ابریشم یکی از راههای معروف قدیم است که بسبب حمل ابریشم چین از این راه بدین اسم شهرت یافته است. این راه از شهرستان توان هوانگ در چین به ولایت کانسو می آمد و از آنجا داخل ترکستان شرقی امروزی می شد و از طریق بیش بالیغ و آلمالیغ و اترار به سمرقند و بخارا می رسید. در بخارا قسمت اصلی آن از راه مرو سرخس نیشابور گرگان و مازندران (شیرگاه پل بالو امیدوار کوه لفور) به ری می آمد و از ری به قزوین و زنجان و تبریز و ایروان می رفت و از ایروان به طرابوزان یا یکی از بنادر شام منتهی می گردید.
✍️ ادامه..... ۴
@KalikolaVillage1403
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4120
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🇮🇷#ایران_شناسی
🌍#مازندران #سوادکوه #لفور
5⃣
#پتشخوارگر
در سال ۶۷۳ ق م سپاهیان آسار حارون شاه آشور در یک سلسله عملیات جنگی به سرزمینی موسوم به پاتوش آری یا پاتشوعار رسیدند که جزئی از کشور مادهای دور دست بوده است (دیاکونوف، ۱۳۷۷، ص ۲۴۳ و توینیی، ۱۳۷۹، ص ۶۸). آسارهارون در کتیبه خود از سرزمین پاتوش آرمی چنین سخن می گوید: «اما سرزمین پاتوش آری بر کران کویر نمک در خاک مادهای دوردست که کوه بیکنی (دماوند) در کنار آن نهاده است. کوه سنگ لاجورد که هیچ یک از نیاکان پادشاه من پا در خاک آن نگذاشته بودند» (کامران، ۱۳۷۴، ص ۱۳۲). این نام در زمان هخامنشیان تحت عنوان پیشوارش یا پتشوارش در کتیبه داریوش آمده و در زمان ساسانیان بر اساس کارنامه اردشیر بابکان نام آن پتشخوارگر بوده است. در اوستا بخشی از رشته کوههای اوپی ری ستنا یا اپارسن دانسته شده است. در کتاب جغرافی دان یونانی استرابون با عنوان پراخوتراس ذکر شده که همان
رشته کوههای البرز بوده و اقوام گیل، کادوسی و آماردی در نواحی شمالی آن مسکون بوده اند. پروکوپیوس مورخ بیزانسی نیز از کیوس برابر انوشیروان تحت نام پتشخوار شاه یاد می کند (مشکور، ۱۳۷۱، ص ۳۲۳). منوچهر شاه حدود این منطقه را به شهرهای فرشواذ جر ختم نمود (ابن اسفندیار، ۱۳۶۶، ص ۵۶). فرشواذ جر را به معنی فرش یعنی هامون دشت و منطقه پهن و واز را به معنی کوهستان و گربا جر را به معنی دریا معنی نموده و به زبان بومی منطقه لفور جر یا جول به معنی پایین یا عمیق یا جمل یا غلزم یا دریا می باشد و در اصطلاح فرشواذ جر یعنی پادشاه دشت و کوهستان و دریا و پادشاه طبرستان از محدوده شهرهای زیر حاکمیت می کردند.
در کتب مورخان اسلامی به صورت فرشوادگر فراشو ذخر و بدشوارگر آمده است. در تاریخ تبرستان ابن اسفندیار راجع به نام فرشوادگر چنین می خوانیم حد فرشوادگر آذربایجان سر تبرستان گیل دیلم، رویان، قومش دامغان و گرگان باشد و اول کسی که این حد را پدید کرد منوچهر شاه بود (همان، ص ۵۶). اولیاء الله آملی فرشوار جر را لقب تبرستان دانسته است (اولیاء الله آملی، ۱۳۱۳، ص ۲۷). میر ظهیرالدین تبرستان را درون فرشوارگر و فرشوارگر را شامل آذربایجان گیلان تبرستان ری و قومش (سمنان) می داند (مرعشی، ۱۳۶۱، ص ۱۱). ابن اسفندیار معنی فرشواذ را باش خوار ای عیش سالماً صالحاً بیان می کند (ابن اسفندیار، ۱۳۶۶، ص ۵۶) یعنی عیش کن به سلامت وی همچنین فرشواذ جر را از سه جزء فرش + واذ گر بر شمرده و فرش را هامون واد را کوهستان و گر یا جر را دریا و سرزمین فرشواذ جر را سرزمین کوه و دشت و دریا می خواند. همچنین خاطر نشان می سازد به لغت قدیم جر یا گر معنی کوهستانی را که بر آن کشاورزی می کرده اند نیز می داده است (مارکوارت، ۱۳۷۳، ص ۲۴۵). از این رو به خاندان قارن آل سوخرا که حاکم بخشی از فرشوادگر بوده اند جرشاه یا گرشاه یا ملک الجبال می گفتند (اعتماد السلطنه، ۱۳۶۷، ص ۲۲). بر اساس نامه ی تنسر در زمان به سلطنت رسیدن اردشیر یکم ساسانی چشنسف یا گشنسب شاه گشتاسب بر پتشخوارگر حکمرانی داشته و عنوان پشتخوارگر شاه را داشته است. بنابر کارنامه اردشیر بابکان پشتخوارگر از بخشهایی بوده که برای اردوان شاه اشکانی سپاه تهیه می کرده است. به نظر محمد حسن خان اعتماد السلطنه لغت فرشوات گر به مرور زمان دچار تحریف و تخفیف شده به سوات یا سواد تبدیل شده و نام سوادکوه ماخوذ از آن است. ابن خردادبه در المسالک و الممالک بد شوارگر را یکی از شهرهای تبرستان بر شمرده است (ابن خردادبه، ۱۳۷۰، ص ۹۶). البته واضح است که او دچار اشتباه شده زیرا در هیچ یک از منابع از شهری بدین نام یاد نشده بلکه همواره تاکید شده که بدشوارگر یا همان پتشخوارگر منطقه وسیعی بوده است.
پتشخوارگر از سه جزء پتش + خوار + گر تشکیل یافته و کوهی است که در پیش ولایت خوار واقع بوده (مشکور، ۱۳۷۱، ص ۳۲۳) و یا کوههای کم درخت است که روبروی دره خوار قرار دارد (عمادی، ۱۳۸۲، ۱۷۰).
برخی آن را از سه جزء پئیتیشخ + وار + گر به معنی ناحیه ای که در بر دارنده کوه و دشت و دریاست خوانده اند (حجازی کناری، ۱۳۷۲، صص ۴۵-۴۴). بنابراین با توجه به منابع تاریخی سرزمین پتشخوارگر منطقه ای وسیع بوده که شامل رشته کوه البرز میشده اما به تدریج این نام تنها برای بخش مرکزی و شرقی آن یعنی کوههای لاریجان، بندپی، لفور، سوادکوه، هزار جریب باستانی، دودانگه، چهاردانگاه و هزار جریپ و بخشی از فیروزکوه و دماوند به کار رفته است.
برخی پژوهندگان بر این باورند که نام سوادکوه با تغییر واژه کهن فرشوادگر به فرشواد کوه سپس تبدیل آن به سوادکوه پدید آمده است. در برخی از اسناد و کتب تاریخی اسامی دیگری مانند قارن کوه، شروین کوه، جبال شروین و کولاچی نیز برای این ناحیه بکار رفته است.
✍️ ادامه.... ۵
@KalikolaVillage1403
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4120
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐
🇮🇷#ایران_شناسی
🌍#مازندران #سوادکوه #لفور
6⃣
📖مهمترین دهات لفور در عصر باستان (قارن)
۱- جاوه چال (جعفر چال)
این آبادی در پایین دست قلعه مازیار در قسمت شمالی روستای مزدیدره با مازیار دره واقع بوده که به مرور زمان و حملات خلفای عباس از جمله معتصم و همراهی طاهریان قلع و قمع گردیده که از مصالح بجا مانده از آن جهت استفاده از حسینیه و سفاتالار و حمام و مکتب خانه روستاهای همجوار استفاده نموده و در حاضر هم باقی میباشد.
۲- بازیر کلاء
از نظر علم جامعه شناسی اصطلاح کلا به معنی محل اجتماع انسانها یا ده میباشد. این روستا در قسمت غربی روستای عالم کلاء در قبرستان و زمین فوتبال فعلی واقع میباشد. قبور قدیمی و گلهای لاله و درختان آزاد یا اذاردار و دفن اجساد بسوی خورشید یا آفتاب نشان از گیری یا زرتشتی بودن ساکنین این منطقه را نشان میدهد.
۳- گونی کلاه
این پارچه ده در مرتعی به همین نام در مسیر عبور جاده ای روستای تمر فعلی وجود دارد و قبور این روستا توسط جاده تمر که احداث گردیده نابود شد و استخوانها و سفالهای به دست آمده از جاده نشان دهنده این میباشد که انسانهای سر دراز در این مناطق زندگی می کردند.
۴- خنه سری (خانه سرا)
این ده از دهات عصر گذشته بوده که در مرتعی به همین نام در حد فاصل روستای عالم کلا و کالی کلاء واقع میباشد از قبور و سفال شکسته و اجرهای پیدا شده و مقایسه با آجر و سفالهای کاخ مازیار در بالای روستای مزدیدره با نشان از هم عصر بودن حتی قدمت بیشتر عصر آهن را نشان می دهد. تحقیقی که باستان شناسان استان مازندران واحد میراث فرهنگی قبل از احداث سد لفور در منطقه انجام دادند در مرتع جنگلی آهه روبروی روستای کالی کلا آثاری یافتند که نشان از انسانهای عصر آن و استخوانهای آنها از جنس آدمهای نئاندرتال یعنی انسانها سر دراز بوده است و همچنین به روایت گذشتگان محلی که صاحبان همین مرتع بوده اند روایت کردند که اجدادشان در حین چرای گاو در قبرستان همین منطقه دیگ بزرگ پر از سکه و کوزه و آثار زینتی پیدا نمودند که به صورت مستند و مکتوب مشهود نمی باشد.
۵- تسی کلا
این ده در قسمت غربی روستای کالی کلاه در مرتعی به همین نام معروف و موجود میباشد. کوزه شکسته و سفالها و پیلکا به زبان طبری و قبور رو به آفتاب نشان از موجودیت آن در زمانهای گذشته را می نماید که گاهی به طمع گنج چاله و چوله های در این موقعیت ایجاد میشود اداره میراث فرهنگی در سال ۱۳۷۵ و ۱۳۷۶ با مجوز رسمی حفاری انجام داده که استخوانهای بدست آمده نشان از سکونت عصر آهن می باشد.
نقل از جهانگیر عباسی که ایشان از جد مادری اش به نام مشهدی حیدر محرابی گالش نقل میکرد که من ۴ الی ۵ ساله بودم در تاریک و روشن خاطرات ذهنم بیاد می آورم که پدرم یک عدد زنبیل را با دو عدد سیخ آهنی به دستم سپرد و پابه پای آنها بعد از یک بیماری واگیردار احتمالاً «وبا» از خانه و کاشانه ی مان روستای تسی کلا به سمت پایین دست حاشیه رودخانه از رود حرکت کردیم و در آنجا ساکن شدیم که در حال حاضر موسوم به روستای کالی کلاست. جهانگیر عباسی متولد سال ۱۳۰۳ ش بود و اگر پدر بزرگشان ۷۵ سال عمر داشته باشند تا به امروز میشود حدس زد عمر روستای کالی کلا نباید از ۱۵۰ الی ۱۷۵ سال تجاوز کند.
۶- نرگس چال
۷- اوتی سر
۸- آرسوسر
۹- آهه
۱۰- اسکلیم
✍️ در ادامه..... ۶
@KalikolaVillage1403
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4120
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
زمان:
حجم:
2.09M
#بندپی
#سوادکوه
#مقریکلا
#مقری
📝مُقرى (طایفه) moqri حوزه ی جغرافیایی سکونت این طایفه روستاهای حاجی کلا ، گشنیان و مقریکلای بندپی است.
در یکی از روستاهای نزدیک ساری نیز طایفه ای به همین نام زندگی میکنند.
این طایفه دامدار بوده، ییلاق را در گردنه سر نزدیک آلاشت می گذراند و قشلاق آنها لفور است.
در شهرها، به ویژه در قائمشهر پراکندگی زیادی دارند، این گمان وجود دارد که مقری (#مکری) های لفور از مقری های مکری بندپی بودند که بعدها به حوالی سوادکوه آمده اند.
📌برخی از مردم این طایفه برآنند که مقری ها از آغاز در لفور سکونت داشته، در دوره ی قاجاریه - به سبب شیوع وبا در منطقه و مرگ و میر بسیاری از مردم به حدود بندپی و ساری کوچ کردند.
از خانواده های پرآوازه ی آنها می توان احمدی، قلی پور، زاهدی شیرنژاد و جعفری را نام برد.
(ابراهیم درویشی ص ۱۰۴ - ۱۰۶)
📌 یکی از مهمترین ایلهای شکاک ارومیه و خوی و ترکیه #ایل_مقری می باشد. شِکاک نام یکی از ایلهای بزرگ کُرد ساکن استان آذربایجان غربی میباشد. سکونتگاه مقری ها در شهرستان سلماس منطقه شپیران سلماس، انزل ارومیه بخش مرکزی ارومیه، صومای و برادوست گزارش شده است. اطلاعاتی از پیوندشان با مقری های بندپی، لفور و سایر نقاط مازندران حاصل نشد.
📌بهنوشته ی اشرفالدین بدلیسی، #مکری از بازماندگان شاهزادگان اردلان بود و نامش را از یکی از رهبران آن، یک مکار خاص میگیرد. به نظر می رسد ریشه ی مقری از مکری نباشد.
📚نیاز به تحقیق
🎙#محسن_داداش_پور_باکر
۱۴۰۳/۱۲/۱۱
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4168
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻
🌍روستای لاجیم،#سوادکوه.
🏛#برج #لاجیم
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4189
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🏛#برج #لاجیم
✍برج لاجیم حدود ۱۸ متر بلندی و بدنهای مدور و استوانهشکل دارد. گنبد آن دوپوش است که پوش درونی آن، گرد ساده و پوش بیرونی آن تقریباً رک است. این بنای تاریخی در خارج از یک گنبد مخروطی ساده و ظریف پوشیده شده است که در داخل به حالت مدور تغییر شکل میدهد. ورودی این بنای آجری در سمت شرق است و پایه گنبد به وسیله یک ردیف طاقنما تزئین شده است. بنای برج لاجیم متعلق به حد فاصل میان سقوط نخستین سلسله باوندی و ظهور دومین سلسله این خاندان است. در این دوره هفتاد ساله، تمامی نواحی مازندران زیر تسلط آل زیار بود؛ ولی آنها بر کوهستانها تسلط نداشتند و بازندگان باوندیان منتظر فرصت بودند که املاک خود را باز پس گیرند.
📜#کتیبه:
در کمربند زیر گنبد دو کتیبه به خط کوفی و پهلوی بر روی هم قرار گرفته است. این دو کتیبه به شکل زیبایی با آجرهای تراشخورده در زمینهای از گچ سفید نصب شدهاند کتیبه با خط کوفی نام کیا اسماعیل ابوالفوارس شهریار ابنعباس صاحب بنا و تاریخ ۴۱۳ هجری قمری را نشان میدهد.
اهمیت برج لاجیم مانند برج رسکت، بیشتر به دلیل دارا بودن کتیبه پهلوی در کنار کتیبه کوفی است. این امر نشان میدهد که در قرن پنجم هجری قمری در این قسمت از ایران، حکمرانان وقت علاوه بر توجه به هنر دوران قبل از اسلام به خط رایج در دوره حکومت شاهان ساسانی نیز اهمیت میدادهاند.
کتیبه کوفی:
در کتیبه کوفی نام و القاب صاحب مرقد خوانده میشود ولی نام سازنده آن مشخص نیست و تنها حدس و گمان و با توجه به قرینه اجزایی از کلمات باقیمانده میتوان بدان دست یافت. متن کتیبه چنین است:
بسم الله الرحمن الرحیم. هذا قبر القیم الکیا الجلیل ابوالفوارس شهریار بن العباس بن شهریار مولی امیرالمؤمنین رحمه الله امر بینائه … فی سنه ثلاث عشر و اربعمانه، عمل الحسن بن علی.
کتیبه پهلوی:
آوانوشت
en gumbad shah tuwanmand Shahryar i Abbas i Shahryar mowli amiromominin framud kardan duxt i rad i Sispuhr Chihrzad madar i oy. Sal tirest hashtad noh, Adur mah, Spandarmad roz.
ترجمه:
این گنبد شاه توانمند شهریار بن عباس بن شهریار مولی امیرالمؤمنین است. فرمود کردن (ساختن) دخت راد (بخشنده) سیسپور چهرزاد مادر او. سال سیصد و هشتاد و نه(۳۸۹ یزدگردی، ۴۱۳ ق)، ماه آذر روز سپندارمذ.
📚منابع:
↑ رستمی، مصطفی (۱۳۹۰). برج لاجیم، نگین جاذبههای تاریخی مازندران. مازندران: شلفین. شابک ۹۷۸۶۰۰۱۰۰۱۷۷۲.
↑ رستمی، برج لاجیم، نگین جاذبههای تاریخی ماندران، ۶۹.
↑ رستمی، برج لاجیم، نگین جاذبههای تاریخی ماندران، ۷۳.
↑ رضایی باغ بیدی، حسن (۱۳۸۳). «کتیبهٔ پهلوی کوفی برج لاجیم» (PDF). نامه ایران باستان (۱)
🌍روستای لاجیم،#سوادکوه
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4189
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🏛#برج_لاجیم
✍بنای برج لاجیم متعلق به حد فاصل میان سقوط نخستین سلسله باوندی و ظهور دومین سلسله این خاندان است. در این دوره هفتاد ساله، تمامی نواحی مازندران زیر تسلط آل زیار بود؛ ولی آنها بر کوهستانها تسلط نداشتند و بازندگان باوندیان منتظر فرصت بودند که املاک خود را باز پس گیرند.
بر پایه روایات تاریخی منقول از ابن اسفندیار، در زمان حکومت آلب ارسلان در سالهای ۴۵۵ تا ۴۶۶ هجری قمری سپهبد قارن بن سرخاب تا اندازهای توانست که بر مازندران تسلط یابد و قدرت خاندان وشمگیر را به زوال بکشاند. محل اقامت حکام باوندی در کوهستانهای جنوب مقر قدیمی آنها یعنی شهر ساری بود؛ ولی مشخص نیست که ابوالفوراس شهریار در میان بزرگان باوندی دارای چه مقامی بوده است و با شهریار بن دارا که به دست وشمگیر کشته شد و نیز سرخاب بن شهریار و قارن بن سرخاب و حسام الدوله ابن قارن سر سلسله شعبه دوم باوندیه چه نسبتی داشته است.
برج لاجیم (مورخ ۱۰۲۲ م) محیط دایره بنا در قاعده ۲۶۸۰ سانتیمتر، قطر فضای داخلی ۵۴۷ سانتیمتر و پهنای ورودی آن ۱۱۲ سانتیمتر میباشد. آندره گدار در سال ۱۹۳۳ میلادی به ایران آمده و دربارهٔ ابنیه باستانی این کشور مطالبی تهیه و در هشت جلد منتشر کرد و از آن جمله در جلد اول کتاب خود ضمن انتشار عکس گنبد لاجیم و رسکت تحقیقات خود را در چند صفحه بدین شرح منتشر کرد: میزبان ما افلاطون نام دارد (نوادگان افلاطون با شهرت هادی نژادلاجیمی در روستا سکونت دارند) مردی است هیزم شکن بلند قامت خشن و تنومند و بهطوریکه در راه رفتن به برج رسکت خودم دیدم با خونسردی و تنها با یک تبر به شکار پلنگ میپردازد و او را از پای درمیآورد او از قلعهای که در آنجاست چیزی نمیگوید به عقیده او برج مقبره امامزاده عبداله است که خدا میداند در چه زمانی میزیسته به هر حال آنچه مسلم است این است که او مرد مقدسی بوده چرا که پدر بزرگش هادی چنین حکایت کرده است: که روزی گبریها (در آن دوره و زبان تبرستان، گبری به هر کسی که دینی غیر از اسلام داشت گفته میشد) قصد خراب کردن بنا را کردند و از پایین بنا جایی که هنوز آثار مرمت آن دیده میشود شروع به تخریب بنا کردند و نزدیک ظهر برای استراحت به زیر یکی از درختان مجاور (درخت آزار یا آزاد) رفتند ولی زمین دهان باز کرد و آنها را بلعید با این حال چند سال پیش که سقف بنای امامزاده احتیاج به تعمیرات پیدا کرده بود ساکنان محل آجرهای مورد نیاز را از محلی که افلاطون به من نشان داد به دست آوردند در آنجا در لبه پرتگاه خندقی بود با دیوارههای کاملاً عمودی که حاکی از محل وجود یک دیوار قطور بود این دیوار که برای تعمیر بنا هرچه لازم بوده است از آن برداشتهاند به برج بسیار بزرگ مدوری متصل میشده است که با توجه به عظمت تپهای که بر آن قرار گرفته بی شک ساختمان اصلی قلعهٔ شاهی بوده است افلاطون به ما گفت که این یک دیوار قدیمی است و از پشته خاکی که بقایای دیوار را پوشانده معلوم بود که دیوار تا ورای تپه ادامه داشته و شبه جزیره مانند را دور میزده است. در داخل این محوطه جا تلهایی از خاک وجود داشته که ثابت میکرد قلعه در حقیقت شهری بوده است با برج و باروی مستحکم اگر اشتباه نکنم این شهر در قلب جنگل و بدور از راهها و اجتماعات شهری پایگاه یک شاه یا جایگاه امن امیری مخلوع با لشکریان ویژه بوده که در انتظار فرصت مناسب برای بازپسگیری ملک خود به سر میبرده است برج که احتمالاً مدفن این شاه یا امیر است عمارتی است مدور که از داخل سقفی گنبدی و از خارج سقفی مخروطی دارد یعنی به گونه معماری بسیار رایج که در صفحات شمالی ایران مدتهای مدید معمول بوده است در این روستای کنونی شهر مخفی یا پایگاه نظامی کهن سر عجیبی نهفته است.
📚منابع:
↑ رستمی، مصطفی (۱۳۹۰). برج لاجیم، نگین جاذبههای تاریخی مازندران. مازندران: شلفین. شابک ۹۷۸۶۰۰۱۰۰۱۷۷۲.
↑ رستمی، برج لاجیم، نگین جاذبههای تاریخی ماندران، ۶۹.
↑ رستمی، برج لاجیم، نگین جاذبههای تاریخی ماندران، ۷۳.
↑ رضایی باغ بیدی، حسن (۱۳۸۳). «کتیبهٔ پهلوی کوفی برج لاجیم» (PDF). نامه ایران باستان (۱)
🌍روستای لاجیم،#سوادکوه
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4189
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
1.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌍روستای لاجیم،#سوادکوه.
🏛#برج #لاجیم
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4189
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
#فرهنگ_عامه
#۲۶عیدماه
📜"۲۶ عیدماه کژی ها و کاستی ها "
✍بیست و شش عیدماه یا عید مردگان یادگاری بجا مانده از نیاکان و اجداد در فرهنگ بومی #مازنی ها خاصه در مناطقی عشایری و ییلاقی ماست که متناسب با سلیقه ،سبک زندگی و نیازهای روزانه آنان طراحی و برگزار می شد که در آن دیدار فامیلان و بزرگان ،احترام به شعائر مذهبی حول بقاع و اماکن زیارتی، اهل قبور و اموات سنت هایی مثل تغدیه و پذیرایی با سبک پوشش و لباس های بومی و محلی و آیین های مثل کشتی و سوارکاری موسیقی و...موج می زد.
📌در شهرستان سوادکوه و بندپی این سنت دیرینه از قدمت و غنای فوق العاده ای برخوردار است و لذا هرساله این آیین سنتی ستودنی در روستای #امام_زاده_حسن، [#شیخ_موسی ، نیراسب و...]
روستایی حد مرزی #سوادکوه و #بندپی بابل با شیوه و رسم خاصی برگزار می شد که متاسفانه سالهای اخیر بدلایل مختلف از مسیر و چهارچوب اصلی خویش خارج و بیشتر به عرصه رقابت و آن هم میدان کشتی و بویژه برای کشتی گیران خارج از محدوده جغرافای این دو شهرستان تبدیل شده است
آنچه مشخص و معلوم است این که
🔸️برنامه کشتی بخشی از آیین این روز بوده است نه همه آن
🔸️دیگر اینکه کشتی بیشتر بخش تفریحی و سرگرمی این جشن بزرگ بوده است و از تشریفات زاید به دور بوده است.
🔸️سوم اینکه فقط کشتی گیران منطقه ای بدون دوبنده و حتی لباس های ورزشی مرسوم امروزی که با همان لباس مالداری به این امر مبادرت می کردند.
🔸️پذیرایی با آش دوغ ، شیرآش ، نان محلی و...
عرصه محصولات دامی محلی
🔸️اجرای موسیقی های بومی و محلی
🔸️گپ و گفت با بزرگان منطقه خصوصا پهلوانان قدیمی معرفی چهره های فرهنگی و ورزشی نوجوان و آینده دار منطقه و....از جمله برنامه های فراموش شده و یا تعطیل شده این رسم کهن #مازنی ها در
امام زاده حسن سوادکوه می باشد.
📌امید است متولیان امر خصوصا ادارات ورزش و جوانان ،فرهنگ و ارشاد اسلامی و بزرگان و متنفذان محلی و منطقه در طول سال هماهنگی های لازم را انجام و تدابیری اندیشیده شود که این جمع مردمی خودجوش در حفظ یک نماد و سنت فرهنگی بیشترین بهره را ببرند.هرچند دخالت دستگاهای دولتی در امور مردمی باعث آسیب جدی به آن خواهد شد ولی هماهنگی و مساعدت لازمه یک کار بزرگ و جمعی میباشد
🔹️تجلیل از بزرگان ورزش و موسیقی شهرستان و بومی
🔹️معرفی نخبه ها و نوجوانان این رشته ها
🔹️استفاده از کشتی گیران و ورزشکاران محلی
🔹️ توجه به موسیقی بومی محلی و دیگر آداب رسوم منطقه...
می توانند در ساماندهی و تعالی این فرهنگ و سنت قدیمی کمک نمایند.
✍️#عموزاده" نامی "
🗓 سهشنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۴
https://eitaa.com/edmolavand/21060
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4646
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
💥#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─