eitaa logo
پژوهش اِدمُلّاوَند
458 دنبال‌کننده
13هزار عکس
1.8هزار ویدیو
318 فایل
🖊ن وَالْقَلَمِ وَمَايَسْطُرُونَ🇮🇷 🖨رسانه رسمی محسن داداش پورباکر_شاعر پژوهشگراسنادخطی،تبارشناسی_فرهنگ عامه 🌐وبلاگ:https://mohsendadashpour2021.blogfa.com 📩مدیر: @mohsendadashpourbaker 🗃پشتیبان:#آوات_قلمܐܡܝܕ 📞دعوت به سخنرانی و جلسات: ۰۹۱۱۲۲۰۵۳۹۱
مشاهده در ایتا
دانلود
💠علت یا شان نزول بیس شش : دلایل متعددی وجود دارد تا چنین مراسمی را مردم در طول تاریخ برگزار کنند: ۱- جشن(عید) مردگان: آخر سال تبری موسوم به بیس شش نوروز ما مردم به مزار رفته و برای اموات خیرات می کنند و با پخش گل و شیرینی جشن می گیرند که به جشن مردگان موسوم است. «همان گونه که در ایران باستان اواخر اسفند جشن "فروردگان" می گرفتند، در و دیگر مناطق مازندران در اواخر بیس شش عید ماه جشن می گیرند. در حقیقت یادگاری نهادن خوراک و نوشیدنی است برای مردگان. ۲- پیروزی بر : حکومت نمادین و تمثیلی هزار ساله ی ضحاک ماردوش عاقبت در چنین روزی به دست واژگون می شود و طومار سیاه آن برای همیشه از دفتر روزگار حذف می گردد. این موضوع هم در روایت های کتبی و هم در روایت های شفاهی به طور مفصل بیان شده است: با روئیدن دو مار سیاه بر شانه های ضحاک، مغز جوانان خوراک مارها می گردد، تا این که کاوه آهنگر بر ضد ضحاک قیام می کند و او را از تخت به زیر می کشد و فریدون را به پادشاهی می رساند و ضحاک را در کوه دماوند به بند می کشاند. مردم هم با شنیدن خروج کاوه و فریدون بر ضحاک و شکست او به بند کشده شدنش به شادمانی و خوشی پرداختند. 📌روایت های مردمی هم کم و بیش شبیه روایت های کتبی است: کاوه آهنگر می خواهد ضحاک را گردن بزند اما مردم راضی نمی شوند. او از ترس قیام مردم او را به کوه دماوند می برد و در چاهی به بند می کشد، هنوز ضحاک در چاه به بند است و صدای ضعیفی از ته چاه به گوش می رسد: بریز که سوختم، بریز که سوختم. این صدای ضحاک است. تشنه اش است کاوه به او قول داد به کامش آب بریزد اما آب نداد. کاوه هزار سال، یک روز کم شاهی کرده است.... کاوه ضحاک را به طرف چاه سرازیر کرده است ضحاک می بیند هوای داغی دارد او را می سوزاند با صدایی ضعیف می گوید بکش بالا که سوختم و همین الآن هم اگر کسی سر آن چاه برود و گوش بدهد آن صدا به گوش می رسد .... مارها مغز سر ضحاک را خوردند و او همان جا مُرد.» مردم بر بالاي بام ايران يعني دماوند كوه رفته گون را آتش زدند تا از اين طريق به مردم اعلام كنندكه ضحاك ماردوش شگست خورد. 📌مردم از آن زمان تا کنون به یادگار و یادمان آن روزگار آتش افروخته و جشن می گیرند. شادی و پایکوبی می کنند.» ۳- جشن شالی: در بعضی از روستاهای از جمله اسکی محله و منطقه دابو جشن دروی برنج می نامند. «بعضی از روستا های مانند کچید زیراب و ... به "جشن شالی" معروف است. 💠 + نوشته شده در پنجشنبه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۲ ساعت 9:39 توسط نادعلی فلاح  |  https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3442 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
هدایت شده از پژوهش اِدمُلّاوَند
💠علت یا شان نزول بیس شش : دلایل متعددی وجود دارد تا چنین مراسمی را مردم در طول تاریخ برگزار کنند: ۱- جشن(عید) مردگان: آخر سال تبری موسوم به بیس شش نوروز ما مردم به مزار رفته و برای اموات خیرات می کنند و با پخش گل و شیرینی جشن می گیرند که به جشن مردگان موسوم است. «همان گونه که در ایران باستان اواخر اسفند جشن "فروردگان" می گرفتند، در و دیگر مناطق مازندران در اواخر بیس شش عید ماه جشن می گیرند. در حقیقت یادگاری نهادن خوراک و نوشیدنی است برای مردگان. ۲- پیروزی بر : حکومت نمادین و تمثیلی هزار ساله ی ضحاک ماردوش عاقبت در چنین روزی به دست واژگون می شود و طومار سیاه آن برای همیشه از دفتر روزگار حذف می گردد. این موضوع هم در روایت های کتبی و هم در روایت های شفاهی به طور مفصل بیان شده است: با روئیدن دو مار سیاه بر شانه های ضحاک، مغز جوانان خوراک مارها می گردد، تا این که کاوه آهنگر بر ضد ضحاک قیام می کند و او را از تخت به زیر می کشد و فریدون را به پادشاهی می رساند و ضحاک را در کوه دماوند به بند می کشاند. مردم هم با شنیدن خروج کاوه و فریدون بر ضحاک و شکست او به بند کشده شدنش به شادمانی و خوشی پرداختند. 📌روایت های مردمی هم کم و بیش شبیه روایت های کتبی است: کاوه آهنگر می خواهد ضحاک را گردن بزند اما مردم راضی نمی شوند. او از ترس قیام مردم او را به کوه دماوند می برد و در چاهی به بند می کشد، هنوز ضحاک در چاه به بند است و صدای ضعیفی از ته چاه به گوش می رسد: بریز که سوختم، بریز که سوختم. این صدای ضحاک است. تشنه اش است کاوه به او قول داد به کامش آب بریزد اما آب نداد. کاوه هزار سال، یک روز کم شاهی کرده است.... کاوه ضحاک را به طرف چاه سرازیر کرده است ضحاک می بیند هوای داغی دارد او را می سوزاند با صدایی ضعیف می گوید بکش بالا که سوختم و همین الآن هم اگر کسی سر آن چاه برود و گوش بدهد آن صدا به گوش می رسد .... مارها مغز سر ضحاک را خوردند و او همان جا مُرد.» مردم بر بالاي بام ايران يعني دماوند كوه رفته گون را آتش زدند تا از اين طريق به مردم اعلام كنندكه ضحاك ماردوش شگست خورد. 📌مردم از آن زمان تا کنون به یادگار و یادمان آن روزگار آتش افروخته و جشن می گیرند. شادی و پایکوبی می کنند.» ۳- جشن شالی: در بعضی از روستاهای از جمله اسکی محله و منطقه دابو جشن دروی برنج می نامند. «بعضی از روستا های مانند کچید زیراب و ... به "جشن شالی" معروف است. 💠 + نوشته شده در پنجشنبه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۲ ساعت 9:39 توسط نادعلی فلاح  |  https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3442 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─