💝دعوت به همکاری
🌸سلام وقت بخیر
📩پرسش:
آیا در عصر قاجاری علمایی به نام های
#حسینعلی_رئیس ، #محمدتقی_کالی و #محمدکاظم_عالمی در منطقه ی لفور سوادکوه سراغ دارید؟
📝چرا که در کتاب خطی مرحوم #ملانورعلی_کرد که کتابت آن به سنه ۱۳۴۱ قمری طی وقایعی در #کردمحله بندپی به آن روحانیون اشاره شده است. و صراحت دارد.👇👇
[در این کتابت به مسایل روز و گذشته #بندپی بویژه تاریخ عزای حسینی پرداخته شده است.]
‼️و عجیب آنکه مولف در معرفی آنان می نویسد:👇👇
{{....از اهل #دارالتاریخ_لفور...}}
🔎این خوانش پس از تطبیق، جمع آوری اطلاعات و تلفیق با یافته های شفاهی برای نخستین بار منتشر خواهد شد.
💌از کلیه ی پژوهشگران بومی، محلی ، فراگیر، دانش پژوهان، علاقمندان به تاریخ تقاضا می شود چنانچه اطلاعاتی در این خصوص [شنیده ها، کتابت، اسنادخطی و...] دارید با من ۰۹۱۱۲۲۰۵۳۹۱ محسن داداش پور باکر گفتگو کنید.
مطالب شما به نام شما در پژوهش ادملاوند ثبت و منتشر خواهد شد.
🔈🔇🔉🔊
🌙#ماه_رمضان
⏰دعوت جهت حضور در مساجد و محافل در ماه مبارک رمضان جهت سخنرانی با موضوع
"تاریخ و وقایع روستا، علما، وجه تسمیه، تبارشناسی و دینداری از گذشته تا کنون "
🟨از هم اکنون هماهنگ شوید.⬜️
۰۹۱۱۲۲۰۵۳۹۱ محسن داداش پور باکر
۱۴۰۳/۱۱/۲۷
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4115
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
⏰#شگفتانه_ادملاوند
🌍#دومیرکلا بابل
👇👇👇
🟢و بازم ردپای نام و وصف جناب
#حاجی_شیخ_موسی
#شیخ_موسی
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4116
﷽ن و القلم و ما یسطرون
📩شناسه۱۳۹۴۰۴۱۱۱۶۰۶
📜#اسناد_مازندران
🔎#روخوانی_سند
📝#انجامه #ملامحسن_علی
🗓۲۳ جمادی الاولی سنه ۱۲۵۸ قمری برابر با ۱۱ تیر سال ۱۲۲۱ شمسی
🌍اشاره به گنج افروز بابل | روستای دومیرکلا مازندران |#ازِر
3⃣پست چهارم
🧷با اندکی فاصله از پست قبلی
در بخشی از انجامه مرحوم #ملامحسن_علی در سنه جمادی الاولی ۱۲۵۸ قمری آمده است:
((...#میرعبدالله ۱ که قیاس جمالش در #بارفروش۲ منظوم بود در پس حادثه جراحت برداشت...[ناخوانا] در #اَزِر ۳ قشون #قلی_داراب ۴ مقاتله بر صاحب نفس المومن بالله بسیار روا امر کرد تا چهار یوم۵ که دعوای بر آن ذوات محترمه به کتابت نشود لکن عرض تا فلک جایز است ((عم یتسائلون))۶ به شوارع ناامن #یوسف_حاجی ۷ گریخت و #میرعبدالصمد ۸ به استمداد در مزار فیض آثار، شریعتمدار، عالی افاضت مآب، بهجه قلوب پرجی ها۹ حاجی موسی۱۰ علیه الرحمه اعتکاف۱۱ برگزید و مرقوم داشت که الیوم تا یوم الحساب حکم قطعی جهاد صبر است...}} 🔎 ..... ⬅️ادامه دارد.
👇
👈این خوانش ادامه دارد.
📜#خوانش_سند #روخوانی_سند
🖊#محسن_داداش_پور_باکر
۱۳۹۲/۰۴/۱۱
📝پانویس:
۱/میرعبدالله: از سادات | به نظر می رسد وی از متعلقین و منسوبین امامزاده سید طاهر مدفون آبادی دومیرکلا گنج افروز بابل باشد.
۲/بارفروش: بابل
۳/اَزِر: به نظر می رسد نام قدیم روستای دومیرکلا باشد. | نام تپه ای در دومیرکلا
۴/قلی داراب: مهاجم | نماینده ی حکومتی | نامشخص و قابل تحقیق
۵/چهاریوم: جنگ و درگیری به چهار روز طول انجامید.
۶/عم یتسائلون: سوره نبا آیه یکم قرآن
۷/یوسف حاجی: فرد حقیقی یا حقوقی در زمان خودش| شاید از خاندان حاجی تبارها و یا سادات حاجی باشد | نیاز به تحقیق
۸/میرعبدالصمد: از سادات | به نظر می رسد وی از متعلقین و منسوبین امامزاده سید طاهر مدفون دومیرکلا گنج افروز بابل باشد.
۹/#پرجی ها: به نظر می رسد ایل پرجایی های مقیم بندپی باشند | #پرجایی | فیروزجایی فعلی
۱۰/حاجی موسی: به نظر می رسد حاجی #شیخ_موسی مدفن در بندپی شرقی باشد| این شخصیت وارسته بسیار مورد احترام ایل پرجایی مقیم بندپی و اطراف می باشد.
۱۱/اعتکاف: شخص به منظور عبادت در مسجد متوقف شود.
📌روستایی شبیه #دومیرکلا در دهستان فریم بخش دودانگه ساری واقع شده است که به نام #دمیرکلا می باشد.
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4116
🔴 به منظور حفظ حریم شخصی، انتشار نمایه یا اصالت سند و یا نام دارنده ی این اسناد به خودشان واگذار شده است.
📙📘📓📗📒📕📔
💌چاپ و نشر مطالب #بدون_نام بردن از نگارنده و منبع #پژوهش_ادملاوند مجاز نبوده و درج منبع الزامی است.
🟠با توجه به نسبی بودن علم تاریخ، این مطالب تا زمانی اعتبار دارد که سند اصیل و متقنی آن را نفی نکند.
در صورتی که اسناد جدید و دارای اصالتی به دست آید که با مطالب موجود در این پژوهش تعارض داشته باشد، نگارنده بدون هیچ گونه تعصبی ، آن را خواهد پذیرفت.
🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است.
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
May 11
🌍#بارفروش #بابل
🌸#علما #شهدا
❤️#سعیدالعلما
🟡#فتنه #بهائیت
📝شمهای از همایش سعیدالعلماء بارفروشی و شهدای فتنه بابیت و بهائیت مازندران در بابل
🔹 امروز شنبه؛ بیست و هفتم بهمن ۱۴۰۳ همایش بزرگداشت سعیدالعلما در سالن همایش دانشگاه آزاد بابل برگزار شد و با وجود تبلیغات و اطلاعرسانی محدود استقبال باشکوهی شده بود.
#آگاهی_بخشی
🔹 از ویژگی این همایش حضور دو نجات یافته از این فرقه و سخنرانی آنان بود آقای عطاالله قادری و خانم مهناز رئوفی که حدود ۳۰ سال گذشته از فرقهی بهاییت جدا و شهادتین را به زبان جاری کردند.
🔹 عطاالله قادری متولد آذربایجان شرقی و بزرگشدهی آذربایجان غربی، برادرش از مبلغین آن فرقه در میان مسلمانان کشورهای حوزه خلیج فارس بود به همین سبب جایگاه ویژهای در میان بهاییت داشت خودش نیز برای تبلیغ فرقه به سراسر ایران میرفت حتی در نارمک تهران از طریق ارتباط گرفتن با یکی از روحانیون شیعه پس از سه سال موفق به بهایی نمودن او شد و او را جهت تبلیغ به سایر شهرهای ایران میبرد.
🔹 عطاالله نماینده تامالاختیار بهاییت در شمال غرب کشور بود، مورد مشورت بیتالعدل نیز قرار داشت. در سن ۴۱ سالگی چون در بطن کار بود دریافت سیاستهای اعمالی آن فرقه با سیاستهای اعلانی آنها زمین تا آسمان تفاوت دارد و این عامل اصلی تحول او بود.
🔹 حدود ۳۰ سال است که با جدا شدن از فرقه همهی اقوام، او را طرد کرده و حتی در فوت پدر، پدرخانم و مادرخانمش اجازهی حضور نداشت، یکی از برادرانش در مازندران سکونت دارد و اصلاً نمیداند در کدام شهر و محله سکونت دارد و فرزندانش که هستند و چه میکنند، شبانه در لولهی بخاری منزلش شن و ماسه ریختند تا او و همسر و فرزندانش در عالم خواب خفه شوند و بمیرند، میگفت آیا محبت عالم انسانی که بهاییت از آن دم میزنند این است و آیا این معنای صلحطلبی است؟!
🔹خانم مهناز رئوفی دیگر جدا شدهی این فرقه نیز میگفت بهاییت که دم از تساوی حقوق زن و مرد میزنند چرا در بیتالعدلشان، جایگاهی برای خانمها ندارند؟ و چرا مهریهی خانمهای بهایی اگر اهل روستا باشند باید ۱۹ مثقال نقره و مهریهی خانمهای بهایی اهل شهر ۱۹ مثقال طلا باشد؟ چرا در میان زنان در آن فرقه هم این تفاوت، ملاحظه میشود؟
✍ #حامد_ابراهیمزاده_بازگیر
۱۴۰۳/۱۱/۲۷
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4119
🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
#قرارگاه_فرهنگی_میرمریم
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🇮🇷#ایران_شناسی
🌍#مازندران #سوادکوه #لفور
1⃣
جغرافیای تاریخی
واژه شناسی لفور
لپور تلخیصی است از «لپ» و «روت» یا «لپورت» و از دو جزء تشکیل شده است: جزء اول «لپ»
پهلوی است که به معنی اخص همان «لب» فارسی یا دهانه میباشد. جزء دوم «روت» (Avarot) یا «اوروت» به
معنی رود است، مجموعاً به آبادی یا منطقهای اطلاق میشود که در مجاورت آب، رود، جنگل و درخت باشد
(حجازی کناری، ۱۳۷۲، ص ۱۹۲).
در گویش مازندرانی، واژهٔ «لپ» به معنای پهن است. واژههایی مانند «لایه» به معنای نیمی از چیز کروی یا بیضوی، «لپربزوئن» یعنی پهن نشستن و «لپو» به معنای آب آرام و کم حرکت کاربرد دارد. ممکن است
معنی «لپور» از این واژهها آمده باشد.
قصبات یا دهات یا دهات لپور در زمان حاکمیت قارنوندی در تاریخ طبرستان ابن اسفندیار در رابطه با خراج حاکم منطقه لفور مینویسد به منطقه امیدوارکوه هفتاد و دو پارچه ده وجود داشت که هزار هزار و ششصددرهم از محصول منطقه به طاهریان میپرداختند. در همین صفحه ابن اسفندیار و رابطه با میزان خراج حوزه لفور و امیدوارکوه مینویسد: حدود مُلک مازیار هزار پاره دیه که پانصد هزار درهم سهمیه بوده است.»
ادامه.....
@KalikolaVillage1403
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4120
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🇮🇷#ایران_شناسی
🌍#مازندران #سوادکوه #لفور
2⃣
📌در زمان حکومت وندان هرمزد از خاندان سوخرا (آل قارن) شهری در لفور ساخته شد که به نام او هرمز آباد خوانده شد او در این شهر کاخی بزرگ گرمابه و ساختمانهای بسیاری بنا نمود این شهر پس از وی نیز مرکز فرمانروایی خاندان قارن به ویژه مازیار بن قارن بوده است. ابن اثیر هرمزد آباد را در میان راه آمل و ساری می داند.
امروزه از شهر هرمزآباد نشانی بر جای نیست اردشیر برزگر نیز دچار اشتباه شده که آن را با روستای و رمز آباد یکی دانسته چرا که و رمز آباد در دهستان فریم از بخش دودانگه ساری قرار دارد ولی در منابع بطور روشن و صریح محل هرمز آباد در لفور ذکر شده است دیگر اینکه در زمان فرمانروایی وندان هرمزد فریم در دست آل باوند بود و خاندان قارن بر این ناحیه استیلایی نداشتند که در آن شهری بنا کنند.
برخی از نویسندگان نام و نداند هرمزد را به بخشی از کوه قارن که بر آن فرمانروایی داشته داده اند و آن ناحیه را به نام کوه و نداد هرمزد خوانده اند دکتر عبدالحسین زرین کوب در مورد جبال قارن چنین می نویسد:
در مشرق ولایت رویان جبال قارن بود با نزدیک ده هزار آبادی که دامنه شمالی آن به نواحی آمل و ساری می رسید و بلندی های جنوبی آن بر دشتهای قومس اشراف داشت و تمام آن شامل نواحی هزار جریب و سوادکوه و جبال لاریجان کنونی بود از این جمله جبال وندان هرمزد شامل قسمتی از کوه های هزار جریب می شد.
لفور ( لیوره و هرمزآباد دژهای عمده آن به شمار می آمد و هرمز آباد که قصر برخی فرمانروایان خاندان قارن از جمله مازیار در آنجا بود و با ساری و آمل به یک اندازه فاصله داشت نیز به همین کوه ها مربوط میشد.
پاره کوه دیگر از این جمله که جبل شهریار یا شهریار کوه خوانده میشد نیز بخشی از دودانگه هزار جریب به شمار می آمد شهر عمده آن شهمار بود اما قلعه آن که تختگاه فرمانروایانش محسوب میشد، پریم ( فریم) نام داشت و در جنوب ساری واقع بود محلی هم به نام طاق در این پاره کوه وجود داشت که از قدیم جایگاه خزاین و پایگاه دفاع این جبال به شمار می آمد.
بخش دیگری از جبال قارن در محل سواد کوه کنونی شروین کوه یا جبل شروین خوانده می شد و دامنه های جنوبی آن تا به حدود قومس گسترش داشت گردنه ای به نام شلفین نیز که سوادکوه و فیروزکوه را از هم جدا میسازد گویا هنوز نام آن را در تلفظ عامیانه و ضبط تحریف یافته خویش نگه داشته باشد.
✍️ ادامه..... ۲
@KalikolaVillage1403
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4120
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🇮🇷#ایران_شناسی
🌍#مازندران #سوادکوه #لفور
3⃣
✍وجه تسمیه لپور یا لفور
ناحیه لپور که مورخان و جغرافیا نویسان اسلامی آن را لفور نوشته اند مقر و مرکز فرمانروایی خاندان قارن در سرزمین باستانی پتشخوارگر و جبال قارن واقع شده است.
واژه لپور به نظر میرسد فشرده و یا تخلیص است از لپ اوروت) یا (لپوروت) و از دو جزء تشکیل شده است جزء اول (لپ) پهلوی که به معنی اخص) همان (لب) فارسی یا دهانه میباشد. جزء دوم (أوروت =
(ovarot یا (اورود به معنی (رود) مج به آبادی ای اطلاق میشود که در مجاورت آب رود جنگل و
اشجار باشد. اگرچه در ساختمان ظاهری کلمه اشاره به جنگل سبزه و چمن نشده ولی چون در هر نقطه کوهستانی تبرستان وجود آب آبشار و تالاب وجود جنگل بیشه و چمن را تداعی میکند از این نظر در تعریف از جزء (اوروت) تلویحاً اشاره ای به آنها شده لپ (اوروت) به شرحی که در بالا آمده یعنی لب رود و (اوروت) هم در زمان هخامنشها به معنی رود) که در دوران اصلاح زبان پهلوی به (روت) تبدیل و در زمان ما (رود)
شد» حجازی ،کناری ۱۳۷۲ ، ص ۴۴ در گویش مازندرانی واژه ی لپ به معنی پهن است. واژه هایی مانند
«لایه» به معنی نیمی از چیز کروی یا بیضوی لپر بزوئن (Lapper bazuen) پهن نشستن و «لپو»
(Lapu) به معنی آب آرام و کم حرکت کاربرد دارد. ممکن است معنی «لپور» از این واژه ها آمده باشد. «لپ» و
«او» و «روآور» در معنی زمین زراعت آبی و منطقه ی کنار رودخانه و خود رودخانه است» (حدود العالم من
المشرق الى المغرب، ۱۳۶۲، ص ۴۹)
از این رو میتوان گفت لپور سرزمین یا ناحیه ای حاصل خیز پوشیده از جنگل و جویبارها و رودهای فراوان است. اگر به سیمای جغرافیای طبیعی منطقه بنگریم این واقعیت بیشتر محسوس خواهد شد. در گذشته نیز جغرافیدانان از وضع طبیعی و جنگلی این ناحیه و رودهای آن سخن گفته اند؛ مولف حدود العالم از بابل رود که از کوه قارن برود و بر مامطير بگذرد و اندر دریای خزران افتد سخن میگوید بنا بر نوشته این اسفندیار ناحیه امیدوار کوه و لفور در زمان مازیار هزار پاره آبادی داشته که پانصد هزار درهم محصول سالانه اش بوده است. به جز شهر هرمزآباد و لفور ابن اسفندیار از روستای ما وجکوه لفور که امروزه نشانی از آن نیست یاد می کند مولف تاریخ طبرستان همچنین از پادگانی در حد لفور که به سال ۱۴۲ هـ ق هزار نفر سپاهی داشته نیز سخن می گوید.
✍️ ادامه..... ۳
@KalikolaVillage1403
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4120
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🇮🇷#ایران_شناسی
🌍#مازندران #سوادکوه #لفور
4⃣
📜قدمت باستان شناسی منطقه لفور
لفور از مناطق بسیار قدیمی و تاریخی مازندران و ایران است (حیدری سوادکوه شمالی، ۱۳۸۱، ص ۳۳). گورستانهای نرگس جار و اوتی سر از جمله گورستانهای باستانی و تاریخی منطقه سد لفور هستند که بر اساس کاوش های باستان شناسی حدود سال ۶۵۱ آغاز دوره اسلامی و پس از آن بنا نهاده شدند. گورستان لفورک و تپه چاشت خوران از دوره عصر آهن، گورستان اسپوکلا و آهه از دوره اواخر ساسانی و اوایل اسلامی و گورستانهای نرگس جار و اوتی سر از دوره های اسلامی از جمله گورستانهای باستانی و تاریخی محوطه هستند که بر اساس کاوشهای باستان شناسی حدود ۳ هزار سال قدمت دارند و باستان شناسان موفق به کشف سه تدفین منحصر به فرد از دوره عصر آهن ۱۵۰۰ تا ۵۵۰ پیش از میلاد در این گورستان ها شدند. راز گورستان لفورک در نخستین فصل از کاوشهای باستان شناسی آشکار شد و در آن چندین نوع جدید از تدفین سه هزار سال قبل ایران مورد شناسایی قرار گرفت. کشف گوشوارههای از جنس طلا و نقره و اجسادی که میان پوششی از سفال تدفین شده اند از جمله یافته های باستان شناسی در این گورستان است. همچنین از این گورستان اجسادی بدست آمده که به نژاد هایپر دولیکو سفال (سر درازهای کامل) مشهورند و این نژاد اکنون دیگر در مازندران بکلی دیده نمی شود. ناگفته نماند؛ که تپه چاشت خوران از دوره عصر آهن، گورستان اسبوکلا و آهه از دوره اواخر ساسانی و اوایل اسلامی و گورستانهای نرگس جار و اوتی سر از دوره های اسلامی از جمله گورستانهای باستانی و تاریخی محوطه هستند که در آخرین مطالعات باستان شناسی و مستند نگاری محوطه پشت سد البرز کشف شده اند و ۶ گورستان باستانی و تاریخی به همراه ۹ روستا و چندین امامزاده قربانیان آبگیری سد البرز هستند. تصویر مقابل کوزه ای با قدمت بیش از ۲۸۰۰ سال کشف شده در گورستانهای تاریخی لفور روستای کالیکلا بر اساس شنیده هایی از قول بزرگان و تاریخدانان محلی در حدود سالهای ۸۹۰ (حدود ۵۰۰ سال قبل) توسط گروه هایی از منطقه شور مست سوادکوه شمالی معروف به کاله (نریمانیهای فعلی) که به این منطقه مهاجرت نموده اند، بنا نهاده شده است. بعدها افرادی از طوایف دیگر (گالش و بنار و ....) نیز به آنها پیوستند. برخی از اهالی معتقدند که در آن زمان چند ایل و تبار (کاله، گالش، بنار) به طور همزمان وارد این روستا شدند. سال ها پس از شکل گیری اولیه روستای کالیکلا مردم آن بر اثر بیماری وبا در گوشه و کنار منطقه پخش شدند و اکثرا در چلن (زمین کشاورزی فعلی روستاییان) رفتند و بعد از بهبودی دوباره به روستا برگشتند. همچنین به علت وجود شیب در روستا در گذشته نه چندان دور سیلابها باعث از بین رفتن زمینهای کشاورزی حاشیه روستا شده است و زمینهای اطراف رودخانه با بلک بطور کامل از بین رفته است. زلزله سال ۱۳۳۴ باعث تخریب اکثر منازل روستای کالیکلا شده و بعضی از اهالی نیز در این زلزله جان باختند.
از سوی دیگر، جاده ابریشم یا راه ابریشم یکی از راههای معروف قدیم است که بسبب حمل ابریشم چین از این راه بدین اسم شهرت یافته است. این راه از شهرستان توان هوانگ در چین به ولایت کانسو می آمد و از آنجا داخل ترکستان شرقی امروزی می شد و از طریق بیش بالیغ و آلمالیغ و اترار به سمرقند و بخارا می رسید. در بخارا قسمت اصلی آن از راه مرو سرخس نیشابور گرگان و مازندران (شیرگاه پل بالو امیدوار کوه لفور) به ری می آمد و از ری به قزوین و زنجان و تبریز و ایروان می رفت و از ایروان به طرابوزان یا یکی از بنادر شام منتهی می گردید.
✍️ ادامه..... ۴
@KalikolaVillage1403
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4120
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🇮🇷#ایران_شناسی
🌍#مازندران #سوادکوه #لفور
5⃣
#پتشخوارگر
در سال ۶۷۳ ق م سپاهیان آسار حارون شاه آشور در یک سلسله عملیات جنگی به سرزمینی موسوم به پاتوش آری یا پاتشوعار رسیدند که جزئی از کشور مادهای دور دست بوده است (دیاکونوف، ۱۳۷۷، ص ۲۴۳ و توینیی، ۱۳۷۹، ص ۶۸). آسارهارون در کتیبه خود از سرزمین پاتوش آرمی چنین سخن می گوید: «اما سرزمین پاتوش آری بر کران کویر نمک در خاک مادهای دوردست که کوه بیکنی (دماوند) در کنار آن نهاده است. کوه سنگ لاجورد که هیچ یک از نیاکان پادشاه من پا در خاک آن نگذاشته بودند» (کامران، ۱۳۷۴، ص ۱۳۲). این نام در زمان هخامنشیان تحت عنوان پیشوارش یا پتشوارش در کتیبه داریوش آمده و در زمان ساسانیان بر اساس کارنامه اردشیر بابکان نام آن پتشخوارگر بوده است. در اوستا بخشی از رشته کوههای اوپی ری ستنا یا اپارسن دانسته شده است. در کتاب جغرافی دان یونانی استرابون با عنوان پراخوتراس ذکر شده که همان
رشته کوههای البرز بوده و اقوام گیل، کادوسی و آماردی در نواحی شمالی آن مسکون بوده اند. پروکوپیوس مورخ بیزانسی نیز از کیوس برابر انوشیروان تحت نام پتشخوار شاه یاد می کند (مشکور، ۱۳۷۱، ص ۳۲۳). منوچهر شاه حدود این منطقه را به شهرهای فرشواذ جر ختم نمود (ابن اسفندیار، ۱۳۶۶، ص ۵۶). فرشواذ جر را به معنی فرش یعنی هامون دشت و منطقه پهن و واز را به معنی کوهستان و گربا جر را به معنی دریا معنی نموده و به زبان بومی منطقه لفور جر یا جول به معنی پایین یا عمیق یا جمل یا غلزم یا دریا می باشد و در اصطلاح فرشواذ جر یعنی پادشاه دشت و کوهستان و دریا و پادشاه طبرستان از محدوده شهرهای زیر حاکمیت می کردند.
در کتب مورخان اسلامی به صورت فرشوادگر فراشو ذخر و بدشوارگر آمده است. در تاریخ تبرستان ابن اسفندیار راجع به نام فرشوادگر چنین می خوانیم حد فرشوادگر آذربایجان سر تبرستان گیل دیلم، رویان، قومش دامغان و گرگان باشد و اول کسی که این حد را پدید کرد منوچهر شاه بود (همان، ص ۵۶). اولیاء الله آملی فرشوار جر را لقب تبرستان دانسته است (اولیاء الله آملی، ۱۳۱۳، ص ۲۷). میر ظهیرالدین تبرستان را درون فرشوارگر و فرشوارگر را شامل آذربایجان گیلان تبرستان ری و قومش (سمنان) می داند (مرعشی، ۱۳۶۱، ص ۱۱). ابن اسفندیار معنی فرشواذ را باش خوار ای عیش سالماً صالحاً بیان می کند (ابن اسفندیار، ۱۳۶۶، ص ۵۶) یعنی عیش کن به سلامت وی همچنین فرشواذ جر را از سه جزء فرش + واذ گر بر شمرده و فرش را هامون واد را کوهستان و گر یا جر را دریا و سرزمین فرشواذ جر را سرزمین کوه و دشت و دریا می خواند. همچنین خاطر نشان می سازد به لغت قدیم جر یا گر معنی کوهستانی را که بر آن کشاورزی می کرده اند نیز می داده است (مارکوارت، ۱۳۷۳، ص ۲۴۵). از این رو به خاندان قارن آل سوخرا که حاکم بخشی از فرشوادگر بوده اند جرشاه یا گرشاه یا ملک الجبال می گفتند (اعتماد السلطنه، ۱۳۶۷، ص ۲۲). بر اساس نامه ی تنسر در زمان به سلطنت رسیدن اردشیر یکم ساسانی چشنسف یا گشنسب شاه گشتاسب بر پتشخوارگر حکمرانی داشته و عنوان پشتخوارگر شاه را داشته است. بنابر کارنامه اردشیر بابکان پشتخوارگر از بخشهایی بوده که برای اردوان شاه اشکانی سپاه تهیه می کرده است. به نظر محمد حسن خان اعتماد السلطنه لغت فرشوات گر به مرور زمان دچار تحریف و تخفیف شده به سوات یا سواد تبدیل شده و نام سوادکوه ماخوذ از آن است. ابن خردادبه در المسالک و الممالک بد شوارگر را یکی از شهرهای تبرستان بر شمرده است (ابن خردادبه، ۱۳۷۰، ص ۹۶). البته واضح است که او دچار اشتباه شده زیرا در هیچ یک از منابع از شهری بدین نام یاد نشده بلکه همواره تاکید شده که بدشوارگر یا همان پتشخوارگر منطقه وسیعی بوده است.
پتشخوارگر از سه جزء پتش + خوار + گر تشکیل یافته و کوهی است که در پیش ولایت خوار واقع بوده (مشکور، ۱۳۷۱، ص ۳۲۳) و یا کوههای کم درخت است که روبروی دره خوار قرار دارد (عمادی، ۱۳۸۲، ۱۷۰).
برخی آن را از سه جزء پئیتیشخ + وار + گر به معنی ناحیه ای که در بر دارنده کوه و دشت و دریاست خوانده اند (حجازی کناری، ۱۳۷۲، صص ۴۵-۴۴). بنابراین با توجه به منابع تاریخی سرزمین پتشخوارگر منطقه ای وسیع بوده که شامل رشته کوه البرز میشده اما به تدریج این نام تنها برای بخش مرکزی و شرقی آن یعنی کوههای لاریجان، بندپی، لفور، سوادکوه، هزار جریب باستانی، دودانگه، چهاردانگاه و هزار جریپ و بخشی از فیروزکوه و دماوند به کار رفته است.
برخی پژوهندگان بر این باورند که نام سوادکوه با تغییر واژه کهن فرشوادگر به فرشواد کوه سپس تبدیل آن به سوادکوه پدید آمده است. در برخی از اسناد و کتب تاریخی اسامی دیگری مانند قارن کوه، شروین کوه، جبال شروین و کولاچی نیز برای این ناحیه بکار رفته است.
✍️ ادامه.... ۵
@KalikolaVillage1403
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4120
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐
🇮🇷#ایران_شناسی
🌍#مازندران #سوادکوه #لفور
6⃣
📖مهمترین دهات لفور در عصر باستان (قارن)
۱- جاوه چال (جعفر چال)
این آبادی در پایین دست قلعه مازیار در قسمت شمالی روستای مزدیدره با مازیار دره واقع بوده که به مرور زمان و حملات خلفای عباس از جمله معتصم و همراهی طاهریان قلع و قمع گردیده که از مصالح بجا مانده از آن جهت استفاده از حسینیه و سفاتالار و حمام و مکتب خانه روستاهای همجوار استفاده نموده و در حاضر هم باقی میباشد.
۲- بازیر کلاء
از نظر علم جامعه شناسی اصطلاح کلا به معنی محل اجتماع انسانها یا ده میباشد. این روستا در قسمت غربی روستای عالم کلاء در قبرستان و زمین فوتبال فعلی واقع میباشد. قبور قدیمی و گلهای لاله و درختان آزاد یا اذاردار و دفن اجساد بسوی خورشید یا آفتاب نشان از گیری یا زرتشتی بودن ساکنین این منطقه را نشان میدهد.
۳- گونی کلاه
این پارچه ده در مرتعی به همین نام در مسیر عبور جاده ای روستای تمر فعلی وجود دارد و قبور این روستا توسط جاده تمر که احداث گردیده نابود شد و استخوانها و سفالهای به دست آمده از جاده نشان دهنده این میباشد که انسانهای سر دراز در این مناطق زندگی می کردند.
۴- خنه سری (خانه سرا)
این ده از دهات عصر گذشته بوده که در مرتعی به همین نام در حد فاصل روستای عالم کلا و کالی کلاء واقع میباشد از قبور و سفال شکسته و اجرهای پیدا شده و مقایسه با آجر و سفالهای کاخ مازیار در بالای روستای مزدیدره با نشان از هم عصر بودن حتی قدمت بیشتر عصر آهن را نشان می دهد. تحقیقی که باستان شناسان استان مازندران واحد میراث فرهنگی قبل از احداث سد لفور در منطقه انجام دادند در مرتع جنگلی آهه روبروی روستای کالی کلا آثاری یافتند که نشان از انسانهای عصر آن و استخوانهای آنها از جنس آدمهای نئاندرتال یعنی انسانها سر دراز بوده است و همچنین به روایت گذشتگان محلی که صاحبان همین مرتع بوده اند روایت کردند که اجدادشان در حین چرای گاو در قبرستان همین منطقه دیگ بزرگ پر از سکه و کوزه و آثار زینتی پیدا نمودند که به صورت مستند و مکتوب مشهود نمی باشد.
۵- تسی کلا
این ده در قسمت غربی روستای کالی کلاه در مرتعی به همین نام معروف و موجود میباشد. کوزه شکسته و سفالها و پیلکا به زبان طبری و قبور رو به آفتاب نشان از موجودیت آن در زمانهای گذشته را می نماید که گاهی به طمع گنج چاله و چوله های در این موقعیت ایجاد میشود اداره میراث فرهنگی در سال ۱۳۷۵ و ۱۳۷۶ با مجوز رسمی حفاری انجام داده که استخوانهای بدست آمده نشان از سکونت عصر آهن می باشد.
نقل از جهانگیر عباسی که ایشان از جد مادری اش به نام مشهدی حیدر محرابی گالش نقل میکرد که من ۴ الی ۵ ساله بودم در تاریک و روشن خاطرات ذهنم بیاد می آورم که پدرم یک عدد زنبیل را با دو عدد سیخ آهنی به دستم سپرد و پابه پای آنها بعد از یک بیماری واگیردار احتمالاً «وبا» از خانه و کاشانه ی مان روستای تسی کلا به سمت پایین دست حاشیه رودخانه از رود حرکت کردیم و در آنجا ساکن شدیم که در حال حاضر موسوم به روستای کالی کلاست. جهانگیر عباسی متولد سال ۱۳۰۳ ش بود و اگر پدر بزرگشان ۷۵ سال عمر داشته باشند تا به امروز میشود حدس زد عمر روستای کالی کلا نباید از ۱۵۰ الی ۱۷۵ سال تجاوز کند.
۶- نرگس چال
۷- اوتی سر
۸- آرسوسر
۹- آهه
۱۰- اسکلیم
✍️ در ادامه..... ۶
@KalikolaVillage1403
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4120
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─