eitaa logo
" لشگر حضرت عشق"
288 دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
9هزار ویدیو
266 فایل
زنده نگهداشتن‌ یاد‌ شهداء کمتر‌ از‌ شهادت‌ نیست‌ #مقام_معظم‌_رهبری‌ 🌿 هر شهیدی به تنهایی قادر است تاریخی را زنده کند. #شهید_ابراهیم_همت کانال رسمی لشگر حضرت‌ عشق #ما_ملت_امام_حسینیم @eeshgh1 https://eitaa.com/eeshg1
مشاهده در ایتا
دانلود
اگرانسان یكۍازفرزندانش راپیش ازخود به عالم آخرت بفرستد بهترازآن است ڪه چندین فرزند به جاےگذارد و در ركاب با دشمن مبارزه كنند🌹 @eeshg1
•💚• زمـٰانے ڪھ از 'من' میگذری و پا ࢪوےِ "مینِ" دلت میگذار؎ آنگـٰاھ شھیـد مۍشو؎ :)♥️🖐🏻 @eeshg1 💕💜💕💜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊اےشَهـید خـوب جَوانـے ڪردے و بـہ پاے خـُدا دلت💔راڪه گذاشتی شَهیدشُدے،🌴 مےشودسُـراغِ مـن دل خَسټــہ هَـم بیایی؟..✨ گاهـے نگاهـے دعاڪن برایمان...😭 🌷
•💚• ‌‌ [وقتی دست را در دستِ امام‌حسیــــن«؏» قرار دهید ، مشکل آنها حل می‌شود و امام بامهربانی بھ آنها نگاه می‌کند.] -شهید‌ابراهیم‌هادی✨🌙 💕💙💕💙
⚫️امام جماعت واحد تعاون لشگر 27 رسول (ص) بود بهش می‌گفتند حاج آقا آقاخانی.🥲 🔴روحیه عجیبی داشت زیر آتیش سنگین عراق در شلمچه شهدارو منتقل می‌کرد عقب. ⚫️ توی همین رفت و آمدها بود که گلوله مستقیم تانک سرش را جدا کرد من چند قدمیش بودم هنوز تنم‌ می‌لرزه وقتی‌ یادم‌ میاد.🥺 🔴 از سر بریده اش صدا بلند شد: «السلام علیک یااباعبدالله»🥺😭 ✍راوی: جواد علی گلی همرزم شهید 🔻فرازی از وصیت نامه شهید: ▪️"خدایا من شنیدم که امام حسین(ع) سرش را از قفا بریدند، من هم دوست دارم سرم از قفا بریده شود.😭 ▪️من شنیدم که سر امام حسین بالای نی قرآن خوانده، من که مثل امام حسین اسرار قرآنی نمی‌دانستم که بتوانم با آن انس بگیرم که حالا از مرگم قرآن بخوانم.🥺😢 ▪️ ولی به امام حسین(ع) خیلی علاقه و عشق دارم، دوست دارم وقتی شهید می‌شوم سر بریده ام به ذکر یاحسین یاحسین باشد...💔😭 ❤️اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب سلام الله علیها ❤️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @eeshg1
«ازخداوند یک چیز خواستم: خواستم که..... خدایا اگر من خواستم به انقلاب اسلامی، خدمت کنم، باید خودم را وقف انقلاب کنم. از خدا خواستم اینقدربه من مشغله بدهد، که حتی فکر گناه هم نکنم.» 💕💙💕💙
6.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱اگر بپرسند مهم ترین جمله تمام عمر شهید حاج قاسم سلیمانی چیه میگم این... @eeshg1
❤️ : بہ‌جاۍ اینکہ‌ عکس‌ خودتون ُ بزارید پروفایل‌ تا بقیہ‌ با دیدنش‌ بہ ‌گناه‌ بیفتن ؛ یہ‌تلنگر قشنگ‌ بزارید ك بادیدنش بہ‌ خودشون‌ بیان :)!' - ـ .المھندس🌱 - @zendegi18
کلید تمام مصائب و مشکلات در ذکر خدا و هدیۀ صلوات بر مُحَمّد و آل مُحَمّد است... ♥ ‌@eeshg1📍 @zendegi18📍
مرتب می گرفت و خیلی وقت ها میخواند.نماز شب او نماز معمولی بیدار نبود. طوری گریه می کرد که اتاق به لرزه می افتاد. ما گاهی از صدای گریه او بیدار میشدیم. او هیچوقت دوست نداشت مرفه زندگی کنیم و از روز اول زندگی مان در منزل اجاره ای زندگی می کردیم در آن زمان ارتش به پرسنل خانه سازمانی می داد. من از او خواستم منزل سازمانی بگیرد، گفت بگذار کسانی که نیاز دارند بگیرند. ♥️•••|↫
┄┅══✼🍃🌸🍃✼══┅┄ 📺بارها در منزلشان به دیدنش رفتم هیچ گاه ندیدم که سرگرم روز مرگی شود هیچ گاه ندیدم که پای تلویزیون بنشیند. 🏋‍♂ابراهیم اهل ورزش بود اهل مطالعه بود و اهل علم، در مسجد و هیئت هم که بود مشغول بود. 📚به مطالعه اهمیت می داد و از محضر بزرگانی چون علامه جعفری،حاج آقا مجتهدی و حاج اسماعیل دولابی که در محل بودند بسیار استفاده می کرد. در جلسه سخنرانی آیت الله حسن زاده آملی که در قم بود شرکت می کـرد. ✨ابراهیم بر طبق این آیه به ارزش علم پی برده بود. يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ. خدا از ميان شما كسانى را كه ايمان آورده و كسانى را كه صاحب علم و دانش‌اند، به درجاتى رفعت و بزرگى مى‌دهد و خداوند به آنچه انجام مى‌دهيد به خوبى آگاه است. / ۱۱
🌹شهید تقی رفیعی مقدم اول خودش آمد و گفت: حسین خیلی دلم گرفته می خوام برام روضه بخونی. شاید دیگه فرصت روضه گوش کردن نداشته باشم. گفتم: تقی برو شب عملیات خیلی کار دارم. رفت و باز برگشت. این بار شهید یعقوبی رو آورده بود واسطه. اصرار که فقط چند دقیقه. سه تایی رفتیم نشستیم پشت سنگر؛گفتم: چه روضه ای بخونم؟ تقی گفت: دلم هوای حضرت عباس عليه السلام را کرده. و من هم شروع کردم به خوندن؛ ای اهل حرم میر علمدار نیامد ،علمدار نیامد سقای حرم سید و سالار نیامد، علمدار نیامد کلی وقت داشتند با همین دو تا بیت گریه می کردند. رهاشون کردم به حال خودشون و رفتم. عملیات شروع شد. با رمز «یا ابوالفضل عباس » یاد حرف تقی افتادم که گفته بود: دلم هوای حضرت عباس عليه السلام را کرده. بیسیم زدم وضعیتش رو بپرسم گفتند:« چند لحظه قبل شهید شد» راوی: حاج حسین کاجی