eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
337 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
. ای خاتم پیغمبران،ای کعبه ی دل ها یا حضرت طاها ای نور چشم انبیا،ای روح با تقوا یا حضرت طاها بس مهربانی و کریم،عالم گدای توست غرق ولای توست تو دستگیر عالمی،در روز وا نفسا یا حضرت طاها ای نور حی سرمدی،خورشید اسلامی دین را تویی حامی نشانه ی جنت بود،آن گنبد خضرا یا حضرت طاها رفتی و خون شد هر دلی،از داغ تو احمد رفتی سوی سرمد در هر کجا از داغ تو،بزم عزا برپا یا حضرت طاها آزار امت زد شرر،بر حاصلت مولی خون شد دلت مولی راحت شدی از رنج و غم،رفتی تو از دنیا یا حضرت طاها از سوز داغ و هجر تو،خون شد دل زهرا آن بانوی عظمی ذکر علی گردیده است،واویلا واویلا یا حضرت طاها حیدر کنار بسترت،در ناله و افغان زهرا شده گریان از بهر زهرا داغ تو،شد سخت و جانفرسا یا حضرت طاها بعد از تو یا ختم رسل،دشمن ز تو بگسست دست علی را بست غصب خلافت علی،سقیفه شد امضا یا حضرت طاها بعد از تو جای تسلیت،آتش زدند خانه سوزانده کاشانه پهلوی زهرایت شکست،از کینه ی اعدا یا حضرت طاها از غربت حیدر بود،جان حسن بر لب خون شد دل زینب دیدند که مادر را زند،دشمن بی پروا یا حضرت طاها .👇
. . بسم الله الرحمن رحیم... یا رحمن یا رحیم... 🔸ای امت رسول قیامت بپا کنید 🔸لبریز جام دیده ز اشک عزا کنید ایام مصیبت پیغمبر خدا... و از طرفی هم ایام شهادت آقای غریب... کریم اهل بیت امام حسن مجتبی است 🔸در ماتم پیمبر و تنهایی علی 🔸باید برای حضرت زهرا دعا کنید از فردا دیگه ایام تنهایی و غربت امیرالمومنین شروع میشه... دیگه مادرمون زهرای مرضیه یتیم میشه... 🔸داغ پیغمبر است و بلاییست بس عظیم 🔸حیدر غریب گشته و زهرا شده یتیم دلت اینجا نباشه... با پای دل بریم مدینه... ای مدینه... عجب روزهایی رو دیدی... 🔸حیدر غریب گشته و زهرا شده یتیم امان از یتیمی ... مثل فردایی پیغمبر خدا در بستر بیماریه... زهرای مرضیه مثل پروانه دور بستر بابا میگرده... هی به صورت زیبای بابا نگاه میکنه... اشک میریزه... میگه بابا جان یا رسول الله خوب میشی بابا... بلاخره از بستر بیماری بلند میشی بابا... خیلی سخته برای خونواده ای... ببینند بابا تو بستر بیماری باشه و... نتونن کاری کنن... هی رسول خدا بیهوش میشدن... هی به هوش می اومدن... بچه ها طاقت نیاوردند... حسن و حسین اومدن... خودشون رو انداختن روی سینه ی پیغمبر... رسول خدا رو در آغوش گرفتند... گریه میکنند... تا امیرالمومنین اومد بچه ها رو از رو سینه پیغمبر خدا بلند کنه... حضرت چشمان مبارک رو باز کردند... فرمودن علی جان... بگذار بچه ها کنارم باشن... بگذار با بچه ها وداع کنم... حسنش رو در آغوش گرفت... حسینش رو در آغوش گرفت... لحظات آخره... دیگه دست های پیغمبر خدا رمق در بدن نداره... هر طوری بود با بچه ها وداع کرد... یکوقت دیدند حضرت آروم آروم چشماشون رو از این دنیا بستند و... راحت شدند... عرضه بداریم یا رسول الله... آقا... شما خیلی در دنیا اذیت شدید... خیلی به شما ظلم کردند... اما لحظات آخر وقتی چشمان مبارک رو‌ باز کردین... یک طرف حسن و حسین کنارتون بودن... یک طرف امیرالمومنین کنارتون بودن... یک طرف هم زهرای مرضیه مثل پروانه دور بستر شما... دل ها بسوزه برای غریبِ مدینه... برا اون آقایی که لحظات آخر وقتی چشماش رو باز کرد دید: همه دور بسترش جمعن .. سرش رو پای خواهرش ، عباس یه گوشه از حجره سر رو دیوار گذاشته داره اشک می ریزه .. داداشاش یه جور دارن گریه می کنن .. خواهرا یه طور .. همه رو داره نگاه می کنه امام حسن.. اما تا نگاهش افتاد به ابی عبدالله دید حسین داره گریه میکنه ؛ فرمود داداش تو دیگه گریه نکن.. چرا گریه نکنم؟! اماممُ دارم از دست میدم.. (هیچ کی مثل ابی عبدلله،امام مجتبی رو نشناخت.. فرمود یک بار جلوتر از برادرش حرف نزد.. این ادبُ ابالفضل داره یاد می گیره..) چرا گریه نکنم؟! یه وقت نگاه کرد دید امام مجتبی داره گریه می کنه.. فرمود لایوم کیومک یا اباعبدالله .. هزار تا حرف داره.. هزار تا اشاره داره.. یکیش اینه: یعنی داداش این لحظۀ آخر سر من رو زانوی زینبِ .. همه دور من جمع شدید گریه می کنید....اما یه لحظه ای برای تو میرسه حسین همه دارن هلهله میکنن .. نه اینکه سرت رو دامن کسی نیست .. یه وقت زینب داره نگاه می کنه... میبینه نانجیب داره وارد گودال میشه .. "والشمر جالس علی صدرک..‌"* دستِ گداییتُ بیار بالا بلند بگو یا حسین .. .
‍ ❣﷽❣ 🌹 ▪️ 🌹 ➖یا امّ بنین حال گرفتار ندیدی ➖دستان قلم، اشک علمدار ندیدی ➖بر پیکر بی دست علمدار رشیدت ➖آشفتگیِ سیّد و سالار ندیدی ➖مادر به خدا بس که وفا داشت اباالفضل ➖غوغای مُواسات سپهدار ندیدی ننه ام‌البنین چوخ تلاش ایلدی مشکی گتیره خیمه‌لره مشکی باسدی اورگینین باشینا هرسمتیدن اوخ گلدی سینه سین ویردی قاباقا قولارین ویردیقاباقا ساق ال قلم اولدی مشکی آلدی صول الینه صول ال قلم اولدی مشکی آلدی دیشینه عجله ایلور مشکی گتوره خیمه‌لره اوزین دولاندیرور خیمه‌لرین سمتینه ▪️گل گیتدی حسین حید اوپن اللر الیمدن ▪️دوشدی یره لشگر داغیدان خنجر الیمدن حسین قولاریم قلم اولدی آی قارداش هرایه یتیش مشکی گتیرم خیمه‌لره آقا سراسیمه گلیر خیمه‌لره اوندا گوردی بیر اوخ دَیدی مشکه سویی جاری اولدی یره ▪️ای مشکه دَین اوخ نه جسارت ایلدون ▪️من همایت ائله‌میشدیم سن خیانت ائلدون ▪️اوبالاجا قیزلاردان منی خجالت ایلدون ▪️ای وای حسین هارداسان قارداش ➖گر آب نیاورد نگو آبرویش رفت ➖خونبارش آن دیده و رخسارو ندیدی ای وای ننه ام‌البنین عباسین او قلم اولان قولارین گورمه‌دون پارچالانان باشین گورمه‌دون ➖شق‌القمر کوفه که در القمه رخ داد ➖تکرار رخ حیدر کرارو ندیدی ننه ایله باشی پارچالاندی قان دولدی گوزلرینه دیدی ننه یوزین دولاندیردی خیمه‌لره ▪️گل باشیم پارچالاندی آی قارداش ▪️مشکیدن سو جالاندی آی قارداش ▪️ننه ام‌البنین بیله یوزین دولاندیردی ▪️قان دولوب گوزمه بیلمیرم هیچ ▪️خیمه سمتی هایاندی ای قارداش ▪️حسین بیله گوزومی قان تودوب ▪️خیمه‌لرین یولون ایتیرمیشم انقدر ادب داشت که با سر به زمین خورد سجاده‌ی خون بر بدن یار ندیدی مادر که شود ام‌البنین هیچ غمی نیست در عهد و وفای پسرش هیچ کمی نیست ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_6021857213453174795.mp3
4.16M
‍ ❣﷽❣ 💔 ❤️ 🌹 الا یا اهل العالم ان جدی الحسین ….. میتونه خودش و با پیغمبر وامیرالمؤمنین معرفی کنه بگه:“ان بن امیرالمومنین” اما بالافاصله اتصال خودش رو به ابی عبدالله بیان یکنه،مردم من پسر حسینم کدوم حسین؟!!*ان جدی الحسین قتلوه عطشانا*اصلا برای ما سواله ، از خود خدا که برای انبیا روضه میخوانه ، این روضه عطش اشاره میشه ؛ تا خود قیامت که فاطمه میخواد روضه بخوانه به این گوشه اشاره میکنه،این چه سریه که از بین این همه مصائب ابی عبدالله، عطش ابی عبدالله از همه بیشتر گفت و بروز داره؟!! فرمود آدم ، اگه باشی و ببینیش چطوری تو گودال دست و پا میزنه *ولوتراه یا آدم و هو یقول واعطشاه واقلّه ناصرا*آیا جوابش میدن نه ولله * فلم یجدهوا احدا الی بسیوف* شمشیرها تشنگی شو برطرف میکنن …. این جمله اول *الا یا اهل العالم انَّ جدّی الحسین طرحوه عریاناً *دیگه ترجمه نکنم ، سالها پا روضه بزرگ شدیا*الا یا اهل العالم انَّ جدّی الحسین سحقوه عدواناً*انقده اسب بر بدنش تازاندن … آماده ای بگم یا نه ؟!!! این برای معرفیه خود امام زمان ، اما در رجعت اولین کسیکه در رکاب امام تشریف میارن،خود ابی عبدالله به چه کیفیتی ابی عبدالله رجعت میکنند؛فرمودند به اون کیفیتی که سر در بدن ندارند ….” هنوز از اون رگ ها خون جاریه …” دومین نفر مادرشون فاطمه هست تا نگاه زهرا به این رگ های بریده میرسه چنان صیحه و ناله ای میزنن حسین
. |⇦•باز باید سرکنم ... و توسل ویژهٔ اربعین حسینی اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی ●━━━━━━─────── باز باید سر کنم با خاطرات اربعین خاطرات گریه در صحنِ یَلِ اُم البنین از مرور خاطراتش نیز لذت می برم می نشستم رو به ایوان امیرالمؤمنین خوب یادم هست هر موکب که رفتم، پهن بود زیر پای زائرانت بالِ جبریلِ امین با چه شوقی تاولِ پاهای خود را می شُمرد زائری که بود گویا با ملائک هم نشین دسته دسته وارد کرب و بلایت می شدیم گوئیا بودیم دستان خدا در آستین این سفر تا کربلا ای کاش برگشتن نداشت هاتفی می گفت با ما: فَادْخُلُوهَا خَالِدِين من تمام سال را با اربعینت زنده ام ادعایی هم ندارم، عاشقی یعنی همین حسين جان! با زبان تازیانه هیچکس صحبت نکرد در میان راه هر جایی که میخوردم زمین    احسان نرگسی رضاپور   *مي گفت: توي اربعين كنارِ درب حرم حضرت اباالفضل، ديدم توي شلوغي ها، يهو يه خانومي پاش گير كرد به لبه ي فرش افتاد روي زمين، سريع خانم هايي كه اونجا بودن، چادرهاشون رو باز كردن، روي اين خانوم رو گرفتن كه نامحرم ها نبينن، آخه زمين خوردن زن با زمين خوردن مرد خيلي فرق داره، زن وقتي زمين ميخوره خجالت ميكشه، بميرم برا اون خانومي كه اول دستاي شوهرش رو بستن بعد اينقدر با غلاف به بازوي اين خانوم زدن كه افتاد زمين...*   علي رو حلال كن واسه زخم بازوت علي رو حلال كن واسه درد پهلوت   علي رو حلال كن واسه دستِ بستش نتونست كه برداره او در رو از روت   علي رو حلال كن كه بچه ات فدا شد علي رو حلال كن به حالت جفا شد   علي رو حلال كن براي همون روز كه پاي مغيره به اين خونه وا شد   *صلَّی اللهُ عَلَیکَ يا مظلوم يا اباعبدالله، صلَّی اللهُ عَلَیکَ یا سیدنا الغريب، سیدنا العطشان، يا اباعبدالله*   نزدیك می‌كند دل ما را به هم حسین این اشکِ روضه نیست، كه عقدِ اُخوَّت است   مقبول اگر شده‌ست نمازی كه خوانده‌ایم مُهر قبولی‌اش به خدا مُهرِ تربت است   *آخر جلسه اي يه سري خرابه ي شام هم بزنيم،گفت: بابا!...*   من تا شناسمت به رُخَت دست ميكِشم سيلي گرفت قُوَّتِ بيناييِ مرا   انگشت هايم که با لب تو بوده آشنا باور نمی کنند که این لب همان لب است   *بحق حضرت رقيه سلام الله عليها، اگه من بدي كردم، اگه من اشتباهي كردم منو اربعين كربلا نبردي ، منو ببخش، امشب با همه ي وجودم ميگم: به حق حضرت رقيه الهي العفو...* ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
Narimani_arbaein.mp3
5.05M
|⇦باز باید سرکنم ... و توسل اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی
1_6239927121.mp3
9.91M
حاج صادق سینه زنی اربعین👌👌 از سفر برگشته خواهری دلخسته یا حسین می گوید زیر لب پیوسته بغض آتشفشان گریه ی ابرم اینچنین پر شده کاسه ی صبرم اربعین دور این قبر و آن قبرم جان زینب باشد بر حسین وابسته یا حسین آمدم از چهل منزل کوه صبرم ولی بار غم بر دل بر سر نی سرت شمع این محفل می روی می آیی با شتاب آهسته کربلا گرچه داغ جوان دیدم کوفه دشنام و زخم زبان دیدم وای من آنچه از شامیان دیدم چون غم جانسوزی سینه ام را خسته بر سر نی به زلفت زدم شانه جان زینب نپرسی ز دردانه غنچه ات مانده در کنج ویرانه رشته ی جانش را شام غم بگسسته کعب نی دیدم و سیلی و خنجر دسته گل هایم اینجا شده پرپر کو اباالفضل و کو قاسم و اکبر جمله یاران رفتند عاشق و وارسته شاعر:محمد زمان گلدسته
-طاهری حضرت رقیه (س) متن روضه حضرت رقیه (س) متن روضه حضرت زهرا سلام… انجام کار خانه مرا سخت گشته است دیگه خودم نمی تونم برا بچه هام نون درست کنم،نمی تونم خودم لباس های بچه هام رو بشورم،بابا چند وقت ِ زینب میاد جلو بسترم،توقع داره مثل همیشه بغلش کنم،موهاش رو شونه بزنم،آخ که دیگه دستم بالا نمیآد،بابا برا علی نمیتونم بگم،بچه ها هم که طاقت ندارن،اومدم برا تو بگم بابا انجام کار خانه مرا سخت گشته است می دونی چرا بابا؟ ضرب غلاف بال و پرم را گرفته است همسایه ها عیادت نمی اومدند،ای کاش نمی اومدند،وقتی می اومدند،می رفتن بیرون،زینب میشنید،هی با خودشون می گفتن،این خانم دیگه موندنی نیست،این روزها روزهای آخرشه، همسایه ها همه فهمیده اند که مرگ سر تا به پای محتضرم را گرفته است فاطمه هجده ساله از دیوار کمک میگرفت،می اومد کنار قبر بابا،این روزها وقتی از بابا حرف می زدن دلتنگ میشد،می گفت:علی جان پیراهنی که بابام رو در اون پیراهن غسل دادی،بده من بوی بابام و استشمام کنم،امیرالمؤمنین علیه السلام می دونه فاطمه چقدر دلتنگه،هی امتانع میکرد،هی زهرا اصرار،پیراهن رو آورد،روایت نوشته،تا پیراهن رو بو کرد،دیدن خانم غش کرد،رو زمین افتاد،می خوام بگم بی بی طاقت نداشتی،پیراهن بابا رو ببینی،من بمیرم برا اون سه ساله ای که تا بهانه ی بابا رو گرفت،دیدن نانجیب ها از در خرابه یه طبقی دارن میارن،قول بده ناله هات تموم نشه برای باقی شعر،همچین که رو پوش رو کنار زد،بچه ترسید،عمه جان این سر کیه؟ آخه حق داره بچه،باباش این طوری نبود،همه صورت زخمی ِ،لبها ترکیده،بی بی کنار قبر بابا با باباش حرف می زد،اما این سه ساله،کنار سر بریده بابا، گفت:بابا،خیلی درد و دل دارم باهات بابا، درشام بی کسی مرا داد می زند زخمی که بال چشم ترم را گرفته است اگه کسی تا حالا برا رقیه سلام اللله علیها گریه نکرده باشه،با این بیت تلافیش رو در بیاره. هر جا زقافله عقب افتاده ام ضجر از روی اسب موی سرم را گرفته است. هر جا رقیه رو می زند رو می کرد به عمه جانش میگفت:اگه عموم بود،اینها جرأت نداشتن من و بزنن دق مرگ کرده حرمله ام بس که در برم بر نی سر عموی حرم را گرفته است این یکی رو به اندازه ی غیرتی که پا روضه ی بی بی داری باید پاش ناله بزنی. انگشت های طعنه امانم بریده است خیرات شهر دور و برم را گرفته است ….. این که بی تاب ِ رو زمین خواب ِ دختر شاه ِ شده بی بابا اما حالا با کیا همراه ِ اونجا اگه تو مدینه،غربت اگه بود،اما علی بود سلمان بود،اباذر بود،اینجا هر وقت سر از محمل بیرون میکرد،باید سرهای بریده رو میدید،یا باید شمر و خولی رو می دید. شده بی بابا اما حالا با کیا همراه ِ نزنید اینقدر بی گناهه توی ویرونه یه ریز می خونه کجایی بابا کی میگه بابا نوی زهرا بی کس و کاره یتیم تنها که نشته با لباس پاره آخه کی گفته خنده داره آفتاب از کدوم طرف در اومده که بابام با سر اومده لب تشنه بریده حنجر اومده که بابام با سر اومده غریب مادر اومده
220525_015.MP3
5.14M
◾نوحۂ حضرت زینب(س)◾ 📝 🎤 🎹👌👍 ای بانوی روزِ جزا(زینب ای زینب)2 من آمدم درگاه تو،دست من خالی دست منو دامان تو حالی به حالی در زندگی دیدی بلا،تو چقد نالی دیدی ستم ازاشقیا(زینب ای زینب)2 ای بانوی روز جزا(زینب ای زینب)2 تومظهرصبرو شکیب،زینب ای زینب دیدی مصیبت درجهان،جان رسیدبرلب هرچه ستم دیدی ولی،گفتی تویارب ای قهرمان کربلا(زینب ای زینب)2 ای بانوی روزِ جزا(زینب ای زینب)2 تو برهمه اهل حَرَم،کردی دلجویی داغ برادر دیده ای، خطبه میگویی برگردنت زنجیرِدون،میکِشد سویی تودیده ای شامِ بلا(زینب ای زینب)2 ای بانوی روزِ جزا(زینب ای زینب)2 تو بر حسینت یاوری،زینبِ غمگین داغش بِروی شانه ات،کرده است سنگین دستان خوداز خون او،کرده ای رنگین دیدی سرش ازتن جدا(زینب ای زینب) ای بانوی روزِ جزا(زینب ای زینب)2 یارب دل زینب شکست،از مصیبت ها (هستی)شده نوحه سرا،بر گُلِ زهرا (پرویزی)را نظر نما،در صفِ عُقبا ای خواهرِخونِ خدا(زینب ای زینب)2 ای بانوی روزِ جزا(زینب ای زینب)2 مطالب مداحی باسبکِ استاد پرویزی
PTT-20220820-WA0023.opus
368.4K
نوحه شور سرپایی آخر مجلس جواب👈🏻عجّل علی ظهورک به رنگ و روی زینب عجل علی ظهورک بُغض گلوی زینب عجل علی ظهورک به راس روی نیزه عجل علی ظهورک در روبروی زینب عجل علی ظهورک به ناله های زینب عجل علی ظهورک به گریه های زینب عجل علی ظهورک به لحظه ی قنوت و جل علی ظهورک به ربنای زینب عجل علی ظهورک عجّل علی ظهورک عجل علی ظهورک به ماجرای زهرا عجل علی ظهورک سوز و نوای زهرا عجل علی ظهورک به صورت کبود و عجل علی ظهورک به غصه های زهرا عجل علی ظهورک به دختر پیمبر عجل علی ظهورک به عشقِ ناب حیدر عجل علی ظهورک به پهلوی شکسته عجل علی ظهورک به خونِ مانده بر درعجل علی ظهورک عجّل علی ظهورک عجل علی ظهورک به غیرت ابالفضل عجل علی ظهورک به عزت ابالفضل عجل علی ظهورک به تشنگیِ اصغر عجل علی ظهورک خجالت ابالفضل عجل علی ظهورک به قامتِ خمیده عجل علی ظهورک به چشمای دریده عجل علی ظهورک به مشکِ پاره پاره عجل علی ظهورک به دستهای بُریده عجل علی ظهورک عجّل علی ظهورک عجل علی ظهورک به ضربه دستِ حیدرعجل علی ظهورک به بود وهستِ حیدرعجل علی ظهورک به نازِ شصت حیدر عجل علی ظهورک به ذوالفقار حیدر عجل علی ظهورک به رمز و رازِ حیدر عجل علی ظهورک حالِ نماز حیدر عجل علی ظهورک به تنِ نیمه جون و عجل علی ظهورک به فرقِ باز حیدر عجل علی ظهورک عجّل علی ظهورک عجل علی ظهورک 👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️ 👈🏻تایپ و ارسال:علیمحمدی
🏴شهادت حضرت زینب (سلام الله علیها) 🏴سبک 🎤مداح :حاج محمود کریمی عمه سادات بی قراره♪♫ غصه و غمهاش بی شماره♪♫ تموم غصش غم یاره♪♫ تنها امیدش بی پناهه♪♫ روزای سختی توی راهه♪♫ رو خاک سوزان پا می زاره♪♫ عمه سادات بی قراره♪♫ غصه و غمهاش بی شماره♪♫ تموم غصش غم یاره♪♫ +_──|✦♪♫✦|──_+ تنها امیدش بی پناهه♪♫ روزای سختی توی راهه♪♫ رو خاک سوزان پا می زاره♪♫ عمه سادات بی قراره♪♫ غصه و غمهاش بی شماره♪♫ تموم غصش غم یاره♪♫ تنها امیدش بی پناهه♪♫ روزای سختی توی راهه♪♫ رو خاک سوزان پا می زاره♪♫
4_5832546582737717351.mp3
10.7M
🏴شهادت حضرت زینب (سلام الله علیها) 🏴سبک 🎤مداح :حاج محمود کریمی
4_6010514316493587356.mp3
9.94M
هيچ اميدی نباشد بر من و احوال من مستحق هيـچ پروازی نباشد بال من كارهای من وصالت را به تاخير افكند بوی هجران می دهد پرونده اعمال من من دگر آن نوكر خوب و قديمی نيستم اين لباس نوكری گريد بر اين احوال من بارها دستم گرفتی و نمك گيرت شدم بارها شد، جای من تو آمــدی دنبال من بارها خوردم زمين از جا بلندم كرده ای شكر يك نعمـت نكرد آخر زبان لال من ياد آن حال و هوای خلوت با تو بخيــر با دعای خويش ده تغيير سوء حـال من تا دم آخر منم شرمنده احسـان تو من گنه كردم تو كردی گريه براحوال من 👤اسماعیل فتحی
اقا ابالفضل ع کاروان اسرا به مدینه همیشه روی لبم ذکر یا ابالفضل است چرا که حضرت مشگل گشا ابالفضل است دودست داده به راه خدا پس چه عجب اگر که معنی دست خدا ابالفضل است اگه مادر داری خدا حفظش کنه ، اگر مادر از دست دادی سر سفره مولا مهمون بشه ( قدر مادراتونو بدونیداا) همیشه به من یاد داد مادرم تنها ، پسرم مادر فدات بشه دوای درد گرفتارا ابالفضل است خود امام زمان گفته هست میاید به مجلسی که دران ذکر یا ابالفضل است روضه ام این یه جمله باشه قافله که بر میگشت سمت مدینه ، امام سجاد گفتن بشیر زود تر از ما یه پرچم سیاهی به دستت بگیر برو مدینه کوجه پس کوچه های شهرو داد بزن بگو ای اهل مدینه چه اروم نشستید اون قافله ای که با حسین رفت بی حسین داره بر میگرده اون قافله ای که علمدار داشت ابالفضل داشت بدون ابالفضل داره بر میگرده این قافله دیگه سه ساله نداره این قافله دیگه علی اصغر نداره قاسم نداره محمد نداره عون نداره این قافله دیگه علی اکبر نداره ،، عبدلله نداره همه رو کشتن بشیر میگه جلوتر اومدم مدینه کوچه پس کوچه ها داد میزدم ای اهل مدینه قافله داره میاد ،، ولی حسین نداره ،، عباس نداره چون از ابالفضل خوندم این جمله رو میخوام بگم بشیر میگه اومدم به یه جایی رسیدم به بی بی ام البنین برخورد کردم ، تا بی بی نگام کرد یه صدایی زد صدام کرد بشیر از کربلا چه خبر از حسینم چه خبر صدا زدم بی بی جان دستای عباستو قلم کردن خانوم تا این جمله رو گفتم گفت بشیر به من بگو از حسین چخبر دوباره صدا زدم بی بی تیر به چشمای عباست زدن دوباره صدا زد بشیر به من بگو از حسین چخبر چیشد یه نگاهی کردم گفتم بی بی جان مگه مادر ابالفضل نیستی چرا هی سراغ حسین و میگیری یه نگاهی کرد گفت بشیر حسین مادر نداره یاصاحب الزمان دلت اماده هست برات بخونم دلتو ببر اون لحظه ای که صدای ابی عبدالله بلند شد گفت عباسم نیزه زار امده ام یا تو پر از نیزه شدی یه جمله ای رو میخوام تصور کنی الله اکبر از ادب این بزرگوار از ادب بی بی از ادب مولا ابالفضل،، اگر شد ابالفضل از سر ادب شد تا اومد بالا بدن ابالفضل ببینم حقشو ادا میکنی یا نه ابی عبدالله یه نگاهی کرد دید بدون دست رو زمین افتاده داره دست و پا میزنه بگم یا نه گفت داداش دست ندارم تکیه بدم از جا بلند شم تو از راه رسیدی داداش ناله ات میرسه کربلا یا نه پناه حرم ،،کجا میخوای بری بگو ،،برادرم بدرقه راه تو چشمای ترم ،، اهسته تر برو داداش مضطرم هیچ جا ابی عبدالله دست به کمر نگرفت، اما وقتی از کنار بدن ابالفضل بلند شد دیدن مولا دست به کمر گرفته،، میگه کمرم شکست میدونی چرااا اخه یه نامردی صداشو بلند کرد حالا حمله کنید دیگه ابالفضل نداره یا صاحب الزمان این دوخط رو شاید بعضی ها بلد باشید، ناله شو شما بزنید خیلی شاعرش جانسوز گفته گفته سر عباس تا سر نی رفت سادات منو ببخشن سر عباس تا سر نی رفت خیمه ها گر گرفت بلوا شد همه ناموس داریم تا که فهمید بی علمدار شده ایم سر یه گوشواره دعوا شد یا حسین .....
4_5971873904480751383.mp3
9.91M
حاج صادق سینه زنی اربعین👌👌 از سفر برگشته خواهری دلخسته یا حسین می گوید زیر لب پیوسته بغض آتشفشان گریه ی ابرم اینچنین پر شده کاسه ی صبرم اربعین دور این قبر و آن قبرم جان زینب باشد بر حسین وابسته یا حسین آمدم از چهل منزل کوه صبرم ولی بار غم بر دل بر سر نی سرت شمع این محفل می روی می آیی با شتاب آهسته کربلا گرچه داغ جوان دیدم کوفه دشنام و زخم زبان دیدم وای من آنچه از شامیان دیدم چون غم جانسوزی سینه ام را خسته بر سر نی به زلفت زدم شانه جان زینب نپرسی ز دردانه غنچه ات مانده در کنج ویرانه رشته ی جانش را شام غم بگسسته کعب نی دیدم و سیلی و خنجر دسته گل هایم اینجا شده پرپر کو اباالفضل و کو قاسم و اکبر جمله یاران رفتند عاشق و وارسته شاعر:محمد زمان گلدسته
اربعین، قسمتِ خوبان شد و من جا موندم! ●♪♫ رفیقام یکی یکی رفتن و من تنها موندم… ●♪♫ من که کم نذاشتم این محرمی، برا غمت ●♪♫ یه ماهه آواره ام؛ تو ماتمِ محرمت… ●♪♫ آقا من پیرهن مشکی، یه ماهه که تنمه ●♪♫ خش داره صدام… ●♪♫ دلیلشم، حسین گفتنمه… ●♪♫ چی میشد؛ منم صدا میکردی و میومدم؟ ●♪♫ کم تو این شبا؛ برا غمِ تو سینه نزدم… ●♪♫  چی میشد منم تو اربعین؛ بین الحرمین خسته و زخمی بیام؟ ●♪♫ بگم دخیلک یا حسین! ●♪♫ عکسای رفیقامو میبینم و دق میکنم…! ●♪♫ شبا بعد روضه توی خونه؛ هق هق میکنم… ●♪♫ حسین، حسین… ●♪♫ فکر نکن قهرمو و با تو درد و دل نمیکنم…! ●♪♫ کربلام نیام ●♪♫ بدون… من تورو ول نمیکنم! ●♪♫ مگه من چندتا ارباب دارم… ●♪♫ راضیم ازت! نه دلخوری دارم نه بغض و خشم ●♪♫ نوکری خوبه که هرچی بگه ارباب؛ بگه چشم ●♪♫ نیام؟ چشم! ●♪♫ من نیومدم حرم؛ عیب نداره فدا سرت ●♪♫ آخ بمیرم؛ برا زخمِ کف پای دخترت ●♪♫ ───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
Javad Moghadam _ Karbala Eshghet (128).mp3
7.3M
از تو چه پنهون آقاجون دیگه امیدی ندارم😭 عمرم کفاف بده بیام سررو ضریحت بزارم جواد مقدم ♫✿♬از تو چه پنهون آقاجون دیگه امیدی ندارم عمرم کفاف بده بیام سر رو ضریحت بذارم ♫✿♬حسرت به دل تو این دیار زندگی سخت شده برام چند وقته که تو خلوتم فقط حسین و کربلام ♫✿♬چه حالی داره ای خدا سینه زدن تو کربلا غسل زیارت از فرات نگاه به گنبد طلا ♫✿♬الهی یه شبی بیاد تو حرم اعتکاف کنیم با پرچم هیئتمون دور ضریح طواف کنیم ♫✿♬دم دمای سحر که شد از توی بین الحرمین بریم به سمت حرم عباس علمدار حسین ♫✿♬با ذکر یاام البنین پا توی صحنش بذاریم از بارگاه با صفاش سوغاتی تربت بیاریم ♫✿♬غصه ی کربلات آقا عقده توی گلوم شده یه عمریه زیارت حریمت آرزوم شده ♫✿♬میگن نمیدونی چقدر قشنگه بین الحرمین دور تا دورش نخلای سبز صفا میدن به عالمین ♫✿♬همه میگن تو کربلا کبوده رنگ آسمون انگار یه دنیای دیگه اس که پا میده برا جنون
اقا ابالفضل ع کاروان اسرا به مدینه همیشه روی لبم ذکر یا ابالفضل است چرا که حضرت مشگل گشا ابالفضل است دودست داده به راه خدا پس چه عجب اگر که معنی دست خدا ابالفضل است اگه مادر داری خدا حفظش کنه ، اگر مادر از دست دادی سر سفره مولا مهمون بشه ( قدر مادراتونو بدونیداا) همیشه به من یاد داد مادرم تنها ، پسرم مادر فدات بشه دوای درد گرفتارا ابالفضل است خود امام زمان گفته هست میاید به مجلسی که دران ذکر یا ابالفضل است روضه ام این یه جمله باشه قافله که بر میگشت سمت مدینه ، امام سجاد گفتن بشیر زود تر از ما یه پرچم سیاهی به دستت بگیر برو مدینه کوجه پس کوچه های شهرو داد بزن بگو ای اهل مدینه چه اروم نشستید اون قافله ای که با حسین رفت بی حسین داره بر میگرده اون قافله ای که علمدار داشت ابالفضل داشت بدون ابالفضل داره بر میگرده این قافله دیگه سه ساله نداره این قافله دیگه علی اصغر نداره قاسم نداره محمد نداره عون نداره این قافله دیگه علی اکبر نداره ،، عبدلله نداره همه رو کشتن بشیر میگه جلوتر اومدم مدینه کوچه پس کوچه ها داد میزدم ای اهل مدینه قافله داره میاد ،، ولی حسین نداره ،، عباس نداره چون از ابالفضل خوندم این جمله رو میخوام بگم بشیر میگه اومدم به یه جایی رسیدم به بی بی ام البنین برخورد کردم ، تا بی بی نگام کرد یه صدایی زد صدام کرد بشیر از کربلا چه خبر از حسینم چه خبر صدا زدم بی بی جان دستای عباستو قلم کردن خانوم تا این جمله رو گفتم گفت بشیر به من بگو از حسین چخبر دوباره صدا زدم بی بی تیر به چشمای عباست زدن دوباره صدا زد بشیر به من بگو از حسین چخبر چیشد یه نگاهی کردم گفتم بی بی جان مگه مادر ابالفضل نیستی چرا هی سراغ حسین و میگیری یه نگاهی کرد گفت بشیر حسین مادر نداره یاصاحب الزمان دلت اماده هست برات بخونم دلتو ببر اون لحظه ای که صدای ابی عبدالله بلند شد گفت عباسم نیزه زار امده ام یا تو پر از نیزه شدی یه جمله ای رو میخوام تصور کنی الله اکبر از ادب این بزرگوار از ادب بی بی از ادب مولا ابالفضل،، اگر شد ابالفضل از سر ادب شد تا اومد بالا بدن ابالفضل ببینم حقشو ادا میکنی یا نه ابی عبدالله یه نگاهی کرد دید بدون دست رو زمین افتاده داره دست و پا میزنه بگم یا نه گفت داداش دست ندارم تکیه بدم از جا بلند شم تو از راه رسیدی داداش ناله ات میرسه کربلا یا نه پناه حرم ،،کجا میخوای بری بگو ،،برادرم بدرقه راه تو چشمای ترم ،، اهسته تر برو داداش مضطرم هیچ جا ابی عبدالله دست به کمر نگرفت، اما وقتی از کنار بدن ابالفضل بلند شد دیدن مولا دست به کمر گرفته،، میگه کمرم شکست میدونی چرااا اخه یه نامردی صداشو بلند کرد حالا حمله کنید دیگه ابالفضل نداره یا صاحب الزمان این دوخط رو شاید بعضی ها بلد باشید، ناله شو شما بزنید خیلی شاعرش جانسوز گفته گفته سر عباس تا سر نی رفت سادات منو ببخشن سر عباس تا سر نی رفت خیمه ها گر گرفت بلوا شد همه ناموس داریم تا که فهمید بی علمدار شده ایم سر یه گوشواره دعوا شد یا حسین .....
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨                                                                         🔹 السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ.. 🔹 دیده بگشا و ببین زینبت آمد مادر زینب خسته و جان بر لبت آمد مادر از سفر قافله‌ی نور دو عینت برگشت زینبت با خبرِ داغ حسینت برگشت یاد داری که از این شهر که خواهر می‌رفت تک و تنها که نه ،با چند برادر می‌رفت یاد داری که عزیز تو چه احساسی داشت وقت رفتن به برش قاسم و عباسی داشت یاد داری که چگونه من از اینجا رفتم؟ با حسین و علیِ‌اکبرِ لیلا رفتم بین این قافله مادر ،علی اصغر بود شش برادر به خدا دور و بر خواهر بود ولی اکنون چه ز گلزار مدینه مانده؟ چند تا بانوی دلخون و حزینه مانده مردها هیچ ،ز زنها هم اگر می‌پرسی فقط این زینب و لیلا و سکینه مانده نوه‌ات گوشه‌ی ویرانه‌ی غربت جا ماند سر ِخاک پسرت نیز عروست جا ماند باوفا ماند که در کرب و بلا گریه کند یک دل سیر برای شهدا گریه کند ولی اکنون منم و شرح فراق و دردم دیگر از جان و جهان بعد حسین دلسردم آه…مادر چه قدَر حرف برایت دارم بنِگر با چه قَدَر خاطره بر می‌گردم جای سوغات سفر ،موی سفید و دلِ خون… …با تن نیلی و این قدّ کمان آوردم ساقه‌ی این گل یاس تو زمانی خم شد که ز سر سایه‌ی آن سروِ روانم کم شد کربلا بود و تنش بی‌سر و عریان افتاد جای تشییع ، ه زیر سمِ اسبان افتاد باد می‌آمد و می‌خورد به گلبرگ تنش پخش می‌شد همه سمتی قطعات بدنش پنجه‌ی گرگ چنان زخم به رویش انداخت که ندیدم اثر از یوسف و از پیرهنش سه شب و روز رها بود به خاک صحرا غسلش از خون گلو ریگِ بیابان کفنش خواستم تا بنِشینم به برش در گودال اشک ریزم به گل تشنه و پرپر شدنش خواستم تا بنِشینم به برش ،بوسه دهم به رگِ حنجر خونین و به اعضای تنش ولی افسوس که گودال پر از غوغا شد بین کعب نی و سیلی سر ِمن دعوا شد روی نیزه سر محبوب خدا را بردند کو به کو پشت سرش ما اسرا را بردند سرِ او را که ز تن برده و دورش کردند میهمان شب جانسوز تنورش کردند چه بگویم که سرِ یار کجا جای گرفت عوض دامن من طشت طلا جای گرفت چه قَدَر سنگ به پیشانی و لبهایش خورد چه قَدَر چوب به دندان سَنایایش خورد روی نی وقت تلاوت که لبش وا می‌شد نوک سرنیزه هم از حنجره پیدا می‌شد کاش می‌شد که نشان داد کبودی‌‌ها را تا که معلوم کنم ظلم یهودی‌ها را خوب که جانب ما سنگ پرانی کردند تازه گرد آمده و چشم چرانی کردند کوفه گرچه صدقه لقمه‌ی نان می‌دادند در عوض شام ز طعنه دِقِمان می‌دادند خارجی‌زاده صدا کرده و مارا مردُم کوچه کوچه همه با دست نشان می‌دادند غارتیها به اهالی لب بام رسید گوئیا جایزه بر سنگ ‌زنان می‌دادند تا بیُفتند رئوس شهدا مخصوصاً نیزه‌ها را همگی تُند تکان می‌دادند  پسرت را اگر از تیغ و سنانها کُشتند آخ مادر ،که مرا زخم زبانها کُشتند علی صالحی
🔹 السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ.. 🔹 مدینه می طلبد با برادرم باشم چه خوب بود که همراه مادرم باشم مدینه ! زینب مظلومه بی حسین آمد روا نبود که من بی برادرم باشم رسد بگوش ، صدای تلاوت حسنم دلا بکوش که همدرد باورم باشم فضای شهر بدون حسین تاریک است نشد به سایۀ خورشید انورم باشم مدینه ! جای تو خالی چه کربلایی بود چگونه روای سالار بی سرم باشم مدینه ! زینب زهرا کجا و بی یاری ز بی کسی است که سالار لشگرم باشم بغیر پیرهن پاره ارمغانی نیست چه تحفه ایست ، که مدیون مادرم باشم هزار شکر که ما را اسیر دید خدا همانکه خواست نگهدار معجرم باشم مدینه ! دست مرا کوفه بست ، منزلها گمان نداشت چنین یار رهبرم باشم ز بس بحال پریشان و خسته خندیدند هنوز غمزدۀ حال مضطرم باشم مدینه ! باغ و بهارم خزان شده یکجا منم که شاهد گلهای پرپرم باشم مدینه ! زیور و خلخال دختران کَندَند چگونه راویِ غمهای دیگرم باشم مدینه ! امّ بنین را بگو مدد بدهد که سوگوار امیر دلاورم باشم خبر کنید به دیدار ، امّ لیلا را که داغدار تنِ چاک اکبرم باشم رباب را ننشانید زیر سایه که گفت : تمام عمر عزادار همسرم باشم مرا بدیدنِ گهواره هیچ حاجت نیست که فکر غارت گهوار اصغرم باشم رها کنید اهالی ! که تا سحر ، امشب به گریه معتکفِ جدّ اطهرم باشم دلم هوای مناجات دلبرم کرده کجاست قاری زینب که محترم باشم به قبر مخفی مادر گریز باید زد که نوحه خوان حریم پیمبرم باشم دعا کنید گرفتار فتنه گر نشوید که من اسیر همین خصم کافرم باشم محمود ژولیده
🔹 السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ.. 🔹 آمدم از سفر ،مدینه سلام خسته و خون جگر مدینه سلام با شکوه و جلال رفتم من دیده ای با چه حال رفتم من وقت رفتن غرورِ من دیدی آن شکوهِ عبورِ من دیدی محملم پرده داشت یادت هست؟ جای دستی نداشت یادت هست ثروت عالمین بود مرا دلبری چون حسین بود مرا دستِ عباس پرده دارم بود علی اکبرم کنارم بود هر زنی یک نفر مُلازم داشت نجمه مه پاره ای چو قاسم داشت کاروان آیه های کوثر داشت روی دامان رباب اصغر داشت حال بنگر غریب و سرگشته کاروان را چنین که برگشته با غمِ عالمین آمده ام کن نظر بی حسین آمده ام ای مدینه خمیده برگشتم زار و محنت کشیده بر گشتم با رسولِ خدا سخن دارم بر سرِ دست پیرهن دارم دل من شاکی است یا جدّاه چادرم خاکی است یا جدّاه سو ندارد ز گریه چشمانم پینه بسته ببین به دستانم خاطرت هست ناله ها کردم دست در سر تو را صدا کردم از حرم سویِ او دویدم من هر چه نادیدنیست دیدم من من غروبی پر از بلا دیدم شاه را زیر دست و پا دیدم آن چه را کس ندیده من دیدم صحنۀ دست و پا زدن دیدم خنجری کُند و حنجری دیدم تَه گودال پیکری دیدم آه جَدّاه امان ز صوتِ حزین جملۀ آخرم به اُمّ بنین پسرت تکیه گاه زینب بود مرد بود و سپاه زینب بود پسر تو ز زین اسب افتاد ضربه هایِ عمود کار دستش داد او زمین خورده و بلند نشد سرِ او روی نیزه بند نشد قاسم نعمتی