بر قامت باوقار حیدر صلوات
✨بر عزت و اقتدار حیدر صلوات
✨از محضر او اگر نجف میطلبی
✨خواهی بروی کنار حیدر صلوات
🌴🌴🌴🌴🌴🌴
ای شیعه مکن وحشت قبر و سکرات
تا حضرت مرتضی است کشتی نجات
در وقت سوالشان بگو با دو ملک
من شیع حیدرم به حیدر صلوات
🌴🌴🌴🌴🌴🌴
ای ساقی کوثر ای شفیع عرصات
در شأن تو آمده فراوان آیات
امشب صلواتی است شراب نابت
جام دگرم بده به ذکر صلوات
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
ای عاشق هدایت جمله ممکنات
وی طالب سعادت به حیات و به ممات
خواهی که شوی تو همنشین حیدر
پیوسته به لب دار تو ذکر صلوات
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
بر شیر خدا و نطق قرآن صلوات
بر مرحم جمله ی یتیمان صلوات
خیر البشر است و شاه میدان نبرد
بر جان علی(ع) به جسم و با جان صلوات
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
بر صاحب ذوالفقارْ حیدر صلوات
بر وارث بر حق امامت صلوات
خواهی که خداوند گناهت بخشد
بفرست به این امام و رهبر صلوات
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
آن ناد علی سینجلی را صلوات
✨آن شیر خدا شاه ولی را صلوات
✨بفرست اگر شیعه ی مخلص هستی
✨پیوسته ز جان و دل علی را صلوات
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#دوبیتی_صلوات_امیرالمومنین
#التماس_دعا
روضه شام غریبان علی.ع.....mp3
7.56M
روضه شام غریبان/امیرالمومنین
#مداح.حاج آ زمین غلامی👇👇
بسم الله الرحمن الرحیم🤞🤞
#شب_قدر
#ماه_رمضان
#متن روضه_امام_علی_علیه_السلام
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#مداح.حاج آرمین غلامی
السلام علیک یا اول مظلوم
تا قیامت براش گریه کنی بازم اول مظلومه وا ...
و یا من اول غصب حقه ...
حیف مولا مردم عالم تو را نشناختند (۲)
دم زدند از تو ولی یک دم تو را نشناختند
شام غریبانه وا
باورت میشه امشب کسی نیامد شام غریبان برای علی بگیره؟!
رهبر افلاکی و از خاکیان خاکی تری
هم ملائک هم بنی آدم تو را نشناختند
انبیا بودند از آدم همه در سایه ات
لیک جز پیغمبر خاتم تو را نشناختند
در کنار خانه ات بر همسرت سیلی زدند
ای فدای غربتت گردم تو را نشناختند
بادو دسته بسته می بردند سوی مسجدت...
عجب شام غریبانی شد خونه ی علی،
یه بستر غرق خون
بچه ها دورش حلقه زدند،
اما هر چی باشه همه محرَمند
کسی به اینا جسارت نکرد ...
کسی دیگه گوشواره هاشونو نکشید ...
کسی دیگه به اینا ناسزا نگفت ...
خونشونو کسی آتیش نزد ...
آخ این یه شام غریبانه
اما من دلم جای دیگه ست،
این شام غریبان کجا؟!!
امام مجتبی دونه دونشون رو داره ساکت میکنه،
هم زینب،هم قمربنی هاشم،هم ابی عبدالله ...
اما دلا بسوزه برای ابی عبدالله و شام غریبانش ...
فقط من شعرش رو میخونم
ببینم حالت شام غریبانی هست یا نه ...
غروب بود و زنی بی قرار ، تنها بود ... (۲)
هنوز که نگفتم این زن کیه ...
زنی ز داغ برادر ، فِکار ، تنها بود ...
غروب بود و علمدار خُفته و زینب ...
میان خیمه ی بی پاسدار، تنها بود ...
غروب بود و به مقتل برادر و زینب ...
هزار و نهصد و پنجاه بار، تنها بود ...
می ترسم این یه بیت رو بگم ،
اما عَلَی الله
سفره ، سفره ی علیِ ،
کربلا هم اگر میرید
همین سفره پهن باشه ...
غروب بود و رباب و صدای لالایی...
مادرا ساکت نباشندا
غروب بود و رباب و صدای لالایی
کنار تربت یک شیرخوار ، تنها بود ...
حسین ...
غروب بود و طناب و اسیری و زینب ...
نه نه
بذار از این روضه دربیام ...
خلاصه این همه غم بود و زینب کبری ...
میان لشگری از نیزه دار ، تنها بود ...
محمل دُرست در وسط نیزه دارها
یک ذره رحم در دل خود ،ساربان نداشت
این یه شام غریبانه
تو خیمه ی نیم سوخته،
یه شام غریبانم کنار گودال برپاشد،
پیغمبر و انبیا و اولوالعزم آمدند
فاطمه و چهار زن بهشتی هم آمدند
اینم بماند
چون قصه ی ربودن انگشتره...
اما شام غریبان سوم رو بگم
زن خولی میگه نیمه ی دل شب ، دیدم تنور خونه ام روشنه
یا للعجب!!
من که تنور رو اول شب خاموش کردم،
وارد اتاق شدم دیدم بانوان مجلله ای کنار تنورند،
همه زیر بغل یه خانمی رو گرفتند،
خدایا این ها کین کنار تنور خانه ی من؟!
دیدم این بانو خم شد یه چیزی رو از تنور خونه ام بیرون آورد؛
اول شروع کرد این خاکسترا رو از سر او پاک کردند
اینها کین؟
اونی که دست اون بانو هست چیه؟!
با یه سلام این بانو جوابم رو گرفتم،
من تا حالا تو روضه هیچ جا ندیدم
فاطمه به حسینش این جوری خطاب کنه ...
فقط مال تنور خولیه ...
یه لحظه تصور کن
این تنور خونه ها که روشن بود
تا صبح خاکسترش داغ میموند ...
آخ اون رگ های بریده و محاسن رو این خاکسترا ....
آخ
بانو سر رو به سینه چسباند
یه جمله گفت و غش کرد ...
صدا زد :
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
السلام علیک یٰا شَهیدَ الاُم...
نوحه امیرالمومنین.ع...mp3
2.06M
نوحه شام غریبان مولا علی
مداح.حاج آرمین غلامی
شام غریبان علی شام سیاه دختر است
زینب عزادار پدر باذکر مادر مادر است
هرسوی خانه بنگری باشد به دیواری سری
براهل بیت مرتضی هجران او ناباور است
حیدرمدد...
پهن است بین خانه اش آن بستربیماریش
خون سر آقا عیان در جای جای بستر است
طفل یتیم کوفه بین بار دگر گشته یتیم
مسکین کوفه بی علی درمانده وبی یاور است
آماده می گردد حسن تا کوچه گردی ها کند
بردوش مولامان حسن انبان نان حیدر است
دیگر نباشد بی علی لطف وصفایی کوفه را
درفکر اهل بیت او کوچی به شهر دیگراست
بی باغبان شدباغهای سبز نخل مرتضی
هرنخل بینی درغمش بی برگ وبی بار وبراست
هرگز نزاید مادر گیتی به مانند علی
عدل خدایی بی علی چون مرغ بی بال وپراست#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•سلام ای آرزوی...
#سینه_زنی و توسل به حضرت صاحب الزمان روحی له الفدا اجرا شده #شب_بیست_و_سوم رمضان به نفسِ حاجمهدی رسولی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
سلام ای آرزوی غروب جمعه ی ما
نصیبم کن نگاهت را
تو ای جانِ جهان ای جان
مرا از خود مران ای جان
در این دنیای وا نفسا
برای من بمان ای جان
نگاهت روشنای ماست
نشانی از خدای ماست
ظهور تو در این غربت
جواب ربّنای ماست
«اباصالح... اباصالح...»
کنار تو هوایم، هوای جمکران است
نگاهم را به دنیا بست،زمین تشنه
زمانه زرد بیا باران بیا برگرد
جهانِ بی تو غمها را، میان سینه ام پر کرد
بیا ای شورِ شیرینم، تو هستی قبله و دینم
نگو میمیرم و آخر، ظهورت را نمیبینم
«اباصالح... اباصالح» #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
AudioCutter_6474999188.mp3
11.12M
|⇦• سلام ای آرزوی...
#سینه_زنی وتوسل به حضرت صاحب الزمان روحی له الفدا اجرا شده#شب_بیست_وسوم ماه مبارک رمضان به نفس حاج مهدی رسولی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
میشود این رمضان موعد فردا باشد
آخرین ماه صیام غم مولا باشد
میشود در شب قدرش به جهان مژده دهند
که همین سال ظهور گل نرگس باشد
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
|⇦•ام ابیها شد رقیه...
#روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده #شب_بیست_وسوم ماه مبارک رمضان به نفسِ سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
امّابیها شد رقیّه در شب آخر
زهراییاش تکمیل شد آخر،شب آخر
از وضع نامطلوب سر، بر صورت خود زد
دختر چه الهامی گرفت از سر، شب آخر؟
میگفت: بابا! این چه رگهاییست داری؟
خیلی شکایت داشت از خنجر، شب آخر
شبهای قبل، آشفتهتر بودم اگر افسوس!
وضعم نشد بابا از این بهتر، شب آخر
من دلخوشم از اینکه مثل مادرت هستم میریخت خون از سینه در بستر، شب آخر
با ضربههای زجر، بابا کاملاً حس شد
اینکه چه دردی داشته مادر، شب آخر
با اشکهایم، فتح کردم شام را، بابا!
با گریه کردم کار یک لشگر، شب آخر
عمه موهامو شونه کن! امشب و مهمونی دارم
به سر و وضع من برس! تا به سحر خواب ندارم
عمه برام لباس بیار! به تن زارم بشینه
بده بابا جونم منو، تو این لباسا ببینه!
باورش نمیشه کسی که من دختر حسینم
اونی که باباجون می گفت مث مادر حسینم
بابا! گرسنگی بُرده امونمو، یک لقمه نون نخوردم
هر شب، بدون تو، بابا سر گرسنه رو، زمین میذارم!
قسم به عشق و عزّت عمه
شدم بابا جون زحمت عمه
دلتنگ دیدنت بودم، خوش اومدی باباجونم!
حالا که زجر پیش ما نیست، بذار کنارت بمونم
فرشته ی کوچیک تو، با مشت و تازیونه زد
جای پاهاش رو بالمه، چادرمو کرده لگد
با طناب، چهل منزله، بابا دستامون و بستن
زانومو، ضلع پهلومو، تاب ابرومو شکستن
دیدی سر و روم و؟ دیدی لباسامو؟ رنگ غربت گرفته
راستی خبر داری دیگه، شیرین زبون تو، لکنت گرفته
*اون نامرد میگه: تو کربلا همه رو جمع کرد گفت: اینا رو میشناسی؟ اینا خونواده علیان. از عمد گفت اینا خونواده علیاند. فلذا اینقدر تو راه گرسنه نگه داشتمشون گفتم یه کاری کنم این خونواده بیان به ما التماس کنن. هر چی گرسنه نگهشون داشتم التماس نمیکردن. تازه وقتی نون و خرما آوردن؛ بی بی میرفت یکی، یکی ازشون میگرفت پرت میکرد میگفت: نباید بگیریم. دیدن با گرسنگی از پسشون بر نمیان اینقدر میزدنشون تا التماس کنن بگن ما رو نزنید امّا نمیگفتن حتی آخ! نمیگفتن...
هیچ جا نداریم تو روایات که یکی از بچهها التماس کرده باشه فلذا میدونی چیکار میکرد؟ عمه خودش رو مینداخت رو این بچهها تا بیشتر عمه رو بزنن بچه ها طاقت ندارن..* #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
Fadaeian_Ramazan1400_Shab23 (5).mp3
31.34M
|⇦•ام ابیها شد رقیه..
#روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده #شب_بیست_وسوم به نفسِ حاج مهدی سلحشور •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
اگه چراغ خونه شما هم تو سحر روشن میشه قدر خانوادهتون رو بدونید
#خانواده ❤️
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
|⇦•ام ابیها شد رقیه...
#روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده #شب_بیست_وسوم ماه مبارک رمضان به نفسِ سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
امّابیها شد رقیّه در شب آخر
زهراییاش تکمیل شد آخر،شب آخر
از وضع نامطلوب سر، بر صورت خود زد
دختر چه الهامی گرفت از سر، شب آخر؟
میگفت: بابا! این چه رگهاییست داری؟
خیلی شکایت داشت از خنجر، شب آخر
شبهای قبل، آشفتهتر بودم اگر افسوس!
وضعم نشد بابا از این بهتر، شب آخر
من دلخوشم از اینکه مثل مادرت هستم میریخت خون از سینه در بستر، شب آخر
با ضربههای زجر، بابا کاملاً حس شد
اینکه چه دردی داشته مادر، شب آخر
با اشکهایم، فتح کردم شام را، بابا!
با گریه کردم کار یک لشگر، شب آخر
عمه موهامو شونه کن! امشب و مهمونی دارم
به سر و وضع من برس! تا به سحر خواب ندارم
عمه برام لباس بیار! به تن زارم بشینه
بده بابا جونم منو، تو این لباسا ببینه!
باورش نمیشه کسی که من دختر حسینم
اونی که باباجون می گفت مث مادر حسینم
بابا! گرسنگی بُرده امونمو، یک لقمه نون نخوردم
هر شب، بدون تو، بابا سر گرسنه رو، زمین میذارم!
قسم به عشق و عزّت عمه
شدم بابا جون زحمت عمه
دلتنگ دیدنت بودم، خوش اومدی باباجونم!
حالا که زجر پیش ما نیست، بذار کنارت بمونم
فرشته ی کوچیک تو، با مشت و تازیونه زد
جای پاهاش رو بالمه، چادرمو کرده لگد
با طناب، چهل منزله، بابا دستامون و بستن
زانومو، ضلع پهلومو، تاب ابرومو شکستن
دیدی سر و روم و؟ دیدی لباسامو؟ رنگ غربت گرفته
راستی خبر داری دیگه، شیرین زبون تو، لکنت گرفته
*اون نامرد میگه: تو کربلا همه رو جمع کرد گفت: اینا رو میشناسی؟ اینا خونواده علیان. از عمد گفت اینا خونواده علیاند. فلذا اینقدر تو راه گرسنه نگه داشتمشون گفتم یه کاری کنم این خونواده بیان به ما التماس کنن. هر چی گرسنه نگهشون داشتم التماس نمیکردن. تازه وقتی نون و خرما آوردن؛ بی بی میرفت یکی، یکی ازشون میگرفت پرت میکرد میگفت: نباید بگیریم. دیدن با گرسنگی از پسشون بر نمیان اینقدر میزدنشون تا التماس کنن بگن ما رو نزنید امّا نمیگفتن حتی آخ! نمیگفتن...
هیچ جا نداریم تو روایات که یکی از بچهها التماس کرده باشه فلذا میدونی چیکار میکرد؟ عمه خودش رو مینداخت رو این بچهها تا بیشتر عمه رو بزنن بچه ها طاقت ندارن..* #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
Fadaeian_Ramazan1400_Shab23 (5).mp3
31.34M
|⇦•ام ابیها شد رقیه..
#روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده #شب_بیست_وسوم به نفسِ حاج مهدی سلحشور •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
اگه چراغ خونه شما هم تو سحر روشن میشه قدر خانوادهتون رو بدونید
#خانواده ❤️
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
|⇦•باز کن آغوش خود...
#توسل و مناجات با خدا ویژه ماه مبارک رمضان اجرا شده #شب_بیست_وسوم ماه مبارک رمضان به نفسِ حاجمهدی سلحشور •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
باز کن آغوش خود را سائلات سر میرسد
آن گدا که بخششات را کرده باور، میرسد
آنقَدَر فریاد خواهم زد که من را هم ببین!
نالههای هر شبم از پشت این در میرسد
تا نَفَس باقی است،نَفْس سرکشم را رام کن!
رفته رفته عمر من دارد به آخر میرسد
در شب قَدرَت، به قَدرِ گریهام رونق بده!
هر که به جایی رسید، از دیدهی تر می رسد
گرچه بد کردم، بیا با این بدت تندی مکن!
ای که لطفِ بیحدت حتی به کافر میرسد!
از دل هر معصیت زهرا مرا بیرون کشید
طفل بازیگوش دل گرم است، مادر میرسد
زیرِ قرآن زیر و رویم کن! الهی بِالعَلی!
دلشکسته گیر می افتد، به دلبر میرسد
نخل حیدر خرج افطاری ما را میدهد
از نجف ظرف رطب هر شب به نوکر میرسد
دفن نوکر احتیاطاً گردن اربابهاست
بعد مُردن کفن و دفن ما به حیدر می رسد
در سراشیبی قبرم، بعد تلقین خواندنم
حتم دارم مرتضی آنجاست که سر میرسد
با مظلومیت آقای مظلومانِ خاک
جمع میگردد تمام آن به دختر میرسد
سر به چوب محمل خود زد، در آن ساعت که دید
نیزهداری مست با رأس برادر می رسد
در کنار خانهی باباش سنگش میزنند
زخم مهلک بر پر و بال کبوتر می رسد
کاش زینب خاطرش در کوچه ها آسوده بود
کاش بر هر دختری میدید معجر میرسد. #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها