eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.7هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
337 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸جنازه مطهر امام جواد علیه‌السلام را از بالای بامِ‌خانه بر زمین انداختند‌ و پیشانیِ آن حضرت شکست... در نقلی آمده است: 🥀 گویا خبر سایبان شدنِ کبوترها بر بدن مطهر إمام جواد علیه‌السلام، به گوش معتصم ملعون رسید و ترسید که این واقعه، اگر به گوش مردم برسد، بر علیه او شود؛ لذا به مأموران خود دستور داد به خانه امام جواد علیه‌السلام بروند؛ 📋 وَ قَد أمَرَهم اللّعینُ بِأنْ یَرمُوا جَسدَهُ مِن أعلَی السَّطحِ إلَی الأرضِ ▪️و به آن‌ها دستور داد که بر بام خانه روند ‌و جسد مطهر امام علیه‌السلام را از بالاترین نقطه پشت بام، بر روی زمین بیاندازند. 📋 و لمّا وَقعَ جَسدُهُ عَلَی الأرضِ وَقعَ عَلَی جَبینِهِ فَکُسِرَ ▪️وقتی که جنازه مطهر امام علیه‌السلام را از بالای پشت بام به زمین انداختند، با صورت به روی زمین افتاد و پیشانی آن حضرت شکست. 📚انوار الشهاده، ص۴۱۵ 📚العبرة الساکتة، ج۲ ص۵۳۰ 📚ناعی الطفّ، ص۵۶۸ ✍ آه یا جواد الائمه... چه کنیم که این مصیبت، خاطر ما را به همان ساعتی می‌کشاند که «مُقبل» آن ساعت دردناک را اینگونه سرود و «سیّد بن طاووس» اینگونه نوشت: ➖... ضعف و سُستی در اثر زخمها و جراحات بسیار، بر سیدالشهداء علیه‌السلام عارض شد و از اثر اصابت تیرهای بسیار بر بدنش، مانند خارپشت به نظر می‌آمد. در این هنگام، صالح بن وهب مَرّی (یا مُزنی) ملعون با نیز‌ه‌ای بر پهلوی امام عليه‌السلام زد، 📜 فَسَقَطَ الْحُسَيْنُ علیه‌السلام عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَيْمَنِ. ▪️در این هنگام، سیدالشهداء علیه‌السلام از بالای اسب با گونه راست، بر زمین افتاد. 📚لهوف ص۱۹۳ 📝 ز دست خاتم پیغمبران نگین افتاد که جسم پاک تو از بام بر زمین افتاد از این غمت دل من رفت کربلا، دیدم بلتد مرتبه شاهی زصدر زین افتاد
🩸 به مادرِ پسرت علی «علیه‌السلام» بگو برایت آب بیاورد ! در نقلی آمده است: 🥀 از آن زمان که کنیز امام جواد علیه‌السلام، (حضرت «سمانه» علیهاالسلام) امام هادی علیه‌السلام را به دنیا آورد و از آن طرف هم «امّ‌الفضل» ملعونه، از امام جواد علیه‌السلام باردار نشد، کینه‌ها و حسادت‌های او روز به روز نسبت به امام جواد علیه‌السلام و حضرت سمانه علیهاالسلام، شعله‌ور تر می‌شد. 🥀 تا اینکه با نقشه معتصم عباسی ملعون، دست به مسموم کردن امام جواد علیه‌السلام زد. وقتی که زهر را به إمام علیه‌السلام خوراند و مطمئن شد که دیگر حضرت به شهادت می‌رسد، در را بر روی امام علیه‌السلام بست و او را تنها در حجره قرار داد و خود پشت در نشست. 📋 و هو یُنادِی وا عَطَشَاه اُسقینی ماءً فَتَقولُ لَهُ نادِ اُمّ عَلِیّ إبنِکَ تَسقیکَ ماءً ▪️در حالی که امام علیه‌السلام ندای «واعطشاه» سر می‌داد و آب طلب می‌نمود، آن زن ملعونه از پشت در به إمام علیه‌السلام می‌گفت: مادر پسرت علی (مادر إمام هادی علیه‌السلام) را صدا بزن تا به تو آب برساند! 📚ناعی الطفّ،ص۵۶۸
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 (ع) شهادت علی اکبر(ع) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم 🔶بـراخترِنهُمیـن‌امام،هـزاران صلوات 🔶برجلوۀ جودِحیِّ ســبحـان صلوات 🔶بر ابنِ رضا؛ تقی؛ بر آن حجتِ حق 🔶رخسـارِ جواد؛ ماهِ رخشان صلوات السَّلامُ علیکَ یا اَبا جَعْفَرٍ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِىٍّ، اَیهَا التَّقِىُّ الْجَوادُ یا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ، یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلى‏ خَلْقِهِ، یا سَیدَنا وَمَوْلینا، اِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِک اِلَى اللَّهِ، وَقَدَّمْناک بَینَ یدَىْ حاجاتِنا، یا وَجیهاً عِنْدَ اللَّهِ، اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَّهِ... 🔶دوستان بر من و رنج و محنم گریه کنید 🔶بهر مظلومی و تنها شدنم گریه کنید 🔶نیست یک روز که من یاد مدینه نکنم 🔶بر غریبیم که دور از وطنم گریه کنید 🔶هر کجا روضه جانسوز حسین است و رباب 🔶بر من و بهر عمویم حسنم گریه کنید 🔶یاد آن لحظه که گفتم جگرم می سوزد 🔶با همین زمزمه دل شکنم گریه کنید 🔶بهر این روضه که مجبور شدم مثل حسین 🔶تا که بر قاتل خود رو بزنم گریه کنید 🔶جای آن عده که در پشت در حجره من 🔶خنده کردند به پرپر زدنم گریه کنید 🔶پسرم نیست که از خاک سرم بردارد 🔶بر من و سوختن و ساختنم گریه کنید 🔶بر روی بام تنم را به چه وضعی بردند 🔶همره فاطمه پیش بدنم گریه کنید 🔶در همان لحظه که افتاد تنم در کوچه 🔶کاش بودید که بر زخم تنم گریه کنید 🔶هر چه بود عاقبت کار کفن شد بدنم 🔶همه بر جد بدون کفنم گریه کنید ⬅️امشب از همین راه دور بریم محضر امام رضا علیه السلام، روضه ی جوانش رو بخونیم. بگو: یا امام رضا به اون لحظه ای كه بچه ات داشت دست و پا می زد.امشب با گریه ی امام رضا گریه كن. روی سخنم با علی بن موسی الرضاست، آقاجان:شما به ما اجازه بدید ما وارد حجره بشیم،آخه درهای حجره رو بسته بودند،آقاجان به ما اجازه بدهید یه ظرف آب برا جوادت ببریم.شك نكنی،اگه اعتقادت بر اینه كه فرمود:اشك های شما مرهم زخم های ماست. همین الان اعتقادت بر این باشه، حس میكنی كه همین قطره های اشكی كه داری می ریزی یه كاسه ی آبی است كه بردی به جوادالائمه برسونی،اما نامردها یه قطره آبم بهش ندادند.شب شهادت امام جواد(ع) است ⏪از همین جا دلت را روانه آن حجره ای کن که امام جواد میان حجره افتاده بود، از سوز زهر به خود می پیچید، امّا کشنده تر از این زهر ، زهر بی وفائی همسرش بود، بمیرم برات آقا، محرمی نداشتی، چه کشید جواد الائمه، آن ساعتی که دید امُ الفضل دَرِ حجره را بست ، کنیزانش را جمع کرد و گفت : شادی کنید تا کسی صدای نالۀ امام را نشنود، بعدِ شهادت هم دستور داد بدن امام را بالای بام مقابل آفتاب قرار دهند، اما کبوتر ها می آمدند بالهاشون را به هم می دادند تا آفتاب به این بدن نتابد، اما عاشقان امام جواد، این بدن دیگه برهنه نبود، این بدن دیگه بی سر نبود ، این بدن پاره پاره نبود. رحمت خدا بر این ناله ها، ای دلهای آماده، بمیرم برای عزیز فاطمه حسین، که دخترش بدن بابا را نشناخت، صدا زد عمه این بدن کیه که داری دردو دل می کنی؟ فرمود: سکینه جان این بدن بابایت حسینِ، یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرند اما می خوام گریزی هم داشته باشیم به روضه حضرت علی اکبر (ع) حالا دلها اماده شد بربم کربلا برای جوان امام حسین علی اکبر ناله بزنید ابا عبدالله.. وقتی اومد کنار علی اکبر دید علی داره پاهاشو رو خاکا میکشه خدایا هیچ پدرو مادری را داغ جوان نشان نده امام حسین نشت کنار میوه دلش علی اکبر سر علی را به دامن گرفت دلش ارام نشد سر علی را به سینه چسپانید ای از سوز دل صدا می زد ۱علی جانم پسرم بابا رو تنها گذشتی رفتی هر کاری کرد نتوانست بدن علی اکبر به خیمه ببرد چه کرد صدا زد 🔸جوانان بنی هاشم بیاید 🔸علی را بر در خیمه رسانید 🔸خدا داند که من طاقت ندارم 🔸علی را بردرخیمه رسانم حسین آرام جانم..حسین روح وروانم علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون التماس دعا احمد بهزادی 🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️▪️ امام جواد(ع)(2) شهادت بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم اول مجلس دعای سلامتی امام زمان(عج)را باهم زمزمه می کنیم اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. یا صاحب الزمان السَّلامُ علیکَ یا اَبا جَعْفَرٍ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِىٍّ، اَیهَا التَّقِىُّ الْجَوادُ یا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ، یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلى‏ خَلْقِهِ، یا سَیدَنا وَمَوْلینا، اِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِک اِلَى اللَّهِ، وَقَدَّمْناک بَینَ یدَىْ حاجاتِنا، یا وَجیهاً عِنْدَ اللَّهِ، اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَّهِ... ♦️سلام ما به جواد و به کاظمین جواد ♦️سلام ما به نگاه وبه هردوعین جواد ♦️سلام ما به تنی که میان هجره نشست ♦️به آن تنی که چوآینه ای فتاده وشکست ♦️سلام ما به تنی که به روی با م افتاد ♦️سلام ما بکسی که،ز زهرکین جان داد ♦️سلام ما به تنی که به پشت بام افتاد ♦️به زیر سایه ی جمعی پرنده او،جان داد ♦️کسیکه دروسط هجره، ای،زمین میخورد ♦️به آن خرابه نشینی که نیمه شب ها مرده ♦️سلام ما به جگرهای پاره پاره تو ♦️سلام مابه تن وناله ی دوباره تو ♦️سلام ما به جواد به جان سوزانش ♦️سلام ما به نقی و به،چشم گریانش ⬅️امشب از همین راه دور بریم محضر امام رضا علیه السلام، روضه ی جوانش رو بخونیم. بگو: یا امام رضا به اون لحظه ای كه بچه ات داشت دست و پا می زد.امشب با گریه ی امام رضا گریه كن. روی سخنم با علی بن موسی الرضاست، آقاجان:شما به ما اجازه بدید ما وارد حجره بشیم،آخه درهای حجره رو بسته بودند،آقاجان به ما اجازه بدهید یه ظرف آب برا جوادت ببریم.شك نكنی،اگه اعتقادت بر اینه كه فرمود:اشك های شما مرهم زخم های ماست. همین الان اعتقادت بر این باشه، حس میكنی كه همین قطره های اشكی كه داری می ریزی یه كاسه ی آبی است كه بردی به جوادالائمه برسونی،اما نامردها یه قطره آبم بهش ندادند.شب شهادت امام جواد(ع) است ⏪از همین جا دلت را روانه آن حجره ای کن که امام جواد میان حجره افتاده بود، از سوز زهر به خود می پیچید، امّا کشنده تر از این زهر ، زهر بی وفائی همسرش بود، بمیرم برات آقا، محرمی نداشتی، چه کشید جواد الائمه، آن ساعتی که دید امُ الفضل دَرِ حجره را بست ، کنیزانش را جمع کرد و گفت : شادی کنید تا کسی صدای نالۀ امام را نشنود، بعدِ شهادت هم دستور داد بدن امام را بالای بام مقابل آفتاب قرار دهند، اما کبوتر ها می آمدند بالهاشون را به هم می دادند تا آفتاب به این بدن نتابد، اما عاشقان امام جواد، این بدن دیگه برهنه نبود، این بدن دیگه بی سر نبود ، این بدن پاره پاره نبود. رحمت خدا بر این ناله ها، ای دلهای آماده، بمیرم برای عزیز فاطمه حسین، که دخترش بدن بابا را نشناخت، صدا زد عمه این بدن کیه که داری دردو دل می کنی؟ فرمود: سکینه جان این بدن بابایت حسینِ، همه صدا بزنید حسین جان من از زهر نسوختم،من و هلهله ی این زن ها آتیش زد،هلهله کردن،کف زدن،یکی از این کنیزها دلش به رحم اومد،میگن این ظرف آب رو برداشت،آورد،همچین که رسید جلو در،ام فضل ملعونه، دستش رو گرفت،گفت:کجا میبری؟گفت:مگه نمی شنوی داره میگه سوختم،ظرف آب رو ازش گرفت رفت،تو حجره،میگن آب رو جلوی امام جواد،ریخت رو زمین،گفت:میخوام جیگرم خنک بشه،یه نفر دلش سوخت،برا امام جواد آب آورد،کربلا هم یه نفر دلش سوخت،اما یه خورده دیر آورد،همچین که رسید دید هلال ، نانجیب داره از گودال بالا میاد،کجا داری میری،دارم برا حسین،آب میبرم، نمی خواد ببری خودم حسین رو سیراب کردم،میگه دیدم سر بریده حسین رو بالا آورد،همه بگید حسین علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 1403/3/11
. علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ تا قدم میذارم توی شهر کاظمین چشمم میخوره به دوتا گنبد طلا قلبم میتپه واسه حضور توو حرم پدر و پسر علی بن موسی الرضا یکی باب الحوائج * یکی باب المراده یکی موسی بن جعفر * یکی دیگه جواده حلال همه مشکلاتم / ذکر یا جواد الائمه‌ست امضای کرببلای من / هر سال با جواد الائمه‌ست مولانا جواد الائمه ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ از تشنگی آسمون و دود می دید ولی دیگه مثل جد بی کسش نیزه نخورد میشنید صدای هلهله رو دور و برش اما پیراهن و خاتمشو کسی نبرد به زیر نور خورشید - لبِ تشنه رها شد ولی کِی سهم عشقِ - رضا جان بوریا شد وقتی که غریبی توو خونه / نیس دیگه توقعی از شهر قاتل که مَحرمته میشه / خنده هاش کشنده تر از زهر مولانا جواد الائمه ۴ . 👇
416.2K
سبک شور امام جواد(ع) 🔹آقای جود و کرم🔹 وقتی زائر امام رضا میشم میرم از ورودی باب الجواد جوونیم فدای آقایی بشه اونی که بهش میگن باب المراد دلای مرده میون کاظمین با طواف توو حرم احیا میشه با دعای پسر امام رضا گره های بسته زودی وا میشه آقا به جود و کرمت درد منو دوا کن نوکر دل شکستتو راهی کربلا کن (یا جواد الائمه) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ حاجتام خیلی زیاده به خدا اون که به صلاحمه ازت میخوام به جوونیت قسمت میدم تو رو یه سفر کرببلا فقط میخوام خواهش دله شکستم همینه نوکری برا تو بی ریا میخوام ریش و قیچی دستته هر چی بگی اون که به صلاحِ از شما میخوام توی مسیر نوکری اون کسی پای علمه اگه امام حسینیه همیشه ثابت قدمه (یا جواد الائمه) شاعر و نغمه پرداز:علی اکبر غلام پور
|⇦•شب جمعه بود... و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژهٔ شب جمعه اجرا شده به نفسِ کربلایی نریمان پناهی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ شب جمعه بود مادرم میگفت این نوحه رو بدید مُقبِل بنویسه بی حیا قاتل افتاده شاه در مشکل عذاب میدن؛ حتی به مرکب هاشون آب میدن سرت جنگه؛ تشنه سر میبُردن که وقت تنگه شب جمعه بود مادرم میگفت این روضه رو بدید رَیّان بِگِه از تنِ به خون غلطان عطشان بدتره یا عریان چه نامردن؛ سخته آب از دشمن طلب کردن جواب سنگه؛ تشنه سر میبُردن که وقت تنگه شب جمعه بود مادرم میگفت سهم مُحتَشَم رو هم بردار بگه از تنی که شد نیزار نیزه بدتره یا مسمار زمین خورده؛ پیرهنت زیر نیزه چین خورده پر از چنگه؛ تشنه سر میبُردن که وقت تنگه بین قتلگاه به پَرِت میزد با تَهِ خنجر به پیکرت میزد تو رو پیش چشم مادرت میزد طعنه به اَشکای خواهرت میزد تو بی تابو؛ پیش چشمت رو زمین میریخت آبو همه دیدن؛ به لب تشنه ی تو میخندیدن چه بدحالی؛ بمیرم که غرق خون تو گودالی شدم مضطر؛ برا غارتت هجوم آورد لشکر بین قتلگاه غرورت شکست پیش چشم زینب رو تنت نشست با یه نیزه راه نفست رو بست خواهرت میزد دست روی دست عمیق زدن؛ زن و بچت توی خیمه جیغ زدن جفا کردن؛ زنده زنده سرتو جدا کردن کجا بردن؛ سرتو به روی نیزه ها بردن دلم پر غم؛ زینبِ تو موند و خِیل نامحرم «حسین آقام آقام آقام آقام آقام آقام حسین» بین قتلگاه شدی زیر و رو وصیت کردی با خِس خِسِ گلو پنجه تو موهات زد شمرِ بی وضو بدنت سرتا سر زخمه مو به مو عمود افتاد؛ خیمه هات بین آتیش و دود افتاد چیکار کردن؛ زن و بچه ها همه فرار کردن کم آوردن؛ چند تا بچه زیر دست و پا مُردن دلم شد ریش؛ دامن دخترکی گرفت آتیش «حسین آقام آقام آقام آقام آقام آقام حسین» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
Panahi-Rooz10Moharram1401[03].mp3
7.16M
|⇦•شب جمعه بود... و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژهٔ شب جمعه اجرا شده به نفسِ کربلایی نریمان پناهی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ کربلا یعنی همان دلتنگی هر روز و شب…. کربلا یعنی همان دلدادگی، صد آه شب… کربلا یعنی همان ماوای هر عشاق دل می کند دل یاد آن جنت سرا، هر روز و شب.. کربلا با من بگو، با من که دلتنگ توام! از همان زیبایی جای جای تو، این روز و شب… بارگاه جد من، اقای عالم، شاه حسین
|⇦•کفنی داشت ز خاک... و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژهٔ شب جمعه اجرا شده به نفس استاد باقری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ أَیْنَ الطَّالِبُ بِذُحُولِ الْأَنْبِیَاءِ وَ أَبْنَاءِ الْأَنْبِیَاءِ أَیْنَ الطَّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلاءَ *فرمود:وقتی آقا ظهور میکند.. در کنار کعبه ندا میدهد:" أَلا یا أهْلَ الْعالَمِ اَنَّ جَدّیَ الْحُسَیْن قَتَلوهُ عَطْشاناً .." کوفیان بین دو نهر آب، از آب هم مضایقه کردند.. طفل شیرخواره اشو تشنه رو دستش هدف تیر قرار دادند.. به حضرت آدم فرمود: این فرزندت تو گودی قتلگاه آنقدر بین دو نهر تشنه کشته میشود.. تشنگی مثل دود بین او و آسمان حایل می شود کوفیان از آب هم مضایقه کردند..* خوش داشتندحرمت مهمان کربلا بودند دیو ودَد همه سیراب و می مکیدخاتم زقحط آب سلیمان کربلا باز ندا میدهد"یا أهْلَ الْعالَمِ اَنَّ جَدّیَ الْحُسَیْن طَرَحوهُ عُریاناً" لباس کهنه اشم به غارت بردند. سه روز بدن مطهرش عریان مقابل آفتاب بود.. وقتی امام سجاد آمد فرمود: بنی اسد حضرت رو در دفن شهدا کمک کردند.بعد حضرت فرمود: کنار بروید. کسی هست من رو کمک کنه؟ فقط برید یه بوریا بیاورید..* کفنی داشت زخاک و کفنی داشت زخون تا نگویند حسین ابن علی بی کفن است *یه جمله دیگه هم نقل شده فرمود: ندا می دهد" اَلا یا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِی الحُسَین سَحَقُوهُ عُدواناً "جوری اسب بر این بدن مطهر تاختند..که وقتی خواهرش اومد تو گودی قتلگاه به زحمت بدن رو شناخت باتعجب صدا زد أأنت أخی؟؟ ای مصحف ورق ورق ای روح پیکرم آیا تویی برادر من؟ نیست باورم صلی الله علیک یا اباعبدالله ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜
روضه خانگی - امام حسین(ع) - 1682.mp3
3.96M
|⇦•کفنی داشت ز خاک... و توسل به حضرت سیدچدالشهدا علیه السلام ویژهٔ شب جمعه اجرا شده به نفسِ استاد باقری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ﻋﺎﺷﻘـےﺭﺍﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﺯﻧﺪڱـےﭼﻨﺪﺑﺨﺶﺍﺳتـــ؟ ڱفت:ﺩﻭﺑﺨﺶ، ڪودڪےﻭﭘﯿﺮے ڱفتند : ﭘﺲﺟﻮﺍنــےﭼﻪ؟ ڱفت:ﻓـﺪﺍےﺣﺴﯿـﻦ️
‍ ‍ ‍ ‍ ئوزوم گوردوم... سبک :: منیم ای تشنه قربانیم ... .. ☑️ زبانحال حضرت امیرالمومنین علیه السلام ئوزوم گوردوم قاپیم یاندی تماشایه گلن دوردی ئوزوم گوردوم که زهرانی او نامرد زَمَن ووردی ئوزوم گوردوم اشاریله دیوردی قنفذا ثانی دایانما ویر ایاقدان سال ئورگی داغلی زهرانی ئوزوم گوردوم نه نوعیله یره زهرا یخلمیشدی ئوزوم گوردوم که دیواره نه قدری قان یاخلمیشدی ئوزوم گوردوم بالام محسن دوشوب یرده چخور جانی نه زهرا گوردی ئوز اوغلون نه محسن گوردی زهرانی ئوزوم گوردوم عُمَر آلدی الینه بیر یانق هیزم منیم باغلیدی قوللاریم او ووردی من باخوب دوردوم ئوزوم گوردوم حسینون گوزلری گریان دایانمیشدی ئوزوم گوردوم که مسمارین اوجوندا قان دایانمیشدی ئوزوم گوردوم قاچور زینب دیور وای بی کمک قالدیم گلون آی قونشولار ئولدی ننم اللرده تک قالدیم ئوزوم گوردوم حسن آغلور دیور الله ننم ئولدی کیچیکدور سنّیم حیف اولسون بو غصّه قلبیمی بُولدی ئوزوم گوردوم قیزیم کلثوم ائله رنگی سارالمیشدی ایتیرمیشدی ئوزون گویا بالام آواره قالمیشدی ☑️ زبانحال حضرت امام حسن علیه السلام رضا ماه پری زنجانی ئوزوم گوردوم آنام زهرا سولوب گل تک سارالمیشدی ایشقلی صورتین گوردوم که بیر سمتی قارالمیشدی ئوزوم گوردوم آنام زهرا قالوب تک سینه داغلیردی حیاسیندن یانایانه یواشجا سسیز آغلیردی ئوزوم گوردوم آنام زهرا  ائدوردی تکیه دیواره ئوزوم گوردوم قولاقیندن یره دوشموشدی گوشواره ئوزوم گوردوم آنام زهرا نه حالیله یخلمیشدی قنادسیز قوش کیمی گوردوم که دیواره سخلمیشدی دین اولمادی ای ظالم قباله ملکنی جیرما پیمبردن امانتدور الین سینسین اونی ویرم
4_5933863173328208891.mp3
2.71M
بانوای گرم زنده یاد حاج محمدباقر منصوری اردبیلی
🩸مُشت را بر خاک، می‌کوبیدی و می‌سوختی | هر زمان که روضه‌ی جانسوزِ مادر داشتی ... عبدالله بن رزين گوید: 🥀 من مجاور مدینه الرسول صلی‌الله‌علیه‌وآله بودم، و امام جواد علیه‌السلام را می‌دیدم که هر روز ظهر به مسجد می‌آمد و در صحن پیاده می‌شد و به طرف قبر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌رفت و بر او سلام می‌کرد. 📋 و يَرْجِعُ إِلَى بَيْتِ فَاطِمَة علیهاالسلام وَ يَخْلَعُ نَعْلَهُ فَيَقُومُ فَيُصَلِّي ▪️و بعد به محل خانه حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها بر می‌گشت و کفشهایش را بیرون می‌آورد و می‌ایستاد و نماز می‌خواند. 📚المناقب، ج۴، ص۳۹۵ 📌 زكریا بن آدم گوید: 📋 إِنِّی لَعِنْدَ الرِّضَا إِذْ جِی‏ءَ بِأَبِی جَعْفَرٍ وَ سِنُّهُ أَقَلُّ مِنْ أَرْبَعِ سِنِینَ فَضَرَبَ بِیَدِهِ إِلَى الْأَرْضِ وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ فَأَطَالَ الْفِكْرَ ▪️خدمت‏ امام رضا علیه‌السلام نشسته ‏بودم كه امام جواد علیه‌السلام را پیش او آوردند. سنّ آن حضرت از چهار سال كمتر بود. حضرت جواد علیه‌السلام دست هایش را بر زمین کوبید و سرش را به طرف آسمان ‏بلند كرد و در فكرى عمیق فرو رفت. 🔖امام رضا علیه‌السلام به ایشان فرمود: 📋 بِنَفْسِی! فَلِمَ طَالَ فِكْرُكَ ▪️جانم ‏فدایت! چرا فکرت طولانی شده است؟ 🔖 امام جواد علیه‌السلام فرمود: 📜 فِیمَا صُنِعَ بِأُمِّی‏ فَاطِمَةَ أَمَا وَ اللَّهِ لَأُخْرِجَنَّهُمَا ثُمَّ لَأُحْرِقَنَّهُمَا ثُمَّ لَأُذْرِیَنَّهُمَا ثُمَّ لَأَنْسِفَنَّهُمَا فِی الْیَمِّ نَسْفاً 👈 به آن بلاهایی که بر سر مادرم فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها آوردند، مى‌اندیشم. به خدا قسم آن دو نفر را از قبر خارج می‌کنم و به آتش می‌کشم و خاکسترشان را به باد می‌دهم و به دریا می‌ریزم. 📋 فَاسْتَدْنَاهُ وَ قَبَّلَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ قَالَ : بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی أَنْتَ لَهَا یَعْنِی الْإِمَامَةَ ▪️در این هنگام، امام رضا علیه‌السلام او را در آغوش ‏كشید و میان دو چشمش را بوسید و فرمود: پدر و مادرم فدایت! به ‏راستى كه تو لایق امامت‏ هستى! 📚دلائل الامامه، ص۴۰ ✍ از همان روز ولادت قلبِ مضطر داشتی بین چشمت، چشمه‌ای از حوضِ کوثر داشتی مشت را بر خاک، می‌کوبیدی و می‌سوختی هر زمان که روضه‌ی جانسوزِ مادر داشتی در سرت رویای روزِ انتقامی سخت بود محشری سوزان به ذهنت قبلِ محشر داشتی روزگارت می‌گذشت و غصه‌هایت کم نشد بر دلت غم روی غم‌های مکرر داشتی بین شهری که پر از دشمن پر از خونخوار بود لااقل در خانه‌ات ای کاش، سنگر داشتی خانه آزادی‌ست؛ وقتی شهر، زندان می‌شود تو ولی در خانه زندانبانِ دیگر داشتی روی خاکِ حجره‌ات مظلوم، گیر آوردنت در کنارت کاش، خواهر یا برادر داشتی همسرت می‌ریخت، روی خاکِ حجره آب را لحظه‌ای که جای لب‌ها دیده‌‌ای تر داشتی تشنه جان دادی دَم آخر شبیه جدّ خود مثل او آیا به حنجر زخمِ خنجر داشتی ؟! قتلگاهت خانه‌ات شد؛ همسرت هم قاتلت حجره شد گودالت اما باز هم سر داشتی !
🩸 لعنت به شمر و امّ‌الفضل که نگذاشتند جرعه آبی به یک لب‌تشنه در گودالِ قتلگاه و یک لب‌تشنه در کنج حجرهٔ بغداد، برسد... در نَقلی آمده است: 🥀 وقتی که زهر در بدن شریف امام جواد علیه‌السلام، تشنگیِ فراوانی را به بار آورد و حضرت تقاضای آب نمود، امّ‌الفضل ملعونه در را به روی امام علیه‌السلام بست تا صدای «العطش» آن حضرت به گوش احدی نرسد. 🥀 در خانه کنیزکی صدای ناله‌های تشنگیِ إمام علیه‌السلام را شنید و دلش سوخت. ظرفی را آب کرد و به سمت حجره امام علیه‌السلام راه افتاد؛ اما امّ‌الفضل ملعونه در بین راه ظرف آب را از دستش گرفت و بر زمین ریخت. 📚منهاج البيان، ص١٨٢. ✍ آه یا جواد الائمه... این مصیبت، دل را به همان ساعتی می‌کشاند که هلال بن نافع گوید: 🥀 رفتم تا لحظات آخر عمر امام حسین علیه‌السلام را ببینم؛ به گودال قتلگاه رفتم. متوجه شدم لب‌های او تکان می‌خورَد؛گوش فرادادم تا بشنوم چه می‌گوید؛ طرز گفتار او از فرط تشنگی و ضعف، قابل شنیدن نبود. نزدیکتر رفتم؛ خوب که گوش فرا دادم ،شنیدم که می‌گوید: 📜 مُنُّوا عَلَی ٱبْنِ مُصطَفیٰ بِشَربَةٍ مِنَ الْماءِ ▪️با جرعه‌ای آب بر پسر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله منّت گذارید! 📜 اُسقونی شَربَةً مِنَ الْماءِ لَقَد نَشَفَت کَبِدی مِنَ الظَماءِ ▪️مرا جرعه‌ای آب دهید که جگرم از تشنگی، آتش گرفته است. 🥀 هلال گوید: این جمله مرا تکان داد؛ دلم سوخت؛ رفتم ظرفی را پر از آب کردم و برگشتم. وقتی رسیدم، دیدم که شمر از گودال قتلگاه بیرون می‌آید اما لباسش را جمع کرده است. 🥀 گفت: ای هلال! کجا میروی و آب برای که می‌بری؟ گفتم: برای فرزند رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله. گفت: ای‌هلال‌! زحمت مکش؛ من او را سیراب کردم؛ ناگهان دامنش را کنار زد و سر بریده سیدالشهداء علیه‌السلام بیرون آورد و جلوی من گرفت... 📚الوقایع والحوادث، ج۳ ص۲۱۲ ✍ زهر گاهی چند سالی با جگر سر می‌‌کند رفته رفته مرغ روحت را کبوتر می‌‌کند گاه زهری در جگرها کار خنجر می‌‌کند قلب‌ها را پاره و جان را مکدّر می‌‌کند در دلت آقای من این زهر کار دشنه کرد مثل جدّت، لحظۀ آخر تو را لب تشنه کرد مثل جدّت، لحظۀ آخر تنت بی تاب شد تشنه بودی و لبت محتاج قدری آب شد آب همچون کربلا در خانه‌ات نایاب شد ذکر لب‌هایت «علی این تشنه را دریاب» شد وقت مردن، جرعه آبی بر جگرها خوشتر است آب خوردن اصلاً از دست پسرها خوشتر است همچو بسمل! وای بر من، می‌‌زدی تو دست و پا هلهله می‌‌کرد دشمن، می‌‌زدی تو دست و پا در سرای خویش اصلاً، می‌‌زدی تو دست و پا بشکند دستان آن زن، می‌‌زدی تو دست و پا ای شب قدر رضا، قدر تو را نشناختند پیکرت را روی بام خانه‌ات انداختند سایه‌سار پیکرت، بال کبوتر‌های شهر گریه‌کن‌های غمت، چشمان مادر‌های شهر سینه‌زن‌‌های شما دستان خواهر‌های شهر پیکر تو دفن شد مانند پیکر‌های شهر کربلا امّا تنی عریان به روی خاک ماند داغ یک سینه‌زنی در سینۀ افلاک ماند
🩸 به نالهٔ‌های «عطشِ» غریبِ کربلا و غریبِ بغداد چگونه جواب دادند... در نَقلی آمده است: 🥀 وقتی که امّ‌الفضل ملعونه، به إمام جواد علیه‌السلام سمّ خوراند، آن حضرت به شدت تشنه شد و صدا می‌زند که جرعه‌ای آب به من برسانید. ام‌ّالفضل پشت در اتاق نشسته بود و صدای آب خواستن حضرت را می شنید؛ ولی می‌گفت: 📋 مُتْ عَطَشاً ! ▪️از تشنگی بمیر... 📚ناعی الطفّ، ص۵۶۸. ✍ آه یا جواد الائمه... آن ملعونه در جواب ناله‌های عطش شما، فقط نفرین کرد و دیگر تیر و نیزه‌ای در کار نبود... اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن ساعتی که مقاتل نوشته‌اند: 🥀 ... سیدالشهداء علیه‌السلام، غریبانه در بین گودال قتلگاه از شدت عطش، ناله سر می‌داد و می‌فرمود: 📜 اَلْعَطَشُ اَلْعَطَشُ! اُسْقُونی شَرْبَةً مِنَ الْماءِ ▪️تشنه‌ام... تشنه‌ام... به من جرعه‌ای آب دهید! 📜 و إنّ رجلاً رمٰاهُ بِسَهمٍ فَشَكَّ شَدِقَهُ و جَعلَ یَتَلقَّی الدَّم ▪️در این هنگام، یک نانجیبی، تیری به سمت آن حضرت پرتاب کرد که آن تیر، دهان مبارک آن حضرت را پاره کرد؛ و آن مظلوم با دست مبارکش خون ها را از دهانش برمی‌گرفت. برگرفته از: 📚المناقب،ج۱۰ ص۴۰ 📚انوار الشهاده، ص۷۸ 📚ذریعة النجاة، ص۲۴۴ 📚ناسخ التواریخ امام حسین علیه‌السلام ج۲ ص۲۵۸ ✍ حجره شلوغ است و کسی هم در نمی‌آید دیگر تن تو از پس سَم بر نمی‌آید از جعده بدتر ام‌فضل است و کنیزانش از این همه زن ، یک مسلمان در نمی‌آید جان کندنت را ذره ذره دید در حجره این زن دلش آمد ، دل کافر نمی‌آید از تشنگی چشمت سیاهی می‌رود اما با کاسهْ آبی ، هیچ کس آخر نمی‌آید آنقدر بی حالی که در بین مناجاتت مانده نفس در سینه ، بالاتر نمی‌آید مثل حسن زخم از خودی خوردید... با این فرق شکر خدا بالا سرت خواهر نمی‌آید اینها که چیزی نیست، جای شکر دارد که اینجا اقلاً ، شمر با خنجر نمی آید کشتند تشنه لب تو را ، اما همین خوب است چل نعل تازه روی این پیکر نمی آید بر روی بام خانه ماندن حکمتی دارد ... پس ساربان دنبال انگشتر نمی آید کشته شدی اما ، غرورت را کسی نشکست در این میان حرفی هم از معجر نمی‌آید
🩸سفارش إمام جواد علیه‌السلام به یک روضه‌خوان: «هم برای من روضه‌ بخوان؛ هم برای پدرم» شخصی به نام ابوطالب قمی گوید: برای إمام جواد علیه‌السّلام نامه نوشتم که اجازه می‌فرماید برای پدرتان حضرت علی بن موسی الرضا علیه‌السلام مرثیه‌سرایی کنم؟ إمام جواد علیه‌السلام در جواب نامه به من نوشتند: 📋 انْدُبْنِی وَ انْدُبْ أَبِی. ▪️هم برای من روضه بخوان و گریه کن و هم برای پدرم. 📚 رجال الکشّی؛ ص۳۵۰ ✍ مرغ بی بال و پر غمکدۀ بغدادیم روضه و غصه و دردیم، غم و فریادیم قطره اشکیم که با آه رضا افتادیم سال‌ها با جگر پاره چنین سر دادیم: ما عزادار دل خون جوادیم همه با دل خون شده مجنون جوادیم همه عرش را غربت او یکسره غمناک کند رخت مشکی به تن پهنۀ افلاک کند گریه بر روضۀ او، صاحب لولاک کند خواهری نیست که خون از لب او پاک کند اینکه پیچیده به خود تشنه و دور از وطن است خاک عالم به سرم، گل پسر بوالحسن است مثل یک شمع کف حجره چکیدن سخت است وسط خانۀ خود زهر چشیدن سخت است از سوی همسر خود طعنه شنیدن سخت است پر خود را به روی خاک کشیدن سخت است نیست یک مرد، کمی یاری مظلوم دهد قطر‌ه‌ای آب به این تشنۀ مغموم دهد بی وفا خواست که آقای مرا پیر کند غصه را در دل محزون شده تکثیر کند پسر فاطمه را کوچک و تحقیر کند خواست او را وسط حجره زمین‌گیر کند بی حیا بر جگر سوخته‌اش می‌‌خندید با کنیزان جلوی حجرۀ او می‌‌رقصید پسر شاه خراسان جگرش می‌‌سوزد از غم زهر جفا چشم ترش می‌‌سوزد دست و پا می‌‌زند و بال و پرش می‌‌سوزد وسط حجره، تن شعله‌ورش می‌‌سوزد باورم نیست که اینها به کمک برخیزند آب را پیش نگاهش به زمین می‌‌ریزند خوبی بام به این است مصیبت نکشد بدنش زیر سم اسب مشقت نکشد نیزه و سنگ به پیشانی حضرت نکشد آخر روضۀ او، کار به غارت نکشد تشنه جان داده، ولی در بدنش سر دارد صحن این بام چه خوب است، کبوتر دارد شاه عالم به زمین خورده و بی حال شده پیکرش در ته گودال لگدمال شده بر سر پیرهنش صحبت و جنجال شده شمر با خنجر خود وارد گودال شده ...
4_5992147112190545201.mp3
47.03M
سبک ب شروع کنید عزای بچمو که ناله های من از امشبه صدای گریه هاشو میشنوید صدای گریه های زینبه بسم الله عزادارا بسم الله میوندارا بسم الله بخون نوحه رو نوحه خون بسم الله علمدارا بسم الله گرفتارا بسم الله بگو تا آخرش بمون به سختی اومدم من قدم به قدم با پهلوی شکسته هیئت و جاور زدم گریه ها رو دیدم روضه رو شنیدم منم مثل شما تو روضه ها آه کشیدم نوحو علی الحسین پسرم پسرم پسرم خودم دیدم که با چه زحمتی دوباره جمع شدید کنار هم اگه الان تو روضه اید آخه شما رو من خودم صدا زدم وقت نوحه و دم شد حالا که محرم شد گرمی عزای این شبا شُدید با اشک شما سوختم با دست خودم دوختم این همه مشکی رو که تن کنید اولین نفرم که برا پسرم میشینم توی روضه و حسین حسین میگم دل شکسته میاد توی خیمه میاد دل شکسته میاد جواب دم نوحه خونا رو خودم میدم نوحو علی الحسین پسرم پسرم پسرم دورامو زدم دوباره برگشتم تا که سینه زن تو هیئتت باشم امشب اومدم بهت میگم میخوام توی دایره رفاقتت باشم با تو رفاقتم همه جوره سوده باتوئه که میشه خیالم آسوده همه جا رفتم و بازم میگم اونکه دست منو گرفت امام حسین
4_5936103591478561237.mp3
5.35M
❣﷽❣ 🔻 کاروان امام حسین ع از مکه 🔻 قافله سالار داره میاد خدا کنه برگرده میگن علمدار داره میاد خدا کنه برگرده عمه ی سادات داره میاد خدا کنه برگرده قبله ی حاجات داره میاد خدا کنه برگرده خدا کنه که رقیه اش نباشه خدا کنه کسی تشنه اش نباشه خدا کنه که برگرده رباب کاشکی باشه مشکا پر آب 🔻حسین وای حسین وای صدای شمشیر داره میاد خدا کنه برگردن بوی غل و زنجیر داره میاد خدا کنه برگردن حرمله با تیر داره میاد خدا کنه برگردن خولی با شمشیر داره میاد خدا کنه برگردن خدا کنه با خودش زن نیاره خدا کنه چند تا پیرهن بیاره خدا کنه چند تا معجر بیارن خدا کنه چادر بیشتر بیارن 🔻حسین وای حسین وای سنان بدمست داره میاد خدا کنه برگردن با نیزه تو دست داره میاد خدا کنه برگردن از همه بدتر داره میاد خدا کنه برگردن شمر با خنجر داره میاد خدا کنه برگردن خدا کنه آخرش جنگ نباشه خدا کنه رو زمین سنگ نباشه خدا کنه آسمون یاری کنه خدا کنه که عمو کاری کنه 🔻حسین وای حسین وای 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
720.7K
نوحه مخصوص شبهای جمعه شبهای جمعه دل پریشونه(۲) مادر سادات روضه میخونه(۲) میزنه ناله، غریبِ مادر(۲) عمریه ما رو کرده دیوونه شبهای جمعه دل پریشونه(۲) مادر سادات روضه میخونه(۲) یا ثارالله وُ وَبنَ ثاره(۲) تمامِ عشقِ من علمداره(۲) شبهای جمعه دل پریشونه(۲) مادر سادات روضه میخونه(۲) آقا از تربت شفا میخواهیم(۲) برا مریضا دوا میخواهیم کربلایی کن جون رقیه(۲) یه شبِ جمعه کربلا میخوایم شبهای جمعه دل پریشونه(۲) مادر سادات روضه میخونه(۲) السلامٌ علی ذابحٌ عطشان(٢) السلامٌ علی ذابحٌ عريان یا ثارالله وُ وَبنَ ثاره تمامِ عشقِ من علمداره شبهای جمعه دل پریشونه(۲) مادر سادات روضه میخونه(۲) من شبِ تارم، توبی مهتابم(۲) اشکِ عزایم، باده ی نابم چه‌کسی گفته، بی صاحبم من من غلامم و تویی اربابم شبهای جمعه دل پریشونه(۲) مادر سادات روضه میخونه(۲) این دلِ مستم چرا حساسه که گرفتاره اشکِ عباسه به دلم اشکِ کربلا دارم کعبه ی قلبم، کف العباسه شبهای جمعه دل پریشونه(۲) مادر سادات روضه میخونه(۲) 👈🏻: 🎤
4_6028385404829306456.ogg
900.6K
✹✿✹✿✹🌻✹✿✹✿✹ ﷽ (عج) 😭 #‍ دلم می خواست هر شب جمعه با امام زمان کربلا باشم به دنبال یوسف نرجس در به در توی کوچه ها باشم مرا کشته درد شیدایی امان از این عشق و رسوایی دلم می خواست قبر گمشده را با امام زمان می شدم زوار اباصالح روضه می خواند ومیزدم من سر بر درو دیوار به یاد آن صورت نیلی که خورده بود از عدو سیلی دلم می خواست گوشۀ حرمت با امام زمان روضه می خواندم که یک صبح جمعه با مهدی در کنار بقیع ندبه می خواندم رقیه بود و علی اصغر سکینه بود و علی اکبر دلم می خواست یک دعای فرج قسمتم می شد وادی عرفات به هنگام مردنم می شد آب غسل من آب شط فرات پیامبر بود و گل طه علی بود و همسرش زهرا دلم می خواست انتظار فرج با دعای فرج می رسید پایان اگر آید یوسف زهرا درد پهلویش می شود درمان شود قبر گمشده پیدا شود درمان سینه زهرا دلم می خواست یک شب جمعه یک دعای کمیل کربلا باشم دلم می خواست یک شب جمعه یک دعای کمیل در نجف باشم به محراب کوفه من یک شب با امام زمان کربلا باشم دلم می خواست قسمتم می شد یک محرم در کربلا باشم بگیرم یک مشک پر آب و ساعتی دور بچه ها باشم کنم پیدا دست سقا را ببوسم من اشک زهرا را ای حلال مشکلها تو را جان مادرت زهرا یا ابا صالح یا ابا صالح ✍🎤 🎧🖌 👌 ✹✿✹✿✹🌻✹✿✹✿✹
480.3K
❣﷽❣ 🔳 بسوز ای دل که مولایم فدا شد زمین و آسمان  ماتم سرا شد بـزن بر سینه با صـد آه و ناله شبِ قتل جواد ابن الرضا شد فدایم من  فدای او گدایم من گدای او بسوزم  در عزای او خدایا من نمانم زیر دِین او دلم دارد هوای کاظمین او 🔳 آه واویلا واویلا واویلا ز دست خصم دون  دل پر شراره جگر  از  زهر کین شد پاره پاره خبر کن حضرت موسی الرضا را نمـاید   بر جـواد خود نظاره عزیز و جان زهـرا بود میان  حجـره  تنها بود به لبهایش این آوا بود زدم  پرپر  به کنج حجره ی بسته کجایی  مـادرِ   پهلـوی بشکسته 🔳آه واویلا واویلا واویلا بـزن نـالـه   بـزن سینه بـرایش که تا قسمت شود صحن و سرایش چه خوش باشد اگر یک شب بخوانم زیـارتنامـه در ایـوان طلایش بر این در ما  سر نهادیم همه  هستیِ خود دادیم گـدای مـولا جوادیم کبوتر شد دل ما در هوای او بهشت ما بُوَد ایوان طلای او 🔳آه واویلا واویلا واویلا (یوسف حق پرست(غریب)) 🎤کربلایی مهدی قربانی
‍ شهادت امام جوادعلیه السلام ✅گریز به خانم رباب(س) یاران قورولوب بزم عزا عرش خداده آثار محن ظاهر اولوب ارض و سماده مهدی آقامیز آغلیور ئوزی جدی جواده بوغمده گرک سینه سینی داغلیا شیعه قاره گیینه،باشه ویروب،آغلیاشیعه ذی القعدآیینون آخری بیز قاره گیینوخ گوزیاشی توکوب گرد غم و یاسه بورونوخ قسمت اولا گر قبری,یوزی اوسته سورونوخ بو غمده یانان سینه ی پر سوز رضادی بو غمکدیه بانی غریب الغربادی ای شیعه ی اثنا عشر ای ملت ایران همت الیون حفظ اولونا عترت و قرآن نعمتدی بیزیم مملکته شاه خراسان بوگونده ولی قلبینی غم تیری بولوبدی گوزیاشی توکون شاهیمیزون اوغلی ئولوبدی هرکس که اولوبدور غمی دنیاده زیاده اولسون متوسل بو گجه باب مراده ویرسون قسم اول پادشهی اوغلی جواده صدق دلیله کیم اولا بو بزمیده حاضر البته وئرر حاجتینی اوغلونا خاطر من بنده ی شرمنده ی خلاق جلیلم بوشدور بو الیم سائلم و ابن سبیلم بودرگهه بیرعمریدی منتله دخیلم نه شاعرم و نوحه گر ونوحه سرایم من عاشق شوریده سر ابن رضایم اولاد نبی عالم عالمدی مسلم هر تک تکی اولموش بلی سر اللهه محرم یحیادی دین بوخبری زاده ی اکثم بیرگون من ئوزوم,زائریدیم قبر رسوله مشغول طوافیدیم ئوزوم قبر رسوله ناگاه گوزوم گوردی او دم ابن رضانی مشغول طوافیدی او مصداق معانی حیران ائلمیشدی حرکاتی عرفانی من ماتیدیم اوشهده اولان عزت وجاهه گیتدیم قاباقا عرض سلام ائتدیم او شاهه چوخ رٲفتیله رد سلام ائتدی اومولا عرض ایلدیم ای نابغه ی حکمت وتقوا سندن نچه مطلب سوروشوم اینجیمه اصلا باخدی منه حکمتله او والای خدابین من یاخشی بیلوردوم اوسوالات جوابین القصه نچه مساله من ایلدیم عنوان فی الفور جوابین بویوروب قویمادی نقصان گوردوم ئوزومی مور او مولانی سلیمان عرض ائتدیم آقا سنده اولان حکمته احسن سن تک آقا بیر عالم بجرن نهضته احسن ای معدن لطف وکرم و علم وفضیلت فخر ایلیه جک سن کیمی مولایه شریعت وارآیری سوالیم منه مانعدی خجالت بو مساله ده ماتم و حیرانم ئوزومده واللهی غرض یوخدی منیم صونکی سوزومده لبخند ویروب ائتدی بیان اول شه حق بین ای عالم گم کرده ره مذهب و آیین ویرم دیمه میش مساله نین فوری جوابین قویما اوره گونده قا لاچوخ درد و ملالون یحیی بیلورم شرح امامتدی سوالون حیرتده قالیب عرض ائلدیم ای شه خوبان اللهه قسم حق و حقیقت بویورورسان کیمدور دئ گوروم ایندی بیزه حجت دوران حضرت بویوروب من نبوی خوی و مرامم من حجت دورانم امام بن امامم بیر شاه که ایلردی ملائک اونا خدمت افسوس اونون قدرینی هیچ بولمدی امت ئوز همسری ایلوبدی اومولایه خیانت مسموم ایلدی زهر جفائیله جوادی قان آغلا که قالدی آتاسیز حضرت هادی زهریله الولاندی وجودی او امامون جنتده آچوب باشی باباسی حضرت یاسین عرش اهلی ایدوب نوحه اولوب فاطمه غمگین ئوز عورتینه ایتدی خطاب اول نبوی خو آخر نفسیمدی ئولورم ویر بیر ایچیم سو بیر لحظه بلادن بولوسن اولمادیم ایمن آخر نفسیمدی یانورام سوز عطشدن چوخ ناله ایدوب بن رضا دوشدی نفسدن سو گتدی کنیزین بیری رفع عطش ایتسون مانع اولوب اول کینه روش قویمادی گیتسون گوردی که دوشوب پیکری یوز اوسته ترابه بو عورت بی عاطفه لایقدی عذابه منیلر بئله عورت اولا قربان اوربابه اصغر آناسی همسریدی شاه زمانه درس شرف و عشق ویروب خیل زنانه یول سالدی اوگون قافله که وادی شامه گوز آلتی باخوردی اوخانم رأس امامه از بس اوتانوردی دیلی دونموردی کلامه ظاهرده چوخ آغلوردی دیردی بالا ایوای خلوتده ایدوب نوحه دیردی آقام ایوای شادی جهان سنسیز حسین اولسون حرامیم سنسن شرفیم صاحبیم اربابیم امامیم زینبدی منیم دهریده القو و مرامیم سنن صورا عمروم گچه جاخ غم سیاقیندا عهدیم بودی سن تک من ئولم گون قاباقندا مدینه ده غم هجرونده اشکریزم اوغول بو ایوه کیم گلوری فکر ایدور کنیزم اوغول گلوب گیدنلره یوخدور آندوران بو سوزی عروس فاطمیم عالمه عزیزم اوغول دیردی گل علی اصغرقرالدوب رنگیمی گونلر
🔹توسل و شهادت امام جواد علیه السلام یابن‌ موسی الرضا شیعیه احسان ائله او گوزل قبرووه سن بیزی مهمان ائله نور چشم رضا مرقَدی جان فزا یابنَ زهرا(۲) ای جواد ای گُل گلشن آل عبا ماتمونده ائدر عالَم و آدم نوا مرقد پاکووه شیعه‌لر اولسون فدا شیعه‌نی دعوتِ روضهٔ رضوان ائله نور چشم رضا مرقَدی جان فزا یابنَ زهرا(۲) شهر بغدادیده ظلمیله مسموم اولان اثرِ زهریدن عارضی گول تک سولان جگری دوغرانوب لبلرینه قان دولان سسلدون گل آنا یاسیمه افغان ائله نور چشم رضا مرقَدی جان فزا یابنَ زهرا(۲) بو عزاده آقا باشه قرا باغلاروق یانه‌یانه سنون محنتووه آغلاروق قاره کوینک گیوب سینه‌میزی داغلاروق لطفووی شامل شیعهٔ نالان ائله نور چشم رضا مرقَدی جان فزا یابنَ زهرا(۲) معتصم مکریله دعوت ائدوبدور سنی غرق آه و غم و محنت ائدوبدور سنی جَبریله دعوت شربت ائدوبدور سنی سویله‌دی میل ائدوب حظِّ فراوان ائله نور چشم رضا مرقَدی جان فزا یابنَ زهرا(۲) شربتی میل ائدوبسن جگرون قان اولوب محنتوندن آنون فاطمه گریان اولوب جنّتی تَرک ائدوب حُجرووه مهمان اولوب سسلنوب جان بالا آز ئوره‌گیم قان ائله نور چشم رضا مرقَدی جان فزا یابنَ زهرا(۲) ای رضانین جوان اوغلی جوادیم بالا هِی‌چالوب‌ال‌ایاق‌دوشمه‌چوخ‌حالدان حالا آز منیم قلبیمون مجمرینه کوز قالا سینه‌می داغلیوب آز منی گریان ائله نور چشم رضا مرقَدی جان فزا یابنَ زهرا(۲) معدن جودیسن بابِ سخادور آدون سن رضا اوغلیسان رمز شفادور آدون عالمین دردینه عین دوادور آدون شیعه‌نین دردینه یکسره درمان ائله نور چشم رضا مرقَدی جان فزا یابنَ زهرا(۲) شاعرت تشنۀ جام سبوی شما طالبِ(فیضی)از بخشش کوی شما عالمی روشن از جلوهٔ روی شما منیچون خانهٔ قبری چراغان ائله نور چشم رضا مرقَدی جان فزا یابنَ زهرا(۲) 👈سبک یا امام زمان شیعه ده احساسه باخ 🔹شاعر :کربلایی رحیم
شهادت امام جواد(ع) گینه بیر گل گلستان ولایت ده خزان اولدی او گلشن ده گَزن بلبلرین ده باغری قان اولدی صبا ای باد غم سن گیت خبر ور قوی رضا گلسین ده اوغلون جان ورور جانانه گل دردون کلان اولدی سموم ظلملن مسموم اولوب اوغلون جواد ای شاه محبانین ملالین دمبدم ایلور زیاد ای شاه امام هادیه بیر دادرس یوخ ایله یاد ای شاه وروب الدن آتاسین شغلی آه اولدی فغان اولدی امان اول ام فضلین ایتدیگی ظلم و جفاسیندن امام نهمه گستردیگی مهر و وفاسیندن گلبدور شیعه لر فریاده زهرین ماجراسیندن جگرلر دوغرانبدور پرده پرده لخته قان اولدی اولوب دین ناخداسی غرق بیر طوفانلی دریاده قالیب نوح زمان طوفان ایچینده یوخ سالان یاده سالیب طوفانلی یللر ولوله وادی بغداده غمین اول ماجرادن قلب کل انس و جان اولدی بو درد و محنت عظما سالبدور عالمی درده چکنمز تا قیامت بو جفانین اوستونه پرده هدف بولمم ندور ظلام دهر و کینه پرورده بو قدری مخفیانه ظلم اونلاردان عیان اولدی او مولا خلقتین گنجینه سینده درّ نابیدی حمایت ایله سیدی هر کیم اوندان چوخ ثوابیدی کمال اولسیدی ام الفضل ده بیر آفتابیدی مداریندن چیخوب محو اولدی رسوای جهان اولدی تجلاسی واریدی اول امامین بزم عرفاندا هدایت مشعلیدی هم طریق دین و قرآن دا ولیک ایمان و انصاف اولمادی اول نانجیباندا گورورسن دین و قرآنه بد اولدی بدگمان اولدی ایا ای صاحب عصر ای امام انس و جان تز گَل گرفتار اولدی مین درد و ملاله شیعیان تز گَل قالیب یرده حسینین قانینه یوخ قان آلان تز گَل دولاندی قرن لر دوران گیچوب آخر زمان اولدی شهید کربلا یتمیش بیر عاشق وردی قرآنه اوزی مقتل ده ظلمیلن بویاندی قرمزی قانه داغلدی قطعه قطعه گل وجودی قانلی میدانه حسین الدی عیال و عترتی بی خانمان اولدی قلم الده "امینی" صبح و شام ایلور فغان آغلور آخور رخسارینه جیحون کیمی گوز یاشی قان آغلور یازاندا غم کتابین شاعرانه هر زمان آغلور او قدری آغلیوب آغلاتدی اوز طبعی روان اولدی