eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
346 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
. |⇦•شامیان من در مدینه... علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ر ●━━━━━━─────── شامیان من درمدینه سیدُ ذوالاِحتشامم ظالمان من سبط پیغمبر و فرزند امامم زاده‌ی شاه حجازم این چنین ازجور عدوان دربه در، در کوچه های کوفه و بازار شامم *پرسیدن آقا کجا به شما سخت گذشت؟؟ سه مرتبه فرمود: "الشام الشام الشام" اونقده پشت دروازه ی ساعات نگهمون داشتند تا شهر رو آذین بستند، چراغان کردند، لباس نو به تن پوشیدند، وقتی هم که واردشون کردند سنگشون زدند، خاکستر روشون ریختند، خارجی خطابشون کردند، تازیانه اشون زدند، مقابلشون چنگ و دف و نی زدند و رقصیدند..* کعب نی بر من زدند از کینه این نامرد مردم با وجود اینکه پیغمبر بُود جدِّ گرامم چون غلام زنگ بارم برغل و زنحیر بستند من که حوران‌ کنیزند و بُود غِلمان غلامم *کاری کردند اینجا دیگه ناله اش بلندشد "اُقاد ذلیلاً فی دمشق کأننی من الزنج عبد غاب عنه نصیر. و جدی رسول الله من کل مشهد و شیخی امیر المومنین وزیر" فیا لیت امی لم تلد لی" ای کاش مادرمنو نمی زایید.."و لم أکن یزید یرانـــی فی البلاد اسـیرُ" تا یزید من رو اینگونه اسیر نبینه.. «حسین..» *بمیرم حق داشت تا زنده بود گریه کنه آب می دید گریه می کرد،غذا براش می آوردند میل کنه تا چشمش میافتاد به غذا روضه می خوند و گریه می کرد.. جوان می دید گریه می کرد،طفل شیرخواره می دید گریه می کرد... امان از اون لحظه ای که می دید گوسفندی رو می خوان ذبحش کنند جلو می رفت با گریه می پرسید آیا آبش دادید یا نه ؟؟ بله آقا ما مسلمانیم...ناله اش بیشتر میشد صدا می زد.. آی مردم! پدر منوکربلا غریب با لب تشنه سر بریدن... مشغول صحبت بود دید دوتا دختر بچه از این اتاق به اون اتاق دویدند شروع کرد به گریه کردن.. آقا چی شده؟ فرمود: یاد عصر عاشورا افتادم...* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
روضه خانگی - امام سجاد(ع) - 1641.mp3
9.28M
|⇦•شامیان من در مدینه... و توسل به راوی دشت کربلا امام سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج مهدی سماواتی
. منو بردن اسیری کوفه، اما دلم با یاد عاشورا گرفته خودم دیدم داداشم توی مقتل رو سینه ی عموجون جا گرفته چقد از حرمله طعنه شنیدم منم مثله رباب قامت خمیدم کنار مادرم با نوعروسش سر قاسم رو روی نیزه دیدم همه جای تنش از خون حنا شد بمیرم که عروسیشم عزا شد شنیدم که هنوزم زنده بود و تنش پا مال سم اسبها شد نمیگم از خیام و از جسارت نمیگم که چی دید چشم تر من عجب دردی داره نعلای تازه عجب بلایی اومد بر سر من به دست و پای من سلسله بستن نمیدونم گناه من چی بوده مثه دختر عمو جونم رقیه همه جای تن من هم کبوده .👇
. حبیبه‌ی اهل بیت ، سیدتی شریفه طبیبه‌ی اهل بیت ، سیدتی شریفه بسوی بارِگاهت نگاه مستمندان حریمِ تو پناه و امیدِ نا امیدان سیدتی شریفه...مولاتی شریفه... کریم زاده‌ای و ، خودت کریمه بانو زده فرشته پیشَت ، به حُرمت تو زانو ارث کَرَم برده‌ای از پدرت مجتبی فدای تو دخترِ کریم آل عبا تو دیده‌ای شد علی ، اکبر ارباً اربا به خیمه آمد ولی ، تنش میانِ عبا خون علی اکبر از عبا سرازیر شد کنار جسمِ جوان عموی تو پیر شد تو دیده‌ای کربلا ، خیام را غم گرفت فاطمه بنت الحسین ، به خیمه ماتم گرفت برادرت بین خون عروسی‌اش عزا شد خونِ تن قاسمت به پیکرش حنا شد تو دیده‌ای علقمه ، وا شده از هم جبین بگو که سقا فتاد ، به صورتش بر زمین لشکری از هر طرف نیزه‌ بر آن تن زدند «به فرق نورانیَش عمود آهن زدند» کنار عمه زینب ، به روی تل رفته‌ای دست به سر زدی و ، واعَلِیا گفته‌ای «حسین را میزدند به گودیِ قتلگاه فِرقَةٌ بالسیوف و فِرقَةٌ بالرماح» رنجِ سفر دیده‌ای ، به کوفه از کربلا دویده‌ای روی خار ، شراره‌ شد تا به پا دیده‌ای عمه زینب از این جهان سیر شد بازوی اهل حرم بسته به زنجیر شد کوفه‌ی شوم دیده‌ای ، شام ندیدی ولی آتش و خاکستر از ، بام ندیدی ولی میان بازار شام کار حرم زار شد میان نامحرمان عمه گرفتار شد .👇
بابای شیعه در دل صحرا چه می کنی عمری بدون منزل و مأوا چه میکنی هستی کجای مجلس ما، شاه بی کسم در بین جمع؛ هستی و تنها چه می کنی گفتی که با مریضی ما می شوی مریض اصلاً بگو برای مداوا چه میکنی داری برای درد همه، درد می کشی با این همه مصائب دنیا چه میکنی حالا که عمه راهی شام بلا شده در لحظه ی جسارت اعداء چه می کنی یک سر بزن به صومعه از جدّ خود بپرس نور خدا میان کلیسا چه می کنی یک شب تنور رفتی و یک شب سر درخت دست کشیش صومعه حالا چه می کنی با گریه، راهب از سر جدّت سوال کرد در بین خارها، گل زهرا چه می کنی ای سروری که زینت دوش پیمبری بر روی نیزه، ماه دل آرا چه می کنی سخت است دیدن سر همسر، به روی نی پیش رباب و نجمه و لیلا چه می کنی با مُشک،کهنه زخم تو را شسته ام ولی با زخم های تازه ی فردا چه می کنی در کوچه ی یهودی و باران سنگ شام در وقت کینه بر سر نی ها چه می کنی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
. 🩸«شهادت»، کرامت ما خاندان بود … اما از ما خانواده، تا به حال، زنی به «اسارت» نرفته بود … در نقلی آمده است: 🥀 هرگاه که جناب ابوحمزه ثمالی به محضر امام سجاد علیه‌السلام می‌رسید، آن حضرت را با حال گریان مشاهده می‌کرد! روزی عرضه داشت: ای آقای‌من! این گریه و اندوه شما کی تمام می‌شود؟ ... مگر «قتل» برای شما خاندان، عادت نبود؟! مگر «شهادت»، کرامتی از جانب خدای متعال برای شما نبود؟! در این هنگام امام سجاد علیه‌السّلام به او فرمودند: 📋 وَ هَلْ سَبْيُ النِّساءِ لَنا عٰادَةٌ؟! ▪️اما آیا به اسیری بُردن زن‌ها، برای ما خانواده، عادت بود؟! 📋 يا أبا حمزة! وَاللّهِ مٰا نَظَرتُ إلىٰ عَمّاتِي وَ أخَواتي إلّا ذَكَرتُ فَرارَهُنَّ فِي البَيداءِ مِنْ خَيمَةٍ إلىٰ خَيمَة ▪️ای اباحمزه! به خدا قسم تا نگاهم به عمه‌ها و خواهرانم می‌افتد به یاد می‌آورم آن ساعاتی را که چگونه بر روی ریگ و رمل بیابان‌ها می‌دویدند و از دست دشمنان از خیمه‌ای به خیمه دیگر فرار می‌کردند؛ 📋 وَ الم‍ُنادي يُنادِي أحرِقوا بُيوتَ الظالمِين! ▪️در همان حال هم یک نفر از لشکر دشمن دائماً فریاد می‌زد: خانه ستمکاران را به آتش بکشید! 📚مجمع مصائب اهل‌البیت علیهم‌السلام، ج۱ ص۱۰۳ ✍ یادش به خیر روز و شبم با حسین بود وقت نماز اَشهدِ من یا حسین بود بعد از حسین پیر شدم ناتوان شدم آتش گرفت خیمه و بی خانمان شدم ای شاهد اسیری من، ای غیور من قبل از غروب روز دهم ای حضور من از قوم ما زنی به اسارت نرفته بود حتی کسی به بزم جسارت نرفته بود بعد از تو کوچه کوچه نمایان شدیم ما حتی سوار ناقه‌ی عریان شدیم ما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای سکینه بنت الحسین علیهما السلام: نفس چو تیغ دو دم می‌کشید گاهِ غضب نداشت دست کمی خطبه هایش از زینب نبود در پی نفرین وگرنه عمر زمین به سر میامد اگر آه می‌نشاند به لب رباب بود ربابی کز آفتاب بلا اگر چه سوخت سرش، پای او نرفت عقب نرفت معجرش از سر کنار، باری هم رسد به فاطمه او را درختِ اصل و نسب زمین توان کشیدن نداشت حجبش را قدم به زانوی اکبر گذاشت امّ ادب سکینه آنکه همین در مقام او کافی ست حسین فاطمه خیرالنساش داده لقب! کنار زینب کبری علم گرفت به دوش رود که فتح کند شام را وجب به وجب سزد برابر نطق فصیح او همه عمر زبان به کام بگیرند شاعران عرب ز تیر خطبه ی او، بعدِ باء بسم الله به خاک تیره نشستند شامیان همه شب سپس به تیغ سخن بر یزید وارد شد چنان علی که بیاید به کشتن مرهب زبان به عجز گشودند چون درِ خیبر شکست خورد به نطقش سپاهِ جنگ طلب به دست نالۀ خود می‌شکست بت ها را ز پا فتاد به پا آنکه کرد بزم طرب سوال می‌پرسید و سکوت حاکم بود عزیز فاطمه را کشته اید از چه سبب؟ به عمّه گفت بگو چوب خیزران نزنند که جای بوسه پیغمبرست بر این لب آهای زادۀ هند! از سرش چه می‌خواهی تنش بس است که تازانده‌ای بر او مرکب به نیزه شد سرِ قرآن، قسم به کهف رقیم تو از معاویه هم بدتری، چه جای عجب سخن تمام کنم آه از خرابۀ شام که ماه در طبق آمد به دیدن کوکب مسعود‌ یوسف پور
. امید قلب زار من بی‌بی شریفه کریمه آل حسن بی‌بی شریفه اِبنُ‌الفقیرم من ؛ بِنتُ الکریمی تو خاتون و بانویِ  ؛ بِیتُ الکریمی تو یا شریفه خاتون ؛ یا شریفه خاتون ...... تو نور دیده امام مجتبایی با دست بسته ات گره گشای مایی با آنکه بر دردِ ؛ عالم طبیبی تو مانند بابایت ؛ خیلی غریبی تو یا شریفه خاتون ؛ یا شریفه خاتون ........ سلام ما بر تو و قلبِ خسته تو به پیکرِ زخمی و دست بسته تو پرده نشین بودی ؛ آواره ات کردند در کوچه و بازار ؛ بیچاره ات کردند یا شریفه خاتون ؛ یا شریفه خاتون ........ یک دختر و این همه رنج و درد و محنت شریکه الرّقیه ای تو در اسارت از بس کتک خوردی ؛ از ناله افتادی در نیمه این راه ؛ از غصه جان دادی یا شریفه خاتون ؛ یا شریفه خاتون 👇
امروز ۲۰ محرم شهادت بی بی شریفه دخترامام حسن مجتبی علیه السلام هست باخواندن دورکعت نمازویک یس و۱۰۰صلوات روحشوشادکنیدوحوائجتون را بخواهید اللهم عجل لولیک الفرج بانویی که هیچ بیماری را دست خالی برنمیگرداند 😭😭 بانو سیده شریفه کیست؟؟ بنت الحسن علیه السلام بانویی ست که کمتر از ایشان در مجالس عزای اباعبدالله علیه السلام یاد میشود.. بانو شریفه سلام الله علیها دختر امام حسن علیه السلام و خواهر حضرت قاسم و حضرت عبدالله بن حسن است 🏴 مسیر طولانی و پرپیچ و خم جاده های خاکی و آسفالت را میان نخلستان ها و از روی انشعاب های «فرات» تا رسیدن آستان مقدّس مزارش طی می کنیم. از ابتدای کوچه و بازاری که به مرقد مطهّرش منتهی می شود، فضای خالی ای روی دیوارها پیدا نمی شود که روی آن بنر، پلاکارد یا پارچه ای که روی آن، از حضرتش تقدیر و تشکر شده، نصب نباشد. آوازه و شهرتش هنوز به کشورهای مجاور نرسیده است. کمتر زائری غیر از عراقی در حرمش دیده می شود؛ ولی در اینجا به *طبیب آل الله* شهرت دارد. هیچ بیمار و گرفتاری نیست که مراجعه به آستانش کند و دست خالی و ناامید برگردد. ❓کافی است از یک عراقی بپرسید سیده شریفه کیست؟! ◀️ از آنجایی که دختر کریم اهل بیت، امام حسن مجتبی (علیه السلام ) است و داغ و مصیبت و سختی های زیادی در زندگی، خصوصاً در راه «کربلا» تا «کوفه» و از  «کوفه» در مسیر «شام» دیده است، طاقت ندارد هیچ بیمار و گرفتار و درمانده ای را ببیند و با آبرویی که پیش حق تعالی دارد، بلافاصله بیماریش را شفا می دهد. اگر برایش نقّاره خانه درست کنند، باید شبانه روز برای معجزاتش نقاره ها به صدا درآیند. سیده شریفه دختر امام حسن مجتبی (علیه السلام) است؛ بانوی جلیل القدری که همراه اسرای کربلا بعد از واقعه عاشورا از کربلا به کوفه آورده شد و در مسیر کوفه به شام، در نزدیکی شهر *حِلِّه* در فاصله 30 کیلومتری از کربلا، از شدّت مصائب و سختی هایی که دید، از ادامه سفر با اسرا بازماند و به شهادت رسید و در میان نخلستان های اطراف شهر آرمید. نحوه ی شهادت این بانوی بزرگوار : 😭😭😭 در نقل قول آمده که هنگام جابجایی زنان و کودکان اهل بیت پیامبر، از کوفه به شام، این بانو که در اثر آزار و اذیت های سپاه ملعون یزید و ابن مرجانه لعنت اللّه و سختیهای اسارت بیمار شده بودند، در مسیر از روی ناقه ی شتر بر زمین میوفتند و بعد از ساعاتی حضرت ام کلثوم و حضرت زینب سلام الله علیها متوجه میشوند که بانو شریفه در کاروان نیستند 😭😭😭 هنگامی که به جستجوی بانو شریفه می‌روند، این خانم را در مسیر، روی خاک داغ بیابان پیدا میکنند 😭😭😭😭 طبق نقل قول راوی گفته میشود این بانو زیر دست و پای شتران به شهادت رسیدند 😭😭😭😭 آجرک اللّه يا بقية اللّه 😭😭😭 🏴🔰هدیه به قلب داغدار چهارده معصوم علیهم السلام؛وبه اذن ا...تعجیل در امر ظهور امام عصرمان عج الله و شهدا و اسرای کرب وبلا ۵ صلوات هدیه بفرمائید اللّهم عجّل لولیک الفرج بحق الحسين علیه السلام 😭😭😭
. تو دنیا هرجا گره میفته تو کار من از ته دل همش میگم دائما سیدتی شریفه بنت الحسن درداتو جایی نبر به هرکسی رو نزن باید توسل کنی به حضرتِ سیدتی شریفه بنت الحسن حضرت کریمه یار بی کسیمه باب حاجتامون از همون قدیمه نوه ی زهرا ، طبیب آل الله اونایی که دکترا جوابشون کردن هرجایی برن ولی برا شفا باید توی صحن حضرت شریفه برگردن سیدتی بنت الحسن ..... تو غمها به هیچ طبیبی نداری احتیاج شفای هر مریضی لاعلاج فقط بگو شریفه بنت الحسن هرجا که از غم و غصه جون به لبهات رسید تو اوج سختی ها نشو ناامید فقط بگو شریفه بنت الحسن بانوی کرامت باب استجابت میگه یا شریفه هرکی داره حاجت نوه ی مولا ، ملیکه الدنیا شبیه امام مجتبی کرم داره کاش بشه توی مدینه ببینیم یک روز که حسن شبیه دخترش حرم داره سیدتی بنت الحسن .👇
. پناه هر گرفتاری طبیب هرچه بیماری اگر چه دستتو بستن گره گشای هر کاری یابنت‌الحسن ...تو کریمه ای و من گدای تو یابنت‌الحسن ... دست خالی من و عطای تو یا حضرت شریفه ....... بیا ببین به زوارش چقد لطف و کرم داره امام حسن خدارو شکر که دخترت حرم داره یابنت‌الحسن ... کرم تو آبرو به من میده یابنت‌الحسن ... حرمت بوی امام حسن میده یا حضرت شریفه ...... دلم برای تو خونه مصیبتت فراوونه تموم روضه های تو مثه رقیه خاتونه یابنت‌الحسن ... بمیرم یتیم گیر آوردنت یابنت‌الحسن ... پای نیزه عمو میزدنت یا حضرت شریفه ...... مثه رقیه بی بی جان تو هم زناقه افتادی مگه چقد کتک خوردی که بین راه جون دادی یابنت‌الحسن ... چی کشید عمه سرِ دفن تنت یابنت‌الحسن ... جای تازیونه مونده رو تنت یا حضرت شریفه .👇
. 🩸«شهادت»، کرامت ما خاندان بود … اما از ما خانواده، تا به حال، زنی به «اسارت» نرفته بود … در نقلی آمده است: 🥀 هرگاه که جناب ابوحمزه ثمالی به محضر امام سجاد علیه‌السلام می‌رسید، آن حضرت را با حال گریان مشاهده می‌کرد! روزی عرضه داشت: ای آقای‌من! این گریه و اندوه شما کی تمام می‌شود؟ ... مگر «قتل» برای شما خاندان، عادت نبود؟! مگر «شهادت»، کرامتی از جانب خدای متعال برای شما نبود؟! در این هنگام امام سجاد علیه‌السّلام به او فرمودند: 📋 وَ هَلْ سَبْيُ النِّساءِ لَنا عٰادَةٌ؟! ▪️اما آیا به اسیری بُردن زن‌ها، برای ما خانواده، عادت بود؟! 📋 يا أبا حمزة! وَاللّهِ مٰا نَظَرتُ إلىٰ عَمّاتِي وَ أخَواتي إلّا ذَكَرتُ فَرارَهُنَّ فِي البَيداءِ مِنْ خَيمَةٍ إلىٰ خَيمَة ▪️ای اباحمزه! به خدا قسم تا نگاهم به عمه‌ها و خواهرانم می‌افتد به یاد می‌آورم آن ساعاتی را که چگونه بر روی ریگ و رمل بیابان‌ها می‌دویدند و از دست دشمنان از خیمه‌ای به خیمه دیگر فرار می‌کردند؛ 📋 وَ الم‍ُنادي يُنادِي أحرِقوا بُيوتَ الظالمِين! ▪️در همان حال هم یک نفر از لشکر دشمن دائماً فریاد می‌زد: خانه ستمکاران را به آتش بکشید! 📚مجمع مصائب اهل‌البیت علیهم‌السلام، ج۱ ص۱۰۳ ✍ یادش به خیر روز و شبم با حسین بود وقت نماز اَشهدِ من یا حسین بود بعد از حسین پیر شدم ناتوان شدم آتش گرفت خیمه و بی خانمان شدم ای شاهد اسیری من، ای غیور من قبل از غروب روز دهم ای حضور من از قوم ما زنی به اسارت نرفته بود حتی کسی به بزم جسارت نرفته بود بعد از تو کوچه کوچه نمایان شدیم ما حتی سوار ناقه‌ی عریان شدیم ما
(بسم رب الحسین) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بانوی رنج و مِحَن ،ای دور از خاک وطن نــور چشـمان حـرم ، دلبنـــد حســـن(۲) تو قوت دل و قــرار زینبی طبیب حاذقی برا آل الله و یار زینبی مرهم زخم اهل حرم و غمگسار زینبی نــور چشـمان حـرم ، دلبنـــد حســـن(۲) بانوی رنج و مِحَن ،ای دور از خاک وطن نــور چشـمان حـرم ، دلبنـــد حســـن(۲) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بانوی جود و سخا ، محبوب آل عبا خــاک درگاه تو دارد عطــــر شِـفا(۲) شریفه ای و مثل دُرّ ِ در صدف به خاک حِلّه داده قدمهای تو عزت و شرف عزیزی و شدی مایهٔ فخر شهنشه نجف خــاک درگاه تو دارد عطـــر شِــــفا(۲) بانوی رنج و مِحَن ،ای دور از خاک وطن نــور چشـمان حـرم ، دلبنـــد حســـن(۲) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ای دخت پاک امام ، خورشید حِلّه ، سلام شد غربت ، قسمت تو از کوفـه به شام(۲) شدی اسیر زخمِ بند و سلسله به زیر پای ناقــه ها با پاهـــایِ پُر زِ آبله ماندی و جان سپردی دور از چشمان اهل قافله شد غربت ، قسمت تو از کوفـه به شام(۲) بانوی رنج و مِحَن ،ای دور از خاک وطن نــور چشـمان حـرم ، دلبنـــد حســـن(۲) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ۱۴۰۳/۵/۵
Dr.Farahani 97.4.10.mp3
5.25M
از اشعاری که عیوب فصاحت دارند حتی المقدور استفاده نکنید ⁉️ حتی ممکن است که اشعار شاعران بزرگ هم عیوب فصاحت داشته باشد ⛔️ 🟢 طریقه دعا خوانی برای مستمع هیاتی و مستمع غیر هیاتی💯 🔸🔶🔷🔹🔹🔷🔶🔸
6_144232837804604327.mp3
5.02M
دلم آشوبه خسته شدم پیش تو آمدم حسین ببین اشکامو خوب میدونم که نوکر بدم حسین خیلی داغونم به جون مادرت نکن ردم حسین
نه تنها در وداع تو جدا شد جان من از من که می‌آمد صدای ناله‌های پنج‌تن از من از آن‌جایی که وابسته‌ست جان من به جان تو جدا کردند سر از تو؛ جدا کردند تن از من میان معرکه هم زخم، هم جان‌باختن از تو میان خیمه‌ها هم سوختن، هم ساختن از من تو زیر خنجرش بودی و محکوم تماشا من گلوی زیر خنجر از تو؛ دست و پا زدن از من دلم خوش بود با پیراهنت آن‌هم به غارت رفت پس از تو رَخت بَر بسته‌ست شوقِ زیستن از من غریبم آن‌چنان در سرزمین مادری بی تو که می‌پرسد نشانی‌های زینب را وطن از من "ملامتگو چه دریابد میان عاشق و معشوق" کسی نشنید جز "توصیف زیبایی" سخن از من از آن بُت‌خانه‌ها چیزی نماند آن‌جا که بر می‌خاست طنین تیشه‌ی پیغمبرانِ بُت‌شکن از من منم حُسنِ خِتام باشکوهِ داستان تو پس از این اسوه می‌سازند اساطیر کهن از من
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
●|🌱سوال⁉️ میگن پیامبر(ص) به امام حسین(ع) گفته بود که در کربلا چه اتفاق های بدی میوفته، پس چرا امام حسین(ع) خانواده و فرزندان و خواهران و یاران خانوادشون رو باخودشون بردن کربلا؟❌💯 ___ هیات نوجوانان و جوانان سفیران زینب_س 🌴 پاسخ را بشنوید👆💯
شب جمعه امام حسین (ع) روضه امام سجاد(ع) بسم الله الرحمن الرحیم ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن شب جمعه حرمت بوی محرم دارد بانویی کنج حرم مجلس ماتم دارد شب جمعه شده و باز دلم رفت حرم دل آشفته ی من، صحن تو را کم دارد مادرت روضه گرفته است برایت آقا زیر لب زمزمه وای حسینم دارد بیرق روضه عیان است ز روی گنبد مجلس روضه همانجاست که پرچم دارد گریه ی مادرتان عرش خدا را لرزاند روضه آه بُنَیَّ چقدر غم دارد حجره های حرمت پر شده از ذکر حسین هر که آید به حرم نام تو را دم دارد در هوای لب خشکت به لب آب فرات چشم هر زائرتان چشمه ی زمزم دارد عطر سیب حرمت از سر شب تا به سحر برده غم از دل هرکس که به دل غم دارد شب جمعه است شب زیارتی آقا ابی عبدالله شبی که مادرش فاطمه زهرا(س) مهمان امام حسین است امشب بی بی فاطمه زهرا خودش میاد رو سرعزادار حسینش دست میکشه ای کسانی که در گوشه ای از مجلس نشستی حاجت داری مریض داری گرفتاری امشب امام حسینو قسم بده به پهلوی شکسته مادرش (زهرای مرضیه)انشاء الله حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله حالادلت روانه کن کربلا برات روضه بخونم همه اموات کسانی که بین من و شما بودند حالا جایشان خالیست فیض ببرند اما امان از لحظه ای که حسین تکیه بر نیزه ی بی کسی زده ، دیگه هیچ یاری براش نمونده خدایا امان از غریبی، اومد به میدان با اینکه داغ دیده همه لشکر رو پراکنده میکرد، صدا زد لا حول و لا قوة الا بالله یعنی خواهرم زینب هنوز بی برادر نشدی، هنوز سایه م رو سرته، اما امان از اون لحظه ای که اومدن دوره حسینِ زهرا رو گرفتن، خدایا یکی با نیزه میزنه یکی با شمشیر میزنه هر کی وسیله نداشت با سنگ میزد امان‌از دل زینب(این روضه خیلی حق داره عزیزان خودتو ببر یه لحظه کربلا ببین حسین و زینب چی کشیدن)ای وای سنگی بر پیشانیِ مولا اثابت کرد الله اکبر خون جلوی چشمای آقا رو گرفت پیراهن عربی شو بالا گرفت خونه پیشانیشو پاک کنه اما یه وقت تیر سه شعبه ای بر قلبِ آقا زدن ای وای این تیر دیگه امید زینب رو ناامید کرد اما زینب حالا منتظره خدایا چرا دیگه صدای تکبیر برادرم نمیاد الله اکبر کربلا به لرزه در اومده زینب دوید بالای تل زینبه ای وای خدایا آنچه زینب دید هیچ خواهری نبینه یه وقت دید شمر رو سینه ی برادرش نشسته(اونی که کربلا رفته میدونه تلِ زینبیه با حرم زیاد فاصله نیست)بی بی زینب چی کشید خدایا یه وقت دید شمر هر کاری کرد خنجر از جلو گلوی حسین رو نمی برید (وای میدونی چرا؟) آخه جایی که پیغمبر بوسه زده، تا یه لحظه پیش زینب اون جا رو بوسه زده، زهرا بوسه زده یه وقت شمر خدا لعنتش کنه بدن حسین رو برگردوند، سجده بر خاکِ کربلا گذاشت، لحظات آخر میگه دیدم زینب اومد بالای تل زینبیه ، حسین صدا زد زینب برگرد به خیمه نمی تونی ، طاقت نداری این صحنه رو ببینی برو خواهر جون مادر ، نبینی بریدنِ سر بروخواهر جون مادر نبینی خنجر وحنجر برو خواهر ، یه وقت بمیرم زینب دستاش رو رو سرش گذاشت خدا لعنت کنه شمرو با شمشیر سر حسین رو از بدن جدا کرد، آی امان از دل زینب او می بُرید و من می بریدم او از حسین سر من از حسین دل یه وقت دید سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا کند که نباشد سرِ برادرِ زینب یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضراز این مجلس ومحفل فیض ببرند گریزی هم داشته باشیم به روضه امام سجاد(ع)بهره امواتمان باشه دیگه دلت اینجا نباشه بریم مدینه کنار قبرستان بقیع بنشینیم... برا آقامون امام سجاد زار زار گریه کنیم... وقتی اومدن کنار امام سجاد عرضه داشتند... آقاجان... کجا براتون سخت گذشت حضرت فرموند الشام.. شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید ای وای... ای وای. ‌من نمیدونم چی به آقا گذشته شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید ساز با ناله ی ذریه زهرا نزنید یا صاحب الزمان سر مردان خدا را به سر نیزه زدید مرد باشید، دگر سنگ به زن ها نزنید امان از اون شبی که.. ما رو دم دروازه شام نگه داشتند. شهر رو آذین بندی کردن. گفتن خارجی ها میخواهند وارد بشن تا وارد شهر شام شدیم هرکس هر چی بدست داشت. به ما میزد... یکی با سنگ میزد. یکی خاکستر میریخت. یکی خارجی میگفت. ای وای ای وای *به زنان سنگ اگر بر سر بازار زدید دختران را به کنار سر بابا نزنید یا صاحب الزمان منو ببخشید... علی و فاطمه در بین شما ایستادند خدا لعنتشون کنه. پیش چشم علی و فاطمه ما را نزنید* حسین آرام جانم..حسین روح وروانم *حسین آرام جانم..حسین روح وروانم* الا لعنة الله علي القوم الظالمين