eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
346 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
زائر ثارلله.mp3
911.2K
. سید حسن نصرالله، آن رهبر حزب الله از ظلمِ قومِ صَهیون، شد زائرِ ثارالله یادش کند با غم، این قلبِ سوزانم ذکر لبش بوده، مظلوم حسین جانم مظلوم حسین جانم... با شورِ ایمان خود، نور هدایت بوده تا لحظه ی آخر هم، یار ولایت بوده آخر فدایی شد، از جورِ اسکتبار یادش کند عالَم، با دیده ی خونبار مظلوم حسین جانم... بیروت و غزه گشته، ‌یک جلوه از عاشورا عَجّل ظُهورَک مولا، ای نور چشم زهرا دیگر بیا تا که، بر پا کنیم آقا با تو نمازِ عشق، در مسجد الاقصیٰ یا مهدی ادرکني...
1_13870535321.mp3
3.92M
لشکریان حزب الله ماشاء الله سربازان روح الله نصر من الله لا فتح ولا نصره الا بالله  لا فتح ولا نصره الا بالله    بسم ربّ سلیمانی ای خط آتش ایرانی رسیده وقت نمایش موشکای تهرانی   بسم ربِّ ابومهدی ماییم نقطه پایانی بر هیمنه پوشالی این رژیم شیطانی بر هیمنه پوشالی این رژیم شیطانی   محور طوفانیم مغنیه و چمرانیم تا علی علمدارمونه ما فاتح میدانیم   لشکر احراریم خشم پروردگاریم مصداق آیه اشداء علی الکفاریم   رجز بخوان رسیده وقت انتقام تَحرّکوا بسم الله اِلی الاَمام تَحرّکوا بسم الله اِلی الاَمام   نحن المنتقمون اسمع اسمع یا صهیون   نحن المنتقمون اسمع اسمع یا صهیون   لشکریان حزب الله ماشاء الله سربازان روح الله نصر من الله لا فتح ولا نصره الا بالله  لا فتح ولا نصره الا بالله    جیش ابابیل بسم الله فاتحان نیل بسم الله فتاح و خیبرشکن و ذوالفقار و سجّیل بسم الله خوانخواهان قائد المُقاومه اسماعیل بسم الله بریم برا نابودی رژیم اسرائیل بسم الله بریم برا نابودی رژیم اسرائیل بسم الله   ای لشکر صاحب زمان آماده باش آماده باش بهر نبردی بی امان آماده باش آماده باش ای لشکر صاحب زمان آماده باش آماده باش   ما آماده ایم سربازان فرمانده ایم ما طوفان الاحراریم ما آزاده ایم ما آزاده ایم   ما آماده ایم پای غزه ایستاده ایم ای طوفان الاقصی ما راه افتاده ایم راه افتاده ایم   رجز بخوان رسیده وقت انتقام تَحرّکوا بسم الله اِلی الاَمام تَحرّکوا بسم الله اِلی الاَمام   نحن المنتقمون اسمع اسمع یا صهیون   نحن المنتقمون اسمع اسمع یا صهیون ۰
یه حریمی / که حتی یه کبوترم نداره یه کریمی / که مثل مادرش حرم نداره ۲ یه مزاری / که بی شمع و چراغ و سایبونه یه مزاری / که جبرئیل براش روضه می خونه ۲ ⬅️توو خیالم سر روی خاک بقیع میذارم مثل ابرای بهاری از غمت می بارم دستمو رها نکن این بارم ⬅️ شیعه می سازه یه روز واسه تو باب الزهرا از بقیع پای پیاده می رسیم کربلا گنبدت دیدن داره ای آقا (ای حسن جان ۳ آقام) ۳ ️️️️️️ داغ کوچه / یه عمره با دل آقام چه کرده توی کوچه / هنوز دنبال گوشواره می گرده ۲ من بمیرم / شنیدم که غرورت رو شکستن من بمیرم / که دشمن ها چقد دل سنگ و پستن ۲ ⬅️تا ابد یادت نمیره راه کوچه سد شد تا ابد یادت نمیره حال مادر بد شد نانجیب از روی چادر رد شد 😭😭😭 مرد جنگی اومد و ياس علی شد پرپر پیش چشمای پر از اشکت زمین خورد مادر 😭😭😭 می چکید خون از کنار معجر (ای حسن جان ۳ آقام) 🔻 🔺
❁﷽❁ روضه شهادت_سیدحسن_نصرالله ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ما امت حضرت رسول الله با غزه و لبنان و یمن همراهیم در عرصه ی جنگ بین حق و باطل ماییم که حامیان حزب الله یم مشت ها گره✊ مرگ بر اسرائیل مرگ بر آمریکا چه دارد می‌شود ای داد از این پاییز نصرالله خودت تکذیب کن اخبار را برخیز نصرالله خبر از انفجار قلبها و خانه ها دادند خبر بمب است و ویران کرده ما را نیز نصرالله از دیشب که خبر دادن گفتن جان سید حسن ، در خطر افتاده، خیلیا یاد اون ساعتی افتادن که شهید رئیسی ناپدید شد چه شبی رو پشت سر گذاشتیم همه منتظر یه خبر ، خبرِ سلامتیه سید حسن نصرالله بودیم. پس آن دودها ما جاء نصرالله میگفتیم که ما را جز قنوتی نیست دست آویز نصرالله لبی وا کن جهان مانده ست دلتنگ رجزهایت مپرس از کاسه ی صبری که شد لبریز نصرالله بگو از مرکز فرماندهی از آسمان با ما چه خواهی کرد با اهریمن خونریز نصرالله اما خدا میدونه لحظه های آخر چه اتفاقی افتاده چجوری سید حسن عزیز، جانش رو تقدیم خدا کرده اما میخام از اینجا یه گریزی بزنم به کربلا، این چشم انتظاری خیلی سخته خیلی سخته آدم چشم انتظار باشه ببینه خبر چیه؟ بالاخره سید حسن ،زنده ست برمیگرده یا نه آه عصر روز عاشورا تو خیمه های ابی عبدالله یه همچین اتفاقی افتاد اون موقعی که علمدار ، رفت آب بیاره از شریعه ، اما دیگه برنگشت همه ی مخدرات منتظرن هر موقع بچه ها بهانه ی آب میگرفتن مادرها میگفتن غصه نخور ، عموت رفته آب بیاره ، برمیگرده، اما بمیرم.... یه مرتبه دیدن ابی عبدالله داره با کمر خم ، برمیگرده آه شاید از خود خبر سخت تر، وقتیه که آدم بخادخبرو اعلام کنه ابی عبدالله اومد مقابل خیمه ها، نمیدونه با چه زبانی این خبرو اعلام کنه، اومد مقابل خیمه ها نشست ، یه وقت دیدن یکی از نازدانه ها اومد جلو، با دامنش، خاکها و خونها رو از صورت بابا گرفت، بعد سرشو آورد در گوش بابا، یه سوال پرسید جگر ابی عبدالله خون شد، بگم چی پرسید، سؤال کرد ابتا أین عمی العباس عموم ابالفضل چی شد؟ دیدن ابی عبدالله از جا بلند شد اومد خیمه ی ابالفضل، عمود خیمه رو کشید ، یعنی بچه ها دیگه این خیمه صاحب نداره ، آه ، حالا عرضم اینجاست سید حسن حسین آمد به بالین تو این ساعت ، گوارایت تو و دیدار یارو گریه ی یک ریز نصرالله هر کجا نشستی صدای ناله ت بلند بشه ناله بزن یا حسین....
4_5929210147493644182.mp3
3.8M
نوحه حماسی امام حسین علیه السلام و شهدای مقاومت یا حسین یا حسین یابن فاطمه ای رخ مولایی تو وَجه الله روشنِ از جلوه ی تو مهر و ماه یاسِ گلستانِ عصمتُ الله به راهِ حق رفتی در قربانگاه به یاد تو در دلها سوز و آه الگوی ناب نهضت روح الله ای اقتدار پرچم حزب الله شبیه حاج قاسم یاور تو ایم فدایی راه اکبر تو ایم منتقم خون اصغر تو ایم گریه کنانِ آب آورِ تو ایم خونجگر از اشکِ مادر تو ایم سینه زنِ جسم بی سرِ تو ایم سوخته ی آهِ خواهر تو ایم مسیر ما مسیرِ سرخ شهدا به یا حسین میریم تا کرببلا هستیم کابوس تموم دشمنا لشکر حاج قاسم به اذن خدا به زودی می رسه به صَهیونیستیا نابود میشن همهٔ یزیدیا قدس میشه آزاد از دست اونا چه خالیه اون روز جای شهدا ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در سوگ رهبر لبنان (سید حسن نصرالله) از  پای  نشست   خادمِ  ثارالله فرزندجهاد بود . حسن نصرالله او  در  خط ارباب ز   جان  بود با عشق  علی  رفت  و  بیآسود لبنانی   و   نستوه   و   مجاهد اسطورهِ   صبر  بود  و     زاهد او    سید    فاطمی   و    رهبر سردار    جهاد     بوده     دلاور صهیون   خبیث    با    شرارت جانش    بگرفت    با   قصاوت ایران همه در سوگ  و عزایش گریان  همه    گردیده   برایش من   شاعر    شعر   (بیقرارم) اندوه    به     دل    سوگوارم (بیقرار اصفهانی )
کوله بارى پر زمهر انبیا دارد شهید سینه‏ اى چون صبح صادق، باصفا دارد شهید این نه خون است اى برادر بر لب خشکیده‏ اش‏ بر لب خونرنگ خود، آب بقا دارد شهید گرچه در گرداب خون، خوابیده آرام و خموش‏ با نواى بینوایى، بس نوا دارد شهید کعبه ‏ى دل را زیارت کرده با سعى و صفا در ضمیر جان خود، گویى منا دارد شهید دانى از بهر چه جانبازى کند در راه دوست‏ چون طواف کعبه را در کربلا دارد شهید تا مس ناقابل خود را بدل سازد به زر در رگ دل جوهرى از کیمیا دارد شهید پیکر عریان او در خاک و خون افتاده است‏ از شرف بر جسم خود خونین قبا دارد شهید
یک داستان یک پند 🍀 ✍ملا مهر علی خویی در مسجد نشسته بود که جوانی برای سؤالی نزد او آمد و گفت: پدرم قصاب است و در ترازو کم‌فروشی می‌کند، اما خدا در این دنیا عذابش نمی‌کند؟ آیا خدا هوای ثروتمندان را بیشتر دارد؟ ملا مهر علی گفت: بیا با هم به مغازۀ پدرت برویم. وارد مغازه پدر شدند. ملا مهر علی از قصاب پرسید: این همه خرمگس‌های زرد آیا فقط در قصابی تو وجود دارد؟ قصاب گفت: ای شیخ! درست گفتی، من نمی‌دانم چرا همۀ خرمگس‌های شهر در قصابی من جمع شده‌اند و روی گوشت‌های من می‌نشینند؟ ملا گفت: به خاطر این که هر روز دو کیلو کم‌فروشی می‌کنی، هر روز دو هزار خرمگس مأمور هستند دو کیلو از گوشت‌های حرام را که جمع می‌کنی جلوی چشمان تو بخورند و کاری از دست تو بر نیاید. ملا مهر علی به انتهای مغازه رفت و چوب کوچکی از سقف کنار زد، به ناگاه دیدند که زنبورهایی هم کندوی عسلی در کنار چوب سقف قصابی ساخته‌اند که عسل‌های شهد فراوانی دارد که قصاب از آن بی‌خبر بود. روی به پسر قصاب کرد و گفت: پدرت هر ماه قدری گوشت به اندازۀ کف دست به پیرزنی بی‌نوا می‌بخشد و این زنبور‌های عسل هم، هدیه خدا به او بخاطر این بخشش است.ملا علی روی به پسر کرد و گفت: ای پسر! بدان که او حرام را بر می‌دارد و حلال را بر می‌گرداند؛ هر چند حرام را جمع می‌کنی و حلال را می‌بخشی، پس ذره‌ای در عدالت خداوند در این دنیا بر خود تردید راه مده. مرحوم ملا مهرعلی خویی (ره) صاحب قصیدۀ معروف "ها علیٌّ بَشَرٌ کَیْفَ بَشَر (علی بشر است؛ اما چه بشری) است که مزارش در تپه‌ای در خروجی شهرستان خوی قرار دارد و حدود 150 سال پیش در این مکان دفن شده است و در شهر خوی مشهور است که او وصیت کرد در تشییع جنازۀ من همۀ مردم شهر بیایند و کسی در خانۀ خود ننشیند. زمانی که جنازۀ او را برای دفن می‌بردند، زلزله‌ای مهیب آمد و تمام شهر را ویران و بسیاری را کشت و آنجا بود که مردم فهمیدند پیام وصیت او چه بود.
. 📋 🗓 اجرا شب سوم محرم ۱۴۰۳ 🎤 با نوای حاج محـــــمود کریـــــمی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ زندگی بی‌تو، بی‌معنی بندگی بی‌تو، بی‌توحید عاقبت بی‌تو، بی‌رحمت روزگار بی‌تو، بی‌امّید تو نبودی، غرق تلاطم شده بودم توو شب دریا، گم شده بودم ابی‌عبدالله یا اباعبدالله قدر این حالو می‌دونم تا ابد از تو ممنونم من نمک‌گیر این‌خونم تووی این‌خونه می‌مونم از من این حالو که عاشقونس، نمی‌‌گیری چیزی که دادی به فقیرو، پس نمی‌گیری دل عاشق از خواستن تو، خسته نمی‌شه دری که با دست تو واشه، بسته نمی‌شه ابی‌عبدالله یا اباعبدالله تربت لیلی از عشقه با همین تربت، پاکم کن کربلا، خاک عشّاقه بین عشّاقت، خاکم کن زندگیم بسته به موج پرچم عزاته برای من چایی روضه، آب حیاته بعد مردن هم، وقت رسیدن می‌شه تازه کفن که دستای منو بست، دست تو بازه ابی‌عبدالله یا اباعبدالله ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🏷 .👇
بخش سیزدهم - شور (زندگی بی‌تو، بی‌معنی) - حاج محمود کریمی.mp3
12.56M
شور (زندگی بی‌تو، بی‌معنی) 🎥 مراسم عزاداری شب سوم ماه 🗓 دوشنبه ۱۸ تیر ۱۴۰۳ 🎙 مداح:
Reza Narimani - Boland Shod Alamdar Asli (128).mp3
29.77M
بلند شو علمدار علم رو بلند کن بازم پرچم این حرم رو بلند کن واسه بچه هایی که چشم انتظارن میخوان مثل من سر رو شونت بذارن واسم تکیه گاهی به تو تکیه کردم تو از خیمه رفتی چقدر گریه کردم نبینم که داری به هق هق میفتی به من تا به امروز برادر نگفتی یه دل سیر بهم بگو برادر میخوام صدات بپیچه توی لشکر شاید فقط زینب کنه گلایه بگه چرا بهش نگفتی خواهر ای نور عین داداش برادر خوب حسین شهید مقطوع الیدین ای با وفا سقای دشت کربلا صداتو بلند کن بفهمن که هستی هنوز زنده ای و چشاتو نبستی واسه اون نگاهی که مونده به راهت امیدواره الآن دم خیمه گاهت سکینه سراغ عموشو میگیره یه شیش ماهه دارم که داره میمیره جواب ربابو چی میدی ابالفضل مگه گریه هاشو ندیدی ابالفضل رباب الآن ایستاده زیر آفتاب پس پشت ابر چرا نمیره آفتاب پاشو بریم دیگه دارم میترسم جون رقیه مو بگیره آفتاب برادرم تو رو به جون دخترم پاشو بیا بریم حرم ای با وفا سقای دشت کربلا بلندشو علمدار به این آه جان سوز به کوری چشم اونایی که امروز توی فکر خلخال تو فکر کنیزن میخوان آبروی حسینو بریزن میخوان زینبم رو بدن زجر و آزار توی شام و کوفه توی کوچه بازار تو جمع یه عده زنای یهودی تو بزم شرابی که میرن به زودی زینب الآن دلشوره داره عباس حق داره که طاقت نیاره عباس گفتم بهش می برنت اسارت بهم می گفت مگه میذاره عباس برادرم پاشو پناه خواهرم تو رو به خیمه میبرم ای با وفا سقای دشت کربلا.
4_5870674188540319118.mp3
11.9M
📝به دلم گفتم این و... . علیه السلام کربلایی [بند اول] به دلم گفتم این و نمیشه دیگه بهت دوباره فرصت بدم بشکنه دستم اگه به کسی به جز حسین دست رفاقت بدم وصله ی ناجور شدم خیلی ازت دور شدم تقصیره دنیاست اگه این همه منفور شدم بی سر و سامون شدم ببین که داغون شدم تقصیره لیلاست اگه دوباره مجنون شدم آقام حسین من بی تو یه بیچاره ی تنهام حسین آقام حسین دستام و بگیر خالیه دستام حسین آقام حسین [بند دوم] جز حسین هیچکی نبود که بهش دلیل این اشک چشام و بگم لال بشم اگه بخوام به کسی به جز حسین درد و دل هام و بگم زندگی دلگیر شده نوکرت هم سیر شده ببین چقدر نوکرت تو این یه سال پیر شده غصه تلنبار شده تو دلم آوار شده برس به دادم که باز دلم گرفتار شده آقام حسین اسمت میدرخشه توی شعر ها حسین آقام حسین من از تو به غیر از تو نمیخوام حسین آقام حسین اصلا میشنوی این صدام و اصلا میبینی این گریه هام و بیا دونه به دونه بشمارم غمام و بیا یکم بشیم کنارم پناه دل بی قرارم تو زندگیم به جز تو هیچکی و ندارم نخ حرفام و بگیر بیا دستام و بگیر اگه من گریه برات نکردم اصلا دو تا چشمام و بگیر به یه تار موت قسم من دوست دارم حسین اگه از من یه دروغ شنیدی خوب راه نفس هام و بگیر اومدم اعتراف کنم با تو دلم رو صاف کنم من کم آوردم به ابلفضل 🥀
. ✔️فیش روضه شهادت سید حسن نصرالله بلند شو علمدار، علم رو بلند کن بازم پرچمِ این حرم رو بلند کن واسه بچه هایی که چشم انتظارن میخوان مثل من سر رو شونت بزارن واسم تکیه گاهی به تو تکیه کردم تو از خیمه رفتی چقدر گریه کردم! بلند شو علمدار؛ به این آه جانسوز به کوری چشم اونایی که امروز؛ توی فکر خلخال! به فکر کنیزن میخوان آبروی حسینوُ بریزن! * دیدید، مردم لبنان، خصوصا زنهای لبنانی، حتی اونایی که مسلمان هم نبودن برا از دست دادن سید حسن نصرالله ضجه میزدن، به سر و سینه میزدن، همه توی کوچه و خیابان ها اومده بودن ناله میزدن، چون پشت و پناهشون رو کشتن، چون علمدارشون رو شهید کردن، اما توی این غم و ماتم می دونستن اگه رهبرشون نیست، سید حسن نصرالله نیست، هنوز سربازاش هستن، هنوز حزب الله پا برجاست... اما من میخوام بگم: دلا بسوزه برا او آقایی که وقتی توی گودال قتلگاه زمین خورد، دیگه کسی نبود پناه بچه هاش باشه، اباعبدالله وقتی افتاده بود تو گودال قتلگاه،رمق دیگه تو تنش نبود...تیرهای متعدد خورده بود به خصوص تیری که به سینه ی اباعبدالله خورده بود و از پشت کشید و نیزه ای که به گلوش خورد،رمق رو از حضرت گرفته بود... صورتش رو خاک بود، زیارت ناحیه مقدسه،حضرت ولیعصر علیه السلام ذکر میکنند" تُدیرُ طَرْفاً خَفِیّاً إِلى رَحْلِک َ وَ بَیْتِکَ..."صورتش رو خاک بود با گوشه ی چشمش داشت به خیمه هاش نگاه میکرد... زن و بچه هاش رو نگاه میکرد... افراد دشمن آمده بودند دورتادور گودال قتلگاه رو محاصره کرده بودند،میترسیدند برند جلو،حضرت یه موقع هنوز جان داشته باشه،از دور سنگ پرت میکردند...نیزه پرتاب میکردند...تیر میزدند...با نامردی می جنگیدند...یکی از این نانجیبا گفت: اگه میخواید ببینید حسین زنده هست یا نه! به خیمه هاش حمله کنید...اگه زنده باشه بلند میشه...می دانستند او غیرت اللهِ...می شناختند...همین کار رو هم کردند... یه عده حمله کردند به خیمه ها...ابی عبدالله که با گوشه ی چشمش داشت نگاه میکرد؛هر چه رمق در تنش بود جمع کرد بلند شد...تکیه داد به شمشیرشکسته ها و نیزه شکسته ها،رو زانوش تونست بشینه،بیشتر از این دیگه نتونست...با این صدای خشکیدش از ته گلو فریاد زد: اگر دین ندارید و از آخرت نمیترسید مرد باشید.مردونه بجنگید...من و شما با هم می جنگیم،زن و بچه چه تقصیری دارند؟یعنی میدونید امام حسین خودمونی چی بهشون گفت؟گفت:نامردا تا من زنده ام جلو چشمم زن و بچمو نزنید... فلذا برگشتند...تا حضرت زنده بود به خیمه ها حمله نکردند...بعد شهادت حضرت حمله کردند سمت خیمه ها.... دلها بسوزه برای عمه سادات زینب کبری سلام الله علیها چه کردن با این خواهر داغ دیده؟ یابن الحسن! یه عده از عربها اومدند اما با کعب نی و تازیانه...    صَلَّی اللهُ عَلَیْكُمْ یا أهلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ ،وَ سَیَعْلَمُ اَلَّذِینَ ظَلَمُوا آلَ مُحَمَّدٍ أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ،أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى  الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ مِّن‌َ الاْوَّلِین وَ الاْخِرِین إِلى‌ یَوْمِ الدِّینِ.
شهادت سید مقاومت مرگ سازش، تولد نصرت الهی.pdf
574.5K
🔖فیش منبر شهادت سید حسن نصرالله🔖 🔶منبر مکتوب ویژه شهادت سید حسن نصرالله 🪴با موضوع: شهادت سید مقاومت: مرگ سازش، تولد نصرت الهی 🔻فهرست مطالب: ▫️شهادت شکست نیست! ▫️سید حسن نصر الله، عاشق شهادت بود ▫️حرف کافرانۀ از دهان مومنان ▫️فکر نکنید اگر شهید نشویم نمی میریم ▫️چگونه زندگی و شهادت سید حسن نصر الله با برکت است؟ ▫️نصرت خدا کجاست؟ ▫️آغاز نصرت الهی... 🔶کاری از مرکز تخصصی تبلیغ دارالحکمه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 خوشا به حالی کسی که اینگونه با اهلبیت علیهم‌السلام، «أهل» می‌شود... در روایت آمده است: 🔹 در خیمه‌ای اصحاب خاص امام صادق علیه‌السّلام جمع بودند. یک مرد شامی هم در آنجا بود و قصد داشت در رابطه با امامت امام صادق علیه‌السّلام با یکی از اصحاب آن حضرت به مناظره بپردازد. 🔸 در این موقع که همه میان خیمه نشسته بودند، امام صادق علیه‌السّلام (مثل کسی که انتظار شخصی را داشته باشد) دامن خیمه را کنار زده و دامنهٔ افق را تماشا می‌نمود. شتر سواری از دور می‌آمد. یک مرتبه امام صادق علیه‌السّلام فرمودند: به خدای کعبه قسم «هشام» دارد می‌آید! 🔖 اصحاب آن حضرت گویند: هشام (بن حکم) جوانی بود که هنوز موی بر صورتش نروییده و از همه ما کوچک‌تر بود. 📋 فوَسَّعَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام وَ قَالَ لَهُ نَاصِرُنَا بِقَلْبِهِ وَ یَدِهِ وَ لِسَانِه... 🔻تا وارد شد، امام صادق علیه‌السّلام در کنار خود جایی برای او باز نموده و فرمودند: یار و ناصر ما با قلب و دست و زبان، آمد! 🔹 ... در این موقع حضرت رو به مرد شامی نموده و فرمودند: با این پسر جوان (هشام بن حکم) به گفتگو بپرداز ! مرد شامی قبول کرد و به هشام گفت: در مورد امامت این (منظورش امام صادق علیه‌السّلام بود) با من گفتگو کن! 📋 فَغَضِبَ هِشَامٌ حَتَّی ارْتَعَدَ 🔻هشام از سخن مرد شامی چنان (به جهت فرط محبت و غیرتی که به امام صادق علیه‌السّلام داشت) خشمگین شد به گونه‌ای که بدنش شروع به لرزیدن کرد... (چون او با تحقیر اشاره به امام علیه‌السّلام کرد). 📚الاحتجاج، ص۱۹۸ ✍ در انتهای زیارت‌نامه وداع اهلبیت علیهم‌السلام که از امام هادی علیه‌السلام نقل شده است، عبارتی وارد شده است که سزاوار است به هنگام توسل به اهلبیت علیهم‌السلام و تشرّف به مشاهد مشرّفه، مکرّر این تقاضا را به حضرات معصومین علیهم‌السلام عرضه بداریم: 📜 إجْعَلُونِی فِی هَمِّکُمْ وَ صَیِّرُونِی فِی حِزْبِکُمْ وَ أَدْخِلُونِی فِی شَفَاعَتِکُمْ وَ اذْکُرُونِی عِنْدَ رَبِّکُمْ 🔻مرا مورد عنایت خاص خود قرار داده و به فکر من باشید! مرا از خودتان بدانید و در بین افراد خاص خود قرار دهید! مرا در شفاعت‌تان داخل کرده و نزد پروردگارتان مرا یاد کنید! 📚 بحارالانوار ج۹۹ ص۱۳۴ 📚مفاتیح الجنان، در ذیل زیارت وداع أئمه علیهم‌السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام دوستان: این کلیپ توسط اینستا حذف شد، قبول زحمت فرمائید نشر بدید به همه ی گروه ها و کانال هاتون. عاقبت تون بخیر. التماس دعا.❤️❤️.
. 📋 🗓 اجرا شب سوم محرم ۱۴۰۳ 🎤 با نوای حاج محـــــمود کریـــــمی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ زندگی بی‌تو، بی‌معنی بندگی بی‌تو، بی‌توحید عاقبت بی‌تو، بی‌رحمت روزگار بی‌تو، بی‌امّید تو نبودی، غرق تلاطم شده بودم توو شب دریا، گم شده بودم ابی‌عبدالله یا اباعبدالله قدر این حالو می‌دونم تا ابد از تو ممنونم من نمک‌گیر این‌خونم تووی این‌خونه می‌مونم از من این حالو که عاشقونس، نمی‌‌گیری چیزی که دادی به فقیرو، پس نمی‌گیری دل عاشق از خواستن تو، خسته نمی‌شه دری که با دست تو واشه، بسته نمی‌شه ابی‌عبدالله یا اباعبدالله تربت لیلی از عشقه با همین تربت، پاکم کن کربلا، خاک عشّاقه بین عشّاقت، خاکم کن زندگیم بسته به موج پرچم عزاته برای من چایی روضه، آب حیاته بعد مردن هم، وقت رسیدن می‌شه تازه کفن که دستای منو بست، دست تو بازه ابی‌عبدالله یا اباعبدالله ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🏷 .👇
بخش سیزدهم - شور (زندگی بی‌تو، بی‌معنی) - حاج محمود کریمی.mp3
12.56M
شور (زندگی بی‌تو، بی‌معنی) 🎥 مراسم عزاداری شب سوم ماه 🗓 دوشنبه ۱۸ تیر ۱۴۰۳ 🎙 مداح:
ما شیعه ایم و تا به ابد سرو قامتیم از عاشقان پرچم سبز ولایتیم ما عاشقیم و سینه سپر ایستاده ایم مانند کوه رو به خطر ایستاده ایم بیچاره آن کسی که در اوج سبک سری کرده طلب ز دشمن ایران برادری دشمن که دیده پای شما لنگ می زند دارد به سمت آینه ها سنگ میزند راهی ست راه عشق که خالی ز درد نیست ما را هراس کشته شدن در نبرد نیست ما از تبار حیدر و زهرای اطهریم با مسلمین کل جهان ما برادریم چشم جهان به قدرت این انقلاب ماست ما عاشقیم و شهد شهادت شراب ماست باید به یاد جبهه دوباره علم گرفت دور تمام فتنه گران را قلم گرفت با داغ تلخ سید لبنان قیام کرد خواب و خیال دشمن دون را حرام کرد باید برای این همه غم راهِ چاره کرد یعنی به یاد قدس قیامی دوباره کرد قدسی که در سراسر دنیا نماد ماست حالا دوباره منتظر اتحاد ماست تا زنده ایم درد تو کتمان نمی شود این زخم ها اگر چه که درمان نمی شود ای غزه ای نماد صلابت برای خلق ای آنکه خسته حال و پریشان نمی شود مانند مردمان غیور تو هیچ کس دیگر حریف حیله ی شیطان نمی شود باید به لقمه های خودش شک کند فقط چشمی که در عزای تو گریان نمی شود کودک کشی ست کار رژیمی که در نبرد هرگز حریف قدرت مردان نمی شود پایان این رژیم پر از فتنه و فریب جز با حضور در دل میدان نمی شود می فهمم از سکوت سرانی به منطقه نسل حرام زاده مسلمان نمی شود از جانب حقوق بشر هم بدون شک فکری برای این همه انسان نمی شود ما مانده ایم مثل برادر کنار هم تا زنده ایم خاک تو ویران نمی شود جانم فدای کشور تو ای برادرم راه خدا که ساده و ارزان نمی شود باید به مرگ ساده بمیریم و ای دریغ بیچاره آن که جزو شهیدان نمی شود محمد درّودی
🍃🏴 در بزرگداشت مقام شهدای مقاومت، به ویژه 🍃🏴 پس از دلواپسی هایِ پیاپی در شبی دشوار خبر پیچید و غم یکباره شد بر قلبمان آوار خبر پیچید محکم بر گلو و بغض پیدا شد خبر سنگین و اشکِ چشمِمان هر لحظه دریا شد شب و دلشوره ها افتاد بر هر صفحهٔ تقویم شد انگاری دوباره تازه...داغ ِ سیّد-ابراهیم رسید از ؛ داغی که عشق ِ جاودانی شد خبر پیچید که؛ هم آسمانی شد میانِ خاکهایِ شعله ور، سر تا به پایش سوخت تنش در زیرِ تلّ آتش افتاد و عبایش سوخت چنان آمیخت با جانش جهاد و استقامت را گرفت از دستِ جدّش عاقبت رزقِ شهادت را دلِ بیروت آشوب است و ویرانتر شد از این غم تمام کوچه ها بیتاب؛ از این زخمِ بی مرهم عزیز از دست داده! آه...از این ماتم ِ ممتد عزادار است و از لبنان صدایِ ضجه می آید زمین خورد و نتیجه داد آخر کینه توزی ها منافق ها گِرا دادند؛ لعنت بر نفوذی ها فلسطین بیقرارش بود و غزه هست مجنونش چه بی رحمانه بر آوارها پاشیده شد خونش به دستِ آنکه در ذاتش نشان از آدمیّت نیست سگِ هاری که نامشروع و نامش هست صهیونیست همانکه میشود پیچیده طومارش به إذن الله می افتد صد گره هر لحظه در کارش به إذن الله ببین در آتش از امروز؛ صهیونیست را مضطر قیام ِ جبههٔ حق میشود آغاز؛ محکمتر تمام همّ و غمّش انتقامِ سخت و پیکار است پدر از دست داده! خشم ِ حزب الله بسیار است بخوان "هیهات من الذلّه" را در گوشِ بعضی ها بیا بارِ امانت را بگیر از دوشِ بعضی ها بگیر این گنجِ ارزشمند را از دستِ ناآگاه محوّل کن به دستِ انقلابی هایِ حزب الله همانکه هست مثل حاج قاسم در دلِ میدان- -مجهّز به سلاحِ علم و ایمان؛ تا بُنِ دندان چرا در غرب می بینند اعتبار و ارزش را؟! نمی فهمند نامردان، هزینه هایِ سازش را؟! همانها که فدا کردند با ذلّت؛ شجاعت را خسارت ها زدند و بیشتر کردند زحمت را اگرچه نقشهٔ دشمن سراسر نحس و تاریک است بدونِ ذره ای تردید؛ فتح قدس نزدیک است قیامی سخت در راه است با یک لشکرِ خونخواه پس از این بیشتر دارد ادامه همان راهی که پایانش نشان از کربلا دارد نشان از روضه هایِ قتلگاه و بوریا دارد * تنی لب-تشنه جان داد و سری میرفت بر نیزه تمام خاک، غرقِ خون! تمام ِ دور و بر نیزه... فدایِ آن عبایی که اسیرِ دستِ غارت بود رسید آتش به جانِ خیمه و وقتِ اسارت بود اسارت با جسارت عمهٔ سادات را رنجانْد تنِ دروازهٔ ساعات را تنهایی اش لرزانْد زبانم لال! ناموس علی(ع) و کوچه و بازار... امان از شام و شادیِ یهودی هایِ بد کردار!
تقدیم به سید شهیدان مقاومت ، سید حسن نصرالله ------------ تو بگو نَصْرُ مِنَ الله که نصرت باقی ست رفت اگر آینه انوار شهادت باقی ست بنویسید به گلبرگ سحر روشن تر سَیّدی رفت ولی نور سیادت باقی ست راوی نَصْرُ مِنَ الله ، « حسن نصرالله » آن که راهش به تجلّای صداقت باقی ست آن که برخاست علیه ستمِ صهیون ها از مرامش به جهان باز فتوّت باقی ست آن که تفسیر کند آیه ی « بَلْ اَحْیاء » را رزق حق می خورد و سفره رحمت باقی ست دعوت عشق چنین بود ، به خون غلتیدن بهر هر عاشق دلسوخته دعوت باقی ست بوسه بر تربتشان هست گواه سخنم از شهیدان خدا عشق و صلابت باقی ست شهدا بار امانت همه بگذاشته اند روی دوش من و تو بار امانت باقی ست نرسد هیچ به پایان رهِ گلگون شهید بهرِ مردانِ رهِ عشق حکایت باقی ست بر سرِ منتظرانی که به سنگر هستند سایه ی مرحمت حضرت حجَّت باقی ست قامت افراخته در کُلّ جهان حزب الله تا بدانند همه نور ولایت باقی ست پرچم کرب و بلا نقش به خون شهداست زیر این پرچم گلگون شده عزّت باقی ست «یاسر» از راه شهیدان به طلب عزّت و عشق کز شهیدان رهِ عشق حقیقت باقی ست ** محمود تاری «یاسر» ------------ وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فیِ سَبیِلِ اللهِ اَمْواتاً بَلْ اَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ 📚آل عمران ، ١۶٩
به آسایش جان و تن فکر کردم به آرامش خویشتن فکر کردم به دلبستگی های این زندگی آه چه خودخواه بودم به من فکر کردم اگر چه فلسطین و لبنان در آتش به امنیتِ در وطن فکر کردم چرا جای اینکه بسوزم از این غم به با غصه ها ساختن فکر کردم ؟ پس از حاج قاسم ولی شب به شب من به آن ماه خونین بدن فکر کردم شدم‌ عاقبت غرق نصرمن الله ... به چشمان سیدحسن فکر کردم ...