.
❣﷽❣
#نوحه
#اسارت
#مصطفی_عابدینی🎤
ای چـراغ سحـرم
هـوش بردی ز سرم
تـو مـرا مـینگری
مـن تـو را مینگرم
من نگویم که غمِ کرب و بلا کشت مرا
صوت قرآن تو در طشت طلا کشت مرا
🥀یا اخا خواهر تو به فدای سر تو
ای به خون شسته مدام
ای تو خورشید رهم
مجــلس شــام شــده
گــودی قتــلگهم
مـن کـه در طشت طلا بر تو نگه دوختهام
اشـک چشمـان تــو را دیـدهام و سوختهام
🥀یا اخا خواهر تو به فدای سر تو
مثــل شمـعِ شب تــو
آب شـد زینـب تو
خیــزران جــای نبـی
بوسـه زد بر لب تو
ای که پیشانی تـو در ره محبـوب شکست
گنهت چیست که دندان تورا چوب شکست
🥀یا اخا خواهر تو به فدای سر تو
ریـزم از دیده گلاب
شدم از داغِ تـو آب
تـو کجـا طشت طلا
مـن کجا بزم شراب
اشک در طشت طلا میچکد از دیدهی تو
چـوب هـم گریـه کند بر لب خشکیده تو
🥀یا اخا خواهر تو به فدای سر تو
بحر احساس کجاست
اَشجعُ النّاس کجاست
سـر پاک تـو بـه طشت
سر عباس کجاست
اکبـرت کـو کـه ز غـم جامۀ جان پاک کند
خـاک و خـون از رخ نورانـی تـو پـاک کند
🥀یا اخا خواهر تو به فدای سر تو
شامیـان بــی دردند
همگـی نامــردند
دیـده بگشـا و ببین
چـه بـه مـا آوردند
دل اولاد تـو را یکسره خستنـد حسین
ده نفر را به یکی سلسله بستند حسین
🥀یا اخا خواهر تو به فدای سر تو
شامیان بد سِیرَند
از خدا بی خبرند
دختـرت را مـگذار
به کنیزی ببرند
چنــد آزار بــه مـا در ملاءعــام دهند
در حضور تو به ما این همه دشنام دهند
🥀یا اخا خواهر تو به فدای سر تو
(غلامرضا سازگار)✍
#بعد_از_شهادت_امام_حسین
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#عاشورا ؛ #محرم
#امام_حسين علیه السلام
◼️ سپردمت به وحوش و به ریگ های بیابان...
سپردیم به که رفتی؟ به دلقکان و کنیزان؟
حضرت زينب سلام اللّه علیها خم شد و بدن پاره پاره برادر را در آغوش گرفت و دهانش را روى حلقوم بريده برادر نهاد و مى بوسيد و میگفت:
➕ یا اَخى ! لَو خُيِّرتُ بَينَ الرَّحيلِ و الْمُقامِ عِندَكَ لَاَختَرتُ الْمُقامَ عِندَكَ و لَو اَنَّ السِّباعَ تَأكُلُ مِن لَحمِى
▪️اى برادرم ! اگر مرا بين سكونت در كنار تو (در كربلا) و بين رفتن به سوى مدينه ، مخير مى نمودند، سكونت همراه تو را بر مى گزيدم ، گرچه درندگان بيابان، بیایند و گوشت بدنم را بخورند.
📚معالی السبطین ج٢ص۵۵.
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر
#هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات
http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
🕊﷽🕊
❇️#روضه_حضرت_قاسم_ع
✴️#دفتری_قاسم ع
❇️#کانال_روضه_دفتری
⭐️به رویِ انور صاحب الزمان مهدی منتَظر صلوات
⭐️به آن ذخیره حق هر چه مستمر صلوات
⭐️به یمن مقدم آن منتقم که در عالم
⭐️کند حکومت الله مستقر صلوات
🌸#السلام_علیک_یا_صاحب_الزمان
✨جهان به راه تو در انتظار مهدی جان
✨ستاده با قد خم اشکبار مهدی جان
✨ز دوری تو دل عالمی ز غم خون است
✨بیا،بیا که تویی غمگسار مهدی جان
✨دل رمیدهٔ ما میل کربلا دارد
✨قسم بحق تو ای شهریار مهدی جان
🌺#یاصاحبالزمانالغوثالامان
🌾( السلام علیک یابن رسول الله
السلام علیک یابن امیرالمومنین
السلام علیک یا مظلوم و ابن المظلوم
السلام علیک یا قاسم ابن الحسن و رحمة الله و برکاته)
🌾#یاقاسمابنالحسن 3
💥منم قاسم حسن را نور عینم
💥برادر زاده مولا حسینم
💥منم قاسم ز آل مصطفی یم
💥فروغ دیدگان مجتبی یم
⬅️دلارو روونه کنیم کربلا..ان شاالله قسمت و روزیمون بشه ،،به همین. زودی، دسته جمع کربلا عرض ادب کنیم..
بیایید با پای دل از راه دور بریم کربلا..
بریم کنار قبر شهدای کربلا..
.اول یه سلامی به مولامون ابی عبدالله بدیم..
السلام علیک یا اباعبدالله..
یا حسین 3
🥀مجلس و محفل به یاد قاسم الحسن، شهید 13سالهٔ کربلاست..
امروز برا غریبی و مظلومی قاسم ابن الحسن اشک بریزیم..امروز بریم یتیم نوازی..یتیم نوازا کجا نشستند..
امروز با اشک چشمت دل امام حسنو، مادرش زهرا رو شاد کن..
آی جوون دارای مجلس..
آی مریض دارا..
آی حاجت دارا..ناله دارا..آی گرفتارا..
مجلس مجلس میوهٔ دل امام حسن، جگرگوشهٔ امام حسینه..
⏺وقتی امام حسن تو بستر بیماری افتاد..داشت از دنیا میرفت..فرزندش قاسم سه سال بیشتر نداشت..
دستای قاسم رو گذاشت تو دستای امام حسین..
صدا زد حسینم داداش، من نیستم برا قاسمم پدری کنم..حسین جان تو عوض من برا قاسمم پدری کن..
10سال امام حسین ع دست نوازش سر یتیم امام حسن ع قاسم کشید..مبادا احساس یتیمی کنه..
(حالا یادگار برادر اومده اذن میدان بگیره)
با چه سختی اذن میدان گرفت بماند..
💠قاسم آمد میدان..جنگ نمایانی کرد..
لشگر دشمن حریف قاسم نمی شه..
آخه این پسر امام حسنه..
خون امیرالمومنین تو رگاشه..
🔆(اوج) یه وقت دیدن عمر سعد صدا زد:
این نوجوون رو می شناسم
باباش یادمه.. این پسر حسن ابن علیه.. اینو نمی شه حریف شد..
عمر چه کنیم؟
گفت: مگه نمی بینید زره نداره..
مگه نمی بینید کلاه نداره..
پس چه کار کنیم؟
نانجیب گفت بدنش رو سنگ بارون کنید..
♻️بگم و ناله بزنی..
بدن قاسمو سنگ باران کردن..
آی مردم جنازهٔ باباش امام حسنم تو مدینه تیرباران کردن..
حواس قاسم رو پرت کردن..
نامردی از پشت سر اومد ضربتی به فرق مبارکش زد..
دیدن قاسم روی زمین افتاد..
زمان زیادی نگذشت صدای نالهٔ غریبی قاسم بلند شد..
واعماه..
عمو به دادم برس..
عمو به فریادم برس..
⚜افتادم از پشت فرس
⚜عمو به فریادم برس
عمو سینه ام داره خُرد میشه..استخونای سینه ام داره میشکنه..
ابی عبدالله دوید سمت میدان..
(چه جور اومد میدان ابی عبدالله)
می گن تا امام حسین سوار مرکب شد اومد طرف میدان تا لشگر دید ابی عبدالله داره میاد همه فرار کردن..
🌀آخ...تنها بدنی که سر داشت و زیر سم اسب مونده بدن قاسم ابن الحسنه..
🍂یه لحظه نگاه کرد..دید قاسم در حال جان دادن، پای خودشو رو زمین میکشه...
🍁ای یادگار روی قشنگ برادرم
🍁جان کندنت به روی زمین نیست باورم
🍁پا بر زمین مکش که دلم ریش می شود
🍁پرپر مزن مثل کبوتر برابرم
🍁در استخوان خرد جناق تو دیده ام
🍁تصویر درب خانه و مسمار و مادرم
🍁یا قد کشیده ای تو به زیر سم ستور
🍁یا من خمیده جسم تو خیمه میبرم
◀️(اوج)راوی کربلا میگه..
گرد و غباری بلند شد، من دیگه حسین رو ندیدم..
همین که گرد و غبار فروکش کرد آخ اون چیزی که دیدم دلم رو سوزوند..
دلم برا قاسم نسوخت..
دلم برا عزیز زهرا حسین سوخت..
آخه دیدم غریبانه نشسته سر قاسمو بغل گرفته ناله میزد..
(عمو جون چقد سخته برام صدام بزنی اما نتونم برات کاری بکنم)
آی حاجت دارا..جوون دارا..ناله دارا...آی مریض دارا..
🔹یه وقت دیدن حسین بدن قاسم و بغل گرفت..سینهٔ قاسم روچسباند به سینه..
آخ بمیرم...بدنو آورد گذاشت داخل خیمهٔ دارالحرب..
(خیمه دارالحرب، خیمه ای بود که بدن شهدا رو نگهداذی میکردند)
نشست میان دو بدن..
گاهی صدا میزد میوهٔ دلم علی اکبرم..
گاهی صدا. میزد یادگار برادرم قاسمم..
🌾با شاخهٔ گل آیید
🌾از خیمه سرا بیرون
🌾آید به حرم قاسم
🌾با پیکر غرق خون
🌾آه و واویلا ای بنی هاشم
🌾کشته شد قاسم 2
🔲حالا هر کجا مجلس نشستی به سوز دل ابی عبدالله به نوجوانی و مظلومیّ قاسم ابن الحسن صدای ناله تو بلند کن سه مرتبه ناله بزن بگو..
⚡️#یا_حسین
⬇️صلوات حذف نشه لطفا⬇️
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
❇️هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)❇️
940.8K
نوحه و مداحی قدیمی
نوحه حضرت ابالفضل (علیه السلام)
🏴🏴
بسم الله الرحمن الرحیم
به!به! چه اباالفضلی!
جبریل ثنا گویش
ای جان همه عالمیان
قربان دو بازویش
بر بسته چو بر بازو
ورد دهنش (یاهو) ،،
شد(هل من مبارز!؟) گو
شد به فلك بانگهیاهو ،،
از هر طرف و هر سو
یارب! ز كجا؟ باشد ،،
این شخص مجعد مو
یـا شیر ژیـان باشد،،
یا پـی بیـان باشد
یـا آنـكه امـیر بحر و بر،،
بر كف ذوالفقار آمد
چون شیر به شكار آمد ،،
رو به كارزار آمد
فرزند امیر المومنین ،،
با جاه و جلال آمد
بر آن خال هندویش ،،
بر سنبل گیسویش
گویند و كه از گوش فرس ،،
قربان دو بازویش
سردار سپهدار حرم ،،
آن فخر عرب میر عجم
آن صاحب شمشیردو دم ،،
رو به سوی آن قوم ظلم
با طنطنه مصطفوی ص
با دبدبهء مرتضوی ع
چون برق جهنده ز غضب،،
سوزنده شرار آمد
رو به سوی آن طایفۀ ،،
بی غیرت و عار آمد
چو شیر به شکار آمد
ازدوری آن شاهنشه دین ،،
بسی عقده در دل شد
رو به سوی آن طایفۀ ،،
اوباش و اراذل شد
چون ماه شب چهاردهم ،،
بنشسته به روی زین
آن حبل المتین دین،،
آن ترجمۀ یاسین
روکرده به سوی حرم و ،،
شاهنشه ملك دین
آن ضیغم شیر افكن ،،
آن زادۀ خیبر كن
یك نعره كشیدی ز جگر،،
چون ابر بهار آمد
چو شیر به شکار آمد.
اجرای سبک: مداح با اخلاص ⬇️
#کربلایی_جناب_جاودان🎤
🏴🏴🏴
https://eitaa.com/eetazeinab
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
4_5926904321286340903.mp3
7.04M
گفتم کجا ؟ گفتا به خون
یا حسین یاحسین یاحسین.
گفتم کجا ؟ گفتا به خون
گفتم چه وقت؟
گفتا کنون
گفتم سبب؟
گفتا جنون
گفتم مرو
خندید و رفت
گفتم که بود؟
گفتا که یار
گفتم چه گفت؟
گفتا قرار
گفتم چه زد؟
گفتا شراب
گفتم بمان
نشنید و رفت
آنگه بریدم از زندگی دل
کامد به مسلخ شمر سیه دل
او میدویدو من میدویدم
او سوی مقتل من سوی قاتل
او می نشست و من می نشستم
او روی سینه من در مقابل
او میکشید و من میکشیدم
او می بریدو من می بریدم
او از حسین سر
من
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
غیر از او دل
صلی الله علیک یا اباعبدالله ..
کاشکی یه سلام مثه سلامِ راهبِ نصرانی میدادم ، بعدِ سلام منم جون میدادم آقا ..
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ ..
بیا ببین دلِ غمگینِ بی شکیبا را
بیا و گرم کن از چهره ات شبِ ما را
“منو جدا شدن از کویِ تو خدا نکند”
که بی حرم چه کنم غصه هایِ فردا را
خیالِ کربُبلایت مرا هوایی کرد
بگیر بالِ مرا تا ببینیم آنجا را
به موجِ سینه زنانت قسم غلام توام
که بُرده گریۀ ما آبرویِ دریا را
گدایِ هر شبم و کاسه گردم و ندهم
به یک نگاهِ کریمانه ات دو دنیا را
مرا ببر بِه چِشَم زیرِ پا مغیلان را
مرا ببر که ببینم به نیزه سرها را
خدا کند که بیایی شبی به روضۀ ما
شنیده ام که به سر سر زدی کلیسا را
خوشا به پنجۀ راهب که شانه ات می زد
به آنکه بُرد دل راهبانِ ترسا را
به پیر مرد غریبی که شُست گیسویت
*هی با گلاب داره این سرُ میشوره و زیرِ لب میگه کی دلش اومد این سرُ از بدن جدا کنه .. عجب چشایِ قشنگی داره …*
به پیر مرد غریبی که شُست گیسویت
گرفت از سر و رویِ تو خاکِ صحرا را
*قسمش داد گفت با من حرف بزن .. من دیدم رو نیزه داشتی قرآن میخوندی .. این سر یه سرِ معمولی نیست ، بگو کی هستی … فرمود: أنَا المَظلومُ، أنَا العَطشانُ وأنَا المَقتولُ بِکَربَلاءَ، .. یه وقتی دید یه هودجی از آسمان به زمین فرود آمد .. چندتا خانمپیاده شدن ، اما همه حواسشون به یه خانمیِ که قد خمیده داره راه میره .. دست به پهلو گرفته داره راه میره ..*
خوشا به بزم عزاخانه اش که تا دَمِ صبح
شنید پیشِ سرَت روضه هایِ زهرا را
چرا بُرید سرت را به رویِ دامنِ من
چرا نشاند به خون این دو چشم زیبا را
چگونه سنگ شکسته جبین و دندانت
چگونه زخم تَرَک داده رویِ لبها را
به رویِ نیزه سرت بود و خیمه ها می سوخت
رسید شعله و زلفِ تو در هوا می سوخت
*هی صدا میزنه دستت درد نکنه راهب .. سرِ پسرمُ با گلاب شستشو دادی اما مسلمونا دورش کردن .. یکی با سنگ میزد .. یکی با نیزه میزد .. یکی با شمشیر ..#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
25114-1660805624017.mp3
526.6K
#امام_سجاد__ع__زمزمه
دیگه بریدم / هر چی شنیدید و من آخه دیدم
دیگه بریدم / من مردی ام که یه عمر آه کشیدم
دیگه بریدم / من داد عمه م رو توو شام شنیدم
ای وای از می - از کعب نی - وای از آزار
وای از اون شلوغی بازار
ای داد بیداد / آخه مگه میره این دردم از یاد
ای داد بیداد / از اون یهودیِ توو کوچه فریاد
ای داد بی داد / با سنگ سر بابام از نیزه افتاد
نیش و دشنام - سنگِ از بام - خاک و آذر
سوخت دل و عِمامه و معجر
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
احسان جاودان
11117.mp3
1.19M
#حضرت_رقیه__س__زمینه
بابایی - کجایی قربونت برم
بابایی - کنده شده موی سرم
بابایی - رمق نداره پیکرم
بابا بابا بابا
خوش اومدی به این خرابه
بابا بابا بابا
دلم پر از رنج وعذابه
بابا بابا بابا
دنیا برام مثل سرابه
زخمی شده بال و پرم بابایی بابایی
میسوزه از پاتا سرم بابایی بابایی بابایی
بابا بابا حسین (ع)
--
بابایی تا بی حیا بهم رسید
بابایی لالهٔ گوشمو درید
بابایی معجرمو آتیش کشید
بابا پاشو ببین
آخه رنگ تنم کبوده
بابا پاشو ببین
آخ جر مم بگو چی بوده
پاشو پاشو ببین
یکی گوشوارمو ربوده
دختره شامی بهم می خنده (بابایی)۳
دلت بسوزه موهام بلنده (بابایی)۳
بابا بابا حسین (ع)
--
بابایی
سوخته شده موی سرم
بابایی
شده خمیده کمرم
بابایی
از این خراب ببرم
بابا بزار بگم زده تاول زیر پاهام
بابا بزار بگم شده کم سو دید چشمام
بابابزاربگم آغوش گرمِ تُ میخوام
راه گلوتوبگو کی بسته ( بابایی)۳
پیشونیِ توچرا شکسته (بابایی)۳
بابا بابا حسین (ع)
کاری مشترک ازشعرای اهل بیت ع
حسین جبرییل نژاد دلجو
مجیدمرادزاده غلام قنبر
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
29976-1690625310523.mp3
298.9K
#امام_سجاد__ع__زمینه
گرچه مولای من بی قرینی
تو شهید ستم ساجدینی
غربتت این چنین گشته معنا
تسلیت تسلیت یابن زهرا۲
داغ تو شد غریبانه امشب
خانه ات گشته غمخانه امشب
هر کجا بزم غم گشته برپا
تسلیت تسلیت یابن زهرا۲
بزم غم در مدینه به پا شد
از غم تو چو ماتمسرا شد
باقرت بعد تو گشته تنها
تسلیت تسلیت یابن زهرا۲
شهر یثرب ز غم شد سیه پوش
پیکر پاک تو شد کفن پوش
می روی از جهان روح تقوا
تسلیت تسلیت یابن زهرا۲
ای که بر مرتضی نور عینی
دیده گریان مولی حسینی
دیده ای تو غم کربلا را
تسلیت تسلیت یابن زهرا۲
دیده ای نور چشمان لیلا
اکبر از کین شده اربا اربا
دیده ای در حرم گشته غوغا
تسلیت تسلیت یابن زهرا۲
دیده ای غرق خون اصغرش را
تیر کین پاره کرد حنجرش را
غرق در خون روی دست بابا
تسلیت تسلیت یابن زهرا۲
کربلا کرده ای غربت احساس
تا که دیدی فتاد دست عباس
شد خموش از ستم ماه شب ها
تسلیت تسلیت یابن زهرا۲
دیده ای که حسین گشته تنها
گرد او دیده ای اشقیا را
آمدند سوی او جمع اعدا
تسلیت تسلیت یابن زهرا۲
دیده ای حرمت او دریدند
رأس پاک حسین را بریدند
دیده ای سر روی نیزه ها را
تسلیت تسلیت یابن زهرا۲
رضا یعقوبی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
AUD-20220902-WA0005.mp3
15.57M
آی.آی........بابا....باباااااا..
قلب تو از سنگه.
دست از سرم بردار.🙏🏻😭
کشتی من و پاتو.
از مجعرم بردار.🙏🏻😭
دستات چه سنگینه.
تا میزنی هر بار.
این قول و زنجیرو..
از گردنم بردار..🙏🏻😭
من مو سپیدم نزن. نزن🙏🏻🙏🏻
بچه شهیدم نزن نزن🙏🏻
اصلا میفهمی سه سالمه.؟ بابا ندارم نزن نزن🙏🏻🙏🏻😭
موهامو سوزوندی..
بستت نبود انگار😔😔🥹
دنبالم افتادی..
دست از سرم بردار🙏🏻🥹
چشمام نمیبینه 🥹
بس که هولم دادی🥹
گوشواره رو دیدم اون روز توی بازار🥹
عمه میبینه نزن. نزن🙏🏻 گریه اش میگیره نزن نزن🙏🏻😭
هر کی رد شد حتی. نگفت🥹
بچه میمیره نزن نزن
اون شب که خوابم برد. مردم من از دوری.
بابامو میخواستم ..
اما نه اینجوری🥹
سر غرق خون بود و.. دندونشم خونی🥹🥹
موهاشم انگار که. سوزونده بود خولی🥹
تو رو بازار زدن زدن
من رو تو انتظار زدن زدن
چشمات به من بود رو نیزه ها من رو که هربار زدن زدن🥹🥹
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
🎤کربلایی وحید شکری
4_5805166518413035227.mp3
7.44M
متن مداحی
لالاکن دخترم دورت بگردم
لالا کن خسته ای عمه میدونه
یه دنیا غم توی چشمات اسیرن
لالا کن دنیا اینجور نمیمونه
برات قصه بگم خوابت بگیره
بگم از بحر خوبی های حیدر
شاید یادت بره این لحظه ها رو
شاید بیرون بیای از فکر معجر
من هر کاری میکنم آروم نمیشی
دلت خونه برات عمه بمیره
اگر نازت نکردم سوخته موهات
عزیزم میدونم دردت میگیره
عزیز دل بابا رقیه عزیز دل بابا رقیه
لالاکن دخترم دورت بگردم
لالا کن خسته ای عمه میدونه
یه دنیا غم توی چشمات اسیرن
لالا کن دنیا اینجور نمیمونه
بمیرم برات هر بار گریه کردی
اومد اشکات روی زخمای گونه ات
تو اینقدر دست به پهلو هات گرفتی
دیگه میشناسمت با این نشونت
بیا و سر روی شونه ام بزار که
یکم آروم بشه قلب دوتامون
بزار دستاتو توی دستای عمه
تموم میشه یه روزی این غصه هامون
عزیز دل بابا رقیه عزیز دل بابا رقیه
تو اینقدر داد زدی بابا کجایی
دیگه توی صدات جوهر نداری
همش میری یه کنج آروم میشینی
ولی من که میدونم بی قراری
شبا از بس که موندی تو گرسنه
بمیرم رنگ رخسارت پریده
نمیشه باورم که مثل مادر
با این سن کمت موهات سپیده
چقدر سخته برام وقتی میبینم
روی دستای تو رد طناب
عزیزم موندی اینقدر زیر آفتاب
رنگ صورتت مثل ربابه
عزیز دل بابا رقیه عزیز دل بابا رقیه.
😭💔🖤🥀🕊🕊🕊#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
🎤حاج حسین سیب سرخی
#روضه و توسل به حضرت معصومه (س)
#گریز به حضرت زهرا سلام الله علیها
#حضرت زینب سلام الله علیها
با وضو از دیدۀ تر مینویسم فاطمه
مثل فضه مثل قنبر مینوسم فاطمه
باطن الله اکبر می نویسم فاطمه
هستی موسیبنجعفر می نویسم فاطمه
تا قیامت آفتاب روشن دین فاطمه ست
نور زهرا! صبر زینب! جمع دراین فاطمه ست
حضرتمعصومۀ طاهاست! عصمت را ببین
محملش نور است نور الله عزت را ببین
*با چه احترام و عزت و مقامی بی بی وارد قم شد .. بهترین نقطه قم بی بی رو اسکان دادن ..*
سجده اش را بنگر و اوج عبادت را ببین
جان سلطان است این بانو! کرامت را ببین
*یا امام رضا یه نگاهی به ما کن اقا .. این مردم به عشقِ شما و خواهرِ بزرگوارتون اومدن .. بعضیا رزق برا فاطمیهشون میخوان .. درست اومدید ..
هر زمان دلتنگِ زهرا میشوم قم میروم
هر موقع دلم یادِ مادر میافته میرم قم حرم این بانو .. من که نمیدونم قبرِ خاکی کجاست .. نقل کردن پدرِ مرحوم آیت الله مرعشی نجفی رحمت الله چهل شب تو حرم امیرالمومنین چله گرفت، بعد از چهل شب تو عالم مکاشفه مشکل گشای عالم امیرالمومنین رو مشاهده کرد .. حضرت فرموده باشند چی میخوای چهل شب تو حرم بیتوته کردی؟! .. عرضه داشت اگه میشه قبرِ مادرم فاطمه رو بهم نشون بدید .. آقا فرموده باشند این وصیتِ فاطمه سلام الله علیهاست اما اگه میخوای قدر و منزلت فاطمهم رو بدونی برو قم قبر دخترم فاطمه معصومه رو زیارت کن ..
هر زمان دلتنگِ زهرا میشوم قم میروم
میلِ مشهد میکنم، پا میشوم قم میروم
چند روزیهست تب دارد نگاهشبر درست
آنقدر غم خورده و غم خورده خیلی لاغرست
*به عشق علی ابن موسی الرضا این همه راه از مدینه آمده .. اما بیشتر از همه این دردها، این غم دوری اذیت میکنه:*
دردِ دوری از تمام درد و غمها بدترست
باز هم یک فاطمه از درد بین بستر است
بریم مدینه ..
این دردِ فراق و دوری از علی رو داره .. بی بی هم همینطور .. گریهکنا، بی بی حتی نتونست یه لحظه صبر کنه .. به خدا اگه یه مرد پشتِ در اونجور مجروح شده بود دیگه بلند نمیشد ..
دنبال حیدر میدوید
از سینه اش خون میچکید ..*
رفته بین هر بیابان در هوای دلبرش
روی ناقه بین محمل سایبان دارد سرش
شکر! نامحرم ندیده هیچکس دور و برش
یا نخندیده کسی بر خاک روی معجرش
دردِ پا دارد ولی دردش فراوان نیست نیست
پای بیبی زخمی از خارِ مغیلان نیست نیست
در مسیرش غیر تکریم و ادب دیگر ندید
با لبِ تشنه رضای خویش را بی سر ندید
دور تا دور خودش چشم بد لشگر ندید
غارت چادر ندید و غارت معجر ندید
عمه اش زینب ولی زیر لگدها مانده بود
بین آن نامردهای پست تنها مانده بود
شاعر : سید پوریا هاشمی
پا برهنه میدوید و میدوید و میدوید
زودتر از شمر آیا به برادر……..؟
ای حسین …#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
قسمت اول_روضه و توسل جانسوز _ دیرِ راهب و اسارت خاندان آل الله _حاج مهدی رسولی

از صبح دل تو دلش نیست ، یه خوابی دیده عیسی مسیح بهش گفته مهمون داری ... از صبح نشسته منتظر خدا این مهمون من کیه عیسیِ پیغمبر اینجور سفارششُ کرده ... کأنَّ یه کِشِشی تو این دلشِ .. یه هول و وَلایی تو این دلش ایجاد شده ... همینجور منتظر ساعات گذشت ، ظهر شد عصر شد ، نزدیک غروب از دور یهو دید یه سیاهی داره نزدیک میشه ، اومد بیرون با دقت نگاه کرد دید یه قافله ای داره میاد ... همینجور که قافله نزدیکتر میشد نگاه کرد دید این قافله حالاتش عجیب غریبه ... یه عده مرد جنگی ، از سر و وضعشونم معلومه لا اُبالی ... پشت سرشون هشتاد و خورده ای زن و بچه قد و نیم قد ... یه آقایی روی ناقۀ لنگ ... دستاشو بستن ... پاهاشو از زیر شکم ناقه ...
نگاه میکنه به چهرۀ این قافله، خدا این قافله عجب عجیب غریبِ ... نه به اون مردایِ جنگی ، نه به این زن و بچه ... اینا کی ان؟.. نکنه اینا همون مهمونایی ان که عیسی مسیح به من وعده داده .. یه نگاهی درستی کرد دید بالایِ نیزه یه تعداد سرُ زدن .. اما این زن و بچه همش نگاهشون به یه سر که بین اون یکی سَرا مثل خورشید داره نور میده ...
هی نگاه میکنه ، خدایا چقدر نورانیِ این رأس مبارک ... این همون مهمونیِ که عیسی به من وعدۀ اومدنشو داده .. ایستاد، آرام آرام آمدند
راهب بگو ببینم تو این دِیرت یه جا برا استراحت ما هست یا نه؟ گفت بفرمایید میتونید اینجا استراحت کنید، میگه آمدن خودشون چادر زدن و اسباب غذا ، یه عده ای زن و بچه ها رو هم جمع کردن پشت دِیر (کلیسا) زن و بچه ها کنار هم ، آروم آروم داره غروب میشه، هوا داره سرد میشه ، لباس نامرتب تن این بچه ها ...
دید تو این زن و بچه ها چشم همه شون به یه خانم .. انگار همه پروانۀ دور اون شمعند ... صدا میزنه بچه ها بیان جلوتر، بچه ها تو پناه این دیوار پناه بگیرید ، سرما کمتر اذیت کنه .. یکی میگفت عمه پاهام .. یکی میگفت عمع امروز یکم عقب افتادم بد زدن تو کمرم .. صدا میزد کلثوم، چند تاشونو تو بغل کن .. رباب چند تاشونوم تو بغل کن .. فضه نزار این بچه ها جدای از هم بشینن .. صدا زد اون نازدانه ام بیاد بغل خودم عمه ... عمه فدات بشه عمه ...
عمه .. بیزیم نَه خِیمه میز ، نه خَرگاهی میزوار
*عمه نه خیمه برامون مونده نه پناهگاهی*
دیدی قیزیم بیز اَسیریخ باش اُوسته الله ایمیزوار
*گفت دخترم ما اسیریم بالاسرمون خدا رو داریم*
دیدی بیور گورم عمه عَموم هایاندا قالیب
*گفت بگو ببینم عمه ، عموم کجا مونده؟*
دیدی قیزیم بوقوشون قولارین سو اُوسته سالیب
*گفت دخترم این لشگر به خاطر آب دست هاشو جدا کردن*
قیزیم ... یات دا ... عمه بیردَنه سوالیم وار ...
*بخواب دخترم ... بخواب ... عمع، یه سواله دیگه هم دارم*
عمه بیور بابام هاچان گَلَجاخ ...
*عمه بگو ببینم بابام کی میاد ؟..*
دیدی قیزیم بیزَ خرابه دَ قُناخ گَلَجَخ
*گفت دخترم برایِ خرابۀ ما مهمون میاد ...*
ادامه ...⬇️🔻🔻
قسمت_پایانی روضه و توسل جانسوز _ دیرِ راهب و اسارت خاندان آل الله _حاج مهدی رسولی
با یه زحمتی بچه ها رو خواباند، بگذرم اومد جلو،به این نیزه دار گفت یه خواهشی ازت دارم.
_چیه؟ راهب چی میگی؟ گفت میتونم ازت خواهش کنم این سر امشب مهمون من باشه؟.. گفت اینجوری نمیشه، باید پولی بدی عطایی بدی . زری داد و سرُ از بالایِ نیزه پایین آورد .. شاید بی بی هی زیر لب داره میگه راهب میدونی قیمت اون سر چی بود؟..
راهب اون سر تو بغل زهرا بزرگ شده .. راهب قیمت اون سر رو این دختر فقط میدونه .. از اینجا به بعد رو ابن شهر آشوب در مناقبش نقل میکنه منم نقل میکنم، سرُ آورد با احترام در رو بست خدایا این سر کیه اینجوری دل منو میلرزونه ؟..
بگو راهب سر چیه؟.. یه اسم از کربلاش میاد دل ما میلرزه.. اما اینجا دید داره هاتفی صدا میزنه طوبی لَک .. طوبی لَک .. خوش به سعادتت .. خوش به سعادتت ..
خدایا چه خبره؟.. کیه این هاتف؟ .. دید نه، این سر عجیب غریبه، هی صدا زد با من حرف بزن، یه ذره با من حرف بزن ، دید نمیشه یهو صدا زد یا ربّ بِحَق عیسی تَأمُرُ هذا الرأس بتَکَلُّم مِنّی .. به این سر امر کن با من حرف بزنه .. یهو دید لبا داره به هم میخوره ..
الهی فدایِ اون لبای خونیت
آره این شده جوابِ مهربونیت ..
میگه گوشامو جلو بردم بینم چی میگه صدا اومد راهب میخوای چی بشنوی؟ صدا زد شما کی هستی ؟ خودتو به من معرفی کن، میگه دید دوباره لبا داره به هم میخوره،میخوای منو بشناسی؟ ..
أنا ابنُ محمدٍ المصطفی ... أنا ابنُ علیٍ المرتضی ... أنا ابنُ فاطمةِ الزهراء ... من میگما، شاید یهو صدایِ مادرش ..
راهب داره گوش میده، یهو دید لبا داره بازم به هم میخوره، صدا داره میاد راهب : انا المَظلوم ... انا الغَریب ... انا العَطشان .
4_6044092942044366305.mp3
4.25M
روضه اسارت
دیر و راهب
مهدی رسولی #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
3. حسین ع.mp3
2.34M
#زمزمه_امام_حسین
( علیه السلام )
مداح گرامی ، مرحوم
#سید_جواد_ذاکر_طباطبایی
ما ندیدیم اما از بزرگترها شنیدیم که در گذشته مداحانی بودند که در مجلس ، فقط کلمه « حسین » را زمزمه میکردند ومردم از سوز و تاثیر کلامشان ، از خود بیخود میشدند ...
آماده ساز
دیده برای گریستن
بی شک بهشت بوَد
بهای گریستن ...
ذکر جفا و
نقل مصیبت نیاز نیست
نام « حسین » بس است
برای گریستن ...
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
4. جان شیرینم.mp3
6.72M
#زمزمه_امام_حسین
#علیه_السلام
(تقریباسبک کویتی پور است)
باصدای مداح گرامی ، مرحوم
#سید_جواد_ذاکر_طباطبایی
حسین ای جان شیرینم
حسین ای یار دیرینم
دو عالَم را زِکف دادم
فقط روی تو را بینم
مزن ای مدعی « طعنه »
که گریه کار مردان نیست
بگریم مرد و مردانه
حسین را دوست میدارم
مرا از کودکی مادر
به این نام آشنا کرده
که آیم در عزاخانه
حسین را دوست میدارم
شدم ازعشق دیوانه ،
حسین را دوست میدارم
بوَد این حقِ من یا نِه ؟
حسین را دوست میدارم#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
1. یه عمریه تو هیت.mp3
3.39M
#نوحه_امام_حسین
( علیه السلام )
مداح گرامی ، مرحوم
#سید_جواد_ذاکر_طباطبایی
یه عمریه تو هیتام ،
سینه زن و گریه کنم
خدا خودش خوب میدونه
دل از حسین نمیکنم
همش میخوندم با سُرور
با مستی وبا عشق وشور
یه بیت برا امام حسین
اما خدایی با غرور
اگر مرا رها کنی
تو را رها نمی کنم
سر از تنم جدا کنی
چون وچرا نمی کنم
تا که یه شب خوابی دیدم
تو خواب ورویا که بودم
حرف عجیبی شنیدم
دوست قدیمیمو دیدم
که خدا رحمتش کنه
میگفت بهت حرفی میگم
فکر نکنی حرف منه
حرفی که من بهت میگم
حرف حسینِ سر جداست
شعری که دائم میخونی
از بیخ و بُن شعری خطاست
نگو اگه ، رهام کُنه
اونو ، رها نمیکنم
بگو اگه رهاش کنم
منو رها نمیکنه ...
حسین حسین حسین ...
بارها شده کردی رها
امام حسین رو با گناه
اما نکرد تو رو رها
شما رو برد کربُ بلا
بارها شده که رفته اید
از درِ خونش شما ها
اما حسین بازم اومد
کشیدتون تو هیئتها
حالا بگو تو رو خدا
از روی صدق واز صفا
حسین تو رو کرده رها
یا تو شدی ازش جدا ...
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
2. پرسید.mp3
2.47M
#مدح_امام_حسین
( علیه السلام )
مداح گرامی ، مرحوم
#سید_جواد_ذاکر_طباطبایی
#دکلمه
پرسید رفیقی که مرا
لیک سئوال است
از بعد حسین
آن که شهنشاه جلال است
مبهوت وقارش
شرف و دشت و جبال است
این گریه و شیون
که به هرماه و به سال است
سیرِ حِکمی است
یا که فقط خواب و خیال است ؟
پیری برسید و
نظری کرد و به لبخند
فرمود که ای عاقل و
روشندل و دلبند
مجنون نشدی
تا که بدانی که در این بند
بالله که دراین عرصه
بسی جای ملال است
دیوانگیِ عشقِ حسین
#عین_کمال است
این جامه دریدن
نه فقط شوری و حال است
از بهر عروج عملی
شه پر و بال است ...
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
آزاد آن دلیست که این جا اسیر شد
باید به پای مِهرِ شما بود و پیر شد
در روز رستخیز سرافکنده کِی شود،
هرکس که در حضور شما سر به زیر شد؟
بی مهرتان کسی به مقامی نمیرسد
هرکس که بود سائل این در، امیر شد
باشد چراغ ظلمت قبرش هرآن دلی
کز پرتو ولای تو روشن ضمیر شد
هر روز پیش چشم به تصویر میکشم
سر روی نیزه رفت و تنت غرق تیر شد
در حیرتم که بین تمامی اولیا
آقا کفن برای تو تنها حصیر شد!
مدیون لطف توست «وفایی» و باز هم
در محضرت رسیده و منت پذیر شد
✍ #سیدهاشم_وفایی#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
"متن روضه سر مبارکِ حضرت سیدالشهدا (ع) و دیر راهب نصرانی
اي میهمان بی بدن ای سر خوش آمدي
از بزم این جماعت مهمان کش آمدي
با چه سختی پول داد گفت این سرُ یه شب مهمانِ من کنید ..
دِیریست وا نگشته به این دیر پایِ غیر
تو آمدی که با تو شوم عاقبت بخیر
در کسوت مسیح به مهمانی آمدی
وقتی به دیر راهب نصرانی آمدی
تو قصد کرده ای همه دنیایِ من شوی
ترسا شدم كه حضرتِ عیسایِ من شوی
بي پيكر آمدي سر و جانم فدایِ تو
اي سر! بگو چگونه نهم سر به پایِ تو
اي سيبِ سرخ؛ آمده اي تا ببويمت
بگذار با گلابِ نگاهم بشويمت
*شروع کرد شستنِ سر .. گفت خودت خودت رو معرفی کن به من .. تو کی هستی ؟.. دید لباش مثه چوبِ خشک تکان خورد أنَا ابنُ مُحَمَّدٍ المُصطَفى، وأنَا ابنُ عَلِیٍّ المُرتَضى، وأنَا ابنُ فاطِمَةَ الزَّهراءِ، وأنَا المَقتولُ بِکَربَلاءَ، أنَا المَظلومُ، أنَا العَطشان …*
اين دير كربلا شده قرباني ات شوم
قربان زخم گوشۀ پيشاني ات شوم
دامن مكش ز دستم ، دستم به دامنت
رأست چنين شده است چه كردند با تنت
تير و سنان و نيزه و شمشير و ريگ و خار
از هر چه هست زخمي داري به يادگار
با اينكه از لبان تو پيداست تشنه اي
گويا نرفته تشنه ز خون تو دشنه اي
از وضع نامرتب رگهاي گردنت
پيداست بد جدا شده رأس تو از تنت
“زخم لبت” گمان كنم اين زخم، كهنه نيست
اين خرده چوب ها كه نشسته به لب ز چیست
___"
گریزهای ناب مداحی برای مجالس ⬇⬇⬇
بین الحرمین
تاریخ تاسیس --1396/5/14
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
"متن روضه سر مبارکِ حضرت سیدالشهدا (ع) و دیر راهب نصرانی
صلی الله علیک یا اباعبدالله ..
کاشکی یه سلام مثه سلامِ راهبِ نصرانی میدادم ، بعدِ سلام منم جون میدادم آقا ..
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ ..
بیا ببین دلِ غمگینِ بی شکیبا را
بیا و گرم کن از چهره ات شبِ ما را
“منو جدا شدن از کویِ تو خدا نکند”
که بی حرم چه کنم غصه هایِ فردا را
خیالِ کربُبلایت مرا هوایی کرد
بگیر بالِ مرا تا ببینیم آنجا را
به موجِ سینه زنانت قسم غلام توام
که بُرده گریۀ ما آبرویِ دریا را
گدایِ هر شبم و کاسه گردم و ندهم
به یک نگاهِ کریمانه ات دو دنیا را
مرا ببر بِه چِشَم زیرِ پا مغیلان را
مرا ببر که ببینم به نیزه سرها را
خدا کند که بیایی شبی به روضۀ ما
شنیده ام که به سر سر زدی کلیسا را
خوشا به پنجۀ راهب که شانه ات می زد
به آنکه بُرد دل راهبانِ ترسا را
به پیر مرد غریبی که شُست گیسویت
*هی با گلاب داره این سرُ میشوره و زیرِ لب میگه کی دلش اومد این سرُ از بدن جدا کنه .. عجب چشایِ قشنگی داره …*
به پیر مرد غریبی که شُست گیسویت
گرفت از سر و رویِ تو خاکِ صحرا را
*قسمش داد گفت با من حرف بزن .. من دیدم رو نیزه داشتی قرآن میخوندی .. این سر یه سرِ معمولی نیست ، بگو کی هستی … فرمود: أنَا المَظلومُ، أنَا العَطشانُ وأنَا المَقتولُ بِکَربَلاءَ، .. یه وقتی دید یه هودجی از آسمان به زمین فرود آمد .. چندتا خانمپیاده شدن ، اما همه حواسشون به یه خانمیِ که قد خمیده داره راه میره .. دست به پهلو گرفته داره راه میره ..*
خوشا به بزم عزاخانه اش که تا دَمِ صبح
شنید پیشِ سرَت روضه هایِ زهرا را
چرا بُرید سرت را به رویِ دامنِ من
چرا نشاند به خون این دو چشم زیبا را
چگونه سنگ شکسته جبین و دندانت
چگونه زخم تَرَک داده رویِ لبها را
به رویِ نیزه سرت بود و خیمه ها می سوخت
رسید شعله و زلفِ تو در هوا می سوخت
*هی صدا میزنه دستت درد نکنه راهب .. سرِ پسرمُ با گلاب شستشو دادی اما مسلمونا دورش کردن .. یکی با سنگ میزد .. یکی با نیزه میزد .. یکی با شمشیر .."
گریزهای ناب مداحی برای مجالس ⬇⬇⬇
بین الحرمین
تاریخ تاسیس --1396/5/14
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها