eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
424 فایل
کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️ #کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5796562839925691900.ogg
زمان: حجم: 774.1K
‍ ‍ ࿇⊱  ⃟⃟⃟⃟⃟⃟ ⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟ ⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟ 🍀🔲⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟◍⃟🍀•══╯ ࿇⊱  ⃟⃟⃟⃟⃟⃟ ⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟ ⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟ 🍀🔲⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟◍⃟🍀•══╯                 ﷽ ام #ز هر جا میرسد بوی ابوالفضل جهان مست از گل روی ابوالفضل هلال نو اگر خواهی ببینیم نگه کن طاق ابروی ابوالفضل 🍀🍀 شود هر محفلی رایک سخنگو بود زینب سخنگوی  ابوالفضل چه سری در دل زینب نهان است که می بوسد زبازوی ابوالفضل 🍀🍀 همی گوید به هنگام نوازش بنازم خلقت وخوی  ابوالفضل هر آن کس را که دردی ناعلاج است بیاید عاقبت  سوی ابوالفضل 🍀🍀 مریضی دارم اندر کنج خانه شفا خواهم ز داروی ابوالفضل 🎤(ع) 🎧 👌       دعای فرج       1401/3/31
حاج محمدرضا طاهریکانال متن روضه مجمع الذاکرین. ،.mp3
زمان: حجم: 11.09M
محمد رضا طاهری (آسمان و زمین ریزه خور خوان من) 2 (اولیاء خدا دست به دامان من ) 2 عالمی سائل سفره احسان من (پسر حیدرم شافع محشرم) 2 (واغریبا وا اماما) 2 صلح من باعث قیام کرب و بلاست صبر من ریشه نهضت خون خداست عزت عالمین در گرو حب ماست سبط پیغمبرم الگلوی اکبرم (واغریبا وا اماما) 2 حاصل عمر من ماه بنی هاشم است پسرم شیر اهل خیمه ها قاسم است با نیابت زمن به کربلا عازم است اسم اعظم منم شاه عالم منم (واغریبا وا غریبا) 4 جگرم پاره شد ز سوز زهر جفا میزنم با لبی غرق به خون دست و پا گریه ها میکنم یاد شه کربلا سرو تشت طلالب وچوب جفا (واشهیدا واشهیدا) 4 دعا
‍ ‌‌💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 🕊﷽🕊 حضرت ابولفضل (ع) .............. حضرت ابوالفضل (ع) کسی که نذر کند سفره ای بنام ابوالفضل دهند حاجت اورا به احترام ابولفضل کنار سفره او باادب نشین که ملائک به دوره سفره تبرک کنند نام ابوالفضل به دردمند و مریض و نیازمند بگویید دوای درد و مریضان بود طعام ابوالفضل حسین رهبر حریت است و کان شجاعت به ایده ال حسین تا ابد سلام ابوالفضل بیا حسین پسرم مادرم خودم به فدایت که بی لقای تو شد زندگی حرام ابوالفضل (ع) دعای فرج
رضایه عرض حال... نام رضا دلیمده خُراسانه گلمیشم بلبل مثالی سیر گلستانه گلمیشم هجرین گتیرمیشیدی منی جانه دَهریده فخر ایلیرم کی مَحضر جانانه گلمیشم گوردوم گلور سَنون قاپوا دردمندیلر منده بو آستانیه درمانه گلمیشم درماندییم چیخیبدی الیم دهریده بوشا رَفع نیازه درگه سُلطانه گلمیشم مَست ایلیوب زبَس مَنی جامِ محَبّتون عشّاقیله بو مَحفل رندانه گلمیشم کیم یوز قویوبدی درگهیوه عزّته چاتوب آگاهسَن کی منده بو عنوانه گلمیشم مرسومیدور بو درگهِ والاده روز و شب حُرمت ایدَلّه هر جوره مهمانه گلمیشم بیر پای لَنگ مور کیمی چوخ تَلاش ایدوب اظهارِ رازه مُلک سلیمانه گلمیشم از بَس صفالیدور بو حَریم مقَدّسون فَرض ایلورم کی روضه ی رضوانه گلمیشم قوش تَک ائوز آشیانینی شوقیله تَرک ایدوب بو آستانه ده دوشَنَم دانه گلمیشم رزّاقی یَم سیزون قاپوزا دوشموشم دَخیل امّیدوار اولوب دَرِ احسانه گلمیشم دعا # ستار رزّاقی .... ﷽ ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
‍ ‍ ࿇⊱  ⃟⃟⃟⃟⃟⃟ ⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟ ⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟ 🍀🔲⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟◍⃟🍀•══╯ ࿇⊱  ⃟⃟⃟⃟⃟⃟ ⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟ ⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟ 🍀🔲⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟◍⃟🍀•══╯                 ﷽ ام #ز هر جا میرسد بوی ابوالفضل جهان مست از گل روی ابوالفضل هلال نو اگر خواهی ببینیم نگه کن طاق ابروی ابوالفضل 🍀🍀 شود هر محفلی رایک سخنگو بود زینب سخنگوی  ابوالفضل چه سری در دل زینب نهان است که می بوسد زبازوی ابوالفضل 🍀🍀 همی گوید به هنگام نوازش بنازم خلقت وخوی  ابوالفضل هر آن کس را که دردی ناعلاج است بیاید عاقبت  سوی ابوالفضل 🍀🍀 مریضی دارم اندر کنج خانه شفا خواهم ز داروی ابوالفضل 🎤(ع) 🎧 👌       دعای فرج       1401/3/31
‍ ‍ ━━━🍀🌑🖤🌑🍀━━┓ ┗━━━🍀🌑🖤🌑🍀━━                        ﷽ البنین(س) گفت:آری به زینب عزیزم من در این خانه تنها کنیزم تو نبودی و یک کربلا درد از عطش رنگ آلاله ها زرد کودکان تشنه بودند اما آسمان هم به رویش نیاورد *تصور کن دو جا حضرت زینب سلام الله علیها برای اُم البنین روضه خون شد،یکی در بدو ورود اُم البنین شروع کرد روضه ی در و دیوار و کوچه رو برای ام البنین خوندن، یکی هم وقتی از کربلا برگشتن، گفت:اُم البنین بشین من روضه ی حسین رو برات بخونم،گریه کنی،اُم البنین!..* دیدن خیمه ی مشک ها هم کودک تشنه را تشنه تر کرد *اُم البنین این بچه ها دامن عربی رو بالا زده بودن،شکم ها رو روی زمین نمناک قرار داده بودن، هی میگفتن:العطش،....* دیدن خیمه ی مشک ها هم کودک تشنه را تشنه تر کرد این طرف یک نفر بود تنها آن طرف لشکری ناجوانمرد آه از آن زمانی که دشمن پیش عباس اَمان نامه آور من بمیرم برایت اباالفضل جان عالم فدایت اباالفضل رنگ از روی ماهت پریده مانده با دو دست بریده تو نبودی به دامان بگیریش جای تو مادری قد خمیده درد خیلی کشید است اما او بیشتر خجالت کشیده تا کنار برادر ،برادر خویشتن را به زانو کشیده او نفس میزد اما نفسهاش مثل جسمش بریده بریده *تمام غم اباالفضل توی این بیت اومده* دید از روی نیزه غم را لبالب ریسمان را به دستان زینب * یه بزرگی این رو میگفت: وقتی قافله به سمت شام حرکت کرد،این زن و بچه ها روی ناقه های عریان،سرها رو بین محمل ها تقسیم کردن،برای اینکه این دل بچه هارو بیشتر بسوزونن،کنار محمل نجمه سر قاسم،کنار محمل رباب....،اما اُم البنین که کربلا نیومده،سر عباس کنار محمل زینب،اُم لیلا که کربلا نیومده،سر علی اکبر هم کنار محمل زینب، سر حسین هم کنار محمل زینب، سر دو تا بچه هاشم کنار محمل زینب، این نازدانه،ده ساله ی حسین،سکینه خانم، کنار بی بی زینب ِ، سئوال کرد:عمه جان!یه سئوالی ازت دارم. چیه عزیز دلم؟ عمه جان چرا هر وقت سر عمومون میاد کنار محمل ما چشماش رو می بنده؟ گفت: عزیز دلم هنوز عموت خجالت زده است،روی نگاه کردن به شما بچه هارو نداره.....* 🎧🎤      👌      دعای فرج    
🥀🥀🥀▪️▪️▪️▪️▪️ دفتری فاطمه زهرا (س) به روضه حضرت مسلم(ع) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم یا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، یَا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ، یَا سَیِّدَتَنا وَ مَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکِ إِلَی اللّٰهِ وَ قَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِی لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ ⬅️اجر و مزد شما برادران و خواهران با بی بی دو عالم فاطمه زهرا (س) شب شهادت فاطمه زهرا(س) است ان‌شاءالله به آبروی فاطمه زهرا درهرگوشه ای از این مجلس و محفل نشسته اید حاجت روا بشید شفای مریضان ان‌شاءالله همه اموات فیض ببرند دلها را روانه کنید مدینه روضه حضرت زهرا (س) برایتان بخونم همه اموات فیض ببرند 🔶مدینه داغ دل را تازه کردی 🔶مرا با غصه آواره کردی 🔶مدینه با دل زهرا چه کردی 🔶چرا با قلب و دلها ریشه کردی 🔶مدینه ای که هستی شهر غمها 🔶بگو با ما تو از احوال زهرا 🔶 گل یاس علی نیلوفری شد 🔶رخ خورشید او خاکستری شد 🔶مدینه تو بگو زهرا جوان است 🔶چرا پس قامت مادر کمان است ⬅️دلها بسوزه بر فاطمه زهرا(س) وصیت کرد علی جان شبانه غسلم بده شبانه کفنم کن شبانه دفنم کن چه کرد مولا علی(ع) به وصیت زهرا(س) می نویسند نیمه های شب اسماء آب می ریخت علی بدن فاطمه را غسل داد امام حسن یک طرفه امام حسین یک طرف دیگر زینب و ام کلثوم یک طرف دیگر نشسته اند گریه می کنند آرام آرام گریه می کنند ان‌شاءالله در مجلس ما کسی نباشه که داغ مادر دیده باشه خیلی سخته نیمه های شب کنار بدن فاطمه(س) یک دفعه علی مرتضی' صدا زد زینب ام کلثوم بیاید با مادرتان خداحافظی کنید بچه های امام علی خودشان و انداختند روی بدن مادر یک دفعه دیدند بی بی دستهایش رو گشود بچه ها رو در آغوش گرفت یک دفعه منادی بین زمین آسمان صدا زد یا علی جان حسن و حسین را از روی سینه مادرشان بلند کن! به خدا سوگند که این حالت آنها فرشتگان آسمان را به گریه انداخت امیر المؤمنین آنها را از روی سینه مادرشان بلند کرد یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر از این مجلس و محفل فیض ببرند عزیزان!گریزی هم به روضه حضرت مسلم داشته باشیم ان شاءالله بهره همه امواتمان باشه عزیزان زمانى كه حضرت مسلم را بالاي دارالاماره بردند در حال ذكر گفتن بود‌ديدند از گوشه چشمش اشك جارى است ،گفتند پسر عقيل اگر شجاعى را مي خواستند مثال بزنند نام تو را مي بردند، چه شده گريه مي كني؟ فرمود گريه ى من براى خودم نيست براى اون آقايي است كه بهمراه خانواده اش عازم اينجاست. راوى مي گه قبل از شهادت ذكرش عوض شد دائما"مي فرمودند السلام عليك يا ابا عبدالله وقتى مسلم ابن عقيل عليه السلام را با لب تشنه به شهادت رساندند ، بدن مطهرش را ميان كوچه هاى كوفه انداختند و اولين سري كه قبل از سر امام حسين بالاى نيزه رفت سر مطهر حضرت مسلم بود اما همه مي دانيم هر سلامى جوابي دارد حضرت جواب سلام مسلم رو داد اونم تو گودال قتلگاه بود، راوى مي گه بدن پاره پاره شده بود تا جايي كه نمي توانست بلند شود ، تكيه زد به نيزه ى غريبي روى دو كنده ى زانو بلند شد ، خون تمام بدن رو گرفته ، همه ى اصحاب روى زمين افتادند يك وقت صدا زد ( يا مسلم ابن عقيل يا هانى ابن عروه ، يا زهير ...) فَقوموا عَن نَومَتِكُم ايها الكِرام اي ياران حسين بلند شيد ببينيد حسين تنها شده يه جمله فرمود دل عالم و آدم رو سوزاند اِدفَعوا عَن حرمِ رسولِ الله يا حسين يا حسين يا حسين الا لعنة الله علی القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون دعا
🏴🏴🏴🏴🏴 دفتری حضرت علی اصغر علیه السلام هفتم محرم بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم السَّلامُ عَلَیکمْ یااَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة... 🔸شب گر رخ مهتاب نبیند سـخت است 🔸لب تشـنه اگر آب نبیند ســخت است 🔸ما نوکر و ارباب تویی مهـدی جان 🔸نوکر رخ اربـاب نبیند ســخت است اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. صاحب الزمان... 🔸شش ماهه ترین تشنه به دست پدر آمد 🔸با لب زدنش گریۀ هر سنگ در آمد 🔸در فاصلۀ كوچك یك بوسه به سرعت 🔸بی تاب شد و حوصلۀ تیر سر آمد 🔸این عرض گلو لازمه اش تیر سه شعبه است؟ 🔸یا آهن سرد است؟ چرا شعله ور آمد؟ 🔸می خواست كه كم تر بشود زحمت شمشیر 🔸با این همه شدت به گلویش اگر آمد 🔸در رگ رگ حلقوم چه سرسخت گره خورد 🔸بابا چه كشیده است كه تا تیر در آمد 🔸مادر شوی و منتظر آن وقت ببینی 🔸قنداقه خونین شده ای از پسر آمد ⬅️اجرو مزده شما عزاداران با ابا عبدالله انشاالله درهرگوشه ای ازاین مجلس ومحفل نشسته آید حاجت روا بشید امشب باید حواسمان جمع باشه،در خونه ی شیر خواره ی اباعبدالله آمدیم،باب الحوائج،گرفتارها،مریض دارها،قرض دارها،شب هفتم محرمه ،اگه كسی دست خالی برگرده،فقط و فقط تقصیر خودشه،چون از هرطرفی كه برای این آقازاده گریه میكنی،یه نفر دعات میكنه،یه طرف مادرش رباب دعا میكنه،یه طرف عمه جانش زینب دعات میكنه،یه طرف رقیه كنار گهواره نشسته،یه طرف بابای مظلومش دعات میكنه... حالا دلها اماده شد بریم کربلا ، برای سرباز شش ماهه امام حسین ، علی اصغر گریه کنیم ، باب الحوائج است با ان دستهای کوچکش گره های بزرگی رو باز می کنه اما ، بیاد آن ساعتی که آقا امام حسین قنداقه علی اصغرش را در آغوش گرفت آمد میدان ، صدا زد : « یا قومٌ اَن لم تَرحَمونی فَارحَموا هذا الطفل یعنی اگر به من رحم نمی کنید به این شیر خواره رحم کنید » « اما تَروُنَهُ کیفَ یَتَلَظّی عَطَشاً » یعنی نمی بینید که چگونه از شدت تشنگی ، دهان را باز و بسته می کند ؟ چگونه جواب عزیز فاطمه را دادند ؟ آیا رحم کردند ؟ نه ، هنوز كلام امام تمام نشده، یه وقت دید علی یه حركتی كرد، دست و پاش هم كه به قنداقه بسته بود، نگاه كرد دید سر به پوست بدن آویزان شده...حسین..... 🔸با چه رو خیمه برم این سر آویزان را 🔸چه كنم مشكل این حنجر خون ریزان را 🔸به سفیدی گلوی تو كسی رحم نكرد 🔸رسم كوفی است بگیرند هدف مهمان را 🔸پسرم دست و پایی زدی و باز تبسم كردی 🔸پس خدا بوسه زند این دو لب خندان را 🔸گریه بر معجر عمه نرود از یادم 🔸وسط هلهله ها بدرقه كن یاران را 🔸سند مستند كربلا حنجر توست 🔸بُرد مظلومی تو آبروی عدوان را حسین آرام جانم..حسین روح وروانم الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون دعا احمد بهزادی 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 1404 حضرت علی اکبر علیه السلام هشتم محرم(2) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم 🔸ای دادخواه عترت و قرآن بیا بیا 🔸وی زخم دین به تیغ تو درمان بیا بیا 🔸از زخم هر شهید ندا می‌شود بلند 🔸کای التیام زخم شهیدان! بیا بیا... اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. یا صاحب الزمان.. ⬅️اجرومزده همه شما برادران و خواهران عزاداران با بی بی دو عالم فاطمه زهرا (س) انشاالله به آبروی علی اکبر امام حسین حاجت روا بشید شب هشتم محرمه این ایام هم دارد تمام میشه معلوم نیست تا سال آینده ومحرم دیگری زنده باشیم یانه انشاالله عزیزان امام حسین در لحظات آخر که دست ما ازهمه جا کوتاست به فریادمآن برسه امشب می دونم بعضی گرفتارند حاجت دارند مریض دارند جوان دارند انشاالله درهرگوشه ای ازاین مجلس نشسته آید به آبروی علی اکبر امام حسین حاجت روا بشید علی اکبر آمد خدمت بابا اذن میدان گرفت امام حسین یک نگاه به علی اکبر کردبا دست خود بر آو زره جنگ پوشانیدند زنهای حرم آمدند دور علی اکبر راگرفتند مثل پروانه دور علی اکبر می چرخاند اشک از چشمان همه سرازیر شده آبی عبدالله جلو آمد فرمود دامن علی اکبر را رها کنید علی اکبر قدری که حرکت کرد اشک از چشمان ابا عبدالله برمحاسن شریفش جاری شد عرض کرد ."اللَّهُمَّ اشْهَدْ فَقَدْ بَرَزَ إِلَيْهِمْ غُلَامٌ أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ وَ كُنَّا إِذَا اشْتَقْنَا إِلَى نَبِيِّكَ نَظَرْنَا إلیه ..." یعنی خدا شاهد باش رفت به طرف این قوم جوانی که شبیه ترین مردم به رسول تو بود، هر وقت مشتاق نگاه پیغمبر میشدیم، نگاه به چهره علی می کردیم .. هروقت امام حسین با اهل بیت یاد پیغمبر می کردند نگاه به علی اکبر می کردند وقتی امام حسین دلشان برای صوت قرآن پیغمبر تنگ می شد می فرمود علی برایم قرآن بخوان حالا علی اکبر از کنار بابا سوی میدان می رود همین که روانه میدان شد دستها رابه محاسنش گرفت قدری پیاده دنبال علی اکبر رفت پشت سر علی قرآن خواند رفت به سمت میدان.. یا صاحب الزمان.. جنگ نمایانی کرد.. خیلی از این نانجیبا رو به درک واصل کرد..برگشت صدا زد بابا بابا دارم از تشنگی میمیرم. ابی عبدالله به گریه افتاد.. فرمود عزیز دلم.. علی جان طاقت بیار بابا.. خیلی زود به دست جدت رسول خدا سیراب میشی..برگشت به سمت میدان طولی نکشید.. صدای ناله اش بلند شد یا ابتاه.. بابا به دادم برس افتاد روی اسب.. بعضی مقاتل نوشتند.. مرکب به جای اینکه علی رو به خیمه ها برگردونه.. رفت وسط لشکر دشمن. چه کردند با علی اکبر.. حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله.. انشاالله داغ جوان نبینی دور تا دور علی اکبر رو گرفتند.. یکی با شمشیر میزنه...یکی با نیزه میزنه یکی با سنگ میزنه... فَقَطَعوهُ بِسُیوفِهِم إرباً إرباً بدن علی اکبر رو قطعه قطعه کردند.. ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند.. کنار بدن علی جانش.. ولی دیگه پاها رمق نداره. روی زمین نشست.. دید جوونش رو قطعه قطعه کردند.. 🔸نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه ی خولی 🔸زمانه کشت مرا لحظه ای که داغ تو دیدم خدایا حالا حسین چکار کنه.. سر علی رو به دامن گرفته..دلش آرام نشد هی صدا میزنه.. ولدی علی.. دید جواب نمیده.. دوباره صداش زد.. ولدی علی.. علی جواب نمیده.. دلش طاقت نیاورد.. سر رو به سینه چسباند دلش طاقت نیاورد. یدفعه دیدند.. ابی عبدالله صورت به صورت علی جانش چسباند.. هی صدا میزنه. عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا علی جان بابا.. اُف بر این دنیا بعد از تو علی.. حالا حسین میخواد علی جانش رو به سمت خیمه ها ببره.. هرکاری کرد دید رمق در بدن نداره.. یه نگاه به سمت خیمه ها..صدا زد 🔸جوانان بنی هاشم بیاید 🔸علی را بر در خیمه رسانید 🔸خدا داند که من طاقت ندارم 🔸علی را بر در خیمه رسانم حسین آرام جانم..حسین روح و روانم الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون دعا احمد بهزادی 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴🏴 1404 شب ششم محرم دفتری حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 🔸الا ای صاحب قلبم کجایی 🔸محرم شد نمی خواهی بیایی؟ 🔸کنار علقمه یا خیمه گاهی؟ 🔸نمی دانم کجای کربلایی اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. صاحب الزمان 🔸آمدم جان عمو درک منای تو کنم 🔸خویش را لایق به دیدار خدای تو کنم 🔸پدرم کرده وصیت که به قربانگاه عشق 🔸جان ناقابل خود را به فدای تو کنم 🔸مادرم کرده به عشق تو کفن پوش مرا 🔸که ز خون سرخ رخ کرببلای تو کنم 🔸من که بهتر نِیَم از اکبر گلگون کفَنت 🔸اذن جنگم بده تا جلب رضای تو کنم 🔸سیزده سال نشستم به اُمیدی که سرم 🔸برسر نیزه علمدار لوای تو کنم 🔸من یتیمم ز محبّت دل قاسم مشکن 🔸چه شود گر که مَن سعی صفای تو کنم 🔸گر تنم زیر سم اسب لگد کوب شود 🔸به از آن است بپا بزم عزای تو کنم 🔸رو سپیدم به بر فاطمه کن جان عمو 🔸تا که در نزد پدر حمد و ثنای تو کنم ⬅️شب ششم محرمه عزاداران امشب بریم در خانه ابن الکریم... میوه دل امام حسن.انشاالله درهرگوشه ای ازاین مجلس و محفل نشسته اید به ابروی امام حسن حاجت روا بشید . امشب صاحب عزا... خود امام حسنه... آقای کریم ماست... آی اونی که گفتی گرفتارم... حاجت دارم... مریض دارم... امشب شفای مریضت رو از امام حسن بگیر... امشب آقا رو به پاره تنش قسم بده... مگه ميشه... برا میوه دلش اشک بریزی... برا قاسمش اشک بریزی... آقا دست خالی برت گردونه... آماده ای بریم کربلا بسم الله... شاید 13 سال بیشتر نداره... اومد کنار ابی عبدالله... صدا زد: 🔸من هوای جبهه دارم ای عمو 🔸غصه های خیمه دارم ای عمو شب عاشورا اومد کنار عموجانش حسین... عرضه داشت آقا... یه سوال دارم... آیا منم فردا شهید میشم یا نه... آیا منم میتونم جانم رو فداتون کنم یا نه... 🔸این دلم احساس غمگینی کند 🔸غربتت درسینه سنگینی کند عزیز دل برادرم...قاسمم... مرگ رو چطور میبینی... صدا زد: احلی من العسل... آقا مرگ برای من از عسل شیرین تره... فرمود عزیز دلم... فردا تو رو به بلای عظیم میکشند... الله اکبر... امان از بلای عظیم... روز عاشورا اومد کنار ابی عبدالله... صدا زد عموجانم حسینم... الان ديگه وقتشه اجازه میدان بدید آقا... دیگه طاقت ندارم... ابی عبدالله چکار کنه... صدا زد قاسمم... عزیز برادرم... چطوری اجازه بدم... آخه تو یادگار حسنمی... تو امانت برادرمی... اصرار کرد... هر طوری بود... اجازه گرفت... رفت به سمت میدان... راوی میگه: یه نوجوانی وارد میدان شد دیدم صورتش مثل ماه پاره میدرخشه... تا وارد میدان شد... شروع کرد به رجز خوندن... چنان با شجاعت رجز میخونه... همه لشکر دشمن متحیر موندن... این آقازاده کیه... آی نانجیبها... اگه منو نمیشناسید بدانید... من فرزند قهرمان جنگ جملم... من فرزند حسن بن علیم... 🔸آیینه ی مرد جمل آمد به میدان 🔸یک شیردل مانند یل آمد به میدان جنگ نمایانی کرد... خیلی ها رو به درک واصل کرد... کسی حریف این آقازاده نميشه... چه کار کردند... دور تا دورش رو گرفتند... اول سنگبارانش کردند... یه ظالمی صدا زد... بخدا بهش حمله میکنم... داغش رو به دل مادرش میگزارم... یا صاحب الزمان... تا این نانجیب رسید... آنچنان با شمشیر به سر مبارک زد... قاسم با صورت به زمین افتاد... همینجا بود صدای ناله اش بلند شد... يا عَمّاه عموجان حسین به دادم برس... ابی عبدالله مثل باز شکاری خودش رو رسوند... بگم یا نه... نگاه کرد... دید قاسمش زیر سم اسبها... هی صدا میزنه عموجان حسین... ابی عبدالله این نانجیبها رو کنار زد... نشست کنار یتیم برادر... دید شمشیر به سرش زدند... بدنش رو قطعه قطعه کردند... سنگبارانش کردند... داره نفسهای آخرش رو میکشه... هی پاهاش رو زمین میکشه... چه کار کنه حسین... همه دیدند... وقَد وَضَعَ حُسَينٌ صَدرَهُ عَلى صَدرِهِ، قاسم رو به سینه چسباند.. وای عزیز برادرم قاسم... یادگار حسنم قاسم... 🔸اي يادگار ِ رويِ قشنگِ برادرم 🔸جان كَندَنت روي زمين نيست باورم 🔸وقتي كه استغاثه ي جانسوز تو رسيد 🔸هفت آسمان، شكست و فرو ريخت برابرم 🔸پُر شد فضا ز عطر گلابِ تنت عمو 🔸عطر تن تو زنده كُند يادِ اكبرم حسین آرام جانم..حسین روح وروانم الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون دعا احمد بهزادی 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 1404
﷽ مناجات_با_امام_زمان_ارواحنا_فداه پیش مقدمه برای روضه حضرت زینب (س) 😭😭😭 ای عمه جان برای تو خون گریه میکنم از سوز ماجرای تو خون گریه میکنم با یاد غصه های تو از حال میروم با یاد غصه های تو خون گریه میکنم داغ اسیری ات کمرم را شکسته است بستند ، دست و پای تو خون گریه میکنم حتی خدا برای تو روضه بپا کند با روضه ی خدای تو خون گریه میکنم تو زار میزنی ز فراق حسین و ، من ... از سوزِ های های تو خون گریه میکنم بالای نعش بی سر جدم صدا زدی ... از "وا محمدای" تو خون گریه میکنم هر صبح و شب برای سرِ روی نیزه ها ... هر صبح و شب برای تو خون گریه میکنم ای "کربِ وَ الْبَلای" حقیقی کربلا از داغ کربلای تو خون گریه میکنم از داغ همسفر شدنت با حرامیان ... میمیرم ، از عزای تو خون گریه میکنم تو پا به پای نیزه ی جدم فغان کن و من نیز ، پا به پای تو خون گریه میکنم ✍ ی اربعین ⬅️ خواهر کنارقبر برادر محمود بیات معروف به سبک دشتی✨ ی مارضایی🌴 روزه حسینم را ندیدم(آیی عزیزم) بلایش را به جان ودل خریدم(آیی عزیزم عزیزم) 😭😭😭 چهل روز است چهل منزل اسیرم(آیی) دعا کن در کنار توبمیرم(آیی عزیزم)2 چهل روزه غم چهل ساله دیدم 😭😭😭 غم واندوه دیدم ناله دیدم(هایی غریبم آیی غریبم) سر پر خون تو همراه من بود 😭😭😭 به هرجاچهل چراغ راه من بود(آیی عزیزم)2 همینجا غرق در خون شد وجودم(عزیزم)2 تن پاک توراگم کرده بودم2 میان نیزه ها دل باختم من(آخ عزیزم)2 ترا دیدم ولی نشناختم من(وایی عزیزم)2 اگر امروز برداری سرت را(ای والله به خدا حسینم) توهم نشناسی ای گل خواهرت را 😭😭😭 زجا برخیز ای نور دودیده(هایی عزیزم2 وایی غریبم2) ببین موی سپید وقد خمیده(هایی عزیزم)2 😭😭😭 روزاربعین امام حسین ع دو زائر دل شکسته داشته، 💚 یکی زینب س ودیگری جابراست،اما عاشقان ابی عبدالله جابر برااولین بار قبرحسین ع و زیارت میکنه، آی گریه کنای ابی عبدالله ع خودت وکربلا ببین کنار خواهرخسته و داغ دیده ی حسین امروز با ناله هات مرهم تاول پاهاش باش،آخه چهل روزه شاید کفش زینب ازپاش در نیومده ، 😭😭😭 ولی عمه ی سادات اولین بار تو گودال قتلگاه زائر حسینش بود بدن بی سر حسینشو در آغوش گرفت (لبهاشو) گذاشت رو رگهای بریده ی برادر ... 😭😭 جایی که من بوسیده ام زهرانبوسید بابم علی مرتضی، جدم رسول الله نبوسید سرشو طرف آسمون بلند کرد، گفت:خدایا این قربانی را ازآل رسول الله قبول بفرما درقتلگاه جسم برادر بروی دست بگرفت کای خدای من این جان زینب است 😭😭 قربانی تواست بکن از کرم قبول کاری چنین زعهده ی ایمان زینب است الله علیک یا اباعبدالله 👌 دعای فرج