eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
424 فایل
کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️ #کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ ‍ 🖤🍃💦🥀🍃💦🥀🍃 🍃💦🍃🥀 💦🍃🥀   ﷽ 🍃🥀 🍃 البنین(س) علیک یا ام العباس هایی عجیب میخواند از شب و روز کربلای حسین با خجالت به زینبش میگفت: پسرانم همه فدای حسین از خدا خواست که قد من را ای خدا بیشتر هلالش کن دست بر دامن سکینه گرفت پسرم را بیا حلالش کن زیر این آفتاب چون آتش بدنش ذره ذره آب شده تشنه لب مانده آنقدر اینجا صورتش سوخته، کباب شده بعد آن مشک پاره پسرش شرم دارد از اینجا چرا زنده است هر کجا شیر خواره می بیند از نگاه رباب شرمنده است در کنار چهار قبر شریف آنقدر گریه کرده بیحال است ظهر امروز باز غش کرده روضه خوان شهید گودال است: 💦 گفت زینب میان مردم شام فکر رأس برادرت بودی؟ راستی این دفعه جواب بده راضی از دست نوکرت بودی؟ گفته بودم که روز عاشورا همه دم پیش خواهرش باشد قبل از آنکه کسی شهید شود پیش مرگ برادرش باشد سر عباس را به نی دیدی لب او خشک بود یا تر بود؟ خواب دیدم که آبها را ریخت نگران لب برادر بود دست او جای دست مادر تو من شنیدم که زود پرپر شد سر عباس را به نی بستند بسکه افتاد مثل اصغر شد تا سر شیر خواره می افتاد شعله بر قلب کاروان میزد سر عباس من که، ولی افتاد رعد و برقی در آسمان میزد (س) 💦 ایام وفات خانم ام البنینه، مادر آقامون ابالفضل العباس... خیلی احترام داره ...آخه مادر چهار شهیده... خیلی آبرو داره این خانم... آی کسی که گفتی حاجت دارم ...گرفتارم ..مریضدارم...مواظب باش امشب از در خانه این خانم دست خالی نری... 💦 بــاغ گــل یــاس سـلام علیک مـــادر عبــاس ســلام عـلیک وقتی واردخانه امیرالمومنین شد، خودش رو کنیز بچه های زهرا میدونست ...خیلی مواظب بچه ها بود فـــاطمه دوم حیــدر شــدی مادر یک ماه و سه اختر شدی 💦 یه روز آمد خدمت امیرالمومنین صدا زد علی جان.. ديگه منو فاطمه صدام نزن... هر وقت به من میگی فاطمه ..میبینم این بچه ها یاد مادرشون زهرا میافتند دلشون میگیره... 💦 علی جان ديگه منو فاطمه صدام نزن...هروقت به من میگی فاطمه حسنین،  اشکشون جاری ميشه.. یاد خاطرات مادر میافتند... علی جان ...آقا...این بچه ها مادر از دست دادند... من طاقت اشک ریختن بچه ها رو ندارم... من اومدم کنیزی بچه هات رو کنم... من اومدم کنیزی حسینت رو کنم... دیگه منو فاطمه صدام نزن... 💦 خیلی  مواظب بچه های زهرای مرضیه بود .. خیلی نگرانشون بود .. لذا مدینه هم وقتی بشیر اومد ميخواست خبر شهادت شهدای کربلا رو بده اومد کنار ام البنین صدا زد خانم جان بچه هات رو شهید کردند ... صدا زد بشیر ... همه بچه های من فدای آقام حسین...بشیر به من بگو آقام حسین کجاست... ( اَوْلادِی وَمَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن علیه السلام ) 💦 خانم جان ام البنین دستها عباست رو قطع کردند... صدا زد بشیر... عباسم فدای حسین بگو آقام حسین چی شد... صدا زد بی بی جان ... حسینت رو.. با لب تشنه  سر از تنش جدا کردند .. یدفعه دیدند صدای ناله ام البنین بلند شد واحسینا. .. (شعر پایان) قدم اگر خمید فدای سر حسین جانم به لب رسید فدای سر حسین ام البنین سابق این شهر عاقبت شد مادر چهار شهید فدای سر حسین الا لعنه الله علی القوم الظالمین. ✍🖌سبک_گذار🎤 🎧🖌 👌
‍ ‍ ‍ 🖤🍃💦🥀🍃💦🥀🍃 🍃💦🍃🥀 💦🍃🥀   ﷽ 🍃🥀 🍃 البنین(س) علیک یا ام العباس هایی عجیب میخواند از شب و روز کربلای حسین با خجالت به زینبش میگفت: پسرانم همه فدای حسین از خدا خواست که قد من را ای خدا بیشتر هلالش کن دست بر دامن سکینه گرفت پسرم را بیا حلالش کن زیر این آفتاب چون آتش بدنش ذره ذره آب شده تشنه لب مانده آنقدر اینجا صورتش سوخته، کباب شده بعد آن مشک پاره پسرش شرم دارد از اینجا چرا زنده است هر کجا شیر خواره می بیند از نگاه رباب شرمنده است در کنار چهار قبر شریف آنقدر گریه کرده بیحال است ظهر امروز باز غش کرده روضه خوان شهید گودال است: 💦 گفت زینب میان مردم شام فکر رأس برادرت بودی؟ راستی این دفعه جواب بده راضی از دست نوکرت بودی؟ گفته بودم که روز عاشورا همه دم پیش خواهرش باشد قبل از آنکه کسی شهید شود پیش مرگ برادرش باشد سر عباس را به نی دیدی لب او خشک بود یا تر بود؟ خواب دیدم که آبها را ریخت نگران لب برادر بود دست او جای دست مادر تو من شنیدم که زود پرپر شد سر عباس را به نی بستند بسکه افتاد مثل اصغر شد تا سر شیر خواره می افتاد شعله بر قلب کاروان میزد سر عباس من که، ولی افتاد رعد و برقی در آسمان میزد (س) 💦 ایام وفات خانم ام البنینه، مادر آقامون ابالفضل العباس... خیلی احترام داره ...آخه مادر چهار شهیده... خیلی آبرو داره این خانم... آی کسی که گفتی حاجت دارم ...گرفتارم ..مریضدارم...مواظب باش امشب از در خانه این خانم دست خالی نری... 💦 بــاغ گــل یــاس سـلام علیک مـــادر عبــاس ســلام عـلیک وقتی واردخانه امیرالمومنین شد، خودش رو کنیز بچه های زهرا میدونست ...خیلی مواظب بچه ها بود فـــاطمه دوم حیــدر شــدی مادر یک ماه و سه اختر شدی 💦 یه روز آمد خدمت امیرالمومنین صدا زد علی جان.. ديگه منو فاطمه صدام نزن... هر وقت به من میگی فاطمه ..میبینم این بچه ها یاد مادرشون زهرا میافتند دلشون میگیره... 💦 علی جان ديگه منو فاطمه صدام نزن...هروقت به من میگی فاطمه حسنین،  اشکشون جاری ميشه.. یاد خاطرات مادر میافتند... علی جان ...آقا...این بچه ها مادر از دست دادند... من طاقت اشک ریختن بچه ها رو ندارم... من اومدم کنیزی بچه هات رو کنم... من اومدم کنیزی حسینت رو کنم... دیگه منو فاطمه صدام نزن... 💦 خیلی  مواظب بچه های زهرای مرضیه بود .. خیلی نگرانشون بود .. لذا مدینه هم وقتی بشیر اومد ميخواست خبر شهادت شهدای کربلا رو بده اومد کنار ام البنین صدا زد خانم جان بچه هات رو شهید کردند ... صدا زد بشیر ... همه بچه های من فدای آقام حسین...بشیر به من بگو آقام حسین کجاست... ( اَوْلادِی وَمَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن علیه السلام ) 💦 خانم جان ام البنین دستها عباست رو قطع کردند... صدا زد بشیر... عباسم فدای حسین بگو آقام حسین چی شد... صدا زد بی بی جان ... حسینت رو.. با لب تشنه  سر از تنش جدا کردند .. یدفعه دیدند صدای ناله ام البنین بلند شد واحسینا. .. (شعر پایان) قدم اگر خمید فدای سر حسین جانم به لب رسید فدای سر حسین ام البنین سابق این شهر عاقبت شد مادر چهار شهید فدای سر حسین الا لعنه الله علی القوم الظالمین. ✍🖌سبک_گذار🎤 🎧🖌 👌