eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
337 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
نوحه؛ مولا حسین جانم.mp3
1M
علیه‌السلام 🔹راه شهادت🔹 سنّم کم و شوقم زیاد است عشق تو معنای جهاد است راه شهادت اشک و زاری‌ست بابا به جز این‌ راه، یادم نداده‌ست من، هستم کفن‌پوشت هر لحظه مدهوشت در بین آغوشت «جانم عمو جانم» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در موج غم ساحل که دارم یک جان ناقابل که دارم شرمنده کوچک بوده دستم سنم کم است اما، من دل که دارم تو، دنیای من بودی رؤیای من بودی بابای من بودی «جانم عمو جانم» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ زخم تنم نذر سر تو چشمان من آب‌آور تو در سینۀ من تا نفس هست تیغی نمی‌‌‌آید بر حنجر تو آه، غم شد گلوگیرم عشق تو تقدیرم پای تو می‌میرم «جانم عمو جانم» شاعر:
واحد؛ شب غربت.mp3
1.47M
علیه‌السلام 🔹تنگه دل من🔹 خدایا شنیدم که فردا کربلا محشری می‌شه برپا شنیدم که با تیر دشمن غرق خون می‌شه شش‌ماهه حتی یه کاری برام کن خدایا، عصر فردا بشم مثل قاسم منم روسفید پیش بابا این روزا خیلی،‌ تنگه دل من می‌شم به یادش بی‌قرار وقتی شهید شد، کوچیک بودم من می‌خوام ببینمش یه بار تنگه دل من «بابای عزیزم حسن جان» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خدایا چطوری می‌تونم تو دل خیمه آروم بمونم چطور آخه طاقت بیارم وقتی رو خاکه آروم جونم نداره عمو یار و یاور، بین لشکر دیگه هر جوری هست خودم رو بهش می‌رسونم من زنده باشم، تنها بمونه عمو میون دشمنا؟ فردا چه‌جوری نگاه کنم من آخه تو چشمای بابا؟ آه و واویلا «عموی عزیزم حسین جان» شاعر: .
. |⇦•به عمو‌گفت ... ابن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ محمود کریمی ●━━━━━━─────── *به عمو گفت: استراحت کن، نفسی تازه کن، عبادت کن، ای عمو!هی این زخما رو فشار داد خون نیاد زیاد، زخم یکی دو تا نیست که..* ای عمو دخترت سلام رساند وقتی می آمدم پیام رساند گفت آیینه را ببوسم من روی ماه تو را ببوسم من حرمله آمده به استقبال با سه شعبه رسیده در گودال نفس از شمر میبُرم به علی جای تو نیزه میخورم به علی من به جان میخرم لگد ها را زخمِ این جنگ نابلد ها را داد زد خسته گشته است نزن سِنّی از او گذشته است نزن دست بردار از سرش ای شمر پاشو از روی پیکرش ای شمر پای خود را از این کرانه ببر نام او را مؤدبانه ببر کم بگو و بخند کن نامرد زانویت را بلند کن نامرد شرم کن از نگاه مؤمن او پنجه بردار از محاسن او بگذارید دست و پا بزند مادرش را کمی صدا بزند گیر یک مشت ناکس افتاده حلق تشنه، به خس خس افتاده .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•حمله نمودند... ابن حسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ محمود کریمی ●━━━━━━─────── حمله نمودند بر آن خسته جان نیزه به دستان، همه با هروله پیش نگاه ترِ زینب، خدا زد به زمین زانوی خود حرمله شاه به گودال بلا مانده بود ذکر خدا داشت به لب یا کریم یک نفر آمد که ببرّد سرش پیکر آیینه ی ربّ رحیم نبض زمان از نفس، افتاده بود تیره شد از دود ستم، آسمان در وسط چرخش، شمشیر ها در دل آن شور و فغان، ناگهان دید کریمی ز حرم سر رسید از زیر پلک های پر خون دیدم دویدی تو میدون گفتم به زینب ای خواهر امانتیم رو برگردون برش گردون، بدون شمشیره برش گردون، باباش روبرومه برش گردون، اینجا پُرِ تیره برش گردون، کار تمومه برش گردون، نشنوه صدامو دید کریمی ز حرم سر رسید داشت به لب ذکر حسن با خروش آه از آن لحظه که در قتلگاه خون حسین و حسن آمد به جوش کودکِ تو در بغل شاه بود حرمله خندید و کمان را گرفت تیر به پرواز درآمد ولی زیر گلوی پسرت جا گرفت *آقا جان بدن تو رو به تابوت دوختن، بدن عبدالله ت رو به عمو دوختن * آه چه گویم ز کماندار ها شد بدن کوفته آماج تیغ تو کفنت غرق به خون شد ولی کرب و بلا شد کفن او حصیر .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
Mahmoud Karimi - Muharram 1402 Shab 5 - 2.mp3
15.03M
|⇦•حمله نمودند....... ابن حسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمود کریمی
. |⇦•ای عمو دیدم... و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ محمود کریمی ●━━━━━━─────── ای عمو دیدم از مرکب آخر افتادی هی پا کشیدم دیدم که با سر افتادی دنیا پیش چشمم تار شد رو سرم عالم آوار شد از دست خیمه فرار کردم من اومدم ببینن مَردَم محاله من دیگه برگردم «ای عمو جانم عمو جانم..» پای برهنه به سوی آغوشِ بازت من یه قنوتم میون راز و نیازت در ظاهر گرچه ظریفم این نامردا رو حریفم هنوز تو لشکرت مرد داری هنوزم مردِ نبرد داری بمیرم تشنه ای درد داری «ای عمو جانم عمو جانم..» دستاتو باز کن بازم یتیمو بغل کن شبیه قاسم، کاممو غرق عسل کن تا ضربه ها کم اثر شه دست کم دستم سپر شه تا زمین خوردی زمین خوردم برای بی کسیات مُردم برای سینه ات سپر آوردم «ای عمو جانم عمو جانم..» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•رفت قاسم... و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ محمود کریمی ●━━━━━━─────── رفت قاسم رفت سقّا و علی اکبر عمو من ز تو تنهاتر و از من تو تنهاتر عمو نیست زور بازویم مثل علی اکبر ولی هست اما غیرتم مثل علی اصغر عمو به سُکَینه گفته ام غصه نخور از رفتنم دست های من فِدای معجرت دخترعمو زمزم خون راه افتاده ست دست و پا نزن می‌دوم سوی تو مثل هاجرِ مضطر عمو دور خواهم کردشان با دست خالی یک تنه دوره ات کردن اگر با نیزه یک لشکر عمو جای بابایم پدر بودی برایم سال ها ای عزیز مهربان تر از پدر مادر عمو گیسویی که عمه ام دیروز میزد شانه اش آه افتاده ست دست شمر خیره سر عمو بین نیزه خوردنت جور مرا هم میکشی زحمتت دادم حلالم کن دم آخر عمو نیزه خورده پهلویت افتاده ای روی زمین آمده انگار مادر باز پشت در عمو حرمله با تیر جسمم را به جسمت دوخته برنمیدارم اگر از پیکرت پیکر، عمو .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
Golchin Moharam 1402 Hanif [Mohjat_Net] (9).mp3
1.75M
دیشب که قاسم احلی من عسل گفت خیلی دلم سوخت من جا نمونم امروز که اصغر لب تشنه فدا شد گفتم که حتما منم میتونم حالا نوبت منه عمو جون جونمو به دست بگیرم یا با هم میریم به خیمه یا کنار تو میمیرم چیزی به اون لحظه نمونده پاشو برگردیم تا شمر بَرِت نگردونده پاشو برگردیم پاشو برگردیم پاشو برگردیم **** تا دنیا دنیاست تا روز قیامت هیچکی مثه تو مظلوم نمیشه آروم تو گودال زخماتو شمردم دیدم که اصلاً تموم نمیشه حالا با لبای خشک و خونی میبینم که گرم ذکری هی نگاه به خیمه کردی چی شده عمو تو فکری اینجا یه مرد پیدا نمیشه پاشو برگردیم ای وای تو دستاشون آتیشه پاشو برگردیم پاشو برگردیم پاشو برگردیم **** سرنیزه ها که میرن تو تن تو هم داغه داغن هم خیلی تیزن تو تشنه ای و این بی رحما دارن دور تن تو هی آبو میریزن داری با خدا عمو چی میگی میزنی بهم لباتو زنده ای هنوز و بردن هم عمامه و هم عباتو تا راه خیمه ها بازه پاشو برگردیم قبل از داغ نعل تازه پاشو برگردیم پاشو برگردیم پاشو برگردیم 1402 .
Golchin Moharam 1402 Rasoli [Mohjat_Net] (9).mp3
949.4K
تکلیفم معلومه دفاع از عمومه ثارالله امامه عبدالله مأمومه باید برمو بسپرمو این سرمو به قربانگاه حالا منمو این حرمو وقت کمو ثارالله وای داره دیر میشه جدال نفسگیر میشه لشکر به سمت گودال سرازیر میشه اگه بمونم که جفا میشه گه که برم کربلا میشه چه سربلند میشه اونی که برای حسینش فدا میشه فدایی حسینم فدایی حسینم **** سربندم یا زهرا سلاحم اشک و آه سردار ایثارم سرباز ثارالله بدون فَرَس من یه نَفَس از تو قفس پر میگیرم من از همه کس سِنان و اَنَس شمر و شبث سرمیگیرم وای تو این قیل و قال عمو دیگه رفت از حال داره زیر دست و پا میشه حق پامال اگه بمونم چقدر تلخه اگه که نَرَم چقدر سخته اونی که با شمر باشه بیچاره است اونی که حسین داره خوشبخته فدایی حسینم فدایی حسینم .
Sh 05 Moharam 1402 Karimi [Mohjat_Net] (6).mp3
1.29M
ای عمو دیدم از مرکب آخر افتادی هی پا کشیدم دیدم که با سر افتادی دنیا پیش چشمم تار شد رو سرم عالم آوار شد از دست خیمه فرار کردم من اومدم ببینن مَردَم محاله من دیگه برگردم ای عمو جانم عمو جانم **** پای برهنه به سوی آغوش بازت من یه قنوتم میون راز و نیازت در ظاهر گرچه ظریفم این نامردا رو حریفم هنوز تو لشکرت مرد داری هنوزم مرد نبرد داری بمیرم تشنه ای درد داری ای عمو جانم عمو جانم **** دستاتو باز کن بازم یتیمو بغل کن شبیه قاسم کاممو غرق عسل کن تا ضربه ها کم اثر شه دست کم دستم سپر شه تا زمین خوردی زمین خوردم برای بی کسی هات مُردم برای سینت سپر آوردم ای عمو جانم عمو جانم 1402 .
. |⇦•رفت قاسم... و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ محمود کریمی ●━━━━━━─────── رفت قاسم رفت سقّا و علی اکبر عمو من ز تو تنهاتر و از من تو تنهاتر عمو نیست زور بازویم مثل علی اکبر ولی هست اما غیرتم مثل علی اصغر عمو به سُکَینه گفته ام غصه نخور از رفتنم دست های من فِدای معجرت دخترعمو زمزم خون راه افتاده ست دست و پا نزن می‌دوم سوی تو مثل هاجرِ مضطر عمو دور خواهم کردشان با دست خالی یک تنه دوره ات کردن اگر با نیزه یک لشکر عمو جای بابایم پدر بودی برایم سال ها ای عزیز مهربان تر از پدر مادر عمو گیسویی که عمه ام دیروز میزد شانه اش آه افتاده ست دست شمر خیره سر عمو بین نیزه خوردنت جور مرا هم میکشی زحمتت دادم حلالم کن دم آخر عمو نیزه خورده پهلویت افتاده ای روی زمین آمده انگار مادر باز پشت در عمو حرمله با تیر جسمم را به جسمت دوخته برنمیدارم اگر از پیکرت پیکر، عمو .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•از سر گذشتن.. حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── *تا صدای ابی عبدالله میومد دل زینب آروم بود. تا صدا میزد "«لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ" اما دیدن دیگه صداش کم کم داره از نوا میفته. تا لحظه ای که نگاه کرد"فَسَقَطَ الْحُسَیْنُ ع عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ" تفسیر این روایت اینه:* بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد *این لحظه رو هم عمه سادات داره می بینه، هم کنارش عبدالله بن الحسن، دستش تو دست عمه ست. تا حالا عمه دستشو محکم گرفته. اما دیگه اینجا دست زینب بی حس شد. * آه از آن لحظه ای که شمر در گودال رفت روضهٔ جانسوز شد اینگونه سوزان بیشتر *یه وقت دیدن دیگه عبدالله دل تو دلش نیست. دستش رو از دست عمه رها کرد دوید به سمت میدان هی صدا میزنه "وَالله لا اُفارقُ عَمّی" نمیتونم عموم رو تنها بذارم. شب بچه های امام حسنه. هر شب گریه می کردی ابی عبدالله از کربلا نگاهت می کرد. امشب یه دعاگو هم از مدینه داری، از کنار قبرستان بقیع... پیغمبر فرمود: برا حسنم هرکسی یه قطره اشک بریزه گریان وارد محشر نمیشه...* ابن الحسن هستم جگر دارم عمو جان پیشِ تو از بازو سپر دارم عمو جان *همچین که خودشو رسوند با احترام داره میاد اینجا زیارتگاه انبیاست، زیارتگاه اولیاست. هرکسی اجازه نداره اینطوری وارد بشه. با پای برهنه داره می دوه به سمت گودال. اما تا رسید دید یه عده بی حیا با چکمه وارد شدن. (اگه از اول وارد روضه شدم چون روضه پنج روز بواسطه آقازاده امام حسن روضت میاد جلو. روضه گوداله باید عاشورا بخونی، اما این آقازاده یه کاری کرده روضه توام شده با روضه گودال) نگاه کرد دید ابن شَعب ملعون، نانجیب شمشیر گرفته بالاسر ابی عبدالله. روایت این نانجیب رو گفته، تو زیارت ناحیه اما حرمله ی نانجیب رو آورده.هر کدومشون بودن یه وقت دیدن بچه شیر امام حسن یه نگاه کرد. گفت: "یَابنَ الخَبیثَة آَتَقتُلُ عَمّی"؟ میخوای عموی منو بکشی؟ مگه عبدالله مرده باشه. نانجیب گفت بچه یه حرفی داره میزنه. شمشیر رو به قصد سر ابی عبدالله آورد یه وقت دستشو جلو آورد. تا دست آویزان پوست شد، تا صدای شکسته شدن استخون دستو شنید یه وقت صدا زد.." وا اُمّاه!" همه روضه هایی که باباش براش خونده بود تداعی شد. یه روزی بابا درِ گو ششون روضه میخوند. عزیزم! خودم دیدم با چشمام. نانجیب با غلاف شمشیر به بازوی مادرم زد.* با سر دویدم سمت تو تا سینه ات را از زیر پای شمر بردارم عموجان من بی زره یاد جمل را زنده کردم مانند بابایم هنر دارم عمو جان درد یتیمی را کنارت حس نکردم پیش خودم گفتم پدر دارم عمو جان از سر گذشتن، سرگذشت عاشقان است شرمنده ام پیش تو سر دارم عمو جان «عمو حسین عمو حسین .....» گفت عموجان : دست بریده حاصل دست شکسته است این ارث را از پشت در دارم عمو جان *آخرین تیرشو حرمله نانجیب در کمان قرار داد. این بچه رو سینه عمو افتاده. ان شاءالله این صحنه رو عمه سادات از بالای تل ندیده باشه. چرا که اگه زینب دنبال عبدالله دویده باشه شاید این صحنه رو دیده. * تیر از تنم رد شد تنم را به تنت دوخت خیلی برایت دردسر دارم عمو جان اینجا پر از سنگ و سنان و تیر و نیزه است از تنگی جایت خبر دارم عموجان با خنده من را بدرقه کن جای گریه حالا که من شوق سفر دارم عمو جان هرچند لشکری نیست من لشکر عمویم بردار خنجرت را از حنجرِ عمویم * دید عمو رو دوره کردن. صدا زد: لشکریان خیره سر چند نفر به یک نفر* بردار نیزه ات را از صورت خداوند یابن خبیثه نگذار سر به سر عمویم * این نانجیب ها فقط زخم نمی زدن. اینقدر کنار گودال دشنام دادن.* این سینه را پیمبر بوسیده روزگاری پاشو! چرا نشستی بر پیکر عمویم؟ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•زمین داره می لرزه.. ابن حسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── زمین داره می لرزه، آسمونا تاریکه این آخرین سربازه، به قتلگاه نزدیکه از خیمه ی بی قرارا، از لای گرد و غبارا داره میبینه عموشو، تو حلقه‌ی نیزه دارا میبینه چشماشو دیگه بسته میبینه چقدر نیزه شکسته خدایا! شمر کجا نشسته؟ «وااای عمو حسین، عمو حسین» رهاش کنید نامردا، این سوره ی انسانه پای کدوم بی دینی رو سینه ی قرآنه این جسمی که روبرومه، قرآن ناطق عمومه عمه برو توی خیمه، اینجا دیگه کار تمومه بمیرم، سر نیزه ها بلندن اومدن راه نفس ببندن کنارت آب میریزن میخندن «وااای عمو حسین، عمو حسین» عمو داره دیر میشه، بیار سرت رو بالا شنیدم از حرفاشون که وقت خیمه است حالا دشمن چقد بی وجوده، تو زنده ای هنوز زوده که ببینی خیمه هاتو اسیره آتش و دوده میزنن به نیزه ها سرا رو میزنن تک تک دخترا رو میکشن چادر و معجرا رو .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•کربلا در احاطه ی... ابن الکریم حضرت عبدالله بن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مهدی حسینی ●━━━━━━─────── سخن اهل عشق این سخن است کربلا در احاطه ی حسن است هرکسی رو به کربلا کرده باطناً رو به مجتبی کرده بزم ما را حسن فراهم کرد او حسین را عزیز عالم کرد این همه مجلس مصیبت ها پرچم یا حسینِ هیئت ها خیرها را به ما حسن داده او به ما اذن سوختن داده میوه ی نور می دهد شجرش ای به قربان هر دوتا پسرش با حسن جانِ تازه می گیریم امشب از او اجازه می گیریم که بگویم ز جلوه ی آن ماه مددی یا جناب عبدالله یازده ساله است و صف شکن است پس یتیم حسن خودش حسن است دست آورده جای شمشیرش همه مات اند ماتِ تکبیرش حق شده پیش او بزرگ شده این پسر با عمو بزرگ شده گریه کن ها نظر به راه کنید حسن ِکوچه را نگاه کنید از روی تَل خدا خدا می کرد عمویش را فقط صدا می کرد چه عمویی میان چند سپاه تشنه ای در میان قربانگاه صحنه را تاکه دید گفت: حسین ! دست خود را کشید گفت: حسین! حسن کربلا به جان آمد پا برهنه دوان دوان آمد آمد و دید گریه بی اثر است یک نفر روی سینه ی پدر است پاره پاره شده است پیروهنش می زند با غلاف برپیکرش بندبند تنش گسسته شده نیزه ها درتنش شکسته شده دادزد ای عموی خون جگرم غم مخور من برای تو پسرم چشم درسمت خیمه گاه ندوز دست ناقابلم هست که هنوز می دهم دست دربرابر تو تا بلا دور باشد از سر تو دیدی آخر تنم ز عشقت سوخت تیر من را به روی جسمت دوخت .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
Mahmoud Karimi - Muharram 1402 Shab 5 - 9.mp3
5.3M
|⇦•آخرین حاجی ام... ابن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ محمود کریمی ●━━━━━━─────── آخرین حاجی ام و آمده ام قربانگاه لک لبیک عمو لک لبیک عمو «حسین..» حسن کوچک این دشت منم عبدالله لکَ لبیک عمو... لکَ لبیک عمو «حسین..» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .
. |⇦•از حرم در دل میدان.. و توسل به ابن الکریم ابن حسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── از حرم در دل میدان بروم با کفنم من امید حسنم من حفاظت کنم از جان عمو با بدنم من امید حسنم عمو دل خود بر تو بسته‌ام عمو به فدای تو دستم عمو من تنها یار تو هستم عمو! سر من نذر راهت عمو! تو چه بوده گناهت عمو! افتادم بر قتلگاهت « عمو جانم یا اباعبدالله» وای من در دلِ گودال بلا از سر زین عمو افتاده زمین قتلگه آمده با خنجر خود شمر لعین عمو افتاده زمین عمو ز عطش نیمه جانی عمو پُره تیر و سنانی چرا باید بی کفن بمانی ؟ عمو به حرم کن نگاهی ببین که ندارد پناهی ببین شد دشمن به خیمه راهی «عمو جانم یا اباعبدالله» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
record041.mp3
1M
سبک: یا اباعبدالله آقای من گفتی تو خیمه بمونم به جون تو نمی تونم مثل قاسم منم می خوام فدات بشم عمو جونم فدات بشم عمو حسین یا اباعبدالله اباعبدالله اباعبدالله تو مقتله عموی من باید برم کاری کنم تا فرصت هست باید برم عمو جونو یاری کنم فدات بشم عمو حسین یا اباعبدالله اباعبدالله اباعبدالله مهدی شریفی ✍ .
. |⇦•از سر گذشتن.. حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── *تا صدای ابی عبدالله میومد دل زینب آروم بود. تا صدا میزد "«لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ" اما دیدن دیگه صداش کم کم داره از نوا میفته. تا لحظه ای که نگاه کرد"فَسَقَطَ الْحُسَیْنُ ع عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ" تفسیر این روایت اینه:* بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد *این لحظه رو هم عمه سادات داره می بینه، هم کنارش عبدالله بن الحسن، دستش تو دست عمه ست. تا حالا عمه دستشو محکم گرفته. اما دیگه اینجا دست زینب بی حس شد. * آه از آن لحظه ای که شمر در گودال رفت روضهٔ جانسوز شد اینگونه سوزان بیشتر *یه وقت دیدن دیگه عبدالله دل تو دلش نیست. دستش رو از دست عمه رها کرد دوید به سمت میدان هی صدا میزنه "وَالله لا اُفارقُ عَمّی" نمیتونم عموم رو تنها بذارم. شب بچه های امام حسنه. هر شب گریه می کردی ابی عبدالله از کربلا نگاهت می کرد. امشب یه دعاگو هم از مدینه داری، از کنار قبرستان بقیع... پیغمبر فرمود: برا حسنم هرکسی یه قطره اشک بریزه گریان وارد محشر نمیشه...* ابن الحسن هستم جگر دارم عمو جان پیشِ تو از بازو سپر دارم عمو جان *همچین که خودشو رسوند با احترام داره میاد اینجا زیارتگاه انبیاست، زیارتگاه اولیاست. هرکسی اجازه نداره اینطوری وارد بشه. با پای برهنه داره می دوه به سمت گودال. اما تا رسید دید یه عده بی حیا با چکمه وارد شدن. (اگه از اول وارد روضه شدم چون روضه پنج روز بواسطه آقازاده امام حسن روضت میاد جلو. روضه گوداله باید عاشورا بخونی، اما این آقازاده یه کاری کرده روضه توام شده با روضه گودال) نگاه کرد دید ابن شَعب ملعون، نانجیب شمشیر گرفته بالاسر ابی عبدالله. روایت این نانجیب رو گفته، تو زیارت ناحیه اما حرمله ی نانجیب رو آورده.هر کدومشون بودن یه وقت دیدن بچه شیر امام حسن یه نگاه کرد. گفت: "یَابنَ الخَبیثَة آَتَقتُلُ عَمّی"؟ میخوای عموی منو بکشی؟ مگه عبدالله مرده باشه. نانجیب گفت بچه یه حرفی داره میزنه. شمشیر رو به قصد سر ابی عبدالله آورد یه وقت دستشو جلو آورد. تا دست آویزان پوست شد، تا صدای شکسته شدن استخون دستو شنید یه وقت صدا زد.." وا اُمّاه!" همه روضه هایی که باباش براش خونده بود تداعی شد. یه روزی بابا درِ گو ششون روضه میخوند. عزیزم! خودم دیدم با چشمام. نانجیب با غلاف شمشیر به بازوی مادرم زد.* با سر دویدم سمت تو تا سینه ات را از زیر پای شمر بردارم عموجان من بی زره یاد جمل را زنده کردم مانند بابایم هنر دارم عمو جان درد یتیمی را کنارت حس نکردم پیش خودم گفتم پدر دارم عمو جان از سر گذشتن، سرگذشت عاشقان است شرمنده ام پیش تو سر دارم عمو جان «عمو حسین عمو حسین .....» گفت عموجان : دست بریده حاصل دست شکسته است این ارث را از پشت در دارم عمو جان *آخرین تیرشو حرمله نانجیب در کمان قرار داد. این بچه رو سینه عمو افتاده. ان شاءالله این صحنه رو عمه سادات از بالای تل ندیده باشه. چرا که اگه زینب دنبال عبدالله دویده باشه شاید این صحنه رو دیده. * تیر از تنم رد شد تنم را به تنت دوخت خیلی برایت دردسر دارم عمو جان اینجا پر از سنگ و سنان و تیر و نیزه است از تنگی جایت خبر دارم عموجان با خنده من را بدرقه کن جای گریه حالا که من شوق سفر دارم عمو جان هرچند لشکری نیست من لشکر عمویم بردار خنجرت را از حنجرِ عمویم * دید عمو رو دوره کردن. صدا زد: لشکریان خیره سر چند نفر به یک نفر* بردار نیزه ات را از صورت خداوند یابن خبیثه نگذار سر به سر عمویم * این نانجیب ها فقط زخم نمی زدن. اینقدر کنار گودال دشنام دادن.* این سینه را پیمبر بوسیده روزگاری پاشو! چرا نشستی بر پیکر عمویم؟ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .
. |⇦•زمین داره می لرزه.. ابن حسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── زمین داره می لرزه، آسمونا تاریکه این آخرین سربازه، به قتلگاه نزدیکه از خیمه ی بی قرارا، از لای گرد و غبارا داره میبینه عموشو، تو حلقه‌ی نیزه دارا میبینه چشماشو دیگه بسته میبینه چقدر نیزه شکسته خدایا! شمر کجا نشسته؟ «وااای عمو حسین، عمو حسین» رهاش کنید نامردا، این سوره ی انسانه پای کدوم بی دینی رو سینه ی قرآنه این جسمی که روبرومه، قرآن ناطق عمومه عمه برو توی خیمه، اینجا دیگه کار تمومه بمیرم، سر نیزه ها بلندن اومدن راه نفس ببندن کنارت آب میریزن میخندن «وااای عمو حسین، عمو حسین» عمو داره دیر میشه، بیار سرت رو بالا شنیدم از حرفاشون که وقت خیمه است حالا دشمن چقد بی وجوده، تو زنده ای هنوز زوده که ببینی خیمه هاتو اسیره آتش و دوده میزنن به نیزه ها سرا رو میزنن تک تک دخترا رو میکشن چادر و معجرا رو .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .
. |⇦•از حرم در دل میدان.. و توسل به ابن الکریم ابن حسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── از حرم در دل میدان بروم با کفنم من امید حسنم من حفاظت کنم از جان عمو با بدنم من امید حسنم عمو دل خود بر تو بسته‌ام عمو به فدای تو دستم عمو من تنها یار تو هستم عمو! سر من نذر راهت عمو! تو چه بوده گناهت عمو! افتادم بر قتلگاهت « عمو جانم یا اباعبدالله» وای من در دلِ گودال بلا از سر زین عمو افتاده زمین قتلگه آمده با خنجر خود شمر لعین عمو افتاده زمین عمو ز عطش نیمه جانی عمو پُره تیر و سنانی چرا باید بی کفن بمانی ؟ عمو به حرم کن نگاهی ببین که ندارد پناهی ببین شد دشمن به خیمه راهی «عمو جانم یا اباعبدالله» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
. |⇦•نافع ابن هلال.. حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی حسین طاهری ●━━━━━━─────── نافع ابن هلال ! اسب بی سوار هم حنا بسته به یال نافع ابن هلال! میکُشن حسینو پیش چشم اهل و عیال *شلوغش کنین برا امام حسین،روضه می‌شنوی فریاد بزن، اونی که ادای گریه رو هم درمیاره، میره بهشت. بگو ما برا بهشت نیومدیم، ما جیگرمون برات میسوزه ... ای حسین* تشنه ولی شریعه در خروشه چشم همه به گودیه گَلوشه حاضرن آبو رو زمین بریزن یه قطره هم ندن حسین بنوشه «حسین... حسین .. یا اباعبدالله» نافع ابن هلال! واژگون شده از زین، شاه بین جدال نافع ابن هلال! این حرامِ خدا بود، شمر کرده حلال دور حسین ما، قحطِ رجال شد خونِ اباعبدالله حلال شد تکیه که زد به نیزهٔ غریبی سخت ترین لحظهٔ این قتال شد مظلوم بودی و از آب فرات محروم بودی و زنده بودی و قلبت می تپید رگ هاتو برید نافع ابن هلال! شب عاشورا از حسین کردی سوال بگو تاج سرم چرا داری خار میکَنی دور حرم؟ به نافع می‌گفت: غروب فردا این زن و بچه میدُوَن تو صحرا خار مغیلان و خاک بیابون اینقده میدُوَن میوفتن از پا نافع ابن هلال! مرغ تو قفس بیوفته میزنه پر و بال نافع ابن هلال! نیزه پشت نیزه و کسی نمی‌ده مجال تو قتلگاه مشغول فریضه ان بعد حسین دور حرم بریزن این زن و بچه رو دیگه اسارت نبَرید، این خانواده عزیزن تا حالا از این خونواده زنی رو نبُردن اسارت الهی میمردم؛ نمیدیدم اونقدر جسارت رَیّان بن شبیب! جد ما رو غریب گیر آوردن رَیّان بن شَبیب! آبو واسه حبیب دیر آوردن تو شیب گودال، سرازیر شد حسین پیر شد... حسین پیر شد ته گودال، زمین گیر شد  حسین پیر شد…  .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .
. ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی سید مهدی ●━━━━━━─────── ناگهان دید کربلا لرزید عمو افتاد خیمه ها لرزید دست عمه که بی هوا لرزید تن فرزند مجتبی لرزید عمو از صدر زین غریب افتاد دست یک عده نا نجیب افتاد : حسن كردي عمه ببین عمو چه بی حال شده عمه عمو وارد گودال شده عمه ببین جلو چشِ مادرش به زیر دست و پا لگدمال شده *دستش رو كشيد، زد به دلِ لشكر، هر شهيد رَجَز داشت، هر شهيدي خودش رو معرفي مي كرد، اين يازده ساله يه رجز خونده تا دنيا دنياست باقيه، از لابلاي اسبا فرار مي كرد به طرفِ گودال، داد ميزد:" وَالله لا اُفارِقُ عَمّی" بخدا عموم رو رها نمي كنم... اومد رسيد ديد گرد و خاكِ، خوب گرد و خاك كه نشست، يهو چشمش باز شد، ديد موهاي سَرِ عمو دستِ قاتلِ، شمشير بالا رفته...*  ببین قیامتي شده دور و برش  نشسته یه حرومی روی پرش بذار سپر كنم خودم رو براش مگر نه دق ميكنه باز مادرش *شمشير بالا رفت، دست عبدالله بالا رفت، شمشير پايين اومد بازو قطع شد، دست قطع شد، اي حسين.... افتاد تو بغلِ ابي عبدالله، عينِ عبارت رو بخونم"فَضَرَبَهُ بِالسَّيفِ، فَاتَّقاهَا الغُلامُ بِيَدِه"صداي شكستن استخوان اومد" فَأَطَنَّها إلَى الجِلدِ، فَإِذا هِيَ مُعَلَّقَة" دست به پوست آويزان شد، افتاد تو بغلِ حسين، يهو يه ناله زد: "فَنَادَى يَا أُمَّاهْ"  گفت: واي مادرم!... هنوز ابي عبدالله يه ذره رمق داشت"فَأَخَذَهُ الْحُسَيْنُ وَ ضَمَّهُ إِلَيْهِ" دو دستي حسين، عبدالله رو بغل گرفت، گذاشت رويِ سينه... اينجا حرمله اومد، ديگه بچه ي يازده ساله ي دست بريده تير سه شعبه نميخواد، چرا حرمله؟ دستت بشكنه... حرمله يه بار يكي از تيرهاش رو خرج كرده بود، اونم سهمِ گلوي علي اصغر شده بود، حرمله تيري كه به علي اصغر زده از دور زده، امام حسين علي اصغر رو روي دست گرفت، بچه پيدا شد، حرمله كمين كرده بود، امام داشت حرف ميزد يهو ديد بچه داره دست و پا ميزنه، حرمله اولين تير رو از دور زد، بي هوا زد، چون هدف معلوم بود، از دور شليك كرد، تير دوم برايِ عبدالله بود، از دور نزد، اومد بالاي گودال، از نزديك، خودمونيشو بگم؟ تيرِ خلاص زد، يه جوري زد، گلو تو بغل حسين پاره شد،حسين....  افتاد تو بغل حسين، آخرين شهيد توي گودالِ، تو بغلِ حسينِ، نه حسين ميتونست برش داره، نه حسين مي تونست جداش كنه، اين بچه روي بدن حسين موند، ده نفر اسب هاشون رو آوُردن، رو بدن با اين اسبا رفتن، اين بدن با حسين يكي شد...* زينب گرفته دست به سر ميكند نگاه درهم شده حسين و حسن بينِ قتلگاه *به نيت فرج سه مرتبه بگو: ياحسين!...* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
. ( زمزمه‌یِ قدیمی ) سبک امشب شهادت‌نامه‌یِ ..... امشب بخر این سینه‌زن در روضه‌ها یا مرتضی جانِ شهیدِ بی‌کفن جانِ امامِ مجتبی جانم حسین جانم حسن /۴/ دارم به لب ذکرِ حسن دارم به سر شورِ حسین یک پایِ دل امشب مدینه پایِ دیگر کربلا ای قبله‌گاهِ قلبِ من ای قلبِ قبله یاحسن می‌سازد آخر شیعه در صحنِ تو اِیوانِ طلا جانم حسین  جانم حسن /۴/ عبداللَّهَت بر سینه‌یِ خونینِ شَه افتاده بود شد یاحسن ذکرِ حسین وقتی که می‌زد دست‌وپا آرامشِ جانم ببین مانندِ سقّایت شدم چشمَم سیاهی می‌رود دستم شده از تن جدا جانم حسین  جانم حسن /۴/ جان می‌دهم بر رویِ این پیکر که غرقِ خون شده پیشِ پدر افتاده‌ام بر سینه‌یِ شاهِ وفا حاتم گدایت یاحسن عالم فدایت یاحسین امشب به سینه می‌زند ختمِ رسل با این نوا جانم حسن جانم حسین /۴/ ✍ .👇
✅ شب پنجم: عبدالله بن حسن (ع) 🔻 1️⃣ بند اول عموی مهربانم/ من یتیم حسنم به فدای سر تو/ جان و تنم دل زخیمه بریدم/ سوی مقتل دویدم ناله غربتت را/ تا شنیدم یابن زهرا عموجان3/ یابن زهرا 2️⃣ بند دوم پیش رویت عموجان/ می‌کنم دستم سپر جان عبدالله تو/ نذر اصغر سینه‌ات قتله‌گاهم/ دست تو تکیه‌گاهم جای بابا ببوسم/ کن نگاهم یابن زهرا عموجان3/ یابن زهرا علیه السلام #
زمینه؛ رفیق امام حسینی.mp3
3.26M
علیه‌السلام علیه‌السلام 🔹رفیق امام حسینی🔹 من عبداللهم درسته نوجوونم، ولی پر از اراده قراره با رفیقم، عَمرو بن جناده مرد و مردونه بایستیم روبروی هر کسی بایسته روبروی امام تا یه روزی نوجوونا کربلاشونُ پیدا کنن و برن به سوی امام رفیق هر چی صمیمی بهتر رفیق یار دلِ آشوبه رفیق هر چقدم خوب باشه «رفیق امام حسینیش خوبه» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ هم‌عهدیم با هم رؤیامون بزرگه، رؤیامون قشنگه یکی‌مون شهید شد، دومی بجنگه تا به آخر نفسامون مثل مسلم بن عوسجه بشیم برای حبیب اون‌جوری که به حبیب گفت ما همون‌طور بگیم به هم «وَ اوصیکَ بِهذَا الغریب» رفیق، رفیقِ روز سخته رفیق، یه رزقِ که مکتوبه خدا، برا همه بنویسه «رفیق امام حسینیش خوبه» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو قتلگاهم فدایی حسینم، فدایی امیرم من حاضرم تو این راه، هزار دفعه بمیرم من به آرزوم رسیدم آرزوی خوشِ «وَ الجهادَ فی سَبیلِ حسین» هر کسی بیاد تو این راه آخرش یه روز می‌رسه که می‌شه قتیل حسین رفیق، به یادتم این لحظه سرم، رو زانوی محبوبه رفیق، به همه ثابت کردیم «رفیق امام حسینیش خوبه» 📝