eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.5هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
427 فایل
کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️ #کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری
مشاهده در ایتا
دانلود
🪴❣﷽❣🪴 🌿🌱🍃🪴 🌿🌱🪴 🌿🪴  🌿 السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا عَمَّ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ 1 تا همیشه غمت بر این دلهاست گریه بر تو سفارش طاها ست در مقامت همین بس است نبی گفت : حمزه سیدالشهدا ست ( اینقدر مقام و جایگاه حضرت حمزه پیش پیغمبر بالاست.. بعد شهادت حمزه، پیغمبر از کنار طایفه بنی ظفر دید زنهای طایفه دارند برا شهدای طایفه ی خودشون گریه می کنند پیغمبر متاثر شد فرمود "و لکن حمزَةَ لا بَواکیَ لَه" یعنی عموجان من گریه کن نداره.. بزرگان طوایف این حرف و تا شنیدند به زنهاشون امر کردند : اول برای حمزه گریه کنید بعد برا شهدای خودمون) ای عمویِ نجیب پیغمبر تکیه گاهِ غریب پیغمبر اسداللهِ غزوه های رسول وقت غم ها حبیب پیغمبر همه جا یار مصطفی بودی تو مددکار مصطفی بودی هر زمان که اذیتش کردند تو طرفدار مصطفی بودی (اما یه همچین ایامی، تو جنگ احد،. حمزه عموی پیغمبر، در نهایت شجاعت، اما با مظلومیت تمام به شهادت رسید) من بمیرم چه بر سرت آمد چه به احوال پیکرت آمد عالمی سوخت آن زمانی که سر نعش تو خواهرت آمد خواهر تو ندید پیکر تو که چه آورده هند بر سر تو (بدن نازنین حمزه رو مثله کردند اون زن ملعونه دستور داد سینه ی مبارک و شکافتند، جگر حمزه را بیرون کشیدند) خواهر تو ندید پیکر تو که چه آورده هنده بر سر تو خارها و عبا کمک کردند که نمیرد عزیز خواهر تو (تا دیدند صفیه خواهر حمزه داره میاد، پیغمبر دستور داد فرمود بدن حمزه رو بپوشونید خواهرش اگر ببینه طاقت نمیاره... حق داشتی یا رسول الله.. خواهرا همه اینجوری اند، طاقت ندارند ببینند یه خار به پای برادرشون بره.. اما لایوم کیومک یا اباعبدالله یا رسول الله جات خالی بود کربلا.. اون ساعتی که زینب اومد تو گودال قتلگاه، بدن بی سر برادر و رو دست گرفت.. یه نگاه کرد سمت مدینه بعد فرمود یا رسول الله: هذا حُسینٌ مُرَمّلٌ بالدِّماء) این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست وین صید دست و پا زده در خون حسین توست این رفته سر به نیزهٔ اعدا حسین توست این مانده بر زمین تن تنها حسین توست ☆«یاعلی🌴مدد»☆
Haj Meysam MotieeShahadatHazratHamze1401[01].mp3
زمان: حجم: 19.15M
🎙 میثم مطیعی هم يکه تاز عرصه جنگ و نبردها هم آشناي بی کسی اهل دردها هنگام رزم و حادثه مردي دلير بود خورشيد آسماني و روشن ضمير بود شب هاي مکه شاهد جود و کرامتش گل داشت باغ شانه ی او از سخاوتش او صاحب تمام صفات حميده بود دل را به نور حضرت حق پروريده بود الگوي اهل سرّ و يقين بود طاعتش يعني زبانزد همه مي شد عبادتش در آسمان مکه ی دلها ستاره بود بر قلبه اي خسته اميدي دوباره بود بالا گرفت روز اُحد تا که کارزار شد آسمان روشن آن روز تارِ تار آتشفشان شده اُحد از بس گدازه ريخت از آسمان و خاک زمين خون تازه ريخت حمزه در آن ميانه که گرم قتال شد کم کم براي حمله ی‌ دشمن مجال شد آنقدر روبهان به شکارش کمين زدند تا نيزه اي به سينه ی آن نازنين زدند حمزه که رفت قلب رسول خدا شکست خورشيد چشمهاي رئوفش به خون نشست لبريز زخم بود و جراحت دل نبي از دست رفته بود همه حاصل نبي ميدان خروش ناله ی‌ واويلتا گرفت عالم براي غربت حمزه عزا گرفت جانم فداي پيکر پاک و مطهرش جانم فداي زخم فراوان پيکرش اما هنوز غربت آن روز مانده بود داغي عظيم بر دل عالم نشانده بود خواهر کنار جسم برادر رسيد و بعد آهي ز داغ لاله ی پرپر کشيد و بعد پيمانه هاي صبر دل او که جوش رفت آنقدر ناله زد که همان جا ز هوش رفت آري دلم گرفته ز اندوه ديگري دارم دوباره ماتم مظلومه خواهري زينب غروب واقعه را غرق خون که ديد از خيمه تا حوالي گودال مي دويد ناگاه ديد در دل گودال قتلگاه درخون تپيده پيکر سردار بي سپاه پس با زبان پُر گله آن بضعه ی‌ بتول رو کرد بر مدينه که يا أيها الرسول اين کشته ی‌ فتاده به هامون حسين توست اين صيد دست و پا.. يوسف رحيمی✍
. 📋ما را نسیم پرچم تو زنده می کند _امام_حسین (ع) ............................................ ما را نسیم پرچم تو زنده می کند زخمی است دل که مرهم تو زنده می کند خشکیده بود چند صباحی قنات اشک این چشمه را ولی غم تو زنده می کند .( فرمود اگه می‌دونستید تو مصیبت حسین چه بر سر اهل آسمان و زمین اومد ،. اگر می‌دونستید داغ این آقا چقدر بزرگه همان لحظه جان می‌دادید ). آه ای قتیل اشک، نفس های مرده را شور تو، روضه و دم تو زنده می کند ای خون بهای عشق، چه خوش گفت پیر ما: اسلام را محرم تو زنده می کند ما با غذای نذریتان رشد کرده ایم جان را عطای حاتم تو زنده می کند آقا جسارت است، ولی داغ شیعه را انگشتر تو، خاتم تو زنده می کند بالای تل هم آتش این قوم خفته را آن خواهر مکرم تو زنده می کند این کشته فتاده به هامون حسین اوست خود را به اسم اعظم تو زنده می کند فردای محشر و غم و طوفان وتشنگی .( با چه احوالاتی انسان‌ها محشور میشن ، برهنه ، بیچاره ، یه حالیه ، هم قرآن میگه هم روایات ، پدر و مادر از هم فرار می‌کنن بچه از پدر و مادر ! آقا ما رو دریاب حسین آقام همه می رن تو می مونی برام گفت هرکی دنبال اون چیزیه که تو دنیا بهش محبت داره ، الله اکبر ، هرکی با هر کسی با هر چیزی مانوس بوده اونجا مانوسه ؛ یه عده با شهوتشون یه عده با غضبشون یکی خیلی دنبال نامحرم اونجا هم دنبال نامحرم ، اما یه عده دور اباعبدالله جمع میشن ، حسین جان ، ما اونجا چیکاره‌ایم با کی هستیم آقا). ما را امید زمزم تو زنده می کند شاعر : ✍ 📋جگر پاره پاره اش فهماند (ع) _امام_حسین (ع) ............................................ .( پیغمبر فرمود واسه عموم کسی گریه نمی‌کنه ، واسه اون آقایی که خودش غریب بود ، اما امیرالمومنین با دست‌های بسته وقتی می‌کشیدن می‌بردنش مسجد ، هی صدا می‌زد حمزه کجایی ! ای کاش حمزه بود دستای منو می‌بستن اما به فاطمه جسارت نمی‌کردن !). جگر پاره پاره اش فهماند عاشقی کار با جگر دارد .( ابوسفیان اومد بالای سر حمزه ، بدن و مصلح کردن نامرد جسارت کرد ، جیگر آقا رو بیرون آورد به اون کسی که تو عاشورا لعنش می‌کنیم « آکِلَتِ الاَکباد » هند جیگرخوار ملعون جیگر آقا رو به دندون کشیده بود ، خدا لعنتش کنه ، بدنو یه طور مصلح کردن ، پیغمبر وقتی رسید بالای سر حمزه عبا رو درآورد رو بدن مصلح انداخت ! پیغمبر خودش با دست خودش هی بدنو جمع کرد ، هرچی تلاش کرد زیر عبا جمع نشد ، تا گفتن یا رسول الله خواهرش داره ، میاد پیغمبر با یه هول و ولایی خارها رو جمع می‌کرد رو پاهای حمزه می‌ریخت ، فرمود به پسر زبیر گفت ، بگید نیاد! گفت مادرم نمی‌تونه تحمل کنه آقا دستور داد جلوشو بگیرن نشد خواهر دیگه اومد تو گودی قتلگاه ، نگاش افتاد به بدن مصلح حمزه ، یا رسول الله کنارش بودی . تو مقاتل هست ابوسفیان اومد بالای سر حمزه با نوک شمشیر به صورت حمزه می‌زد ، یه وقت این غلام ابوسفیان ملعون گفت چه می‌کنی؟ این آقا رسم داره ، نشان داره ، بزرگ یه قومیِ ، احترام داره ، خیلی ابوسفیان خجالت کشید گفت واسه کسی نگی ها . من بمریم برا حسین اینقدر زینب زمین خورد بلند شد ، دوان دوان به سمت قتلگاه راوی میگه حسین می‌گفت با کعبه نی میزدنش رو زمین می‌افتاد ، ای کاش یکی یه عبایی رو تنت انداخته بود یا اباعبدالله). رأس تو می رود بالای نیزه ها من زار می زنم در پای نیزه ها آه ای ستاره ی دنباله دار من زخمی ترین سر نیزه سوار من ای کشته فتاده به هامون حسین من ای صید دست و پا زده در خون حسین من قَتَلوکَ عَطشانا ، ذَبَحوکَ عُریانا هر کی می دید می گفت بیچاره خواهرش با کهنه خنجری ، می زد به حنجرش امام ، تو مجلس اون ابن زیاد ملعون با چوب دستی با لبای اباعبدالله بازی می‌کرد کسی بلند نشد بگه این آقا زن و بچه اش دارن نگاه می‌کنن نامرد نکن کسی نگفت این آقا پیغمبر زاده است پیرمرد نکن این کارو باهاش رفت تا مجلس یزید ملعون بوزینه از بالای منبر یه قیافه‌ای داشت وقتی با چوب خیزران به لبا می‌زد می‌گفت حسین می‌بینی چه ضربه دستی دارم ای کاش جدت زنده بود ازت دفاع می‌کرد حسین غریب گیر آوردنت ............................................. حاج مسعود پیرایش 👇
. علیه_السلام گریزبه: مداح :استاد حیدرزاده ▪️▪️▪️▪️▪️ بدنش رو « مُثله » کردند ؟ یعنی بدنش رو قطعه قطعه کردند ، سینه اش رو دریدند ، جگرش رو بیرون آوردند ... ای ی ی ی... سردارِ لشکر پیغمبره ، سردارِ سپاه رسول اللهِ ، اما تا پیغمبر«ص» ، آمد کنار بدن حضرت حمزه ، یه نگاه کرد ، دید بدن رو « مُثله » کردند ، گریه کرد ، ناله ی پیغمبر«ص» بلند شد ... عرض کنم ، یا رسولَ الله «ص» ، کنار پیکر حضرت حمزه آمدی ، اما علی کنارت بود ، امیرالمومنین یارت بود ، نگاه به امیرالمومنین میکردی ، نیرو میگرفتی ، اما بمیرم برای اون غریبی که کربلا ... وقتی آمد کنار بدن سردار سپاهش اباالفضل ، ... ای ی ی ی حسیییین .... دیگه کسی رو نداشت ، نه علی اکبر ، نه قاسمی ، نه عون ، نه جعفری ، نه حبیبی ، نه زهیری ... فقط یک برادر براش مونده بود اون هم تکیه گاهش بود ، دلت رو روانه کن علقمه ، کنار حرم آقا بنی هاشم ، یا اباالفضل ... ای ی ی ... هان اگه نفس داری ؟ صدای ناله ات رو آزاد کن ، مگه میشه کربلا بری و داد نزنی ؟ میشه با پای دلت تو حرم اباالفضل بری و ناله نزنی ؟ باور نمیکنم ، دستت جدا شده یه نگاه کرد ، دید دستاش رو قطع کردند ، یه نگاه کرد ، دید فرقش رو عمود آهن زدند .. « وَلَمَّا قُتِلُ الْعَبَّاسُ بَانَ الْاِنْکِسارُ فِی وَجْهِ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامْ » اگه خواستی گریه کنی ، برای غربت ابی عبدالله گریه کن ، بگو آی غریب حسین .. آی کسی هست ناله اش رو شریک نکنه ؟ یا ابا عبدالله ، یا ابا عبدالله ... باور نمیکنم ، دستت جدا شده سقای من چرا ، فرقت دو تا شده تو رو به حق حیدر کرار پاشو علَم رو از زمین بردار دیگه_چی ؟ تا بچه هام نرن سرِ بازار شاعر_حامد_شریف و_سجاد_شرفخانی این یک مصرع خیلی معنا میده ، اهل روضه ؟ تا بچه هام نرن سرِ بازار حالا که اهل روضه ای ، اهل گریه ای ، بزار برات بگم .. عباسم پاشو ، پاشو داداش ، خواهرمون آماده اسیری شده ، عباس ... بعد تو میزنند ، دستاشون رو طناب ؟ پیغمبر«ص» و امیرالمومنین مثل شیر بالای سر حمزه ایستاده بودند ، اما کربلا دشمن دور ابی عبدالله را گرفته بودند زخم زبان میزدند ... عباسم ... یه ناله هم به یاد شهدا و امام و پدر و مادر بزن ... عباسم ، برادر : بعد تو میزنند ، دستاشون رو طناب ؟ ( بعدیش رو بگم ؟ یا بقیه الله .. ) زینب رو میبرند تو مجلس شراب ... ؟؟ طناب ودست بچه ها ای وای ، ای وای .. سرِ منو ، تشتِ طلا ای وای ، ای وای .. خنده ی شمرِ بی حیا ای وای ، ای وای .. .👇
. |⇦•ای اهل نظر... علیه السلام و حسنی علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۳ به نفس حاج حسن شالبافان ●━━━━━━─────── ای اهلِ نظر! کعبه‌ی اهلِ نظر اینجاست زیرا حرمِ زاده‌ی خَیرُالبشر اینجاست خورشیدِ ولایت، گُهرِ بحرِ هدایت طوبایِ بهشتِ علوی را ثمر اینجاست آیید به شهرِ ری و خوانید خدا را زیرا که به حاجاتِ همه خلق، در اینجاست اینجا حرمِ عبدالعظیم است و عظیم است بحرِ عظمت را به حقیقت، گُهر اینجاست این تربتِ فرزند کریم دو جهان است اربابِ کرم را به سر خاکِ سر اینجاست با چشمِ دل خویش در این بقعه ببینید کَافواج مَلَک تا به فلک، جلوه‌گر اینجاست آید به مشامِ همه بویِ حَسن از خاک هان پا به ادب نِه که حَسن را پسر اینجاست زَوّارِ حریمش همه زُوّارِ حسین اند بر اهلِ وِلا کرب و بلایِ دگر اینجاست اینجا حرمِ عبدالعظیم است، عظیم است این قبرِ کریم بنِ کریم بنِ کریم است حتی نوادگانِ تو صاحب حرم شدند کی می شود برای تو کاری کنم حسن «آقاجانم ... آقاجانم ... آقاجانم ...» بویِ خون آید از دلِ صحرا خاکِ عالم به‌سر، چه رُخ داده؟ بینِ لشکر بِپا شده غوغا حمزه دیگر زِ پای افتاده *خبرِ شهادت رو اینجور پیچوندن اول گفتن خودِ پیغمبر به‌ شهادت رسیده. خبر رسید مادرِسادات ام‌ّابیها سریع از جا بلند شد با یه عده از زنانِ قریش، عمه ها، خانم صفیه همه راه افتادن اومدن. میونه‌ی راه گفتن نگران نباش بی‌بی، پیغمبر زنده‌ است. یه صحنه رو بگم.. انشاءالله قسمت بشه برید اُحد، نمیدونم مشرف شدید یا نه؟ اون شکاف ِاُحدی که پیغمبر سه روز اونجا بودن، هنوز اون بوی عطری که میفرماین اونجا حس میشه...میگن سه روز امیرالمؤمنین از پیغمبر مراقبت میکرد، تا مادرِسادات رسید، گفت شنیدم علی تنهایی از بابام مراقبت کرده.تاریخ نوشته فقط تو این جنگ نود زخم به بدنِ علی نشست...«من زود میگم رد میشم، سادات منو ببخشن» میگن مادرِسادات یکی یکی زخمایِ علی رو میبَست، میگفت: انشاءالله یه روز برات جبران کنم علی جان.. رسید وسطِ کوچه، کمربندِ علی رو گرفت...* مصطفی را خبر کنید آید تا که دستانِ هنده را گیرد دیر اگر آید از تماشایِ بدنِ پاره پاره میمیرد یوسفی گیرِ گرگ افتاده وای بر حالِ پیکرِ حمزه آقا! فکرِ پوشاندنِ تنِ او باش (چرا؟) آید از راه خواهرِ حمزه سرزمینِ اُحد غبار آلود گرچه از شور و گریه‌ها غوغاست حمزه و هر بلا سرش آمد گوشه‌ای از غروبِ عاشوراست .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•ای اهل نظر... علیه السلام و حسنی علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۳ به نفس حاج حسن شالبافان ●━━━━━━─────── ای اهلِ نظر! کعبه‌ی اهلِ نظر اینجاست زیرا حرمِ زاده‌ی خَیرُالبشر اینجاست خورشیدِ ولایت، گُهرِ بحرِ هدایت طوبایِ بهشتِ علوی را ثمر اینجاست آیید به شهرِ ری و خوانید خدا را زیرا که به حاجاتِ همه خلق، در اینجاست اینجا حرمِ عبدالعظیم است و عظیم است بحرِ عظمت را به حقیقت، گُهر اینجاست این تربتِ فرزند کریم دو جهان است اربابِ کرم را به سر خاکِ سر اینجاست با چشمِ دل خویش در این بقعه ببینید کَافواج مَلَک تا به فلک، جلوه‌گر اینجاست آید به مشامِ همه بویِ حَسن از خاک هان پا به ادب نِه که حَسن را پسر اینجاست زَوّارِ حریمش همه زُوّارِ حسین اند بر اهلِ وِلا کرب و بلایِ دگر اینجاست اینجا حرمِ عبدالعظیم است، عظیم است این قبرِ کریم بنِ کریم بنِ کریم است حتی نوادگانِ تو صاحب حرم شدند کی می شود برای تو کاری کنم حسن «آقاجانم ... آقاجانم ... آقاجانم ...» بویِ خون آید از دلِ صحرا خاکِ عالم به‌سر، چه رُخ داده؟ بینِ لشکر بِپا شده غوغا حمزه دیگر زِ پای افتاده *خبرِ شهادت رو اینجور پیچوندن اول گفتن خودِ پیغمبر به‌ شهادت رسیده. خبر رسید مادرِسادات ام‌ّابیها سریع از جا بلند شد با یه عده از زنانِ قریش، عمه ها، خانم صفیه همه راه افتادن اومدن. میونه‌ی راه گفتن نگران نباش بی‌بی، پیغمبر زنده‌ است. یه صحنه رو بگم.. انشاءالله قسمت بشه برید اُحد، نمیدونم مشرف شدید یا نه؟ اون شکاف ِاُحدی که پیغمبر سه روز اونجا بودن، هنوز اون بوی عطری که میفرماین اونجا حس میشه...میگن سه روز امیرالمؤمنین از پیغمبر مراقبت میکرد، تا مادرِسادات رسید، گفت شنیدم علی تنهایی از بابام مراقبت کرده.تاریخ نوشته فقط تو این جنگ نود زخم به بدنِ علی نشست...«من زود میگم رد میشم، سادات منو ببخشن» میگن مادرِسادات یکی یکی زخمایِ علی رو میبَست، میگفت: انشاءالله یه روز برات جبران کنم علی جان.. رسید وسطِ کوچه، کمربندِ علی رو گرفت...* مصطفی را خبر کنید آید تا که دستانِ هنده را گیرد دیر اگر آید از تماشایِ بدنِ پاره پاره میمیرد یوسفی گیرِ گرگ افتاده وای بر حالِ پیکرِ حمزه آقا! فکرِ پوشاندنِ تنِ او باش (چرا؟) آید از راه خواهرِ حمزه سرزمینِ اُحد غبار آلود گرچه از شور و گریه‌ها غوغاست حمزه و هر بلا سرش آمد گوشه‌ای از غروبِ عاشوراست .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇