eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
369 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
. ۱۰ (شب عاشورا) عاشقان ای عاشقان،شب عاشورا رسید در زمین کربلا،موسم غم ها رسید از خیام آوای قرآن می رسد ناله ی طفلان عطشان می رسد یا حسین جان یا حسین۲ یاوران کربلا،جملگی در شور و شین می کنند فردا همه،جان به قربان حسین در میان خیمه ها جمعند همه کرده بیعت با حسین فاطمه یا حسین جان یا حسین۲ مادری در اضطراب،مانده او در فکر آب من بمیرم از عطش،اصغرش رفته به خواب فکر فردا و علی اصغرش می شود از کین بریده حنجرش یا حسین جان یا حسین۲ در دعا و ذکر حق،قاسم و اکبر بود ظهر فردا جسم شان،بر زمین پرپر بود هر دو فردا اربا اربا می شوند زینت آغوش بابا می شوند یا حسین جان یا حسین۲ جملگی در تاب و تب،می رسد جان ها به لب در میان خیمه ای،زینت است و ذکر رب کن نظر از سوز غم پیرم حسین حق گواهم بی تو می میرم حسین یا حسین جان یا حسین۲ شام غم ها گشته و،روح احساس آمده بهر یاری با حسین،همدل عباس آمده در فضا پیچیده عطر و بوی یاس می دهد دور خیام عباس پاس یا حسین جان یا حسین۲ .👇
. ۱۰ (شب عاشورا) عاشقان ای عاشقان،شب عاشورا رسید در زمین کربلا،موسم غم ها رسید از خیام آوای قرآن می رسد ناله ی طفلان عطشان می رسد یا حسین جان یا حسین۲ یاوران کربلا،جملگی در شور و شین می کنند فردا همه،جان به قربان حسین در میان خیمه ها جمعند همه کرده بیعت با حسین فاطمه یا حسین جان یا حسین۲ مادری در اضطراب،مانده او در فکر آب من بمیرم از عطش،اصغرش رفته به خواب فکر فردا و علی اصغرش می شود از کین بریده حنجرش یا حسین جان یا حسین۲ در دعا و ذکر حق،قاسم و اکبر بود ظهر فردا جسم شان،بر زمین پرپر بود هر دو فردا اربا اربا می شوند زینت آغوش بابا می شوند یا حسین جان یا حسین۲ جملگی در تاب و تب،می رسد جان ها به لب در میان خیمه ای،زینت است و ذکر رب کن نظر از سوز غم پیرم حسین حق گواهم بی تو می میرم حسین یا حسین جان یا حسین۲ شام غم ها گشته و،روح احساس آمده بهر یاری با حسین،همدل عباس آمده در فضا پیچیده عطر و بوی یاس می دهد دور خیام عباس پاس یا حسین جان یا حسین۲ .👇
. ای که بر نوک سنان ذکر خدا بر لب تو تا ابد روح حیات بشر از مکتب تو روزها یکسره روز تو و شبها شب تو هم تو مصباح هدی هستی و هم فُلک نجات یا قتیل العبرات **** نسل ها شیفته ی مکتب ایثار تو اند قدسیان تا ابد الدهر عزادار تو اند راد مردان جهان پیرو انصار تو اند ای که بگرفته در اسلام حیات از تو حیات یا قتیل العبرات **** شجر طورِ دل اهل تولا سر تو هادی و راهبر نسل جوان اکبر تو حجت اکبر تو خون علی اصغر تو به تو و خونِ گلوی علی اصغر صلوات یا قتیل العبرات **** خونِ پاک تو به اسلام بقا داد حسین آنچه زیبنده بُوَد بر تو خدا داد حسین سرِ پاکت به سرِ نیزه ندا داد حسین منو سازش منو ذلت منو بیعت هیهات یا قتیل العبرات محرم 1403 👇
. ای که بر نوک سنان ذکر خدا بر لب تو تا ابد روح حیات بشر از مکتب تو روزها یکسره روز تو و شبها شب تو هم تو مصباح هدی هستی و هم فُلک نجات یا قتیل العبرات **** نسل ها شیفته ی مکتب ایثار تو اند قدسیان تا ابد الدهر عزادار تو اند راد مردان جهان پیرو انصار تو اند ای که بگرفته در اسلام حیات از تو حیات یا قتیل العبرات **** شجر طورِ دل اهل تولا سر تو هادی و راهبر نسل جوان اکبر تو حجت اکبر تو خون علی اصغر تو به تو و خونِ گلوی علی اصغر صلوات یا قتیل العبرات **** خونِ پاک تو به اسلام بقا داد حسین آنچه زیبنده بُوَد بر تو خدا داد حسین سرِ پاکت به سرِ نیزه ندا داد حسین منو سازش منو ذلت منو بیعت هیهات یا قتیل العبرات محرم 1403 👇
⇦🕊 روضه و توسل شب عاشورا و روضه وداع _سید مهدی میرداماد↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ *چند تا وداع کرد ابی عبدالله،یه بار با امامِ سجاد،یه بار با اهلِ حرم،یه بار با بچه ها،با علی اصغر،اما من یکی دو تا وداع رو نمی تونم بگذرم،بعضی وداع ها خیلی دل رو زیر و رو میکنه،شاید یه جایی دلت وصل بشه.... همه رو که خداحافظی کرد،سوار بر ذوالجناح شد،یه نگاه کرد دید سکینه دستای اسب رو بغل گرفته،بابا! بیا پایین یه بار دیگه بغلت کنم.."دختر داری تو خونه ات؟ با همه خداحافظی کنی دختر می مونه آخرِ سر میاد...." نشت تو بغلِ باباش،بابا داری میری؟* اگر نازی کند دختر خریدارش پدر باشد *دخترای شهید منو ببخشن،دخترایی که بابا ندارن منو ببخشن...* اگر نازی کند دختر خریدارش پدر باشد بزرگی کن، ببوس این دخترِ کوچکترِ خود را به دنبال مسافر آب می پاشند،کو آبی؟ کنون ریزم به پایت اشکِ چشمانِ تَرِ خود را *دختر دارها میدونن،دختر کنجکاوِ،ریزبینِ،نکته سنجِ،صدا زد:بابا! من یه چیزی دیدم،خیلی بِهَم ریختم،گفت:بابا! آدم میخواد با کسی وداع کنه،پیشونیش رو میبوسه،گونه هاشو میبوسه،اما بابا از دور یه چیزی دیدم..* ز دورادور، می دیدم گلویت عمه می بوسید مگر آماده کردی بهر خنجر ، حنجر خود را؟ *اینجا آخرین نفر با حسین خداحافظی کرد،آخرین نفر دستای اسب رو گرفت،اینجا آخرین نفر سکینه بابا رو بدرقه کرد،همین سکینه،همین دختر،یه جایی هم اولین نفر بود،کجا؟ اون وقتی که صدایِ ذوالجناح اومد" وَاَسْرَعَ فَرَسُكَ شارِداً اِلى خِيامِكَ" ذوالجناح با یالِ غرق خون،زینِ واژگون،اومد جلو خیمه ها،اولین کسی که از خیمه اومد سکینه بود،تا نگاش افتاد،نوشتن: یه ضجه زد،هی می گفت:"وا اَبَتاه" حسین.... سکینه یه جوری گریه کرد،زن و بچه ریختن بیرون..همه ازخیمه ها بیرون دویدن...اومدن دورِ ذوالجناح،هر کی یه حرفی میزنه،یکی میگه:ذوالجناح! بابام رو چرا نیاوردی؟ یکی گفت: بابام که می رفت لباش تشنه بود،آیا سیرابش کردن یا نه؟ هر کی یه حرفی زد،ذوالجناح برگشت به طرف مقتل،زن و بچه هم پشت سر این اسب،اومدن بالای گودال،نوشتن ذوالجناح اینقدر سرش رو زد به زمین... * دوباره روضه ی آخر خدا به خیر بکند دوباره داغ برادر خدا به خیر کند دوباره خاطره ی بوسه گاه پیغمبر دوباره شمر ستمگر خدا به خیر کند *مادرش فاطمه داره این صحنه رو میبینه،هی میگه: "بُنَیَّ قَتَلوکَ عطشانا.." شمر همچین که رسید تو گودال،مرحوم طُرِیحی،مرحوم مجلسی آورده:شمر تارسید تو گودال،اول کاری که کرد،" وَ رَكَلَ بِرِجْلِهِ" یه لگد به پهلو زد... مرحوم مجلسی نقل میکنه،اینجا زینب خودش اومد تو گودال،کنارِ ابی عبدالله،هی به شمر می گفت:بلند شو،بچه هاش دارن می بینن،بلند شو، اینجا جایِ پیغمبرِ،بلند شو... مرحوم سیدبن طاووس تو لهوف که نقلش معتبر ترِ میگه: اینجا ابی عبدالله یه نگاه به خواهر کرد،" إِرجِعِی اُخَیَّ إِلَی الفُسطَاط» ابی عبدالله میدونه زینب ببینه، جون میده،گفت:خواهرم برگرد،زینب برگشت،اَمرِ امامِ،اطاعتش واجبِ،برگشت... بعضی مقاتل نوشته:هی رقیه می دوید نگاه می کرد،عمه با آستین جلوش رو می گرفت،نبینه توی گودال چه خبرِ.....عمه! بابامِ،بابام رو خاک بود... زینب برگشت،شمر مونده بود و حسین،" وَ الشِّمْرُ جالِسٌ" از سر ارباب ما،عمامه برداشتن،...حسین تو گودال،شمر نشست رو سینه اش،محاسنِ حسین رو تو دست گرفت..... ابی عبدالله چشمش رو باز کرد،نیمه رمق،نیمه جون،آسمون رو دود می بینه،حسینی که این همه زخم،هزار و نهصد وپنجاه زخم،تشنگی،داغ،زخم رو زخم،یه نگاه کرد،صدا زد:"مَن أنتَ" کی هستی رو سینه ی منی؟ نانجیب گفت: من رو نمیشناسی؟"أنَا شمر بن ذالجوشن"ابی عبدالله گفت:" هَل تُعَرِّفْنِی ؟" آیا منو میشناسی؟میدونی کجا اومدی؟گفت: میشناسمت،بابات رو میشناسم،مادرت رو میشناسم،جدت رو میشناسم،تو پسرِ فاطمه ای.... گفت:شنیدم بابات ساقیِ کوثر بوده،شنیدم بابات تشنه هارو سیراب می کرد،الان بابات کجاست بیاد یه قطره آب بهت بده....؟گفت:اسم بابای منو نبر" صَدَقَ جَدِّي رسول الله صلي الله عليه و آله" راست گفت جدم... نانجیب گفت:جدت چی گفت:جدم بهم گفته بود کی منو میکشه،چه نشونه ای،چه چهره ای داره... نانجب بلند شد،گفت:حسین یه کاری می کنم،دیگه منو نبینی....بدن رو برگردوند...امام رضا میگه: جد ما رو به سختی کشتن،سر جدا نمی شد...تو زیارت ناحیه است:"السلام عَلَی مَجْزُوزُ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفَا..."هر چی می برید،نمی برید،یه ضربه،دو ضربه.... ________
. به نام عاشورا_پیام عاشورا آیه آیه امشب از خیمه ها برخاست نیاورید امشب_دم از عطش بر لب که شب زیارت مادرم زهراست امشب‌عبادت است_فرداشهادت‌است این پرده ی حجاب_مرز سعادت است هر که ماند بر ما شاد کند مادر ما شاملش مرحمت مادر غم پرور ما در حرم باز است_به ناله دمساز است شب غمگساری زینب کبراست صد مرحبا زهیر_هم خیمه ی بریر دارم به آسمان_دست دعای خیر ای که با آل‌علی‌مونس و دمساز شدی با حبیب بن مظاهر علم افراز شدی بیا ابوفاضل_امیر دریا دل وقت پاسبانی حضرت سقاست یاران حق پرست_مست از می الست امشب تجلی_الله اکبر است قدحی از می این میکده را نوش کنید مقدم فاطمه را گل زده گلپوش کنید سلام ای مادر_حبیبه ی داور دیده ام به راه تو ظهر عاشوراست شور و نوا شود_محشر به پا شود فردا قیامت_عظمی بنا شود امشبی خون خدا در حرمش مهمان است عصر فردا تن او زیر سم اسبان است «فرات»گریانش_فلک رثا خوانش شیرخواره در عطش بر لب دریاست « حاج مهدی بهشتی‌»✍
. اسمتو بردم زیر باران ... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ افتادی لب تشنه رو خاکا دعوا شد سرت هجورم آوردن با نیزه ها دور پیکرت به حال و روز مظلوم تو بین قتلگاه کِل میکشیدن پیش چشم زینب خواهرت با چکمه نشست رو بدنت میزد از قفا به گردنت موهاتو گرفت میون دست خولی و سنان میزدنت ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو رو حرومی های کوفه تشنه کشتنت بی کس و تنها بین گودال گیر آوردنت برای غارت ریختن روی جسم اطهرت رحمی نکردن حتی به اون کهنه پیرهنت انگشتای دست بُریده شد اعضای تنت دریده شد مادر نوحه خوند برای تو حُزن گریه هاش شنیده شد ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ زینب اومد بین گودال و شد حالش خراب نیزه شکسته ها رو جمع کرد با قلبی کباب هزارو نهصد و پنجاه زخم خوردی بی هوا غرق به خون افتاده بودی زیر آفِتاب روی نیزه رفت سرت حسین پیش چشم دخترت حسین سمت خیمه ها دویدن و شد بی چاره خواهرت حسین ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍ اسمتو بردم زیر بارون
. اسمتو بردم زیر باران ... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ افتادی لب تشنه رو خاکا دعوا شد سرت هجورم آوردن با نیزه ها دور پیکرت به حال و روز مظلوم تو بین قتلگاه کِل میکشیدن پیش چشم زینب خواهرت با چکمه نشست رو بدنت میزد از قفا به گردنت موهاتو گرفت میون دست خولی و سنان میزدنت ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو رو حرومی های کوفه تشنه کشتنت بی کس و تنها بین گودال گیر آوردنت برای غارت ریختن روی جسم اطهرت رحمی نکردن حتی به اون کهنه پیرهنت انگشتای دست بُریده شد اعضای تنت دریده شد مادر نوحه خوند برای تو حُزن گریه هاش شنیده شد ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ زینب اومد بین گودال و شد حالش خراب نیزه شکسته ها رو جمع کرد با قلبی کباب هزارو نهصد و پنجاه زخم خوردی بی هوا غرق به خون افتاده بودی زیر آفِتاب روی نیزه رفت سرت حسین پیش چشم دخترت حسین سمت خیمه ها دویدن و شد بی چاره خواهرت حسین ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍ اسمتو بردم زیر بارون
. |⇦•زخم های او زیاد.... و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری ●━━━━━━─────── مشک اشک من همیشه کار زمزم می‌کند هرنمش دارد گناهان مرا کم می‌کند بی‌گمان محکم در آغوش خودت می‌گیریش ریسمان پرچمت را هر که محکم می‌کند کتریت یک جور پیر روضه خوان هیئت است اشک را در استکانِ چشم ما دم می‌کند نذری ارباب ها از دخل رعیت میرسد این همان کاریست که ماه محرم می‌کند سائلِ پشت درت بار خودش را بسته است با همین فقری که دارد کار حاتم می‌کند زخم‌های او زیاد و اشک‌های ما کم است می‌پذیرد باز از ما این بضاعت را حسین دست و پا می‌زد اگر در خون میان قتلگاه دست و پا می‌کرد اسباب شفاعت را حسین از رسولِ ترک‌ها حر ساختن کار شماست آدمت بودن مرا یک روز آدم می‌کند خم نخواهد شد سرش در پیشگاه این و آن هرکه سر را با تباکی کردنش، خم می‌کند دستِ عباس تو می‌افتد حساب محشرش آن میانداری که صف‌ها را منظم می‌کند هر زمانی از ته دل گفته‌ام جانم حسین مطمئنم حضرت زهرا نگاهم می‌کند گوشه گیرم، گوشهٔ شش گوشهٔ من را بده نوکرت خود را کنار تو مجسم می‌کند ای که جمع و جور کردی زندگیم را حسین اما پیکرت را نیزه و شمشیر دَرهم می‌کند جسمِ تو مثل سرابی روی خاک افتاده است نعل مرکب‌ها تنت را سخت مبهم می‌کند سایه‌ات بر سر من هست ولی فردا نه احترام پَرِ من هست ولی فردا نه مشک خالی ست ولی شُکر سقا داریم دست آب باور من هست ولی فردا نه چشم بد دور ز قد منو زن‌های حرم دورِ من اکبر من هست ولی فردا نه تا کنون پای غریبه به حرم وا نشده حرمتِ محضر من هست ولی فردا نه بقچهٔ کهنهٔ ما هست لباست هم هست هدیهٔ مادر من هست ولی فردا نه حسین‌جان بشین خوب ببین چادر من را حالا چادرم بر سر من هست ولی فردا نه گوشواری که خودت داده‌ای الان دارم محرمم زیور من هست ولی فردا نه شده لحظهٔ خون جگری امو‌ن از غم دربدری تو رو جون رقیه فقط نمیشه که بمونی نری پر غصه شدم، اسیرم کنارم باشی جون می‌گیرم نفسم دیگه در نمیاد آرومم نکنی می‌میرم منو بارون و چشمای تر بَدم اومد از هرچی سفر میشه نه نگی جونِ رباب بیا ما رو مدینه ببر نذار غم تو دلم بشینه گریه‌هاتو رباب نبینه نگو وقت جدایی رسید داره دق می‌کنه سکینه به خدا اگه من بتونم چه جوری بی تو من بمونم بیا و پیرهن و پاره نکن همینُ هم می‌برن می‌دونم الهی خواهرت بمیره فکر من کجاها نمیره نکنه بی‌حیاشه سنان موهای تو رو دست بگیره شمر و خولی ادب ندارند اینا سر به سرت میذارن وقتی تشنته جون می‌کنی ادای تو رو در میارن اومدن شَرَرِت بزنن نیزه به کمرت بزنن پیرمردا عصا کشیدن نکنه تو سرت بزنن بگو سنگ زنی نکنن نیزه تو بدنی نکنن اگه خنجرشون نبرید دیگه بد دهنی نکنن میگن پیر عرب رو ببین خولی شمر رو بزرگ می‌دونه میگه روی سینه تو بشین آخه پس کفنت چی میشه خون تو دهنت چی میشه تیغ و نیزه‌ها کافی نبود زیر سم بدنت چی میشه اونا که سرتو بریدن موی دخترتو کشیدن خولی أَخنس و شمر و سنان همشون به حرم رسیدن غم من غم تازه‌تر جون بچه‌ها در خطره یکی معجر دخترتو توی سوغاتی‌هاش می‌بره اینا پست حقیر و بَدن هرچی شر که بگی بلدن روسریم اگه سوخته بدون اینا خیمه رو آتیش زدن شده خورشید بی فروغ الهی همه باشه دروغ دارن ناموستو می‌برن توی کوچهٔ شهر شلوغ همه سمت ما حمله ورن نمیشه بگی چند نفرن ما رو تو دل بازاراشون مثل برده‌ها راه می‌برند کوچه‌ها شده کابوس من سرا محو سه ساله شدند سر عباسو هرجا که دید به عموش میگه زجر و بزن ماها قحطی آب ندیدیم ماها رنج و عذاب ندیدیم هرچی دیده باشیم به خدا دیگه بزم شراب ندیدیم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری ●━━━━━━─────── برای دلخوشی نوکران این درگاه دروغ روضه بخوانم دروغ بسم الله دروغ روضه بخوانیم شمر آبش داد سنان رسید ولی با ادب جوابش داد دروغ روضه بخوانیم دست و پا نزده حسین فاطمه را تشنه لب صدا نزده دروغ روضه بخوانیم حرف بد نزدند شبیه فاطمه اصلاً به او لگد نزدند *امام رضا علیه السلام فرمود: چشم‌های ما از بس در عزای جد غریبمون گریه کردیم این پلکا زخم شده.. گریه برا امام‌حسین فقط برا عاشورا نیست در طول ساله.. چون امام زمان ما صبح و شب گریه می کنه فرمود:اگر اشکم تمام بشه خون گریه می‌کنم. دیگه اباعبدالله همه یاراشو از دست داد حتی به شیرخوارشم رحم نکردن.. صدای استغاثه حضرت بلند شد"هَل مِن ناصر یَنصُرُنی؟ هَلْ مِنْ ذابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ الله؟" خدای عالم لبیک گفت، انبیاء لبیک گفتن، اولیاء لبیک‌گفتن، حتی ابدان شهدای کربلا به لرزه افتاد.شب عاشورا بعضیاشون گفته بودن حسین‌جان ما حاضریم هزار بار برات جون بدیم.. ابی عبدالله به نیزه غریبی تکیه داد شروع کرد به یارانشو خوندن.. یا مسلم بن عقیل، یا هانی ابن عروه،یا مسلم ابن عوسجه، یا حبیب ابن مظاهر، چتون شده؟ حسین داره صداتون می‌زنه جواب منو نمی‌دید. بسه دیگه از خواب بیدار شید بلند شید بیاید می‌خوان دست زینبو ببندن.. می‌خوان ناموسمو به اسارت ببرن.. چند تا وداع داره ابی عبدالله.. تا صداش بلند شد یا سکینه! یا فاطمه! یا زینب! یا ام کلثوم! من هم دیگه رفتنی شدم. زن‌ها دور ابی عبدالله رو گرفتن دارن ناله می‌زنن گریه می کنن... مَثَلِ امام مَثَلِ کعبه است همه باید بیان دوره کعبه. این زن‌ها هم دور این کعبه مقصود دارن می‌گردن. به ما رحم کن، به غریبی ما رحم کن، اما این کعبه یه صحنه‌ای دید خود این کعبه اومد سمت زن ها دید یه گوشه ی خیمه سکینه زانو بغل کرده همه اومدن اما سکینه نیومده..ابی عبدالله رفت سمت سکینه یه دستی رو سرش کشید. سکینه آرام آرام چشماشو آورد بالا با یه حزنی پرسید "یا اَبِه اِسْتَسْلَمُتَ لِلْمَوْت؟"بابا تسلیم مرگ شدی تمومه؟ ابی عبدالله متصل اشک‌هاش جاری بود.یه وقت یه جمله گفت زن ها جیغ میزدند با این یه جمله ی سکینه..آرام صدا زد: "يا أبه ردّنا إلى حرم جدّنا" ما رو برگردون ببر مدینه.. آقا صدا زد.. "لا تُحْرِقِی قَلْبِی" آتیشم نزن. راوی میگه نگاه می‌کردیم ابی عبدالله از خیمه اومد بیرون یه دختر چند ساله پای حسینو گرفته. همراه بابا راه میاد داره التماس می‌کنه.. میگه بابا من تشنمه.. این حال حسین بیچاره کرد برای پدر سخته دختر تو شرایط این چنینی باشه اما پدر نتونه براش کاری کنه.. حسین آرومش می‌کرد ان شاءالله سیراب میشی بابا..یه وداع دیگه ابی عبدالله برای وقتی که تو خیمه ی امام سجاد اومد.امام سجاد تا متوجه حضور ابی عبدالله شد صدا زد.. عمه جان زینب!کمکم کن من به شما تکیه بدم..به زحمت تکیه داد به عمه ی سادات زینب. توان نداشت...صدا زد.. پدر جان! أینَ حبیب؟آقا فرمود: قُتِل..أینَ أخی علیٌ اکبر؟ علی اکبرم آقا فرمود: قتل..أین عمی العباس؟ بابا عمو کجاست؟ ابی عبدالله فرمود:همینقدر بگم غیر من و تو دیگه مردی نمونده..ودایع امامت رو‌منتقل کرد.. اینجا امام سجاد صدا زد.. عمه! شمشیرمو بیار چه می‌کنی؟ حجت خدا غریب مونده دارم میرم جانمو براش بدم.. ابی عبدالله فرمود: خواهر نگهش دار، زمین از حجت خدا خالی نمونه.. اینم یه ، یه وداع دیگه ام ابی عبدالله داشت. اومد تو خیمه زن ها دید این خانما یکی نیزه شکسته به دستشون یکی شمشیر به دستشه .. چادر به کمر بستن یه جوری صورتشونو پوشوندن فقط چشم‌ها معلوم باشه.‌ابی عبدالله فرمودن: زینب جان چی شد اینجوری شد؟ گفت: آقا سرباز نداشتی برات یار آوردم.. اینا میخوان بگن آقا مگه ما مرده یم..* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری ●━━━━━━─────── یه وداع ویژه ایم داشت با خواهرش زینب ..صدا زد داداش ! جد ما از ما بهتر بود رفت.مادر ما زهرا رو‌کشتن ..بابامون علی رو از ما گرفتن. بردارم امام‌حسن به شهادت رسید اما امید من تو بودی ..تو بری من به کی دل خوش کنم..همه رو آرام‌کردی زینبو‌ آرام کن..میدونی چرا ؟چون حضرت فرموده بود اون لباس قدیمی و لباس کهنه رو برای من بیار..مادرش زهرای مرضیه اون شب که لباس رو به زینب داد..فرموده بود دخترم هر زمان حسین این لباس رو ازت خواست بدون چند ساعت بیشتر مهمونت نیست. لذا صدا زد داداش همه رو آروم‌کردی من و آروم نکردی..منم آروم‌ کن داداش...ابی عبدالله اشاره ای به قلب زینب کبری کرد،زینب کبری آرام شد.. ابی عبدالله رفت جنگ‌نمایانی کرد همین قدر بگم‌ که از بعد عاشورا ضرب المثل عرب عوض شد..تا روز عاشورا همه از شجاعت علی می گفتن..اما ابی عبدالله روز عاشورا کاری کرد مردم اگه میخواستن از شجاعت بگن ضرب المثلشون‌حسین ابن علی بود ..نقل مقتل اینه:جوری ابی عبدالله جنگید این خللی که تو این سی هزار نفر ایجاد شده جلوه‌ کرد... زخم ها دونه دونه زیاد شد اولین زخم‌ماری ابی عبداللهاین بود..ابی عبدالله رو‌مرکب بود یکم ایستاد استراحت کنه..از شدت جنگ ضعیف شده بود..ضعف پیدا کرده بود. نوشتن سنگی رها شد..این سنگ به پیشانی ابی عبدالله نشست خون جاری شد..آقای ما این لباس رو بالا زد تا این خون رو از پیشانی پاک کنه سینه ی آقا هدف شد..نوشتن اینجا حرمله تیری به سینه ی ابی عبدالله زد..هنوز ابی عبدالله رو‌ مرکبه ..تیر به سینه ی حسین نشست مقاتل نوشتن انقدر شدت این تیر انقدر سنگین بود همین یه تیر کار حسین ابن علی رو تمام‌می کرد.ابی عبدالله هرچی تلاش کرد تیر از جلو‌ بیرون نیومد..نوشتن تیر از پشت سر درآورده بود.آقا تیرو از پشت بیرون آورد..مثل ناپدان خون از سینه جاری شد.. صدا زد.. "بسم الله و بالله علی ملت رسول الله" این یهضربه ی کاری بود که به ابی عبدالله زدن.. ضربه کاری بعدی کجا بود.. نوشتن زرعة بن شریک ملعون ابی عبدالله که روی اسب بود این اسب هی به چپ و راست می‌کشید حسین رو مراقب بود آقا نیفته.. نوشتن این زرعة بن شریک نیزه ای به پهلوی حضرت زد.."فَسَقَطَ الْحُسَیْنُ عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْض عَلَى خَدِّهِ الْأَیْمَنِ" آقا با صورت راست به زمین افتاد.. حضرت وقتی میفرماد من صبح وشام برات اشک‌میریزم یا جداه..اشکم خشک بشه خون‌ گریه می کنم.. تا حالا دیدی کسی اشک‌هاش تبدیل به خون بشه؟ انقده دیگه اشک‌ ریخته اشکاش خشک شده داره خون میاد.. ضربه کاری بعدی خدا سنان رو لعنت کنه.. ارباب ما که افتاد رو زمین بعد کلی زخم که عرض کردم زخم‌های کم و بیش دیگه‌ای هم بود «من دارم کاری‌ها رو میگم.» سنان اومد جلو نیزه ای به ترقوه حضرت زد...ای کاش همین یکی بود نیزه رو بیرون آورد تو سینه حضرت فرو کرد.. دیگه این روانی ول نمی‌کرد حسینو، نیزه به سینه ی حضرت زد، نیزه رو انداخت..تیر وکمون‌ و‌ پیدا کرد اومد از یک قدمی تیر به گلوی حسین زد... امام باقر فرمود: پیغمبر نهی کردن حیوان‌ها رو اینجوری بکشن.. چه جوری؟ با نیزه زدن.. با شمشیر زدن.. با تیر زدن... با سنگ زدن ...با عصا زدن ..سنان معلون گفتم تیرو به سینه زد به ترقوه حضرت زد..تیر و‌ که به نیزه زد ابی عبدالله همه تلاششو کرد.. آقا به زحمت نشست.. دیدن دست برد زیر گلو‌ این خون گلو رو گرفت هی به صورت خودش میکشه..میگفت اینجوری میخوام برم پیش خدا..بگم‌ خدایا اینا حق منو بردن(خوردن) عمر سعد سوار مرکب دور قتلگاه می گشت می‌گشت می‌گفت برید، برید کار رو تموم کنید خیلی طول کشید ریختن سر ابی عبدالله.... ای حسین.. .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
Sh 10 Moharam 1402 Bazri [Mohjat_Net] (1).mp3
10.09M
و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری