eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.5هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
425 فایل
کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️ #کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5945288787062948575.mp3
زمان: حجم: 83K
عرض تسلیت محضر قطب عالم امکان، منتقم خون اهل بیت علیهم السلام، آقا حجت بن الحسن ارواحنا لتراب مقدمه الفداء، سلامتی وجود نازنین آنحضرت، تعجیل در فرج مقدسش، تسلای دل داغدارش عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم بفرمایید. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم)
🔸چقدر نام تو زیباست اباعبدالله 🔸حرمت عرش معلاست اباعبدالله 🔸زائر کرببلا حق شفاعت دارد خوش بحال اونهایی که شب عاشورا کربلا هستند کنار حرم با صفای ابی عبدالله... 🔸زائر کرببلا حق شفاعت دارد 🔸قطره در کوی تو دریاست اباعبدالله 🔸ما که باشیم که سنگ تو به سینه بزنیم 🔸سینه زن زینب کبری ست اباعبدالله شب عاشوراست امشب کربلا چه خبره... خدا به داد دل بی بی زینب برسه... تا صدای هلهله دشمن بلند شد... اومد کنار برادر عرضه داشت... چه خبر شده حسینم... فرمود خواهرم الان پیغمبر خدا رو در خواب دیدم... فرمود حسینم تو به زودی به ما ملحق میشی... تا این حرف رو بی بی زینب کبری شنید... صدای ناله اش بلند شد... یعنی حسینم میخواهی بری برادر... تمام دلخوشی من تویی حسین... اینجا یک جا بود ابی عبدالله خواهر رو آروم کردم... یک جای دیگه هم روز عاشورا... وقتی ابی عبدالله ميخواست بره میدان... صدا زد: و نادی یا سکینه و یا رقیه و یا عاتکه یا زینب و یا فاطمه، یا ام‌کلثوم، عَلَيْكُنَّ مِنِّي السَّلَام اهل حرم سراسیمه از خیمه بیرون اومدند دور حضرت را گرفتند دید خواهرش خیلی بی تابی میکنه... صدا زد زینبم خواهرم... تا صدای تکبیر منو میشنوید... بدونید من هنوز زنده ام ... امان... از اون لحظه ای که دیگه صدای تکبیر برادر رو نشنید... داخل خیمه... هی بلند ميشه.... هی میشینه روی زمین.... یکدفه دید صدای ذوالجناح اومد.... دوان دوان اومد بیرون... یه نگاه کرد... دید ذوالجناح برگشته اما برادرش حسین نیومده.. همین جا بود که دیگه... 🔸همه از خیمه ها بیرون دویدند 🔸ولی سالار زینب را ندیدند راوی میگه دیدند یک خانمی... دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه... هی صدا میزنه...‌ وای عزیز مادرم حسین... 🔸از حرم تا قتلگه، زینب صدا میزد حسین 🔸دست و پا میزد حسین، زینب صدا میزد حسین اومد بالای تل زینبیه... یه نگاه کرد... دید... والشمر جالس علی صدره... شمر روی سینه برادر... خدا چکار کنه زینب... دستاش رو گذاشت روی سر هی صدا میزنه... وامحمدا... واعلیا... تسلای دل بی بی زینب... صدا بزن یاحسین... 🔸 حسین آرام جانم 🔸 حسین روح و روانم -
314_6015007938911932040.mp3
زمان: حجم: 21.82M
.... امشب شهادت نامه ی عشاق امضا می شود فردا ز خون عاشقان، این دشت دریا می شود امشب کنار یکدگر، بنشسته آل مصطفی فردا پریشان جمعشان، چون قلب زهرا می شود امشب بود بر پا اگر، این خیمه ی خون خدا فردا به دست دشمنان، بر کنده از جا میشود امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی فردا صدای الامان، زین دشت بر پا می شود امشب کنار مادرش، لب تشنه اصغر خفته است فردا خدایا بسترش، آغوش صحرا می شود امشب که جمع کودکان، در خواب ناز آسوده اند فردا به زیر خار ها، گم گشته پیدا می شود امشب رقیه حلقه ی زرین اگر دارد به گوش فردا دریغ این گوشوار از گوش او وا می شود امشب به خیل تشنگان، عباس باشد پاسبان فردا کنار علقمه، بی دست، سقا می شود امشب که قاسم زینت گلزار آل مصطفی ست فردا ز مرکب سرنگون، این سرو رعنا می شود امشب بود جای علی، آغوش گرم مادرش فردا چو گل ها پیکرش، پا مال اعدا می شود امشب گرفته در میان، اصحاب، ثار الله را فردا عزیز فاطمه، بی یار و تنها می شود امشب به دست شاه دین، باشد سلیمانی نگین فردا به دست ساربان، این حلقه یغما می شود امشب سر سر خدا، بر دامن زینب بود فردا انیس خولی و دیر نصاری می شود ترسم زمین و آسمان، زیر و زبر گردد حسان فردا اسارت نامه ی زینب چو اجرا می شود .
|⇦•حدود ساعت سه... و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده نفسِ حاج میثم‌مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دوباره عاشورا شد، حسین تنها شد میون صحرا دور و برش غوغا شد تیر سه شعبه اومد از راه قلبت رو زیر و کرد مولا خون تو مثل رود جاری شد، به روی خاکا حدود ساعت سه از حال رفتی کشون کشون میون گودال رفتی هجوم آوردن اون که به مال حروم عادت کرده بریدن سرت رو قیمت کرده هجوم آوردن «برای غربتت بمیرم مولا، چه سخت جون دادی» همونی که پای صد تا نامه مُهر زد آروم آروم از گوشه با نیزه اومد آهت عرشو به گریه انداخت وقتی نیزه به پهلوت می‌خورد پهلوی زخمی مادر رو، به یادت آورد یه عده سکه واسه شمشیر داشتن یه عده اما چوب و سنگ برداشتن مسلمون نیستن یه عده تنها هلهله می‌کردن یه عده‌اشون با اینکه پیرمردن عصا برداشتن *یه عده عصا برداشتند.نوه عزیزت امام باقر کربلا بوده...با اسرا کتک خورده"لَقَد قُتِلَ بالسَّیفِ والسَّنانِ والحَجارةِ وَ الخَشب و العصا "با این ها کشته شد‌.نه اینکه جسارت شد.شمشیر رو می فهمم...نیزه رو می فهمم..‌سنگم می فهمم...چوب و عصا رو نمیفهمم‌‌.‌...چطوری تو رو با عصا کشتند...؟! تقدیر خدا این بود...تا لحظه آخر نفس بکشه...تا سرش رو نبریده بودند،هنوز زنده بود...وقتی سرش رو بریدند،زخم تمام این جراحات رو به جان خریده بود.* «برای غربتت بمیرم مولا، چه سخت جون دادی» صدا می‌زد آب... با سنگ جواب می‌دادن با اینکه حتی به اسب آب می‌دادن از زخم تیر و تیغ و نیزه زخمِ زبونشون سخت‌تر بود ناسزاها همه تقصیرِ، بغضِ حیدر بود... با گریه ابن سعد به لشکر میگه: تموم کنین کار حسینو دیگه سرش رو میخوام... اول برید راحت کنید این مردو بعدش برید غارت کنید این مردو *"ثم اَقبلوا علی سَلب الحسین"قبل از خیمه ها و دخترها اول خودش رو غارت کردند...* چقد طولانی شد کشتنِ ثارالله چرا این لشکر دست بر نمی داره آه آه از اون ساعتی که مردی سنگین کرد سینه‌ اشو آه یا رب... *بلند شو...بلند شو...بلند شو....روی عرش خدا نشستی...بلند شو این سینه رو مادرش می بوسه،این سینه رو علی مرتضی می بویید،بلند شو، بلند شد...* آه از اون ساعتی که مردی سنگین کرد سینه‌ شو آه یا رب... جسمش رو با لگد برگردوند، به سمت زینب *بلند شد بدنش رو با لگد برگردوند.سلام بر اون آقایی که سرش رو از قفا بریدند...* چِشم حسین داره سیاهی میره محاسنش رو توی دست می‌گیره چه تیغ کندی... یکی... دو تا... سه تا... دوازده بار زد سرو نشون دادو تو لشکر جار زد حسینو کشتم... : سید مهدی سرخان ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
Haj Meysam MotieeShab10Moharram1404[02].mp3
زمان: حجم: 48.36M
🎙کم نشه سایه‌ی تو از سر من حاج داداش چطور ازم می‌خوای یه گوشه‌ای آروم بشینم فردا رو از همین حالا دارم جلو چشام می‌بینم عید قربان می‌شه و، لباس احرامتو از من می‌خوای لحظه‌های آخرت، میای و یه کهنه پیراهن می‌خوای از حالا، چشمام داره سیاهی می‌ره حسین کفن نیست، زینب برات فکر حصیره حسین چی می‌شه، خواهرتم برات بمیره حسین؟ چی‌ می‌شه؟ «حسین جان، کم نشه سایه‌ی تو از سر من» خیره شدی به خیمه‌ها من با نگاه تو می‌سوزم امشب داداش تا خود صبح کنار آه تو می‌سوزم راستی امشبی چرا، هی پشت خیمه رو نگاه می‌کنی؟ چی شده این‌جور با بغض، گلوی اصغرو نگاه می‌کنی؟ چی می‌شه، فردا دیگه خورشید طلوع نکنه؟ چی می‌شه، حرمله کارشو شروع نکنه؟ سه شعبه، قصد بریدن گلو نکنه چی می‌شه؟ «حسین جان، کم نشه سایه‌ی تو از سر من» راستی داداش دیدی برا عباس امان نامه آوردن غوغا شد و گفتم همه بچه‌ها رو به خیمه بردن من دلم قرصه ازش، اما دیدی چقدر خجالت کشید؟ خیلی آرامش گرفت، صداشو وقتی که رقیه شنید الهی، عباس همیشه باشه دور و برم الهی، حرومیا هیچ‌وقت نیان به حرم نبینم، که با سنان و خولی همسفرم الهی «حسین جان، کم نشه سایه‌ی تو از سر من» نفس بکش نفس بکش راحت توو این ساعات آخر آروم یه ذره حرف بزن با این گلو برام برادر خواهرت حق داره که، این‌همه غصه واسه تو می‌خوره قاتل تو میاد و با، دوازده ضربه سرتو می‌بره الهی، به روی سینه‌ کاش دیگه نشینه الهی، دختر تو اینا رو کاش نبینه تن تو بی غسل و بی کفن روی زمینه الهی «حسین جان، کم نشه سایه‌ی تو از سر من» شاعر و نغمه پرداز: حجت الاسلام محمدرضا رضایی
.   عُمر زینب سر شد ، انگاری محشر شد وقتی افتادی تو ، ضربه ها بیشتر شد لب تشنه بی حالی  بی کس و تنها وسط جنجالی زخمیِ زخمی تهِ یک گودالی ، یارالی یارالی آه تنها بودی عصر عاشورا  آه لب تشنه کشتنت ای آقا  ای بی لشکر ، ای بی سر ای بی سر ای بی سر  روی جسمی رنجور ، با نیزه می‌زد زور یک لشکر داشت می‌زد ، از نزدیک و از دور  این حرفا پُر دردن یه عده گرگ وحشی دورت کردن توو اوجِ نامردی سر تو ریختن نامردن نامردن نامردن آه ، خواهرت موند و چشم گریون آه ، وقتی آب دادن به اسباشون ای بی لشکر ، ای بی سر ای بی سر ای بی سر  تنهای تنهایی ، لبریزِ غم‌هایی پاشو از رو خاکا ، زیر دست و پایی غارت کردن بُردن  داداش حسین غریب گیرت آوُردن اهل حرم شبیه گل پژمردن ، پژمردن پژمردن ای ، علّتِ غصه های زینب ای ، مُقَطَّعُ الاَعضای زینب ای بی لشکر ، ای بی سر ای بی سر ای بی سر ✍ 👇
کربلایی رسول برنا4_6005687022360992254.mp3
زمان: حجم: 8.77M
🖌شعر و نغمه: اجرا 🎤 🎼 ______________ چقد بوی فراق میده/ این حرفهای امشب تو بیا و بدترش نکن/حال و روز زینبتو یا دهر اٌف لک من/خلیلی داری میخونی بدون تو نمی تونم /خودت که بهتر می دونی نگو/نگو سرت می‌ره رو نیزه ها نگو نگو تنت به زیر دست و پا ...نگو نگو انگشت و انگشترتو...نگو‌ نگو غارت میشه پیکرت و ... نگو فقط بگو من چه کنم؟ بی تو با اطفال حرم با لشگر نامحرما که میریزن دور و برم _____________ امشب چقدر پریشونی/چی قراره سرت بیاد چرا باید این همه تیر/ به سمت پیکرت بیاد لباس یادگاری رو/ چرا ازم میخوای داداش ایشالا سالم میری و/ با دست پر میای داداش نرو نرو که دشمن تو شیر میشه نرو نرو که دخترت اسیر میشه نرو نرو که تیغ و تیر زیاد دارن نرو نرو که با علی عناد دارن نرو بیا یه امشب دل سیر میخوام نگات کنم داداش امام حسین منی و میخوام صدات کنم داداش __________ فردا بیاد تو قتلگاه/ چطور تو رو پیدا کنم نیزه شکسته ها رو من/ از تن تو جدا کنم فردا که خنجر میرسه/ صدای مادر میرسه شمر اگه دست پر بیاد/ قصه ما سر میرسه بگو بگو فردا باید چیکار کنیم بگو بگو کدوم طرف فرار کنیم بگو بگو چطوری آروم بگیرم بگو بگو چطور ببینم و نَمیرم بگو دعای امشبم فقط اینه که فردا نرسه سرت سلامت باشه و به روی نی ها نرسه .
بسم رب الحسین(۱۰) :به سمت گودال از خیمه دویدم من... ─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ (به سمت گـودال از خیــمه دویدم من) وقتی که ده مَـرکب ، دورِ تو دیدم  من سوختـــم از داغِ غـــربت  و تنهـــاییت وقتـی که فـــریاد تــو رو شنیــــدم من نــوای آل اللــه ، آتیــش به جـــونــم زد از روی تَـل ، داداش ، ناله کشیـــدم من غریب خــواهر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ نالـه زدم داداش ، از روی تـل ، وقتــی شمــر سیـَهْ دل رو ، رو سینه دیدم من به ســـر زنان تنهـــا به مقتــلِ خونیــن برای  امـــداد   تــو  پر  کشیـــدم  مــن غریب خــواهر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ســــری به نــی دیـدم ، برابرم  داداش امـــان از ایـن غــربت ، دیر رسیدم من مصیبتــی اعظــم بر ســـرم اومد چون خنجــر گریــانِ سنــــان و دیـــدم مــن غریب خــواهر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ خــون دل و اشکِ چشــم و غریبـــونه بــه روی  زخمـــایِ تنـت چکیـــدم من بوســــه زدم وقتــــی به حنجــــر پاره همنـفـــس مــادر ، نالــه کشیـــدم مـن غریب خــواهر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ خیمه به غارت رفت دور از چشای تو بی تو دل از  دنیــا دیگـــه بریــدم من به خیمـــه آتیش زد کوفیِ بی احساس به سمــت بیمــــارِ خیمـــه دویــدم من غــریب خــواهر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ تاعَلَـمت داداش نیفتـــد از شــــونه م مقــــاومـت کــردم تا نخَـمیــــدم من برای  تکـــرارِ   پیــام   این   نهــضــت رختِ اسـارت رو به جون خـریدم من وای از دل زینب (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ رقیه سعیدی‌کیمیا
|⇦•به باد گفتم ... و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌محمود کریمی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ به باد گفتم اگر شد مرتبت بکند به خاک گفتم اگر شد تنت بپوشاند ببین دل زاره زینب نگاه و اصرار زینب تو راهی از خیمه شدی و من از قفا مرو! کجا ؟امیر و سالار زینب سایه روی سرم چه کنم با آتیشه جیگرم چه کنم یه زن تنها با حرم چه کنم سپردی ام به که رفتی به دلقکان و کنیزان حسین! به من خستهٔ غم زده رحمی به دل جون به لب اومده رحمی نرو نرو یه نگاه به حرم کن به حرم رحمی دم غروب خورشیده چه بوی سیبی پیچیده وصیت مادرمونه که زینبت داری میری زیر گلوتو بوسیده *یه وقتی صدا زد یا هانی بن عروه! یا مسلم بن عقیل!یا حبیب! یا مسلم بن عوسجه! چرا جواب منو نمیدید؟این بدنا شروع کردن به تکون خوردن با بال بال زدنشون گفتن لبیک یا حسین..* چقده زخمی شده بدنت جونی نمونده دیگه به تنت زینب و کشته کهنه پیروهنت *اصلاً هفده،هجده مَحرم داشتم همینطوری بود عمه سادات. همه که جمع می‌شدن می‌ایستادن عمه جان بیان یهو مثلاً حضرت علی اکبر وارد می‌شدن می‌گفتن عمه جان تشریف آوردن. همه عزیزاشو در آغوش می‌گرفت الان ببین کار به کجا رسیده..* تو دل من غم عالمه رحمی حسین دور و بر ما نا محرمِ رحمی تو رو به چادر خاکی زهرا مادرم رحمی ببین که پا لرزونه ببین که دستام بی‌ جونه بیا بریم خیمه ببینی داره تو خواب با ترس و لرز رقیه روضه می‌خونه بذار بخوابه شاید نبینه که تن تو به روی زمینه یکی با خنجر رو سینه ات می‌شینه به مادر دم گهواره رحمی به گوشای پره گوشواره رحمی می‌زنه حرمله خنده به اشکات نداره رحمی هنگامهٔ غم شد تیر آمد و مقتل همه آلوده به سم شد هی کم‌ و کم.. از جسم تو هی کم شد و هی کم شد و کم شد یک نیزه به شانه آنقدر فرو رفت که یک مرتبه خم شد پاشیده تن او تقطیع شده بند به بند بدن او عمامه و انگشتری و پیراهن او لب پاره شد انگار با پا زده نیزه لگدی لب تشنه و خسته شمشیر چنان خورده که اعضاش شکسته زیر سم مرکب دندان و سر و سینه و ابرو شکسته شمر است که با چکمه روی سینه نشست گوشه‌ای عده‌ای کمان در دست روی اعضا شرط می‌بنندند فریاد کشیده از روی بلندی به روی سینه پریده ده ضربه زده است و مانده است دو ضربه که به حنجر نرسیده با خنجر کندش رگ‌های گلو را نبریده که دریده *کجا؟جلو چشم مادرش صدای مادر داره میاد «بنی..»پسرم! جیگرم!حسینم! حسین غریب آقا غریب آقا... زینب دست رو سر گذاشت هی صدا می‌زد وا محمدا.. وا علیا.. اما یه ناله اش دل اهل عرش و سوزاند واماه...* ای مونس شکسته دلا حال ما ببین ما را غریب و بی‌کس و بی آشنا ببین * این ساعت ساعت‌هایی که هوای کربلا قیرگون شد تا زینب اومد برسه..* سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا کند که نباشد سر برادر زینب *ای وای.. از کنار حسین با تازیانه کنار کشوندنش.. ای وای حسین وای حسین هلال میگه دلم سوخت سپرم آب کردم ببرم براش دیدم شمر از گودال بیرون اومد داره خنجرشو پاک میکنه.کجا میری؟ برم آب بهش برسونم پسر پیغمبره.. زحمت نکش سیرابش کردم.. چطور؟ عباشو کنار زد دیدم سر ...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....