دوباره با رو سیاهی...
#توسل ومناجات با خدا ویژه ماه مبارک رمضان اجرا شده #شب_بیستم ماه مبارک رمضان
دوباره باروسیاهی اومدم
اومدم حال دلم رو خوب کنی
پیش هرطبیبی رفتم نتونست
اومدم مریضیمو تو خوب کنی
آخدا! بذار باهات حرف بزنم!
توخودت گفتی صدامو دوست داری
وقتی باچشای خیس صدات کنم
گفته بودی که چشامو دوست داری
میدونم یهسالیه نیومدم
دل من که لک زده برای تو
جوونی کردم و تو بزرگی کن
دست خالی برم بَده برای تو!
حالا که من اومدم نگام بکن!
تو رو به علی جوابم نکنی!
جلوی مهمونای درخونت
آخدا یه وقت خرابم نکنی
من خودم خوب میدونم چیکارهام!
تو دیگه گناهامو به روم نیار!
التماست میکنم منو بخر!
تو رو حیدر آخدا همین یهبار!
تو اگه میخوای منو بسوزونی
بسوزون! ولی منو خراب نکن!
پیش اون که سیلی زد به فاطمه
نوکر فاطمهتو عذاب نکن!
دست خالی اومدم ولی بازم
پیرهن عزای حیدر تنمه
درخونه علی نشستمو
این صدای روضه های حسنه
زینب ازحال میره تا حسن میگه
کاش تو کوچهمون پرازحسود نبود
اگه اونجوری نمیزد به خدا
دیگه روی مادرم کبود نبود
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#مناجات_دعا
#ماه_مبارک_رمضان
#سید_رضا_نریمانی
•پیغمبران عرش...
#سینه_زنی و توسل به امیرالمومنین علیه السلام اجرا شده #شب_بیستم ماه مبارک رمضان
پیغمبران عرش خدا در تحیّرند
بر ساعت مقام شما غبطه میخورند
عمر بلند خضر نشان عنایتت
او خورده جرعه ای ز شراب ولایتت
موسی برای معجزه ی ادعای خویش
با ذکر یا علی به زمین زد عصای خویش
داوود اگر صدای خوشی دارد از شماست
او ذاکر بزرگترین هیئت خداست
نوح نبی برای مدارای سرنوشت
بر بادبان کشتی خود یا علی نوشت
علی مولانا
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#ماه_مبارک_رمضان
#کربلایی_مهدی_رسولی
202030_603916560.mp3
16.38M
•شیر را درچشم...
#روضه و توسل به امیرالمومنین علیه السلام ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده #شب_بیستم ماه مبارک رمضان
شیر را در چشم اهل روضه بیمقدار کرد
با کمی نان و نمک شیر خدا افطار کرد
از سر سفره پس از صرف سه لقمه پا کشید
لب نزد دیگر، اگرچه دخترش اصرار کرد
باطناً می سوخت اما ظاهرا خاموش بود
دود آهش آسمان کوفیان را تار کرد
در حیاط خانه هی چرخید و با حالی غریب
زیر لب آیات استرجاع را تکرار کرد
چارده قرن است و جز زهرا نمی داند کسی
قاتل خود را چرا از خواب خوش بیدار کرد؟
بعد از آن ضربت اگر "فُزتُ وَ ربّ الکعبه" گفت
یادِ زهرا سوختن بین در و دیوار کرد
ضربهی شمشیر زهرآلوده طوری بود که
مَرد یاد از داغی و از تیزی مسمار کرد
قاتل اصلی حیدر دست نحسی بود که
لالهزار وحی را با شعله آتش زار کرد
*نامردابن ملجم لعنت الله علیه رو گرفتن زندانیش کردن. بیبی حضرت زینب اومدگفت: ان شاءالله بابام خوب میشه!چرا این کار کردی؟ مگه نمیشناختی این آقاروگفت به همین خیال باش که بابات سرپا بشه! خودم شمشیرخریدم؛ زهرش دادم؛ روزها در زهری خوابوندم که اگه به دریا بزنی همه ماهیای دریا میمیرن.تا این حرفو زد بهم ریخت! بدوبدو اومدپیش امام حسن گفت: حسن جان این چی میگه؟
یه روزیم زنای مدینه اومدن عیادت مادرش. تاعلی برگشت خونه بدوبدواومد دروبازکرد! گفت: بابا! این زنا چی میگن؟گفت: نمیدونم بابا چی گفتن؟! گفت: امروز اومده بودن بعد این همه عیادت مادر؛ تا از درمیخواستن بیرون برن میگفتن: این زهرا دیگه زهرا نمیشه!*
«این سخن پیچیده هرجا
مرتضی افتاده از پا»
*امیرالمومنین صدا زد حسن جان! کیه پشت در اینقدر صدا میکنه؟گفت نمیدونم! اومد درو بازکرد دید همه یتیما یکی یه ظرف شیردستشونه. گفت: همشونو رد کن!همه رو رد کرد گفت بابام گفته برید! همشونو فرستاد!امیرالمومنین تو بستر گفت حسنجان بازم صدامیاد!اومد دید یه عده دیگه ایستادن گفت: مگه نگفتم برید بابام کسی روقبول نمیکنه؟ همشون رفتن.دوباره امیرالمومنین گفت صدای کیه؟ گفت حسنجان بروببین کیه!؟ انگارعلی هم منتظر یکیه...*
*اومد درو باز کرد دید اصبغ بن نباته. سرشو به در گذاشته داره سرشو میکوبه به در.گفت اصبغ! مگه نگفتم برید بابام کسی روقبول نمیکنه!؟ گفت کجابرم؟
خداروشکر کسی اومد شلوغ شد درخونه علی. آخه وقتی زهراشو میخواست ببره هیچکی نبود!....*
انگارنه انگار دیروز همینجا یکی خورد به دیوار
انگار نه انگار! دیروز یه بچه شهید شد با مسمار
انگار نه انگار دیروز یه زن رو زدن بین انظار
*گفت زینب من زدمش! من ابن ملجمم! میدونستم چهجوری بزنم...توکوچه هم اون نامرد به دومی گفت خیالت جمع! یهجوری زدمش پا نمیشه...*
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#ماه_مبارک_رمضان
#سید_رضا_نریمانی
Fadaeian_Ramazan1400_Shab20 (4).mp3
32.08M