eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.5هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
427 فایل
کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️ #کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🏴 روضه ای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و علیه السلام (حمله به خانه وحی و ) 🏴بند اول صد آه و صد واویلتا،مادر میون شعله ها میسوخت و میزد ناله که،فضه بیا فضه بیا فضه بیا که داره میسوزه وجودم آتیش گرفته همه ی بود و نبودم با دست بسته میبرن دارو ندارم با درد پهلو غصه ی حیدر و دارم افتاده مادر پشت در برای حیدر شد سپر از داغ محسن خون جگر واویلتا واویلتا 🏴بند دوم صد آه و صد واویلتا،افتاده ناموس خدا ای وای و با ضرب لگد،قامت مادر شد دوتا بشکنه دستی که با تازیونه میزد بشکنه پایی که به پهلوهاش لگد زد اگر نمیزد مادرم زمین نمیخورد تا که زمین خورد اسم محسنش رو آورد ای وای امون از میخ در و سینه ای که شد سپر مادرمون شد بی پسر واویلتا واویلتا 🏴بند سوم صد آه و صد واویلتا،شد سَدِّ راه مجتبی شد سد راه و سیلی زد،به مادرم تو کوچه ها تا سیلی زد چادر مادرو لگد کرد بی احترامی به ما با حرفای بد کرد یه جوری زد که مادرم راهشو گم کرد برای غربت بابامون گریه میکرد ای وای امون از غربت و این مردم بی غیرت و کبودیه رو صورت و واویلتا واویلتا ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی .👇
. زبان حال حضرت زهرا علیهاالسلام با شیعیان ِ.... آی اونایی که دارید به هم میگید تبریک این روزا کشته شده محسن شیش ماهَم فَرق تون چیه با اون حرومی هایی که توی کوچه خندیدن به ناله و آهَم منو مادر میخونید ولی به چه حقّی با محبّان سقیفه می کنید وحدت به خدا مادر اون کسی فقط هستم که همیشه قاتلم رو میکنه لعنت مهدی اِنْتَقِم بیا و قاتل محسنم رو آتیش بزن مهدی اِنْتَقِم از همونی که سیلی زد به من پیش حسن مهدی اِنْتَقِم از همونی که دست حیدرو با کینه بست مهدی اِنْتَقِم یه جوری به در لگد زد که دنده هام شکست اللهم عجل لولیک الفرج.... 🌸🌸🌸🌸🌸 آی اونایی که دارید به هم میگید تبریک توی این روزا منو زدن چهل ملعون حالا که مهدی ِبی کسم عزاداره شما با شادیهاتون، دلم رو کردید خون من نمیگذرم از اون که با همین کارا باعث غیبت مهدی،پسر من شد به خدا تو لشکر منتقم من نیست هرکی با عزای محسنیه دشمن شد مهدی اِنْتَقِم می زدن من رو توی کوچه باهم چل نفر مهدی اِنْتَقِم بازومو قنفذ بشکسته با دستور عمر مهدی اِنْتَقِم من کتک خوردم توی کوچه پیش مرتضی مهدی اِنْتَقِم من نمیشم از قاتلین محسنم رضا اللهم عجل لولیک الفرج.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇
. |⇦•شعله در شعله... سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج امیر ●━━━━━━─────── شعله در شعله دلِ کوچه پر از غم میشد کوچه در آتش و خون داشت جهنم میشد باید آتش بزنم باغ و بهار و گل را روضه مکشوف تر از آنچه شنیدم میشد بین دیوار و در انگار زنی جان میداد *ناخودآگاه آدم وقتی دستش به یه شیء داغی میخوره، عکس العمل نشون میده در گُر گرفت، میخ داغ شد، مادر ما نتونست..* بین دیوار و در انگار زنی جان میداد جان به لب از غم او عالم و آدم میشد لااقل کاش دلِ ابر برایش میسوخت بلکه از آتشِ پیراهن او کم میشد *شنیدی یه سه ساله دختر شبیه به این مادربزرگه؟ اما همیشه روضه خونا میگن هر دو تا صورتشون کبود بود، هر دو تا قدشون خمیده بود، اینجا پیراهن آتیش گرفت، کربلا هم دیدن دامن یه دختربچه آتیش گرفته..* زن در این برزخ پر زخم چه رنجی دیده ست بیست سالش نشده ست تا زمین خورد صدا کرد علی! چیزی نیست شیشه ای داشت میخ کوتاه بیا همسرم از پا افتاد میخ هر لحظه در این عزم مصمم میشد آن طرف مرد سکوتش چقدَر فریاد است روضه جانسوزتر از غربت او هم، میشد *خیلی تو لفافه میگم، الهی نفهمی چی میگم..* غنچه دارد گل من داد نزن بی انصاف *"اَنَّهُ حَصَرَ فاطِمَةُ فِی الباب حَتّی اَسقَطَت مُحسِنا،" بیشرف کاری با مادر ما کرد،آنچنان در رو فشار داد، "حَصَرَ.... فاطِمَه خَلفَ الباب"، فاطمه رو پشت در، سادات ببخشن، بگم چیکار کرد بیشرف؟ "لَطَمَ وَجهَ الزَّکیَّه"..* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .
زمان: حجم: 241.3K
. باغ را آتش زدند وباغبان را می برند شد زمین گریان چو می دید آسمان را می برند یک طرف گل های باغ از غم گریبان می درند یک طرف با دست بسته باغبان را می برند پیش چشم لاله های باغ گلچینان چرا همره خود جلوه ی باغ جنان را می برند پشت درافتاده بانوی بهشت احمدی دوزخی طبعان امیر مومنان را می برند جان عالم برلب آمد باعث خلقت چودید عده ای با ریسمان جان جهان را می برند آی جبریل امین یکدم فرود آی وببین راز دارومحرم راز نهان را می برند دست عترت دامن پاک ولایت راگرفت دید چون سرمایه ی امن وامان را می برند تا که زهرا حافظ این بوستان سرمدی است کی« وفایی »طایر عرش آشیان را می برند
. 🎤 کسی که بی تو سَرِ صحبتِ جهانش نیست تحمّل غم هجر تو در توانش نیست کسی که سوخته از انتظار می‌داند دل از فراق تو جسمی بُوَد که جانش نیست کسی که روی تو را دید یک نظر چون خضر چگونه آرزوی عمر جاودانش نیست؟! کسی که درک کند دولت حضور تو را نیاز گوشه‌ی چشمی به دیگرانش نیست نه التفات به طوبی کند، نه میل بهشت که بی حضور تو حاجت به این و آنش نیست به خاک پای تو سوگند، ای همیشه بهار! گلی که بوی تو دارد، غمِ خزانش نیست بهارِ زندگی‌ام در خزان نشست؛ بیا! «بهار نیست به باغی که باغبانش نیست» کنارِ تربتِ زهرا تو گریه کن! که کسی، به جز تو با خبر از قبر بی‌نشانش نیست بیا و پرده ز راز شهادتش بردار پسر که بی‌خبر از مادرِ جوانش نیست... ✍ ...................... جز به مهدی روی سیلی خورده نگشایم به کس منتقم باید ببیند روی سیلی خورده را ............ . از لاله زار توحید آتش زبانه می زد گل گشته بود پرپر، بلبل ترانه می زد در گلشن ولایت، یک نوشکفته گل بود گر می گذاشت گلچین، آن گل جوانه می زد من ایستاده بودم دیدم که مادرم را دشمن گهی به کوچه، گاهی به خانه می زد گاهی به پشت و پهلو گاهی به دست و بازو گاهی به چشم و صورت گاهی به شانه می زد گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره او با غلاف شمشیر این تازیانه می زد وقتی که باغ می سوخت، صیاد بی مروت مرغ شکسته پر را در آشیانه می زد با چشم خویش دیدم جان دادن پدر را از ناله ای که مادر در آستانه می زد این روزها که می دید موی مرا پریشان با اشک دیده می شست با دست، شانه می زد هنگام شرح این غم، از قلب زار (میثم) مانند خانه ی ما آتش زبانه می زد استاد حاج ✍ .👇
. 🏴 سلام الله علیها ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ در میسوزه ، با هجوم هیزم من می سوزم ، با نگاه مردم ۲ مادر تو پشت در رفتی واست دعا کردم - مادر بابا رو بردن من تو رو صدا کردم - مادر ۲ میون شعله ها دیدم - غمای بی اَمونِتو بمیرم این که رو دیوار - دارم می بینم خونتو 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ دل میسوزه ، مثل سینه در میسوزم با ، ناله های مادر ۲ دیدم وقتی می بردن از خونه بابامونو - بابا می دید چشاش روی زمین رد خونو - بابا ۲ از بابامون جدا کردن - دستای نیمه جونِتو بمیرم اینکه رو دیوار - دارم می بینم خونتو 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ خاک کوچه ، رنگ خون گرفته با بغض ما ، آسمون گرفته ۲ مادر دیدم تا آتیش و عزای بابا رو - مادر دیدم آتیش خیمه های فردا رو - مادر ۲ میون شعله ها دیدم - آتیش روی معجر رو با چشم پرخون دیدم - رو نِی سر برادر رو . 👇
. کربلایی محمد حسین حدادیان _________________ بند اول . سرما زده باغچه ی یاس تو خونمونو با یه سیلی زمین زدن دونه به دونمونو ای وای گرد غربت پاشیده تو مدینه عاقبت حب علی همینه چه آتیشی به پا شد جشن به دنیا اومدن محسنمون عزا شد از اون روز که پای مغیره به این خونه وا شد خونه ی عشق و امیدمونم ماتم سرا شد تا میتونی جلو در نیا ضرر داره واسه پهلوت تهِ غلافه انگار گرفته به گوشه ی چشم و ابروت آخ بمیرم برا درد بازوت بند دوم . دست نامحرم روت بلند شده حق بده از غمت بمیرم آخه با هم زدنت الآن برم من یقه ی کیو بگیرم برات بمیرم برات بمیرم نه خوبی نه روبراهی داری از محارمت رو میگیری یه دو سه ماهی اینا از من کینه دارن آخه تو بی گناهی زدنو اصاً نگفتن خانوم تو پا به ماهی همه اومدنو سرمون داد زدنو نگفتن تو در و همسایه ما آبرو داریم چشم زدن زندگیمو ما بی شدیمو نگفتن که برای بچمون ما آرزو داریم جارو به دست شدی تو خونه علی راضی به زحمت نیست علی به فکر خانومشه تو فکر حکومت نیست بنا بود پای هم پیر بشیم انگار دیگه قسمت نیست زینب اومده زخماتو ببنده من شرمنده ندیدم تو این سه ماه لبات بخنده صدا مردا رو زنم بلنده .👇
زمان: حجم: 311.3K
. از لاله زار توحید آتش زبانه می زد گل گشته بود پرپر، بلبل ترانه می زد در گلشن ولایت، یک نوشکفته گل بود گر می گذاشت گلچین، آن گل جوانه می زد من ایستاده بودم دیدم که مادرم را دشمن گهی به کوچه، گاهی به خانه می زد گاهی به پشت و پهلو گاهی به دست و بازو گاهی به چشم و صورت گاهی به شانه می زد گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره او با غلاف شمشیر این تازیانه می زد وقتی که باغ می سوخت، صیاد بی مروت مرغ شکسته پر را در آشیانه می زد با چشم خویش دیدم جان دادن پدر را از ناله ای که مادر در آستانه می زد این روزها که می دید موی مرا پریشان با اشک دیده می شست با دست، شانه می زد هنگام شرح این غم، از قلب زار (میثم) مانند خانه ی ما آتش زبانه می زد استاد حاج ✍ ............. . علیهاالسلام بیمارت ای علی‌جان، جز نیمه‌جان ندارد میلی به زنده ماندن، در این جهان ندارد غم چون نسیم پاییز برگ و بر مرا ریخت این لالۀ بهاران غیر از خزان ندارد... خواهم که اشک غربت از چهره‌ات بگیرم شرمنده‌ام که دیگر دستم توان ندارد بگذار کس نداند در پشتِ در چه بگذشت من لب نمی‌گشایم، محسن زبان ندارد هر کس سراغم آمد با او بگو که زهرا قدرش عیان نگردید، قبرش نشان ندارد شهری که در امان‌اند حتی یهود در آن در بین خانۀ خود، زهرا امان ندارد!... 📝حاج ✍ .
زمان: حجم: 311.3K
. از لاله زار توحید آتش زبانه می زد گل گشته بود پرپر، بلبل ترانه می زد در گلشن ولایت، یک نوشکفته گل بود گر می گذاشت گلچین، آن گل جوانه می زد من ایستاده بودم دیدم که مادرم را دشمن گهی به کوچه، گاهی به خانه می زد گاهی به پشت و پهلو گاهی به دست و بازو گاهی به چشم و صورت گاهی به شانه می زد گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره او با غلاف شمشیر این تازیانه می زد وقتی که باغ می سوخت، صیاد بی مروت مرغ شکسته پر را در آشیانه می زد با چشم خویش دیدم جان دادن پدر را از ناله ای که مادر در آستانه می زد این روزها که می دید موی مرا پریشان با اشک دیده می شست با دست، شانه می زد هنگام شرح این غم، از قلب زار (میثم) مانند خانه ی ما آتش زبانه می زد استاد حاج ✍ ............. . علیهاالسلام بیمارت ای علی‌جان، جز نیمه‌جان ندارد میلی به زنده ماندن، در این جهان ندارد غم چون نسیم پاییز برگ و بر مرا ریخت این لالۀ بهاران غیر از خزان ندارد... خواهم که اشک غربت از چهره‌ات بگیرم شرمنده‌ام که دیگر دستم توان ندارد بگذار کس نداند در پشتِ در چه بگذشت من لب نمی‌گشایم، محسن زبان ندارد هر کس سراغم آمد با او بگو که زهرا قدرش عیان نگردید، قبرش نشان ندارد شهری که در امان‌اند حتی یهود در آن در بین خانۀ خود، زهرا امان ندارد!... 📝حاج ✍ .
4_6010429774357336842.mp3
زمان: حجم: 746.2K
‍ . سلام الله علیها ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ چادری که لطف فراوون کرده‌ دردا رو درمون کرده کلی یهودیو مسلمون کرده چادری که دنیا براش می‌میره آخرتم دست‌گیره دست گنه‌کارا رو هم می‌گیره حق این نبود که ریشه‌هاش / توو کوچه‌ها خاکی بشه جای لگد بمونه روش / روی زمین کشیده شه حق این نبود چادری که / شدن دخیلش انبیا علی رو وقتی میبرن / بیُفته زیر دست و پا وای مادر - ای وای مادر ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ مادری که انسیةُ الحورا بود سیّده‌ی زن‌ها بود دلخوشیِ زندگی مولا بود مادری که با وجود درد و تب بازم با ذکر یارب دعا می‌کرد همسایه‌ها رو هر شب حقّش نبود کاری کنن / مرگشو از خدا بخواد حتی برا ذکر و دعا / دستش دیگه بالا نیاد حقّش نبود ضرب غلاف / بشه جواب خوبیاش سخت بشه حتی نیمه‌شب / نفس کشیدنم براش وای مادر - ای وای مادر ۲ .👇
. مادرم خورد زمین و دلِ آدم خون شد دلِ آدم نه، دلِ حضرتِ خاتم خون شد صورتش خورد به دیوار، به ضربِ سیلی بعد از آن صورت و چشم و سرش از دم خون شد ضربه ی دستِ عدو کار خودش را می کرد آه..دیدم رُخِ چون آیينه کم کم خون شد شبنمِ چشم ترش ریخت به خاکِ کوچه خاک از داغِ غمش گِل شد و شبنم خون شد گوش او پاره شد و زینت گوشش بشکست گوشِ هرکس که شنید این غمش، از غم خون شد مادری را جلوی چشم پسر زَد ای وای.. از چنین صحنه خدایا، دلِ عالم خون شد ملتمس ناله بزن در غمِ آن ياسِ کبود خونِ دل خور، که دلِ دشمن او هم خون شد .
زمان: حجم: 133.5K
. مادرم خورد زمین و دلِ آدم خون شد دلِ آدم نه، دلِ حضرتِ خاتم خون شد صورتش خورد به دیوار، به ضربِ سیلی بعد از آن صورت و چشم و سرش از دم خون شد ضربه ی دستِ عدو کار خودش را می کرد آه..دیدم رُخِ چون آیينه کم کم خون شد شبنمِ چشم ترش ریخت به خاکِ کوچه خاک از داغِ غمش گِل شد و شبنم خون شد گوش او پاره شد و زینت گوشش بشکست گوشِ هرکس که شنید این غمش، از غم خون شد مادری را جلوی چشم پسر زَد ای وای.. از چنین صحنه خدایا، دلِ عالم خون شد ملتمس ناله بزن در غمِ آن ياسِ کبود خونِ دل خور، که دلِ دشمن او هم خون شد .