eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
372 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
. |⇦•از سر گذشتن.. حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── *تا صدای ابی عبدالله میومد دل زینب آروم بود. تا صدا میزد "«لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ" اما دیدن دیگه صداش کم کم داره از نوا میفته. تا لحظه ای که نگاه کرد"فَسَقَطَ الْحُسَیْنُ ع عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ" تفسیر این روایت اینه:* بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد *این لحظه رو هم عمه سادات داره می بینه، هم کنارش عبدالله بن الحسن، دستش تو دست عمه ست. تا حالا عمه دستشو محکم گرفته. اما دیگه اینجا دست زینب بی حس شد. * آه از آن لحظه ای که شمر در گودال رفت روضهٔ جانسوز شد اینگونه سوزان بیشتر *یه وقت دیدن دیگه عبدالله دل تو دلش نیست. دستش رو از دست عمه رها کرد دوید به سمت میدان هی صدا میزنه "وَالله لا اُفارقُ عَمّی" نمیتونم عموم رو تنها بذارم. شب بچه های امام حسنه. هر شب گریه می کردی ابی عبدالله از کربلا نگاهت می کرد. امشب یه دعاگو هم از مدینه داری، از کنار قبرستان بقیع... پیغمبر فرمود: برا حسنم هرکسی یه قطره اشک بریزه گریان وارد محشر نمیشه...* ابن الحسن هستم جگر دارم عمو جان پیشِ تو از بازو سپر دارم عمو جان *همچین که خودشو رسوند با احترام داره میاد اینجا زیارتگاه انبیاست، زیارتگاه اولیاست. هرکسی اجازه نداره اینطوری وارد بشه. با پای برهنه داره می دوه به سمت گودال. اما تا رسید دید یه عده بی حیا با چکمه وارد شدن. (اگه از اول وارد روضه شدم چون روضه پنج روز بواسطه آقازاده امام حسن روضت میاد جلو. روضه گوداله باید عاشورا بخونی، اما این آقازاده یه کاری کرده روضه توام شده با روضه گودال) نگاه کرد دید ابن شَعب ملعون، نانجیب شمشیر گرفته بالاسر ابی عبدالله. روایت این نانجیب رو گفته، تو زیارت ناحیه اما حرمله ی نانجیب رو آورده.هر کدومشون بودن یه وقت دیدن بچه شیر امام حسن یه نگاه کرد. گفت: "یَابنَ الخَبیثَة آَتَقتُلُ عَمّی"؟ میخوای عموی منو بکشی؟ مگه عبدالله مرده باشه. نانجیب گفت بچه یه حرفی داره میزنه. شمشیر رو به قصد سر ابی عبدالله آورد یه وقت دستشو جلو آورد. تا دست آویزان پوست شد، تا صدای شکسته شدن استخون دستو شنید یه وقت صدا زد.." وا اُمّاه!" همه روضه هایی که باباش براش خونده بود تداعی شد. یه روزی بابا درِ گو ششون روضه میخوند. عزیزم! خودم دیدم با چشمام. نانجیب با غلاف شمشیر به بازوی مادرم زد.* با سر دویدم سمت تو تا سینه ات را از زیر پای شمر بردارم عموجان من بی زره یاد جمل را زنده کردم مانند بابایم هنر دارم عمو جان درد یتیمی را کنارت حس نکردم پیش خودم گفتم پدر دارم عمو جان از سر گذشتن، سرگذشت عاشقان است شرمنده ام پیش تو سر دارم عمو جان «عمو حسین عمو حسین .....» گفت عموجان : دست بریده حاصل دست شکسته است این ارث را از پشت در دارم عمو جان *آخرین تیرشو حرمله نانجیب در کمان قرار داد. این بچه رو سینه عمو افتاده. ان شاءالله این صحنه رو عمه سادات از بالای تل ندیده باشه. چرا که اگه زینب دنبال عبدالله دویده باشه شاید این صحنه رو دیده. * تیر از تنم رد شد تنم را به تنت دوخت خیلی برایت دردسر دارم عمو جان اینجا پر از سنگ و سنان و تیر و نیزه است از تنگی جایت خبر دارم عموجان با خنده من را بدرقه کن جای گریه حالا که من شوق سفر دارم عمو جان هرچند لشکری نیست من لشکر عمویم بردار خنجرت را از حنجرِ عمویم * دید عمو رو دوره کردن. صدا زد: لشکریان خیره سر چند نفر به یک نفر* بردار نیزه ات را از صورت خداوند یابن خبیثه نگذار سر به سر عمویم * این نانجیب ها فقط زخم نمی زدن. اینقدر کنار گودال دشنام دادن.* این سینه را پیمبر بوسیده روزگاری پاشو! چرا نشستی بر پیکر عمویم؟ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
1402043103.mp3
36.27M
|⇦•از سر گذشتن...... ابن حسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
. |⇦•زمین داره می لرزه.. ابن حسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── زمین داره می لرزه، آسمونا تاریکه این آخرین سربازه، به قتلگاه نزدیکه از خیمه ی بی قرارا، از لای گرد و غبارا داره میبینه عموشو، تو حلقه‌ی نیزه دارا میبینه چشماشو دیگه بسته میبینه چقدر نیزه شکسته خدایا! شمر کجا نشسته؟ «وااای عمو حسین، عمو حسین» رهاش کنید نامردا، این سوره ی انسانه پای کدوم بی دینی رو سینه ی قرآنه این جسمی که روبرومه، قرآن ناطق عمومه عمه برو توی خیمه، اینجا دیگه کار تمومه بمیرم، سر نیزه ها بلندن اومدن راه نفس ببندن کنارت آب میریزن میخندن «وااای عمو حسین، عمو حسین» عمو داره دیر میشه، بیار سرت رو بالا شنیدم از حرفاشون که وقت خیمه است حالا دشمن چقد بی وجوده، تو زنده ای هنوز زوده که ببینی خیمه هاتو اسیره آتش و دوده میزنن به نیزه ها سرا رو میزنن تک تک دخترا رو میکشن چادر و معجرا رو .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
1402043106.mp3
25.59M
|⇦•زمین داره می لرزه...... و توسل به ابن کریم حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
. |⇦•کربلا در احاطه ی... ابن الکریم حضرت عبدالله بن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مهدی حسینی ●━━━━━━─────── سخن اهل عشق این سخن است کربلا در احاطه ی حسن است هرکسی رو به کربلا کرده باطناً رو به مجتبی کرده بزم ما را حسن فراهم کرد او حسین را عزیز عالم کرد این همه مجلس مصیبت ها پرچم یا حسینِ هیئت ها خیرها را به ما حسن داده او به ما اذن سوختن داده میوه ی نور می دهد شجرش ای به قربان هر دوتا پسرش با حسن جانِ تازه می گیریم امشب از او اجازه می گیریم که بگویم ز جلوه ی آن ماه مددی یا جناب عبدالله یازده ساله است و صف شکن است پس یتیم حسن خودش حسن است دست آورده جای شمشیرش همه مات اند ماتِ تکبیرش حق شده پیش او بزرگ شده این پسر با عمو بزرگ شده گریه کن ها نظر به راه کنید حسن ِکوچه را نگاه کنید از روی تَل خدا خدا می کرد عمویش را فقط صدا می کرد چه عمویی میان چند سپاه تشنه ای در میان قربانگاه صحنه را تاکه دید گفت: حسین ! دست خود را کشید گفت: حسین! حسن کربلا به جان آمد پا برهنه دوان دوان آمد آمد و دید گریه بی اثر است یک نفر روی سینه ی پدر است پاره پاره شده است پیروهنش می زند با غلاف برپیکرش بندبند تنش گسسته شده نیزه ها درتنش شکسته شده دادزد ای عموی خون جگرم غم مخور من برای تو پسرم چشم درسمت خیمه گاه ندوز دست ناقابلم هست که هنوز می دهم دست دربرابر تو تا بلا دور باشد از سر تو دیدی آخر تنم ز عشقت سوخت تیر من را به روی جسمت دوخت .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
4_5902320014383386487.mp3
20.72M
|⇦•کربلا در احاطه ی...... ابن حسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید امیر حسینی
. |⇦•یابن طه.. و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ محمود کریمی ●━━━━━━─────── ↻ یابن طه! یابن الزهرا! یابن الکرّار حسن یابن المشعر! یابن الحیدر! یابن الکرّار حسن یه روز میاد، بقیع آباد میشه برات سینه زدن آزاد میشه ورودیِ بقیع پنجره فولاد میشه ضریح تو، ضریح مادرت، مثل گوهرشاد میشه یه روز میاد مثل کربلا میگن تمومِ خادما هَله بالزوّار حسن نور الانوار بحرُالقهّار یابن الکرّار حسن بِرُّالابرار سِرُّالاسرار یابن الکرّار حسن رؤیای ما یه روز تعبیر میشه شبستون نجف تکثیر میشه کتیبه ها همه آیه ی تطهیر میشه همه عالم رو نمای گنبد پر از ترنّم تکبیر میشه تا عاشقا راهی میشن از رو مناره ها میگن هَله بالزوّار حسن شاه دنیا، مولای ما گفته مولای حسن یابن الکرّار حسن گفته با آه ابی عبدالله ای وای ای وای حسن یابن الکرّار حسن روایتا همه تعبیر میشه وقتی صحن آخَرِت تکمیل میشه رئیس خادما خود جبرائیل میشه سپاهش از مدینه تا نجف تو حرم تشکیل میشه موسم حج، اون سرزمین میشه شبیه اربعین هَله بالزوّار حسن کردی معلوم به لبِ مسموم خبرِ عاشور حسن، یابن الکرّار حسن بدم المظلوم، نفس المهموم صاحب دستور حسن یابن الکرّار حسن فدات نشم برا اشکات هیهات برای عمه ی سادات هیهات نشم، مِنَ الحاربکم از همه اَعدات هیهات نشم وقف، یا لثارات الحسین یا حسین هیهات هیهات منم غلامِ حسنین میگن تموم عالمین هَله بالزوّار حسن ه‍َله بالزوّار حسین .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
Mahmoud Karimi - Muharram 1402 Shab 5 - 9.mp3
5.3M
|⇦•آخرین حاجی ام... ابن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ محمود کریمی ●━━━━━━─────── آخرین حاجی ام و آمده ام قربانگاه لک لبیک عمو لک لبیک عمو «حسین..» حسن کوچک این دشت منم عبدالله لکَ لبیک عمو... لکَ لبیک عمو «حسین..» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .
🌹ماه محرم🌹 آنچنان که بارش باران نم نم دیدنی است چشم خیس گریه کن های شماهم دیدنی است هم نزول حضرت جبریل سوی روضه ها هم گدایی کردن امثال حاتم دیدنی است اکثر ایام گرچه خالی از زیبایی است چهره این شهر در ماه محرم دیدنی است ظاهر آراسته خوب است اما این دهه صورت زخمی و موی نامنظم دیدنی است می شود معشوق با لبخند زیباتر ولی چهره ی هرعاشقی همراه با غم دیدنی است صحنه ای از مرقدت نقش است در اندیشه ها کربلا بالای گنبد موج پرچم دیدنی است مثل آن روزی که یک عاشق به دلبر میرسد لحظه پیوستن شاه و گدا هم دیدنی است عشق بازی از نگاه مسلم و حر و حبیب باغریبی، سر به زیری، قامت خم دیدنی است یا غیاث المستغیثین منی هنگام مرگ میزبانی تو در آن واپسین دم دیدنی است در میان نامه ی اعمال در محشر فقط روزهایی که برایت گریه کردم دیدنی است کاش می فهمید اهریمن که در ملک وجود حلقه خاتم به دست شاه عالم دیدنی است ✍علی ذوالقدر
مرا «نوکر» نوشتند. آقا! تو را «آقا» مرا «نوکر» نوشتند یعنی تو را اوّل مرا آخر نوشتند روی سیاه من یقیناً حکمتی داشت شکر خدا نام مرا قنبر نوشتند روزی که نام «بهتران» را می نوشتند نام تو را از هر کسی بهتر نوشتند آری تو را حتی میان پنج تن هم در روز خلقت گریه آورتر نوشتند این قسمت ما بوده که سردار باشیم امّا تو را در کربلا بی سر نوشتند این اشک دیده نه چراغ برزخ ماست از برکت تو اشک را گوهر نوشتند ترسی ندارم از قیامت چون شنیدم نام تو را هم شافع محشر نوشتند کاری برای تو ندارد می توانی من را عوض کن جان پیغمبر . نوشتند : بدکاره با نیمه نگاهت زیر و رو شد لطف تو را بالاتر از باور نوشتند مس بودم و جنسم به یکباره طلا شد شغل تو را از اوّلش زرگر نوشتند تا که به سمت گنبد شه، پر بگیرم جای دو پر، بال مرا شهپر نوشتند پایین پای تو چه جای با صفایی است آن قطعه را عرش علی اکبر نوشتند ارباب جان من! ضریح نو مبارک طرح ضریحت را چه ذوق آور نوشتند آقا ضریح قبلی ات را پس چه کردند؟ آیا برایش قسمت دیگر نوشتند؟ ای کاش آن را می فرستادی مدینه بر روی آن با اشک چشم تر نوشتند: . سهم حسن همواره غربت بوده غربت او را شهید کینه ی همسر نوشتند قبرش شبیه چادر زهرا چه خاکی است بر روی خاک قبر او «مادر» نوشتند اوّل فدایی ولایت فاطمه بود این جمله را با ضرب میخ در نوشتند شاعر : محمد فردوسی