eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
346 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ هدایت زن گناهکار توسط امام کاظم(ع) مرحوم مجلسی نقل کرده است که هارون، خلیفه مقتدر و بی‌حیای عبّاسی دستور داد کنیز زیبا صورتی را برای خدمت کردن به امام موسی بن جعفر (علیهم‌السلام) به زندان بردند (و منظورش بدنام کردن حضرت بود). امام پیغام داد: «بَل انتُم بِهَدیتکُم تَفرَحُون(نمل:۳۶).» «این شما هستید که با هدایای خود شادمان می‌شوید؛ من به کنیز و امثال آن نیازی ندارم.» هارون از این پیام سخت خشمگین شد و گفت: به او بگویید ما به رضای تو کنیز را به زندان، نزد تو نفرستادیم، و دستور داد که کنیز را نزد حضرت بگذارند و باز گردند. مدتی گذشت، هارون خادمش را به زندان فرستاد تا خبری بگیرد. خادم به زندان رفت. با کمال تعجب دید آن کنیز به سجده رفته است و مرتب می‌گوید: قُدّوس سُبحانکَ سُبحانکَ، جریان را به هارون گزارش داد. هارون گفت: به خدا سوگند! موسی بن جعفر او را سحر کرده است، کنیز را بیاورید. کنیز را به حضور هارون آوردند، نگاهش را به آسمان دوخت و ساکت ایستاد. هارون پرسید: تو را چه شده؟ گفت: خبر تازه‌ای دارم! وقتی مرا به زندان بردند دیدم این مرد مرتب نماز می‌خواند، بعد از نماز مشغول تسبیح و تقدیس خداوند می‌شود. به او عرض کردم: مولای من! شما کاری ندارید برایتان انجام دهم؟ فرمود: با تو چه کار دارم؟ عرض کردم: مرا برای خدمت به شما آورده‌اند. آن بزرگوار با دست اشاره کرد و فرمود: پس اینها چه کاره‌اند؟! نگاه کردم، باغی دیدم بسیار وسیع و زیبا که اول و آخر آن ناپیدا بود، فرش‌های نفیس در آن گسترده بود و حوریه‌های بسیار زیبا با لباس‌های آراسته در آن جا بودند که هرگز نظیر آنها را ندیده بودم. با مشاهده آنها در برابر خدای خود به سجده افتادم و در سجده بودم که خادم تو به سراغم آمد و مرا نزد تو آورد. هارون گفت: ای ناپاک! شاید وقتی به سجده رفتی اینها را در خواب دیدی؟ گفت: نه! به خدا سوگند! این واقعیات را پیش از سجده دیدم و بعد از مشاهده آنها به سجده افتادم. هارون (به فردی) گفت: این ناپاک را بگیر و مراقب باش کسی این مطلب را از او نشنود، اما کنیز بدون درنگ مشغول نماز شد. از او پرسیدند: چرا چنین می‌کنی؟ گفت: عبد صالح (موسی بن جعفر علیهم‌السلام) را چنین یافتم … . راوی این داستان می‌گوید: این کنیز زندگی خود را به همین منوال در بندگی خدا سپری کرد تا از دنیا رفت. این قضیه چند روز قبل از شهادت امام کاظم (علیه‌السلام) رخ داد. 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۸، ص ۲۳۸
🌹 من امام دل‌ها هستم امام موسی بن جعفر علیهم‌السلام در دل‌های مردم جا داشت و بر قلب‌های آنان حکومت می‌کرد. این ویژگی حقیقتی انکارناپذیر و مورد پذیرش همه حتی هارون الرشید بود. ابن حجر هیثمی درباره این ویژگی حضرت می‌نویسد: روزی امام کاظم علیه السلام در کنار خانه [خدا] نشسته بود. وقتی چشم هارون به امام افتاد، گفت: تو همان کسی هستی که مردم پنهانی با تو بعیت می‌کنند؟ فرمود: من امام دل‌ها و تو امام بدن‌ها هستی.» 📚منبع الصواعق المحرقه، ابن هجر هیتمی شافعی، ص ۲۰۳
🌸 مددجویی بزرگان اهل سنت از قبر امام کاظم(ع) امام شافعی درباره آثار توسل به امام کاظم علیه‌السلام، گفتاری بس بلند دارد: قبر موسی کاظم علیه‌السلام در اجابت دعا [و حل مشکلات]، داروی شفابخش است.»(۱) ابوعلی خلال، بزرگ حنبلی‌های عصر خویش، در گرفتاری‌ها به بارگاه امام هفتم پناه می‌برد و به مدد امام، گرفتاری‌هایش را حل می‌کرد. خود او در این باره می‌نویسد: هرگاه مهمی برایم رخ می‌داد، به بارگاه موسی بن جعفر علیهم‌السلام می‌رفتم و به او توسل می‌جستم و آنچه می‌خواستم، خدای تعالی برآورده می‌کرد.»(۲) 📚منبع (۱) البصائر لمنکر التوسل باهل المقابر، حمداللّه هندی حنفی، ص ۴۲ (۲) الغدیر، علامه امینی، ج ۵، ص ۱۹۴
فیش‌روضه‌حضرت‌زینب.pdf
113.6K
﷽🖤 فیش مناجات با امام زمان(عج) "روضه شهادت حضرت زینب(س)"
🩸كنج زندان بلا تا كه ز پا افتادم ناخودآگاه فقط ياد «رضا» افتادم ... به روایت مرحوم «شیخ صدوق» در کتاب شریف «عیون أخبارالرضا علیه‌السلام»: 🥀 حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام سه روز قبل از شهادت خود، «مسیّب» که وکیل امورشان بود را خواستند و به او فرمودند: ای مسیّب! 📋 إِنِّی ظَاعِنٌ فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ إِلَی الْمَدِینَةِ مَدِینَةِ جَدِّی رَسُولِ اللَّهِ لِأَعْهَدَ إِلَی عَلِیٍّ ابْنِی مَا عَهِدَهُ إِلَیَّ أَبِی وَ أَجْعَلَهُ وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی وَ آمُرَهُ بِأَمْرِی ▪️من امشب عازم مدینه هستم، همان مدینه جدم رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله تا آن چه را پدرم با من عهد کرده بود، با پسرم علی علیه‌السلام عهد کنم و او را وصی و جانشین خود قرار دهم و امور خود را به او بسپارم. 🥀 مسیّب گوید: عرض کردم: چطور به من امر می‌نمایید که درها و قفل‌های این زندان را باز کنم و حال آن که نگهبانان جلوی درها ایستاده‌اند؟ إمام علیه‌السلام فرمودند: ای مسیّب! مگر یقین تو درباره خداوند عزّوجلّ و درباره‌ ما اهلبیت، ضعیف است!؟ عرض کردم: نه ای سروَر من! 🥀 ... آن گاه فرمودند: من خداوند عزّوجلّ را با همان اسم اعظمی که عاصف بن برخیا خواند و تخت بلقیس را قبل از چشم به هم زدنی آورد و در مقابل سلیمان گذاشت، می‌خوانم، تا خداوند مرا پیش فرزندم علی علیه‌السلام در مدینه ببرد. 🥀 مسیّب گوید: شنیدم که ایشان دعایی کردند و ناگاه متوجه شدم در محل نماز خود نیستند؛ همان جا ایستادم تا به سر جای خود بازگشتند و دوباره غل و زنجیرها را به پاهایشان بستند. من به شکرانه نعمت معرفت امام که خدا به من ارزانی کرده بود، به سجده افتادم. آنگاه امام علیه‌السلام ب من فرمودند: ای مسیب! 📋 ارْفَعْ رَأْسَکَ یَا مُسَیَّبُ وَ اعْلَمْ أَنِّی رَاحِلٌ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی ثَالِثِ هَذَا الْیَوْمِ ▪️سرت را بلند کن و بدان که من سه روز دیگر، به سوی خدای عزّوجلّ از این دنیا، رحلت خواهم نمود ... 🥀 مسیب گوید: با این کلام امام علیه‌السلام دیگر نتوانستم جلوی گریه خود را بگیرم و ناگاه بر گریه افتادم ... 📚عیون أخبار الرضا علیه‌السلام، ج۱ ص۱۰۰. ✍ كنج زندان بلا تا كه ز پا افتادم ناخودآگاه فقط ياد رضا افتادم دشمنم كرد گمان تا كه ببندد دستم ديگر از مرحمت و جود و عطا افتادم آنقدر بزم مناجات مرا ريخت بهم با وجودى كه كليمم ز دعا افتادم وسط سجده چنان ضربه به پهلويم زد صورتم خورد زمين و ز نوا افتادم بعد از آنى كه ز سيلى دهنم پرخون شد مثل بانوى مدينه ز صدا افتادم بسكه پيچيده بهم ساق دو پايم، هربار خواستم تا كه بمانم سرِ پا افتادم تا كه سنگينى پا را به تنم حس كردم ياد گودال و شهِ كرببلا افتادم دست و پا مى‌زنم امّا بخدا خوشحالم دخترم نيست ببيند كه كجا افتادم تا كه عمّامه كشيد از سرم آن پست يهود ياد معجركشى شام بلا افتادم ...
🩸روز جمعه بر روی پُل بغداد، فرَج من خواهید رسید ... در نقلی آمده است: شخصی به نام «علی بن سُوَید» که از یاران خاص امام کاظم «صلوات‌الله‌علیه» می‌باشد، گوید؛ 🥀 پولی به نگهبانان زندان دادم و شب هنگام به حضور حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام رسیدم و آن حضرت از من سوال نمودند که برای چه به اینجا آمده‌ای؟عرضه داشتم: «دلتنگی» مرا نزد شما آورده است! سپس گفتم: ای‌آقای من! سینه‌های‌مان به تنگ آمده … زمان فرج و گشایش و رهایی شما از این زندان، چه وقت فرا می‌رسد؟ آن حضرت نگاهی به من نموده و فرمودند: 📋 اَلْفَرَجُ قَريبٌ يَابنَ سُوَيد! يَومَ الْجُمُعةِ ضُحىً علىٰ الْجِسرِ بِبَغدادٍ ▪️فرج نزدیک است ای پسر سوید؛ روز جمعه به هنگام برآمدن آفتاب، بر روی پل بغداد … 🥀 علی ابن سُوَید گوید: از این کلام إمام علیه‌السلام، نزدیک بود از خوشحالی پرواز کنم؛ از محضر آن حضرت خارج شده و به دوستان‌مان گفتم: مژده دهید که امام موسی بن جعفر علیه‌السلام به زودی از زندان خارج می‌شوند. 🥀 روز جمعه فرا رسید و به وقت برآمدن آفتاب، بر روی پل بغداد جمع شدیم، 📋 و إذًا بِجِنازةٍ يَحمِلُها أربَعةٌ مِنَ السَجّانين علىٰ دَرفةِ بابٍ لا نَعشٍ! ثلاثٌ مِنَ الْخَلفْ و واحدٌ مِنْ جَهَةِ الرأسِ ▪️که ناگاه دیدیم یک چهار زندانبان، جنازه‌ای را بر روی یک تخته در، گذاشته و می‌آوردند؛ سه نفر عقب، و یک نفر جلوی جنازه را گرفته‌اند. 🥀 از آنجا که غل و زنجیر های زیادی بر دست و پای آن میّت بود، سه نفر عقب آن تختهٔ در را گرفته و تنها یک نفر جلوی آن را گرفته بود … به روی پُل که رسیدند، او را بر زمین نهادند و صورتش را باز کردند. علی بن سُوید گوید: من پیش رفتم تا آن میت را نگاه کنم … 📋 و إذًا بِهِ سَيّدي و مَولاي مُوسَى بنِ جعفر عليه‌السلام ! فَلَطَمتُ وَجهي و صِحتُ: وا إماماه … وا سيّداه … ▪️که ناگهان مولا و سروَرم موسی بن جعفر علیهماالسلام را دیدم! پس سیلی به صورتم زدم و فریاد می‌زدم: وا إماماه … وا سيّداه … 📚الطریق،کاشی، ج۳ ص۵۰۵ 📚المجالس المعصومیه، ص۲۵۲ ✍ آهسته گذاريد روي تخته تنش را تا ميخ اذيّت نكند پيرهنش را اصلاً بگذاريد رویِ خاك بماند زشت است بيارند غلامان بدنش را اين ساقِ به هم ريخته كِتمان شدني نيست ديدند روی تخته‌ی در، تا شدنش را اين مرد الهی مگر اولاد ندارد؟ بردند چرا مثل غريبان بدنش را؟! اين مرد نگهبان كه حيا هيچ ندارد بد نيست بگيرد جلوی آن دهنش را اين هفت كفن، روضه‌ی گودال حسين است ای كاش نيارند برايش كفنش را نه پيرهنی داشت حسين، نه كفنی داشت مديون حصيرند مرتّب شدنش را.
1_1228202700.mp3
16.08M
🎧 مرحوم سیدبن‌طاووس(رحمة‌الله‌علیه) می‌گوید: اگر از هر عملی، در غافل شدی... از صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی غافل نشو! چرا که در این دعا سری است که خدا ما را از آن آگاه کرده است. مهدی نجفی
aghasi-24.mp3
1.18M
آغاسي خبر آمد خبری در راه است سرخوش ان دل که از آن آگاه است شاید این جمعه بیاید شاید پرده از چهره گشاید شاید دست افشان پای کوبان می روم بر در سلطان خوبان می روم می روم بار دگر مستم کند بی سر و بی پا و بی دستم کند می روم کز خویشتن بیرون شوم در پی لیلا رخی مجنون شوم هر که نشناسد امام خویش را برکه بسپارد زمام خویش را با همه لحن خوش آوایی ام در به در کوچه تنهاییم ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر نغمه تو از همه پرشورتر کاش که این فاصله را کم کنی محنت این قافله را کم کنی کاش که همسایه ما می شدی مایه ی آسایه ما می شدی هر که به دیدار تو نایل شود یک شبه حلال مسایل شود دوش مرا حال خوشی دست داد سینه ما را عطشی دست داد نام تو بردم لبم آتش گرفت شعله به دامان سیاوش گرفت نام تو آرامه جان منست نامه تو خط امان منست ای نگهت خواستگه آفتاب بر من ظلمت زده یک شب بتاب پرده برانداز زچشم ترم تا بتوانم به رخت بنگرم ای نفست یار و مددکار ما کی و کجا وعده دیدار ما دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد به مکه آمدم ای عشق تا تو را بینم تویی که نقطه عطفی به اوج آیینم کدام گوشه مشعر کدام کنج منا به شوق وصل تو در انتظار بنشینم ای زلیخا دست از دامان یوسف بازکش تا صبا پیراهنش را سوی کنعان آورد ببوسم خاک پاک جمکران را تجلی خانه پیغمبران را خبر آمد خبری در راه است سرخوش آن دل که از آن آگاه است شايد اين جمعه بيايد شايد...
گرچه درخت خشک دلم نا اُمید نیست گویا بهار ، در دل این سَررسید نیست جشنی که در نبودِ تو بر پا شود ، عزاست این عیدها بدون حضور تو عید نیست تقدیرمان به خال سیاه تو رفته‌ است... انگار بخت منتظرانت سپید نیست! هفتاد پُشت من ، همگی عاشق تواَند پس ماجرای عشق من و تو جدید نیست بابابزرگم آرزویت را به گور بُرد مَردی که از فراق تو قدَّش خمید..،نیست در راهِ دوست جان بدهی..،بُرد کرده ای هر کس که پای یار نمیرد ، شهید نیست دست گناهکار مرا رو نمی کنی... اینگونه پرده‌پوشی‌ات اصلاً بعید نیست خیلی کُمیت بندگی‌ام لنگ می زند این پا شبیه آنکه به سمتت دوید..،نیست من در کمال خیره‌سری ، دوست دارمت این روسیاه هرچه که باشد..، پلید نیست قفل دلم به دست علی باز می شود مثل نجف برای دل من کلید نیست انگورِ حیدری‌ست دلیل جنون من عقل از سرم کنار ضریحش پَرید..، نیست! چیزی نمانده دق کنم از داغ کربلا جز دوری از حسین..،عذابی شدید نیست جانِ لبی که چوب شد از تشنگی..،بیا جان تنی که گم شده..،در خطِّ دید نیست وللّه اوجِ روضه همین مصرع است و بس: جای عقیله در دل بزم یزید نیست .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_1844928041.mp3
3.84M
  می گریم هر سحر، مثل ابر بهار ، بی تو مولا الغوث و الامان، یابن زهرا سرگردان توام چون شهیدان هنوز، در دو دنیا من را قابل بدان، یابن زهرا ای رویای همه ،کی می آیی  طولانی شد چرا، این جدایی (یابن یس بیا، یابن طه بیا  یابن خیرالنسا ، یابن زهرا بیا)   هم داغ فاطمه هم غم مرتضی، در دل ماست کربلای حسین، منزل ماست پیچیده هر نفس، در دل قتلگاه، عطر نامت می گیری عاقبت انتقامت عاقبت می رسد مهدی ما   گل باران می شود قبر زهرا (یابن یس بیا، یابن طه بیا       یابن خیرالنسا ، یابن زهرا بیا)   عهدی چون فاطمه، بسته اند عاشقان با ولایت با مولا مانده اند تا شهادت قبر بی نامشان ، قطعه ای بی نشان، از مدینه است داغ دیرینشان، زخم سینه است با ذکر یا علی جان سپردند     با فرمان ولی جان سپردند (راه ما تا ابد راه پیر خمین    با فرمان ولی با ذکر یاحسین) اللّــــهم عجّــل لوليّـــك الفـــــرج نوحه_میثم_مطیعی.
628.6K
نوحه: یا باب الحوائج، یا موسی ابن جعفر (ع)
حضرت موسی ابن جعفر علیه السّلام: : 🏴 کنج سیه چال جفا بوده ای، ای ماه من گرم مناجات و دعا بوده ای، ای ماه من جور و جفا کشیده ای، از چه تو ای ماه من زخم زبان شنیده ای، بسکه تو ای ماه من یا باب الحوائج، یا موسی ابن جعفر (۲) 🏴🏴 گرم مناجات و دعا تا سحر ورد لبت بوده کجایی پسر یاد غریبی رضا کرده ای با جگر شیعه چها کرده ای بین دعاها که را خوانده ای یاد غم و غصه ی معصومه ای 🏴🏴🏴 لطف تو شد شامل این سرزمین خواسته قطعا خدا این چنین تا حرم فاطمه در قم بود راه تولای تو کی گم بود شاه چراغ تو به ما نور داد بین حسینیه به ما شور داد کاظمی و امام کاظمینی حماسه ساز علم حسینی 🏴🏴🏴🏴 روزی شعرم شده مدح شما دم نزنم جز ز آل عبا ای نفسم بسته به ذکر شما حال خوشم بسته به مهر شما یوسف زندانی آل عبا پور علی شیر خدا مرتضی 🏴🏴🏴🏴🏴 مرغ دلم راهی طورت شده پر زده و مست حضورت شده کاش شبی زائر کویت شوم لایق دیدار رویت شوم _صادق ۱۴٠٠_۱۲_٠۲
349.7K
┅═ঊঈ♥️🖤♥️ঊঈ═┅╮╯                ﷽ (ع) وای ای گل گلخانه ای زهرا نشانه امام یگانه موسی ابن جعفر۲ 🖤 وای نجل پیغمبری موسی ابن جعفری تو گل پرپری موسی ابن جعفر۲ وای عمری کنج زندان با جگر سوزان روی سوی جنان موسی ابن جعفر۲ 🖤 وای سندی ظالمانه بر او بی بهانه می زد تازیانه موسی ابن جعفر۲ 🖤 وای زهر کین اثر زد بر جانت شرر زد آتش بر جگر زد موسی ابن جعفر۲ 🖤 وای امان از این بیداد کنج قفس افتاد از زهر کین جان داد یا موسی ابن جعفر۲ وای از نفس افتادی در غربت جان دادی کشته ی بیدادی موسی ابن جعفر۲ 🖤 وای ماه عالمینی نور کاظمینی گریان حسینی موسی ابن جعفر۲ 🖤 وای ای امان ای فریاد زندانی بغداد شد از قفس آزاد موسی ابن جعفر۲ 🖤 وای خورشید مدینه بدنت از کینه بر روی زمینه موسی ابن جعفر۲ 🖤 وای از ظلم استبداد پیکر تو افتاد روی پل بغداد موسی ابن جعفر۲ 🖤 وای کاظمین در عزاست از داغت کربلاست غرق شور و نواست موسی ابن جعفر۲ 🖤 🖌🎤 🎧🖌 👌      1402/11/13.
صدا ۰۰۲_sd--۵۵.m4a
1.16M
زنی_امام_کاظم_ع ع اجرای سبک: مداح:👌😭 •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• بسته‌شد دست‌وپایم کنج‌زندان به‌زنجیر ناله‌هایم شده چون ناله‌های سحرخیز بر تن من نشانه مانده از تازیانه(۲) 😭واغریبا غریبا(۳) گرچه من از تبار طا و ها، یاو سینم کنج زندان هارون دلغمین و حزینم گر به عالم امیرم من ز کینه اسیرم(۲) 💔واغریبا غریبا(۳) مانده چشمم بر این در تا بیاید عزیزم من به پایش تمام هستیم را بریزم ای رضا جان کجایی مُردم از این جدایی(۲) 😭واغریبا غریبا(۳) صورت نیلی‌یم را تا به دیوار نهادم با تن غرق در خون یاد مادر فتادم مادرم تا زمین خورد همچونان لاله پژمرد(۲) 💔واغریبا غریبا(۳) •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
SibSorkhi;Taheri-Ayam Shahadate Emam Kazem1395-007_090418161602.mp3
6.72M
مداح:👌😭 •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• (هستم گدایِ موسی بن جعفر جانم فدایِ موسی بن جعفر)۲ عشقِ نبیِّ خاتم تو هستی ... باب المرادِ عالم تو هستی ... (قبلۀ حاجات ما،باب مناجات ما شد کاظمینت ... وعده گه عاشقا،ماوای شاه و گدا شد کاظمینت ...)۲ عمری دخیل صحن و سراتم محتاج لطف و نیمه نگاتم کار خدایی کنی،مشکل گشایی کنی باب الحوائج ... دستم به دامان تو،جانم به قربان تو باب الحوائج ... قبلۀ حاجات ما،باب مناجات ما شد کاظمینت ... وعده گه عاشقا،ماوای شاه و گدا شد کاظمینت ... پر غصه گشته روز و شبِ تو خلصنی یارب ذکر لب تو پرپر زنی در قفس،افتاده ای از نفس آه و واویلا ... از طعنه جان بر لبی،یاد غم زینبی آه و واویلا ... قبلۀ حاجات ما،باب مناجات ما شد کاظمینت ... وعده گه عاشقا،ماوای شاه و گدا شد کاظمینت ... هستم گدایِ موسی بن جعفر جانم فدایِ موسی بن جعفر عشقِ نبیِّ خاتم تو هستی ... باب المرادِ عالم تو هستی ... قبلۀ حاجات ما،باب مناجات ما شد کاظمینت ... وعده گه عاشقا،ماوای شاه و گدا شد کاظمینت ... •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
سینه_زنی_واحد_ویژۀ_شَهادت_اباالر_040418192522.mp3
1.54M
مداح:👌😭 •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• با فغان و شور و شین تا به شهر کاظمین ‌ ‌ دل می‌زند پر (در عزای شاه دین می‌زند روح الامین بر سینه و سر ) ۲ ( شیعه برپا کن عزا کشته شد مولای ما موسی بن جعفر ) ۲ در نوا و زمزمه گریه کن با فاطمه همراه حیدر ( دلها پریشان هر دیده گریان ) ۲ شد کار اهل آسمان ، فغان و زاری زهرا نماید زین عزا ، خون از دو دیده جاری ( آه و واویلا ۲ موسی بن جعفر ) ۲ کاظمین در ولوله جسم او در سلسله آه و واویلا دل شده پر از شرر گشته تخته ای ز در تابوت آقا ( صورت او نیلی است جای ضرب سیلی است مانند زهرا ) ۲ چون گلی پژمرده او تازیانه خورده او از ظلم اعدا ( وای از زمانه از تازیانه ) ۲ بال و پرِّه او شکسته دشمنش ز کینه چون مادرش زهرا میان کوچه‌ی مدینه ( آه و واویلا ۲ موسی بن جعفر ) ۲ شد نمایان در برش یاد جد اطهرش در کنج زندان عالمی در شور و شین تازه شد داغ حسین شاه شهیدان ‌ ‌ ( همچو عاشورا نشد دخترش تنها نشد ) ۲ در بین عُدوان ( گرچه زار و خسته او سینه اش نشکسته او ) ۲ با سُّم اسبان ( محشر به پا شد چون کربلا شد ) ۲ اما حسین در کربلا ، سر در بدن ندارد عریان میان خاک و خون ، بر تن کفن ندارد ( آه و واویلا ۲ موسی بن جعفر ) •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
Banifatemeh-Shab Shahadat Emam Kazem1396-003_230417071209.mp3
4.21M
مداح:👌😭 •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• (زیر سنگینی زنجیر سرش افتاده خواست پرواز کند دید پرش افتاده)۲ میشود گفت کجا تکیه به دیوار زدست بس که شلاق به جان کمرش افتاده آدم تشنه عجب سرفه ی خشکی دارد چقدر لخته ی خون دورو برش افتاده گریه پیوسته که باشد اثراتی دارد چند تاری مژه از پلک ترش افتاده هر کس ایام گهن سالی عصا میخواهد۲ پسرش نیست ببیند پدرش افتاده آنکه از کودکیش مورد حرمت بودست وقت پیری به چه حالی گذرش افتاده به جراحات تنش رحم ندارد اشکش حتم دارم که به یاد پسرش افتاده •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
2. تک و تنها.mp3
6.94M
مداح:👌😭 •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• چه تک و تنها ، چه غریبونه یه نفر کنج ، این زندونه اسیر این شبای تاره روی خاک تیره سر میذاره کسی بجز خدا از حالش، خبر نداره ای صیدِ بی بال و پر شفیع روز محشر دخیلُکَ آقا یا ، موسیَ بنِ جعفر توی این زندون ، دیگه آزاده بدنش روی ، خاک افتاده هنوز توی غل و زنجیره رضا براش عزا می گیره محاله دخترش معصومه، آروم بگیره درای زندون ، وا شد تو آسمون غوغا شد شفیع این عالم ها حاجتش روا شد ای صید بی بال و پر شفیع روز محشر دخیلُکَ آقا یا موسیَ بنِ جعفر با عزای این ، غم شیدایی دل عالَم شد ، عاشورایی شهیدی که لبش خشکیده با نیزه ها کفن پوشیده یه روز میاد تو ی محشر با سرِ بریده جانِ اباعبدالله منتقم آلُ الله ادرکنی یا مولا بقیة الله ... حسین اباعبدالله ( تکرار ) •---
1. با رنج وآه.mp3
5.38M
مداح:👌😭 •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• با رنج و آه و حسرت من دیگه خو گرفتم برای آخرین بار با اشک وضو گرفتم کارم تو این اسارت لحظه شماری بوده همیشه روی قلبم یه زخم کاری بوده زخمی که بعد عمری تازه ی تازه مونده رمق برام نذاشته از بس منو سوزنده از زخم تازیوونه زخم همه وجودم ولی یه لحظه حتی فکر خودم نبودم هفتم امام مظلوم موسیَ بنِ جعفرم من به زیر تازیوونه تو فکر مادرم من آره درسته اینجا خیلی شنکنجه دیدم ولی به روی صورت کی جای پنجه دیدم فهمیدم اینجا مادر چی کشیده از جراحت کسی که زخم جونش نداره خواب راحت ... •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
1. آقا دل همه.mp3
6.77M
مداح:👌😭 •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• آقا دل همه تو حرمت پر میزنه(2) امشب یه سینه زن درِ خونت در میزنه انگار ، یه نفسی به سینه آذر میزنه(2) اونی که ناله ی غریب مادر میزنه ( وای ، نگاه تو به سمت مادر روضه ی تو به حال مضطر حسینِ من غریب مادر) (2) وای (حسین من غریب مادر)(3) « تکرار بند اول » میگن ، بدنتو توو غل و زنجیر کشیدن(2) وقتی ، رو بدنت زخمای زنجیرو دیدن آقا ، نفسای ، آخرتو میشنیدن اشکِ ، شیعه هاتون رو بدنت می چکیدن(2) وای ، بدون عذر و بی بهانه دشمن تو ، چه وحشیانه زده رو زخما تازیانه وای ، به ناله و به دیده تر ناله تو ، میون بستر حسین من ، غریب مادر(3) پیشِ ، بدن تو یه عده شیعه اومدن(2) رویِ ، تابوت تو شاخه های ، گل میزدن اما ، یه غمه که به دلم آتیش میزنه داغ ، آقایی که رو خاکا عریان بدنه وای ، شدی شبیه یاس پرپر ذکر تو لحظه های آخر حسین من غریب مادر وای (حسین من غریب مادر) •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•