eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.6هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
427 فایل
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری ⛔️کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک یا رحمتَ اللهِ الواسِعَة و یا بابَ نِجاةِ الاُمّة غافله رسید کربلا، همه رو نگه داشت دونه دونه داره میپرسه، مَاسمُ هٰذِهِ الاَرض اسم این سرزمین چیه؟ نه اینکه ابی عبدالله نمیدونه اینجا کجاست، بیست و پنج سال قبل با پدرش علی اومد اینجا، دید باباش علی دو رکعت نماز خوند توی سجده ی آخر به شدت گریه کرد بعد از اینکه نمازش تموم شد، مشتی از این خاک رو برداشت اول بو کرد بعد فرمود وَاهاً لَكِ أَيَّتُهَا التُّرْبَةُ طُوبیٰ لَک ، خوش به حالت روی تو کسانی زمین میفتند يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ بِغَيْرحِسابٍ، فرمود هٰذا مَصارِعُ عُشّاق، بعد اونایی که علی رو نمیشناختند گفتند آقاجان چرا اینجوری گریه میکنی فرمود دارم میبینم حسینم اینجا تو خون داره دست و پا میزنه، دونه دونه اسامی رو شنید تا گفتند نام این سرزمین کربلاست فَبَکی الحُسین، گریه کرد فرمود همینجا خیمه ها رو برپا کنید عباسم، هر منزلی که میرسیدند اول اصحاب سوار میشدند و میرفتند، تاریخ مینویسد تا دونه دونه زن و بچه رو خودش سوار نمیکرد ، ابی عبدالله سوار نمیشد اینجا که رسیدند، نمیدونم چرا صدا زد عباس ، تو این زن و بچه رو پیاده کن، با چه عزت و احترامی این زن و بچه روپیاده کرد، عباس جان، خیمه ی زنها و بچه ها رو تو پستی بزن. مبادا اینا معرکه ی جنگ رو ببینند، همینم شد هیچ کدومشون معرکه ی جنگ رو ندیدند اما دو جا زینب پابرهنه از خیمه بیرون اومد، یکی برا مقتل علی اکبره، دوم برا مقتل خود حسینه، این مسیر طولانی رو دختر علی پابرهنه میدوید، آخ بمیرم، دید آخر آنچه را که نباید ببینه، سی هزار نفر محاصره اش کردند ▪️او میدویدو.... دست روی سر گذاشت راوی میگه دیدم دختر علی زمین میخوره هی بلند میشه هی میگه یاغِیاثَ المُستَغِیثین اما دیدن لحن مناجات زینب عوض شد، هی میگه وا حسینا آخه ببینه وَ الشّمر جٰالسٌ عَلی صَدرِه حسیــــــــــــن ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
حجت الاسلام میرزا محمدی1_1133259566.mp3
زمان: حجم: 9.63M
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم ▪️پر کن دوباره کیل مرا ایُّهَا العَزِیز ▪️دست من و نگاه شما، ایُّهَا العَزِیز ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم ▪️پر کن دوباره کیل مرا ایُّهَا العَزِیز ▪️دست من و نگاه شما، ایُّهَا العَزِیز ▪️رو از من شکسته مگردان، که سالهاست ▪️رو کرده ام به سمت شما، ایُّهَا العَزِیز ▪️وادی به وادی آمده ام، از درت مران ▪️وا کن دری به سوی گدا، ایُّهَا العَزِیز ▪️چیزی که از بزرگی تو کم نمی شود ▪️این کاسه را «فَاَوفِ لَنا ایُّهَا العَزِیز هر کی اومده کشکول گداییشو پر کنه، یوسف فاطمه رو مهمان کنه، یابن الحســـــــــــــن... السلام علی ساکن کربلا السلام علی غَریبِ الغُرَباء السلام علی قَتیلِ الاَدعِیاء السلام علی مَن بَکتهُ ملائکةُ السَّماء مثل امروزی رسید کربلا، این زمین و از اهالی کربلا خریداری کرد یعنی محل دفن و حرم و حائرش رو وطن قرار داد برا همه ی شیعیان و زائرین، از اهل کربلا قول گرفت ابی عبدالله، فرمود هر زائری بعد از من به اینجا رسید هم نشونی قبرم رو بهش بدید هم سه روز ازش پذیرایی کنید آقاجان ازت ممنونیم از امروز برا ما وطن درست کردی، اما خودت رو توی وطنت چجوری دفن کردند السلام علی مَن دَفَنَه أهلُ القُراء ▪️بوی هجران رسد ،زین بیابان حسین ▪️منزل اینجا مکن ، ای مرا جان حسین ▪️ترس آن دارم که آخر ▪️گردم اینجا بی برادر ای حسین جان ▪️ترس آن دارم که آخر ▪️گردم اینجا بی برادر ای حسین جان از لحظه ای که رسیدن این زن و بچه آروم و قرار نداشتند هی ام کلثوم میاد هی زینب کبری میاد ، داداش این سرزمین چقدر هولناکه یه سوال از داداش کرد اشک ابی عبدالله جاری شد ▪️گفته بودی شوند کوفیان بر تو یار ▪️پس چرا آمده اینهمه نیزه دار ▪️وای اگر بینم برادر ▪️جسم تو برخون شناور ▪️آمد به سرم هرآنچه میترسیدم... همه ی این مصائب رو ، ده روز بعد دختر علی با چشم خودش مشاهده کرد ▪️دیدم تورا به سجده، ولی سر نداشتی... حسیـــــــــــن... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
حجت الاسلام استاد میرزامحمدی1401.05.09_3.mp3
زمان: حجم: 13.14M
السلام علیک یا ابا عبدالله ▪️با مدینه چقدر فاصله دارد اینجا ▪️فکر آشفتگی قافله دارد اینجا ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
السلام علیک یا ابا عبدالله ▪️با مدینه چقدر فاصله دارد اینجا ▪️فکر آشفتگی قافله دارد اینجا زبان حال زینب کبری و ام کلثوم سلام الله علیهما با ابی عبدالله ست داداش ▪️کربلا گفتی و یکباره دلم ریخت حسین ▪️ از جدائی تو قلبم گله دارد اینجا ▪️ این بیابان چقدر خار مغیلان دارد ▪️ خبر از پای پُر از آبله دارد اینجا ▪️ این سرازیری تل دل نگرانم كرده ▪️همچنان سعی و صفا ،هروله دارد اینجا کجا هروله کرد عصر عاشورا اومد بالا بلندی، دید شمشیرها و نیزه ها همه بالا میره، داداشش رو همه محاصره کردند این هاجر کربلا هروله کنان به سمت گودال ، روضه اش بمونن برای روز عاشورا... امیرالمومنین تو ماجرای صفین، وقتی رسید به این نقطه، ابن عباس میگه دیدم فَبَکیٰ بُکائاً طَویلاً قالَ مٰا لِی لِاَبِی سُفیان و مٰا لِی لِآلِ حَرب آبی طلب کرد وضو گرفت چند رکعت متوالی نماز خواند بعد قدری خوابش برد توی اون حالت مَنامِیّه، یه مرتبه بلند شد فرمود دارم میبینم حسینم تو خون دست و پا میزنه، یَستَغیث وَ لا یُغاث... استغاثه میکنی اما کسی جوابش رو نمیده میدونی کیا جوابشو دادن تو حدیث قدسی آدم ابوالبشر داره فَلَم یُجِبهُ اَحَدٌ اِلّا بِالسُّیوف شمشیرها و نیزه ها جوابش رو دادند ابن عباس میگه دیدم رو کرد به ابی عبدالله سیدالشهدا اینجا بود دیدم چند مرتبه خطاب به ابی عبدالله فرمود صبراً یا ابا عبدالله.... دوباره علی گریه کرد وَ بَکـَینا مَعَه، ماهم گریه کردیم یه مرتبه دیدم حضرت چنان با صورت به زمین خورد فَغُشِیَ عَلَیه، از حال رفت حالا آماده ای بریم کربلا یا نه مثل امروزی دختر علی هم همان کاری رو کرد که باباش علی، توی صفین کرد شنید ابی عبدالله داره اشعاری رو میخونه گفت داداش هٰذا کلامُ مَن اَیقَنَ بِالقَتل، این زبان قالِ کسیه که میکشنش، فرمود بله خواهرم، این همون سرزمینیه که منو از تو جدا میکنه فَبَکـَت نِسوَةٌ و لَطَمْنَ الخُدود و شَقَقنَ الجُیوف... یه نگاه کرد دید زینب همراه خواهران، لطمه بصورت میزنه گریبان پاره میکنه هر طوری بود خواهر رو آرام کرد ... مرحوم سیدبن طاووس می‌نویسه نه تنها لطمه میزد نه تنها گریبان پاره کرد بلکه ابی عبدالله دید خواهر با صورت زمین خورد فَغُشِیَ عَلیها ، خَرَّت مَغشِیَّةً عَلیها ، رُشَّ عَلیهَا المٰاء آب میپاشید رو صورت خواهر، میدونم دلت تا کجا رفت، هر چه بادا باد، توکلت علی الله، ناله اش رو بزن من میخام بگم بی بی جان، فقط یه خبر شنیدی، هنوز سایه ی حسین و عباس بالا سرته، اینجا اینجوری داری بی تابی میکنی پس حق داشتی اون ساعتی که دیدی... وَ الشّمر جٰالسٌ عَلی صَدرِه.... حسیــــــــــــن.... ==================== ✍متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی.
حجت الاسلام میرزا محمدی1_1132082303.mp3
زمان: حجم: 17.54M
▪️یوسف زهرا در این کنعان کسی بیدار نیست ▪️خوابمان برده ست در اینجا کسی هشیار نیست ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
▪️یوسف زهرا در این کنعان کسی بیدار نیست ▪️خوابمان برده ست در اینجا کسی هشیار نیست ▪️تو دعامان می کنی,ما بی محلی می کنیم ▪️هیچ کس انگار مشتاق تو ای دلدار نیست ▪️آخرش می میرم و رویت ندیده می روم ▪️ظاهرا این نوکر تو لایق دیدار نیست ▪️زحمتت دادم,برایت درد سر بودم ببخش ▪️در میان نوکرانت مثل من سربار نیست این شبا با آقات حرف بزن ▪️باز هم بار گناهانم مرا زد بر زمین ▪️توبه و بد قولی من که همین یکبار نیست حالا میخای خودتو معرفی کنی ▪️من فقیر و رو سیاهم,بی نوایم…بی کسم ▪️هم نشینی کریمان با فقیران عار نیست ▪️این دل ویرانه را آباد کن یابن الحسن ▪️بهر این ویرانه دل، غیر از شما معمار نیست ▪️من که سر تا پا گناهم….غیر گریه بر حسین ▪️مرهمی بر زخم های این دل بیمار نیست یابن الحســـــــــــــن .... به به، شب دوم صاحب عزا رو صدا بزن، یابن الحســـــــــــــن ... السلام علی ساکن کربلاء السلام علی غَریبِ الغُرَباء السلام علی مَن دَفَنَه أهلُ القُراء السلام علی المُرَمَّلِ بِالدِّمٰاء حسیــن .... از لحظه ای که وارد این سرزمین شدند، زن و بچه و اهل و عیال ابی عبدالله، دچار یه دلشوره شدند ، ام کلثوم عرض کرد داداش «انّ هذا الوادی لَمَهول» چقدر این وادی، وادی هولناکیه، از همین روز دوم، کار حسینو سخت کردند، ▪️ دلشوره داره زینب دوباره ... ▪️این سرزمین بوی جدایی داره داداش ▪️چه کربلایی چه نینوایی ▪️حرفای مادرو یادم میاره داداش چی میگفت مادر ▪️بهم میگفت که دختر من ، حسینت رو تنها میبینی ▪️یه روز میاد برادرت رو ، میون قتلگاه میبینی دیگ چی میگفت ▪️میگفت یه روز تو رو میبینم ، که سر به پیکرت نداری ▪️میگفت که یاوری به غیر از اشکای خواهرت نداری حسیــــــــن... بأبی المُستَضعَفُ الغَریب یا اباعبدالله ▪️لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد ▪️ای مهربانتر از پدر و مادرم حسیــــــــن شهدا رو مهمان کن حسیــــــــــــن جان... ✍ متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
حجة الاسلام والمسلمین میرزامحمدیمناجات ابتدایی.mp3
زمان: حجم: 14.55M
باید برای حال زارم ناله سر کرد یا لااقل این شام ظلمت را سحر کرد ==================== ✍ متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
اَللّهُمَ صَلِ عَلی مُحَمّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم لا حولَ و لاقُوَّةَ اِلّا بِاللّه اَلعَلیِ الْعَظیم حَسبُنَا اللّه وَ نِعمَ الوَکیل نِعمَ المَولی و نِعمَ النَّصیر أَسْتَغْفِرُاللهَ الَّذی لا إِلـهَ إِلاّ هُو ،الْحیّ القَیّوم الْرَّحمنُ الرَّحیمُ ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ، مِنْ جَمیعِ ظُلْمی وَ جُرْمی وَ اِسْرافی عَلی نَفْسی وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ من اومدم صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَى سَجِيَّةً وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَى فِي هَذِهِ الْعَشِيَّةِ همه ی بی حالی و کسلیم برا اینه ، روز به روز دارم از تو دور میشم همه برا فراموشی توست، همش برا حب دنیاست، یه جوری «الهی العفو» بگو این زیباترین نغمه ای که تو عرش خدا می پیچه، همه ملائکه هم برات استغفار کنند دلت رو زیر و رو کنند بالحسین الهی العفو... باید برای حال زارم ناله سر کرد... ببین اینجوریه یا نه اینا که شعار نیست الان اومدی باید ناله کنی دیگه باید برای حال زارم ناله سر کرد یا لااقل این شام ظلمت را سحر کرد وقت گرفتاری تو را خواندن ، هنر نیست آنکه همیشه خوانده نامت را ، هنر کرد فهمیده‌ام از اِنَّ الانسانَ لَفیٖ خُسْر هرکس که از یاد تو غافل شد ضرر کرد دیروز اهل اشک و استغفار بودم امروز اما معصیت بر من اثر کرد مردم همه خوابند و من بیدار و بی تاب دیدی مرا عشق تو آخر در به در کرد بهترین رفیقتم اگه میگفت این ساعتِ شب بیا، میگفتی یه شب، دو شب،ده شب ... نه هر هفته، خدا کنه همینجوری باشه نه اینکه به ما بگن تو می خوابیدی فایده ات بیشتر از بیداریت بود، خوب میدونم به درد تو نمیخورم، خوب میدونم دیگه خودم از خودم خسته شدم مردم همه خوابند و من بیدار و بی تاب دیدی مرا عشق تو آخر دربدر کرد شرمنده از بار گناهم بودم اما بخشندگی‌هایت مرا شرمنده‌تر کرد بعضی وقتا میگم کاش مارو نمیبخشیدی کاش هر وقت سمت گناه میخاستم برم مارو میزدی ، مهلت به ما نمیدادی،من جری شدم، من بخاطر این حلم و بردباری تو معصیتکار شدم، بِحِلمِک َ تُعصیٰ کارم گره خورده‌ است ، دیگر مطمئنم... چیرو؟! کارم گره خورده‌ است ، دیگر مطمئنم باید حسین‌بن‌علی را باخبر کرد دور گناه و معصیت را خط کشیدم... این ماله اونایی که اومدند سر این سفره وا دور گناه و معصیت را خط کشیدم از آن شبی که فاطمه بر من نظر کرد تا دید ، از جای دگر خیری ندیدم مارا گدا و سائل این دور و بر کرد(۲) مسکینی بیا، یتیمی بیا، اسیری بیا، وَ یُطعِمُونَ الطَّعامَ عَلیٰ حُبِّه مِسکیناً و یَتیماً و أسیراً ... همین نیمه شب بگو اَناالفَقیر مارو به خونه ی فاطمه حواله بده راه هزاران ساله را یک روزه طی کرد کیا؟! یک روز هر کس سمت شش گوشه سفر کرد یعنی بخدا کربلا یه روزشم هزار ساله، کدوم یه روز؟! می‌رفت زینب پابه‌پای آن سری که منزل به منزل بر فراز نِی سفر کرد عجب اربعینی، منزل به منزل عقیله ی بنی هاشم طی طریق کرد دوتا منزلش رو اشاره کنم... می‌رفت زینب پابه‌پای آن سری که منزل به منزل بر فراز نِی سفر کرد یکجا میان طشت‌ و یکجا بین گودال یکجا هم از بازار شامی‌ها گذر کرد بالحسین الهی العفو... ==================== ✍متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
حجت الاسلام میرزامحمدی4_5818974992888499218.mp3
زمان: حجم: 10.65M
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ... ==================== ✍ متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ تو دیگه روتو از ما برنگردون إِذَا نَاجَيْتُكَ چرا؟ آخه فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ ما همون عبد فراری در خانه‌ی خودتیم، امروز به سوی تو داریم فرار میکنیم مگه تو قرآن نفرمودی فَفِرّوا إلَی اللّه بنده‌ی فراریت اومده در خونت وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ چجوری اومدم؟ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ مُسْتَكِيناً لَكَ مُتَضَرِّعاً إِلَيْكَ دارم ضجّه میزنم در خونت، دست خالی اومدم، اما رَاجِياً لِمَا لَدَيْكَ ثَوَابِي هرگز از تو نا امید نیستم با امید تمام اومدم در خونه ات، مثل حُر که از وسط لشکر دشمن فاصله گرفت منم از وسط منجلاب گناه میام به سمت تو، توام دیگه روتو از ما برنگردون دست گداییمون رو بالا بیاریم خدایا به این دلهایی که تا خبردار شدن حر محاصرشون کرده شکست، چقدر ترسیدن به دل زینب کبری، به ناله‌ها و نگرانی بچه‌های اباعبدالله تو را میخوانیم الهی العفو... الهی العفو... الهی العفو.. مرحبا به شما ع ادارات ابی‌عبدلله اینها رو مقدمه قرار میدیم برای آشتی با خدا اومد پیش عمرسعد گفت امیر نکنه میخوای با حسین بجنگی؟ به ما گفتند فقط محاصرش کن گفت حر چی داری میگی کار از محاصره گذشته با او میخوام جنگی کنم که سرها از بدن جدا بشه، اعضا وجوارحش رو قطعه قطعه کنیم تازه فهمید کجا ایستاده خوشبحال اونا که وسط روضه‌ی اباعبدالله بفهمن کجا هستن آیا با امامند یا نقطه مقابل امام؟ بدنش شروع کرد به لرزیدند همینجا یه گریز بزنم، تو فقط شنیدی میخواند حسین رو «مُقَطَّعُ الاَعضاء» کنند بدنت شروع کرد به لرزیدن پس ببین اون دختری که دید بدن بابا ، ارباً ارباست، اون خواهری که دید ابی‌عبدلله دیگه قابل شناسایی نیست چه حالی پیدا کرد نه عبا داره نه عمامه داره نه لباس داره نه دست داره نه انگشت داره هان ساکت نباش ناله‌هات دیگه باید عاشورایی باشه به بهانه‌ی آب دادن به مرکبش از لشکر جدا شد حُر ، همینجا من ازت یه سوال دارم چجوریه که آب به روی مرکب‌هاتون بازه اما همین آب فرات به رو ابی‌عبدلله وزن و بچش بسته هست ننگ برتو ای فرات حرکت کرد، اومد سمت اباعبدلله بدنش داره میلرزه فرماندهی که زبانزد خاص و عامه دو دستش رو روی سرش گذاشت، بعضیها نوشتند چکمه‌های جنگیش رو هم حمایل گردنش کرد، که دلالت بر ذلت او میکنه هنوز به ابی‌عبدلله نرسیده بود شروع کرده مناجات کردند اللَّهُمَّ إِلَیْکَ أَنَبْتُ فَقَدْ أَرْعَبْتُ قُلُوبَ أَوْلِیَائِک خدایا منو بخر من بودم که دل ابی‌عبدلله و زن و بچش رو ترسوندم من بودم که دل اینا رو لرزوندم... بعد رسید محضر ابی‌عبدلله گفت هَلْ لِی مِنْ تَوْبَةٍ امام بی معطلی فرمود نَعَمْ یَتُوبُ اللَّهُ عَلَیْکَ إرْفَعْ رَأسَک خدا توبه‌ات روقبول کرده پیاده شو از خجالت پیاده نشد آقاجان اجازه بده هنوز عرق توبه‌ام خشک نشده خونم رو تقدیمت کنم آمد وسط لشکر، خطبه خواند، موعظه کرد فایده نداشت؛ تیر بارونش کردند برگشت نزد ابی‌عبدلله، حضرت فرمود إنْزِل من اینجوری میفهمم. شاید امام به او میخواست بگه، خسته شدی قدری استراحت کن بازم پیاده نشد تا خونم رو در راهت ندم رو زمین قرار نمیگیرم وقتی خورد زمین خود ابی‌عبدلله یارانش رو فرستاد الله‌اکبر فرمود برید حُر رو بیارید سمت خیمه‌ها آوردنش سمت خیمه‌ها، تنها شهیدی که سر از تنش جدا نشده حُر هست قربونت برم آقاجان هزینه‌ی همه رو پرداخت کردی حتی نخواست سر تو از تنش جدا بشه فهمیدی چی گفتم؟ آقا اومد بالا سرش اولین کاری که کرد، گردوخاکها رو از سر و روی حُر کنار زد قربونت برم که حتی راضی نشدی گرد و خاک رو صورت اصحاب بشینه أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ اما وقتی خودت رو زمین افتادی، جوری خاک مالیت کردند به همین اکتفا نکردند با لگد به سینه و صورتت زدند بدنت رو برگردوندند اسب بر این بدن تازوندند حسین... ==================== ✍متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
السلام علیک یا ابا عبدالله ▪️از دست هم عبای تنت را کشیده اند ▪️یک عده فکر جایزه و فکر غارتند ▪️یک عده هم به فکر طناب اسارتند یا صاحب الزمان ▪️انگشت را بخاطر خاتم بریده اند ▪️خلخال داشتیم و پی ما دویده اند ▪️تا چشم ماه علقمه را دور دیده اند ▪️با هر بهانه داد بر سرما کشیده اند بابا ▪️ما را میان حادثه ها،مو به مو زدند ▪️بیش از همه مقابل چشم عمو زدند ان شالله حقشو ادا کنی رزق زیارت اربعینت رو امشب از این نازدانه بگیر این نازدانه جامونده ی اربعینه، میدونه اونایی که از اربعین جا بمونند چه حالی دارند، بابا ▪️بعد تو بین لشکریان بود هلهله ▪️خلخال و گوشواره ی ما شد معامله ▪️فریاد بود و پای پراز زخم و آبله ▪️بیچاره شد رباب ز لبخند حرمله ▪️لشکر رسید و .... نه یه نفر ، نه دونفر، عربیشو میگم و رد میشم، تَسابَقَ القَوم سبقت میگرفتند دسته دسته بر غارت خلخال، ▪️لشکر رسیدو حرمت اهل حرم شکست ▪️با گاهواره معجر من رفت روی دست با این یه بندخیلی خودم ارتباط برقرار کردم حقشو ادا کنیم بابا، اینا رو از تو گفتم یه بند هم میخام از شرح حال خودم و عمه ها بگم ▪️جسمم کبود شد وسط ازدحامشان ▪️رفتیم چون اسیر به بازار شامشان ▪️بردندمان به زور به بزم شرابشان ▪️لعنت به چوب و تشت زر و این مرامشان بابا، دو تا سوال ازت دارم، بابا دوای آبله های مریض چیست بابا سوال، معنی حرف کنیز چیست؟ حسیــــــــن... =================== حجت‌الاسلام میرزامحمدی