🏴صَلَّی اللهُ عَلیکَ یاسَیِّدَنَا العَطشان
بانگ شادی و هلهله برخاست
چون به میدان نشست گرد و غبار
غرق خون بود هستی زینب
زخمهای تنش هزارهزار
سوی مقتل دوید مویهکنان
تا خودش را سپر کند زینب
اندکی دیر اگر رسد باید
خاک ماتم به سر کند زینب
غرق در خون نفسنفس میزد
حضرت عشق بیکس و تنها
رمقی چون نداشت با چشمش
از خودش دور کرد خواهر را
پسازآن شمر سوی مقتل رفت
رفت تا کار را تمام کند
کار او که تمام بود! خدا
رحم بر خواهر امام کند
میبرید از حسین سر ظالم
نبرید از حسین دل زینب
به سر و سینه میزد و میکرد
خاکها را به اشکْ گِل زینب
مویه میکرد زینب و برخاست
نالۀ "یا بُنَیَّ" از گودال
در زمین و در آسمان پیچید
نالۀ مادری پریشانحال
ناله میکرد و پیش چشم ترش
سر برید از حسین شمر لعین
با سر از قتلگاه بیرون رفت
پیکر شاه ماند روی زمین
تشنه بود و سرش جدا کردند
پیش چشمان مادرش، ای وای!
نکند دشمن ازسرِ کینه
بکند قصد پیکرش، ای وای!
پسازآن ده حرامی ملعون
بر سر کینه و جفا ماندند
اسبها را که نعل تازه زدند
بر روی جسمش اسب تازاندند
پسازآن شد سری به نیزه بلند
نالۀ اهلبیت افزون شد
پیرهنْ کهنه هم از او بردند
دل سنگ از مصیبتش خون شد
▪️▪️▪️؛
بوسه بر رگ نداشت سابقهای
زینب این بوسه از کجا آموخت؟
چونکه لب بر رگ حسین گذاشت
دل دشمن به حال زینب سوخت...
✍️#محمدتقی_عارفیان
#یا_حسین
#ما_ملت_شهادتیم
#ما_ملت_امام_حسینیم
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
🏴 #محرم۱۴۰۳
#زمزمه #سبک_ثابت
#امام_حسین سلام الله علیها
#شام_غریبان_امام_حسین
#سبک_دلم_چرا_یه_جور_دیگه_در_اضطرابه
شعر: #بهمن_عظیمی ✍
سبک: #عبدالله_باقری 🎼
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
حسینم رفت
من موندم و یه دشت و بچه های گریون
حسینم رفت
من موندم و آوارگی و یه بیابون
وای من که / لحظه لحظه
زارم و بی قرارِ حسینم
لابلای / خیمه ها سوخت
موهای یادگار حسینم ۲
منم مُردم ۲
کنار قتلگاه خیلی کتک خوردم
حلالم کن براتو آب نیاوردم (منم مُردم ۲)
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
حسینم رفت
من موندم و یه باغ پر از آتیش و غنچه!
حسینم رفت
من موندم و هشتاد و چارتا زن و بچه
نیست اباالفضل - نیستش اکبر
تا بشه زانوی اون رکابم
همسفر با - شمر و خولی
میبَرَن سوی بزم شرابم ۲
چه نامرده ۲
صحرا پر از ارازلای ولگرده
ساربونو دیدم یه جا کمین کرده (چه نامرده ۲)
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•پنج تن یک تنه ..
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شبِ_شام غریبان اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
نبریدم پسر مادرم اینجا مانده
پنج تن یک تنه بر دامن زهرا مانده
*دیگه نفس نمونده نه برای من
نه برای تو نه برای زینب ..*
هیچکس نیست که بالای سرش گریه کنم
مونس بی کسی من تک و تنها مانده
«حسین جان...»
کاش میشد که لباسی برسانم به تنش
آخه آبروی همه عریان روی صحرا مانده
بین یک گونی کهنه سر او را بردند
*من دوروبریمامو میبینم میخوان داد بزنن نفس ندارن از بس امروز گریه کردن*
بین یک گونی کهنه سر او را بردند
ته گودال ولی پیکر او جا مانده
باز چشمش به که افتاد رباب غش کرده
باز هم آمده این حرمله ی وا مانده
*همه رو بی بی زینب آروم کرد زینب بچه هایی که هی گریه میکردن یکی میگفت ببین عمه تو روخدا گوشوارمو اصن کندن گوشمو پرخون شده..یکی میگفت عمه! دامنم آتیش گرفت آتیش به پام رسید عمه..یکی میگفت عمه! معجرمو بردن
هر کی یجور گریه میکرد .همه رو بی بی هر طور بود آرام کرد.همه آروم شدن
اما یه وقت دیدن تو این آرامش که فقط یه صدای هق هق از بچه ها میومد همه دور هم جمعن تو این خیمه نیم سوخته
دیدن یه صدا داره از بیرون خیمه میاد
بی بی زینب اومد پشت خیمه دید بی بی رباب کنار یه تل خاک نشسته..هی به دلش میزنه مادر قربونت بره..بی بی دست گذاشت رو شونه رباب..رباب! اینجا امن نیست بیا بریم تو خیمه.. من به زور بچه ها رو آروم کردم..اگه میخوای گریه کنی بیا تو خیمه گریه کن..سرشو آروم گرفت بالا دید صورت رباب غرق اشکه..صدا زد زینب جان! الان وقت شیر خوردنشه امروز غروب اشتباه کردم آب خوردم الان شیر دارم شیرخواره ندارم...حسین*
سر شب تا سحرش میزدنش
سوخته بود بال و پرش میزدنش
پشت خیمه رفته بود گریه کنه
سر قبر پسرش میزدنش
*خداروشکر محرم زنده موندیم وسینه زدیم...
«شرمنده ام که از غم زینب نمرده ام»*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#ویژهٔ_ایام_محرم
#شب_شام_غریبان
#حاج_محمد_بذری
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شبِ_شام_غریبان اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
باز چشمش به که افتاد رباب غش کرده
باز هم آمده این حرمله وا مانده
ساربان داد نزن ما کس و کاری داریم
ساربان راه نرو همسفر ما مانده
برسانید خبر را به علمدار حرم
چادر زینبِ تو زیر لگدها مانده
*دور تا دور خیمه ها رو خندق کنده بودن
راه ورود به سمت خیمه ها محدود بود
این نامردا با اسباشون سمت خیمه ها می اومدن وقتی خیمه ها رو سوزوندن بچه هام باید از همین راه فرار میکردن..به خدا بعضی از این بچه ها زیر پای این اسبا جون دادن..
همه فرار کرده بودن تو این بیابون عمر سعد دستور داد همه این بچه هایی که فرار کردن یه جا جمع کنید مقتا نوشته بیست وسه تا بچه رو جمع کردن یکی صدا زد عمر سعد اگه میخوای این بچه ها رو سالم به شام برسونی الان دارن از تشنگی هلاک میشن یه کم بهشون آب برسون..
یه مشک آبو انداخت وسط بچه ها آب ریختن تو ظرف دادن به اولی نگاه کرد و نخورد..داد به بغل دستیش اونم نخورد
اونم داد به بغل دستیش نخورد سر آخر ظرف آب رسید به رقیه.. دیدن آبو گرفت رفت سمت گودال قتلگاه..گفتن کجا داری میری؟ گفت یه مقدار به حلقوم بابام آب برسونم..مگه من تشنگی بابامو فراموش میکنم..اون موقعی که صورت من رو بوسید صورتم سوخت..بچه ها رو جمع کردن بی بی شمرد دید دو تا ازین بچه ها کمن ..صدا زد ام کلثوم بیا بچه ها رو بگردیم پیدا کنیم آروم آروم دور خیمه ها رو شروع کردن گشتن بچه ها نبودن..گفتن بریم سمت گودالو بگردیم..اومدن سمت گودال اما هنوز یه عده دنبال غارت بودن
هنوز یه عده از غارت سیر نشده بودن..
شیخ محمد قائمی (ره)میگفت :یه وقت بی بی رو کرد به این نانجیبایی که دنبال غارت بودن فرمودن این دور و بر بچه ندیدین؟ خیلی حرفه ها ..دختر علی بیاد رو بزنه به این نامردا سراغ این دو سه تا بچه گمشده رو بگیره.. اونقدر گشتن دیدن زیر یه بوته ی خار این دو تا همدیگه رو بغل کردن گویا دارن گریه میکنن.. آخه زیر صورتشون خیس اشک شده بود زمین گل شده بود از ترس ..تا اومدن این بچه ها رو بگیرن دیدن یه سیاهی داره از دور جلو میاد.. بی بی با گریه گفت: نیا دیگه بسه..اینقدر این بچه ها امروز کتک خوردن دیگه بسه دیگه نزن..
اما تعجب کرد دید داره صدا گریه میاد تو تو این دشت کدوم مرده داره با ما گریه میکنه دلش برا ما میسوزه..دید صدا آشناست..با گریه میگه زینب من بابات علیم اونم که پشت سرمه مادرت زهراست
«حسین...»
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ....
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#ویژهٔ_ایام_محرم
#شب_شام_غریبان
#حاج_محمد_بذری
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
سینه زنی جانسوز ویژۀ ایام محرم و صفر و شب هایِ جمعه به نفسِ حاج محمود کریمی.mp3
4.15M
: #ارسالی از جهانیان
🖤سینه زنی جان سوز ویژهٔ ایام محرم وصفر وشب های جمعه به نفس حاج محمود کریمی 🎙
▪️▪️▪️▪️
یا حسیــن😭😭😭😭
به سمتِ گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود ، دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود ، ناله کشیدم من
سر تو رو بردند ، دیر رسیدم من ..
«عزیز خواهر غریب مادر ...»
یک گوشۀ گودال ، مادر رو دیدم من
که رفته بود از حال ، دیر رسیدم من
صدا زدی من رو ، خودم شنیدم من
صدایِ رگ هات بود ، دیر رسیدم من ..
به سمتِ گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود ، دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود ، ناله کشیدم من
سر تو رو بردند ، دیر رسیدم من ..
عمامه تُ بردند ، دیر رسیدم من
شمشیرِتُ بردند ، دیر رسیدم من
افتانُ و خیزانُ ، نفس بریدم من
پیرُهنُ بردن ، دیر رسیدم من
با بوسه از رگ ها ، به خون تپیدم من
میان خاک و خون ، دیر رسیدم من
«عزیز خواهر غریب مادر ...»
به سمتِ گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود ، دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود ، ناله کشیدم من
سر تو رو بردند ، دیر رسیدم من ..
«عزیز خواهر غریب مادر#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
2066489091_515728361.mp3
4.91M
جانم به تو و شبای کربلای تو
جانم به تو و به گنبد طلای تو حُسین
از هر بلا فروا الی یک سِجده رو به کَربَلا
شد بهترین رنگ زمین رنگ غروب کَربَلا
⍨
جانم به تو و به گنبد طلای تو حُسین
ما رو بطلب فدای اون محبتت
ما رو بطلب یه شب برا زیارتت
جانم به تو و شبای کَربَلای تو ♩حسین
صبرم کمه سهمم غمه قلبم بریده از همه
ناقابلم اما دلم تنگه برات یک عالمه
جانم به تو و لطافت نسیم تو ◦♫
جانم به تو و به زائر حریم تو حسین
ما رو بطلب تویی مدینه ی کرم
ما رو بطلب شبای جمعه تو حرم حسین
ــــــــــــــــــــــــ↬ــــــــــــــــــــــــ
ای راه من همراه من ای کشته ی دور از وطن
ای چاره ساز گریونه باز چشمام واسه اون پیروهن
جانم به تو و پیکر زیر مرکبت
جانم به تو و حنجر نامرتبت حُسین ♩⍨
ما رو میکُشه اون تن روی بوریا ◦♫
ما رو میکُشه محله ی یَهودیا حُسین ◦♫.
مارو میکشه زینب و بزم شامیا حسین
ــــــــــــ↫#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#عاشورا #امام_حسین
1_1140469086.mp3
3.85M
اگر کشتن چرا آبت ندادن..
چرا زان در نایابت ندادن ♫
اگر کشتن چِرا خاکت نکردن
کفن بر جسم صَد چاک نکردن.. ♫
اگر کشتن چرا مویت کشیدن!!
چو گرگان پنجه بر رویت کشیدن ♫
برادر جان سلیمان زمانی
چرا انگشت و انگشتر نداری ♫
چرا بر تن برادر سر نداری؟؟؟
بمیرم من مَگر مادر نداری ♫
دانلود مداحی اگر کشتن چرا خاکت نکردن محمود کریمی
خودم دیدم حسین را سربریدن
خودم دیدم که در خونش کشیدن!! ♫
خودم دیدم گلویِ اصغرم را
خودم در ورکشیدم اکبرم را! ♫
وای حسین وای حسین
تموم زندگی مال حسینه ♫
دلم همواره دنبال حسینه
مگه هر کی بَد شد دل نداره… ♫
مگه عشقت برام حاصل نداره
مگه ادم بدا عاشق نمیشن…….
#محرم #شام_غریبان#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سَلامٌعَلىقَلبِزَينَبَالصَّبور
کلیپ مداحی "دیر رسیدم"
خدایا به اضطرار دل حضرت زینب سلام الله علیها در شام غریبان فرج امام ما را برسان.
#اللهمعجللولیکالفرج
اشک چشمتون جاری شد برای فرجِ صاحب عزا دعا کنید...😭
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
6_144227340221212000.mp3
3.9M
🏴 #شام_غریبان_امام_حسین_ع
🎤•| #حاج_سیدمهدی_حسینی|•
پناه عالمیان زینبت پناه ندارد
به جز تو ای شه خوبان که تکیه گاه ندارد
حسین وای
آهوی زخمی در دشت چگونه رود و
حسین وای
مانده ام تنها بین چشم نامردان
حسین وای
ابی عبدالله حسین
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
6_144226240709122637.mp3
6.71M
🏴 #شام_غریبان_امام_حسین_ع
🎤•| #حاج_حسین_طاهری|•
زینب زینب زینب کنز حیا زینب کان وفا زینب
زینب زینب زینب درد آشینا زینب غرق بلا زینب
غم قهرمانی زهرا نیشانی ای روح با ایمان جانیم سنه قوربان
زینب زینب زینب سر گشته ی دوران آواره طوفان
زینب زینب زینب حفظ عهد و پیمان شیر شه مردان
زینب زینب زینب محبوبه ی جانان قرآنینه قوربان
زینب زینب زینب شمشیر دو پهلو دان بُرنده بیان زینب
زینب زینب زینب صحرای مصیبت ده غمنن قوجالان زینب
زینب زینب زینب حجب و ادبه مظهر شأن و شرف منبر
زینب زینب زینب تعبیر رسا زینب تسبیح خدا زینب
زینب زینب زینب محراب عبادت ده تفسیر دعا زینب
زینب زینب زینب پرونده ی خونین شاه شهدا زینب
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#امام_حسین_علیهالسلام
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
فرازی از یک #مثنوی
🔹صد حنجره فریاد🔹
دید بالای بلندی ازدحام
صد حرامی، دور یک بیتُالحَرام
حملهور، بر کعبه دید اصحاب فیل
دشتی از نمرود گِرد یک خلیل..
کَعب نیها گِرد کعبه، در طواف
سنگها دارند قصد اعتکاف..
«دیدهای تلفیق خون و خاک را؟
بر زمین افتادن افلاک را؟»
دیدهای مرگی بدین حَد، باشُکوه؟
دیدهای تکیه دهد بر نیزه کوه؟
دیدهای پَرپَر، گُل احساس را؟
دیدهای یک یاس و، صدها داس را؟
دیدهای صد سنگ و یک آیینه را؟
نُو به نُو، صد کینۀ دیرینه را؟..
ماهتابی با شفق، آمیختهست
خون پیشانی به رویش ریختهست..
زخمهها در پردۀ بیداد بود
یک گلو، صد حنجره فریاد بود
::
دید بالای بلندی، خواهر است
دست او گه بر فلک، گه بر سر است
درد، در دل بود بر لب آه داشت
یا «رسولالله» و «یا الله» داشت..
هر دو تن، گویی دو بیجان پیکرند
شاهد جان دادن یکدیگرند
در صدای او، ولی جوهر نبود
جوهر گفتار، با خواهر نبود..
در نگاه خود، پیام صبر داشت
کوه را با استواری وا گذاشت
ای امید من برو اینجا مباش
خود نمک بر زخمهای من مپاش..
رُو به خیمه رهبری آغاز کن
خار، بَر کَن، راه طفلان باز کن
ماه من، منظومهام را کن رَصَد
بوی آتش بر مشامم میرسد..
آسمان در شب، پر از اَنجُم شود
در دل شب، قرص ماهم گم شود
جستجوی خویش را دنبال کن
گر نجُستی، روی در گودال کن..
کودکان ما همه دُردانهاند
گِرد شمع داغها پروانهاند
بر سر بیمار من تیمار باش
در کنارش کاروانسالار باش..
::
هر چه گفتش چشم بربند از حسین
زینب، امّا دل نمیکَند از حسین
داشت یک تن بیمِ جان دو امام
گاه در گودال، دل، گه در خیام
زین طرف، بییار، مانده یک غریب
ز آن طرف، بیمار میخواهد طبیب
مرغ دل، گه در حرم، پَر میکشید
گه به سوی قتلگه، سر میکشید..
بود زینب، مُحرِمِ حجّ وفا
گه به سوی مَروه، گاهی در صفا
زیر پایش دید میلرزد زمین
رنگ گردون، همچو روی شرمگین..
آبها، گویی تلاطُم میکنند
بادها هم، راه خود گم میکنند
جامه گردون در خُم نیلی زند
خود به روی خود، شفق سیلی زند
ز آسمان، خورشید باشد جلوهگر
یا که داغی را نهاده بر جگر؟..
رنگ از مهتابِ روی او پرید
بوی پرپر گشتن گُل را شنید
عشق، کوه صبر را از جای کَند
رفت سوی مجمر آتش، سپند
پای از ره ماند، امّا دل دواند
بر زمین چون سایه، خود را میکشاند..
با تن بیجان، سوی جانانه رفت
شمع، سوسو میزد و پروانه رفت..
آمد و دید از عِناد قوم کین
گوشوار عرش، بر روی زمین..
بانگ زد: آیین مهمانیست این؟
کافران! رسم مسلمانیست این؟..
آه ای نفرین بیحد، بر شما
نیست آیا یک مسلمان در شما؟
این گلو را مصطفی بوسیدهست
صد گُل از گلبرگ رویش چیدهست..
دیدۀ او، مشعل اُمّالقُراست
سینۀ او، لوح محفوظ خداست
سرخ بود این گُل، که بر آن رنگ زد؟
کی به یک آیینه، صدها سنگ زد؟
این شَفَقرخسار، ماه زینب است
کعبۀ دل، قبلهگاه زینب است..
از لبش دارد حیات، آب حیات
دست هَستی خواهد از دستش برات..
::
دیدهای در پیش چشم خواهری
خنجری و، قاتلی و، حنجری؟..
دیدهای روی حریر، الماس را؟
دیدهای داسی نبُرّد یاس را؟..
خواهر از این سو و از آن سو، عدو
بود یک خنجر، به روی دو گلو
گر چه او را طاقت دیدن نبود
همچنان وحی، آمد از بالا فرود
لیک با او هالهای از نور بود
چشم خفّاشان به رویش کور بود
از خدای عشق، نیرو میگرفت
صبر، زیر بازوی او میگرفت
پیکر بیجان خود را میکشاند
میفتاد و عشق او را میدواند
تا حسین از عزم او آگاه شد
صحنه بیش از زخمها، جانکاه شد
گفت، ای همسَنگر من خواهرم
ای تو ناموس خدا رُو در حرم..
باز سوی خیمهها پیمود راه
ای قلم برگرد سوی خیمهگاه..
بس زبان افصح اینجا لال شد
کسی چه میداند چه در گودال شد..
هر قلم اینجا شکسته بهتر است
جز لبان عشق، بسته بهتر است
::
نِی توان دارد زبان، بر گفتنش
نِی دلی را طاقت بشنفتنش..
آیههای عاشقی تفسیر شد
خنجری با حنجری درگیر شد..
باغ را عطر خدا پُر کرده بود
کربلا را دو صدا پر کرده بود
خواهری گفتا: به قربان سرت
بانویی گفتا: بمیرد مادرت
آسمانا، گریه سر کن بر زمین
«سر بریدند آسمان را در زمین»
📝 #علی_انسانی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها