eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
369 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ❣﷽❣ 🔊 ◾️ ◾️ ◾️ ورود کاروان اسرا به شام شامیان من داغ دارم، هل هله کمتر کنید ۲ بخدا نمیزارم اینجور بشینید... (امام زمان) خارجی نه، زاده، پیغمبرم، باور کنید اگه برام داستان درست نمیکنید، اگه فردا حرف برام در نیاد، یه کار ازتون میخوام، به خدا برا روضه است، کسی خجالت نکشه من دارم میگم، میخوام همه باهم دست بزنید میخوام شعر بخونم، صدا دستتونو بشنوم میخونم، دست بزن، عیب نداره بزن، کف زدن،( بزن) کف زدن پای سر (دست بزن) کف زدن پای، سر، فرزند زهرا، خوب نیست (دست) دست زدن، دست زدن، پای سر ، فرزند زهرا خوب نیست آقا، تو هی دوتا میزنی قطع میکنی، هی داد میزد، اینا میخندیدن کف زدن پای سر، فرزند زهرا ، خوب نیست نا مسلمانان، حیا، از دخت پیغمبر، کنید یه روضه بگم، از کربلا به شام ، هیچ جا نشده بود به اینا احترام بزارن، سادات، یا باید مثل سید اجازم بدید، یا پاشید برید بیرون، عمامه برداشت، یعنی واویلا، یعنی من اجازه دارم هر روضه ای، هیچ کس احترام نذاشت، الا دم دروازه، تو شلوغیا و خنده ها، یکی گفت سلام آقا، یهو آقا برگشت علی بن الحسین، دید تو شلوغیا یکی دستشو آورده، سلام آقا، آقا لبخند زد، تو مارو میشناسی؟ گفت آره آقا، باباتم میشناسم، جون بخواه، چه بلایی سرت آوردن؟ گفت ببینم، ازت خواسته ای بگم آره، گفت یه پارچه بیار، آفتاب، زنجیرارو سوزونده، این زنجیرا رو گردنمه، گردنم سوخته، (ای وای، اگه بعدیشو بگم، همه دستا کار میکنه) گفت سَهل، پول داری؟ آقا تو اسارت پول چکارت؟ گفت میخوام بدم، به این، نیزه دارها ، (گوشتو بگیر)، میخوام اینقدر به بهونه سرها ، وسط ناقه، اینقدر نچرخند، بین عمه ها، آه، بگیریدش، مگه سید اولاد زهرا، خودشو میزنه؟ نزن بچت داره میبینه، وای چه روضه ای اومد تو سرم، نزن، بچه اش داره میبینه، نزن، نزن، این پسرِ، این پسرِ، نزن، دخترش، دخترش داره میبینه، آه، پیش سه ساله، رو سینه اش نرو ، حسیــــــــــن، حسیـــــــــــن باشه، دست تو مستمع رو میبوسم، الان خوشهالم، روضه ثابت گرفتم، دیونه هامو پیدا کردم، آره، هر کدوم شما تو یه هیئت میدیدمتون، اما حالا دور هم جمع شدیم، پسرش داشت میدید باباش خودشو میزنه، از این ور میزد، میگفت نزن، خودشو میزد، میگفت نزن، اون بچه میدونی چکار میکرد، میزد هی خودشو، پاتو وردار، پاتو وردار، یَومٌ عَلی صَدرِ المُصطَفی، یَومٌ عَلی، وَجهِ الثُری، رو زمین افتاده، کمک، کمک، کمک، آخ کمک اومدن، اما به حسین نه ، کمک سنان، کمک شمر، کمک خولی، حسیـــــــــــن، حسیــــــــن آه، آه، اگه پا به پات، گریه نمیکردم نمیخوندم، بخونم یا نه؟، روضه بگم برا اینم، یه ساعت داره میزنه، از اول روضه داره میزنه، اما خون نیومد، الان یکم خون اومد در حیرتم، چگونه، به رویش، عدو زده تو رو خدا نزنید، تو رو خدا نزنید، به پا من نیفت، کاش یکی به پا اون می افتاد، نزن، زینب به پاش افتاد، اومد تو گودال، آه، دیگه نمیخونم، تو حسین بگو من نخونم، تو حسین بگو، به جان مادرم هنوز روضه نخوندم، حسیــــــــــن، حسیــــــــــن بسه، باشه، فقط یه دونه بگم، هنده اومد تو مجلس، یه عبایی پوشیده بود، یه قبایی پوشیده بود، (بخونم یا نه)، اومد تو مجلس، طلا هاشو بسته، گردنبندشو انداخته،( بزار بخونم، بزار بخونم، تو گلوم میمنه وا)، یه وقت رسید، عمه های تو رو دید، گفت اینا که حجاب دارن، پس میگفتید اینا خارجی اند، بزرگتون کجاست، اومد جلو زینب، خانم اینطور بود، میدونست هنده ببینه میشناسه، گفت دستتو بردار، دستتو بردار ببینم، دستشو برداشت، واویلا، دیدن چادرشو برداشت، عباشو برداشت، یکی هنده رو بگیره، گفت زن یزید محجبه، دختر علی، با پارچه؟ حسیـــــــــــن، حسیــــــــن، حسیـــــــــــن ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
اگر تو آه کِشی خشک و تَر نمی‌ماند اگر تو گریه کُنی که جگر نمی‌ماند بیا و آه مَکش با حرارتِ جگرت که از مجالسِ روضه اثر نمی‌ماند نفَس بزن که نفسهای آخرم برسد که بی تو این نَفَس مختصر نمی‌ماند چنان شکسته شدی که شبیه زهرایی که چون تو دست کسی بر کمر نمی‌ماند لباسِ مشکیِ مان را فقط کفن بکنید برای ما که از این بیشتر نمی‌ماند مدافعان حرم سمت تو به سر رفتند برایِ حامیِ زینب که سر نمی‌ماند به دردِ آخرتِ ما نخورد جز گریه... که هیچ چیز چو اشکِ سحر نمی‌ماند غنیمت است نشستن میانِ این روضه که عمر میرود و اینقدر نمی‌ماند هرآنچه خرج کنی صد برابرش بِبَری در این معامله حرف ضرر نمی‌ماند تمامِ حاجت ما را نگفته زهرا داد که مادر از دلِ ما بی خبر نمی‌ماند رسید قافله و خواهری پیاده نشد به گریه گفت که زینب دگر نمی‌ماند  نگاه کرد به اکبر : حسین  جانِ علی به جانِ تو که زِ باغَت ثمر نمی‌ماند اگر پدر برود می‌شود پسر باشد اگر پسر برود نه  پدر نمی ماند ✍حسن لطفی
آه! ای سروش غیب! ز رارّ نهان، بگو از ماه پشت ابر! بیا و عیان، بگو از سرو قد کشیده به گلزار عشق ما از ماه روی دلبر ابرو کمان، بگو پژمرده از جفای خزان، لاله‌های باغ این داغ بی‌بهار، به آن باغبان، بگو ما دست و پا زنان زمینیم، بی‌شما ای ماه من! بیا تو هم از آسمان، بگو رو کرده‌ام به سوی تو ای قبلگاه عشق! وقت اذان رسیده بیا و اذان، بگو الغوث و العجل شده ذکر و دعای ما یارب! خودت، به حضرت صاحب زمان، بگو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_723784306719286900.mp3
8.07M
سه پنج روزه که بوی گل نیومد؛ یار… صدای چهچهِ بلبل نیومد روید از باغبانِ گل بپرسید؛ یار… چرا بلبل به صیدِ گل نیومد؟ روید از باغبانِ گل بپرسید؛ یار… چرا بلبل به صیدِ گل نیومد؟ گلی که خود بِدادم پیچ و تابش به اشکِ دیدگانم دادم آبش به درگاه الهی کی روا بی گل از موُ دیگری گیرد گلابش؟ ز گلبن چید گلچینی گلی را؛ یار… شنید از پی، صدای بلبلی را تو خوشبختی… گلی چیدی و رفتی، یار ندانستی که آزردی دلی را… بی ته گلشن؛ چون زندونه به چشمام… یار… گلستون؛ آذرستونه به چشمام! یار…. بی ته آرام و عمر و زندگونیم یار همه خوابه پریشونه به چشمام… بی ته آرام و عمر و زندگونیم یار همه خوابه پریشونه به چشمام… غمِ عشقت، بیابون پرورم کرد… یار… هوای بخت؛ بی بال و پرم کرد به موُ گفتی؛ صبوری کن صبوری، یار… صبوری؛ طرفه خاکی بر سرم کرد.
نماهنگ(اشک نم نم).mp3
2.74M
می‌کشم رو چِشَم پرِ پرچمتو 2 می‌باری رو گونه‌م اشک نم‌نمِتو 2 گریه نه، سرریز احساسه آخه دلم به عشقت حساسه فقط یه اسمو قلبم می‌شناسه: حسین عاشق توئه این دیوونه دلش آتیشه چشمش بارونه همش داره زیر لب می‌خونه: حسین روی تنم گل سرخ می‌ذارن فرشته‌ها توی سینه‌زنی صدای نبضی که داره میاد تویی قدم تو قلبم می‌زنی آقام آقام آقام حسین ... ########## بی‌پناه اومدم کمکم کن حسین 2 خیلی راه اومدم بغلم کن حسین 2 تشنه‌ی اشک توئه ریشه‌م دعام کن آقا بیشتر ابری شم که من تو آغوشت آروم می‌شم، حسین این شبا به دلم افتاده بشم برا زیارت آماده من و یه کوله و اشک و جاده، حسین همین که راه میفتم یعنی که خود تو از حرم کردی صدام زمانی که رسیدم به ضریح می‌خوام که جون بدم جای سلام آقام آقام آقام حسین ... شاعر و نغمه پرداز ✍ اجرا 🎤
. و و ابدان مطهر امام حسین و حضرت عباس و حضرت علی اکبر و حضرت علی اصغر علیهم السلام و شهدای کربلا 🏴بند اول سرت به روی نیزه و تنت میون خاک گرم کربلا بیارید ای بنی اسد برام جای کفن یه قطعه بوریا سرت تو شهر کوفه و تنت شده پامال سم مرکبا بیارید ای بنی اسد برام جای کفن یه قطعه بوریا با گریه،میبوسم اون رگهای حنجرت و میمیرم با اشکام،میشورم هر قطعه ی پیکرت و میمیرم واویلا واویلتا ۳ حسین 🏴بند دوم میریزه اشکم و میرم آروم آروم کنار نهر علقمه بیاید کمک بنی اسد هنوز داره میاد صدای فاطمه یه قبر کوچیک بِکَنید آخه نمونده چیزی از عموی من توی حصیر بذارید اون دستایی که جدا شده از این بدن با گریه،میبوسم اون دستای قلم رو من میمیرم با اشکام،میشورمش سقای حرم رو من میمیرم واویلا واویلتا ۳ حسین 🏴بند سوم اگر که منقلب شدم کناره پیکر علیِ اکبرم بنی اسد کمک کنید که ارباً اربا شده این برادرم اگر که بی توون شدم کناره پیکر علیِ اصغرم بنی اسد کمک کنید علی رو تا مزار بابام ببرم با گریه،میبوسم هر قطعه ی اکبر و من میمیرم با اشکام،میشورمش حنجر اصغر و من میمیرم واویلا واویلتا ۳ حسین 🏴بند چهارم جدا یه قبری میکَنم برای هفتادو دو یاران غریب اون طرفم یه قبری رو حفر میکنم برای پیکر حبیب برید وهب رو بیارید پیکر بی سرشه بر روی صلیب برید زُهیر و بیارید که رحمت خدا بهش شده نصیب با گریه،خبر کنید قبیله ی حر رو تا که بیان مینْویسم،رو قبر بابام هٰذٰا قَبْرُ ذبیح العطشان واویلا واویلتا ۳ حسین ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی .👇👇
Mohamadhosein Hadadian - Baroon Karbala.mp3
5.01M
بارونه كربلا () بارونه کربلا مادرت میشه مهمون کربلا شب جمعه روضه خون کربلا بارون کربلا سر پیراهنت پیرم کردن از زندگی سیرم کردن بی مهمل بردنم دستای بسته چهل منزل بردنم چند تا بی مروت قاتل بردنم بگو از رو تنت پا برداره، این تشنه لب خواهر داره زینب از تل بره، گفتی ذوالجناح هم از مقتل بره کاشکی میگفتی مادر اول بره سر هر کوچه من سنگ میخوردم از مرد و زن سنگ میخوردم سر تو از سر نی می افتاد مادرت هی می افتاد گفتم اینجا رو نهدوست دارم بازار رو این بازار رو نه هر کاری میکردن این کا را رو نه اینجا عمه ام شکست سرت از نیزه افتاد و شد دست به دست زن و بچت بین وحشی های مست.
. دوبیت روضه میان قتله گه بی حال گشتی چو مرغی بی پر و بی بال گشتی خودم دیدم چه دعوایی به پاشد سر پیراهنت پامال گشتی ابوذر رییس میرزایی(بهار) .......... (س) از دیدن رویش مرا تحریم کردند پیراهنش را بین خود تقسیم کردند عشق مرا با خنجر کندی گرفتند یک پیکر بی سر به من تقدیم کردند ابوذر رئیس میرزایی✍ .
غزل مرثیه نوشته... سنگین بی کفن (س) مقتل نوشته است تو را بی هوا زدند سنگی به بوسه گاه نبی ازجفا زدند آه از دقایقی که جوانان  برابر چشم ترت ،به لجه ی خون دست و پا زدند مقتل نوشته خواهرتو دیده روی تل درقتله گاه راس تورا ازقفا زدند مقتل نوشته عده ای ازپیرمردها از روی بغض بر بدنت با عصا زدند گیرم قرار بود سرت را جدا کنند پس نیزه را میان گلویت چرا زدند آن ده نفر که بر تن تو اسب تاختند آتش به قلب حضرت خیرالنساء زدند مقتل نوشته روبه روی چشم خواهرت هجده سربریده برآن نیزه ها زدند پربود قلبشان همه ازبغض مرتضی آنان که چوب برلب خون خدا زدند انگار آسمان سر زینب خراب شد تا دختر تو را به کنیزی صدا زدند ابوذر رییس میرزایی(بهار)