eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
352 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
Namahang Bi Morovat Baron Rasoli 1403 [Mohjat_Net].mp3
1.57M
▪️مداحی جدید شب پنجم ماه صفر 1403 شهادت حضرت رقیه جدید ای بی مروت بارون ببار ای آسمون که بی قرارم منم مثل تو خیلی گریه دارم شب جمعه است و دورم از ضریحش ببار ای آسمون من هم ببارم ببار ای آسمون جای رقیه به یاد داغ بابای رقیه به یاد خشکی لبهای اصغر به یاد اشک چشمای رقیه ببار ای ابر دلها بی قراره خرابه پا به پات میخواد بباره ببار اما بدون ای ابر امشب رقیه با تو خیلی حرف داره کجا بودی علی اصغر فدا شد کجا بودی قیامت کربلا شد برای چند قطره آب ای ابر عمو عباس دو تا دستاش جدا شد شعر: امیر علی شریفی.
4_5994811104310594185.mp3
10.93M
هرجا که به پرچمش نگاهت افتاد حرم رقیه است😭🖤 تنها حرمی که روضه خون نمیخواد حرم رقیه است🖤😭 🏴
هیئت سفیران زینب(س)..mp3
16.82M
🎙 پای نیزه‌ات ایستادم (زمینه) 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی بابام برگشته، اومده مشکل ما رو حل کنه بابام برگشته، حتما اومده منو بغل کنه بابام برگشته سر خونی، باورم نمیشه بابای منی سر خونی، زخمی تر از همه زخمای منی سر خونی بابایی/ غرق خونم زیبایی بابایی/ چی بگم تا اینجایی بابایی/ مردم از این تنهایی بابایی/ مردم از این تنهایی 🏴 حضرت رقیه س
6_144232837846004684.mp3
6.42M
من نه بازار میام نه عروسک میخواهم عمه مهمون رسید من همون روسریو میخواهم که بابام خرید
هیأت سفیران زینب.mp3
8.49M
🏴 🎤•| |• غم منو باید کتابش کرد آه از دلم دنیا کبابش کرد به‌روی خاک نوشتم اسمت رو سنان رسید با پا خرابش کرد نگاه به این زجر و طنابش کن بابا یدونه زد صدتا حسابش کن بابا فقط همین این حال و روزمه ببین یدونه زد صد دفعه من خوردم زمین عمه شکست غم تو آبش کرد یکی سرو روتو خضابش کرد دم حرم شونه زدم موتو تو قتلگاه شمر خرابش کرد بی‌رحمه شمر بلای جونته هنوز روی عباش لکه‌ی خونته هنوز منو زدن خواستن چیو ثابت کنن کاشکی فقط حرمله رو ساکت کنن.
537.4K
▪️نوحه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها 🎙سبک: همه جا کربلا خیز و بین عمه جان با طبق سر رسید رنگ از روی من در کنارش پرید با لب زخمی و با رخ غرق خون شد لبم از لبش عمه جان لاله گون آه و واویلتا آه و واویلتا... همره خود مرا ای پدر جان ببر جان من را پدر زین خرابه بخر من نفس میزنم کنج ویران پدر دشمن دون زده با لگد بر کمر آه و واویلتا آه و واویلتا... من فدای سرت پیکرت در کجاست هم علمدار و هم اکبرت در کجاست مونس من شده کنج ویران رباب از غم اصغرم حال من شد خراب آه و واویلتا آه و واویلتا... ✍مرتضی محمودپور مداح اهل بیت کربلایی درویشی🎤
1.12M
▪️زمزمه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها 🎙سبک: سلام آقا که الان روبروتونم سلام بابا...بیا بنشین به دامانم سلام بابا...ببین در کنج ویرانم سلام بابا سلام بابا... ببین گیسو سپیدم من به آغوشم... تورو آخر کشیدم من پدر جانم پدر جانم پدر جانم پدر جانم... یه ماه میشه...که لبهام و نبوسیدی چِشِت روشن... لباسِ پارم و دیدی؟ پدرجانم خبر داری؟..شبا رو خاکا می خوابم ببین کرده... موهای سوخته بی تابم پدر جانم پدر جانم پدر جانم پدر جانم... از اون شب که. ..کتک خوردم چشام تاره منو بد زد... لباسامم پر از خاره پدر جانم یه جمله من...میگم با این سرِ پُر درد بدون جایِ.... بغل کردن .بلندم کرد پدر جانم پدر جانم پدر جانم پدر جانم... ازون مجلس ... دیگه من با همه قهرم بهم میگن.... کنیزِ مردمِ شهرم پدر جانم یه پیغامم... بابا واسه عمو دارم بیار چادر... آخه من آبرو دارم پدر جانم پدر جانم پدر جانم پدر جانم... ✍قاسم نعمت مداح اهل بیت کربلایی درویشی
272.2K
#زنجیرزنی ▪️نوحه شب سوم محرم شمع جمع عالمین بر حسین نور دو عین بر لب عالم بود ذکر یا بنت الحسین تو گلی از گلشن پیغمبری فاطمی سیرت ز نسل حیدری یا رقیة الحسین... نور چشم اولیا هستی خون خدا از تو بر جان می رسد عطر و بوی کربلا ای تمام عالم هستی فدات جنت شیعه بود صحن و سرات یا رقیة الحسین... نیستم بیگانه ات گشته ام دیوانه ات تا نفس آید برون سایلم بر خانه ات یا رقیه گشته ام مهمان تو ریزه خوار سفره ی احسان تو یا رقیة الحسین... شکر لله تا ابد با تولای توام در تمام طول عمر در تمنای تو ام آرزویم دیدن کوی شماست دست های خالی ام سوی شماست یا رقیة الحسین... ✍حاج رضا یعقوبیان مداح اهل بیت درویشی🎤
1.13M
▪️نوحه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها 🎙سبک: به سمت گودال از خیمه دویدم من... یه ماهه که بابا، نخوندی لالایی شبا نخوابیدم، کجایی بابایی سر تو رو نیزه، نمیرسه دستم پایین پای این، نیزه ها بنشستم یا ابتا مظلوم... نفس به عشق تو، می کشم ای بابا بعد علی اصغر، دیگه شدم تنها عمه سپر میشد، همیشه جای من بعد تو شد غصه، بابا دوای من یا ابتا مظلوم... پاهام پر آبله، بس که دویدم من ببین که از داغت، دیگه بریدم من از غصه دق کردم، ببر منو بابا پیش عمو عباس، که اومده زهرا یا ابتا مظلوم... سر تو رو بردن، بزم شراب و می نپرسیدی راه و ، چطوری کردم طی منو ببر با خود، زجر کشیدم من چقدر مصیبت از، زجر کشیدم من یا ابتا مظلوم... ✍️روح اله گائینی مداح اهل بیت کربلایی درویشی🎤
816.9K
▪️نوحه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها یتیمم من دیگه بابا ندارم کف پاهام چقد آبله دارم انقده طعنه و ناسزا شنیدم دیگه از زنده موندن بیزارم یتیمی درد بی درمون یتیمی... من از این آدما خیری ندیدم خیلی رو خار صحراها دویدم شمر نامرد به من سیلی زد و گفت توی مقتل بابات و سر بریدم یتیمی درد بی درمون یتیمی... خیمه ها شعله ور از آتیش و دوده گناه ما بچه ها مگه چی بوده بس که دشمن به من تازیانه زد بدنم درد میکنه خیلی کبوده یتیمی درد بی درمون یتیمی... دخترا بابایین اینو میدونی غم و غصه هام و از چشام میخونی دخترای شام به من محل نمیدن منو با خودت ببر اگه میتونی یتیمی درد بی درمون یتیمی... دشمن پست به آیینه ترک زد به روی زخمای قلب من نمک زد نبودی تا ببینی بابای خوبم بین راه شام هی منو کتک زد یتیمی درد بی درمون یتیمی... زجر نامرد چه وحشیانه ام زد خیلی با کعب نی روی سرم زد دستامو روی سرم گذاشتم اما ندیدی بابا چطوری لگدم زد یتیمی درد بی درمون یتیمی... ✍️حسن نازپرور مداح اهل بیت کربلایی درویشی🎤
688.6K
▪️نوحه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها من دختر سه ساله ي مولا حسينم در دشت غُصّه لاله ي مولا حسينم معناي عشقم ماه دمشقم مظلوم رقیه... آن بلبلم اندر قفس يارا ندارم شوق و هوس بر گلشن و صحرا ندارم جز آرزوي ديدن بابا ندارم چشمم پُر آب است قلبم كباب است مظلوم رقیه... در كربلا آتش گرفته دامن من رحمي به حال من نكرد اهريمن من آخر مرا گردد كفن پيراهن من جان مي دهم جان در شام ويران مظلوم رقیه... پايم شده پُرآبله در راه شامات ديدم جفا از مردم گمراه شامات هست عمّه ام خورشيد و من هم ماه شامات روزم چو شام است عمرم تمام است مظلوم رقیه... نامم رقيّه دختري دُردانه هستم گَنجِ گِرانم ساكنِ ويرانه هستم عشق پدر شمع است و من پروانه هستم سوزم دمادم در آتش غم مظلوم رقیه... با آه و غم گشته عجين آب و گِل من درد بزرگي هست يارب! در دل من شهزاده ام امّا، خرابه منزل من غم گشته يارم بابا ندارم مظلوم رقیه... بار دگر «سيّدبشير» آن شاعر من هم شاعر و هم نوکر و هم ذاكر من آمد به شام و شد در اينجا زائر من بهر قيامت خواهد شفاعت مظلوم رقیه... ✍سید بشیر حسینی مداح اهل بیت کربلایی درویشی🎤
466.9K
▪️نوحه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها 🎙سبک: تا مشکتو تو آب زدی... منتظرم تا که بیای سر روی زانوت بذارم رو صورت قشنگ تو من گل بوسه بکارم دل من رو توی ویرونه غم گرفته میریزم اشک، عمه ی من ماتم گرفته به حال این دختر تنها و غریبت میدونم قلب تموم عالم گرفته بابا جون... اومدی بابا با سرت به دخترت سر بزنی اومدی تا خرابه رو نقشی ز حیدر بزنی بیا بگم من براتو درد دلامو بزارم روی لبای، خونیت لبامو بگم بعد تو به ما بابا چی گذشته بگم که عمه همیشه داشته هوامو باباجون... گوشواره هامو بردن و ببین گوشم پاره شده دختر نازت باباجون اسیر و آواره شده رقیه ت از دشمن بی دین خورده سیلی مث زهرا صورتم بابا، گشته نیلی سرم خورده سنگ شامی ها وشکسته مارو چرخوندن توی شام با دست بسته بابا جون... حالا که اومدی پدر دخترتم همرات ببر از بس که سختی کشیدم اومده طاقتم بسر نمیخوام بعد تو دیگه این زندگانی زبعد تو شد بهار عمرم خزانی دلم میسوزه برای عمه باباجون تو این سختی ها شده عمه قد کمانی بابا جون... ✍اسماعیل تقوایی مداح اهل بیت کربلایی درویشی🎤
759.3K
▪️نوحه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها نور زهرا یا رقیه هستی ما یا رقیه دستگیر همه عالمینی باب حاجات و نور دو عینی یا رقیه رقیه رقیه... ای سرا پایت کرامت بر همه بنما عنایت ای که هستی تو روح و روانم سایلم بر درت میهمانم یا رقیه رقیه رقیه... ای امید و آرزویم از تو باشد آبرویم لطف تو عمری است ای گل من یا رقیه شده شامل من یا رقیه رقیه رقیه... ای گل باغ مدینه تازه شد داغ مدینه همچو زهرا رخت گشته نیلی بس که خوردی ز دشمن تو سیلی یا رقیه رقیه رقیه... بابت آمد در خرابه با سر آمد او شبانه تا که دیدی سرش غرقه در خون تو شدی یا رقیه جگرخون یا رقیه رقیه رقیه... دارم از زهرا نشانه خورده ام من تازیانه بس که دشمن نمود ظلم و کینه من فتادم به یاد مدینه یا رقیه رقیه رقیه... که جبینت را شکسته عمه ام در غم نشسته ای که بودی تو قاری قرآن که زده بر لبت چوب خزران یا رقیه رقیه رقیه... من ز داغت دلغمینم خواهم از بعدت بمیرم یک دمی کن دعایم تو بابا زین جهان من روم سوی زهرا یا رقیه رقیه رقیه... ✍حاج رضا یعقوبیان مداح اهل بیت کربلایی درویشی🎤
346.4K
▪️نوحه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها در خرابه شام دختري سه ساله از غم پدر بود گرم آه و ناله گفت عمّه جان زينب مي روم سفر امشب آه از اين جدایی... عمه در خرابه تا به کي نشينم باب من نيامد تا رخش ببينم من که عمّه جان مُردم بس غم پدر خوردم آه از اين جدایی... ديده ام ندارد، خواب راحت امشب قلب من گرفته، بي نهايت امشب فرقت رخ بابم برده طاقت و تابم آه از اين جدایی... عمّه جان غريبي، کرده بي قرارم طوئيا که ديگر، من پدر ندارم بی گمان در اين ويران عمّه می‌سپارم جان آه از اين جدایی... عمّه جان من امشب زار و ناتوانم اي خدا بيايد باب مهربانم جا دهد در آغوشم غم شود فراموشم آه از اين جدایی... ✍موزون اصفهانی مداح اهل بیت کربلایی درویشی🎤
587.5K
:می گذرد کاروان... عمه شدم بی قرار خسته ام از انتظار جان به لبـــم آمده از تب این اضطرار خواب دیدم مهمانم می رسد آرام ایــن جـــانم می رسد عمــه بگـو یک جواب معنـی و تعبیـر خواب رفتـــه قــــرار از دلـم مُردم از این اضطراب می آید بر گوشـــم زمزمه لالایی می خــواند فاطمه این طبــقِ غـرقِ نور بوی پـــدر مــی دهد این سر خونین بر آن عطر سفـــر می دهد مهمان داریم امشب عمه جان من هـــم بابا دارم شـــامیان ! عمه ببین نیمه شب قــرص قمــــر آمده شـــام سیــــاه مرا نــور سحــــر آمده انتـــظارم دیگر سر رسید آخـــر بابایم با سـر رسید قـــاریِ قـــــرآن من زینـــت دامـــان من خوش آمدی از سفر شـدی تو مهمان من سلامٌ علَی الشَیبِ الخَضیب سلامٌ علَی الخَـــدّ ِ التَّـــریب رقیـــه قـــربـــان آن لبهــای عطشـــان تو چه کرده آن خیزران بــا لب و دنـــدان تو آه از طشت و چوب خیزران آه از گریـــه های عمـــه جان بکـــن نگــاهم بابا ببیـــن تو آهم بابا مرا ببــر با خودت خستـــهٔ راهم بابا بیزار از شام و بازار شدم نالان از بزم اغیـــار شدم بابای مظلومم یاحسین(۲) شعر:رقیه سعیدی (کیمیا) مداح اهل بیت کربلایی درویشی🎤
شد  اربعین  ماه  زهرا                  خواهررسیدازدشت وصحرا دارم  بر  اندامم  نشانه                   از  ضربه  های  تازیانه       مولا حسین مولا حسینجان آورده ام  یک  باغ  لاله                   جا مانده زهرای سه ساله خواهر ز روی تو خجل شد                    در دانه ات در زیر گل شد        مولا حسین مولا حسینجان از دیده خون ، آه از جگرکرد                     ازبسکه او پدر پدر کرد پای سرت رقیه جان داد                 هستی خود را ارمغان داد       مولا حسین مولا حسینجان صبرم ربود و غنچه پژمرد                در شام ویران دخترت مرد سه ساله پرپر در برم شد                   شمع  دل  اهل حرم  شد              مولا حسین مولا حسینجان دارم  غم  داغت  به  سینه                     بی تو شدم سوی مدینه هجرت به سرتا سایه انداخت               عبدالله زینب دیدو نشناخت        مولا حسین مولا حسینجان شاعر:, سبک:،👇 ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
4_582764905300492337.mp3
1.66M
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 🍀 ‍ ▪سلام،️روضه بسیار جانسوز_حضرت رقیه سلام الله علیها_ویژه شب جمعه▪ ◀مجمع مداحان اهلبیت علیهم السلام قم▶ آخ بابا سلام ... *من از شما عذرخواهی می کنم،عرضم تمام" گریه ام نکنی برا من بسه،من اینو برا امام رضا امشب می خونم ....* آخ بابا سلام برگشتی ....؟!!! کدوم بچه به باباش اینجوری سلام میده؟اول میگه سلام" چرا میگه آخ بابا!!دیگه لب و دندونی برام نمونده آخ بابا سلام برگشتی سفرت خوش گذشت باباجان؟!! مثل یک هاله ی نور می ماند سر تو توی تشت باباجان عمه میگفت زود می آیی .... سرزده سر زدی چرا حالا؟ تو نبودی خلاصه میگویم یک نفر گوشواره هایم را .... ان شاالله تو حرمش زمزمه کنیا ... یک نفر زد به صورتم سیلی چشم خود را بدوز معلوم است چند روزی گذشته است اما جای دستش هنوز معلوم است * بابا * کمرم درد می کند اما نگرانم نباش چیزی نیست باید عادت کنم چنین دردی توی این خانواده موروثی ست *الله اکبر ...* دستی از پشت خیمه ها آمد ناگهان راه چاره ام گم شد در هیاهوی غارت خیمه ناگهان گوشواره ام گم شد ..... تا رسیدیم شام دخترها همه من را اشاره میکردن میشنیدم صدای نجواشان صحبت از گوشواره میکردن ..... تو رفتی و رقیه پژمرد .... کتک زدشمن فدک خورد .... در آن شبی که تو نبودی بگو تو با عمویم عباس نیلوفری شده گل یاس زبس که شمر دون مرا زد حسین ...... وای ........ شب زیارتی مخصوصه ی ابی عبدالله هستا،چه گفتی چه نگفتی تموم شدا .... حسین ...... وای ........ ▫حجت الاسلام میرزامحمدی ▪اسارت خاندان اهلبیت علیهم السلام ▪روضه حضرت رقیه سلام الله ▪
🩸جملاتی که دل سنگ را آتش می‌زند... | درد و دل‌های حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها با سر بریده پدر در خرابه شام ... در نقل‌ها آمده است: 🥀 در يكي از شب‌هاي اقامت اسيران در خرابه شام، حضرت رقيه (عليهاالسلام) پدرش را در خواب مي‌بيند و پريشان از خواب برمي خيزد. او گريه كنان مي‌گويد: من پدرم را مي‌خواهم! هر چه اهل خرابه خواستند او را ساكت كنند، نتوانستند. 📋 فَعَظُمَ ذلكَ عَلىٰ أهلِ الْبَيتِ، فَضَجّوا بِالْبُكاءِ و جَدَّدوا الْأحزانَ، و لَطِمُوا الْخُدودَ، و حَثّوا عَلىٰ رُؤوسِهِم التُّرابَ، و نَشَروا الشُّعورَ ▪️داغ همه از گريه او تازه تر گرديد و همه به گريه و زاري پرداختند و بر صورت ها لطمه زذند و خاک بر سر ریختند و موی پریشان کردند. 🥀 صدایشان به گوش یزید رسید. آن ملعون گفت چه شده است؟ گفتند: دختر خردسال امام حسين (عليه‌السلام) پدرش را خواب ديده است و او را مي‌خواهد. 📋 قالَ ارْفَعُوا رَأسَ أبيها و حَطّوهُ بَينَ يَدَيْها لِتَنظُرَ إليه، و تَتَسَلّىٰ به. فَجاؤوا بِالرَّأسِ الشَّريفِ إلَيْها مُغَطّىٰ بِمِنْدِيلٍ دِيبَقِيٍّ، فَوَضَعَ بَينَ يَدَيْها، ▪️یزید گفت: سر بريده پدرش را برایش ببرید تا به آن نگاه کند و آرام بگیرد. پس آن سر مطهر را در درون طبقي نهادند و روي آن را با پارچه اي پوشاندند و جلوي او گذاشتند. 🥀 شدت ضعف و گرسنگي، كودك را به توهّم انداخته بود. او گريه مي‌كرد و مي‌گفت: من كه غذا نخواستم؛ من پدرم را مي‌خواهم. مأموران گفتند: اين پدرت است. وقتي رقيه سلام‌الله‌علیها روپوش را كنار زد، دید سر بريده پدر است. آن را برداشت و به سينه چسباند و دلسوزانه مي‌گفت: 📋 يَا اَبَتَاه! مَن ذَا الّذِي خَضَبَكَ بِدِمَائِكَ؟ ▪️اي پدر! چه كسي صورتت را با خون سرت رنگين كرد؟ 📋 يَا اَبَتَاه! مَن ذَا الَّذِي قَطَعَ وَرِيدَكَ؟ ▪️ چه كسي رگ‌هاي گلويت را بريد؟ 📋 يَا اَبَتَاه! مَن ذَا الَّذِي اَيتَمَنِي عَلي صِغَرِ سِنِّي؟ ▪️چه كسی مرا در اين خردسالی يتيم كرد؟ 📋 يَا اَبَتَاه! مَن بَقِيَ بَعدَكَ نَرجُوهُ؟ ▪️ای پدرجان! به چه کسی بعد از تو امید داشته باشیم؟ 📋 يَا اَبَتَاه! مَن لِليَتِيمَةِ حَتَّي تَكبرُ؟ ▪️چه کسی یتیمت را سرپرستی می کند تا بزرگ شود؟ 📋 يَا اَبَتَاه! مَن لِلنِّسَاءِ الحَاسِراتِ؟ ▪️چه كسي بانوان را در پناه خود مي‌گيرد؟ 📋 يَا اَبَتَاه! مَن لِلاَرَامِل المُسبَيَاتِ؟ ▪️چه كسي زنان بيوه شده را آشيان مي‌دهد؟ 📋 يَا اَبَتَاه! مَن لِلعُيُونِ البَاكِيَاتِ؟ ▪️چه كسي اشك از چشم‌هاي اشك بار پاك مي‌كند؟ 📋 يَا اَبَتَاه! مَن لِلضَّايِعَاتِ الغَريبَاتِ؟ ▪️چه كسي زنان آواره را مأوا مي‌دهد؟ يَا اَبَتَاه! مَن لِلشُّعُورِ المَنشُورَات؟ ▪️چه كسي موهاي پريشان مان را مي‌پوشاند؟ 📋 يَا اَبَتَاه! مَن بَعدُكَ؟وَا خَيبَتَاه مِن بَعدِكَ، وَا غُربَتَاه! يَا اَبَتَاه! لَيتَنِي لَكَ الفِدَاءُ! يَا اَبَتَاه! لَيتَنِي قَبلَ هَذَا اليَومِ عُميَاءٌ! ▪️ پس از تو كه... واي بر خواري پس از تو؟ واي از غريبي! كاش پيش از ديدن اين روز كور مي‌شدم! 📋 یاَ اَبَتَاهُ! لَيتَنِي تَوَسَّدتُ التُّرَابَ وَ لا اَریٰ شَيبَكَ مُخضَباً بِالدِّمَاءِ ▪️كاش چهره در خاك مي‌بردم و محاسن تو را خونين نمي ديدم. 🥀 سپس آن قدر گريه كرد تا از هوش رفت و ناله اش براي هميشه خاموش گرديد. صداي گريه بالا گرفت و مصيبتي ديگر بر دل داغدار اهل بيت علیهم‌السلام نشست. 📚نفس المهموم،ص۴۵۶ 📚أسرار الشّهادة،ص ۵۱۵ ✍ سلام تازه ز ره آمده، گلویت کو؟! سلام همسفر نی سوار من بابا چقدر حرف برای تو داشتم حالا بیا کمی بغلم کن قرار من، بابا من از خرابه نشینی و گریه خسته شدم تو هم ز سنگ لب بام و ضربه خسته شدی منم شبیه رخ عمه ام شکسته شدم تو هم ز نیزه نشینی پدر شکسته شدی تمام درد تنم را ز یاد بردم من تنور خانه ی خولی چه کرد با سر تو تو چوب خوردی و من هم لگد عزیز دلم فدای نرگس چشمت سه ساله دختر تو شنیده ای سر بازار ها چه شد یا نه؟! شنیده ای سر بازار زیورم گم شد مپرس معجر خود را چگونه گم کردم فقط بدان سر بازار معجرم گم شد به عمه گفته ام امروز شانه ای بزند به گیسوان پریشان و مختصر مویم از آن زمان که تو رفتی همه کسم شده است تمام درد و دلم را به عمه میگویم.
🩸 ورقی از دفتر دلدادگی حضرت مولانا سیدالشهداء علیه‌السلام به نازدانهٔ سه‌ساله‌اش رقیه خاتون سلام‌الله‌علیها ... ➖ در نقل‌ها آمده است: 📋 و کانَ الحُسَینُ عَلَیهِ‌السّلامُ بِالنِّسبَةِ إلَیها شَدیدَ المَحَبّةِ. 🔻امام حسین ‌علیه‌السلام به حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها علاقه فراوانی داشت. 📚بشارة الباکین، تبریزی،(نسخه خطی) ورقه۱۵۷ 📚مصائب المعصومین علیهم‌السلام، یزدی،ج۲، ص۴۲۵ ➖ در نقلی دیگر آمده است: 🔻 چنانچه رسم است که اظهار دوستی به اولاد کوچک‌تر بیشتر است، امام حسین علیه‌السلام هم به همین قاعده به شیرین زبانیِ آن صغیره بسیار تعلق داشتند، و هم به واسطه بی مادری. 🔻آنی جانبِ او را فرو نمی‌گذاشتند؛ مِن جمله: همیشه (حضرت‌ رقیه سلام‌الله‌علیها) در دامان آن حضرت می‌نشست، و سر بر زانوی آن حضرت می‌گذاشت و می‌خوابید، و غذا از دست مبارک آن حضرت می‌خورد، و همیشه آن دست یداللّهی را حضرت بر سر و گیسوان او می‌کشید، و پیوسته آن صغیره شیرین زبان را می‌بوسید و می‌بویید. 📚سراج العاشقین،کاشانی،(نسخه خطی) ص۱۴۳. ✍ سورهٔ کوثرِ امام حسین جلوهٔ مادرِ امام حسین نمکِ لشگرِ امام حسین نازنین دخترِ امام حسین ای بزرگ قبیلهٔ عُشّاق یا رقیه! توئی «هوالرَزّاق» دست پروردهٔ عقیله توئی صاحبِ شوکتی جلیله توئی نازدارِ همه قبیله توئی پایِ معشوقِ خود قتیله توئی صاحبِ صحن وبارگاهی تو بر گنهکارها پناهی تو رویت آئینه دارِ زهرا بود گیسوانت ضریحِ بابا بود اولین چادرت چه زیبا بود در بغل کردنِ تو دعوا بود تو خودت قبلگاهِ حاجاتی دستگیری , رقیه ساداتی این عمو ها بد عادتت کردند رویِ شانه زیارتت کردند گریه ها بر اسارتت کردند چون نبودند غارتت کردند به تو سیلی زدند چند نفر روبرویِ سرِ علی اکبر...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️از کرامات کریم اهل بیت 🔹در سال ششم هجری قراردادی بین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و کفار قریش منعقد گردید که بعدها به «صلح حدیبیه » معروف شد . یکی از مواد صلح نامه این بود که هر دو سپاه می توانند با هر قبیله ای که بخواهند پیمان دوستی امضاء کنند . بر این اساس، رسول خدا صلی الله علیه و آله با قبیله «خزاعه » پیمان دوستی بست . 🔶در سال هشتم هجری یکی از افراد قبیله «بکر» که هم پیمان کفار قریش بود، نسبت به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله جسارت کرد، و شخصی از قبیله خزاعه او را در مقابل جسارتش سرزنش نمود و از رسول اکرم صلی الله علیه و آله دفاع کرد . آن گاه، با هم درگیر شدند و کفار قریش نیز به کمک قبیله هم پیمان خود «بکر» وارد صحنه گردیده و در نتیجه یک نفر از افراد قبیله «خزاعه » را کشتند و بدین وسیله صلح حدیبیه نقض گردید . ▪️کفار قریش از این نقض معاهده پشیمان گشته، ابوسفیان را برای عذرخواهی و تجدید قرارداد به محضر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرستادند . ▫️ ابوسفیان به حضور آن حضرت رسید و درخواست امان و تجدید پیمان نمود، ولی آن حضرت به سخنان او ترتیب اثر نداد . ♦️ابوسفیان به ناچار به نزد امیرمؤمنان، علی علیه السلام شرفیاب شد و از وی درخواست نمود که در نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله شفاعت نماید . علی علیه السلام در جواب فرمود: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله با شما پیمانی بست و هرگز از پیمانش برنمی گردد ... ⚪️در این هنگام، امام حسن علیه السلام که کودک خردسالی بود، به حضور پدر آمد و ابوسفیان خواست که علی علیه السلام اجازه دهد فرزندش حسن، نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از ابوسفیان شفاعت کند . به نقل تاریخ، امام حسن علیه السلام، این سخنان را شنید، «فاقبل الحسن علیه السلام الی ابی سفیان وضرب احدی یدیه علی انفه والاخری علی لحیتیه ثم انطقه الله عزوجل بان قال: یا اباسفیان! قل لا اله الا الله محمد رسول الله حتی اکون شفیعا فقال علیه السلام الحمد لله الذی جعل فی آل محمد من ذریة محمد المصطفی نظیر یحیی بن زکریا «وآتیناه الحکم صبیا»   🔻پس امام حسن نزد ابوسفیان رفت و با یک دست بر بینی او و با دست دیگر بر محاسن او زد و خداوند او را به زبان آورد تا بگوید: ای ابوسفیان! بگو جز خدای یکتا خدایی نیست و محمد رسول خداست، تا من شفاعت کنم . سپس آنگاه علی علیه السلام [که با شنیدن سخنان فرزندش فوق العاده خوشحال شده بود] فرمود: سپاس خداوندی را سزاست که در ذریه محمد برگزیده، مانند یحیی بن زکریا قرار داد [که در کودکی از جانب خداوند به او حکمت عطا گردید و خداوند در مورد ایشان فرمود:] در کودکی به او حکمت دادیم .» ) بحارالانوار، ج 43، ص 329 - 330، ح 9; جلاءالعیوان شبر، ج 3، ص 334; تجلیات ولایت، ص 335.
. . کانال اشعار ترحیم دفتری روضه حضرت رقیه (س) اسلام علیک یا بنت رسوالله◀️ اسلام علیک یا رقیه یا بنت ابی عبد الله ◀️ سلام ما به زهرای سه ساله بر آن طفلی که دارد آه و ناله بی بی جان سلام برآن صورت سیلی خورده ات سلام ما بر آن زانو های خسته ات سر سفره بی بی حضرت رقیه س نشستی صداش بزن اگر تمام غمهای عالم به دلت هست بگو یا رقیه یارقه یارقیه😭 اگر مریض داری درد داری اگر خدای ناکرده دکتر جواب کرده داری 😭 اگر همه درها ی عالم به رویت بسته شد از همه جا نا امید شدی بیا در خانه بی بی رقیه 😭 آی دلشکسته ها کجای مجلس نشستی؟ بگو بی بی جان من جایی رو ندارم برم آمدم در خانه شما نا امیدم نکن بی بی جان سر سفره بی بی رقیه نشستی از دل صداش بزن بی بی بده مراد ما @ از غم بده نجات ما (۳)◀️◀️◀️◀️ بنت الحسین رقیه جان دخیلم ای خانم بی خانمان دخیلم ◀️◀️◀️◀️◀️ بی بی بده مراد ما @ از غم بده نجات ما دست من و دامان تو رقیه درد من و درمان تو رقیه ◀️◀️◀️ بی بی بده مراد ما از غم بده نجات ما ای عا شقان مدفن رقیه بگیرید امروز دامن رقیه بادست های کوچکش کند باز صد ها گروه از درد ها رقیه ◀️◀️◀️ امروز همه دست توسل به دامن سوخته بی بی رقیه بگیریم امروز همه یتیم نوازی کنم خدا کنه یتیمی در این مجلس نباشه 😭 اخی 😭 چقدر خدا سفارش یتیمارو به پیغمبرش کرد یا رسوالله اگر کسی دست نوازش به سر یتیمی بکشه به اندازه موهای سرش خدا براش حسنه می نویسه امروز نمیدونم به چه نیتی تو این مجلس اومدی اما می دونم خوب دری را اومدی خوب جایی رو اومدی اخه می گن خدا تو دلهای شکسته است امروز اومدی در خانه یه دختر یتیم بی بابا او مدی در خانه یه دختری که بی برادر شده یه دختری که بی عمو شده محرم نداره 😭 حالا ا گه دلت آماده شد اگه دلت شکست یادت باشه خدا دعای دلشکسته رو چشم گریان را بیشتر اجابت می کنه اگه دلت شکست برا امام زمانت دعا کن 😭 برا مریض ها دعا کن امروز دامن سه ساله امام حسین را بگیر نگاه به دستهای کوچکش نکنیا به خدا با دستهای خسته اش گره های بزرگی را بار کرده آی مریض دار ها آی جوون دار ها آی آبرو دار ها😭 بگو رقیه جان من جایی رو ندارم آمدم در خانه شما به امیدی نا امیدم نکن آخی😭 قربان دل شکسته ات بی بی سه ساله دلهارو روانه خرابه شام کنید الهی هیچ دختری چشم انتظار باباش نباشه آخی فدای آن سر از بدن جدات بشم یا ابا عبد الله آخی بمیرم برات رقیه جان نیمه شب بهانه باباشو گرفت خیلی گریه کرد هرچه کردن آروم نشد صدا رسید بگوش یزید گفت چه خبره خرابه گفتن دختر حسین بهانه باباشو گرفته دستور داد سر بریده باباشو براش ببرند سر بریده ر میان طبقی گذاشتند وارد خرابه کردن مقابل رقیه گذاشتند صدا زد عمه جان من که طعام نمی خواستم من بابام را می خوام با اون دستای کوچکش روپوشو رو عقب زد دید این سر آشناست این سر بریده باباست سر بابا رو به سینه چسباند آی ناله دار ها کجای عالم رسم است برای دختری که داغ پدر دیده سر بریده پدرش رو برایش ببرند شروع کرد با سر بریده سخن گفتن با چه کسی محاسنت را به خون سرت خضاب کرد؟ با با چه کسی رگهای گردنت را برید بابا چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد یه مرطبه دیدند صدای نازدانه خاموش شد آمدند جلو دیدند سر یک طرف رقیه یک طرف اخی بمیرم برات رقیه جان یه اشاره کنم روضه نمی خواد فقط همینکه یه دختر بچه از ناقه افتاد بعد از ناقه هی می گفت عمه دستم درد می کنه عمه می گفت رقیه جان مادرم هم همینطور بود هی می گفت عمه بازوم درد می کنه زینب می گفت رقیه مادرمم هینطور بود هی می گفت عمه پهلوم درد می کنه رینب می گفت رقیه جان مادرمم همینطور بود برا همین بود وقتی از دنیا رفت زینب به یاد مادرش افتاد اخه رقیه نیمه شب از دنیا رفت برای مادرش تشیع جنازه نگرفتند برا این دختر هم نگرفتند بی بی خودش طاقت نیاورد بدن رقیه رو ِ غسل بده زن ِغساله ای آوردند زن غساله تا این بدن را دید گفت من دست به این بچه نمی زنم تا علتش را نگید چرا این بدن اینقدر کبود است چه بیماری داشته آی ناله دارها صدای ناله زینب بلند شد فرمود از کربلا تا شام هرچه گفت بابا تازیانه می خورد اخ یتیمی درد بی درمان یتیمی یتیمی خواریه دوران یتیمی الهی طفل بی بابا نباشد اگر باشد در این دنیا نباشد اگر وست پدر می بود به دستم کجا من در خرا به می نشستم 😭😭😭😭😭
❣﷽❣ 🌟 🌟 💠🌿💠🌿💠🌿 اول به گل روی پیمبر صلوات دوم به جمال ماه حیدر صلوات ذی القعده شده بگو به آوای جلی برباغ گل موسی جعفر صلوات 💠🌿💠🌿💠🌿 بررضا شاه خراسان صلوات بر ضامن آهوی بیابان صلوات او قبله هفتم هست و هشتم حجت کن هدیه به حضرتش هزاران صلوات 💠🌿💠🌿💠🌿 اول به مدینه مصطفی را صلوات دوم به نجف شیر خدا را صلوات در کرب و بلا به شمر ملعون لعنت در طوس غریب الغربا را صلوات 💠🌿💠🌿💠🌿 بر روی رضا شمس امامت صلوات بر شافع ما روز قیامت صلوات در ایام ولادتش که شادند همه بفرست به این روح کرامت صلوات 💠🌿💠🌿💠🌿 یاحضرت سلطان به‌مقامت صلوات برمبداء وبر حسن ختامت صلوات از باب جواد آمده‌ام سوی شما راهم بده آقا به مرامت صلوات مرتضی محمودپور 💠🌿💠🌿💠🌿 بر ضامن غربت غریبان صلوات بر پادشه مُلک خراسان صلوات یارب به رضای تو رضا بود رضا خشنودی جمله اهل ایمان صلوات 💠🌿💠🌿💠🌿 بر شادی بی‌ریای مردم صلوات بر خنده‌ٔ خوشه‌های گندم‌صلوات خیلی گل عشق سر زد اما اینبار بر آمدن امام هشتم صــلوات 💠🌿💠🌿💠🌿 ای خسرو طوس برجمالت صلوات برجوشش علم بی مثالت صلوات برجلوهٔ معصومه و برشاه چراغ برجدو جوادو اب و آلت صلوات 💠🌿💠🌿💠🌿 از عشق شه طوس براتم دادند وز آتش قهر حق نجاتم دادند در مدح رضا چو لب گشودم به سخن دستور به ذکر صلواتم دادند 💠🌿💠🌿💠🌿 🌺هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌺
شهادت حضرت رقیه (س) زمزمه جانسوز با بابا... سبک: مرحوم ایرج بسطامی گل پونه های .... 😢😔😢😔 من مانده ام تنهای تنها....! من مانده ام تنها...! میان سیل غمها...بابا...سیل غمها.... نمیخوای روضه خون باشی...😭 🏴😔🏴😔 سرو بغل گرفته...😭 بابا چرالعل لبت چون ارغوان است، ارغوان است...! بابا..😭 دارم یقین این جای چوبه خیزران است... حسین......😭😭 بابای من...بابای من بابای خوبم... 😢😔😢😔 من مانده ام تنهای تنها...! بوسم لب و زخم سرت رو...😭 امشب بیا بنگر که بینی، مادرت رو😭😭 اگه مادرت پبر شده....من سه سالمه...😭😭😭 بابا...دیدارتو باورندارم، این دل شب این دل شب... لب از لب تو برندارم این دل شب این دل شب... حسین غریب مادرررر.... بابا....ای سرکه از سرهاسری تو... ای ماه من... ازچه پراز خاکستری تو...‌! نمیدونم گرفتی ! یا نه...😭 بابا ببین رخسارنیلی...‌ برق نگاهم را... گرفته ضرب سیلی.... تا الان بی هوا سیلی خوردی یانه😭 آیم چسان سوی طبق ای بودو هستم، بودو هستم... دنبال تو میگردم امشب.با دو دستم، با دودستم.... 😭😭😭حسین.....😭😭
💚🌴کرامات حضرت رقیه(س)🌴💚 ✅حکایتی زیبا ✍جناب حجه الاسلام و المسلمين آقای سيد عسكر حيدری،‌ از طلاب علوم دينيه حوزه علميه زينبيه شام چنين نقل كردند که : روزی زنی مسيحی دختر فلجی را از لبنان به سوريه می‌آورد. زيرا دكترهای لبنان او را جواب كرده بودند . زن با دختر مريضش نزديک حرم با عظمت حضرت رقيه (س) منزل می گيرد، تا درآنجا برای معالجه فرزندش به دكتر سوريه مراجعه كند،‌ تا اينكه روز عاشورا فرا می ‌رسد و او می ‌بيند. مردم دسته دسته به طرف محلی كه حرم مطهر حضرت رقيه(س) آنجاست می ‌روند. از مردم شام می پرسد اينجا چه خبر است ؟ می ‌گويند اينجا حرم دختر امام حسين (س) است . او نيز دختر مريضش را در منزل تنها گذاشته درب اطاق را می‌بندد، و به حرم حضرت رقيه سلام الله عليها روانه مي‌شود و گريه می كند،‌به حدي كه غش می ‌كند و بيهوش می ‌افتد ... درآن حال كسي به او مي‌گويد بلند شو برو منزل ... حركت می ‌كند و می ‌رود درب منزل را می ‌زند، می ‌بيند دخترش دارد بازی می كند! وقتی مادر جويای وضع دخترش می ‌شود و احوال او را می ‌پرسد،‌ دختر درجواب مادر می‌گويد وقتی شما رفتيد دختری به نام رقيه وارد اطاق شد و به من گفت : بلند شو تا با هم بازی كنيم . آن دختر به من گفت، بگو : ( بسم الله الرحمن الرحيم ) تا بتوانی بلند شوی و سپس دستم را گرفت و من بلند شدم ديدم تمام بدنم سالم است... او داشت با من صحبت می ‌كرد كه شما درب را زديد،‌ گفت : مادرت آمد . سرانجام مادر مسيحی با ديدن اين كرامت از دختر امام حسين (س) مسلمان شد ... 📚 کتاب کرامات حضرت رقیه(س).ص