eitaa logo
افـ زِد ڪُمیـلღ
1.5هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
5.5هزار ویدیو
212 فایل
"بہ‌نام‌اللّہ" اِف‌زِد‌⇦حضࢪٺ‌فاطمہ‌زهࢪا‌‌‌‌‹س› ڪمیل⇦شهید‌عباس‌دانشگࢪ‌‌‌‌‌‹مدافع‌حࢪم› -حࢪڪٺ‌جوهࢪه‌اصلۍ‌و‌گناه‌زنجیࢪ‌انسان‌اسٺ✋🏿 ‌‹شهید‌عباس‌دانشگࢪ› ڪپۍ؟!‌حلالت‌ࢪفیق💕 -محفل‌ها https://eitaa.com/mahfel1100 -مۍشنویم https://daigo.ir/secret/1243386803
مشاهده در ایتا
دانلود
16.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎤سخنرانی مداح اهل البیت حاج محمد رضا طاهری درباره شهید مدافع حرم عباس دانشگر 💠 مراسم مناجات ماه مبارک رمضان – فروردین ۱۴۰۱ 🌷 📃 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💠 جهت قرائت وصیتنامه شهید: https://eitaa.com/shahiddaneshgar/19000 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣از سری نامه های شهید عباس دانشگر از سوریه به همسرشون :‌ سلام . این پیام رو در تاریخ ۱۳۹۵/۰۲/۲۱ می نویسم. میگن آدما دو دسته ان . یا زنده اند یا مرده . زنده هاشون دو دسته ان : یا خوابن یا بیدار . بیداراشون دو دسته ان : یا معمولی اند یا عاشق . عاشقاشون دو دسته اندازه : کسایی که فقط لاف عشقو میزنن و اداشو درمیارن که همیشه تا آخر باهات نمیان و کسایی که واقعا عاشقن! کسایی که واقعا عاشقن فقط یه دسته اند : کسایی که زندگیشون طعم مهربونی، و رابطه شون بوی صداقت میده . باید تلاش کنیم تا عاشق بشیم ! عشقم .....❤️
5.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کفشداری شهید مدافع حرم نوید صفری در حرم خانم حضرت رقیه سلام الله علیها ‎‎‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌠 🌹🕊 حمید سیاهکالی مرادی 🍽 یانگوم سرآشپز 😋 فردای روز عقدمون حمید رو برای شام 🍲 دعوت کرده بودیم تازه شروع کرده بودم به سرخ کردن کوکوها که زنگ خونه به صدا دراومد حدس میزدم که امروزم مثل روزای قبل حمید خیلی زود به خونه ما 🏘 بیاد از روزی که محرم شده بودیم هر بار ناهار یا شام دعوت کرده بودیم، زودتر می اومد ☺️ چون دوست داشت خودشم کاری بکنه، این طور نبود که دقیقا وقت ناهار یا شام بیاد 🙌🏻 💦 بعد از سلام و احوالپرسی با بقیه، همراه من به آشپزخانه اومد و گفت: به به 😋 ببین چه کرده سر آشپز! 💐 گفتم: نه بابا! زحمت کوکوها رو مامان کشیده، من فقط میخوام سرخشون کنم😅 روغن که حسابی داغ ♨️ شد، شروع کردم به سرخ کردن کوکوها حمید گفت: اگر کمکی از دست من بر میاد بگو 😊 گفتم: مرغ 🍗 پاک کردن بلدی؟ بابا چند تا مرغ گرفته میخوام پاک کنم کمی روی صندلی جابه جا شد و گفت: دوست دارم یاد بگیرم و کمک حالت باشم. 🌺 ⛱ خندیدم و گفتم: معلومه تو خونه ای که کدبانویی مثل عمهء من باشه و دختر عمه ها همه کارها 👐🏻 رو انجام بدن، شما پسرها نباید هم از خونه داری سر رشته ای داشته باشین 😄 گفت: این طورا هم نیست فرزانه خانوم. باز من پیش بقیهء آقایون یه پا سر آشپز 👨🏻‍🍳 حساب میشم 😎 وقتایی که میرم سنبل آباد، من آشپزی 🍜 می کنم برادرام به شوخی بهم میگن یانگوم😅 📚 یادت باشد
💛عاشقانه های شهدایی💛 قرار بود آن روز هردو جوابشان را به خانواده ها اعلام کنند. آخرهای صحبتشان بود. زینب به دستان روح الله خیره شده بود که با پوست میوه ها بازی می کرد، بدون مقدمه گفت: «می شه یه سوالی بپرسم؟» – بله – چرا دستاتون اینقدر زخمی شده؟ روح ‌الله نگاهی به دستانش کرد. انگار برای اولین بار بود که زخم های دستش را می دید. کمی مکث کرد «دیگه کار منم اینجوریه دیگه» زینب سرش را پایین انداخت و با دلسوزی گفت: «بیشتر مراقب خودتون باشبن، دوست ندارم آسیبی بهتون برسه.» روح الله چندثانیه به او خیره ماند. انتظار شنیدن این حرف را نداشت. دوباره به دستانش نگاه کرد. زخم هایی که به چشم خودش هم نیامده بود، حالا برای کسی مهم شده بود. سرش را بلند کرد. لبخند زد: «چشم از این به بعد بیشتر مراقبم» ـــــــــــــــــــــــــــــ💛💛ـــــــــــــــــــــــــــ 💫 🌷
☑️ ⭐️ 🥀🕊 شهید عباس دانشگر شهیدی که بین در و دیوار سوخت جوون خیلی خوشرو و باادبی بود. به یاد ندارم که باهاش روبرو بشم، ولی خنده روی لباش نباشه. 🥲 خوشرویی و ادب، باهم تو وجودش جمع شده بود. این هم، نعمت بزرگی است که این شهید عزیز ازش برخوردار بود. ادب و متانت رو از پدر و مادرش به ارث برده بود؛ «گندم از گندم بروید جو ز جو». هرگاه منو می دید، از باب احترام به بزرگترها تمام قد از جایش بلند می شد و احوالپرسی می کرد و تا نمی نشستم، همون طور می ایستاد و نمی نشست. همیشه به خانواده می گفتم که عباس، توی فامیل، الگوی اخلاق و ادبه.... 💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 ✍دلنوشته عباس: خدایا! چه کسی بهتر از تو می شنود؟ چه کسی بهتر از تو می بیند؟ خدایا اگر تو ما انسان ها را نمیشنیدی و نمیدیدی چه بیچاره بودیم. اگر تو مارا نمی خواستی کدام خواستنی به درد ما می خورد؟ ای مهربان! ای عطوف! ای زیبای من ! دلم به غربتت می سوزد و تو چه تنهایی.... ای بهتر از هر بهترین! خدایا کاش دلم ماوای آرامش بود و آرامش تو هدیه ای بسیار ارزنده است. 📚برگرفته از کتاب اخرین نماز در حلب 🌷
🌷 ✍دلنوشته عباس: خدایا! چه کسی بهتر از تو می شنود؟ چه کسی بهتر از تو می بیند؟ خدایا اگر تو ما انسان ها را نمیشنیدی و نمیدیدی چه بیچاره بودیم. اگر تو مارا نمی خواستی کدام خواستنی به درد ما می خورد؟ ای مهربان! ای عطوف! ای زیبای من ! دلم به غربتت می سوزد و تو چه تنهایی.... ای بهتر از هر بهترین! خدایا کاش دلم ماوای آرامش بود و آرامش تو هدیه ای بسیار ارزنده است. 📚برگرفته از کتاب اخرین نماز در حلب 💚
❤️‍🔥کربلا داستان عشق است؛ عشقی به قدمت قرن‌ها و هزاره‌ها که موج‌های خروشانش تا کربلای ایران امتداد یافت و در پرتو خورشید انقلاب، علی‌اکبر‌هایی پرورش یافتند که نگذاشتند علم علمدار زمین بماند. 💥این بار سرزمین شام میعادگاه کربلایی‌ها بود؛ جوان‌هایی که عاشورا را در داستان‌ها خوانده بودند، ✨اما با اقتدا به جوان بلند همت عاشورا، محکم و استوار ایستادند و نگذاشتند غباری به حرم مطهر عمه سادات (س) بنشیند. ستارگان درخشانی که امروز نامشان بر سپهر جهاد و شهادت می‌درخشد: 🌷پاسدار شهید مجتبی کرمی ۲۰ آذر ۱۳۶۵ در روستای کهنوش شهرستان تویسرکان متولد شده و در اوج جوانی عضو گردان تکاور ۱۵۴ حضرت علی اکبر (ع) شده و آموزش‌های سخت نظامی و ویژه تکاوری را فرا گرفت. او با علاقه به جبهه مقاومت سوریه شتافت و چند بار هم مجروح شد و 🌱 در نهایت ۲۵ مهر ۱۳۹۴ برابر با سوم محرم الحرام ۱۴۳۷ هجری، قمری در عملیات آزاد سازی حومه حلب به شهادت رسید. 🌺یادشهداباصلوات 🌺
📸 ✅️ مراسم گرامیداشت شهید مدافع حرم سرهنگ پاسدار احمدرضا افشاری همراه با اهدای پک های شهید دانشگر . 🔹️گروه شهیددانشگر اصفهان ۱۱ 💚
🏴 مراسم عزاداری وفات حضرت زینب سلام الله علیها و یادواره شهدا با روایتگری برادر فرهنگ در دومین روز از اعتکاف دانش آموزی به همت کانون شهید عباس دانشگر استان اصفهان. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💚