eitaa logo
عفاف گرایی
316 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1هزار ویدیو
57 فایل
◽️کانون «امین»◽️ مجموعه تخصصی ترویج فرهنگ عفافگرایی و تربیت جنسی از منظر آموزه های دینی مدیریت محترم کانون امین 👇 @shahidamin
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مسیر عفافگرایی
🔺میترا در سال 1347 متولد شد. مادرش نام میترا را برای او انتخاب کرد. اما بعدها که میترا بزرگ شد، به اسمش اعتراض داشت. 🔺بارها می گفت: "اگر در آن دنیا از شما بپرسند که چرا اسم مرا میترا گذاشته‌اید، چه جوابی می‌دهید؟ من دوست دارم اسمم زینب باشد. می‌خواهم مثل (س) باشم". 🔺میترا همه را هم وادار کرد که به او بگویند. البته یک روز، گرفت و برای دوستانش را دعوت کرد و نامش را تغییر داد. 🔺زینب در خود جدولی کشیده بود که 20 مورد داشت؛ از ، ، همیشه با بودن، خواندن ، ، خواندن بعد از نماز صبح، کردن قرآن، تا کم‌خوردن صبحانه، ناهار و شام. 🔺زینب جلوی این موارد، ستون‌هایی کشیده بود و هر شب بعد از محاسبه کارهایش، جدول را علامت می‌زد؛ زینب در عمل، تک‌تک موارد آن و خیلی از چیزهایی که در آن جدول نیامده بود را رعایت می‌کرد. 🔺فعالیت‌‌های زینب، مورد غضب منافقین قرار گرفته بود. چون که با آن سن کم، کتابهای را میخواند و در محافل عمومی و آموزشی، با کمونیستها و منافقین بحث میکرد و رسوایشان می ساخت. 🔺منافقین در آخرین نماز مغرب اسفند¬ ماه سال 1360 هنگام بازگشت از مسجد او را ربودند؛ سپس با گره زدن او را خفه کرده و به رساندند. 📚 نوشته معصومه رامهرمزی 📌آیا امروز این نمونه ها در نسل و ما، نسلی که در دنیای مجازی از جمله غرق شده اند، هست؟! https://eitaa.com/umefafgaraei
هدایت شده از مسیر عفافگرایی
#عفافگرایی #داستان_کوتاه #تبلیغ_عطر 🔺بیرون پاساژ ایستاده است. از #ظاهر او تابلویی شکل گرفته، که هر کس وارد و یا خارج از پاساژ می‎شود، باید اول #نگاهی به سر تا پای او بیندازد و یا حتی دقایقی به بهانۀ برش‎های نازک مقوایی که از قبل، در #عطر خیسانده شده و او آن‎ها را به‎عنوان #تبلیغ به مشتریان می‎دهد، کمی هم با او #گپ بزند و در آخر هم، #خنده‎ای بین آن‎ها ردوبدل شود. 🔺 البته برخی هم با بی‌اعتنایی به او و تبلیغش، از کنارش عبور می‏کنند. 🔺#جوانی که از قبل دختر را زیر نظر دارد، به او نزدیک می‎شود و بی‎محابا به چهرۀ دختر #چشم می‎دوزد. 🔺 دختر بریده کاغذ عطری را به او می‎دهد و #پسر در حالی‎که با دست مقوا را می‎گیرد، همچنان محو تماشای صورت دختر است. 🔺با آن دو فاصله دارم و گفتگوی آنان را نمی‎شنوم؛ فقط عکس‎العمل دختر را می‎توانم ببینم که پس از حرف‎های پسر، #لبخند می‎زند. 🔺به بیرون کیوسک می‎آیم و مجلات و روزنامه‎ها را مرتب می‎کنم. 🔺مطلب زیبایی در صفحه اول روزنامه از #شهید_مطهری، نظرم را جلب می‎کند. 📝"#شرافت_زن اقتضا می‎کند هنگامی که از خانه بیرون می‎رود، #متین و سنگین و باوقار باشد. در طرز #رفتار و لباس پوشیدنش هیچگونه عمدی که باعث تحریک و تهییج شود به‎کار نبرد. #زباندار لباس نپوشد، زباندار راه نرود، زباندار و معنی‎دار به سخن خود آهنگ ندهد". 🔺سری تکان می‎دهم و دوباره نگاهم به همان پسر و دختر می‎افتد. ♨️ #پسر چیزی از جیبش بیرون می‎آورد و به دختر می‎دهد و لبخندهای هر دو آن‌ها چاشنی جدا شدن پسر می‎شود. ✍️#احمد_یوسفی https://eitaa.com/umefafgaraei