eitaa logo
-افراطی-
106 دنبال‌کننده
157 عکس
65 ویدیو
0 فایل
نوشتن راه فراریست هرچند کوتاه! حریص فرار از زندگی. افراطی مطلق... وقت شما گرانبهاست، به بطالت نگذرانید(: کپی به هیچ وجه. https://daigo.ir/secret/2771555328 پاسخگوی شما بفرمایید (: لبخند به وفور =)
مشاهده در ایتا
دانلود
(:
تنفس میکنم هوایت را وقتی در آغوشم جا میگیری. لبخندت قند در دلم آب می‌کند و لذت بوسیدن چالی که روی گونه ات نمایان می‌شود به وقت لبخند های شیرینت آتش عشقم را شعله ور تر می‌کند. دستانم را در آغوش دستانت جا بده و گرمای قلب مهربانت را به سرمای این قلب فرسوده ببخش. نعمت حضورت را از من مگیر، چرا که با حضورت پروانه های جنگل سر سبز قلبم به پرواز در می آید و فکر به این که در کنار من نباشی قلبم را همچو ویرانه ای بی آبو علف مبدل می‌سازد. با من عهد ببند که تا ابد در کنار منی و پناه خستگی هایم آغوش توست. عهدی به مانند عهد های کودکی مان که انگشت هایمان در هم گره می‌خوردند و این همان سندی میشد که هیچگاه باطل نمیشد و چنان درهم تنیده و محکم بود که هیچ تبر و تیشه ای توان گسستن آن را نداشته و ندارد. پس بمان تا ابد و چند ثانیه ای که تنفس میکنم و قلبم تپش دارد. بمان ای همدم غم ها و پناه خستگی هایم. بمان و با ماندنت زندگیم را پر از عطر شکوفه های گیلاس و یاس کن... _نوشته های یک افراطی_
_
متأسفم! كه تو غمگينى و دست هاى من، دورند. _بلال راجح
Talk Down - Golule.mp3
4.76M
❤️‍🩹🎧
.او می‌بیند.
_
وقتی ذهنیت هاتون یکی میشه>>>
سال ها میگذرد از آن روز که اورا در کافه دید و دلش را ربود. همان روزی که دستانش قاب صورت او شد و با آرامش ذاتی اش طوفان درون اورا رام کرده بود. حالا سال هاست که روز سالگرد ازدواجشان را در همان کافه روبه روی هم می‌نشینند. دو قهوه ی تلخ سفارش می‌دهند. رز سفید وسط میز را لمس می‌کنند. دست هایشان در هم قفل می‌شود. حالا که دستانشان چروک های زمان را حمل می‌کنند. دستان پیر مرد صورت جانانش را در آغوش می‌گیرد و این بار پیشانی اش میشود محل بوسه های مکرر او. عاشقانه هایی که سال هاست تکرار می‌شوند و لذت را در شهر می‌پراکند. یک عشق با چاشنی تعهد و چند پَر از محبت و مقداری وابستگی. و این عشق واقعی بود که در قلب هاشان می‌کوبید و در رگ هاشان میجوشید.... _نوشته های یک افراطی_
کاش چشامو میبستم،باز میکردم کنارم میدیدمت