eitaa logo
هیأت رزمندگان اسلام استان کرمان
516 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
2.8هزار ویدیو
30 فایل
🔸️کانال رسمی اطلاع رسانی و تولیدات هیأت رزمندگان اسلام استان کرمان 🌐مارا در فضای مجازی دنبال کنید : https://zil.ink/eheyat_kerman 📱ارتباط با ما @Markaz_Heit_stad
مشاهده در ایتا
دانلود
⃣ ✅ نام مبارك حضرت ابراهيم عليه‏السلام قهرمان توحيد ۶۹ بار در ۲۵ سوره قرآن آمده، و يك سوره قرآن (چهاردهمين سوره) به نام سوره ابراهيم است. فرازهاى سازنده و گوناگون زندگى سودمند آن حضرت در ضمن ۲۵ سوره قرآن ذكر شده است، و اين موضوع بيانگر عنايت خاص قرآن به زندگى ابراهيم عليه‏السلام است، تا پيروان قرآن آن را بخوانند، از آن درسهاى بزرگ زندگى را بياموزند. و از مكتب سازنده و آموزنده او براى پيشروى به سوى كمال، الهام بگيرند. 🍃🌺 هدف از نقل اين فرازها نيز، همين است، چنان كه در آيه ۶۸ سوره آل عمران مى‏خوانيم: 💠اءنّ اولَى النَاسِ بِابراهيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعوهُ؛ سزاوارترين مردم به ابراهيم عليه‏السلام آنانند كه از او پيروى كردند. 🍃🌺 حضرت ابراهيم عليه‏السلام دومين پيامبر اولوالعزم است كه داراى شريعت و كتاب مستقل بوده، و دعوت جهانى داشته، او حدود هزار سال بعد از حضرت نوح عليه‏السلام ظهور كرد، و سلسله نسب او تا نوح عليه‏السلام را چنين نوشته‏اند: ابراهيم بن تارَخ بن ناحور بن سروح بن رعو بن فالج بن عابر بن شالح بن ارفكشاذ بن نوح. 🍃🌺 مادر ابراهيم نونا يا بونا نام داشت، مطابق بعضى از روايات مادر لوط پيامبر، و مادر ساره همسر ابراهيم با مادر ابراهيم، خواهر بودند، و پدرشان يكى از پيامبران به نام لاحج بود.(۱) 📚پی نوشت(۱) : قصص القرآن، از عبدالوهاب نجار، ص۷۰ .دارد... @razmandegan_eslam_kerman
⃣1⃣ ✅ معادشناسى ابراهيم‏ علیه السلام 🌺🍃ابراهيم عليه‏السلام پس از بيرون آمدن از درون غار و سير و سياحت در صحرا و بيابان، پس از تكميل خداشناسى، همچنان به سير و تفكر خود ادامه مى‏ داد تا به دريا رسيد، او با كنجكاوى عميق به دريا و امواج دريا مى‏ نگريست، ناگاه لاشه حيوان مرده‏ اى نظرش را جلب كرد، ديد حيوانات دريايى و پرندگان بيرون به پيكر آن حيوان حمله مى‏ كنند و گوشت او را مى‏ خورند، طولى نكشيد كه همه پيكر او را خوردند، اين حادثه عجيب ناخودآگاه ابراهيم را به اين فكر فروبرد كه: اگر تمام پيكر اين حيوان مرده، (هر جزيى از آن) جزء بدن چندين رقم حيوان دريايى و صحرايى شد، در روز قيامت چگونه تكه‏ هاى بدن او در كنار همه جمع شده و زنده مى‏ گردد؟! 🌺🍃البته ابراهيم عليه‏السلام به زنده شدن مردگان در قيامت، يقين داشت، ولى مى‏ خواست بر يقينش بيفزايد، از اين رو دست به سوى آسمان بلند كرد و گفت: خدايا به من بنمايان كه چگونه چنين مردگانى را زنده مى‏ كنى؟! 🌺🍃خداوند به ابراهيم عليه‏السلام فرمود: مگر تو به روز قيامت ايمان نياورده‏ اى؟! ابراهيم عرض كرد: آرى، ايمان آورده‏ ام ولى مى‏ خواهم دلم سرشار از ايمان گردد. 🌺🍃خداوند به ابراهيم عليه‏السلام فرمود: چهار پرنده را برگير و سر آن‏ها را ببر و سپس گوشت آن‏ها را بكوب و مخلوط و ممزوج كن، آن گاه گوشت به هم آميخته را به ده قسمت تقسيم كن و هر قسمت آن را بر سر كوهى بگذار و سپس در جايى بنشين و آن‏ها را به اذن خدا به سوى خود بخوان. .دارد.... @razmandegan_eslam_kerman
⃣2⃣ ✅گفتگوى نمرود با آزر و مادر ابراهيم عليه‏السلام‏ 🌺🍃روايت شده: به نمرود گفته شد، ابراهيم پسر آزر، بت‏ها را شكسته است، نمرود آزر را طلبيد و به او گفت: به من خيانت كردى و وجود اين پسر (ابراهيم) را از من پوشاندى. 🌺🍃آزر گفت: پادشاها! من تقصيرى ندارم، مادرش او را پوشانده و نگهدارى كرده است و او مدعى است كه استدلال و حجت دارد. 🌺🍃نمرود دستور داد، مادر ابراهيم را حاضر كردند، و به او گفت: چرا وجود اين پسر را از ما پوشاندى كه با خدايان ما چنين كرد؟! 🌺🍃مادر گفت: اى شاه! من ديدم تو رعيت و ملت خودت را مى‏ كشى و نسل آن‏ها به خطر مى‏ افتد، با خود گفتم اين پسر را براى حفظ نسل نگه دارم، اگر اين پسر همان بود (كه واژگونى سلطنت تو به دست او است) او را تحويل مى‏ دهم تا كشته گردد، و كشتن فرزندان مردم پايان يابد، و اگر اين پسر او نيست، براى ما يك نفر پسر باقى بماند، اينك كه براى تو ثابت شده است كه اين پسر همان است، در اختيار تو است هر كار مى‏ كنى انجام بده. 🌺🍃نمرود گفتار مادر ابراهيم را پسنديد، و او را آزاد كرد سپس خودش شخصاً با ابراهيم در مورد شكسته شدن بت‏ها سخن گفت، هنگامى كه ابراهيم عليه‏السلام گفت: بت بزرگ، بتها را شكسته است. نمرود به جاى اين كه استدلال نيرومند ابراهيم عليه‏السلام را بپذيرد، درباره مجازات ابراهيم با اطرافيان خود به مشورت پرداخت، اطرافيان گفتند: ابراهيم را بسوزانيد و خدايان خود را يارى كنيد.(۱) 📖پی نوشتها : ۱ - بحارالانوار، ج ۱۲،ص ۳۶ .دارد... @razmandegan_eslam_kerman
⃣3⃣ ✅ اهميت پوشاندن زن در سيره ابراهيم عليه‏السلام‏ 🌺🍃ابراهيم در مسير هجرت همراه ساره و لوط عليه‏السلام عبور مى‏ كردند، ابراهيم عليه‏السلام براى حفظ ناموس خود ساره از نگاه چشم‏هاى گناهكار، صندوق ساخته بود و ساره را در ميان آن نهاده بود، هنگامى كه به مرز ايالت مصر رسيدند، حاكم مصر به نام عزاره در مرز ايالت مصر، مأموران گمركى گماشته بود، تا عوارض گمركى را از كاروانهايى كه وارد سرزمين مصر مى‏ شوند، بگيرند. مأمور به بررسى اموال ابراهيم عليه‏السلام پرداخت، تا اين كه چشمش به صندوق افتاد، به ابراهيم گفت: در صندوق را بگشا، تا محتوى آن را قيمت كرده و يك دهم قيمت آن را براى وصول، مشخص كنم. 🌺🍃ابراهيم: خيال كن اين صندوق پر از طلا و نقره است، يك درهم آن را حساب كن تا بپردازم، ولى آن را باز نمى‏ كنم. 🌺🍃مأمور كه عصبانى شده بود، ابراهيم عليه‏السلام را مجبور كرد تا درِ صندوق را باز كند. سرانجام ابراهيم عليه‏السلام به اجبار دژخيمان، در صندوق را گشود، مأمور وصول، ناگهان زن با جمالى را در ميان صندوق ديد و به ابراهيم گفت: اين زن با تو چه نسبتى دارد؟ 🌺🍃 ابراهيم: اين زن دختر خاله و همسر من است. مأمور: چرا او را در ميان صندوق نهاده‏ اى؟ 🌺🍃 ابراهيم: غيرتم نسبت به ناموسم چنين اقتضا كرد، تا چشم ناپاكى به او نيفتد. مأمور: من اجازه حركت به تو نمى‏ دهم تا به حاكم مصر خبر بدهم، تا او از ماجراى تو و اين زن آگاه شود. 🌺🍃مأمور براى حاكم مصر پيام فرستاد و ماجرا را به او گزارش داد، حاكم مصر دستور داد تا صندوق را نزد او ببرند. مى‏ خواستند تنها صندوق را ببرند، ابراهيم گفت: من هرگز از صندوق جدا نمى‏ شوم مگر اين كه كشته شوم. 🌺🍃ماجرا را به حاكم گزارش دادند، حاكم دستور داد كه: صندوق را همراه ابراهيم نزد من بياوريد. مأموران، ابراهيم را همراه صندوق و ساير اموالش نزد حاكم مصر بردند 🍃🌺حاكم مصر به ابراهيم گفت: در صندوق را باز كن. ابراهيم: همسر و دختر خاله‏ام در ميان صندوق است، حاضرم همه اموالم را بدهم، ولى در صندوق را باز نكنم. 🌺🍃حاكم از اين سخن ابراهيم، سخت ناراحت شد و ابراهيم را مجبور كرد كه در صندوق را بگشايد، ابراهيم آن را گشود. 🌺🍃حاكم با نگاه به ساره، دست به طرف او دراز كرد. 📚پی نوشتها : اقتباس از الميزان، ج۷،ص۲۴۱ و۲۴۲ .دارد.... @razmandegan_eslam_kerman
( علیهم‌السلام) ⃣ 🌸🍃نام اسماعيل در قرآن دوازده بار، و نام اسحاق هفده بار آمده است، اين دو پيامبر، از فرزندان ابراهيم از دو مادر بودند، مادر اسماعيل هاجر نام داشت، و مادر اسحاق ساره بود. خداوند اين دو پسر را در سن پيرى ابراهيم به ابراهيم عطا فرمود، چنان كه در آيه ۳۹ سوره ابراهيم از زبان ابراهيم مى‏ خوانيم مى‏ گويد: 🍃🌸اَلْحَمْدُلِلَّه الَّذِى وَهَبَ لِى علَى الكِبَرِ اسماعِيلَ و اسحَاقَ اءنّ ربِّى سَمِيع الدُّعاء؛ حمد و سپاس خداوندى را كه در پيرى اسماعيل و اسحاق را به من بخشيد، قطعا پروردگار من شنونده (و اجابت كننده) دعا است. 🌸🍃از ابن عباس روايت شده، خداوند در سن نود و نه سالگى ابراهيم، اسماعيل را به او داد، و در سن صد و دوازده سالگى اسحاق را به او عطا فرمود، و از سعيد بن جبير نقل شده كه ابراهيم تا ۱۱۷ سالگى فرزندى نداشت، سپس داراى فرزندانى به نام اسماعيل و اسحاق گرديد.(۱) 📚پی نوشتها : ۱. مجمع البيان، ج ۶،ص ۳۱۹ .دارد..... @razmandegan_eslam_kerman
⃣1⃣ ✅توصيه ابراهيم عليه‏السلام به انتخاب همسر شايسته‏ 🌺🍃ابراهيم به سامه (همسر اسماعيل) گفت، وقتى شوهرت از شكار برگشت، به او بگو پيرمردى با اين شكل و قيافه به اينجا آمد، پس از احوالپرسى هنگام مراجعت گفت: 🌸🍃عتبه (آستانه) خانه‏ ات را عوض كن. 🌺🍃منظور ابراهيم از عتبه همسر اسماعيل بود، عتبه يعنى درگاه و آستانه، اين تعبير ابراهيم اشاره به اين است؛ همانگونه كه درگاه خانه چون در دارد خانه را از سرما و گرما و امور ديگر مى‏ پوشاند و حفظ مى‏ كند، همسر انسان نيز بايد در حفظ آبرو و شخصيت شوهر بكوشد و حافظ و امين خوبى براى همسر و خاندانش باشد. 🌺🍃ابراهيم به سوى فلسطين برگشت، اما اين بار بسيار ناراحت بود، ناراحتى وفات هاجر، دورى اسماعيل، برخورد با همسرى ناشايسته و... اما او همه اين رنج‏ها را براى خدا و هدف تحمل مى‏ كرد، و اين خط آزمايش الهى را نيز با كمال صبر و بردبارى به پايان رساند. 🌺🍃اسماعيل وقتى كه از شكار برگشت، گويى بوى پدر را احساس كرد، از همسرش پرسيد آيا كسى به اين جا آمد؟ همسر گفت: پيرمردى به اين جا آمد بسيار مشتاق ديدار تو بود، نبودى رفت. 🍃اسماعيل پرسيد: هنگام رفتن چيزى نگفت؟ 🍃 همسر گفت: چرا، هنگام رفتن گفت: عتبه خانه‏ ات را عوض كن. 🌺🍃اسماعيل غرق در درياى فكر و حزن شد، از يكسو، پدرش را كه از راه طولانى آمده بود نديد، از سوى ديگر از سخن آخر پدر استفاده كرد كه همسرش زن نالايقى است، و حتما از هاجر مادر مهربانش نيز ياد كرده كه ديگر او نيست تا درد دل خود را به او بگويد... . 🌺🍃ولى آن چه كه دل مضطرب اسماعيل را آرام‏ بخش بود، توجه و توكل به خدا بود، اسماعيل فورا همسرش را طلاق داد(١) و طبق فرموده پدر، همسر ديگر گفت، ولى اين بار سعى كرد كه همسر شايسته‏ اى برگزيند، بالاخره در اين جهت موفق شد و خدا را شكر كرد كه هم، سخن پدر را انجام داده و همه همسر خوبى نصيبش شده است. 📚پی نوشتها - ناگفته نماند كه: ابراهيم با تجربه ذب كه در مورد همسر نيز تجربه كافى داشت، در اين ملاقات با همسر اول اسماعيل، فهميد كه او شايسته نيست و قابل تربيت نمى‏باشد. لذا آن دستور را داد، وگرنه در بسيارى از موارد، زن‏ها قابل اصلاح هستند و نبايد با مختصر پيش آمدى، به فكر طلاق افتاد. .دارد.. @razmandegan_eslam_kerman
( ع ) ⃣2⃣ ✅ ترسيم ديگرى از وصيت اسماعيل قهرمان صبر 🌸🍃 اسماعيل تازه به رشد رسيده بود كه به قولى سيزده سال داشت، كم كم هميارى با وفا و صديق براى پدر بود پدر در شب هشتم ذى حجه در خواب ديد كه كسى به او مى‏گويد بايد اسماعيل را در راه خدا قربان كنى، اين شب را از اين رو شب ترويه گويند: 🌸لِرُؤيَةِ ابراهيمَ فِيهِ فِى مَنامِهِ؛ 🌸 🌸🍃در اين شب در خواب ديده بود كه اسماعيلش را قربان مى‏كند. 🌺🍃شب بعد (شب نهم) نيز همين خواب را ديد، به روشنى اطمينان كامل يافت كه اين خواب، رحمانى و راست است و وسوسه‏اى در كار نيست، اين شب را عرفه (شب شناخت) گويند: 🌸لِمَعرفَتِه صحَّةَ مَنامِهِ؛ 🌸 🌹🍃زيرا ابراهيم درستى خوابش را دريافت. 🌺🍃ابراهيم تصميم گرفت، اسماعيل را قربان كند، وقتى اسماعيل را به قربانگاه برد و او را به زمين خواباند تا قربانش كند، اسماعيل اين وصيت‏هاى ششگانه را كرد: ۱ - دست و پايم را محكم ببند تا مبادا اضطراب كنم و با حركاتم فرمان خدا تأخير بيفتد. ۲ - پيراهنم را از بدن بيرون بياور تا خونم به آن نرسد، و شستن براى شما زحمت نباشد و مادرم آن را نبيند و رنجيده خاطر نگردد. ۳ - پيراهن خود را بر من بپوشان تا بوى تو از آن به مشامم برسد و جان دادن برايم آسان گردد. ۴ - كارد را بر حلقومم سبك بگذار، تا مرگ را به آرامى احساس كنم. ۵ - اگر ممكن است امشب نزد مادرم نرو تا مرا فراموش كند (چرا كه دورى، از مهر و محبت مى‏كاهد) ۶ - سلامم را به مادرم برسان. ۷ - پيراهنم را نزد او ببر تا به يادگار در نزد او باشد. 🌺🍃وقتى كه ابراهيم اسماعيل را چنين در يارى پدر بر انجام فرمان خدا، آماده ديد با قلبى پر از صفا و صميميت گفت: 🌸نِعمَ العَونُ اَنتَ على اَمرِ اللهِ؛🌸 تو نيكو بنده خدا در انجام فرمان او هستى.(۱) 📚پی نوشتها ۱ - تفسير ابوالفتوح رازى، ج‏۹،ص ۳۲۰تا۳۲۴ اگر چه قبلا وصيت اسماعيل را ذكر كرديم و با ترسيم فوق كمى تفاوت داشت، ولى ترسيم فوق نيز نقل شده، ما هر دو را نقل كرديم تا در اين جهت، مطلب تكميل گردد. .دارد.... @razmandegan_eslam_kerman
( علیه السلام) ⃣ 🌸🍃در قرآن ۲۷ بار سخن از حضرت لوط عليه‏السلام به ميان آمده، و او را به عنوان يكى از پيامبران مرسل و صالح خوانده كه در برابر قوم سركش و شهوت‏پرستى قرار داشت و آن‏ها را به آيين حضرت ابراهيم عليه‏السلام فرا مى‏ خواند، ولى آن‏ها از اطاعت دستورهاى او سرپيچى مى‏ كردند. 🌺🍃واژه لوط در اصل از لاط يلوط گرفته شده و به معنى ارتباط قلبى است، بنابراين اين پيامبر خدا كه پيوند محكم قلبى با خدا داشت، با نام لوط خوانده مى‏ شد، و به عكس او، قومش به لواط و ارتباطهاى نامشروع آلوده بودند. 🌺🍃حضرت لوط عليه‏السلام از خويشان حضرت ابراهيم عليه‏السلام بود، مطابق پاره‏اى از روايات، برادرزاده يا پسرخاله ابراهيم عليه‏السلام بود، و طبق بعضى از روايات، برادر حضرت ساره همسر ابراهيم عليه‏السلام بود. هنگامى كه حضرت ابراهيم عليه‏السلام در سرزمين بابل (عراق كنونى) مردم را به يكتاپرستى دعوت مى‏ نمود، لوط نخستين مردى بود كه در آن شرايط سخت به ابراهيم عليه‏السلام ايمان آورد، و همواره در كنار ابراهيم عليه‏السلام بود، و يگانه يار و ياور ابراهيم عليه‏السلام در دوران مبارزات او با نمرود به شمار مى‏ آمد، چنان كه ساره نخستين زنى بود كه به ابراهيم عليه‏السلام ايمان آورد.(۱) 🌹🍃لوط - چنان كه ظاهر امر نشان مى‏ دهد - در همان بابل به دنيا آمد، و پس از اعتقاد به حقانيت آيين ابراهيم عليه‏السلام از مبلغين و مدافعين اين آيين بود، و در اين مسير به مقام ارجمندى از نبوت و رسالت رسيد كه خداوند (در آيه ۱۳۳ صافات) مى‏ فرمايد: 🌸وَ اءنّ لوُطاً لَمِنَ المُرسَلينَ؛ همانا لوط از رسولان بود. 🌸 🌺🍃از امام باقر عليه‏السلام نقل شده فرمود: حضرت لوط در ميان قوم خود سى سال سكونت كرد و آن‏ها را به سوى خدا دعوت نمود و از عذاب الهى برحذر داشت. لوط پسرخاله ابراهيم عليه‏السلام و برادر ساره همسر ابراهيم بود. ابراهيم و لوط عليه‏السلام هر دو پيامبر مرسل و هشداردهنده بودند. 🌺🍃لوط مردى سخى، بزرگوار و مهمان‏دوست بود، و مقدم مهمان را گرامى مى‏ داشت.(۲) 🌸زندگى لوط عليه‏السلام با قومش - چنان كه خاطرنشان مى‏ شود - از دردناكترين و تلخترين زندگى‏ ها بود، كه آن مرد خدا با كمال مقاومت تحمل كرد و به مسؤوليت ارشادى خود ادامه داد. 📚پی نوشتها ۱ - سفينة البحار، ج۲،ص ۵۱۶ ۲- بحار، ج ۱۲،ص ۱۴۷ .دارد.... @razmandegan_eslam_kerman
(علیه السلام) ⃣1⃣ 🔹خبر دختر لوط عليه‏السلام به پدر! 🌺🍃بعضى چنين مى‏نويسند: فرشتگان مأمور عذاب وقتى كه از ابراهيم عليه‏السلام جدا شدند، و به صورت جوانان زيبا به شهر سدوم روانه گشتند، چون به دروازه شهر رسيدند، دخترى را ديدند كه از چاه آب مى‏ كشد، از او خواستند كه آن‏ها را پذيرايى كند، دختر در مورد قوم شرور لوط، درباره جوانان تازه وارد نگران شد، و در وجود خود نيرويى - براى حمايت ايشان نديد و خواست تا در يارى آن‏ها از پدرش استمداد كند، او دختر لوط بود، از اين رو مهلت خواست و نزد پدر رفت و ماجرا را گفت. 🌸🍃حضرت لوط از شنيدن اين خبر، سخت نگران شد، و درباره خصوصيات آن جوانان از دخترش توضيح خواست، و براى يافتن بهترين راه، با دخترش به گفتگو پرداخت، و شايد از پذيرفتن و استقبال از واردين، مردد بود، و فكر مى‏ كرد از پذيرفتنشان، معذرت بخواهد، يا حقيقت حال را براى آن‏ها بگويد، تا به زحمت نيفتد، ولى مهر و محبت و مهمان‏ نوازى لوط عليه‏السلام او را بر آن داشت كه مخفيانه، دور از ديد مردم، به استقبال واردين برود آنها را با كمال احترام به منزل بياورد (با توجه به اين كه قوم لوط، لوط را از مهمان كردن غريبان منع كرده بودند) سرانجام لوط به تصميم خود عمل كرد، و به استقبال جوانان تازه وارد رفت و با كمال احتياط، دور از ديد مردم آن‏ها را به خانه آورد و در خانه را به روى آن‏ها بست تا كسى مطلع نشود.(۱) 🌸🍃به اين ترتيب حضرت لوط عليه‏السلام در شرايط بسيار سخت، خصلت مهمان‏ نوازى خود را به خوبى انجام داد، كه بعد معلوم شد آن جوانان فرشتگان مأمور عذاب هستند. 📚پی نوشتها : ۱- قصص قرآن بلاغى،ص۷۶ .دارد..... @razmandegan_eslam_kerman
(علیه السلام) ⃣ 🌸🍃يكى از پيامبران، حضرت يعقوب بن اسحاق بن ابراهيم، نوه حضرت ابراهيم خليل عليه‏السلام است كه نام او شانزده بار در قرآن آمده است، او همان است كه گروهى از فرشتگان همراه جبرئيل، نزد ابراهيم عليه‏السلام آمدند، همسرش ساره را به فرزندى به نام اسحاق، و پس از او يعقوب، بشارت دادند.(۱) 🌸🍃نيز خداوند در ضمن شمارش امتيازاتى كه به ابراهيم خليل عليه‏السلام بخشيده، يعقوب را نام مى‏ برد و مى‏ فرمايد: 🌺وَ وَهَبنا لَهُ اِسحاقَ وَ يَعقُوبَ كُلّاً هَدَينا؛ و اسحاق و يعقوب را به ابراهيم عليه‏السلام بخشيديم، و هر دو را هدايت كرديم.(۲) 🌸🍃در قرآن از حضرت يعقوب عليه‏السلام به عنوان يكى از بندگان صالح، و پيامبران برجسته از نسل ابراهيم عليه‏السلام و پدر آل يعقوب و داراى امتيازات عالى ياد شده است، و داستان‏هاى جالب زندگيش در رابطه با دوازده پسرش، به خصوص حضرت يوسف عليه‏السلام است، كه بعداً در ذكر داستان‏هاى يوسف عليه‏السلام آن را خاطرنشان مى‏ كنيم. 🌸🍃آرى، يعقوب عليه‏السلام از خاندان بزرگى در سرزمين فلسطين به دنيا آمد، و در آغوش پر مهر مادرش رُفقه در زير سايه پدر ارجمندش اسحاق بزرگ شد. او را به عنوان اسرائيل مى‏ خواندند، اسرائيل به معنى پيروز يا خالص است. دودمان بزرگ بنى اسرائيل از يعقوب شروع گرديد، يعقوب پدربزرگ بنى اسرائيل و ده‏ها پيامبر بنى اسرائيل است، حدود چهارصد سال بعد، بنى اسرائيل تحت شكنجه طاغوتى به نام فرعون قرار گرفتند، تا آن كه حضرت موسى عليه‏السلام آنان را نجات داد. 📚پی نوشتها : ۱ - سوره هود، آیه۷۱ ۲ - انعام ، آیه ۸۴ .دارد..... @razmandegan_eslam_kerman