eitaa logo
هیأت رزمندگان اسلام استان کرمان
534 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
2.8هزار ویدیو
30 فایل
🔸️کانال رسمی اطلاع رسانی و تولیدات هیأت رزمندگان اسلام استان کرمان 🌐مارا در فضای مجازی دنبال کنید : https://zil.ink/eheyat_kerman 📱ارتباط با ما @Markaz_Heit_stad
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◻ پنجشنبه، روز زیارتی امام حسن عسکری علیه السلام ◻ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ خَالِصَتَهُ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا إِمَامَ الْمُؤْمِنِينَ وَ وَارِثَ الْمُرْسَلِينَ وَ حُجَّةَ رَبِّ الْعَالَمِينَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ يَا مَوْلايَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ أَنَا مَوْلًى لَكَ وَ لِآلِ بَيْتِكَ وَ هَذَا يَوْمُكَ وَ هُوَ يَوْمُ الْخَمِيسِ وَ أَنَا ضَيْفُكَ فِيهِ وَ مُسْتَجِيرٌ بِكَ فِيهِ فَأَحْسِنْ ضِيَافَتِي وَ إِجَارَتِي بِحَقِّ آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ. 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 @razmandegan_eslam_kerman
#کلام_نور ✅امام حسن عسکری علیه السلام: بهترين برادر تو كسى است كه خطايت را فراموش كند و احسان تو را به خود ، به ياد آورد . @razmandegan_eslam_kerman
´ ··─═इई 🍃🍃🌺🍃🍃ईइ═─·· 🔷 زندگی قرآنی 🔷 🔻آيه 🔻 💠تِلْكَ الْرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَ جَتٍ وَءَاتَيْنَا عِيسَى اْبنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَتِ وَ أَيَّدْنَهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَآءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَآءَتْهُمُ الْبَيِّنَتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُواْ فَمِنْهُمْ مَنْ ءَامَنَ وَمِنْهُمْ مَّنْ كَفَرَ وَلَوْ شَآءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُواْ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيد{253}بقره 🔻ترجمه 🔻 💠نشانه هاى روشن (آن پیامبران، ما بعضى از آنان را بر بعضى برترى دادیم. از آنان كسى بود كه خداوند با اوسخن گفته ودرجات بعضى از آنان را بالا برد، وبه عیسى بن مریم و معجزات) دادیم و او را با روح القدس (جبرئیل) تأیید نمودیم، و اگر خدا مى خواست، كسانى كه بعد از آنان (پیامبران) بودند، پس از آنكه نشانه هاى روشن براى آنها آمد، با هم جنگ و ستیز نمى كردند. (امّا خداوند مردم را در پیمودن راه سعادت آزاد گذارده است،) ولى با هم اختلاف كردند پس برخى از آنان ایمان آورده و بعضى كافر شدند. (و باز) اگر خدا مىخواست (مؤمنان و كافران) با هم پیكار نمىكردند، ولى خداوند آنچه را اراده كند انجام مى دهد. (و اراده حكیمانه ى او بر آزاد گذاردن مردم است.) ··─═इई 🍃🍃🌺🍃🍃ईइ═─·· 🔷 تفسیر کوتاه آیه 🍃گرچه طبق احادیث، تعداد انبیا 124 هزار نفر بوده است، امّا تنها نام 25 نفر از آنان در قرآن آمده ونام دیگران برده نشده است؛ 🍃«منهم من قصصنا و منهم من لم نقصص» مقام ودرجات انبیا یكسان نیست و هركدام جایگاه و امتیازاتى دارند. مثلاً امتیاز پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله خاتمیّت، امّى بودن، تحریف نشدن كتابش، 🍃 امتیاز ابراهیم علیه السلام یك تنه امّت بودن ونسل مبارك داشتن، امتیاز نوح علیه السلام طول عمر و پایدارى ودریافت سلام ویژه از طرف خداوند است. 🍃در این آیه، امتیاز حضرت موسى و عیسى علیهما السلام بیان شده كه موسى مخاطب سخن خداوند و عیسى مؤیّد به روح القدس بوده است. كلمه «درجات» نشانه ى برترى‌هاى متعّدد است. 🍃فخررازى در تفسیر كبیر ذیل این آیه، حدود بیست امتیاز براى پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله بیان كرده است. از آن جمله: 🍃 معجزه ى پیامبر اسلام صلى اللّه علیه وآله قرآن كریم بر همه معجزات برترى دارد. دیگر اینكه پیامبر اسلام بر همه پیامبران گواه است، چنانكه مى‌فرماید: فكیف اذا جئنا من كلّ امّة بشهید... ··─═इई 🍃🍃🌺🍃🍃ईइ═─·· 🔷 نکات ناب آیه 1- انبیا، مقامى بس والا دارند. «تلك» اشاره به دور ومقام والاست. 2- انبیا، همه در یك رتبه نیستند. یگانگى در هدف، مانع بعضى كمالات ویژه و برترى هاى خاصّ نیست. 3- تجلیل از انبیاى گذشته لازم است. موسى وعیسى علیهما السلام در آیه تكریم شدهاند. 4- سنّت و قانون خداوند، آزاد گذاشتن انسان است. او مىتواند مردم را به اجبار به راه حقّ وادار كند، امّا رشد واقعى در سایه آزادى است. در این آیه دو بار مى خوانیم كه اگر خدا مى خواست، اختلاف و نزاعى میان مردم ایجاد نمى شد. 5 - ریشه ى اكثر اختلافات، هوس ها، حسدها و خودبینى هاست، نه جهل و ناآگاهى. 6- راه انبیا، همراه با دلیل روشن است. 7- اختلافات اعتقادى، از عوامل پیدایش جنگ هاست. البتّه دین منشأ اختلاف نیست، بلكه مردم اختلاف مىكنند. 🍃أللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد وعجّل فرجهم🍃 @razmandegan_eslam_kerman ··─═इई 🍃🍃🌺🍃🍃ईइ═─··
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 گرایش به شیطان 🎤 استاد حاج شیخ حسین انصاریان @razmandegan_eslam_kerman
قسمت هفتم : ... یه روز دلمو زدم به دریا و بعد کلاسم رفتم سمت دفتر اقا سید تق تق -بله..بفرمایید -سلام اقا سید تا گفتم آقا سید یه برقی تو چشماش دیدم و اینکه سرشو پایین انداخت و گفت : _سلام خواهر...بله؟!کاری داشتید؟! و بلند شد و به سمت در رفت و دررو باز گذاشت😐انگار جن دیده 😑 نمیدونم چرا ولی حس میکردم از من بدش میاد. همش تا منو میدید سرشو پایین مینداخت...تا میرفتم تو اطاق اون بیرون میرفت و از این کارها. -کار خاصی که نه...میخواستم بپرسم چجوری عضو بشم.. -شما باید تشریف ببرید پیش زهرا خانم ایشون راهنماییتون میکنن. -چشممم...ممنونم 😐😬 دلم میخواست بیشتر تو اطاق بمونم ولی حس میکردم که باید برم و جام اونجا نیست... از اطاق سید که بیرون اومدم دوستم مینا رو دیدم -سلام😒 -سلام...اینجا چیکار میکردی؟! یه پا بسیجی شدیا..از پایگاه مایگاه بیرون میای😄 -سر به سرم نزار مینا..حالم خوب نیست😕 -چرا؟! چی شده مگه؟!😯 -هیچی بابا...ولش....ولی شاید بتونی کمکم کنی و بعدا بهت بگم..خوب دیگه چه خبر؟! -هیچی. همه چیز اکیه.ولی ریحانه😕 -چی؟!😯 -خواهر احسان اومده بود و ازم خواست باهات حرف بزنم😊 -ای بابا...اینا چرا دست بردار نیستن...مگه نگفته بودی بهشون؟!😡 -چرا گفتم...ولی ریحان چرا باهاش حرف نمیزنی؟؟😕 -چون نمیخوامش...اصلا فک کن دلم با یکی دیگست😐 -ااااا...مبارکه...نگفته بودی کلک..کی هست حالا این اقای خوشبخت؟!😄😉 -گفتم فک کن نگفتم که حتما هست 😑 در حال حرف زدن بودیم که اقا سید از دفتر بیرون اومد و سریع از جلوی ما رد شد و رفت و من چند دقیقه فقط به اون زل زدم و خشکم زد. این همه پسر خوشتیپ تو حیاط دانشگاه بود ولی من فقط اونو میدیدم🙈 -ریحانه؟!چی شد؟!😯 -ها ؟!؟...هیچی هیچی!😞 -اما وقتی این پسره رو دیدی... ببینم...نکنه عاشق این ریشوعه شدی؟!😳 . -هااا؟!...نه 😕 -ریحانه خر نشیا😯اینا عشق و عاشقی حالیشون نیس که😡فقط زن میخوان که به قول خودشون به گناه نیوفتن😑اصلا معلوم نیست تو مشهد چی به خوردت دادن اینطوری دیوونت کردن😒 -چی میگی اصلا تو...این حرفها نیست...به کسی هم چیزی نگو😒 -خدا شفات بده دختر😐 -تو توی اولویت تری😒 -ریحانه ازدواج شوخی نیستا😯 -میناااا...میشه بری و تنهام بزاری؟!😐 -نمیدونم تو فکرت چیه ولی عاقل باش و لگد به بختت نزن😑 -بروووو😡 مینا رفت و من موندم و کلی افکار پیچیده تو سرم...نمیدونستم از کجا باید شروع کنم😕 رفتم سمت دفتر بسیج خواهران و دیدم بیرون پایگاه زهرا داره یه سری پرونده به آقا سید میده و باهم حرف هم میزنن. اصلا وقتی زهرا رو می دیدم سرم سوت میکشید😔 دلم میخواست خفش کنم😠 وارد دفتر بسیج شدم و دیدم سمانه نشسته: -سلام سمی😒 -اااا...سلام ریحان باغ خودم...چه عجب یاد فقیر فقرا کردی خانوم😊 -ممنون..راستیتش اومدم عضو بسیج بشم😕..چیا میخواد؟! -اول خلوص نیت 😂 -مزه نریز دختر...بگو کلی کار دارم😐 -واااا...چه عصبانی..خوب پس اولیو نداری😁 -اولی چیه؟!🙁 -خلوص نیت دیگه 😄 -میزنمت ها😐 -خوب بابا...باشه...تو فتوکپی شناسنامه و کارت ملی و کارت دانشجوییتو بیار بقیه با من☺ ... خلاصه عضو بسیج شدم و یه مدتی تو برنامه ها شرکت کردم ولی خانوادم خبر نداشتن بسیجی شدم چون همیشه مخالف این چیزها بودن.. یه روز سمانه صدام زد و بهم گفت: -ریحانه -بله؟! -دختره بود مسئول انسانی☺ -خوب😯 -اون داره فارغ التحصیل میشه.میگم تو میتونی بیای جاشا😕 وقتی اینو گفت یه امیدی تو دلم روشن شد برای نزدیک شدن به اقا سید و بیشتر دیدنش و گفتم . -کارش سخت نیست؟!😯 -چرا ولی من بیشتر کارها رو انجام میدم و توهم کنارم باش😊....ولی!!😕 .-ولی چی؟!😟 -باید با چادر بیای تو پایگاه و چادری بشی 😐 وقتی گفت دلم هری ریخت.. و گفتم تو که میدونی دوست دارم چادری بشم ولی خانوادمو چجوری راضی کنم؟! -کار نداره که.. بگو انتخابته و اونا هم احتمالا برا انتخابت احترام قائل میشن😌 -دلت خوشه ها😑.میگم کاملا مخالفن😯 -دیگه باید از فن های دخترونت استفاده کنی دیگه😉 توی مسیر خونه با سمانه به یه چادر فروشی رفتیم و یه چادر خریدم.. و رفتم خونه و دنبال یه موقعیت بودم تا موضوع رو به مامان و بابام بگم.. . -مامان؟ -جانم -من تو گرفتن تصمیمات زندگیم اختیار دارم یا نه؟!😐 -اره که داری ولی ما هم خیر و صلاحتو میخوایم و باید باهامون مشورت کنی بابا: چی شده دخترم قضیه چیه؟! -هیچی...چیز مهمی نیست😕 مامان:چرا دیگه حتما چیزی هست که پرسیدی..با ما راحت باش عزیزم -نه فقط میخوام تو انتخاب پوششم اختیار داشته باشم😊 بابا: هییی دخترم...ولی اینجا ایرانه و مجبوری به حجاب اجباری..بزار درست تموم بشه میفرستمت اونور هر جور خواستی بگرد.... نويسنده : ادامه دارد... . ----------------- @razmandegan_eslam_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⬅ زيارت حضرت رسول(صلّى اللّه عليه و آله) در روز شنبه أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ رَسُولُهُ وَ أَنَّكَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ رِسَالاَتِ رَبِّكَ وَ نَصَحْتَ لِأُمَّتِكَ وَ جَاهَدْتَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ أَدَّيْتَ الَّذِي عَلَيْكَ مِنَ الْحَقِ وَ أَنَّكَ قَدْ رَؤُفْتَ بِالْمُؤْمِنِينَ وَ غَلُظْتَ عَلَى الْكَافِرِينَ وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ فَبَلَغَ اللَّهُ بِكَ أَشْرَفَ مَحَلِّ الْمُكَرَّمِينَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي اسْتَنْقَذَنَا بِكَ مِنَ الشِّرْكِ وَ الضَّلاَلِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ صَلَوَاتِكَ وَ صَلَوَاتِ مَلاَئِكَتِكَ وَ أَنْبِيَائِكَ وَ الْمُرْسَلِينَ وَ عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ وَ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ وَ مَنْ سَبَّحَ لَكَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَرَسُولِكَ وَ نَبِيِّكَ وَ أَمِينِكَ وَ نَجِيبِكَ وَ حَبِيبِكَ وَ صَفِيِّكَ وَ صِفْوَتِكَ وَ خَاصَّتِكَ وَ خَالِصَتِكَ وَ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ وَ أَعْطِهِ الْفَضْلَ وَ الْفَضِيلَةَ وَ الْوَسِيلَةَ وَ الدَّرَجَةَ الرَّفِيعَةَ وَ ابْعَثْهُ مَقَاماً مَحْمُوداً يَغْبِطُهُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ اللَّهُمَّ إِنَّكَ قُلْتَ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً إِلَهِي فَقَدْ أَتَيْتُ نَبِيَّكَ مُسْتَغْفِراً تَائِباً مِنْ ذُنُوبِي فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اغْفِرْهَا لِي يَا سَيِّدَنَا أَتَوَجَّهُ بِكَ وَ بِأَهْلِ بَيْتِكَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى رَبِّكَ وَ رَبِّي لِيَغْفِرَ لِي پس سه مرتبه بگو: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ پس بگو: أُصِبْنَا بِكَ يَا حَبِيبَ قُلُوبِنَا فَمَا أَعْظَمَ الْمُصِيبَةَ بِكَ حَيْثُ انْقَطَعَ عَنَّا الْوَحْيُ وَ حَيْثُ فَقَدْنَاكَ فَإِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ يَا سَيِّدَنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ (الطَّيِّبِينَ) الطَّاهِرِينَ هَذَا يَوْمُ السَّبْتِ وَ هُوَ يَوْمُكَ وَ أَنَا فِيهِ ضَيْفُكَ وَ جَارُكَ فَأَضِفْنِي وَ أَجِرْنِي فَإِنَّكَ كَرِيمٌ تُحِبُّ الضِّيَافَةَ وَ مَأْمُورٌ بِالْإِجَارَةِ فَأَضِفْنِي وَ أَحْسِنْ ضِيَافَتِي وَ أَجِرْنَا وَ أَحْسِنْ إِجَارَتَنَا بِمَنْزِلَةِ اللَّهِ عِنْدَكَ وَ عِنْدَ آلِ بَيْتِكَ وَ بِمَنْزِلَتِهِمْ عِنْدَهُ وَ بِمَا اسْتَوْدَعَكُمْ مِنْ عِلْمِهِ فَإِنَّهُ أَكْرَمُ الْأَكْرَمِينَ. -------------- @razmandegan_eslam_kerman
✅ پیامبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله) می فرمایند: 🌺خـوشـا به حـال کسـی کـه در روز قـیامـت در نامه ی عمـلش زیـر هر گـناهی نوشـته شده باشـد «اسـتـغـفـراللّه » 📖 جهاد نفس، حدیث ۷ @razmandegan_eslam_kerman
´ ··─═इई 🍃🍃🌺🍃🍃ईइ═─·· 🔷 زندگی قرآنی 🔷 🔻آيه 🔻 💠يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَنْفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِىَ يَوْمٌ لَابَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَعَةٌ وَالْكَفِرُونَ هُمُ الْظَّلِمُونَ{254} بقره 🔻ترجمه 🔻 💠اى كسانى كه ایمان آورده اید! از آنچه به شما روزى داده ایم انفاق كنید، پیش از آنكه روزى فرا رسد كه نه خرید و فروشى در آن است و نه دوستى و نه شفاعتى، و (بدانید كه) كافران همان ستمگران هستند. (كه هم به خود ستم مى‌كنند وهم به دیگران.) ··─═इई 🍃🍃🌺🍃🍃ईइ═─·· 🔷 تفسیر کوتاه آیه 🍃در این آیه خداوند اهرمهایى را براى تشویق مردم به انفاق بكار برده است، الف: آنچه دارى، ما به تو دادیم از خودت نیست. ب: مقدارى از آنچه دارى كمك كن، نه همه را. ج: این انفاق براى قیامت تو، از هر دوستى بهتر است. ··─═इई 🍃🍃🌺🍃🍃ईइ═─·· 🔷 نکات ناب آیه 1- قبل از دستور، مردم را با احترام صدا زنیم. 2- استفاده از فرصت ها در كارهاى خیر، ارزش است. 3- محروم كردن امروز، محروم شدن فرداست. اگر امروز انفاق وبخششى صورت نگیرد، در آن روز هم محبّت و دوستى و وساطتى در بین نخواهد بود. 4-یاد معاد، عاملى براى تشویق به انفاق است. 5 - یكى از راههاى ایجاد روحیّه ى سخاوت، توجّه به دستِ خالى بودن انسان در قیامت است. 6- بخل، نشانه ى كفران نعمت وكفر به وعده هاى الهى است. 7- كفر، نمونه ى بارز ظلم است. 🍃أللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد وعجّل فرجهم🍃 @razmandegan_eslam_kerman ··─═इई 🍃🍃🌺🍃🍃ईइ═─··
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 دلیل زنده بودن حضرت مهدی (عجل اللّه تعالی فرجه) از نظر شیعه 🎤 حجت الاسلام والمسلمین عالی @razmandegan_eslam_kerman
قسمت هشتم: ... هر جور خواستی بگرد😉 -نه پدر جان...منظور این نبود😐 مامان:پس چی؟!😯 -نمیدونم چه جوری بگم...راستش میخوام چادر بزارم😊 پدر : چی گفتی؟! درست شنیدم؟!چادر؟!😨 مامان: این چه حرفیه دخترم.. تو الان باید فکر درس باشی نه این چیزها😑😟 -بابا: معلوم نیست باز تو اون دانشگاه چی به خوردشون دادن که مخشو پوچ کردن.😠 -هیچی به خدا...من خودم تصمیم گرفتم😞 بابا: میخوای با آبروی چند ساله ی من بازی کنی؟!؟همین مونده از فردا بگن تنها دختر تهرانی چادری شده😠 -مامان: اصلا حرفشم نزن دخترم...دختر خاله هات چی میگن..😐 -مگه من برا اونا زندگی میکنم؟!😒 -میگم حرفشو نزن😠 نمیدونستم چیکار کنم. کاملا گیج شده بودم و ناراحت😔از یه طرف نمیتونستم تو روی پدر و مادر وایسم از یه طرف نمیخواستم حالا که میتونم به اقا سید نزدیک بشم این فرصتو از دست بدم😞 . ولی اخه خانوادم رو نمیتونم راضی کنم😞 یهو یه فکری به ذهنم زد. اصلا به بهانه همین میرم با آقا سید حرف میزنم☺ شاید اجازه بده بدون چادر برم پایگاه. .بالاخره فرمانده هست دیگه😊 فردا که رفتم دانشگاه مستقیم رفتم سمت دفتر آقا سید: تق تق -بله بفرمایید -سلام -سلام...خواهرم شرمنده ولی اینجا دفتر برادرانه.. گفته بودم که اگه کاری دارید با زهرا خانم هماهنگ کنید. -نه اخه با خودتون کار دارم -با من؟!؟چه کاری؟!😨 -راستیتش به من پیشنهاد شده که مسئول انسانی خواهران بشم ولی یه مشکلی دارم😕 . اینکه😕اینکه خانوادم اجازه نمیدن چادری بشم😔میشه اجازه بدین بدون چادر بیام پایگاه؟! -راستیتش دست من نیست ولی یه سوال؟!شما فقط به خاطر پایگاه اومدن و این مسولیت می خواستین چادر بزارین؟!😕 -اره دیگه 😐 _خواهرم ،چادر خیلی داره ها... خیلی... چادر که خواهر... بلکه ماست... میدونید چه قدر برای همین ریخته شده؟؟چند تا ؟!چادر گذاشتن میخواد نه اجازه. 😊 ولی همینکه شما تا اینجا به گذاشتنش گرفتین خیلی خوبه ولی به نظرم هنوز کامل باهاش نیست. من قول میدم اون مسئولیت روبه کسی ندن و شما هم قول بدین و پوششتون رو با و قلبی انتخاب کنین نه به خاطر مردم. -درسته...ولی میدونید 😕 اخه کسی نیست کمکم کنه 😔خانوادم هم که راضی نمیشن اصلا...😞مادرم که میگه چادر چیه 😥 شما کسی رو پیشنهاد نمیکنید که بتونم ازش بپرسم و کمک بگیرم ؟! -چه کسی میخواید بهتر از خدا؟! -منظورم کسی هست که بتونم ازش سوال بپرسم و جوابمو بده 😕 -از خود خدا بپرسید..قرآن بخونید.. -اما من عربی بلد نیستم😐 -فارسی بلدین که؟! از خدا کمک بخواین...نیت کنین و یه صفحه رو باز کنین و معنیشو بخونین...حتما راهی جلو پاتون میزاره... -باشه ممنون گیج شده بودم. اخه تو خونه ما قرآن یه کتاب دعا بود فقط ...نه یه کتابی که بشه ازش کمک گرفت 😣 رفتم خونه و همش تو فکر حرفاش بودم... راستیتش رو بخواین با حرفهای امروزش بیشتر جذبش شدم 😔😢 اخر شب .قرآن رو تو دستم گرفتم و گفتم: خدایا من نمیدونم الان چی باید بگم و چیکار کنم😕آداب این چیزها هم بلد نیستم😔...ولی خودت میدونی که من تا حالا گناه بزرگی نکردم 😢 خودت میدونی که درسته بی چادر بودم ولی بی بند و بار نبودم 😢خدایا تو دوراهی قرار گرفتم.😔 کمکم کن...خواهش میکنم ازت 😢 یه بسم اللّه گرفتم و قرآنو باز کردم . 🌟سوره اومد ولی از معنی اون صفحه چیزی سر در نیاوردم...😔 گفتم خدایا واضح تر بگو بهم..😔 و قرآن رو دوباره باز کردم 🌟سوره اومد که تو معنیش نوشته بود: ای پیامبر به زنان مؤمنه بگو دیدگان خویش فرو گیرند (از نگاه هوس آلوده) و دامان خویش را حفظ كنند و زینت خود را به جز آن مقدار كه نمایان است، آشكار ننمایند و (اطراف) روسری‌های خود را بر سینه‌ی خود افكنند تا گردن و سینه با آن پوشانده شود باز هم شکی که داشتم تو چادری شدن برطرف نشد😔 گفتم خدایا واضح تر 😢من خنگ تر از این حرفاما 😢و قرآن رو دوباره باز کردم. 🌟اینبار سوره اومد معنی اون صفحه رو خوندم تا رسیدم به ایه 59 . ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلباب‌های خود را بر بدن خویش فرو افكنند این كار برای آن كه مورد آزار قرار نگیرند بهتر است. ؟! جلباب دیگه چیه؟!😯 سریع گوشیم رو برداشتم و سرچ کردم جلباب... اشک تو چشمام حلقه زد...😢 گفتم ریحانه یعنی خدا واضح تر بهت بگه دوست داره توی چادر ببینتت؟!😢 تصمیمم رو گرفتم.. من باید چادری بشم..😍☝️ نويسنده: ادامه دارد... . ----------------- @razmandegan_eslam_kerman