شعر تعلیمی
بنشین شبی به خلوت خود در حضور خویش
روشن کن آسمان و زمین را به نور خویش
توفان اگر گرفت تو کشتی نوح باش
رو کن به وقت خشم، چو موسی به طور خویش
گمگشتۀ تو در تو نهان است و غافلی
در غیبتش بکوش برای ظهور خویش
دلخوش به صید ماهی دریا مشو که تور
گاهی شود اسیر گرههای کور خویش
تا بگذری ز درۀ صعبالعبور عمر
از خود پلی بساز برای عبور خویش
اقلیم توست مُلک سلیمان چرا شدی
قانع به سعی و همت کمتر ز مور خویش؟
از گور خفتگان به تغافل گذر مکن
داری عبور میکنی از سنگ گور خویش
افشین علا
🆔@ehsantabriziyan
یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده
در خانه، جماعتی پی معجزهها
بر طاقچه، قرآن فراموش شده
::
در این همه رنگ، آنچه می خواهی نیست
در این همه راه، غیر گمراهی نیست
در شهر خیابان به خیابان گشتم
آنقدر که آگهی ست آگاهی نیست
::
در اوج، خدا را سر ساعت خواندند
ما را به تماشای قیامت خواندند
از کوچ پرندگان سخن گفتی و من
دیدم که نمازی به جماعت خواندند
::
آن مست همیشه با حیا چشم تو بود
آن آینه ی رو به خدا چشم تو بود
دنیا همه شعر است به چشمم اما
شعری که تکان داد مرا چشم تو بود
::
ما سینه زدیم بی صدا باریدند
از هر چه که دم زدیم، آنها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم
از آخر مجلس شهدا را چیدند..
میلاد عرفان پور
🆔@ehsantabriziyan
کوه باشی سیل یا باران... چه فرقی میکند
سرو باشی باد یا توفان.... چه فرقی میکند
مرزها سهم زمینند و تو سهم آسمان
آسمان شام یا ایران چه فرقی میکند
مرز ما عشق است هر جا اوست آنجا خاک ماست
سامرا، غزّه، حلب، تهران چه فرقی میکند
قفل باید بشکند باید قفس را بشکنیم
حصر الزهرا و آبادان چه فرقی میکند
هر که را صبح شهادت نیست شام مرگ هست
بی شهادت مرگ با خسران چه فرقی میکند
شعله در شعله تن ققنوس می سوزد ولی
لحظه ی آغاز با پایان چه فرقی می کند
سید محمد مهدی شفیعی
🆔@ehsantabriziyan
پوشش و عفاف
می سوزد و می تابد و می افروزد
از نور برای خود قبا می دوزد
از شرم و حیاست هر چه دارد خورشید
چشمی که به او خیره شود می سوزد
میلاد عرفان پور
🆔@ehsantabriziyan
#زندگی_پس_از_زندگی
#یاد_مرگ
صبر کن استراحت کنم بعد
یا به چشم تو عادت کنم بعد
صبر کن با تو الفت بگیرم
صبر کن با تو صحبت کنم بعد
با رفیقان رفیقی نکردم
چند روزی رفاقت کنم بعد
کم از این عمر سختی ندیدم
صبر کن تا شکایت کنم بعد
صبر کن لااقل وقت رفتن
یک نگاهی به ساعت کنم بعد
یعنی اینقدر فرصت ندارم
آرزوی شهادت کنم، بعد...؟
آه ای مرگ! ای آخرین برگ
صبر کن تا وصیّت کنم...
#مهدی_جهاندار
🆔@ehsantabriziyan
سلام و عرض محبت
❤️استاد عزیز و صدیق مکرم
🔶برگزیده شدن شما به به عنوان چهره سال شعر انقلاب را به شما دوست عزیز تر از جان تبریک عرض می کنم.
🔹ان شاء الله تحت لوای حضرت مولا عزیز و پایدار باشید.
❤️ارادتمند همیشگی شما احسان تبریزیان
🆔@ehsantabriziyan
آه ای شهر دوست داشتنی
کوچه پس کوچه های عطرآگین
ای مرور تمام خاطره هات
چون دهین ابوعلی شیرین
سرخوشی های بی حدم می زد
پرسه در کوچه های بی هدفی
دعوتم کرد سمت طعم بهشت
ناگهان عطر قیمه ی نجفی
سیدی ! گم شدم ، حرم ، مولا
از کجا می شود به او برگشت ؟
عربی گفت و من نفهمیدم
باید از شارع الرسول گذشت
زخمی ام التیام می خواهم
التیام از امام می خواهم
السلام علیک یا ساقی
من علیک السلام می خواهم
سنگ دُر می شود در این وادی
صاحبان جواهرند همه
واژه واژه با امین الله
زائران تو شاعرند همه
در حرم گم شدم که می دیدم
بین دریای بیکران دریا
ریخت مضمون تازه در شعرم
صحن نو ، صحن حضرت زهرا
فرصت با تو بودنم چون ابر
لحظه در لحظه می شود سپری
غرق آرامش پر از رویا
حرم توست خانه ی پدری
لنگر آسمان، ستون زمین
تو به جبریل داده ای پر و بال
مستی ام را خودت دو چندان کن
یا علی یا محول الاحوال
باز هم در شکوه ایوانت
مستم، آشفته ام، پریشانم
دارم آن شعر روی ایوان را
جای اذن ورود میخوانم:
” زائران درگهت را بر در خلد برین
می دهند آواز طبتم فادخلوها خالدین “
بین این چارپاره خوابم برد
رفتم از خویش و دفترم جا ماند
یک نفر مثل من درون حرم
داشت شعری برایتان می خواند:
” علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایه ی هما را
دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من ، به خدا قسم ، خدا را “
#سیدحمیدرضا_برقعی
🆔@ehsantabriziyan
#مناجات_با_خدا
تو پادشاهی و من مستمند دربارم
مگر تو رحم کنی بر دو چشم خونبارم
مرا اگر به جهنم بیفکنی ای دوست
هنوز نعره برآرم که دوستت دارم
ردای عفو، برازندهی بزرگی توست
وگرنه من به عذاب تو هم سزاوارم
امید من به خطاپوشی تو آنقدر است
که در شمار نیاید گناه بسیارم
تو را به فضل تو میخوانم و امیدم هست
اگر به قدر تمام جهان خطاکارم
شاعر: سجاد سامانی
🆔@ehsantabriziyan
#مناجات_با_امام_عصر
در میان جمعم اما باز غربت میکشم
جرم من این است که بار محبت میکشم
من همین در کنج عزلت آخرش میبینمت
دودمان هجر را بعدش به عزلت میکشم
با محبت میکِشی و با محبت میکُشی
هر چه دارم میکشم از این محبت میکشم
هر چهام دارم درِ این خانه خدمت میکنم
هر کهام دارم در این خانه رحمت میکشم
آبرویم را بگیر و آب رویم را نگیر
گریهام وقتی نمیگیرد خجالت میکشم
تا که من یک روز در هفته بیایم پیش تو
جان زهرات مادرت شش روز منت میکشم
سمت روضه آمدن طی طریقت کردن است
وقت مُردن هم خودم را سمت هیئت میکشم
بچههای ما به قربان زن و فرزند تو
با تو دور بچههای خویش را خط میکشم
#علی_اکبر_لطیفیان
🆔@ehsantabriziyan
#مناجات
از دهِ آباد ما ويرانه مي ماند به جا
آخرش از نام ما افسانه مي ماند به جا
آن قدرها آمدند و آن قدرها مي روند
سال هاى سال اين ميخانه مي ماند به جا
فيض ما از روضه ات از "روضه خانه" کمتر است
ما نمي مانيم اما خانه مي ماند به جا
هر کسى فانى نشد در عشق باقى هم نشد
در قبال سوختن پروانه مي ماند به جا
بعد مردن خاک ما را وقف ميخانه کنيد
لااقل از خاک ما پيمانه مي ماند به جا
خانه قبر من- اين ويرانه را- آباد کن!
ورنه از اين خانه ها ويرانه مي ماند به جا
نام نه، تصوير نه، هر آن چه که داريم نه
از من و تو ناله مستانه مي ماند به جا
آن که مي ماند در اين خانه در آخر فاطمه است
مي رود مهمان و صاحبخانه می ماند به جا
هر کجا رفتيم صحبت از رسول ترک بود
بيشتر از عاقلان ديوانه می ماند به جا
نيستم سرگرم سجاده، خودم فهميده ام
آخرش خدمت درِ اين خانه می ماند به جا
#علی_اکبر_لطیفیان
🆔@ehsantabriziyan
#شعر_تعلیمی
هر که راه گفتگو در پردۀ اسرار یافت
چون کلیم از «لَن تَرانی» لذت دیدار یافت..
از بلند و پست عالم شکوه کافرنعمتیست
تیغ، این همواری از سوهان ناهموار یافت
گر سبکسازی چو شبنم از علایق خویش را
میتوان در پیشگاه خاطر گل، بار یافت
گاه در آغوش گل، گه در کنار آفتاب
شبنمی بنگر چهها از دیدۀ بیدار یافت..
صیقل آیینۀ گردون صفای خاطر است
میشود تاریک عالم، سینه چون زنگار یافت
هر چه از عمر گرامی صرف در غفلت شود
میتوان یک صبحدم در ملک استغفار یافت..
📝 #صائب_تبریزی
🆔@ehsantabriziyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"علامه محمد باقر مجلسی(رضوان الله علیه) با یک کتاب 70هزار نفر را شیعه کرد.
🆔@ehsantabriziyan
با همین چشم های خود دیدم، زیر باران بی امان بانو!
درحرم قطره قطره می افتاد آسمان روی آسمان بانو
صورتم قطره قطره حس کرده ست چادرت خیس می شود اما
به خدا گریه های من گاهی دست من نیست مهربان بانو
گم شده خاطرات کودکی ام گریه گریه در ازدحام حرم
باز هم آمدم که گم بشوم من همان کودکم همان،بانو
باز هم مثل کودکی هر سو می دوم در رواق تو در تو
دفترم دشت و واژه ها آهو...گفتم آهو و ناگهان بانو...
شاعری در قطار قم - مشهد چای می خوردو زیر لب می گفت:
شک ندارم که زندگی یعنی، طعم سوهان و زعفران بانو
شعر از دست واژه ها خسته است بغض راه گلوم را بسته است
بغض یعنی که حرف هایم را از نگاهم خودت بخوان بانو
این غزل گریه ها که می بینی آنِ شعر است، شعر آیینی
زنده ام با همین جهان بینی، ای جهان من ای جهان بانو!
کوچه در کوچه قم دیار من است شهر ایل من و تبار من است
زادگاه من و مزار من است ،مرگ یک روز بی گمان
#سیدحمیدرضا_برقعی
🆔@ehsantabriziyan
صلی الله علیک یا امیرالمومنین
او راست قامت است و همه خلق مایلش
سوی کدام بنده کند میل تا دلش
در ساحتی که عرض نیاز است نیستی
مقتول تو چرا که ننازد به قاتلش؟!
#محمد_سهرابی
🆔@ehsantabriziyan
#ماه_رمضان
#قصیدهواره
🔹جلوۀ جان🔹
رمضان سایۀ مهر از سرِ ما میگیرد
بال رأفت که فرو داشت، فرا میگیرد
چون نگیرد دلم از رفتن ماه شبِ قدر؟
که خدا سایۀ مهر از سرِ ما میگیرد...
نعمتی بود خداداده که کفران کردیم
لاجرم نعمت خود داده، خدا میگیرد...
رمضان جلوۀ جان میدهد و صیقل روح
وه کز او آینۀ دل چه جلا میگیرد...
رمضان دار شفاییست که هر جان و دلی
داروی دردی از این دار شفا میگیرد...
در شب قدر اگر دست دهد دامن دوست
دادخواه دو جهان دست دعا میگیرد
عرش رحمان به ندایی خفی آن شب خواناست
وآن سراغیست که از اهل وفا میگیرد
روزه با فطره امان است و برات شب قدر
هرکه شد در دو جهان، کامروا میگیرد
حقّ مظلوم ادا گر نکنی خود به وفا
مطمئن باش که ظالم به جفا میگیرد
غفلت از ساعت موعود خطاییست عظیم
آسمان بندۀ غافل به خطا میگیرد
هر که حلوای ارادت به دهانش مزه کرد
از خدا خلعت تسلیم و رضا میگیرد
شاعران را صله از دست امیر است و وزیر
«شهریار» این صله از دست خدا میگیرد
📝 #سیدمحمدحسین_شهریار
🆔@ehsantabriziyan
والسلام علیک یا رمضان
چشم تا بر هم زدم یک ماه مهمانی گذشت
لحظه هایی مملو از الطاف رحمانی گذشت
سی سحر نام عزیزش بر لبانم داغ بود
آه آه آن عشق بازی های پنهانی گذشت
رفت از کوی و خیابان، سفره اش را جمع کرد
ای دل غافل کجا بودی؟ فراوانی گذشت
تشنگی گاهی برایم روضه میخواند از حسین
ظهر با لبهای خشک و چشم بارانی گذشت
بعد از این سی روز روزه از خودت حتی بترس
چند روزی را که شیطان بود زندانی گذشت
شادی فطر آمد اما غم دلم را برده است.
چشم تا بر هم زدم یک ماه مهمانی گذشت
#محمد_خادم
#رمضان
#عید_فطر
@ehsantabriziyan
به شیشه های اتاقم دوباره "ها" کردم
و از نوشتن اسمت بر آن حیا کردم
به روی شیشه کشیدم شبیه یک گنبد
به پای شیشه نشستم رضا رضا کردم
در این اتاق که از هر طرف به دیوار است
تو را برای رهایی خود صدا کردم
آهای ضامن هفت آسمان! مرا دریاب
که من فقط به هوای تو بال وا کردم
همین که بوی تو پیچیده در نفسهایم
به پر کشیدنِ در خویش اکتفا کردم
نگاه کردم و بر شیشه جای گنبد نیست
به شیشه های اتاقم دوباره ها کردم
#محمد_خادم
🆔@ehsantabriziyan
بسم الله الرحمن الرحیم
غمِ عزیز
هرجا غم تو هست، بهجز غم عزیز نیست
پای غم تو شادی عالم عزیز نیست
از اشک روضههای تو حاجت گرفتهایم
گریهکن تو پیش خدا کم عزیز نیست
تا گریه بر تو مانده چهحاجت به دیگران؟
کوثر که هست چشمهی زمزم عزیز نیست
اثبات کردهاند شهیدان کربلا
در امتحانِعشق تو جانهم عزیز نیست
عمری که باتو میگذرد سالها خوش است
اما بدون لطف تو یکدم عزیز نیست
ما اهل گریهایم و کتابی برای مان
اندازهی لهوف و مقرّم عزیز نیست
چون ماه عشقبازی با توست، پیش ما
ماهی شبیه ماه محرم عزیز نیست...
ما نیز مثل سعدی شیراز گفتهایم؛
"ما را بهجز تو در همه عالم عزیز نیست"
#مجتبی_خرسندی
🆔@ehsantabriziyan
26.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠رزق نانم را خدا در #ارزنان جا داده است
اختیارم را به دست #بنت_موسی داده است...
🔸️شعرخوانی محسن ناصحی از دلِ مسجد جامع اصفهان در وصف حضرت زینب بنت موسی بن جعفر علیهم السلام را به نظاره بنشینید...
🆔@nasehi_mohsen
🆔 @ehsantabriziyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#زبان_ناقوس
❤️السلام علیک یا علی ابن ابیطالب صلوات الله علیه
🆔@ehsantabriziyan
#امیرالمومنین
از آن روزی که پهن شد خوان غدیر
اعیاد همه شدند مهمان غدیر
وقتی که غدیر بهترین عید خداست
پس عید سعید فطر قربان غدیر
#مجتبی_خرسندی
🆔@ehsantabriziyan
ماه فرخنده، روی برپیچید
و علیک السلام یا رمضان
الوداع ای زمان طاعت و خیر
مجلس ذکر و محفل قرآن
#سعدی
#وداع_رمضان
ماه رمضان حافظ این گله بُد از گرگ
فریاد که زود از سر این گله شبان رفت
#صائب_تبریزی
#وداع_رمضان