eitaa logo
احسان تبریزیان
986 دنبال‌کننده
138 عکس
108 ویدیو
9 فایل
این کانال جهت به اشتراک گذاشتن و نشر اشعار و معارف اهلبیت تشکیل شده است. نظرات شما یاری دهنده ماست...
مشاهده در ایتا
دانلود
در آسمان غزل ، عاشقانه بال زدم به شوق دیدنتان پرسه در خیال زدم در انزوای خودم ، با تو عالمی دارم به لطف قول و غزل ، قید قیل و قال زدم کتاب حافظم از دست من کلافه شده‌ست چقدر آمدنت را ... چقدر فال زدم غرور کاذبِ مهتاب ، ناگزیر شکست همان شبی که برایش تو را مثال زدم غزال من ! غزلم محو خط و خال تو شد چه شاعرانه بدون خطا به خال زدم به قدر یک مژه بر هم زدن تو را دیدم تمام حرف دلم را در این مجال زدم ...
یوسفِ ما ز تهی دستی خلق آگاه است به چه امّید به بازار رساند خود را ؟
49.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺شکوه اصفهان مدیون خاک تخت‌فولاد است... 🔹زیر و بم تخت فولاد، دومین آرامستان بزرگ شیعیان از زبان محمدحسین ملکیان، شاعر خوش‌قریحه اصفهانی 🔹به بهانه ۲۶ خردادماه، روز نکوداشت تخت فولاد
10.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰شعر خوانی آیت‌الله مستجابی لحظه ای کام خُشک من تَر کن تو که بر دوش خود سبو داری...
شعر و نغمه: دریا به دریا رسیده ای والله لیلا به لیلا رسیده ای والله علی به زهرا رسیده ای والله شب،شب شور و مستی؛شب دل و جنونه فرشته ها میخونن سرود عاشقونه یاعلی و یا زهرا پیوندتون مبارک __________________________ هوا هوای عاشقی؛ای والله به به عجب دقایقی ؛ای والله علی به زهرا لایقی ؛ای والله تموم آسمونا زیر پای عروسه داره میگه پیمبر تا علی رو میبوسه: یا علی و یا زهرا پیوندتون مبارک __________________________ دوماد مثه ماه میمونه ؛ماشاءالله عروسی تو آسمونه ؛ما شاءالله خداس که خطبه میخونه ؛ماشاءالله مهریه ی عروسه ؛هرچی تو دنیا آبه عروس که زهرا باشه ؛دوماد ابوترابه یا علی و یا زهرا پیوندتون مبارک 🆔https://eitaa.com/ehsantabriziyan
4_5839423194745799026.mp3
7.04M
🔊🎤کربلایی سید مجتبی حسینی هیئت بنی الزهرا سلام الله علیهم 👏🌺جشن ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) شعر و نغمه:
نگاه کودکی‌ات دیده بود قافله را تمام دلهره‌ها را، تمام فاصله را هزار بار بمیرم برات، می‌خواهم دوباره زنده کنم خاطرات قافله را تو انتهای غمی، از کجا شروع کنم خودت بگو، بنویسم کدام مرحله را؟ چقدر خاطرۀ تلخ مانده در ذهنت ز نیزه‌دار که سر برده بود حوصله را چه کودکی بزرگی‌ست این که دستانت گرفته بود به بازی گلوی سلسله را میان سلسله مردانه در مسیر خطر گذاشتی به دل درد، داغ یک گِله را چقدر گریه نکردید با سه‌ساله، چقدر به روی خویش نیاورده‌اید آبله را دلیل قافله می‌برد پا به پای خودش نگاه تشنۀ آن کاروان یک دِله را هنوز یک به یک، آری به یاد می‌آری تمام زخم زبان‌های شهر هلهله را مرا ببخش که مجبور می‌شوم در شعر بیاورم کلماتی شبیه حرمله را بگو صبور بلا در منا چه حالی داشت که در تلاطم خون دید قلب قافله را؟ 📝
مردی از خانوادهٔ خورشید امتداد غم امام شهید         انعکاس صدای عاشوراست روضه های غروب های مناست مرد سجاده، مرد نافله ها مرد شب زنده دار قافله ها مردی از جنس آیه تطهیر خستگی های بردن زنجیر هم سفر با ستارهٔ غم هاست «کربلا زاده» محرّم هاست هم نژاد امام بی کفنان دومین مرد کاروان زنان راه طی کردهٔ بیابان ها قدم زخمی مغیلان ها یاد خون طپندهٔ گودال خنده های زنندهٔ گودال زخم بال و پر کبوترها پا به پای اسارت سرها کوچه کوچه؛ گذر گذر، همه جا هم رکاب صدای حنجرها برگ سبزی است با نشانهٔ سرخ کودک زیر تازیانهٔ سرخ طفل رفته، خمیده برگشته باغ گل رفته چیده برگشته آفتاب کمی غروب شده ست گل یاس بنفشه کوب شده ست آشنای صدای سلسله هاست سوزش ناگهان آبله هاست او که آیینهٔ محرم بود گریه هایش به رنگ ماتم بود از ستاره گرفته تا شبنم از بنفشه گرفته تا مریم همه محو صدای او هستند پای مرثیه های او هستند
از زبان امام باقر سلام الله علیه خطاب به حضرت رقیه سلام الله علیها تو یکسره در چشم لشکر بودی و من نه چون صاحب خلخال و زیور بودی و من نه فهمیدم آن لحظه که نامحرم تو را می زد از چند صورت مثل مادر بودی و من نه ما هر دو از بازار شامی‌ها گذر کردیم با این تفاوت که تو دختر بودی و من نه در معرض چشم حرامی بوده‌ایم اما آن لحظه تو محتاج معجر بودی و من نه حاجت گرفتی در خرابه من دلم میسوخت آن شب تو درآغوش یک سر بودی و من نه